یک غذاخوری بین راهی ، بر سردر ورودی اش با خط درشت نوشته بود :

《شما دراین مکان غذا میل بفرمایید ، ما پول آنرا از نوه ی شما دریافت خواهیم کرد !》

راننده ای با خواندن این تابلو ، اتومبیلش را فورا ” پارک کرد و وارد رستوران شد و ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد .بعد از خوردن غذا ، سرش را پایین انداخت که بیرون برود ؛ ولی دید پیش خدمت با صورتحسابی بلند و بالا جلویش سبز شده است . با تعجب پرسید :

《 مگر شما ننوشته اید پو ل غذارا از نوه ی من خواهید گرفت ?! .》

پیش خدمت با خنده جواب داد :

《چرا قربان ، ما پول غذای امروز شما را ازنوه تان خواهیم گرفت ؛ ولی این صورت حساب مربوط به پدر بزرگ مرحوم شماست
نتيجه:اين داستان حقيقتي را در قالب طنز بيان مي دارد که کاملا مصداق دارد..

ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهاي آن باشند…

موضوعات: داستان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...