خدایا! تو به من پوچی لذات زودگذر را آشکار نمودی. ناپایداری روزگار را نشان دادی. لذت مبارزه را چشاندی، ارزش شهادت را آموختی.

خدایا! تو را شکر می‌کنم که از پوچیها و ناپایداریها و خوشیها و قید و بندها آزادم نمودی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی. فهمیدم که سعادت و حیات درخوشی و آسایش نیست بلکه در درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است.

خدایا! تو را شکر می‌کنم که اشک آفریدی که عصاره حیات انسان است آنگاه که در آتش عشق می‌سوزم، یا در شدت درد می‌گدازم یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب می‌شوم و سراپای وجودم لطف می‌شود.

خدایا! تو را شکر می‌گویم که غم و دردهای شخصی مرا که کثیف و کشنده بود از من گرفتی و غم و دردهای خدایی دادی که زیبا و متعادل بود.

خدایا! تو را شکر می‌کنم که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود را با آتش آن گداختی.خدایا دل غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می‌کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد.
خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دورنکند.

موضوعات: مناجات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...