✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تقدیم به 175 مرد ماهی ها در خاک نمی میرند


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



بزرگی با شاگردش از باغی میگذشت.چشمشان به یک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگری است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمی شاد شویم …!! استاد گفت چرا برای خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کاری که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین… مقداری پول درون ان قرار بده ….. شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفی شدند کارگر برای تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئی درون کفش شد و بعد از وارسی ،پول ها را دید با گریه ،فریاد زد خدایا شکرت …. خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنی …. میدانی که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالی و با چه رویی به نزد انها باز گردم و همینطور اشک میریخت…. استاد به شاگردش گفت همیشه سعی کن برای خوشحالیت ببخشی نه بستانی…..

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ١٩٧١ ﭘﺰﺷﻜﻰ ﺍﺩﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ
ﻗﺎﺑﻞ ﺷﺮﺏ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺎ
ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻛﻌﺒﻪ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﺩﺭﻳﺎ
ﭘﺎﻳﻴﻨﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﻛﺰ
ﺷﻬﺮ ﻣﻜﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺁﺏ ﻓﺎﺿﻼﺏ ﺩﺭ
ﭼﺎﻩ ﺯﻣﺰﻡ ﺟﻤﻊ ﻣﻰ
ﺷﻮﺩ .
ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻠﻚ ﻓﻴﺼﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭﻗﺖ
ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ
ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺷﺪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺻﻼﺣﻴﺖ ﺷﺮﺏ ﺑﻪ
ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻬﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﻮﺩ .
ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺳﻰ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻌﻴﻦ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺧﺬ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺁﺏ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ :
ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺯﻣﺰﻡ
ﻛﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻲ ﺟﻮﺷﺪ
ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻗﺒﻮﻝ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ
ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﻛﻪ ﺁﺏ
ﻛﻮﭼﻜﻰ ﻛﻪ ﻃﻮﻟﺶ ﺍﺯ ١٨ ﻗﺪﻡ ﻭ ﻋﺮﺿﺶ ﺍﺯ ١٤
ﻗﺪﻡ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ ،
ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻬﺎ ﮔﺎﻟﻦ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻔﺮ ﺁﻥ
ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ
ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
ﺳﭙﺲ ﻣﻌﻴﻦ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﺑﻌﺎﺩ
ﭼﺎﻩ ﻛﺮﺩ . ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻋﻤﻖ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ . ﺁﻥ
ﺷﺨﺺ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻏﺴﻞ ﻛﺮﺩ
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺑﺮﻛﻪ ﺭﻓﺖ . ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺁﺏ ﺗﺎ ﻛﺘﻒ ﺁﻥ
ﺷﺨﺺ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﻛﻪ
ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﻣﺤﻠﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﺭﻭﺩ
ﺁﺏ ﺑﻴﺎﺑﺪ ﻭﻟﻲ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺎﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻓﻜﺮﻱ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﻌﻴﻦ ﺍﻟﺪﻳﻦ
ﺧﻄﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻣﻜﺶ ﺁﺏ ﭼﺎﻩ
ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻮﺩ . ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ
ﻣﻜﻨﺪﻩ ﻯ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ
ﺑﻮﺩ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﺏ ﭼﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﺯﻧﻰ ﻣﻨﺘﻘﻞ
ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺁﺏ ﻛﻢ
ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻨﺒﻊ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻣﻜﺶ
ﺁﺏ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﭼﻴﺰﻱ
ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﻨﺪ
ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻴﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺠﺪﺩﺍً ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺏ
ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﺮﺩ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﺮﺩ ﺷﻨﻬﺎﻯ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﻬﺎﺕ
ﭼﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﻜﺶ ﺁﺏ ﺩﺭ
ﺣﺎﻝ ﺣﺮﻛﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﺮﺗﺒﺎً ﺍﺯ ﻻﻱ
ﺷﻨﻬﺎ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﺮﺍﻭﺵ ﺑﻪ
ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﻯ ﺁﺑﻬﺎﻯ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﭘﺮ
ﻛﻨﺪ . ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺗﺮﺍﻭﺵ ﺁﺏ
ﺑﺎ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻣﻜﺶ ﺁﻥ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ
ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺁﺏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺑﺎ
ﻣﻜﺶ ﻣﻜﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﻌﻴﻦ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﺁﺏ
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺑﻪ
ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻬﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﺮﻙ
ﻣﻜﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺆﻻﻥ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ
ﭼﺎﻫﻬﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﭘﺮﺳﻴﺪ ، ﺑﻪ ﺍﻭ
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻛﺜﺮ ﺍﻳﻦ ﭼﺎﻫﻬﺎ
ﺧﺸﻚ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﻬﺎﻯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ
ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻬﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻰ ﺑﺎ
ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻬﺎﻯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻯ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ
ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩ .
ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﺑﻬﺎﻯ ﺷﻬﺮ ﻣﻜﻪ ﺩﺭ
ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻣﻼﺡ ﻭ ﻛﻠﺴﻴﻢ ﻭ
ﻣﻨﻴﺰﻳﻮﻡ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺖ
ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺷﺪﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺧﺴﺘﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﻧﻮﺷﻴﺪﻥ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ ﺑﻮﺩ.
ﻭﻟﻲ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ ﺣﺎﻭﻯ
ﺗﺮﻛﻴﺒﺎﺕ ﻓﻠﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ
ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﻴﻜﺮﻭﺑﻬﺎ ﻣﻴﺸﻮﺩ .
ﻭ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﻬﺎﻯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ
ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻬﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ
ﺍﻳﻦ ﺁﺏ ﻛﺎﻣﻼً ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ .
ﺷﺎﻳﺎﻥ ﺫﻛﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﺎﻩ ﺯﻣﺰﻡ ﺍﺯ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺎﻝ
ﭘﻴﺶ ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﺧﺸﻚ ﻧﺸﺪﻩ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺁﺏ ﺯﺍﺋﺮﺍﻥ
ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺍﻳﻦ ﺁﺏ ﺩﺭ ﻛﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﺗﺄﻳﻴﺪ
ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺼﺮﻑ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﺣﺠﺎﺝ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺁﺏ
ﻧﺸﺎﻁ ﺁﻭﺭ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺻﺪﻫﺎ
ﺳﺎﻝ ﺍﻻ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﺏ ﺯﻣﺰﻡ ﻛﺎﻣﻼً ﻃﺒﻴﻌﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﻧﻴﺎﺯﻯ ﺑﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺳﺎﺯﻯ ﺑﺎ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﻓﺰﻭﺩﻥ ﻛﻠﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺩﺭ ﺁﺏ ﭼﺎﻫﻬﺎ ﻗﺎﺭﭺ ﻭ ﺟﻠﺒﻚ
ﻣﻰ ﺭﻭﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻐﻴﻴﺮ
ﻃﻌﻢ ﻭ ﺑﻮﻯ ﺁﺏ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺯﻣﺰﻡ
ﻫﻴﭻ ﻧﻮﻉ ﻗﺎﺭﭺ ﻭ ﺟﻠﺒﻜﻰ
ﻧﻤﻰ ﺭﻭﻳﺪ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




آدمهای مهربان در مقابل خوبی های یک طرفه شان هرگز احساس حماقت نمیکنندچون خوب بودن برای آنها عادت شده
آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند…
آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند که نبینند نشنوند و به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند…
هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان هست سکوتشان را به پای بی عیب بودن خود نگذارید…
هرگز به آدمهای مهربان زخم نزنیدچون گوشه قلب خدا زخمی میشود…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دیگر توان نداریم، تهدید دیگری را…
یا حرفهای تلخ، امثال جانکری را…

تفسیرتان غلط بود، از کربلای زینب…
کورید که ندیدید! بالای نی سری را…

بعد از ژنو دوباره، لوزان امیدتان شد…
در سر چه می پرانید، آیین نوکری را…

لبخند دیپلماسی، تدبیر ترس تاکی…
مردانه تر بگیرید، تصمیم بهتری را…

هم اقتدار مارا یکجا به باد دادید…
هم آبرو هم عزت، هم این فن آوری را…

باعکس چهار فرزند، کنج بهشت زهرا…
دنبالتان شنیدم، نفرین مادری را…

هیهات من الذله، ما انقلابی هستیم…
هرگز نمی پذیریم، تحقیر و توسری را…

رو کن گزینه ها را، ما تشنه ی جهادیم…
بسیار دوست داریم، تدبیر رهبری را…

لبیک یاخامنه ای

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




حتما بخونید خیلی زیباست

ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " محمود ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛ﺑﻪ ﺭﯾﺲ ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ :ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ .
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﻣﺨﺼﻮﺻﺶ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ .ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩﻣﯿﺸﻭﻧﺪﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻩ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ، " ﻣﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ " ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ .ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ :ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﻓﺎﺳﺪ، " ﺩﺍﯾﻢ ﺍﻟﺨﻤﺮ " ﻭ "ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ " ﺑﻮﺩ!
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭﺗﺤﻮﯾﻞﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ !ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻭ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯼ !!….
ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ " ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ " ﻭ ﺍﺯ "ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ " ﻫﺴﺘﯽ !
"ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ :
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟ !!ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :ﺑﻠﻪ ،ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ . ﺳﭙﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭﻓﺴﺎﺩ ﻣﺭﺩﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ؛ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ "ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻡ " ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ !ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻦ !!ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ !!
ﻣﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ :ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ " ﻏﺴﻞ " ﻭ " ﮐﻔﻨﺖ " ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ .ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ !!!
"ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ " ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ " ﻫﺴﺘﻢ .ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ …ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ "ﻋﻠﻤﺎ " ﻭ " ﻣﺸﺎﯾﺦ " ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ !!…

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ !
ﺑﺪ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀ ﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯ ﻭ " ﺣﺴﻦﻇﻦ " ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺑﻔﺮﻣﺎ !…

ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ،
ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ؛

ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ،
ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ.

ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽًًًً

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




حجت الاسلام پناهیان { کارشناس مسائل مهدویت } : باور کنیم کاری که با دعا می شود کرد با لشگر و نیروهای رزمنده نمی شود انجام داد…. مخصوصا اینکه یک خبر مهمی که وجود دارد این است که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان امسال، بنابر تقویم شب جمعه است. بسیاری از علائم دارند به ما می گویند که مقداری حواسمان را جمع کنیم. واقعا یک شب بنشینیم برنامه ریزی کنیم که اگر ظهور نزدیک است، من دارم چکار می کنم؟….. واقعا اگر امسال، سال آینده بخواهد اتفاقی رخ دهد ما چکاره ایم؟؟؟ یک بار بنشینیم فکر کنیم و آمادگی مان را برای ظهور بررسی کنیم. برای این آمادگی نیز هیچ راهی جز دعا نداریم. از هم اکنون برای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان که بناست در آسمان منادی ندا سر دهد و ما را برای ظهورآماده کند، خودمان را آماده کنیم.

هر چه جلوتر می رویم، انکار نزدیک بودن ظهور سخت تر از گذشته می شود؛ دلائل ظهور دارند ما را محاصره می کنند. علائم دارند خودشان را نشان می دهند، علائم بسیار آشکار هستند. اشارات و تصریحات روایات فراوانی در این باره وجود دارد. اگر این همه آمادگی که در منطقه بوجود آمده دلیل بر نزدیکی ظهور نیست، حداقل باید در روایات ذکر می شد که یک بار همه ی علائم ظهور تا حدی خودشان را نشان می دهند ولی ظهور رخ نخواهد داد؛ کما اینکه درباره سفیانی چنین روایتی وجود دارد که سفیانی اول و سفیانی دوم داریم. �

اگر یک جریان سفاکی در منطقه ظهور کند و خونریزی کند مردم می گویند آیا این همان سفیانی است، بعد به روایات مراجعه می کنیم. من حالا نمی گویم سفیانی اولی که در روایات آمده، قبلاً به چه چیزی تطبیق داده شده و حالا خیلی ها منتظر سفیانی دوم هستند. شاید اینگونه باشد، بنده در حد احتمال دارم بیان می کنم ولی این احتمال ها احتمال هایی نیستند که به سادگی بتوان از کنارشان عبور کرد. بنده تصور می کنم که ما الان در شرایطی شبیه بدر، اُحد و یا خندق نیستیم؛ موقعیت امروز ما شبیه «حُنین» است. حُنین تنها نبردی بود که مسلمان ها تعدادشان از غیر مسلمان ها بیشتر بود . باور کنیم که تعداد ما الان بیشتر است و هیچ زمانی به این اندازه نبوده ایم. مردمان یمن را نگاه کنید که تعدادشان چقدر از متجاوزان بیشتر است. با جنگ 33 روزه لبنان خیلی متفاوت است. امکان کمک رسانی خیلی از غزه بهتر است. من نمی دانم ما چرا روز به روز
داریم جلو می رویم. خب حالا که ما تعدادمان بیشتر است یعنی جبهه حق تعدادش بیشتر است، مبادا مانند حنین بشود که توکل نکردند و شکست خوردند…. ما الان در آن شرایط هستیم و نیاز به دعا داریم……

بیایید با دعا اسلام را یاری کنیم. شاید در یکی از جلسات دعا دلمان آنچنان به سوز و گداز در بیاید که خدا ما را لایق قرار بدهد و از ما هم کمک بگیرد…. آخرالزمان به طریقی سخت گیری بیشتر می شود و به یک طریقی سهل گیری بیشتر می شود؛ � کسانی که فکرش را نمی کنید می روند خط مقدم و کسانی که از آنها توقع دارید جا می مانند…. من نمی دانم چطور، ولی بروید در خانه خدا التماس کنی

استاد رائفی پور عاجزانه میخواهم احیا شب نیمه شعبان را جدی بگیرید، فقط به دو قصد : اول گریه و استغفار از گناهان، دوم طلب تعجیل فرج مولایمان

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




حضرت موسی بعروسی دوجوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت وحجله عروس و داماد دید!!!
از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟
عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی درمیان بستر این دوجوان خوابیده ومن باید در زمان ورود وهمبستر شدن آنها دراین حجله جان هر دو را به امر پروردگار دراثرنیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دوجوان نیکوکار و مومن قومش رفته وصبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت امادر کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا درحال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت وعمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شدو گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت.
موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی=(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شمارا در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود وهمسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید.
بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خودرا به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کردو گفت برای همسرم هم غذابدهید اونیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. باخجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و اودرهنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت باپیامبر خدا دراولین روز زندگی مشترکمان را کردو رفت.
وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ماهردو دیشب را تااکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید.
جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت





تواضع از صفات پسندیده ای است که انسان را از رذائل اخلاقی چون کبر دور نگه می دارد ، صفتی که اسلام آن را به تمام افراد جامعه اسلامی سفارش نموده، و هر چه مقام و منزلت افراد بالاتر می رود تاکید بر این امر بیشتر می شود، تا جایی که خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبر اعظم نیز دستور به فروتنی داده است: وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ حجر/۸۸ در برابر هر یک از مؤمنان که از تو پیروی می کنند، بال فروتنی فرودآر حکایت.
یکی از رزمندگان دفاع مقدس می گفت: مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، جبهه زیاد تشریف می‌آوردند، شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) آمده بودند؛ موقع نماز که شد، قبول نمی‌کردند امام جماعت باشند، خیلی اصرار کردیم که دلمان می‌خواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمی‌کردند، شهید برونسی عرض کرد: حاج آقا بروید جلو بایستید، ایشان فرموند: اگر شما دستور می‌دهید ، می روم، شهید برونسی گفتند: من کوچک‌تر از آنم که به شما دستور بدهم، از شما خواهش می‌کنم.فرمودند: نه خواهش شما را نمی‌پذیرم. بچه‌ها شروع کردند به التماس کردن که آقای برونسی، بگو دستور می‌دهم تا ما به آرزویمان برسیم، شهید برونسی که مردی با اخلاق بود، به ناچار با خنده گفت: حاج آقا دستور می‌دهم شما بایستید جلو! حاج میرزا جواد آقا فرمودند: چشم فرمانده عزیزم! نماز با سوز و حال عجیب، در حالی که اشک از چشمان این پیرمرد زاهد سرازیر بود، تمام شد، بعد از نماز شهید برونسی را کنار کشیده و با چشمان اشک آلود، فرمودند: حاج عبدالحسین، مرا فراموش نکنی! جواد را فراموش نکنی! شهید برونسی ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا؟ شما باید به فکر ما یاشید و ما را فراموش نکنید! آن عالم زاهد و متواضع فرمودند: این تعارفات را کنار بگذارید، فقط من این خواهش را دارم که جواد یادتان نرود؟! حتما مرا شفاعت کن.

سهل باشد گر کنند افتادگان افتادگی
مهربانی و تواضع از بزرگان خوش نماست
[منبع: http://alhayat.ir/archives/1800]

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ …
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ…
ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻮﻗﻌﯽ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ !
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﺁﺯﺍﺭ ﻧﮑﻦ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻣﺎ… ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ
ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ.ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ، ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ.
»ﭘﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻦ.«

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند.

ابن عبد ربّه می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می¬دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»

مالک بن انس می‌گوید: هنگامی که علی بن حسین احرام می‌بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مرحوم آيت ا… حق شناس درباره «امانت‌هاي‌ خداوند در نزد انسان» فرموده‌اند: «مهاجر کسي است که از بدي‌ها فاصله بگيرد گوش،دست، پا،چشم، زبان و تمام اعضا امانت پروردگارند در نزد من . اول خطابي که مي‌شود اين است که در امانت چه کردي؟ اگر با اين‌ها معصيت کردي و خيانت در امانت کردي نعمت خدا را کفران کردي، بايد در اين دنيا اين امانت‌هاي‌ الهي را از جاهايي که مسموم است حتما حفظ کني.»
برگرفته از کتاب «يک قدم تا خدا» ص18

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




آخرين دست نوشته شهيد چمران دقايقي قبل از شهادت ، ( رقص خون)

آخرين دست نوشته شهيد چمران دقايقي قبل از شهادت ، داخل ماشين و در حال رفتن به سوي دهلاويه كه بعد از شهادتش از جيب پيراهنش بيرون آورده شد درحالي كه خون آلود بود

اي حيات ! با تو وداع مي كنم ، با همة مظاهر و جبروتت .
اي پاهاي من ! مي دانم كه فداكاريد ، و به فرمان من مشتاقانه به سوي شهادت صاعقه وار به حركت در مي آييد ؛ اما من آرزويي بزرگتر دارم . به قدرت آهنينم محكم باشيد. اين پيكر كوچك ؛ ولي سنگين از آرزوها و نقشه ها و اميدها و مسئوليتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانيد . دراين لحظات آخر عمر ، آبروي مرا حفظ كنيد . شما سالهاي دراز به من خدمت ها كرده ايد . از شما آرزو مي كنم كه اين آخرين لحظه را به بهترين وجه ، ادا كنيد.
اي دست هاي من ! قوي و دقيق باشيد .
اي چشمان من ! تيزبين باشيد .
اي قلب من ! اين لحظات آخرين را تحمل كن.
به شما قول مي دهم كه پس از چند لحظه همة شما در استراحتي عميق و ابدي آرامش خود را براي هميشه بيابيد . من چند لحظة بعد به شما آرامش مي دهم ؛ آرامشي ابدي . چه ، اين لحظات حساس وداع با زندگي و عالم ، لحظات لقاي پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینى ـ علیه‏ السّلام ـ و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى. سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن‏ها، فرصت رسیدگى به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




مرحوم آيت الله مجتهدي تهراني (رحمة الله علیه) می فرمودند : يک روز ، پس از اقامه نماز پشت سرآيت الله مدني، ديدم که ايشان شديدا دارند گريه مي‌کنند رفتم پيش آيت الله مدني وگفتم: ببخشيد، اتفاقي افتاده که اين طور شما به گريه افتاده‌ايد؟ ايشان فرمودند:يک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ديدم که به پشت سرمن اشاره نموده وفرمودند: « آقاي مدني! نگاه کن! شيعيان من بعد از نماز، سريع مي‌روند دنبال کار خودشان و هيچکدام براي فرج من دعا نمي‌کنند. انگارنه انگار که امام زمانشان غايب است!» ومن ازگلايه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به گريه افتادم.

