✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
زنبورعسل در قرآن


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است
اعتبــارش از حسیــن و اقتـــدارش زینب است

 

نام زینــب با حسیـــن حک گشتـه در ایوان دل
دل که شد بیت الحسین، نقش ونگارش زینب است

 

شیعه دارد در دلش یکتا کتاب قیمتی
ناشرش باشد حسین ، آموزگارش زینب است

 

هرکه نازد بر کسی زینب بنازد بر حسین
جان زهرا این حسین دار و ندارش زینب است

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




شک نکن درجگر و غیرت ایرانی ها

نبریمت سر بازار ، چوکنعانی ها

 

نگذاریم بنی ساعده تکرارشود

باز تکرار همان بی سر و سامانی ها

 

کاش قدری محک تجربه آید به میان

تا سیه روز شوند این عربستانی ها

 

خواب ازچشم پر از ترس شما میگیرد

مالک اشتری از نسل سلیمانی ها

 

یا علی گفتم و از نام علی میترسند

خیل وهابی وتکفیری و سفیانی ها

 

شاعران ، شعر حماسی و ولایی بدهید

به کریمی و مطیعی و نریمانی ها

 

ذکر سربند من امروز فقط خامنه ایست

نام زیبای توشد زینت پیشانی ها

 

باید عمار شویم ، حادثه ها در راهند

تا کنیم دور از او ، گرد پریشانی ها

 

مهدیا…ما همه ازطایفه سلمانیم

هرچه خواهد بشود….پای علی میمانیم

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 

راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی


هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی

 


بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی


از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی


هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی


چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

 

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت





راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی


هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی


بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی


از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی


هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی


چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت





راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی


هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی


بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی


از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی


هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی


چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم
جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم


هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود
ما فقط سواستفاده از رفاقت میکنیم


بیشتر دارد اجل سربه جوانان میزند
پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟


کار دنیارا ببین که متهم شاکی شده
جای تو ما دائما از تو شکایت میکنیم


تو اگر مارا در این یک ماه دعوت میکنی
ماتورا ماه غم ارباب دعوت میکنیم


عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست
هرچه را داریم یکجا خرج هیئت میکنیم


خاک خاک کربلا باشد غذاهم میشود
روزه را افطار با یک ذره تربت میکنیم


از حرم تا قتلگه زینب تماما پیرشد
گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




گفتم منم اهل خطا، گفتی که بخشیدم، بیا
گفتم شکستم توبه ها، گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم شکسته بالم و پیش نگاهت لالم و
الکن شدم وقت دعا، گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم که ای ستّار من، ای حضرت غفّار من
من بر خودم کردم جفا، گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم ز خوبی خالی ام، من دانه ای پوشالی ام
بنگر تهیدستم خدا، گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم که احوالم بد است، از بس گناهم بی حد است
بخشیده ای این بنده را؟! گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم که نفسم سرکش است، جایم درون آتش است
أِغفرلنا، أِغفرلنا، گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم دخیل کوثرم، من عاشق پیغمبرم
هستم محب مرتضا، گفتی که بخشیدم، بیا

گفتم که نالان می شوم، مانند باران می شوم
با روضه ی کرببلا، گفتی که بخشیدم، بیا

خوردم دم افطار؛ آب، شب تا سحر هربار؛ آب
گفتم سلام ای سرجدا، گفتی که بخشیدم، بیا

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت





عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها.
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا!


این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا!


عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا!


این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا!


این یکی در عمق دجله,آن يکی آنتاليا
هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا!


این یکی با گازخردل, آن يكي با گاز پارس.
هردو میسازند اما این کجا وآن کجا!


عده ای کردند کار و عده ای بستند بار
هردو فعالند اما این کجا و آن کجا!


باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب
هر دو تا رفتند اما این کجا وآن کجا!


آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک
هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا!


عده ای بر تار شیطان میتنند چون عنکبوت.
عده ای بر حق وجاویدند اما این کجا و آن کجا

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت