✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
منتَظِر و منتَظَر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت


...


موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: رهبرم, گالری تصاویر  لینک ثابت




سوره هایی که گیاهان خوشبوی قرآنند

امام صادق عليه السّلام فرمودند: سوره‏ هايى كه با «حم» آغاز مى‏ شوند، گياهان خوشبوى قرآنند.

بنابراين، هنگامى كه آن را تلاوت نموديد، خداى را به خاطر تلاوت آن حمد و ثنا و سپاس گوييد.

زيرا همانا وقتى كه بنده‏ اى اين سوره‏ ها را تلاوت كند،
از دهان او بويى خوشتر از مشك اعلى و عنبر خارج مى‏ شود؛ و همانا خداى عز و جل محققا به خواننده و قارى آن ترحم نموده و نيز همسايگان، دوستان، آشنايان و همه نزديكان او را مورد رحمت خود قرار مى ‏دهد؛
و عرش، كرسى و فرشتگان مقرّب خدا در روز قيامت براى او استغفار مى ‏نمايند.
اين سوره‏ ها عبارتند از: غافر، فصلت، شورى، زخرف، دخان، جاثيه و احقاف.


منبع :ثواب الأعمال و عقاب الأعمال

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت


...


آقای عبداللهی ازگروه تفحص تعریف میکردنند

یک پیرمردچوپان عراقی درحوالی مناطق چوپانی میکرد

به ماگفت شماکه برای تفحص آمدید

بالای این کوه رو تپه شما شهیددارید

گفتم:طبق نقشه ای که ما داریم وبچه ها ی ما بررسی کردننداینجا شهیدی نداریم
گفت:من مطمنم اینجا شهید دارید…….من هرشب جمعه روی این تپه نور سبز می بینم

شروع کردیم به کندن وتفحص روی تپه وچهل تا شهیدپیداکردیم

هفته ی بعد برای تشکر پیش پیرمرد چوپان رفتیم……….

گفت:خوب نگشتیدبازم شهید دارید………..

من هنوز نور سبز رو روی تپه میبینم……………………

دوباره شروع کردیم به کندن ویک شهید جا مونده بود……………

شهیدآخریک یادداشت داشت:نوشته شده بود:

پدرو مادرعزیزم همه ی شهدا با دعوت اهل بیت به شهادت میرسند یا از روی اخلاص به زبان نمی آورند یا فرصت گفتن پیدا نمیکنند.مرا هم دعوت به شهادت کرده اند به من گفتند توی این عملیات تو پر میکشی…..

زمانی پیکر من پیدا می شود که دیگر امام درجمع شما نیست……. و جنگ تمام شده است وهشت سال و پنج ماه وبیست و چهارروزازعملیات گذشته است ………..

حساب کردیم عملیات تا تفحص این شهید دقیقا هشت سال وشش ماه وبیست وچهار روزگذشته است
درادامه نوشته بود:اگر حرف هایی که گفتم درست بود بدانید صاحب این مملکت امام زمان(عج) است ونظروتوجه امام زمان به این کشور است…………

ابراهیم ها یکی پس از دیگری فدا شدند تا هیچوقت مسیرمون رو گم نکنیم وباقدرت ایمان واخلاص به مسیرمون ادامه بدیم ……. ..

با امام زمان عهد بستند وتا آخرین نفس پای عهدشون ماندند…

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




 

درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :

دوش می آمد و رخساره …نگویم بهتر!

من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر

چه شده ،قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر !

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین

دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین

یقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسین

برای بخشش کوه گناه یک راه است
بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین

کبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسین

خدا کند که شبی زائر حرم گردیم
و جان دهیم همان شب به کربلای حسین

به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید
ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت


...


 امام صادق علیه السلام فرمود:

پنج چیز است که هر کس یکى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگى ‏اش کمبود دارد و دل نگران است:

اول، تندرستى،

دوم امنیت،

سوم روزى فراوان،

چهارم همراهِ همرأى.

راوى پرسید: همراهِ همرأى کیست؟ امام فرمودند:

همسر و فرزند و همنشین خوب و پنجم که در برگیرنده همه اینهاست، رفاه و آسایش است.

خصال ص 284 ، ح 34

 


پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هرگاه سفره غذا پهن مى‏ شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى ‏آیند.

چون بنده بگوید: “بسم اللّه‏” فرشتگان مى‏ گویند:

“خداوند، به غذایتان برکت دهد!” سپس به شیطان مى‏ گویند:

“اى فاسق! بیرون شو که تو بر آنان راه تسلّط ندارى.

 

کافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 292، ح 1

موضوعات: روایات  لینک ثابت




رسول خدا (ص) چهار ویژگی برای مریض برشمردند؛

اوّل- گناه او نوشته نمی‏شود.

(در امورى که نسبت به آنها اضطرار دارد).

دوّم- خداوند متعال به فرشته فرمان می دهد که بهترین عملى را که در زمان صحتش انجام می‏داد در حال مرض نیز برایش بنویسند.

سوّم- هر گناهى که با اعضاى بدنش مرتکب شده، پاک می‏گردد. چهارم- چه بمیرد و چه زنده بماند، آمرزیده شده است.



