با شوق زیارت تو راهی شده ام

درحوض عطوفت توماهی شده ام

نا واردم اما روی این گنبد زرد

شادم که منم کفترچاهی شده ام

چشم تو مرا روز ازل عاشق کرد

بر نوکری خانه ی تو لایق کرد

دیدم که کسی کنج حرم با گریه

آنقدر رضا گفت که آخر دق کرد

خواهم که دل مرا پر از نور کنی

نه اینکه مرا ز خانه ات دور کنی

من آمده ام کرب و بلا میخواهم

آیا چه شود کار مرا جور کنی؟

 

از تو چه بعید است مرا رد بکنی

با این همه خوبی به دلم بد بکنی

ای هشت مقدس میشود از لطفت

تک نمره ی مردود مرا صد بکنی

 

غیر از تو ز دل مهر همه را کندم

آهوی توأم که بسته ای در بندم

رد میشوم از شلوغی و می آیم

بر پنجره ات دخیل دل می بندم

 

ما عاشقت از روز الستیم رضا

دلداده ی مشهد تو هستیم رضا

با آرزوی زیارت شش گوشه

بر پنجره ات دخیل بستیم رضا

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...