سفر عشق…

شروع متفاوتی میشه وقتی همین اول زندگی تو مسیرِ پیاده روی عشق
سه واحد عشقِ مشتركو به سوم شخصِ مفرد پاس کنی سه واحد ایثار،دو واحد چشیدن سختی،دو واحد دنیا دیده شدن یه واحد سرد و گرم چشیدن سه واحد همدلی دو واحد رقیق القلب شدن‌به مقدار قابل توجهی از كارگاهِ تجلّیِ جـلـواتِ حضرت عشق علیه السلام‌و بماندمقدار زیادِ زدوده شدنِ زنگارای نفسانیِ مفرد و مشترک. عروس و دوماد بودن‌جا اینکه عروسی بگیرن‌اومده بودن کربلاماه عسل

تو مسیری شیرینتر از عسل‌وقتی رفتم پیشش و باهاش هم کلام شدم‌دیدم خیلی اهل دله‌میگفت:چن روز قبلِ محرم نامزد کرديم وقرارِ اولین سفر مشتركمونوپیاده روی اربعین گذاشتيم…\”
جالبترش این بود که عروس خانوم مهریه شون این بود که
آقا دوماد باید هر سال ایشونو سفر پیاده روی اربعین بیاره كربلاتااااآخر عمرش‌حالا جالبترش اینجا بود كه قید کرده بود:اگه بعد ِ١٢٠ سال پیر و ناتوان شدآقا دوماد باید اگه توونش رو داشت ایشون رو باز بیارن کربلا…!!!
خدایی چه زندگی ای بشه وقتی عروس خانوم باصورتی که زیر آفتاب داغ‌کربلاسوخته وبا پاهای پره آبله بره خونه ی بخت..
 أَلَسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِأَلْلّه…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...