✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
دستم خالی است خواب مانده‌ام..


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



یکی از نیروهای گردان امام رضا (ع) چنین می گفت :

« جمال شیر سپاه آبادان بود ، شجاعتش مثال زدنی بود ، شب عملیات در جلوی ستون حرکت می کرد ، وقتی به نزدیکی عراقی ها رسیدیم درگیری شروع شد، بچه ها رفتند تا ا. را به عقب منتقل کنند ، تانکهای عراقی هم به طرف بچه ها در حرکت بود جمال قبول نکرد با بچه ها بیاید ، به بجه ها گفته بود « سریع تر از منطقه خارج شوید بروید ، بروید » و ما با حسرت می دیدیم که تانک ها به محلی که جمال افتاده بود نزدیک می شدند و … »

منوچهرگودرزی برادر شهید جمال می گوید:

آن زمان در منطقه جنوب رودخانه نیسان بودم شب عید ، آتش بازی در منطقه شمال رفیع زیاد بود آن شب خواب دیدم که جمال به شهادت رسیده صبح به سوسنگرد رفتم تا با آبادان تماس بگیرم ولی موفق نشدم شب 09/01/1361 مجددأ خواب شهادت جمال را دیدم صبح مجددا به سوسنگرد رفتم و باز هم موفق نشدم جمشید را پیدا کنم منصرف و ناراحت به خط برگشتم بعد از ظهر همان روز شهید « رضا هادی » به سراغم آمد و گفت منوچهر برادرت آمده تا شما را ببیند اول فکر کردم جمال اشست ولی با مشخصاتی که داد فهمیدم جمشید آمده نمی خواستم دلیل آمدن جمشید را باور کنم ولی شهید «رضا هادی » ( خداش بیامرزد ) آرام آرام ماجرا را به من گفت … در کنار سنگر فرماندهی گردان گروهی از همرزمان جمع شده بودند که شهید خیر الله توکلی شهیدان میر شاکی و خیلی بچه های دیگر بودند . همه در فکر بودند که چگونه ماجرا را به من بگویند که شهید « رضا هادی» گفت منوچهر از شب عید می دانسته جمال شهید شده … »

سردار نوروزی می گوید :

« در ابتدای جنگ سپاه آبادان چند دستگاه موتور سیکلت را به پرسنل خود فروخت یک دستگاه از آن موتورها به اسم شهید جمال در آمده بود ان زمان جمال در ستاد اروندکنار بود پس از شهادت مطابق وصیت نامه او از آن تاریخ به بعد موتور سیکلت شهید جمال تحویل من بود و ضمن استفاده در کار از آن به خوبی مراقبت می نمود سال 62 موتور را به تیپ 72 محرم بود وتا سـال 64 در آنجا بود چون خودم از تیپ پایـانی گـرفتم با مـشکلاتی موتور را هم تحویل گرفتم و آن را به گـردان امام رضا (ع) در جزیره مینو بردم در آن محور بیشترین کمک واستفاده را از موتور شهید جمال بردیم ، تنها سرمایه مادی جمال هم سالهای سال در خدمت جنگ و موتور جمال است که من تأیید می کردم و بعد می گفتند روحش شاد و یادش بخیر … »

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ،
ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ…
"شهيد حسين خرازي"
شرمشان باد، کسانی، که با اختلاس، دزدی و رانت خواری به خون و راه شهیدان خیانت کردند و می کنند.،،،

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!!

.
.
.

.
.
.

.
.
.

در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.

گناهان یک هفته او اینها بود :

شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع .
دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات .

راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم…

ما چی؟؟؟؟؟؟
کجای کاریم؟؟؟!!!!حرفامون شده رساله توجیه المسائل!!

۱_غيبت…تو روشم ميگم
۲_تهمت…همه ميگن
۳_دروغ…مصلحتي
۴_رشوه…شيريني
۵_ماهواره…شبکه هاي علمي
۶_مال حرام …پيش سه هزار ميليارد هیچه!
۷_ربا…همه ميخورن ديگه
۸_نگاه به نامحرم…يه نظر حلاله
۹_موسيقي حرام….ارامش بخش
۱۰_مجلس حرام… يه شب که هزار شب نميشه
۱۱_بخل…اگه خدا ميخواست بهش ميداد

شهداواقعاشرمنده ایم

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت