✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



خدّام حرم غم ٺو را مےفهمند
تاٽیر تو را در همہ جا مےفهمند

حالی ڪه در این شب جدایۍ دارم
حالی ڪه حرم نرفتہ ها مےفهمند

از راه نیامده مجابۍ بروۍ
دردیست که زوار شما مےفهمند

در گوشہ ی صحن تو اجابت جاریست
این را همہ ی اهل دعا مےفهمند

ما آمده ایم ڪربلا مۍخواهیم
حرفۍ که تمام رفقا مےفهمند

بنگر ڪه من از مرز جنون رد ڪردم
آقا بطلب هوای مشہد ڪردم

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




 ازدحام است درِبيت امام هفتم

جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است

 

همگي با دلتان راهي آنجابشويد

باز در عرش خدا ولوله برپاشده است

 

دري از عرش به سمت دل ما واشده است

همه تبريك بگوييد كه بابا شده است

 

آنكه عالم همگي محو جمالش هستند

به رخ گل پسرش محو تماشا شده است

 

آمده آنكه نوشتند شبيه زهرا

پاره جان و تن حضرت طاها شده است

 

پسر حضرت موسي به جهان آمده و

پاركابش همه جا حضرت عيسي شده است

 

السلام اي همه جا حضرت خورشيد شده

روز ميلاد تو در هر دو جهان عيد شده

 

با تو هر روز خراسان به خودش مي بالد

نه خراسان همه ايران به خودش مي بالد

 

نه خراسان و نه ايران به خداوند قسم

همه عالم امكان به خودش مي بالد

 

چونكه روي لب تو لحظه به لحظه جاريست

ثانيه ثانيه قرآن به خودش مي بالد

 

منتسب بر تو شده گنبد و ايوان طلا

اين شده گنبد تابان به خودش مي بالد

 

من قسم مي خورم اين واژه برازنده توست

با شما واژه سلطان به خودش مي بالد

 

چونكه درگوشه ايوان تو جا خوش كرده

برسرخوان تو مهمان به خودش مي بالد

 

يوسفان در دو سرا محو رخ ماه تو اند

پادشاهان جهان بنده درگاه تو اند

 

سجده در گوشه ايوان طلايي عشق است

نوكري بر سركوي تو خدايي عشق است

 

هر كسي عاشق پابوسي ليلاي خود است

در دم مرگ كنارم تو بيايي عشق است

 

ضامن آهوي صحرا شدنت جاي خودش

اينكه در روز جزا ضامن مايي عشق است

 

تا ابد قبله نماي دل من سمت شماست

اينكه در كشور ما قبله نمايي عشق است

 

همه عرش و زمين را به گدايي بدهند

باز مي گويد از اين خانه گدايي عشق است

 

كعبه و كرب و بلا هر يكشان عرش خداست

اينكه هم كعبه و هم كرببلايي عشق است

 

اي كه در كشور ما عرش معلا داري

آنچه خوبان همه دارند تو يكجا داري

 

اي كه در چهره خود شمس منور داري

در شجرنامه خود نام پيمبر داري

 

نوه صادقي و ذريه شيرخدا

خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داري

 

فرصت جنگ نشد تا كه بفهمند همه

تو به بازوي خودت قدرت حيدر داري

 

همه در صحن تو مشغول به کاري هستند

چقدر دور وبرت خادم ونوكر داري

 

چه بزرگان كه ميان حرمت خاك شدند

توخودت ماهي و دور و برت اختر داري

 

با جوادت برو در سوريه زينب تنهاست

تو حسين ابن علي هستي و اكبرداري

 

تيغ بردار و پناه حرم زينب شو

ماسپاهيم و تو صاحب علم زينب شو

 

تو خودت بر سر دوشت علمش را داری

در دلت روضه ی آن قد خمش را داری

 

گرچه در کشور ما از حرم او دوری

از همین دور هوای حرمش راداری

 

بارها سوریه رفتی به طواف حرمش

حتم دارم که غبار قدمش را داری

 

بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود

به گمانم که تو در سینه غمش راداری

 

بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند

مطمئنم که تو در سینه دمش را داری

 

بنویس عمه من خود سپرمولا بود

بنویس از ته دل، تو قلمش راداری

 

بنویس عمه ما مثل دری در صدف است

هر که توهین بکند با خود مولا طرف است

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




حمید بن مهران از کسانی بود که نزد مأمون از حضرت رضا علیه السلام بدگویی می‌کرد و امام را ساحر و فرزند ساحر می خواند و به او جسارت فراوان می‌نمود. او روزی از مأمون خواست جلسه ای ترتیب دهد تا با امام به مجادله بپردازد و قدر و شأن او را پایین آورد. مأمون گفت:

«هیچ چیزی برای من محبوب‌تر از این نیست که بتوانی عظمت مقام علی بن موسی را در نظر مردم بشکنی.» بنابراین مجلسی بزرگ تشکیل داد و کارگزاران و قضات و بزرگان شهر را جمع نمود و از حضرت رضا علیه السلام خواست در آن مجلس حاضر شود. مجلس تشکیل شد و امام تشریف آورد. حمید بن مهران رو به امام کرد و در کمال بی ادبی و جسارت گفت:« مردم چه حکایت‌ها از شما تعریف می‌کنند و چه نسبت‌ها به شما می‌دهند که خود شما آنها را قبول ندارید. مثلاً می‌گویند به دعای شما باران آمده! باران که هر سال می‌آید.

 

چرا مردم آن را یکی از معجزات شما می‌شمرند و خیال می‌کنند شما در دنیا نظیری ندارید! امیرالمؤمنین مأمون است که مثل و نظیر ندارد و شما را این گونه احترام می‌کند!» حضرت رضا علیه السلام در کمال ادب و آرامش فرمود:«من مردم را منع نمی کنم که نعمت‌هایی را که خداوند به من داده بازگو کنند. گر چه من با این نعمت‌ها فخرفروشی نمی‌کنم. اما اینکه گفتی مأمون به من احترام می‌گذارد، این همانند احترام پادشاه مصر نسبت به حضرت یوسف است، و حال آن دو هم روشن است…» حمید بن مهران غضبناک شد و گفت:

« ای فرزند موسی بن جعفر! تو از حد خودت تجاوز کرده ای و سخنان بیهوده می‌گویی. باریدن بارانی را که وقتش مقدر و معلوم است و عقب و جلو نمی افتد به خود نسبت می‌دهی و به آن فخر می‌کنی؟! گویا معجزه ابراهیم خلیل آورده ای که پرندگان را زنده کرد و آنها پرواز کردند! اگر راست می گویی این دو شیر روی پرده را زنده کن تا مرا بدرند. و الّا دعا کردن و باران آمدن که معجزه نیست!» امام رضا علیه السلام به غضب آمد که غضب او غضب خداوند است و با صدای بلند بر آن دو شیر فریاد زد که:« این فاجر و تبهکار را بدرید!»

ناگهان نقش‌های آن دو شیر بر روی پرده جان گرفتند و جهیدند و آن ملعون را گرفتند و بلافاصله دریدند و خوردند و کوچکترین اثری از او باقی نگذاشتند. سپس امام فرمود:«اکنون به جای خود بازگردید.»

شیران رفتند و دوباره نقش روی پرده شدند. مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت:« الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد.» سپس گفت:«یا ابن رسول الله! خلافت متعلق به جد شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر می‌خواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم.»

امام فرمود:«من اگر خلافت را می خواستم، به تو مهلت نمی‌دادم. ولی خداوند به من امر فرموده که تو را به حال خود رها کنم.»

منابع: بحارالانوار، ج 49، ص 183. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 167-172.

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




توصیه امام رضا (ع) در مورد خوراکی ها

انجیر : بوی دهان را بر طرف، استخوان ها را محکم،‌ رویش مو را زیاد و بیماری را بر طرف می کند و با وجود آن احتیاجی به دارو نیست..

مویز : روز یکشنبه، روز ساختن و کاشتن مویز است. هر کس می خواهد به حافظه اش افزوده شود،‌ صبحگاهان در حالت ناشتا هفت مثقال مویز بخورد .. .

نخود : نخود برای درد پشت خوب است و باید با غذا و بعد از غذا میل شود .

هندوانه : در حال ناشتا هندوانه خوردن ایجاد بیماری سستی اندام می کند ..

خربزه : خوردن خربزه در حالت ناشتا باعث فلج و قولنج شدن می شود ..

سرکه : سرکه ذهن را محکم و حافظه را زیاد و قوی می کند ..

خیار : حماد بن مهران بلخی می گوید: در خراسان روزی جوانی از شیعیان از زردی، خدمت امام رضا علیه السلام شکایت کرد . حضرت فرمودند: خیار را پوست بکن و بعد از پختن به مدت سه روز مقداری از آن را در حال ناشتا بخور ..

منبع هفته نامه غذا و خراسان به نقل از: یاس طلایی

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




با اسم تو در بین خوبان تاختم

عمری از خود برای دیگران بت ساختم

عمری هی کنگره با اسم تو هی سکه و تندیس می بردم و غافل از این که باختم

عمری آقا ببخشم چون به جای وصف رفتارت تنها به وصف صحن تو پرداختم

عمری خورشید هشتم از شکوه بیکران تو تنها به یک گنبد نگاه انداختم

عمری حالا چگونه من بگویم عاشقت هستم؟!

آری منی که عشق را نشناختم عمری.

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




با اسم تو در بین خوبان تاختم عمری
از خود برای دیگران بت ساختم عمری

هی کنگره با اسم تو هی سکه و تندیس
می بردم و غافل از این که باختم عمری

آقا ببخشم چون به جای وصف رفتارت
تنها به وصف صحن تو پرداختم عمری

خورشید هشتم از شکوه بیکران تو
تنها به یک گنبد نگاه انداختم عمری

حالا چگونه من بگویم عاشقت هستم؟!
آری منی که عشق را نشناختم عمری.

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




تاریخ ولادت
امام رضا(ع) هشتمین امام شیعیان، از سلاله پاک رسول خدا(ص) و هشتمین جانشین پیامبر مکرّم اسلام است. بنابر نظر مشهور مورّخان امام رضا(ع)، در یازدهم ذی قعده سال ۱۴۸ هـجری قمری در مدینه منوّره متولّد شد.[1]

نام و القاب

نام مبارکشان «علی»، کنیۀ آن حضرت، «ابوالحسن» و دارای القاب متعدّدی از جمله؛ رضا، ‏صابر، فاضل، قرة ‏اعین المؤمنین (نور چشم مؤمنان) و… هستند،[2] اما مشهورترین لقب ایشان، «رضا» به معنای «خشنودی» است.

پدر و مادر

پدر بزرگوار امام رضا(ع)، امام موسی کاظم(ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال ۱۸۳ ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند.

مادر گرامی امام رضا(ع) نجمه نام داشت.[3] البته نام های دیگری نیز برای مادر گرامیشان ذکر کرده اند.[4]

دوران کودکى و جوانى

حضرت رضا(ع)، دوران کودکى و جوانى را تا سال 201 هجری قمری در مدینه طیّبه[5] که مهبط وحى بود در خدمت پدر بزرگوارش سپرى کرد و مستقیماً تحت تعلیم و تربیت امام هفتم(ع) قرار گرفت و علوم و معارف و اخلاق و تربیتى را که امام کاظم(ع) از پدرانش به ارث برده بود، به او آموخت.[6]

گزارشی از حضور ایشان در بغداد هنگام زندانی بودن پدر بزرگوارشان در آن شهر در دسترس نیست.
ازدواج

امام رضا(ع) دارای تعدادی کنیز بودند، از جمله کنیزان ایشان، سبیکه مادر امام جواد(ع) است. وی کنیزى بود که به او سبیکه یا دُرّه می گفتند، حضرت رضا او را خیزران نام گذاشتند و این بانو از اهالى نوبه (منطقه ای در آفریقا) است.[7] و همسر دائمی امام رضا(ع) ام حبیبه بود.[8]

ادامه »

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت