خسته ام منتظرم لحظه شماری سخت است
روزوشب ازغم تو گریه وزاری سخت است

می روم گاه به صحرا که فقط گریه کنم
گریه‌وقتی‌به‌سرت‌سایه نداری سخت است

می روم تا در و همسایه نگویند به تو
گوش دادن به غم فاطمه کاری سخت است

طاقت آوردن این زخم زبان ها دیگر
بیش‌ازآن‌سیلی وآن ضربه‌کاری سخت است

فرض کن پیش تو لیلای تو را آزردند
بعدازآن سربه بیابان نگذاری سخت است

بال و پر زخم، قفس تنگ،‌ در این وضعیت
زندگی از نظر هر دو قناری سخت است

منتظر باش علی جان پدرم می آید
تک وتنها دل شب خاکسپاری سخت است

***کاظم بهمنی***

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...