( کتاب مهربان‌تر از مادر ، حسن محمودی ، انتشارات مسجد مقدس جمکران)

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




یکی ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ …
 
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،�
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ ﺩلبندبودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.�
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎ ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ،
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ..

اینطوری شهید دادیم وحالابعضیمون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم ……

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




خیلی ها باور نمی کردند فرمانده توپخانه سپاه این قدر کم حقوق می گیره ؛ وقتی هم که خواستند حقوقش را زیاد کنند عصبانی شد و نذاشت ، توی جلسه ای بهش یه تلویزیون هدیه دادند اما قبول نکرد گفتند : این هدیه رو به همه فرماندهان دادند چرا نمی گیری؟! گفت : ناخالصی عمل یه نقطه شروع داره ممکنه قبول این هدیه نقطه شروع ناخالصی زندگی ام باشه ، نمی خوام ذرّه ای نا خالصی توی عملم باشه من با خدا معامله کرده ام ، هدیه رو هم از خودش می گیرم .

( خاطره ای از سردار شهید حسن شفیع زاده ، کتاب حکایت فرزندان فاطمه ، جلد1 ، ص 40 )

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




در حکایتی از گذشته معروف است که پادشاه یک کشور به پادشاه یک کشور دیگر یک فیل سفید هدیه می دهد، کسی که هدیه را پذیرفته، هزینه های زیادی را صرف نگهداری و خوراک این فیل سفید می کرد، نسل های مختلف بدون آن که بدانند این فیل سفید به چه درد می خورد هزینه های زیادی را برای آن متحمل میشدند و دلشان هم نمی آمد که آن را کنار بگذارند یا رها کنند زیرا می گفتند:
"حیف است تا کنون هزینه زیادی برای آن شده است و نمیتوان آن را رها کرد!".

فیل سفید در مدیریت استعاره از موضوعیست که هزینه زیادی برای آن شده است و هیچ خاصیت مفیدی ندارد! و از آن جهت کنار گذاشته نمیشود که صرفاً برای آن هزینه شده است.
در نظر بگیرید کسی وارد دانشگاه میشود و متوجه میشود استعدادی در آن رشته ندارد اما آن را رها نمیکند به خاطر هزینه هایی که برای قبولی آن داده است و زمانی که صرف کرده است و میداند در آینده نیز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد، به آن رشته دانشگاهی و آن مدرک میتوان فیل سفیدآن فرد گفت.
در زندگی فیلهای سفید زیادی داریم که بدون آن که خاصیتی داشته باشند برای آنها هزینه میکنیم!
فیلهای سفید زندگیتان را رها کنید…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یک شب از شبای خدا

گرگ و روباه یک نقشه کشیدند.
چند روز بعد گرگ اومد وسط گوسفندا شروع کرد به بع بع کردن.
گوسفندا اولش تعجب کردند!
به خودشون گفتند این چشه؟
گرگا که بع بع نمیکنند.!
گرکه شروع کرد به علف خوردن.
انقدر علف خورد که سیر شد.
گوسفندا پرسیدن چی شده؟
چرا به ما حمله نمیکنی؟

گرگ رفت روی یه سنگ نسبتا بلند. داد زد:
من توبه کردم.!! من توبه کردم!!

گوسفندا تعجب کردند.

گفتند چطور ممکن. ؟
بعضی هم گفتند راست میگه.
شور کردند. بعضی گفتند حقه است و کلک گرگ. اما بقیه قبول نکردند. گفتند ما دیدیم که گرگ علف میخوره. گفتند باید علف ها رو تقسیم کنیم.
فردا توله گرگ ها صاحب علف های ما میشه
خلاصه گفتند اگه بخواد از مراتع ما استفاده کنه نمیشه باید مذاکره کنیم.

رفتند پیش گرگ
گفتند برای مذاکره اومدیم نمیشه تو از علف های ما بخوری
گرگ قبول کرد. اما شرط گذاشت. که روباه به عنوان فرد بی طرف داور و قاضی باشه
اون بخش از گوسفندا هم که قبول کرده بودند حاضر شدند. و پای میز نشستند.
اول گرگ گفت تمام مراتع مال من. روباه تایید کرد و گفت چون قبلا شکار گاه گرگ بوده.
گوسفندها قبول نکردن. گرگ گفت یا زمین ها مال من باشه یا دوباره گوشت خوار میشم.!
گوسفند ا شور کردند.
بین خودشون گفتند. اینطوری نمیشه. اگر گرگ گوشت خوار بشه ما کشته میشیم. شرایط گرگ سخته.
بیاید با سیاست بریم پیش گرگ بگیم شرایط آسون تری بذاره.
رفتن پیش گرگ.
گرگ گفت. قبول. شما علف بخورید . اما با اجازه من و از اونجا که من میگم. و هر وقت که من میگم علف بخورید. بیاید پیش من. از من اجازه بگیرید.
قبول کردند.
از فردا اجازه می‌گرفتند. گرگ به بعضی اجازه میداد. به بعضی نه. که از بخشی از مراتع که علف های خوبی نداشت استفاده کنند.
چند وقتی گذشت…
گوسفندها ضعیف شده بودند… نر ها هم رقمتی نداشتند. دیگه نمیتونستند از بره ها دفاع کنند.
تا این که یک شب گرگ شبانه حمله کرد. و گوسفند رو برد.
این قضیه شبای بعد ادامه پیدا کرد!!

گرگ شبانه حمله میکرد. و یک گوسفند رو میبرد. و می خورد.
هیچ کس نمیتوانست. کاری بکنه.

گرگ قوی شده بود و گوسفندها ضعیف.

این وسط روباه هم عرض اندام میکرد.با گرگ سهیم شده بود هیچ گوسفندی حق اعتراض نداشت. و فقط انتخاب میکردند. که امشب چه کسی کشته بشه.

همه گوسفندها کشته شدند.
فقط به خاطر یک بار علف خوردن گرگ!!!

این یک مثال است ونه کسی گوسفند ونه کسی گرگ ولی نکند غافل شویم ،لاغر ونحیف شویم وبی سلاح شویم.
یادمان باشد گرگ همیشه گرگ است …..

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




1. سه حالت و خصلت در هر یك از مۆمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش ‏الهی می‌باشد و از سختی‌ها و شداید محشر در امان است.
اوّل آن كه به مردم چیزی را دهد كه از آنان برای خویش می‌خواهد (آنچه برای خود می‌پسندد را به آنان عطا كند).
دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنكه بداند آن حركتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او
سوّم از برادر مومن خود (به عیبی كه در خود نیز دارد ) عیب جویی نكند تا آنكه آن عیب را از خودش دور سارد

‏2 - سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:
نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان،
مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی ‏كه برای آخرت و دنیایش ‍ مفید باشد.
و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏

‏3 - چهار خصلت است كه در هركس باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ‏ملاقات می‌كند كه از او راضی و خوشنود است:
‏1 - تقوای الهی با كارهایی كه برای مردم به به دوش می‌كشد.
‏2 - راست گوئی و صداقت با مردم .
‏3 - حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتی‌های در پیشگاه خدا و مردم.
‏4 - خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانواده‌ی خود.‏

‏4 -ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود مادامی كه از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از كارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

‏5 - حقّی كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف چیزهای حرام - چه كم و چه زیاد - قرار ندهی و (نیز) در ‏چیزهای حلال میانه‌روی كنی.‏

‏6 - كسی كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهای نیك، سرعت می‌نماید و شهوات را زیر پا می‌گذارد و ‏هركس از آتش جهنم هراسناك باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه می‌كند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمی‌گرداند.‏

‏7 - دست نیاز به سوی مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و كاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(كه گریبانگیر شخص شده) و (اما) كم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (كه شخص به آن آراسته است).‏

‏8 - تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و كنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است.‏

‏9 - در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.‏

‏10 - هركس برای (رضا و خوشنودی) خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت ‏مفتخر و سربلند می‌گرداند.‏

‏11 - با فضیلت‌ترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شكم و عورت است (از چیزهای حرام و شبهه ‏ناك).‏

‏12 - هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن كه به وعده‌های ‏الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند كرد، و نیز هاتفی از پشت سر ندایش در دهد كه بهشت گوارایت باد‏ كه از آلودگی‌ها پاك شدی . پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند رحمت فرایش خواهد گرفت.‏

‏13 - چنانچه شخصی از سویی تو را بدگویی كند، و سپس برگردد و از سوی دیگر پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.‏

‏14 - تعجّب دارم از كسی كه به خاطر ضررهای غذا نسبت به ( تشخیص خوب و بد ) خوراكش ‍ اهتمام می‌ورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتی و زیانش اهمیّت نمی‌دهد.

‏15 -هركس مۆمن گرسنه‌ای را طعام دهد خداوند او را از میوه‌های بهشت اطعام می‌نماید، و هر كه تشنه‌ای ‏را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش می‌گرداند، و هركس مومن برهنه‌ای را لباس بپوشاند ‏خداوند او را از لباس سبز بهشتی خواهد پوشاند.‏

‏16 -به وسیله عقل ناقص و نظریه‌های باطل، و قیاسهای فاسد و بی اساس نمی‌توان به دین خدا دست یافت؛ تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض می‌باشد؛ پس هركس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت ‏خواهد بود. و شخصی كه با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاك می‌گردد.‏

‏17 - دنیا همچون نیمه خواب (چرت ) است و آخرت بیداری می‌باشد و ما در این میان این دو در خواب پریشانیم.‏

‏18 - از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نماید و معاشرینش افرادی صالح و ‏نیكوكار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد كه با آنان یاری گردد و كمك حال او باشند.‏

‏19 - آیه‌های قرآن، هر كدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینه‌ای باز می‌شود شایسته است كه خوب در آن بنگری.‏

‏20 - هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند نمی‌میرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه و نیز جایگاه خود را در ‏بهشت رۆیت می‌نماید.‏

‏21 - شماهائی كه به مكّه نرفته اید و در مراسم حجّ شركت نكرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی كه ‏بر می‌گردند، با آن‌ها - دیدار و - مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن‌ها شریك باشید.‏

‏22 - راضی بودن به سخت‌ترین مقدّرات الهی از عالی‌ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.‏

‏23 - نزد خداوند متعال حالتی محبوب‌تر از یكی از این دو حالت نیست:
حالت غضب و غیظی كه مۆمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی كه مۆمن آن را ‏با شكیبائی و صبر بگذراند.‏

‏24 - هركس مردم را عیب جوئی كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست ‏می‌كنند.‏

‏25 - هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می‌كشاند، و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، ‏سبب افزایش عقل است.‏

‏26 - همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده ‏شكرگزاری را دوست دارد.‏

‏27 - زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد هر روز صبحگاهان زبان انسان بر آنها می‌گوید: چگونه شب را به روز رساندید؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها كنی خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار ‏می‌گیریم.‏

‏28 - دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت‌های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی‌اندازند و خود را خسته نمی‌كنند ‏بلكه برای آخرت زحمت می‌كِشند.‏
‏‏
‏29 -چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می‌دانستند هر آینه آن را تحصیل می‌كردند گرچه با ریخته ‏شدن خونها و یا فرو رفتن زیر آب‌ها در گرداب‌های خطرناك باشد.‏

‏30 -چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف ‏و تعریف كنند، قادر نخواهند بود.‏

‏31 -بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب‌تر از عفت شكم و عورت نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش ‍ می‌باشد.‏

‏32 -ای فرزند آدم (ای انسان، تو) خواهی مُرد و سپس محشور می‌شوی و در پیشگاه خداوند جهت سوال و ‏جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع كننده و صحیح در مقابل سۆالها) برایش مهیّا و آماده كن.‏

‏33 -نظر كردن مۆمن به صورت برادر مۆمنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.‏

‏34 -بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را ‏می‌فروشد؛ و مواظب باش از دوستی و صحبت كردن با كسی كه قاطع رحم (كسی كه ارتباط خویشاوندی را بریده) می‌باشد چون كه او را در ‏كتاب خدا ملعون یافتم.‏

‏35 -مشكل‌ترین و سخت‌ترین لحظات و ساعات دوران‌ها برای انسان، سه مرحله است:
‏1 - آن موقعی كه عزرائیل بر بالین انسان وارد می‌شود و می‌خواهد جان او را برگیرد.
‏2 - آن هنگامی كه از درون قبر زنده می‌شود و در صحرای محشر به پامی خیزد.
‏3 - آن زمانی كه در پیشگاه خداوند متعال - جهت حساب و كتاب و بررسی اعمال - قرار می‌گیرد و نمی‌داند ‏راهی
بهشت و نعمت‌های جاوید می‌شود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.‏

‏36 - هنگامی كه قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفدأ و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان ‏و پیروان ما بر می‌دارد ودلهای ایشان را همانند قطعه آهن محكم می‌نماید، و نیرو و قوّت هر یك از ایشان ‏به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.‏

‏37 - بسیار عجیب است از كسانی كه برای این دنیای زودگذر و فانی كار می‌كنند و خون دل می‌خورند ولی ‏آخرت را كه باقی و ابدی است رها و فراموش كرده اند.‏

‏38 -تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می‌بینم ‏‏(یعنی قناعت داشتن ).‏

‏39 - كسی كه بینش و عقلش كاملترین چیزش نباشد هلاكتش آسانترین چیزش است.

40-همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رها كردن سخنان و حرف‌هایی است كه به حالش ‏سودی ندارد.
همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن و نیز دارای اخلاق ‏پسندیده و نیك سیرت بودن است.

‏1- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3.
‏2- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3.
‏3- مشكاة الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48.
‏4- مشكاة الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5.
‏5- تحف العقول: ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2.
‏6- تحف العقول: ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3.
‏7- تحف العقول: ص 210، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.
‏8- تحف العقول: ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.
‏9- مشكاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77.
‏10- مشكاة الا نوار: ص 166، س 3.
‏11- مشكاة الا نوار: ص 157، س 20.
‏12- مشكاة الا نوار: ص 207، س 18.
‏13- مشكاة الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3.
‏14- أعیان الشّیعة: ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19.
‏15- مستدرك الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8.
‏16- مستدرك الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25.
‏17- تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 343، س 20.
‏18- وسائل الشیعة: ج 17، ص 647، ح 1، ومشكاة الا نوار: ص 262.
‏19- مستدرك الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3.
‏20- من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95.
‏21- همان مدرك: ج 2، ص 147، ح 97.
‏22- مستدرك الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16.
‏23- مستدرك الوسائل: ج 2، ص 424، ح 21.
‏24- بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64.
‏25- بحارالا نوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.
‏26- كافی: ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25.
‏27- اصول كافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 189، ح 1.
‏28- بحارالا نوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69.
‏29- اصول كافی: ج 1، ص 35، بحارالا نوار: ج 1، ص 185، ح 109.
‏30- اصول كافی: ج 1، ص 102، ح 4.
‏31- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3.
‏32- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5.
‏33- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 140، ح 3.
‏34- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26.
‏35- بحار الا نوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق.
‏36- خصال: ج 2، ص 542، بحارالا نوار: ج 52، ص 316، ح 12.
‏37- بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128.
‏38- اصول كافی: ج 2، ص 320، بحارالا نوار: ج 73، ص 171، ح 10.
‏39- بحارالا نوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسكری علیه السلام.
‏40- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11.

فرج امام زمان صلوات بفرستید

التماس دعا

موضوعات: روایات  لینک ثابت




به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد.

پرسیدم: «چرا می خندی؟»

پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»

گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»

جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»

پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺍﻣﺸﺐ ﻏﻢ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﭘﺮﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻓﻼﻥ ﻣﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻓﻨﺎ ﺭﻓﺖ
" ﻧﺨﻮﺭ "
ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺷﯿﺪ …. ؟
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﻗﺼﯿﺪ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﺮ ﻫﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ .
ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ .
ﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺳﺮ ﺁﻥ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔﻠﯽ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬﺎ ﺳﺮ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ !…..
ﮔﻮﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ ﺍﯾﻦ ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮔﻔﺖ : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ !
ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﭙﻮﺷﻨﺪ ….. ؟
ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ !
ﭘﺪﺭ ﺍﺯ ﺷﺮﻡ ﺳﺮﺵ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻮﺩ !…..
ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ !……
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




‪ الإمام الحسين عليه السلام :
أحِبّونا بِحُبُّ الإِسلامِ ، فَإِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله قالَ : لا تُعَرِّفوني فَوقَ حَقّي ؛ فَإِنَّ اللّه َ تَعالَى اتَّخَذَني عَبدًا قَبلَ أن يَتَّخِذَني رَسولاً
المعجم الكبير : 3 / 128 / 2889 عن يحيى بن سعيد عن الإمام زين العابدين عليه السلام .
امام حسين عليه السلام :
ما را به عشق اسلام دوست بداريد؛ زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مرا بيش از آن چه سزاوارم معرفى نكنيد؛ چرا كه خداوند متعال پيش از آن كه مرا به رسالت برگزيند، به بندگى برگزيد

الإمامُ الحسنُ عليه السلام :
أنا الضّامِنُ لِمَن لا يَهجِسُ في قَلبِهِ إلّا الرِّضا أن يَدعُوَ اللّه َ فَيُستَجابَ لَهُ .
بحار الأنوار : 71 / 159 / 75
امام حسن عليه السلام :
من براى كسى كه جز خشنودى [از خدا ]در دلش خطور نكند ، ضمانت مى كنم كه دعا كند و دعايش مستجاب شود .

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!زندگی عمل کردن است .این شکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود…..!
در بازی زندگی استاد تغيير باشيم
نه قربانى تقدير.

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




و قالت : قالَ لی رسولُ الله: یا فاطمةُ مَن صَلّی عَلَیکِ، غَفَرَاللهُ لَهُ وَ اَلَحَقَهُ بی حَیثُ کَنتُ فی الجَنَةِ.

و فرمودند: « روزی رسول خدا خطاب به من فرمودند: ای فاطمه هرکس برای تو صلوات بفرستد خداوند او را مورد آمرزش خویش قرار می دهد و در هر کجای بهشت که من باشم او را به من ملحق خواهد ساخت.»

و در این مورد صلوات مخصوصی برای آن حضرت نقل کرده که آثار عجیبه ای در آن مشاهده شده و آن صلوات مخصوص به صورت زیر است:

" اللهُمَ صلِ علی فاطمةَ وَ أَبیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحَاطَ بِهِ عِلمُک "

و همچنین متناسب با این صلوات برخی بزرگان ادعیه خاصی را توصیه کردند که در اینجا به ذکر دو مورد از آنها کفایت می شود:

1-در وصیت نامه آیت الله مرعشی نجفی آمده است که تو صیه فرمودن اند به قرائت مداوم این دعا در قنوت نمازهای یومیه:

« اللهُمَ انی أسألُکَ بِحَقِ فاطمةَ وَ أَبیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَدَعِ فیها أَن تُصلیَ علی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَدٍ وَ أَن تَغفِرَلی ذُنُوبی و لا تَفْعَلَ بِى ما أنَا أهْلُهُ وَ تَفعَل بی ما أَنتَ أَهلُهُ »

2- و در کتاب مستدرک الوسائل این دعا از لسان برخی عرفا نقل شده است که برای روشنی و قوت چشم بسیار مفید است:

" اللهُمَ رب الکَعبَةِ وَ بانیِها وَ فاطِمةَ وَ ابیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها نَوِِِّر بَصَری وَ بَصیرَتی."

