مرغ روحانیم و بلبل عاشق هستم
در جوار حرم حضرت صادق هستم


تک تک ثانیه هایم ز خدا لبریز است
ساعت عشقم و در طول دقائق هستم


من خراباتی و از لطف بقیع آبادم
ز همه غیر تو و خاک تو فارغ هستم


سبز بودم که غم قبر تو سرخم کرده
غرق آلاله ام و یار شقایق هستم


همه شب جامه دریدم ز غمت مولاجان
دارم عادت بخدا ، آدم هق هق هستم


چون نشد قسمت من زائر قبرت باشم
در خیالم همه شب طائر قبرت باشم


روضه را باز کنم بال و پرم می ریزد
خون دل از سر مژگان ترم می ریزد


دل خود را وسط سینه به مسمار زدم
چون اگر دل بدهم…. دل نخرم …می ریزد


به زمین خوردی و یاد از غم زهرا کردی
بس کنم یا که بگویم جگرم می ریزد


هرگز آن “سوختن در ” نرود از یادم
گاه خاکستر آن روی سرم می ریزد


یاد آن قد کمانی تو افتادم که
چند وقتی است کمان از کمرم می ریزد


خانه ات سوخت ولی موی سرت سالم ماند
لانه ات سوخت ولی بال و پرت سالم ماند


شاعر : جعفر ابوالفتحی،

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...