بر کس ندهم دل، که دلم جای حسین است
سرشار سر از مهر و تولای حسین است


من عشق حسین را به دو عالم نفروشم
این سود من از حاصل سودای حسین است


بی عشق حسین عمر جهان هیچ نیرزد
فانی شده آن عمر که منهای حسین است


باشد همه دم ذکر حسین ورد زبانم
ذرات وجودم همه شیدای حسین است


زیبا شود از تربت او سجده عشاق
وقتی به مشام عطر دل آرای حسین است


آزادگی و عزت و ایثار و شهادت
در مدرسهٔ عشق الفبای حسین است


در سوم شعبان رخ او جلوه گری کرد
تا حشر جهان محو تجلای حسین است


جبریل هوایی شده از مژدهٔ دیدار
تکبیر به لب غرق تماشای حسین است


فطرس سر گهوارهٔ او دور گرفته
خرسند ز الطاف و عطایای حسین است


جان دادن و جاوید شدن در همه اعصار
حل کن که همین اصل معمای حسین است


قرآن بگشا تا که ببینی رخ او را
هر آیهٔ آن آیت عظمای حسین است


والیل بخوان مدحت گیسوی سیاهش
والشمس بخوان جلوهٔ سیمای حسین است


در مذهب ما زنده دلان کعبهٔ دلها
آن مرقد شش گوشهٔ زیبای حسین است


بین الحرمینش بزند طعنه به فردوس
در هر قدم آن اثر پای حسین است

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...