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻄﺮ ﻛﻔﺮ ﺩﺍﺭﺩ …
١ - مال حرام خوردن
٢ - کمک ﺍﺯ ﻏﻴﺮﺍﻟﻠﻪ
٣- ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎﻛﻔﺎﺭ

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻛﻦ …
١ - ﺍﻣﺎﻛﻦ ﻓﺴﺎﺩ
٢- ﺷﺒﻬﺎﺕ
٣- ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺧﻼقی

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﻋﻤﺎﻝ نیک ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﻴﻜﻨﺪ …
۱- ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ
٢- ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ
٣- ﺳﺨﻦ ﭼﻴﻨﻲ

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﺼﻠﺖ ﻣﻮﻣﻦ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ …
١- ﺭﺍﺯداری
٢- ﺻﺒﺮﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎیی
٣- قناعت

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻦ …
١- ﺩﻳﻦ
٢- ﺷﺮﻑ
٣- ﻭﻃﻦ

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ …
١- ﻣﺮﮒ
٢-ﺍﺣﺴﺎﻥ
٣- ﭘﻨﺪ

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺳﺘﻮﻥ خوشبختی ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ …
١- ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ
٢- ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺣﺎﻝ
٣- ﺍٌﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻳﻨﺪﻩ

ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺗﺎﺧﻴﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ …
١ - ﻧﻤﺎﺯ چون به وقتش رسید
٢ - ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﻳﻜﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ
٣- ﺗﻮﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﻨﺎﻩ

سه ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنند …
١- مرگ
2-ﻓﻨﺎﺷﺪﻥ ﺩﻧﻴﺎ
٣ - عذاب آخرت

ﺳﻪ ﭼﻴﺰﺭﺍﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاشت …
١- ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ مردم و لبخند به آنها
٢- ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭﺗﺎﺑﺴﺘﺎن
٣-ﺷﻤﺸﻴﺮﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻟﻠﻪ

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




یکی از عوامل مهم که باعث
تقویت باورهای دینی ما میشه
نماز هستش✅
داریم که نماز
معراج مؤمن و
وسیله قرب به خداوند هستش
نماز جلوی فحشا و منکرات
رو میگیره.
سید بحرالعلوم
میگه که
من این اثر نماز
رو بالاتر
از اثر عروج میدونم!
اگر نماز جلوی
فحشا و منکر رو
میگیره یعنی آدم،
رو به سمت درجه عصمت هستش.
نماز ستون دینه.ما تو اذان به نماز(خیر العمل)بهترین عمل میگیم.نماز
انسان رو
به خضوع و خشوع
میرسونه

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




رائفی‌پور در گفت‌وگو با #فارس:
عربستان قبل از حمله به یمن نوع سیاست معاویه را به کار می‌گرفت اما پس از حمله به یمن، گستاخانه یزیدی شده است /عربستان سعودی تفاوتی با اسرائیل ندارد/ مسئولان ایران نباید مماشات کنند/سعودی‌ها با تمام قوا برای مقابله با ایران به پا خواسته‌اند/چرا تلویزیون صحبت‌های حضرت امام خمینی (ره) در مورد آل سعود را پخش نمی‌کند؟
farsnews.com/13940229001288

موضوعات: طوفان جاهلیت  لینک ثابت




امام خمینی:

كسی تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم؛ ولی هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! … كه اگر بند بند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستيمان را در جلوی ديدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه كفر و شرك را امضا نمی‌کنیم.

(صحيفه امام-ج٢١-ص٩٨)

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




مقام معظم رهبری :

در اواخر جنگ به ما اطلاع قطعی دادند که ناوگان دریایی آمریکا در حال حرکت به سمت خلیج فارس است. این خبر خیلی مهمی بود، من هم به آقای هاشمی و به چند نفر دیگر گفتم ، به این نتیجه رسیدیم که باید برویم به امام اطلاع بدهیم.
به احمد آقا تلفن کردیم و 5-6 نفری رفتیم خدمت امام. در آن جلسه آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی، من و چند نفر از فرماندهان نظامی حاضر بودیم.

امام فرمودند: چه شده که دیر وقت آمدید؟ گفتیم ما آمدیم یک خبری را خدمتتان عرض کنیم. گفتیم که آقا ما اطلاعاتی که داریم نشان می دهد ناوگان دریایی آمریکا دارد به سمت خلیج فارس می‌آید. آمدیم ببینیم که نظر شما چیست؟
امام فرمودند: که این ناوگان چقدر به ما نزدیک است؟ گفتیم مثلا حدود 500 کیلومتر فاصله دارد. بعد امام گفتند که این ناوگان دریایی را رصد کنید همین که نزدیک شد دو تا موشک به آن شلیک کنید. با موشک هایی که دارید بزنیدش.
نظامی های جلسه گفتند که بله آقا ما می‌توانیم بزنیم، اما این ناو آمریکا است و مساله خیلی حساس است. اما امام فرمودند دو تا موشک پشت سر هم شلیک کنید.خلاصه هرچی در آن جلسه گفته شد، امام گفتند که دو تا موشک شلیک کنید. خود ماها یک مقدار تعجب کردیم و برایمان باورکردنی نبود. دائم در جلسه من و آقای هاشمی به هم نگاه کردیم. امام دیدند که مثل این که جلسه برای شلیک موشک مجاب نشد. فرمودند که نظر من همان است اما شور کنید، به هر نتیجه‌ای که رسیدید من هم قبول دارم. البته نظر من همان است که گفتم، اما اگر به نظر دیگری رسیدید همان را انجام بدهید.موقعی که داشتیم از محضر امام خارج می‌شدیم، امام گفتند که آقای خامنه ای شما بمانید، من برگشتم.

امام فرمودند: من هنوزم نظرم همان شلیک دو موشک است.این را بدانید که هر وقت بخواهید با آمریکا و انگلیس مسامحه کنید، فشارشان را بیشتر می کنند. بهترین کار با آمریکا این است که با شجاعت و شهامت با آن برخورد کنید.

شما بعد از من یادتان باشد که با آمریکا نباید مسامحه کرد. باید با آن برخورد محکم کرد و نترسید که هیچ غلطی نمی تواند بکند.

روزنامه همشهری ۸۹

موضوعات: طوفان جاهلیت  لینک ثابت




نام زوار کربلا در لیست…
نام من در میان آنها نیست…
من مگر عاشق شما نشدم…
جرم‌و تقصیر من بگو پس چیست…
باشد آقا قبول گنهکــارم…
جز توبخشنده‌ی گناهم کیست…
دل من لک‌زده برای حـــرم…
شب جمعه حرم که مهمانی‌ست…
روضه علقمه، حدیث وفــا…
خود زهرا به روضه‌ها بانی‌ست…
می‌رساند به روضه‌ها خود را…
میزبانی به عهده‌ی مهدی‌ست…
صفرم اما عدد حسـابم کن…
مثل صفر کنار نمره‌ی بیست…
حرف دل بود با شمـا گفتم…
شاعری پیش عشق بی ادبی‌ست…
وصیت کرده‌ام که بنویسند…
روی قبرم که با محبت زیست…
بنویسند جوان ناکـام…
خادمی که ، کربلایی نیست…
بنویسند این که خفته به خاک…
در عزای حسین قربانی‌ست…
دین من عشق ، عشق آل علی…
مذهب شعر من أبالفضلی‌ست…

اللهم ارزقنا کربلا الحسین ( ع )

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




☔️�
امام حسن مجتبى -علیه السلام- به مردی كه با ایشان درباره ازدواج دختر خود مشورت كرد ، فرمودند : .
او را به مردی با تقوا شوهر ده ؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیش می دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وی ستم نمی كند .
.
• مكارم الاخلاق . ج1 . ص446 •

موضوعات: روایات  لینک ثابت




آورده اند كه عربي شترش به مرض (پيسي ) مبتلا شده بود .
به او توصيه نمودند تا روغن كرچك به او بمالد .
عرب شتر را سوار شده تا به شهر رفته روغن بخرد ، نزديك شهر به بهلول برخورد نمود و چون سابقه دوستي با او داشت ، به بهلول گفت :
شترم به مرض پيسي مبتلا شده و گفته اند روغن كرچك بمالم تا خوب شود ، اما من عقيده دارم كه تاثير نفس تو بهتر است ، استدعا ميكنم دعايي بخوان تا شتر من از اين مرض نجات پيدا كند بهلول جواب داد :
اگر روغن كرچك بخري و با دعاي من مخلوط كني ممكن است شترت خوب شود ، والا دعاي تنها تاثيري نخواهد داشت .

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




از زبان پروفسور حسابی:

22 سال درس دادم

1- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم.

(چون کلاس باید اینقدر جذاب باشه

که بدون حضور و غیاب شاگردت بیاد سر کلاس)

2- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم!

(چون کلاس،
خانه دوم دانش آموز هست)

3-هر دانش آموزی دیر آمد،
سر کلاس راهش دادم!

(چون میدونستم اون اگر 10 دقیقه هم بیاد،

کلاس یعنی احساس مسوءلیت نسبت به کارش)

4- هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم.

(چون اینقدر جذاب درس میدادم

که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن)

5- هیچگاه 90 دقیقه درس ندادم!
(چون میدونستم کشش دانش اموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق داره)
6-هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم!
(چون میدانستم ممکنه بچه ای مستضعف باشه یا یتیم..)

7- هیچگاه دانش اموزی درب دفتر نفرستادم.
(چون میدونستم درب دفتر وایسیدن یعنی شکستن غرور)

8- هیچگاه تنبیه تکی نکردم

و گروهی تنبیه کردم!

(چون میدونستم تنبیه گروهی جنبه سر گرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند)
9- همیشه هر دانش اموزی را آوردم پای تخته، بلد بود.
(چون میدانستم که کجاش گیر میکند نمیپرسیدم)

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




الإمام الكاظم عليه السلام :
كانَ لُقمانُ عليه السلام يَقولُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ ، وقَد غَرِقَ فيها جِيلٌ كَثيرٌ ، فَلتَكُن سَفينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه ِ تَعالى ، وَليَكُن جِسرُكَ إيمانا بِاللّه ِ ، وَليَكُن شِراعُهَا التَّوَكُّلَ ، لَعَلَّكَ ـ يا بُنَيَّ ـ تَنجو وما أظُنُّكَ ناجِيا! يا بُنَيَّ ، كَيفَ لا يَخافُ النّاسُ ما يوعَدونَ ، وهُم يَنتَقِصونَ في كُلِّ يَومٍ ، وكَيفَ لا يُعِدُّ لِما يوعَدُ مَن كان لَهُ أجَلٌ يَنفَدُ . يا بُنَيَّ ، خُذ مِنَ الدُّنيا بُلغَةً ، ولا تَدخُل فيها دُخولاً يَضُرُّ فيها بِآخِرَتِكَ ، ولا تَرفُضها فَتَكونَ عِيالاً عَلَى النّاسِ ، وصُم صِياما يَقطَعُ شَهوَتَكَ ، ولا تَصُم صِياماً يَمنَعُكَ مِنَ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ أعظَمُ عِندَ اللّه ِ مِنَ الصَّومِ .
قصص الأنبياء : ص 190 ح 238 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 416 ح 10 .


امام كاظم عليه السلام :
لقمان پيوسته به پسرش مى گفت : «پسرم ! دنيا درياست و در آن ، گروه هاى بسيارى غرق شده اند . پس بايد كشتىِ تو در آن ، پروا كردن از خداى تعالى ، و پُل تو ايمان به خدا ، و بادبان كشتى ات توكّل باشد ، تا ـ پسرم! ـ شايد نجات پيدا كنى ؛ هر چند من گمان ندارم كه نجات يابنده باشى . پسرم ! چگونه مردم از آنچه وعده داده شده اند ، نمى ترسند ، در حالى كه هر روز ، از [عمر] آنان كاسته مى شود ؟! و چگونه كسى كه اجلِ پايان پذيرى دارد ، براى آنچه وعده داده شده ، مهيّا نمى گردد ؟! پسرم ! از دنيا به اندازه نياز ، بر گير و چنان در آن وارد نشو كه به آخرتت زيان رسانَد ، و آن را چنان رها نكن كه سربارِ مردم شوى ، و چنان روزه بگير كه شهوتت را قطع كند و روزه اى نگير كه از نماز ، بازت دارد ؛ چرا كه نماز ، نزد خدا ، از روزه بزرگ تر است» .

موضوعات: روایات  لینک ثابت




آيا ميدانيد ذخر الحسين کيست؟


در جنگ صفين بود که اميرالمومنين ع نوجواني سيزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانيد و روانه ميدان کرد . معاويه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حريف هزار اسب سوار ميدانستند به ميدان فرستاد ولي او گفت: در شان من نيست که با اين دلاوري هايم با او بجنگم پسرم براي او کافيست.
ابوشعتاء 9 پسر خودش را به ميدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء براي انتقام خون پسرانش خودش به ميدان آمد اما فقط با يک ضربه به هلاکت رسيد. اميرالمونين ع به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد…
تمام لشگر گفتند يا علي بگذار جنگ را تمام کند اما اميرالمومنين ع فرمودند نه او پسرم عباس قمر بني هاشم است.

انه ذخر الحسين: او ذخيره براي حسين است.

السلام عليک يا ابالفضل العباس….

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




١١نفري كه به بهشت نميروندحتمابخون

1.كساني هستندكه درحالي ازقبربلندميشوندكه فاقددست وپاهستنداين افرادكساني هستندكه همسايگان خودرا اذيت ميكنند.

2.كساني هستندكه درنمازغفلت وسستي ميكردندودرحالي ازقبرخارج ميشوندكه صورتي همانندخوك دارند.

3.كساني كه زكات اموال خويش رانميپردازنددرحالي ازقبرخارج ميشوندكه شكم آنهامانندكوهان شتر وپرازمار وكژدم مي باشد.

4.كساني هستند كه مال رابرعهدوپيمان الهي ترجيع دادند درحالي ازقبرخارج ميشوندكه ازدهانشان خون جاري است.
(پناه برخدا)

5.كساني هستندكه درخفاوپنهاني گناه مي كردندواز خداوند كه در هرحال ناظربيناوشنوااست نمي ترسيدند.
ودرحالي از قبر خارج ميشوند كه جسم وتن آنهابادكرده وپوسيده است سبحان الله

6.كساني هستندكه شهادت دروغ مي دادنددرحالي ازقبرخارج خواهند شدكه گردنشان قطع شده است

7.كساني هستندكه كتمان شهادت مي كنندوعمدا" گواهي نمي دهنددرحالي ازقبرخارج ميشوند كه ازدهانشان خون وچرك جاري است

8.گروه زناكاراني هستندكه بدون توبه وفات كردنددرحالي ازقبرخارج خواهند شد كه كورهستند.

9.كساني هستندكه مال يتيمان رابه ناحق خورده انددرحالي ازقبرخارج ميشوندكه چهره هايشان سياه وچشمهاوشكمشان پراز آتش است.

10.كساني هستندكه نافرمانی پدرومادررا ميكنند درحالي ازقبرخارج خواهندشوندكه جسمشان گرفتاربيمارى برص وجذام شده است.

11.كساني هستندكه شراب مينوشنددرحالي ازقبرخارج ميشوندكه نابيناهستندودندانهاي آنهامثل شاخ فيل ولبهاي آنهابرسينه هايشان آويزان وزبان آنهابرقسمت رانهاآويزان است وازشكم آنهاكثافت بيرون مي آيدالله اكبر سبحان الله

12.حضرت رسول اكرم مي فرمايد:گروه دوازدهم هم درحالي خارج ميشوند كه چهره آنهامانندشب چهارده نوراني وازپل صراط مانندبرق مى گذرنداينهاهمان گروهي هستند كه به نمازاهتمام مي ورزيدندوعمل نيك انجام ميدادند

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




آیـت الله بـهـجـت( ره):
از ما، عمل چندانی نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، "عمل نکردن" است!

تقوا یعنی "عمل گناه را مرتکب نشدن!
همه میپرسند چه کار کنیم؟
من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟
پاسخ اینست:

«««گــنـــــاه نــــکــنــیــد.»»»

شاه کلید اصلی رابطه با خدا " گــنــاه نــکــردن " است√

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




حـــــســـــین جـــــاڹ
ﻫــــﻤـــﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ:
" ﺑــﯿـــﺨــــﯾـــﺎﻟــــﺖ " ﺷــــﻮﻡ …
ولی…. ﺍﯾﻦ ﻫـﺎ ﭼــﻪ ﻣـــــــﯽ ﺩﺍﻧـــﻨـــﺪ ﺑـــــــﺎﺧــــــﯿـــــــﺍل ﺗــﻮ
" ﺑــﯿــــــﺨـــــﯿــــﺎﻝ " ﺧـــــﯿـــﻠـــﯽ چیزﻫــﺎ ﺷــــﺪﻩ ام

اربابم…
آن جوان ها که شب جمعه حرم را دیدند
صبح فردا همگی پیرغلام تو شدند…
لبیک یا حسین

بسم رب الحسين

یک باره دلم گفت که بنویس کلامی

در وصف بلند مرتبه و شاه مقامی

دستی به روی سینه نهادم و نوشتم

"از من به حسین بن علی عرض سلامی"

السلام علیک یا اباعبدالله

کربلا اين همه زائر به کجا جا بشوند؟!
ياحسين کل قوانين جهان را تو بهم ريخته اي..

علمدار با وفا و ابهت الهی
مرحوم حاج ملا آقا جان می فرمود:
در سفر کربلائی که چند سال قبل مشرف بودم و شبها در ایوان حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) می خوابیدم و معمولا" اول شب به زیارت حضرت اباالفضل ( علیه السلام) می رفتم، در یکی از شبها وقتی وارد صحن حضرت ابا الفضل ( علیه السلام) شدم، دیدم دو نفر جوان مثل اینکه با هم نزاعی دارند و در مقابل حرم به طوری که ضریح دیده می شد ایستاده اند، یکی از آنها خواست کلامی بگوید که به زمین خورد و بیهوش شد. دومی هم فرار کرد.

مردم دور او که به زمین خورده بود جمع شدند و او را شناسائی کردند و گفتند: از فلان قبیله است، رئیس آن قبیله را خبر کردند آمد پیرمردی بود.
به او گفتم: او اشاره به قبر حضرت اباالفضل ( علیه السلام) نمود و می خواست چیزی بگوید که دیگر نتوانست و به زمین افتاد.
رئیس قبیله گفت: او مورد غضب حضرت اباالفضل ( علیه السلام) واقع شده؛ زیرا بدنش کبود شده و استخوانهایش خرد گردیده است. او را ببرید به صحن حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) که اگر راه نجاتی داشته باشد از آنجا خواهد بود.
دوستانش او را به دوش کشیدند و به صحن حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) بردند.
دو شبانه روز در کنار یکی از غرفه ها به حال اغما افتاده بود، شب سوم که من هم نزدیک او می خوابیدم و منتظر بودم که امشب یا باید او از دنیا برود و یا از این وضع نجات پیدا کند؛ زیرا شخصی که مورد غضب واقع شده،بیشتر از سه شبانه روز زنده نمی ماند.
ناگاه دیدم به خود تکانی داد و برخاست و نشست. افرادی که محافظ او بودند، از او پرسیدند: چه می خواهی؟
گفت: ریسمانی بیاورید و به پاهای من ببندید و مرا به طرف حرم حضرت اباالفضل ( علیه السلام) بکشید.
این کار را کردند در بین راه نزدیک صحن حضرت اباالفضل ( علیه السلام) درخواست کرد که فلان مبلغ را به فلانی بدهید. و همان مقدار هم تصدق از طرف من به فقراء اتفاق کنید.

دوستانش این عمل را تعهد کردند که انجام دهند سپس از در صحن دستور داد ریسمان را به گردنش ببندند و با حال تذلل عجیبی او را وارد حرم کردند.
وقتی مقابل ضریح حضرت اباالفضل ( علیه السلام) رسید، کلماتی به زبان عربی گفت که خلاصه اش این است:
آقا از تو توقع نبود که این گونه آبروی مرا ببری و مرا بین مردم مفتضح نمائی.
مضمون این شعر را می گفت:

من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق میان من و تو چیست بگو

در این موقع رئیس قبیله رسید و او را بوسید و ابراز خوشحالی کرد. مردم از اطرافش پراکنده نمی شدند و نسبت به او که دوباره مورد لطف حضرت اباالفضل ( علیه السلام) واقع شده بود،ابراز علاقه می نمودند.

من صبر کردم تا کاملا" دورش خلوت شود،به او گفتم: من از اول جریان تا پایان آن با تو بوده ام بعضی از قسمتهای سرگذشت تو را نفهمیده ام، مایلم برایم تعریف کنی.
گفت: آن جوان که با من وارد صحن شد مدتی بود از من مبلغی پول طلب داشت، آن شب زیاد اصرار می کرد که باید طلب مرا همین الآن بپردازی، من ناراحت شدم به او گفتم: از من طلبی نداری.
گفت: به جان اباالفضل ( علیه السلام) قسم بخور، من بی حیائی کردم خواستم قسم بخورم که دیگر نفهمیدم چه شد تا امشب که درد و ناراحتی و فشار فوق العاده ای داشتم.
درهمان عالم بیهوشی می دیدم که برای تشریفات عبور شخصی به حرم حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) مراسمی قایل می شوند ، سئوال کردم چه خبر است ؟ یکی از آنها گفت حضرت ابالفضل ( علیه السلام) به زیارت برادرش حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) می آید.
من برای عذرخواهی خود را آماده می کردم که دیدم حضرت اباالفضل ( علیه السلام) بالای سر من ایستاده و با نُک پا به من می زند و می فرمایند :
برخیز، به در خانه ای آمده ای که اگر جن و انس به آن متوسل شوند، محروم بر نمی گردند.
از همان جا حالم خوب شد و امیدوارم دیگر این گونه جسارت به مقام مقدس حضرت اباالفضل ( علیه السلام) نکنم.

السلام علیک یاعبدالله الحسین

روی ِ قــــبـــرم بنویســــید به یکــ خط درشت
دوری از شــارع بین الحرمین اوراکشت…
شاه مثل تو ندیدیم، شما کم یابی!!!
آه، الحق والانصاف، حسین، اربابی …

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:

ساعت 9 تا 11 شب:
زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود.در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد.

ساعت 11 تا 1 شب:
عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.

ساعت 1 تا 3 نیمه شب:
عملیات سم زدایی در کیسه صفرا، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.

ساعت 3 تا 5 صبح:
عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد.
بعضی مواقع دیده شده که افراد در این
زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.

ساعت 5 تا 7 صبح:
این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.

ساعت 7 تا 9 صبح:
جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید.افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.
دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند.

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




‬: آيت الله بهجت رحمه الله عليه:
هر کس عادت به تاخير نمازها کرده است: خود را براي تاخير در همه ى امور زندگي آماده کند؛
تاخير در ازدواج ، تاخير در اشتغال ، تاخير در تولد اولاد ، تاخير در سلامتي و عافيت!
هر قدر که امور نمازت منظم باشد
امور زندگيت هم تنظيم خواهد شد!
مگر نميداني که رستگاري و سعادت با نماز قرين گشته است؟!
"حي ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺼــــــــﻼﺓ حي ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻔـــﻼﺡ"
پس چگونه از خداوند طلب توفيق داري
در حاليکه حق او را بدرستي ادا نميکني؟!
اگر سعادت دنيا و آخرت ميخواهيم تلاش کنيم نمازمان را درست بخوانيم.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




امام موسى كاظم عليه السلام : اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مى شود.
اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ يَجلِبانِ الرِّزقَ، و َالخيانَةُ وَ الكَذِبُ يَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛
(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)

موضوعات: روایات  لینک ثابت




حرف زدن راجع به دیگران
موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سعودیه و دستهای پنهان دیگر
موضوعات: طوفان جاهلیت  لینک ثابت




یکی اصحاب امام صادق علیه السلام پرسیدند: یوم الحسره، کدام روز است که خدا میفرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت.
✳ حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت میخورند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
✴ پرسیدند: آیا کسی است که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
✳ حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.
وسائل الشیعه/ج7/ص198

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




تواضع رهبری

دراین چند مدت اخیر رهبرمعظم انقلاب ، آيت الله خامنه ای درسهای بزرگی به ملت دادند چه آنهايی که بدون شناخت رهبری سنگ ولايت رابه سينه می زنند وچه مخالفان وسبزی ها که بيست وچهار ساعته ناجوانمردانه برعليه رهبری شعار می دهند ، بايد درس گرفت ورهبری را دقیق تر شناخت .

درس اول:

در مراسم فارغ التحصیلی دانشجويان دانشگاه افسری امام حسين (ع) واعطای سردوشی ازجانب مقام معظم رهبری ، افسر ، بعداز گرفتن سردوشی بااحترام نظامی شعار الله اکبر جانم فدای رهبر سرداد ، که رهبری درسخنانی تن انسان را هديه خداوند بيان کردندوصاحب اصلی آن را خدای متعال ذکرکردند و فرمودندازلحاظ شرعی فدای جان ، به بنده جايز نيست واز خداوند سلامتی جان افسران را طلبيدند ودعاکردند و بدین ترتیب ناراحتی خودشان رااز اين شعاراعلام کردند وخواستارحذف شعار جانم فدای رهبرشدند

درس دوم:

درديدار مقام معظم رهبری بابسيجيان که رهبری را علی زمان می خواندند ونام رهبری را بعداز نام امام علی وامام مهدی می آوردندواکنش نشان دادندوفرمودند امامان ما پاک ومعصوم بودند ومن ، بنده ساده ای مثل تمام بندگان خدا هستم ، رهبری فرمودند : اون چهره های نورانی کجاو بنده گنهکار کجا واز همه خواستندرهبری رابا امامان معصوم مقايسه نکنند

درس سوم:

در نمايشگاه کتاب امسال نیر هنگام بازديد رهبری از غرفه ها ، يکی از ناشران ، قرآنی رابه رهبری دادند واز ایشان خواستند که امضاء کنند ، اما رهبری با تبسم آرام هميشگي شان قرآن راگرفتندوبوسيدند وپس دادند و نهایت تواضع وفروتنی خود رانشان دادند\

درس چهارم:

مسافران هواپيما تهران مشهد شاهد حضور مقام معظم رهبری در کنار خويش بودند رهبر معظم انقلاب باهواپيمای عادی به مشهدسفرکردند وقتی مهماندار مثل هميشه دعای برخاستن را می خواند وبرای سلامتی رهبر ، صلوات می دهد رهبری ناراحت می شود وبه مسئولين هواپيمايی تذکردادند که اين دعا راحذف کنند .

ادامه »

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




هرگز زنت را تحقیر نکن. چون بار بیماری اش را سالها باید به دوش بکشی.
هرگز به زنت بی اعتنایی نکن. چون سالها باید بی توجهی اش را تحمل کنی.
هرگز به زنت پرخاش نکن. چون سالها سکوت مرگبارش را باید طاقت بیاوری.
هرگز از محبت به روح او غافل نباش. چون سالها باید در بستری سرد بخوابی.
هرگز او را مقابل دیگران کوچک مکن. چون به بزرگی یاد کردن از تو را فراموش میکند.
هرگز نقص هایش را بازگو نکن. چون از تو در نهان متنفر خواهد شد.
هرگز انتقاد و شکایت او را مسخره نکن. چون از تو برای همیشه ناامید میشود.
هرگز به رویاهایش نخند. اگر نمیتوانی براورده شان کنی. چون یا افسرده میشود و اگر شهامت داشته باشد خودکشی میکند.
هرگز زنت را اسیر خانه و فرزند نکن. چون اینگونه او را بیصدا کشته ای و فقط قانون تو را مجرم نمیداند.
خود را با زنت برابر بدان. در همه چیز. وگرنه فرقی با یک زندانبان نخواهی داشت.

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام كه هر وقت در كوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه كس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل كرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یك نسخه عملی به یك افسانه موزه نشین مبدل كرده ام . یكی ذوق میكند كه ترا بر روی برنج نوشته،‌یكی ذوق میكند كه ترا فرش كرده ،‌یكی ذوق میكند كه ترابا طلا نوشته ،‌یكی به خود میبالد كه تورا در كوچك ترین قطع ممكن منتشر كرده و … ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی كنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان كه تورا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند كه خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از تورا به یك نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت …! " گویی مسابقه نفس است …
قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یك فستیوال مبدل شده ای حفظ كردن تو با شماره صفحه ،‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یك معرفت است یا یك ركورد گیری؟ ای كاش آنان كه تورا حفظ كرده اند ،‌حفظ كنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نكنند .
خوشا به حال هر كسی كه دلش رحلی است برای تو . آنانكه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می كنند ،‌گویی كه قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.
آنچه ما باقرآن كرده ایم تنها بخشی از اسلام است كه به صلیب جهالت كشیدیم…

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت




عوامل سلب توفیق از نماز صبح و همچنین نماز شب به دو گروه عمده دسته بندی می شود :

الف : عوامل مادی

که برخی از این عوامل شامل موارد ذیل می باشد

1- فقدان برنامه ریزی و نظم در زندگی

از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می گردد فقدان برنامه ریزی و نظم در زندگی می باشد مانند فقدان برنامه ای منظم برای خواب و یا ایجاد مشغله های پراکنده و فراتر از توانایی های خود که نتیجه ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد .

2- پرخوری در شب

علتی دیگر خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب می باشد. حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام ) خطاب به بنی اسرائیل فرمود: « ای بنی اسرائیل ! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می گذارد (و در نتیجه) در زمره غافلان نوشته می شود». 1

3- کسلی و تنبلی افراد

4- غرق شدن در مسائل مادی و دنیویی
حضرت عیسی (علی نبینا و آله علیه السلام ) نقش دنیا زدگی را در بی حوصلگی افراد نسبت به عبادات اینچنین ترسیم می نماید که : همچنان که بیمار بر غذاى لذیذ نگاه می کند و بدلیل شدت درد لذّت آن را نمى‏چشد، همچنان فرد دنیادار نیز همراه با عشق به مال نه لذّتى از عبادت مى‏برد و نه شیرینى و حلاوتش را مى‏چشد. 2

5- خوردن غذاهای نامناسب در شب

برخی از غذاها بگونه ای می باشند که اعصاب و بدن را سست می نمایند . لذا اگر شب ها از ماست ، دوغ ، کشک و مانند آن استفاده شود خواب بر انسان چیره شود ؛ و یا خوردن غذاهای چرب و سنگین موجب سنگینی خواب می گردد و این امور باعث می شود انسان برای بیدار شدن از خواب دچار مشکل گردد .

ب : عوامل معنوی

1- ضعف در خداشناسی

یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می شود تا انسان نسبت به نماز صبح به سختی از خواب بیدار گردد ، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی می باشد .

فرض کنید اگر با یکی از مسئولین که حل مشکل تان در دست اوست قراری گذاشته اید . و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است . آیا واقعا شب به راحتی می خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می شوید؟

وضو گرفتن ، خواندن سوره های توحید و معوذتین ، ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ، آیة الکرسی ، بخصوص خواندن آیه ی آخر سوره ی کهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و … از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود .

اگر انسان واقعا نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که قرار است به هنگام نماز با وی صحبت کند همانی است که ما را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر ما ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند . او همانیست که اختیار کمی و زیادی روزی ما را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی ما در ید قدرت اوست و … با این حال آیا نسبت به نماز با بی حالی برخورد خواهیم کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهیم پرداخت .

2- گناه

اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیشتر فراهم می شود و هر چه به گناه آلوده شود توفیق اعمال خوب از وی سلب می گردد ؛ لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا بواسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد

بعضی از گناهان که معمولا دامنگیر جوانان می باشد از قرار ذیل است .

- دیدن صحنه های و تصاویر غیر اخلاقی از طریق اینترنت ، ماهواره ، تلفن همراه و …

- چشم چرانی - برقراری روابط نامشروع با جنس مخالف - استفاده از غذاهایی که حلال نیستند.

- استفاده از غذاهایی که پاک نیستند.- دروغ گفتن - استهزاء و تحقیر دیگران - ایجاد مزاحمت و آزار همکلاسی ها و یا هم خوابگاهی ها

3- ضعف اراده

سحرخیزی اراده و عزم می خواهد. دوست داشتن تنها کافی نیست ، باید با تصمیم جدی خوابید. ضعف اراده از مهم ترین عوامل محروم ماندن از سحرخیزی می باشد. باید با این ضعف و سستی اراده مبارزه کرد. امام علی (ع )می فرمایند: « ضادوا التوانی بالعزم»؛ « به وسیله عزم ، با سستی مبارزه کنید».

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




خدا: بنده من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است.
بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم.
خدا:بنده من،دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده:خدایا خسته ام! برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است!
خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیرو رو به آسمان کن و بگو یا ا…
بنده: خدایا من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم،خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده من همان جاکه دراز کشیده ای،تیمم کن و بگو یا ا…
بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.
خدا: بنده من در دلت بگو یا ا… ما نماز شب برایت حساب می کنیم.
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.
خدا: ملائکه من،ببینید آن قدر ساده گرفته ام،اما او خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده. او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده.
ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم،اما باز خوابید.
خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پرورگارا باز هم بیدار نمی شود.
خدا: اذان صبح را می گویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود.
ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد… شاید توبه کرد…
بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




ﮐﻨﻔﻮﺳﯿﻮﺱ ﺑﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪ ﺩﺭ
ﺩﻫﯽ٬ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺎﻫﻮﺷﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﮐﻨﻔﻮﺳﯿﻮﺱ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻩ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ.
ﭘﺴﺮﮎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩ. ﮐﻨﻔﻮﺳﯿﻮﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﭼﻪ
ﻃﻮﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ
ﺑﺒﺮﻡ؟
ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮﯾﻢ !
ﺍﮔﺮ ﮐﻮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﺎﻑ ﮐﻨﯿﻢ٬ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﯽ
ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﮐﻨﯿﻢ٬ ﺗﻤﺎﻡ
ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ .
ﺍﮔﺮ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺍﺕ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ٬
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ٬ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﯾﺶ
ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﻭ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻤﺎﻥ .
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺨﻨﺪ …
ﮔﺎﻫﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ .
ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ …
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻥ.
ﮔﺎﻫﯽ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻥ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ.
ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻫﺎ ﺷﻮ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺒﺨﺶ.
ﮔﺎﻫﯽ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻔﺮ ﮐﻦ.
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻦ.
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ.
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ.
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺵ …
ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺎﺵ.
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﺘﺮ ﺑﺎﺵ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺵ.
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﮐﻪ .
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ …
ﮔﺎﻫﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ.

ﻭﻟﯽ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻥ …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود، اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید…
باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد!
مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد، اما "افسوس" که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت.. در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد!

دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد، نجات می یابد و آنکه در شیرینی آن غرق شد، هلاک می شوید.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




رفتید بین الحرمین دقت کنید:

تا الان دقت کردی گنبد و گلدسته های امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) چه تفاوتی دارند؟
تفاوت پنهانی ندارند اگر خوب نگاه کنی می بینی گنبد هر دو بزرگوار طلاکاری هستند گلدسته هاشون هم همینطور اما دیواره گلدسته های حرم امام حسین(ع) طلاکاری شده و دیواره گلدسته های آقا اباالفضل(ع) کاشی کاری شده اند.

به نظرت طلا کم اومده که به جای طلا گلدسته های عباس رو کاشی کردند؟
خیر
اتفاقا سه بار طلاکاری کردند اما هر سه بار هم طلاها از گلدسته ها جدا شدند.

سرپرست گروه گفت من شب باید داخل حرم آقا عباس بمونم و ازش اجازه بگیرم تا کارمون رو انجام بدیم.
فردا صبح وقتی به سراغ سرپرست اومدند دیدند پریشون و گریونه گفتند
چرا خودتو به این روز انداختی چی شده؟
گفت شب متوسل به مولا اباالفضل شدم خیلی گریه کردم از خستگی خوابم برد مردی اومد دیدم دست در بدن نداره بهش گفتم آقا چرا اجازه نمیدید ما کارمون رو تموم کنیم ما باید بریم نجف اونجا هم کار داریم.
مولایم ابالفضل(ع) گفت نمیشود آخر باید تفاوتی میان ارباب و غلام باشد و رفت

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد ، غصه که می افتد به جانشان ،
راه کج می کنند سوی حرم تو آقا . . .
می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند
هی می گویند یا عباس ادرکنی ، ادرکنی بحق اخیک الحسین،
اصلا حرم ات معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل…
می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد ، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشکل گشای دلها‌یی…

می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا…
می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما ، عقده های دلش باز می شود در آن صحن ، دلش آرام می گیرد .
یا عباس . . . !
کرب هایم را برایت آورده ام
غصه هایم را آورده ام
نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا .
مانده ام در این شهر پر التهاب. مانده ام در این خستگی
نذر کرده ام برای دل خسته ام ، نذر کرده ام بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم :
"یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ"

دریاب این دل را . . . !

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




صلوات: تنها دعايي هست كه حتما مستجاب مي شود.
صلوات : بهترين هديه از طرف خداوند براي انسان است.
صلوات : تحفه‌اي از بهشت است.
صلوات : روح را جلا مي‌دهد.
صلوات : عطري است كه دهان انسان را خوشبو مي‌كند.
صلوات : نوري در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفيع انسان است.
صلوات : ذكر الهي است.
صلوات : موجب كمال نماز مي‌شود.
صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن مي‌شود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است.
صلوات : سپري در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بيمه مي‌كند.
صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترين عمل در روز قيامت است.
صلوات : سنگين‌ترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه مي‌شود.
صلوات : محبوب‌ترين عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش مي‌كند.
صلوات : فقر و نفاق را از بين مي‌برد.
صلوات : زينت نماز است.
صلوات : بهترين داروي معنوي است.
صلوات : گناهان را از بين مي‌برد.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت


...


ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ :
ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺁﺩﻡ ، ﺑﺎ ﺗﻮ ﺭﺍﺯﯼ ﺩﺍﺭﻡ …
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﺁﯼ ….
ﺁﺩﻡ ﺁﺭﺍﻣﻮ ﻧﺠﯿﺐ ﺁﻣﺪ ﭘﯿﺶ !!!…
ﺯﯾﺮ ﭼﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺖ …
ﻣﺤﻮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻏﻢ ﺁﻟﻮﺩ ﺧﺪﺍ ، ﺩﻝ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮔﺮﯾﺴﺖ !!…
ﮔﻔﺖ : ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺁﺩﻡ ، ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺷﮏ ﺯﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﭼﮑﯿﺪ …
ﯾﺎﺩﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﺲ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ … ﺑﻐﺾ ﺁﺩﻡ ﺗﺮﮐﯿﺪ … ﮔﻮﻧﻪ
ﻫﺎﯾﺶ ﻟﺮﺯﯾﺪ …
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ … ﻣﻦ ﺑﻪ
ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻋﺮﺵ … ﻧﻪ … ﻧﻪ … ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺍﯼ
ﻫﺴﺘﯽ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!!….
ﺁﺩﻡ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ….
ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺖ … ﺭﺍﻫﯽ ﻇﻠﻤﺖ ﭘﺮﺷﻮﺭ
ﺯﻣﯿﻦ ….
ﺯﯾﺮ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯ ﺷﻨﯿﺪ … ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺁﺩﻡ ….
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ …. ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﮔﻠﻬﺎﯼ
ﺑﻬﺸﺖ …. ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﯼ ﮔﻨﺪﻡ …. ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﺎﺩﻡ
ﺑﺎﺵ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آيه الله بهجت: قلب‌ها از نور ايمان و معرفت خشكيده قلب آباد و با ايمان و با خدا پيدا كنيد تا براي شما امضا كنيم امام زمان آنجاست

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




قضاوت با شما

1_هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت. (ضرب المثل آلمانی)

٢ - مردی كه به خاطر”پول” زن می گیرد، به نوكری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)

۳ لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)

۴- زنی سعادتمند است كه مطیع ”شوهر” باشد. (ضرب المثل یونانی)

٥- زن عاقل با داماد ”بی پول” خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)

٦- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)

٧- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. (ضرب المثل آلمانی)

٨ - داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)

٩- دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)

١٠ داماد كه نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای.(ضرب المثل فرانسوی)

١١ دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)

١٢- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن. (ضرب المثل آذربایجانی)

١٣- برا ی یافتن زن می ارزد كه یک كفش بیشتر پاره كنی. (ضرب المثل چینی)

١٤- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن. (ضرب المثل چینی)

١٥- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)

١٦- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركی)

١٧- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

١٨- ازدواج مثل یک هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد.. (ضرب المثل اسپانیایی)

١٩- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)

٢٠- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)

٢١- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. (بورنز)

٢٢- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)

٢٣- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)

٢٤- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است. (محمد حجازی)

٢٥- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم. (خانم پرل باک)

٢٦- با زنی ازدواج كنید كه اگر ”مرد” بود، بهترین دوست شما می شد. (بردون)
٢٧- با همسر خود مثل یک كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

٢٨- برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید ”كر” باشد و زن ”لال”. (سروانتس)

٢٩- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ”شجاعت”می خواهد. (كریستین)

٣٠- تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. (اسمایلز)

٣١- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانكلین)

٣٢- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک)

٣٣- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)

٣٤- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو ”زنده” می شوند و اگر ”بد” شد هر دو می میرند. (سعید نفیسی)

٣۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

٣٦- شوهر ”مغز” خانه است و زن ”قلب” آن. (سیریوس)

٣٧- عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)

٣٨- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)

٣٩- مردانی كه می كوشند زن ها را درک كنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. (بن بیكر)

٤٠- با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش. (سینكالویس)

٤١- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)

٤٢- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)

٤٣- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن. (یكی از دانشمندان لهستانی)

٤٤- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (كارول بیكر)

٤٥- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا كریستی)

٤٦- هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها كمتر خواهد شد. (ولتر)

٤٧- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)

٤٨- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست، تحمل كند. (كینهابارد)

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




باده به عشق ازلي مي زنم/

دم زحسين بن علي مي زنم/

کيست حسين جلوه ذات خدا/

کيست حسين عصاره انبيا/

کيست حسين دليل حق پرستي/

کيست حسين عزت کل هستي/

کيست حسين مظهرآزادگي/

کيست حسين مصحف دلدادگي/

کيست حسين بهجت قلب رسول/

کيست حسين صاحب اذن دخول/

کيست حسين عرش نشين خدا/

کيست حسين منجي دين خدا/

کيست حسين شمع برافروخته/

کيست حسين گنج دل سوخته/

کيست حسين درسخن اهل بيت/

روشني انجمن اهل بيت/

ذکرحسين درد دوامي کند/

ذکرحسين شوربپا مي کند/

ذکرحسين به دل جلا مي دهد/

ذکرحسين بوي خدامي دهد/

ذکرحسين نواي جانسوزماست/

ذکرحسين ذکرکلام خداست/

بازهواي حرمت کرده ام/

هواي بيت الکرمت کرده ام/

دورحريم توکبوترشدم/

مست مي ساقي کوثرشدم/

نام زده برلبم/

منکه غلام حضرت زينبم/

سنگ صبور دل زينب شدم/

غرق عزاي تولبالب شدم/

ازعطشت سينه ام آتش گرفت/

سوختم، آيينه ام آتش گرفت/

دست به دامان توأم ياحسين/

شاهد احسان توأم ياحسين(ع)

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت، زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد
پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
"یا مهدی (عجل الله) ادرکنی، عجل علی ظهورک"

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




مطمئن هستم که این دل را هوایی میکنی…

 با من آواره روزی آشنایی میکنی…

مطمئن هستم که می آیی شبی در خواب من…

درد بی درمان من را هم دوایی میکنی…

دلبران هر دو عالم هم به تو دل داده اند…

تا ابد در هر دو عالم دلربایی میکنی…

من که میدانم خودت هم خوب میدانی حسـیـــن(ع)

میرسد روزی که من را کربلایی میکنی…

طعنه میزد بر من بیچاره روزی یک نفر…

تا به کی بر درب این خانه گدایی میکنی؟

فاش میگویم به کل سلطنت های جهان

این تویی بر قلب مردم پادشاهی میکنی…

تولدت مبارک ارباب بی کفن

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




گرفته قلبم و آه ، هم مدد مرا ندهد
برای درد فراقت کسی دوا ندهد
براه مانده نگاهم بیا گل نرگس
کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد
مریض عشق تو گشتم که دلبری بکنم
"صبا" بگو به طبیبم مگر شفا ندهد
دوباره جمعه رسید و، دوباره دلتنگم
دلم بجز "توکجایی" دگر نوا ندهد
گذشت عمر و همه زائر حرم شده اند
مگر که صاحب ما کربلا به ما ندهد

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




ﺁﺏ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﺑﻪ ﻓﻮﺍﺻﻞ ﭼﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ !

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ص ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﺧﺸﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻭ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ
ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ
ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﺁﻣﺪ، ﻭﺿﻮ ﺑﮕﯿﺮﺩ .

‏( ﻧﻬﺞ ﺍﻟﻔﺼﺎﺣﻪ، ﺡ 660 ‏)

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مِثْلِ عبّٰاسْ كَسْي هَسْت دِلٰاوَرْ بٰاشَدْ
بٰاْ هَمِهْ تِشْنِگي اَشْ يٰادِ بَرٰادَرْ بٰاشَد
مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسيْ هَسْت كِهْ سَقّٰا بٰاشَدْ
جِگَرِ سُوخْتِه اشْ حَسْرَتِ دَرْيٰا بٰاشَدْ
مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسْيْ هَسْتْ اَبٰابيلْ شَوَدْ
بٰالُ و پَرْ سُوخْتِه،هَمْسٰايِه جِبْريلْ شَوَدْ
هيچْ كَسْ مِثْلِ اَباالْفَضْلِ وَفٰادٰارْ نَبُودْ
لٰايِقِ تَشْنِگيُ و اِسْمِ عَلَمْدٰارْ نَبُودْ
هَرْ كَسْي خْوٰاسْت كِهْ فَرْدٰا بِه شَفٰاعَتْ بِرِسَدْ
يٰا اَباالْفَضْلِ بِگُوييدْ بِه سَلٰامَتْ بِرِسَد
(ْتولد سلطان عشق مبارك)

