مثالی که خودم احساس کردم شبیه به این مفهوم میتونه باشه:

 

وقتی که یک کودک براتون یک سیب میاره و اون سیب ممکنه نشسته باشه و به احتمال زیاد در ظرفی نیست و بدون کارد و چنگال هست …

 

اما ما انتظارمون از کودک به اندازه همینه و تشویق هم میشه به خاطر این عملش…

 

اما اگه یک فرد بالغ این کار رو انجام بده ناراحت میشیم و میگیم کارش اشتباهه و حتی بی احترامی محسوب میشه …

 

بنابراین کارهاییی که ما انجام میدیم ممکنه حسنه باشه اما برای نزدیکان خداوند و امامان این طور نیست…

 

سخنانی از امام خمینی (ره):

 

در معرفت بعض مراتب و در درجات توکل است …

 

و چون مرتبه ایمان به حد طمانینه و اطمینان رسید تزلزل و اضطراب به کلی ساقط شود و دل سکونت به حق و تصرف حق پیدا کند و تا انسان در این حدود است در مقام کثرت واقع است و از برای غیر حق تصرفی قائل است.

پس چون از این مقام گذشت ، به نور معرفت جلوه ای از جلوات توحید فعلی را دریابد و تصرف دیگر موجودات را ساقط کند و چشم دلش از دیگر موجودات به کلی کور شود و به کلی حق جل و علا روشن شود.

 

و چون از این مقام گذشت به مشاهده حضوریه جلوه توحید را شهود کند و علل توکل را دریابد زیرا که توکل اثبات امور است برای خود ، و وکیل خواستن حق است در اموری که راجع به خود است .

 

پس در این مقام ترک توکل گوید و امور را به حق راجع کند و توکیل و توکل و وکالت را نقص و شرک انگارد که ( حسنات الابرار سیئات المقربین).

 

در جاییی دیگر فرموده اند: برای هر یک از صفات نفسانیه چه ملکات حسنه و چه ملکات سیئه ، مراتبی است بسیار کثیر . بسا باشد که یک مرتبه از اتصاف به آن در حسنات و تنزیه آن در سیئات از مختصات عرفا بالله یا اولیا خدا باشد و سایر مردم بر حسب مقامی که دارند آن صفت برای دسته اول نقص است و برای آنها نقص نباشد بلکه به یک معنی کمال هم باشد

 

  منابع : کتاب چهل حدیث و جنود عقل و جهل  

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...