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




خواص درمانی توت
قند موجود در توت سفید برای كسانی كه مبتلا به مرض قند هستند ضرر ندارد. به همین علت به آنها توصیه می‌شود به جای قند، چای را با توت خشك بخورند.
این میوه خوشمزه دارای آنتی‌اكسیدانی به نام آنتوسیانید است. آنتی‌اكسیدان موجود در این میوه فواید بسیاری برای سلامتی دارد كه یكی از آنها كاهش میزان كلسترول بد خون و جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی است.
نقش دیگر آنتی‌اكسیدان‌ها پیشگیری از سرطان است، به همین دلیل مصرف توت برای پیشگیری از سرطان توصیه می‌شود.توت سفید حاوی فیبر فراوانی است، به همین دلیل ملین خوبی است.
توت در سهل كردن جریان ادرار نیز نقش دارد.
مصرف این میوه وزن را كاهش می‌دهد. طبق یافته‌های پژوهشگران فیبرهای نامحلول موجود در توت كالری جذب شده در بدن را كاسته و موجب كاهش وزن می‌شود.
توت حاوی مقدار قابل توجهی ویتامین c و آهن است، از این رو مصرف آن برای كسانی كه كم‌خونی دارند توصیه می‌شود.
جوشانده پوست خشك شاخه‌های جوان و تازه درخت این میوه، ملین و روان‌كننده مزاج است.
توت به علت داشتن انواع ویتامین‌های گروه B در كاهش و رفع ترس، عصبانیت، خمودی، اضطراب و هیجان موثر است.
ویتامین A موجود در توت باعث رشد ناخن‌ها و تقویت چشم می‌شود.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﺎﺷﺖ ﺭﺍﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﻭﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻔﺘﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻳـﮕـﺮ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺧـﻮﺭﺩ ﻭﻟﻘـﻤﻪ ﺭﺍ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﺠﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺮﻭﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻈﺮ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻡ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﮔﺮﻡ ﻧﺪﻣﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﺳﺮﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﻧﺎﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﺩ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺮﺍ ﭘﺎﻙ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﺑﻜﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﭘـﻴـﺶ ﺩﻳـﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﻛﺎﺳﻪ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺮﺍ ﺑﻠﻴﺴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺟﻨﺎﺑﺖ ﻣﻜﺮﻭﻫﺴﺖ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺁﺏ ﺧـﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﮔـﺮ ﻭﺿـﻮ ﺑـﺴـﺎﺯﺩ ﻳـﺎ ﺩﺳـﺖ ﺑـﺸﻮﻳﺪ ﻭﻣﻀﻤﻀﻪ ﻭﺍﺳﺘﻨﺸﺎﻕ ﺑﻜﻨﺪ ﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﻣﻀﻤﻀﻪ ﺑﻜﻨﺪ ﻳﺎ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﺭﺍﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﻣﻀﻤﻀﻪ ﺑﻜﻨﺪ ﻛﺮﺍﻫﺘﺶ ﺿﻌﻴﻒ ﻣﻴﺸﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﺩﻳـﮕـﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺍﮔـﺮ ﭼـﻴـﺰﻯ ﺑـﺨـﻮﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻨﺎﺑﺖ ﺑﻰ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻤﻞ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﻴﻢ ﺁﻧﺴﺘﻜﻪ ﭘﻴﺲ ﺷﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺩﻳـﮕـﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﻬﺎﺏ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺷـﻜـﺎﻳـﺖ ﻛـﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﺭﺩﻫـﺎ ﻭ ﺍﻣـﺘﻼ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﻌﺪﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﺎﺷﺖ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻳـﮕـﺮ ﭼـﻴـﺰﻯ ﻣـﺨـﻮﺭ ﺯﻳـﺮﺍ ﻛـﻪ ﺧـﺪﺍﻭﻧـﺪ ﻋـﺎﻟﻤـﻴـﺎﻥ ﺩﺭ ﻭﺻـﻒ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺍﻫـﻞ ﺑـﻬـﺸـﺖ ﻣـﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ
ﻟَﻬُﻢْ ﺭِﺯْﻗُﻬُﻢْ ﻓﻴﻬﺎ ﺑُﻜْﺮَﺓ ﻭَﻋَﺸّﻴﺎ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﺵ ﺍﻳﻨﺴﺘﻜﻪ ﻣﻬﻴﺎ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﻭ ﭘﺴﻴﻦ ﻳﺎ ﺧﻔﺘﻦ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﻴـﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﻛﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﻐﺒﺮﺍﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻔﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺮﻙ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﺁﻩ ﺗﺮﻛﺶ ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﺮﻙ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻃﺮﻑ ﺷﺐ ﺁﺩﻣﻴﺮﺍ ﭘﻴﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺁﺩﻣـﻰ ﭘـﻴﺮ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻴﺮﻭﺩ ﻭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻳﺎ ﺧﻠﻘﺶ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﻴﺸﻮﺩ.
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﭙﺎﺭﻩ ﻧﺎﻥ ﺧﺸﻜﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻗﻮﺕ ﺑﺪﻥ ﻭ ﻗﻮﺕ ﺟﻤﺎﻉ ﺍﺳﺖ .
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺗﺮﻙ ﻛﻨﺪ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﺷـﺐ ﻳـﻜـﺸـﻨـﺒـﻪ ﭘـﻰ ﻫـﻢ ﻗـﻮﺕ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑـﺮ ﻃـﺮﻑ ﺷـﻮﺩ ﻛـﻪ ﺗـﺎ ﭼﻬﻞ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﻭ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺷﺐ ﻧﺎﻓﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ .
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺩﺭ ﺑﺪﻥ ﺭﮔﻰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻋﺸﺎ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻃﺮﻑ ﺷﺐ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺭﮒ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺗﺮﺍ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑـﺪﺍﺭﺩ ﭼـﻨـﺎﻧـﭽـﻪ ﻣـﺮﺍ ﮔـﺮﺳـﻨـﻪ ﺩﺍﺷﺘﻰ ﺧﺪﺍﺗﺮﺍ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺸﻨﻪ ﺩﺍﺷﺘﻰ ﭘﺲ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﺮﻙ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﻋﺸﺎ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻠﻘﻤﻪ ﻧﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﺪﻣﻰ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﭼﺎﺷﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺯﻳﺎﺩﺗﻰ ﻋﺰﺕ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻛﻪ ﭘﻰ ﺣﺎﺟﺘﻰ ﺑﺮﻭﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﻤﻚ ﺑﺨﻮﺭ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻋﺰﺕ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺎﺟﺘﺖ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺮ ﻣﻴﺂﻳﺪ.
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﺩ ﺷﻮﺩ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﻃـﻌـﺎﻣـﻰ ﺑـﻨـﺰﺩﻳﻚ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﺩ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﺎ ﻧﮕﺮﺩﺍﻧﻴﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﮔﺮﻡ ﺑﺮﻛﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻮﺛـﻖ ﺍﺯ ﺳـﻠﻴـﻤـﺎﻥ ﺑـﻦ ﺧـﺎﻟﺪ ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻡ ﺷﺐ ﺑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﺟـﻌـﻔـﺮ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺁﻩ ﻧﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻛـﺎﺳـﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺗـﺮﻳـﺪ ﻭ ﮔـﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺁﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻓـﺮﻣـﻮﺩﻧـﺪ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﻴﻄﻠﺒﻴﻢ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﻢ ﺑﺨﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨﻢ ﺗﺎﺏ ﺍﻳﻦ ﮔـﺮﻣـﻰ ﺭﺍ ﻧـﺪﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻴﻢ ﻛﺮﺩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺎﺏ ﺁﻭﺭﻳﻢ ﻭ ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﻢ ﺑﺮﺁﺗﺶ ﺟـﻬـﻨـﻢ . ﺍﻳـﻨـﺮﺍ ﻣـﻜـﺮﺭ ﻓـﺮﻣـﻮﺩﻧـﺪ ﺗـﺎ ﻃـﻌـﺎﻡ ﭼـﻨـﺎﻥ ﺷـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﻴـﺘـﻮﺍﻧـﺴـﺖ ﺧـﻮﺭﺩ ﭘـﺲ ﺗﻨﺎﻭﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﺗﻨﺎﻭﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ .
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻬﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﻣﻴﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻰ ﻭ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪﻧﻰ .
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻜﺮﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﺳﻪ ﺩﻣﻴﺪﻥ ﺩﺭ ﮔﺮﻫﻬﺎ ﻭﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻊ ﺳﺠﺪﻩ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣـﻀـﺮﺕ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺮﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺪﻣﺪ ﻗﺼﻮﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﻤﻞ ﺑﺮ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺳﺘﻌﺠﺎﻝ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩ.
ﺍﺯ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺨﻮﺭﻳﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻯ ﺗﺮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻬﻮﻫﺎﻳﺶ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﻻﻯ ﻃﻌﺎﻡ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩ ﺑﺨﻮﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻛﺎﺳﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻴﻠﻴﺴﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻛﺎﺳﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻠﻴﺴﺪ ﭼﻨﺎﻧﺴﺘﻜﻪ ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻕ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴـﺘـﻜـﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﻴـﺮﺍﻟﻤـﺆ ﻣـﻨـﻴـﻦ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﺑـﺘـﻤـﺎﻡ ﺍﻧـﮕـﺸـﺘـﺎﻥ ﺗﻨﺎﻭﻝ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﻛﺎﺳﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻠﻴﺴﺪ ﻣﻼﺋﻜﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺑﻔﺮﺍﺧﻰ ﺭﻭﺯﻯ ﻭ ﺣﺴﻨﺎﺕ ﻣﻀﺎﻋﻒ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺑﻨﻮﻳﺴﻨﺪ.
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﻭ ﺯﺍﻧﻮ ﺑﺮﻭﺵ ﺑـﻨـﺪﮔـﺎﻩ ﻣـﻰ ﻧـﺸـﺴـﺘـﻨـﺪ ﻭ ﺩﺳـﺖ ﺑـﺮﺯﻣـﻴـﻦ ﻣـﻴـﮕـﺬﺍﺷـﺘـﻨـﺪ ﻭ ﺑـﺴـﻪ ﺍﻧـﮕـﺸـﺖ ﺗـﻨـﺎﻭﻝ ﻣـﻴـﻜـﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﻣـﻴـﻔـﺮﻣـﻮﺩﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺭﺳـﻮﻝ ﺧـﺪﺍ ﺻـﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋـﻠﻴـﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳـﻠّﻢ ﭼـﻨـﻴﻦ ﻃﻌﺎﻡ ﺗﻨﺎﻭﻝ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻧﻪ ﺑﺮﻭﺵ ﻣﺘﻜﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﺒﺎﺭﺍﻥ ﻛﻪ ﺑﺪﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭼﻴﺰ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ.
ﺑﺴﻨﺪ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻛﺴﻰ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺑﻠﻴﺴﺪ ﻭﺑﻤﻜﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺎﻟﻤﻴﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﻫﺪ ﺗﺮﺍ.
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴـﺖ ﻛـﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻛﺮﺍﻫﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺑـﺪﺳـﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻤﻜﻴﺪﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﻄﻔﻠﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩ ﻣﻴﺪﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﻤﻜﻴﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﺮﻣﺖ ﻃﻌﺎﻡ .
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻃﻌﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺿﺮﺭ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪ ﺗـﺎ ﮔـﺮﺳـﻨـﻪ ﻧـﺸـﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﺪﻩ ﭘﺎﻙ ﻧﺸﻮﺩ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺨﻮﺭﺩ
ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍَﻟﺮْﺣـْﻤـﻦِ ﺍَﻟﺮْﺣـﻴـﻢِ ﺑـﮕـﻮﻳﺪ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﺑﺠﺎﻳﺪ ﻭﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻜﺸﺪ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻃﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑـﺴـﻨـﺪ ﻣـﻌـﺘﺒﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺮﺍ ﭘﺎﻙ ﻣـﻜـﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺟﻨﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑـﺴـﻨـﺪ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺧﺼﻠﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭﺍﺟﺒﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺪﺍﻧﺪ: ﭼﻬﺎﺭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﺎﺀﺩﻳﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻓﺮﺽ ﺁﻧﺴﺘﻜﻪ ﻣﻨﻌﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﺍﺿﻰ ﺑـﺎﺷـﺪ ﺑﺂﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻭ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﺷﺴﺘﻦ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺑﺮﺟﺎﻧﺐ ﭼﭗ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻭ ﺑﺴﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺭﺍﻟﻴﺴﻴﺪﻥ ﻭ ﺍﻣـﺎ ﺗـﺎﺀﺩﻳﺐ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﻟﻘﻤﻪ ﺭﺍ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﺎﺋﻴﺪﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻥ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴـﺘـﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻓـﺮﻣـﻮﺩ ﻛـﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻰ ﺗﺮﺍ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻛﻨﻢ ﺑﭽﻬﺎﺭ ﺧﺼﻠﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﻯ ﺍﺯ ﻃﺒﺎﺑﺖ ﻃـﺒـﻴـﺒـﺎﻥ ﻣـﺴـﺘـﻐـﻨـﻰ ﺷـﻮﻯ ؟ ﮔـﻔـﺖ ﺑﻠﻰ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﻨﺸﻴﻦ ﺑﺮ ﻃﻌﺎﻣﻰ ﻣﮕﺮ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﮔـﺮﺳـﻨﻪ ﺑﺎﺷﻰ ﻭ ﺑﺮﻣﺨﻴﺰ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﮕﺮ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻰ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺠﺎ ﻭ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺭﻭﻯ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﺨﻼ ﺑﺮﻭ.
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺭﺳـﻮﻝ ﺻـﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋـﻠﻴـﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳـﻠّﻢ ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴـﺖ ﻛـﻪ ﻭﻗـﺘـﻴـﻜـﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ
ﺑـِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ‍ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘـﻴـﺶ ﺍﺯ ﻣـﻬـﻤﺎﻧﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻄﻌﺎﻡ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻧﮕﺸﺖ ﻣﻬﻴﻦ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﻴﺎﻧﻴﻦ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺿﻢ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺪﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺳﺎﻳﺮ ﺁﺩﺍﺏ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺳـﻨـﺖ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﺪﺳـﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺯﺍﻭ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﻭﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑـﺪﺳﺖ ﭼﭗ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﻨﺪ ﺑﺎﻛﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺯﺍﻧﻮ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻣﻜﺮﻭﻫﺴﺴﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺯﺍﻧﻮ ﮔـﺬﺍﺭﺩ ﺑـﺪﺗـﺮ ﺍﺳـﺖ ﻭ ﺗـﻨﻬﺎ ﭼﻴﺰﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﻜﺮﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﻣﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺑـﺮ ﺭﻭﻯ ﺯﻣـﻴـﻦ ﭼـﻴـﺰﻯ ﺧـﻮﺭﺩﻥ ﺳـﻨـﺖ ﺍﺳـﺖ ﻭ ﻣـﺸـﻬـﻮﺭ ﺍﻳﻨﺴﺘﻜﻪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣـﻜـﺮﻭﻫـﺴـﺖ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺷﺴﺘﻦ ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺷﺴﺘﻦ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺘﻤﺎﻝ ﺧﺸﻚ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻭﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟـﺎﻧـﺐ ﺭﺍﺳـﺖ ﺍﻭﺳـﺖ ﻭ ﺑـﺘـﺮﺗﻴﺐ ﺑﺸﻮﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻣﺠﻠﺲ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺴﺘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭼﭗ ﺻـﺎﺣـﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﻪ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻳﻜﻄﺸﺖ ﺑﺸﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻧـﺮﻳـﺰﻧـﺪ ﻭ ﺑـﺮ ﺳـﺮﺧـﻮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﭼﻴﺰﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺣﺮﺍﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﻧﺪ ﻳﺎ ﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻤﺠﻠﺲ ﭼﻴﺰﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﺣﺘﻰ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳـﻔـﺮﻩ ﺟـﻤـﺎﻋـﺘـﻰ ﻛـﻪ ﻏـﻴـﺒـﺖ ﻣـﺴـﻠﻤـﺎﻧـﺎﻥ ﻛـﻨـﻨـﺪ ﺑـﺤـﺮﺍﻡ ﻭ ﺳـﻨـﺖ ﺍﺳـﺘـﻜـﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻃﻌﺎﻡ ﻧﻤﻚ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﻣـﻮﺳـﻰ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴـﺘـﻜـﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺭﺳـﻮﻝ ﺻـﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋـﻠﻴـﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳـﻠّﻢ ﻟﻌـﻨـﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺳﻪ ﻛﺲ ﺭﺍ: ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺗﻮﺷﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺳﻔﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﻴﺰ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﮔـﺎﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻼﻝ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﺍﺯ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﺶ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺵ ﺣﻤﺪ ﺍﻟﻬﻰ ﺑﻜﻨﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺍﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﻧﺰﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﺳﻪ ﻣﻰ ﻃﻠﺒﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻣﻬﺎﺋﻴﻜﻪ ﻟﺬﻳﺬﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻃﻌﺎﻣﻰ ﻗﺪﺭﻯ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﺎﺳﻪ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻤﺴﺎﻛﻴﻦ ﻭ ﺩﺭﻭﻳﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺍﺣـﺎﺩﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮﻩ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺑﻤﻔﺎﺭﻗﺖ ﻓـﺮﺯﻧـﺪ ﺑـﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﻣـﺒﺘﻼ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻓﺮﺑﻬﻰ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺑﺮﻳﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺻﺎﻟﺢ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻯ ﺩﺭ ﻧـﺰﺩﻳـﻚ ﺧـﺎﻧـﻪ ﺍﻭ ﺑـﻮﺩ ﻭﺑـﻮﻯ ﺁﻧـﺮﺍ ﺷـﻨـﻴـﺪ ﻭ ﻏـﺎﻓـﻞ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻭ ﺑﺨﻮﺭﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻬﻴﺎﻯ ﺑﻼ ﺑﺎﺵ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ ﻭﺩﺭ ﻫـﻤـﺎﻥ ﺷـﺐ ﺣـﻀـﺮﺕ ﻳﻮﺳﻒ ﺁﻧﺨﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﭘﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﭼﺎﺷﺖ ﻛﻪ ﻧﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻳﻜﻔﺮﺳﺦ ﺭﺍﻩ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﭼﺎﺷﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻄﻌﺎﻡ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺳﺎﺋﻠﻰ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺭﺩ ﻣﻜﻨﻴﺪ.
ﺑﺴﻨﺪ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺑﺮ ﺳﺮﺧﻮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻫﺮﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻓﻘﻪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺨﻮﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻧﻴﻜﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺟﻨﺎﺑﺖ ﺳﺒﺐ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﻰ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﻴﺸﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺍﺣـﺎﺩﻳـﺚ ﺑـﺴﻴﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻧﻬﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪﻥ ﺑﺪﺳﺖ ﭼﭗ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻀﻄﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻋﻠﺘﻰ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑـﺴـﻨـﺪﻫـﺎﻯ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﻣـﻨـﻘـﻮﻟﺴـﺘـﻜـﻪ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻛـﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﭼﭗ ﭼﻴﺰﻯ ﺗـﻨـﺎﻭﻝ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﻭﺵ ﺑﻨﺪﮔﺎﻩ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﻭﺵ ﺑﻨﺪﮔﺎﻩ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻰ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻛﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺣﺴﻦ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﻋﺒﺎﺩ ﺑﺼﺮﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻳﺦ ﺻﻮﻓﻴﻪ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﺀِ ﻋﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻧـﺸـﺴـﺘـﻪ ﺑـﻮﺩ ﻭ ﺣـﻀـﺮﺕ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺗـﻨـﺎﻭﻝ ﻣـﻴـﻔـﺮﻣـﻮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺩﺳـﺖ ﭼـﭗ ﺧـﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺯﻣﻴﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻋﺒﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﮕﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﭘـﻴـﻐـﻤـﺒـﺮ ﺻـﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋـﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻧﻬﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻃﻌﺎﻡ ﺣـﻮﺭﺩﻥ ﺣـﻀـﺮﺕ ﻟﺤـﻈﻪ ﺩﺳﺘﺮﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺮﺯﻣﻴﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺳﺘﺮﺍ, ﺑﺎﺯ ﻋﺒﺎﺩ ﺍﻋﺎﺩﻩ ﺁﻥ ﺳـﺨـﻦ ﻛـﺮﺩ ﺗـﺎﺳـﻪ ﻣـﺮﺗـﺒـﻪ ﭘـﺲ ﺣـﻀـﺮﺕ ﻓـﺮﻣـﻮﺩ ﻛـﻪ ﻭﺍﻟﻠّﻪ ﻛـﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻬﻰ ﻧﻔﺮﻣﻮﺭﺩﻩ .
ﺑـﺴـﻨﺪ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ ﺑـﺮﻭﺵ ﺑـﻨـﺪﮔـﺎﻩ ﺩﻭ ﺯﺍﻧـﻮ ﺑـﻨـﺸـﻴﻨﻴﺪ ﻭ ﻳﻚ ﭘﺎﻯ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﻯ ﭘﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺯﺍﻧﻮ ﻣﻨﺸﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺭﺍ ﻭ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﻳﻨﺤﺪﻳﺚ ﺁﻧﺴﺘﻜﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺯﺍﻧﻮ ﻛﻪ ﻧﻬﻰ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺴﺘﻜﻪ ﺑﺮﻭﺵ ﺟﺒﺎﺭﺍﻥ ﻳﻚ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺍﻥ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﻮﺍﻥ ﻣـﻰ ﻧـﺸـﺴـﺘـﻨـﺪ ﺍﺯ ﭘـﻴـﺶ ﺧﻮﺩ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﻭﺷﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﻬﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﺭﻭﺵ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﺍﻧﻮﻯ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﻻﻯ ﺯﺍﻧﻮﻯ ﭼﭗ ﻭ ﭘﺎﻯ ﺭﺍﺳﺘﺮﺍ ﺑﺮﺷﻜﻢ ﭘﺎﻯ ﭼﭗ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺮﻭﺵ ﺑﻨﺪﮔﺎﻩ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﻭ ﺑﺮﻭﺵ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻰ ﻧﺸﻴﻨﻢ .
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻜﺮﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﺩﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭼﭗ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻳﺎ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﺪ ﻳﺎ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﻴـﺮﺍﻟﻤـﺆ ﻣـﻨـﻴـﻦ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻛﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﺩﻳـﮕﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻـﺒـﺢ ﺑـﻴـﺮﻭﻥ ﺁﻣـﺪﻧـﺪ ﻭ ﭘـﺎﺭﻩ ﻧـﺎﻧـﻰ ﺩﺭ ﺩﺳـﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺷﻴﺮ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﻤﺎﺯ ﻣﻴﺂﻣﺪﻧﺪ ﺑﻼﻝ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﺟـﻌـﻔـﺮ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺨﻮﺭ ﭼﻴﺰﻯ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻀﻄﺮ ﺑﺎﺷﻰ .
ﺩﺭ ﺍﺣـﺎﺩﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒﺮﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻭﺍﺋﻤﻪ ﻃﺎﻫﺮﻳﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﺟﻤﻌﻴﻦ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﻴﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﻓـﺮﻣـﻮﺩﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺩﺳـﺖ ﺷـﺴـﺘـﻦ ﭘـﻴـﺶ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﻭ ﺑـﻌـﺪ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﻓـﻘـﺮ ﺭﺍ ﺯﺍﻳـﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﭼﺮﻙ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺭﺍ ﺟﻼ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ.
ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺻـﺎﺩﻕ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻳﻜﻄﺮﻑ ﺑﺸﻮﺋﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﺧﻼﻕ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﻜﻮ ﺷﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺍﺯ ﺁﻧـﺤـﻀـﺮﺕ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺩﺭ ﺩﺳـﺖ ﺷـﺴـﺘـﻦ ﭘـﻴـﺶ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺩﺳﺖ ﺷﺴﺘﻦ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﻓﺎﺭﻉ ﺷﻮﺩ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺯ ﻛﺴﻰ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳـﺖ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﻳـﻨـﺴـﺘـﻜـﻪ ﺩﺭ ﺷـﺴـﺘـﻦ ﭘـﻴـﺶ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳـﺖ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺩﺭ ﺷـﺴـﺘـﻦ ﺑـﻌـﺪ ﺍﺯ ﻃـﻌﺎﻡ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﭼﭗ ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﻭﻟﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺻﺒﺮ ﻛﻨﺪ ﺑﺮ ﺁﻟﻮﺩﮔﻰ ﺩﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳﺚ ﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺯﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺩﺳـﺖ ﻣـﻴـﺸـﺴـﺘﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﻙ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺷﺴﺘﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﻙ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﺟـﻌـﻔـﺮ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺩﺳـﺖ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﻯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺧـﻮﺭﺩﻥ ﻛـﻪ ﺑـﺸـﻮﺋﻰ ﺑﺪﺳﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﻙ ﻣﻜﻦ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺗﺮﻯ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷـﺴـﺘـﻦ ﺩﺳـﺖ ﺑـﺮ ﺭﻭ ﻣـﺎﻟﻴـﺪﻥ ﻛـﻠﻒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺑـﺮﻃـﺮﻑ ﻣـﻴـﻜـﻨـﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﺍ ﺯﻳـﺎﺩ ﻣـﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣـﻔـﻀـﻞ ﺑـﻦ ﻋﻤﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﺑﺂﻧﺤﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺭ ﭼﺸﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑـﻌـﺪ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺩﺳـﺖ ﺑـﺸـﻮﺋﻰ ﺩﺳـﺘـﻬـﺎ ﺭﺍ ﺑـﺮ ﺍﺑـﺮﻭﻫـﺎ ﺑـﻤـﺎﻝ ﻭ ﺳـﻪ ﻧـﻮﺑـﺖ ﺑـﮕـﻮ:
ﺍَﻟْﺤـَﻤـﺪُﻟِﻠّﻪِ ﺍﻟْﻤـُﺤـْﺴـِﻦِ ﺍﻟْﻤـُﺠـْﻤـِﻞِ ﺍﻟْﻤـُﻨـْﻌـِﻢِ ﺍﻟْﻤـُﻔـْﻀـِﻞِ, ﻣـﻔـﻀـﻞ ﮔـﻮﻳـﺪ ﻛـﻪ ﭼـﻨـﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﻫﺮﮔﺰ ﺁﺯﺍﺭ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﻳﺪﻡ . ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﻣﻰ ﺷـﺴـﺘـﻨﺪ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻀﻤﻀﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺷـﻨـﺎﻥ ﻛـﻪ ﺩﺳـﺖ ﺑـﺂﻥ ﻣـﻴـﺸـﻮﺋﻴﺪ ﺳﻌﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭﺑﺮﻗﻮﺕ ﺟﻤﺎﻉ ﻣﻴﺎﻓﺰﺍﻳﺪ ﻭ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺎﺷﻨﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﻰ ﺷﺴﺘﻨﺪ ﺍﺷﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻫـﺎﻥ ﻣـﻰ ﻛـﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﻣـﻴـﺨـﻮﺍﺋﻴـﺪﻧـﺪ ﻭ ﻣـﻴـﺎﻧـﺪﺍﺧـﺘـﻨـﺪ ﻭ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺍﻣـﺎﻡ ﻣـﺤـﻤـﺪ ﺗـﻘـﻰ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﺑـﻌـﺪ ﺍﺯ ﺁﻧـﻜـﻪ ﭼـﺎﺷـﺖ ﺗـﻨـﺎﻭﻝ ﻓـﺮﻣـﻮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺩﺳـﺖ ﺷـﺴـﺘـﻨـﺪ ﺩﺳـﺘـﻬـﺎ ﺭﺍﺑـﺮ ﺳـﺮ ﻭ ﺭﻭ ﻣـﺎﻟﻴـﺪﻧـﺪ ﭘـﻴـﺶ ﺍﺯ ﺁﻧـﻜـﻪ ﺑﺪﺳﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨﻰ ﻣِﻢَّﻦْ ﻻﻳُﺮْﻫِﻖْ ﻭَﺟْﻬَﻪَ ﻗَﺘَﺮٌ ﻭَﺫِﻟَﺔٌ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳـﺖ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺭﺳـﻮﻝ ﺻـﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋـﻠﻴـﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳـﻠّﻢ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﭼـﻮﻥ ﺩﺳـﺖ ﺭﺍ ﺑـﻌـﺪ ﺍﺯﻃـﻌـﺎﻡ ﺑـﺸـﻮﺋﻰ ﺑـﺮﺭﻭﻯ ﺩﻳـﺪﻩ ﻫـﺎ ﺑـﻤـﺎﻝ ﭘـﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺪﺳﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻰ ﻭ ﺑﮕﻮ
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍِﻧّﻰ ﺍَﺳْﺎﺀَﻟُﻚَ ﺍﻟﺰّﻳﻨَﺔَ ﻭَﺍﻟْﻤَﺤَﺐَّﺔَ ﻭَﺍَﻋـُﻮﺫُﺑـِﻚَ ﻣـِﻦَ ﺍﻟْﻤـَﻘـْﺖِ ﻭَﺍﻟْﺒـَﻐـْﻀـَﺔِ ﺍﺯ ﺟـﻨـﺎﺏ ﺍﻣـﺎﻡ ﺭﺿـﺎ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻫـﺮ ﻛـﻪ ﺩﺳـﺘـﺶ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻛﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺳﺖ ﺑـﺸـﻮﻳـﺪ ﻭﺍﺯ ﻓـﻀـﻞ ﺑـﻦ ﻳـﻮﻧـﺲ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﻣـﻮﺳـﻰ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﺑـﻤـﻨـﺰﻝ ﻣـﻦ ﺁﻣـﺪﻧـﺪ ﻭ ﭼـﻮﻥ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺣـﺎﺿـﺮ ﺷـﺪ ﺩﺳـﺘـﻤـﺎﻝ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻛـﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣـﻦ ﺍﻳـﺸـﺎﻥ ﺑـﻴـﻨﺪﺍﺯﻡ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﻋﺠﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﺍﺯ ﺣـﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻌﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺑﺸﻮﺋﻰ ﺑﺂﻥ ﺗﺮﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﺩﻳﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺴﺢ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺴﺘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃـﻌـﺎﻡ ﻓـﺎﺭﻍ ﻣـﻴﺸﺪﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﺪﻧﺪ
ﺍَﻟْﺤَﻤْﺪُﻟِﻠّﻪِ ﺍﻟّﺬﻯ ﻫَﺪﻧﺎ ﻭَﺍَﻃْﻌَﻤَﻨﺎ ﻭَﺳَﻘﺎﻧﺎ ﻭَﻛُﻞَ ﺑَﻼﺀٍ ﺻﺎﻝٍﺡ ﺍَﻭْﻻﻧﺎ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻮﺛﻖ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣـﻴـﺮﺍﻟﻤـﺆ ﻣـﻨـﻴـﻦ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻓـﺮﻣـﻮﺩ ﻛـﻪ ﻳـﺎ ﻋـﻠﻰ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻃﻌﺎﻡ ﻧﻤﻚ ﺑﺨﻮﺭ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻃﻌﺎﻡ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﻭﺍﺧﺘﺘﺎﻡ ﺑﻨﻤﻚ ﻛﻨﺪ ﺧﺪﺍﻳﺘﻌﺎﻟﻰ ﺩﻓﻊ ﻛﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻧﻮﻉ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺁﺳﺎﻧﺘﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺭﻩ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺣﺴﻦ ﺩﻳﮕﺮ ﻋﺎﻓﻴﺖ ﻳﺎﺑﺪ ﺍﺯ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺑﻼ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﻰ ﻭ ﺧـﻮﺭﻩ ﻭ ﭘـﻴﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﮔﻠﻮ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺷﻜﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﻚ ﺷﻔﺎﻯ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻧﻮﻉ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺩﺭﺩ ﻫـﺴـﺖ ﻭ ﺍﮔـﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻣﻨﻔﻌﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﻧﻤﻚ ﻫﺴﺖ ﻣﺪﺍﻭﺍ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺂﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﻘﺘﻌﺎﻟﻰ ﻭﺣـﻰ ﻧـﻤـﻮﺩ ﺑـﻤـﻮﺳـﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﻛﻦ ﻗﻮﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﻭ ﺍﺧﺘﺘﺎﻡ ﺑﻨﻤﻚ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻭﺑﺒﻼﺋﻰ ﻣﻴﺘﻼ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﻼﻣﺖ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺛﻨﺎﻯ ﻧﻤﺎﺯ ﻋـﻘـﺮﺑﻰ ﮔﺰﻳﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻌﻠﻴﻦ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻓﺎﺭﻍ ﺷﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺑـﺮ ﺗـﻮ ﺑﺎﺩ ﻧﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﺭﺍﻣﻴﮕﺬﺍﺭﻯ ﻧﻪ ﺑﺪﻛﺮﺩﺍﺭ ﺭﺍﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻴﺮﺳﺎﻧﻰ ﭘﺲ ﻧﻤﻚ ﺳـﺎﺋﻴـﺪﻩ ﻃـﻠﺒـﻴـﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻣﻮﺿﻊ ﮔﺰﻳﺪﻩ ﻋﻘﺮﺏ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺘﻬﺎﻯ ﻧﻤﻚ ﺭﺍ ﺑـﺪﺍﻧـﻨـﺪ ﻣـﺤﺘﺎﺝ ﺑﺘﺮﻳﺎﻕ ﻓﺎﺭﻭﻕ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﻌﺘﺒﺮﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺴﺮﻛﻪ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﻳﺴﺖ ﻭﻋﻘﻞ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﻜﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳـﺖ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﺯ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﺟـﻌـﻔـﺮ ﺻـﺎﺩﻕ ﻋـﻠﻴـﻪ ﺍﻟﺴـﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻨﻤﻚ ﻭ ﺧﺘﻢ ﺑﺴﺮﻛﻪ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳـﺖ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﺯ ﺁﻧـﺠـﻨـﺎﺏ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻫـﺮ ﻛـﻪ ﻧـﻤـﻚ ﺑـﭙـﺎﺷـﺪ ﺑـﺮ ﺍﻭﻝ ﻟﻘﻤﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩ ﺭﻭ ﺑﺘﻮﺍﻧﮕﺮﻯ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻤﺠﻠﺲ ﺳﻔﺎﺡ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺧﻠﻔﺎﻯ ﺑـﻨـﻰ ﻋـﺒـﺎﺱ ﺑﻮﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﺵ ‍ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻨﺰﺩ ﺧـﻮﺩ ﻛـﺸﻴﺪ ﭘﺎﻯ ﻣﻦ ﺑﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﺳﻔﺮﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﭘﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺷﺪﻡ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻧﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻔﺮﺍﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳـﺖ ﺩﻳـﮕـﺮ ﺍﺯ ﺁﻧـﺠـﻨـﺎﺏ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﻮﻝ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻋﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻌﺘﺒﺮ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻳﺎﺳﺮ ﺧﺎﺩﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺑﺮ ﺳـﺮ ﺳـﻔـﺮﻩ ﻣـﻰ ﻧـﺸـﺴـﺘـﻨـﺪ ﻫـﻴـﭻ ﻛـﻮﭼﻚ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﻴﻄﻠﺒﻴﺪﻧﺪ ﺣﺘﻰ ﻣﻬﺘﺮ ﻭ ﺣﺠﺎﻡ . ﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻣﺮﻭﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﭼﻮﻥ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﻴﺂﻭﺭﺩﻧﺪ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﻮﺍﻥ ﻣﻴﻄﻠﺒﻴﺪﻧﺪ ﺣﺘﻰ ﺩﺭﺑﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ.
ﺍﺯ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﻳﺪ ﻧﻌﻠﻴﻦ ﻭ ﻛﻔﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘـﺎ ﺑـﻴـﺮﻭﻥ ﻛـﻨـﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻨﺖ ﻧﻴﻜﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ ﭘﺎﻫﺎﻯ ﺷﻤﺎ.ﻭﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺷـﺪﻩ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻳـﻚ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻧﺴﺘﻜﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺭﺩ ﭘـﺲ ‍ ﺑـﺎﻳـﺪ ﺑـﺪﺳـﺖ ﭼـﻴـﺰﻯ ﺑـﺨـﻮﺭﺩ ﻭ ﺑـﺎﺳـﺎﻧـﻴـﺪ ﻣـﻌـﺘـﺒـﺮﻩ ﻣـﻨـﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺑﺎ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻳﻌﻨﻰ ﻣـﻴـﻬـﻤـﺎﻧـﺎﻥ ﭘـﻴـﺶ ﺍﺯ ﻫـﻤﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪﻧﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑـﻴـﺸـﺘـﺮ ﭼـﻴـﺰﻯ ﺑـﺨـﻮﺭﻧـﺪ ﻭ ﻣـﻨـﻘـﻮﻝ ﺍﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺣـﻀـﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﺧﻮﺍﻥ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﻔﺮﻩ ﻣـﻴـﺨـﻮﺭﺩﻧـﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺤﻮﺍﻯ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻴﺴﺎﺧﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺗﻜﺒﺮ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺧﻢ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺷﺪ ﻭﺍﻟﻠّﻪ ﻳﻌﻠﻢ .
ﺩﺭ ﺣـﺪﻳـﺚ ﻣـﻮﺛـﻖ ﻣـﻨـﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﻤﺎﻋﺔ ﺑﻦ ﻣﻬﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ ) ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻭﻗﺖ ﻧـﻤـﺎﺯ ﻣـﻴـﺸـﻮﺩ ﻭ ﻃـﻌـﺎﻡ ﺭﺳـﻴـﺪﻩ ﺑـﻜـﺪﺍﻡ ﻳـﻚ ﺍﺑـﺘﺪﺍ ﻛﻨﻴﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺍﺑﺘﺪﺍﻯ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻭﻝ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻭﻗﺖ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻃﻌﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭﻗﺖ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺑﺪﺭ ﺭﻭﺩ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻨﻤﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ.

موضوعات: آداب زندگی - قانون جذب  لینک ثابت




ﻣﺆ ﻛﺪ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺮﺍ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩﻥ .
ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﭼﭗ ﺑﻜﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻧﻘﺶ ﺷﺮﻳﻔﻰ ﻳﺎ ﻧﮕﻴﻦ ﺷﺮﻳﻔﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺖ ﺍﺳﺘﻨﺠﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﺪﺳﺖ ﭼﭗ .
ﺑﺴﻨﺪ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺭﺍ.
ﺍﺯ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﺭﺿﻰ ﺍﻟﻞّ ﻩ ﻋﻨﻪ ﻣﺮﻭﻳﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻜﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﻘﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻰ . ﻋﺮﺿﻜﺮﺩ ﻛﻪ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠّﻪ ﻛﺪﺍﻣﻨﺪ ﻣﻘﺮﺑﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻛﻨﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﻘﻴﻖ ﺳﺮﺥ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺁﻥ ﺍﻗﺮﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍ ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﻰ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻯ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺑﺂﻧﻜﻪ ﻭﺻﻰ ﻣﻨﻰ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﻣﺎﻣﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺒﻬﺸﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻮ ﺑﺠﻨﺖ ﺍﻟﻔﺮﺩﻭﺱ .
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺳﺆ ﺍﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﭽﻪ ﻋﻠﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﭘﻴﺸﻮﺍﻯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻳﻤﻴﻦ ﺍﺳﺘﻜﻪ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻧﺮﺍﺑﺪﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺭﺍ ﻭﺍﻳﻦ ﻋﻼﻣﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﻦ ﻋﻼﻣﺖ ﺍﻳﺸﺎﻧﺮﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻓﻀﻠﻴﺖ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﻯ ﭘﻨﺠﮕﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﺪﺍﺩﻥ ﺯﻛﻮﺓ ﻭ ﺑﻘﺴﻤﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻣﺆ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﺮﺑﻨﻴﻜﻰ ﻫﺎﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﻧﻬﻰ ﺍﺯ ﺑﺪﻳﻬﺎ ﻛﺮﺩﻥ .
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﮔﻔﺖ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻏﺮﺿﺶ ﺳﻨﺖ ﻭ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﺗﻮﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺘﺤﻴﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﻭ ﺑﺘﻮ ﻭ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ . ﻭ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩﻥ .
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻯ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﭼﭗ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺘﻨﺠﺎ ﺑﺪﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﻨﺪ.
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻧﻬﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﻴﺎﻥ .
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﺪ.
ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺑﺴﺮ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻋﻤﻞ ﻗﻮﻡ ﻟﻮﻁ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﻓﻘﻪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﮕﻮ:
ﺍَﻟّﻠﻬُﻢَّ ﺳُﻤْﻨﻰ ﺑِﺴﻴﻤﺎﺀِ ﺍْﻻﻳﻤﺎﻥِ ﻭَﺍﺧْﺘﻢْ ﻟﻰ ﺑِﺨَﻴْﺮٍ ﻭَﺍﺟْﻌَﻞْ ﻋﺎﻗِﺒَﺘﻰ ﺍِﻟﻰ ﺧَﻴْﺮِ ﺍِﻧّﻚَ ﺍَﻧْﺖَ ﺍﻟْﻌَﺰﻳﺰُ ﺍْﻻَﻛْﺮَﻡُ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻃﺎﻭﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻪ ﺭﻭﺍﻳﺘﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﺪﻋﺎ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ
ﺍَﻟّﻠﻬُﻢَّ ﺳُﻮﻣِﻨﻰ ﺑﺴﻴﻤﺎﺀِ ﺍﻻِﻳْﻤﺎﻥِ ﻭَ ﺗَﻮِّﺟﻨﻰ ﺑِﺘﺎﺝِ ﺍﻟْﻜَﺮﺍﻣَﺔِ ﻭَﻗَﻞِّﺪْﻧﻰ ﺣَﺒْﻞَ ﺍْﻻِﺳﻼ ﻡِ ﻭَﻻ ﺗَﺨْﻠَﻊْ ﺭِﺑْﻘَﺔَ ﺍْﻻﻳﻢ ﺍﻥِ ﻣِﻦْ ﻋُﻨُﻘﻰِ.
 
ﺩﺭ ﺑﻴﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺎﺯﻧﺪ
ﺳﻨﺘﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﺮﺍ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻃﻼ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺑﺮﻧﺞ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺮﺍ ﻣﻜﺮﻭﻩ ﺍﺳﺖ .
ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺴﻨﺪ ﺻﺤﻴﺢ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺍﺯ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺑﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆ ﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺮﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺎﻙ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺁﻫﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﺎﻙ ﻧﻜﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭﺁﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺁﻫﻦ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻜﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺁﻫﻦ ﻭﻧﻬﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻛﺮﺩﻥ .
ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻨﻘﻮﻟﺴﺘﻜﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠّﻢ ﺍﺯ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﮕﻴﻦ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺮﺁﻥ ﻧﻘﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠّﻪ .

موضوعات: آداب زندگی - قانون جذب  لینک ثابت




آب به عنوان حلال و محیط انتقال مواد در بدن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و بدون آن فعالیت‌های زیستی جانداران انجام نمی‌گیرد. بیشترین میزان آب بدن در سلول‌ها می‌باشد و تنها 5 درصد در خون موجود است.

آب-آموزه
آب در بدن، مواد خوراکی و موادی را که باید دفع شوند جابجا می‌کند. اکسیژن هوا به وسیله هموگلوبین خون از شش‌ها به سلول‌های بدن می‌رسد. غذایی که مصرف می‌کنیم در محیط آبی گوارش می‌شود و فرآورده‌های گوارشی آن به وسیله خون به تمام سلول‌های بدن می‌رسند. اگر آب نباشد بدن یک حجم شکننده و سخت است.
آب خاصیت ضربه‌گیری دارد و با ایجاد حالت ارتجاعی از اندام‌های داخلی محافظت می‌کند.
آب تنها ماده‌ای است که در طبیعت در شرایط عادی به سه حالت جامد، مایع و بخار یافت می‌شود.
همچنین بیشترین واکنش‌های شیمیایی، کاربرد آزمایشگاهی و صنعتی نیز در محلول‌های آبی صورت می‌گیرند.

منشاء آب
حضرت علی (ع) می فر مایند: «آب بهترین نوشیدنی در دنیا و آخرت است.»
در سوره واقعه آیات 68 و 69 آمده است: «آیا به آبی که می‌نوشید اندیشیده‌اید؟»آیا شما آن را از ابر نازل می‌کنید یا ما نازل می‌کنیم؟

این آیات وجود انسان را در برابر یک سلسله سوال‌ها قرار می‌دهد. در واقع می‌گوید: آیا هرگز درباره این آبی که مایه حیات شما است و پیوسته آن را می‌نوشید، فکر کرده‌اید؟ چه کسی به آفتاب فرمان می‌دهد بر سطح اقیانوس‌ها بتابد و از میان آب‌های شور و تلخ، تنها ذرات آب خالص و شیرین و پاک از هر گونه آلودگی را جدا ساخته و به صورت بخار به آسمان بفرستد؟ که این بخارها به صورت قطرات باران نرم و ملایم، آهسته و پی در پی بر سرزمین‌ها فرود آید.

در آیات فوق فقط به آب نوشیدنی تکیه شده و از تأثیر آن در مورد حیات حیوانات و گیاهان سخنی به میان نیامده، که علت آن اهمیت فوق‌العاده آب برای حیات خود انسان است. البته در آیات دیگر به موضوع زراعت اشاره شده است.
در ادامه در آیه 72 سوره واقعه آمده است: «اگر بخواهیم، این آب گوارا و شیرین را به صورت تلخ و شور قرار می‌دهیم، پس چرا شکر این نعمت بزرگ را به جا نمی‌آورید؟».

در روایتی از پیامبر اکرم (ص) می‌خوانیم: هنگامی که حضرت آب می‌نوشید، می‌فرمود: «حمد برای خداوندی که به رحمتش ما را از آب شیرین و گوارا سیراب کرد و آن را به خاطر گناهانمان شور و تلخ قرار نداد.».

خواص آب‌ها از منظر آیات و روایات

قبل از این که روایاتی دیگر در مورد آب بیان کنیم، جالب است بدانیم که این سخنان و سفارش‌ها حدود 1400 سال پیش در محیطی که از تمدن و بهداشت خبری نبود و بشر هنوز میکروب‌ها و عوامل بیماری‌زا را کشف نکرده بود و به نقش و اهمیت غدد اصلی بدن و ترشحات آن‌ها آگاهی نداشت، از سوی پیشوایان دینی بیان شده که خود گواه روشنی است بر این که سخنانی این چنین بزرگ و سازنده، که هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نمی‌گیرد، جز از طریق وحی الهی ممکن نیست.

آب باران

در قرآن کریم سوره (ق) آیه 9 آمده است: «و از آسمان آبی مبارک نازل کردیم».
در بحارالانوار آمده است که آب باران، آبی مبارک است، به خصوص آب باران در ماه نیسان (نیسان: ماه دوم از فصل بهار است) که بعد از گذشت 23 روز از نوروز آغاز و تا سی روز ادامه می‌یابد. باران بهاری همان گونه که موجب حیات و تحول در نباتات و حیوانات می‌گردد، در انسان نیز منشاء تحول و سلامتی است.
در سوره فرقان آیه 48 آمده است: «و از آسمان آبی طاهر و پاک و پاک کننده فرو فرستادیم.».
حضرت علی (ع) می‌فرمایند : «از آب آسمان بنوشید، چرا که بدن را پاکیزه و بیماری‌ها را رفع می‌کند. ».
آب‌هایی که به صورت باران، برف و تگرگ و مانند آن از آسمان فرو می‌بارند پاکیزه‌ترین آب‌ها در طبیعت هستند، زیرا آن‌ها آب‌های مقطر هستند و خداوند این نوع آب‌ها را در قرآن به عنوان آب پاک و پاک‌کننده معرفی می‌نماید. اگرچه همین آب در فضای آلوده شهری و صنعتی کم و بیش به وسیله غبار و گازهای مسموم هوا آلوده می‌شود، ولی اگر بعد از باران اولیه جمع شود، بهترین آب پاک، طاهر و پاک‌کننده خواهد بود.

آب زمزم
از مهم‌ترین نقش‌های آب در زندگی انسان، درمان برخی از بیماری‌هاست. در این مورد تنها دو روایت در خصوص ویژگی آب زمزم بیان می‌کنیم:
حضرت علی (ع) به نقل از پیامبر (ص) می‌فرمایند: «آب زمزم به نیت هر دردی نوشیده شود شفاست.».
همچنین می‌فرمایند: «آب زمزم بهترین آب روی زمین است.».

آب گرم

«هر وقت کسی از شما داخل حمام شد، سه کف (منظور آبی که در کف دست جمع شود) از آب گرم بنوشد که شفافیت صورت را زیاد می‌کند و درد بدن را از بین می‌برد.».

آب سرد
حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «بر مریض تب دار آب سرد بریزید (پاشویه کنید) زیرا حرارت بدن را کاهش می‌دهد.».
«دو چیز سبب اصلاح و سلامت بدن می‌شود: خوردن انار، نوشیدن آب خنک.».
همچنین امام صادق (ع) می‌فرمایند: «در حمام آب سرد نخورید، چون معده را خراب می‌کند.».

بهترین روش آب خوردن
امام صادق (ع) می‌فرمایند: «به سه نفس آب نوشیدن بهتر از یک نفس است. پسندیده نیست که انسان همانند شتر و چهارپایان آب بنوشد.».
آبی که به آرامی و شبیه مکیدن نوشیده شود، دارای خواص زیر خواهد بود:

- آب با ترشحات بزاق آغشته شده و در هضم غذا مؤثرتر خواهد بود.
- موقع نوشیدن، آب با هوا مخلوط نمی‌شود و بنابراین معده درد نمی‌گیرد.
- نوشنده آب، احساس لذت بیشتری می‌کند.

نکاتی برای مصرف آب

حدود 60 درصد وزن بدن ما را آب تشکیل می‌دهد. بدن روزانه مقدار زیادی آب از طریق ادرار، مدفوع، تعریق و بازدم از دست می‌دهد.
در برخی موارد سرعت از دست رفتن آب بیشتر می‌شود، مانند بیماری، زندگی در ارتفاعات، آب و هوای خشک، ورزش، مسافرت با هواپیما، عدم مصرف یک وعده غذا (مانند نخوردن صبحانه) و نوشیدن مقدار زیادی قهوه یا چای (باعث ادرار زیاد می‌شود) بنابراین رعایت نکات زیر از کمبود آب بدن جلوگیری می‌کند:
* هرگاه تشنه شدید، سریع آب بنوشید. تشنگی نشانه خوبی از کم آبی است، اما اطمینان بخش نیست. اگر بیمارید یا ورزش می‌کنید و یا در ارتفاع بالا به سر می‌برید، بیش از حد معمول به مایعات نیاز دارید؛ حتی اگر احساس تشنگی نکنید.
* نوشیدن منظم آب.
* نوشابه، چای و قهوه را به جای آب مصرف نکنید.
* روشن بودن رنگ ادرار، نشانه مناسب بودن آب بدن است. در صورت تیره بودن آن، کلیه‌ها مواد زائد را در حجم کمی از آب تغلیظ کرده‌اند.
* روزانه 6 تا 8 لیوان آب (مایعات) برای بدن لازم است. اگر حدود 30 دقیقه قبل از صرف غذا 1 تا 2 لیوان آب بنوشید، به کم شدن اشتها و کنترل وزن خود کمک می‌کنید. اما بهتر است همراه غذا یا بلا فاصله پس از آن، از نوشیدن آب یا دیگر مایعات خودداری کنید. نوشیدن مایعات همراه غذا شیره معده را رقیق و کم تأثیر می‌کند و در نتیجه هضم غذا سخت خواهد شد.

برگرفته شده از بخش تغذیه و آشپزی تبیان

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




یکی از اصول مهم همسرداری در قرآن کریم، اصل آرامش بخشی است. اصلی که اساساً علت آفرینش همسر بوده و فلسفه ازدواج نیز دست‌یابی به آن است.
دنیا در پی الگوسازی و الگو آفرینی است، ولی ما مسلمانان نیاز به الگو سازی نداریم، چرا که از بهترین الگوها برخورداریم. ترسیم الگوی خانواده اسلامی ایرانی؛ و قرآن کریم بهترین الگو را معرفی و فرموده است:
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (احزاب /21) مسلماً برای شما در زندگی، رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.
از نظر اسلام بهترین الگو، بلکه الگوی منحصر، کسی است که کامل و بی نقص باشد و تجلی احکام الهی را بتوان در رفتار وی مشاهده کرد. به عبارت دیگر، کسی شایسته الگو شدن است که تجسم قرآن کریم باشد و همانا این شخصیت بی همتا، رسول گرامی اسلام (ص) است. او که به فرموده قرآن کریم صاحب خلق عظیم است: وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ (قلم، آیه 4) و تو ای پیامبر، بر قله اخلاق و کرامت قرار داری.

رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار، قرآن مجسم هستند. شخصی به نام «سعد بن هشام» روایت کرده است: «به دیدار همسر پیامبر رفتم و از اخلاق رسول خدا (ص) پرسیدم او گفت: آیا تو قرآن نمی‌خوانی؟ گفتم چرا. گفت: اخلاق رسول خدا (ص)، قرآنی است».
نخستین سنگ بنای نهاد مقدس خانواده، با پیوند زن و مرد آغاز می‌شود و در نتیجه، اولین مسئولیت نیز از همین پیوند و رابطه شکل می‌گیرد. زن و شوهر به محض پیوند مشترک، مسوولیت‌هایی برایشان به وجود می‌آید که اگر به درستی عمل کنند، محیط خانواده و در نتیجه اجتماع، یکپارچه لبریز صفا و صمیمیت می‌شود و رنگ معنویت می‌گیرد.
مقصود از همسرداری، مفهوم عام آن یعنی زن‌داری و شوهرداری است، بنابراین محتوای این نوشتار، منشوری برای همه زن و شوهرها به ویژه برای زوجین جوانی است که تازه تشکیل خانواده داده و در این وادی، فاقد تجربه هستند.
اصول قرآنی همسرداری

قرآن کریم اصولی را بیان می‌کند که رعایت آن موجب تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی و در نهایت کسب سعادت اخروی می‌شود. درست است که روانشناسان و مشاوران خانواده بر اساس مطالعات و تجربیات خود اصولی را به زوجین می‌آموزند که در جای خود باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین قصد داریم به طور اختصار اصول قرآنی را مورد توجه قرار دهیم:

اصل آرامش بخشی

یکی از اصول مهم همسرداری در قرآن کریم، اصل آرامش بخشی است. اصلی که اساساً علت آفرینش همسر بوده و فلسفه ازدواج نیز دست‌یابی به آن است. قرآن کریم رابطه و نقش تکمیلی زن و مرد در چارچوب نهاد خانواده را مایه سکون و آرامش طرفین در فضایی آکنده از مودت و مهربانی برمی‌شمارد:
وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم/21) و از نشانه‌های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.

بعضی از اشخاص می‌پندارند كه آرامش، تنها با آسایش به دست می‌آید، به همین دلیل از آرامش خود هزینه می‌کنند تا به آسایش برسند. غافل از اینکه گم شده‌ی بشر، آرامش است. هیچ کسی منکر نیاز انسان به آسایش نیست، لکن آسایش مقدمه‌ای برای رسیدن به آرامش است. قرآن کریم راه‌های رسیدن به آرامش را نشان داده كه از جمله این راه‌ها، یاد خداوند است: الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا به ذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد/28) آن‌ها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشید، با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.

مفسران نوشته‌اند، مقصود از اطمینان در آیه‌ی فوق، همان سکون و آرامش است. (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 249)
عجیب است كه قرآن کریم افزون بر یاد خدا، همسر را نیز آرامش‌بخش نامیده است. تعبیر «لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» در آیه مذکور، مبین همین معنی می‌باشد. همچنین در سوره مبارکه اعراف، تعبیر دیگری از آرامش‌بخشی همسر ذکر شده و در آن آمده است: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زوج‌ها لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا … (اعراف/189) او خدایی است که همه‌ی شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید.
انسان نیازهای متنوعی دارد که برخی از آن‌ها جسمی و بعضی دیگر روحی است. نیاز انسان به امنیت، امید، احترام، محبت و امور جنسی از این جمله‌اند. آرامش نیز یکی از مهم‌ترین این نیازها به شمار می‌آید که نقش همسر در تأمین آن‌ها چشم‌گیر و بی‌نظیر است. بی‌پاسخ ماندن این نیازها اضطراب، ناامیدی و افسردگی را به دنبال دارد که در این خصوص به روایتی اشاره می‌شود. امام علی(ع) درباره حضرت زهرا (س) فرموده‌اند: ولقد کنت انظر الی‌ها فتنکشف عنی الهموم والاحزان من هرگاه به فاطمه(س) نگاه می‌کردم، غم و غصه‌هایم زائل می‌گردید. (علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 362)

همچنین امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که فرمود: مرد مسلمان بعد از اسلام، از هیچ چیز بیش از همسر مسلمانی که وقتی به او نگاه می‌کند شاد شود، بهره نمی‌برد. (کلینی، الکافی، ج 5، ص 327)
انسان همواره بی‌قرار و ناآرام است و جز همسو شدن با قطب‌نمای الهی خداوند متعال، امکان درک آرامش را نخواهد داشت و خداوند زوجین را آفرید تا مایه آرامش یکدیگر باشند.

اصل مهرورزی

مهرورزی در روابط میان همسران، یک اصل مهم و یک نیاز ضروری است. مقصود از مهرورزی، دوست داشتن و به طور خاص، آشکار سازی دوستی‌ها است. خدای متعال میان زوجین محبت ایجاد کرده است. این مطلب در بخش پایانی سوره مبارکه روم ذکر شده است: وجعل بینکم مودة ورحمة إن فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون (روم/21) و خداوند میان شما همسران، مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.
مفسران درباره تفاوت مفهومی دو واژه «مودت» و «رحمت» نوشته‌اند، مودت به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد و رحمت به معنای نوعی تأثر نفسانی است که از مشاهده محرومیتِ محرومی که کمالی را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید می‌آید و صاحب دل را وادار می‌کند تا در مقام عمل برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند. (طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 166)
بدین ترتیب می‌توان گفت رحمت، مهر قلبی است و مودت، اثری است که در نتیجه آن بر زبان یا رفتار ظاهر می‌شود. با توجه به مفهوم دو واژه یاد شده، مودت و رحمت، مجعول خداوند در روابط همسران است. نکته قابل توجه آن است که مطابق آنچه پیش از این ذکر شد، فلسفه آفرینش همسر برای انسان، نیل به آرامش است.
همسران

روشن است که آرامش در روابط همسران، بدون مودت و رحمت به دست نخواهد آمد. به همین دلیل خدای متعال نعمتش را کامل کرده و مودت و رحمت را نیز ایجاد کرده است. بنابراین، نیازی نیست همسران در ایجاد محبت بکوشند، بلکه آنان باید بیاموزند و بکوشند كه این نعمت خدایی را حفظ نمایند و از هر چیزی كه آن را کم‌رنگ و یا به نفرت تبدیل می‌کند، اجتناب نمایند.
اگر زن و شوهر به یکدیگر مهر ورزند، خانه به محیطی امن، آرام و مناسب برای رشد و کمال خود و فرزندان تبدیل خواهد شد. همه‌ی دستورهایی که اسلام درباره چگونگی صدا کردن یکدیگر، سلام کردن، پیشواز و بدرقه رفتن، خداحافظی کردن، غذای خوب پختن، ایراد نگرفتن از کارهای یکدیگر، تمیزی و نظافت، زینت و خودآرایی، سپاس و قدردانی از یکدیگر، عیب پوشی، تبسم و خوش‌رویی، خوش‌زبانی و مسائل دیگری از این قبیل به ما آموخته است، به منظور ایجاد محبت و تحکیم روابط خانوادگی است.

امام صادق (ع) در سخنی زیبا فرموده‌اند: کوشش در زیاد کردن محبت به همسر، در حقیقت، کوشش برای افزودن مراتب ایمانی است. حتی تأکید شده است که این محبت را اظهار کنید و بر زبان آورید، در این صورت است که هرگز از یادشان نمی‌رود. (مکارم الاخلاق، ص 50)

برگرفته شده از باشگاه کاربران تبیان

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




مردان با شرف و افراد مستقل و عزيز النفس موقعي كه روي شايستگي و لياقت ، مقام بزرگي را عهده دار شوند، در كمال قدرت و اعتماد به نفس انجام وظيفه مي كنند.
تملق و چاپلوسي ، پستي و زبوني در روان پاك آنان راه ندارد و در حساس ترين مواقع ، شخصيت خود را نمي بازند و به خواري و فرومايگي تن نمي دهند.
قال علي عليه السلام :
ذوالشرف لا تبطره منزلة نالها و ان عظمت كالجبل الذي لا تزعزعه الرياح ؛(1)
حضرت علي عليه السلام مي فرمود:
((مرد با شرف اگر در جامعه به بزرگترين مقام و پايه نايل شود، هرگز خود را نمي بازد و از مسير فضيلت خارج نمي شود. او مانند كوه پابرجاست كه وزش بادها قادر نيست به حركتش درآورد و متزلزلش نمايد.))
خواجه ابومنصور، وزير سلطان طغرل ، مردي دانا و لايق ، قوي النفس و با شخصيت و خداپرست و درستكار بود. او در انجام وظايف ديني مراقبت كامل داشت .
معمولا همه روزه پس از اداي فريضه صبح مدتي روي سجاده مي نشست و ادعيه و اذكاري مي خواند. پس از آن كه آفتاب طلوع مي كرد جامعه وزارت را مي پوشيد و به دربار مي رفت .
روزي سلطان طغرل ، وزير را قبل از طلوع آفتاب احضار كرد.
ماءمورين به منزل وي رفتند و او را در حال خواندن دعا ديدند. امر پادشاه را ابلاغ نمودند، ولي وزير به گفته آنان توجهي نكرد و همچنان به خواندن ادعيه ادامه داد. ماءمورين بي اعتنايي او را بهانه كردند و به عرض رساندند كه وزير نسبت به اوامر پادشاه احترام نمي كند و با اين سخن ، سلطان طغرل را به سختي خشمگين كردند.
وزير پس از فراغت از عبادت سوار شد و به دربار آمد. به محض ورود، شاه با تندي به وي گفت : ((چرا دير آمدي ؟))
وزير در كمال قوت نفس و اطمينان خاطر عرض كرد:
((اي پادشاه ، من بنده خداوندم و چاكر سلطان طغرل ! تا از بندگي خدا فارغ نشوم نمي توانم به وظايف چاكري پادشاه قيام نمايم .))
گفتار محكم و پر از حقيقت وزير، شاه را سخت تحت تاءثير قرار داد و ديده اش را اشك آلود كرد. به وزير آفرين گفت و سفارش كرد كه همواره به اين روش ادامه بده و بندگي خدا را بر چاكري ما مقدم بدار، تا از بركت آن امور، كشور همواره بر نظم صحيح استوار بماند.(2)

1- غررالحكم ، ص 407.
2- جوامع الحكايات ، ص 173. كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 2، ص 446.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




من ترجیح می دهم به گونه ای زندگی کنم که انگار خدایی هست

و بعد از مرگ متوجه شوم که خدا نیست به جای این که بگونه ای زندگی کنم که انگار خدایی نیست و بعد از مرگ متوجه شوم که خدایی هست …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی

دلتنگ توام اما خوب است نمی آیی

یک کوفه فریب و غم،

یک شام پر از محنت

آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی

یک نیمه ی شعبان را در فکر تو می مانند

از فکر روی فردا، خوب است نمی آیی

یک جمعه فقط ندبه، یک هفته فراموشی

بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی

لاف غم عشق تو ذکر همه ی مردم

بنگر به دل آنها، خوب است نمی آیی

پیش نظر بعضی حاجت بدهی خوبی

اما نه برای ما، خوب است نمی آیی

یک شام سه شنبه را در کوی تو می آیند

اما دلشان اینجا، خوب است نمی آیی

سرداب تو مخروبه، قبر پدرت ویران

شهر تو پر از اعداء، خوب است نمی آیی

با این همه درد و غم، می سوزی و می سازی

ای منتقم زهرا، خوب است نمی آیی

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




خیلی شعر قشنگیه

به به، چه نمازی*!*
فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست
سجاده زر دوز که محراب دعا نیست
* *
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟*!*
* *
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست*!*
* *
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
* *
یک‌ذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست*!*
* *
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست
* *
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
* *
بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست
* *
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست*!*
* *
از بس‌که پی نیم‌وجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
* *
به به، چه نمازی‌ست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نيست.

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




دوست دارم که یک شب جمعه

صبح گردد به رسم خوش عهدی

ناگهان بشنوم زسمت حجاز

نغمه ی دلخوش انا المهدی

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




چه زیبا میشد این دنیا،
اگر شاه و گدا کم بود…
اگر بر زخمِ هر قلبی،
همان اندازه مرهم بود…

چه زیبا میشد این دنیا،
اگر دستی بگیرد دست…
اگر قدری محبت را،
به نافِ زندگانی بست…

چه زیبا میشد این دنیا،
کمی هم با وفا باشیم…
نباشد روزگاری که،
نمک بر زخمِ هم پاشیم…

چه زیبا میشد این دنیا،
نیاید اشکِ محرومی…
زمین و آسمان لرزد،
ز آه و دردِ مظلومی…

چه زیبا میشد این دنیا،
شَوَد کینه ز دلها گم…
اگر بشکستنِ پیمان
نگردد عادتِ مردم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




“تقی بی نماز کیست؟”
سید یونس گوید": به مشهد مقدس مشرف بودم؛ یک روز متوجه شدم که پولم تمام شده* پول برگشت به وطن ندارم ؛به حرم رفتم به امام رضا (ع) عرض کردم" پولم تمام شده" قرض دستی می خواهم" که به محض رسیدن به وطن پول دریافتی را پس میدهم؛ شب در خواب از طرف امام به من گفتند":فردا صبح وقت اذان در جلو درب فلان صحن حاضرمی شوی هر کس اول وارد حیاط شد قرض دستی می گیری ؛در موعد مقرره در محل حضور یافتم دیدم اولین کس همشهری ما تقی بی نماز اهل آذرشهر است*
من او را از دور می شناختم چون به بی نمازی معروف بود از وی کراهت داشتم؛ خود را از او پنهان کردم و چیزی نگفتم باز به حرم رفتم تقاضای خود را تکرار کردم؛ شب خواب دیشب تکرار شد ؛صبح به گمان اینکه حتماً عوض شده در محل حاضر شدم؛ باز تقی بی نماز را دیدم از او رو گردانیده به حرم رفتم عرض کردم آقا":من پول رایگان نمی خواهم فقط قرض دستی بدهید*
شب سوم همان خواب قبلی تکرار شد؛ صبح سوم وقتی او را دیدم خود را سرزنش کردم که من با نماز مردم چه کار دارم وظیفه من اطاعت از امام بود؛ جلو رفتم سلام و زیارت قبول گفتم وی با گرمی مرا تحویل گرفت ؛گفتم آقا تقی قرض دستی نیاز دارم بیشتر از آنچه خواستم پرداخت کرد* بعد پرسید کی به وطن خواهی رفت ؟ گفتم پس فردا گفت فلان ساعت در همان جا باش باهم برویم؛ تا در راه ناراحت نباشی باهم می رویم؛ در وقت مقرره در محل معینه حضور یافتم *گفت ":سید بیا به گردنم سوار شو برویم* گفتم بد است مردم می بینند؛ گفت کسی تو را نمی بیند؛ سوار شدم گفت: چشم خود را ببند متوجه شدم او به هوا اوج گرفت؛ پس از چند دقیقه دیدم در آذرشهر هستیم* خواست برود مانع شدم بعد پرسیدم چرا به شما تقی بی نماز گویند؟
گفت:" چون در نزد مردم نماز نمی خوانم گفتم": پس کجا نماز می خوانید؟ گفت: در پشت سر امام زمان (عج) * گفتم: این پرواز کردن شما چه بود؟ گفت: خود امام یاد داده هر وقت شوق زیارت مشهد و کربلا وغیره داشتم این طور می روم و برمی گردم * حالا فهمیدم تقی بی نماز نیست بلکه از اولیاء الهی است * دوستان خداوند در میان بندگان مجهول و نامعلوم است پس نباید کسی را حقیر شمرد.*

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت
1 2 3 4 6