(ترجمه عدة الداعی)، ص: 211

موضوعات: روایات  لینک ثابت




اگر باور کنیم هر امتحانی که از ما گرفته می‌شود تأثیرات آن تا ابد باقی خواهد ماند و ما برای همیشه در دنیا و آخرت با نتیجۀ این امتحانات زندگی خواهیم کرد، قبولی در یک امتحان را هم از دست نخواهیم داد؛ نباید بترسیم! 

کافی است از خدا کمک بگیریم آنگاه بی‌شک در همه امتحانات قبول خواهیم شد
 

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت


...


أَنَّ رَجُلًا أَتَى سَيِّدَنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِي خُلُقاً يَجْمَعُ لِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقَالَ لَا تَكْذِب‏

 

مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

 

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 69 ، ص 262، ح 43

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مشـــرف گشت سلــــمان
بر حضور حضرت زهـــرا(س)

که ای خـــیر النــــسا،در دل
مرا رازیســـت پر معـــــنا!

ندانم از چه بیتاب حسین(ع)
اســت این دل شیــــــدا….

ولایــــــــــــش در دل زارم
“حســین را دوست میدارم”

به سلمان فاطمــــه (س)
فرمود که ای سردار ایــرانی

بـــــــدان دردی که تو داری
نــــــدارد هیچ درمـــــــانی

مرا هم این چـــــــنین رازی
بود در سـینه پـــــــــــنهانی

به عشـــــــق او گرفـــتارم
“حســــین را دوست میدارم”

غرض زهـــــرا(س) و سلمان
بر حضور مرتـــضی (ع) رفتند

محـــــــــبان مشکل خود را
به آن مشــکل گــشا گفتند

به جای چاره سازی از علی (ع)
این جمله بشنفـــــــــــتند:

منی که فــــــــــــخر ابرارم
“حسیــــن را دوست میدارم”

کلیــــد حــل این مشــــکل
به دست مصطفی (ص) باشد!

سه عاشــــــــق آمدند آنجا
که طاهـــــــــا را سرا باشد،

رســــــول الله (ص) فرمودند
عشق من بیش از شما باشد!

حســـــــــینٌ مِنّی أذکــارَم
“حســین را دوست می دارم”

چو حـــل این معــــــــــما
بر پیمبر (ص) نیز مشکل شد

امیــــــن وحــــــی با ایــن
زمزمه از عـــــــرش نازل شد

که یا احمــــد(ص) خدا گوید
حدیث عشــــــــق کامل شد

قــــسم بر چـــــــــرخ دوّارم
“حسیــــــن را دوست میدارم”

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




آقای مـن …

من گنه كارم ولي نام تو را دارم به لب

يا انيس الذاكرين مولا به فريادم برس …

من بريدم از همه تا تشنه وصلت شوم

يا امان الخائفين مولا به فريادم برس …

 بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا

الّلهُمَّ صَلّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِين

*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج *

*****
اﻟﺴّﻼم علیک یا ﺑﻘﯿﺔ الله
اﻟﺴّﻼم ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ رﺑﯿﻊ اﻷﻧﺎم
اﻟﺴّﻼم ﻋﻠﯿﮏ یا ﻓﺎرس اﻟﺤﺠﺎز
اﻟﺴّﻼم علیک یا صاحب الزمان(عج)
*****

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




 

علی شاه
علی ماه
علی راه
علی نصر من الله
علی زمزمه ی هر دل آگاه

علی حصن حصین است
علی عین یقین است
علی جبل متین است
علی برهمه خلق امیرالمومنین است

علی کاشف هر غم
علی بر همه مرهم
علی ذکر لب عیسی بن مریم

على هستی خاتم
علی برگ برات همه ی خلق ز آتش و جهنم

علی اصل وجود است
علی روی سجود است
علی معدن جود است

علی راز و نیاز است
علی سوز و گداز است
علی محرم راز است

علی مهر قبولی نماز است
علی صوم و صلات است
علی برگ و برات است

علی حج و زکات است
تجلی صفات است
علی باب نجات است

علی حی و ممات است
علی رمز عبور و مرور از رو صراط است
علی ساقی کوثر که همان آب حیات است…

فقط حیدر کرار امیرالمومنین است

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




برا شروع عملیات کربلای چهار منتقل شدیم آبادان
به عنوان غواص خط شکن زدیم به دل دشمن
وقتی وارد معبر دشمن شدیم ، سعید محمدی اصل رو دیدم
باورم نمی شد ، هر دو پایش قطع شده بود
پیکرش هم افتاده بود یه گوشه از معبر
دهانش رو نگاه کردم دیدم پر از خاکه
یه لحظه بغض گلویم رو گرفت
وقتی برگشتیم علت کارش رو از بچه ها پرسیدم
گفتند: وقتی ترکش خورد به پای سعید ، دهان خودش رو پر از خاک کرد
می خواست از شدت درد صدای ناله اش بلند نشه تا عملیات لو نره
خودش رو فدا کرد تا بچه ها قتل و عام نشن …


شهید سعید محمدی اصل

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




شهدارا به خاک نسپارید…
بعضي‌ها فكر مي‌كنند اگر ظاهرشان را شبيه شهدا كنند، كار تمام است. نه، بايد

مانند شهدا زندگي كرد.

شهيد عليرضا موحدي دانش مي‌گويد: «شهيد عزادارنمي‌خواهد، بلكه رهرو مي‌خواهد»

و شهيد همت مي‌گويد: «شهدا را به خاك نسپاريد، بلكه به ياد بسپاريد».

شهيد زين‌الدين حرف قشنگي زده است: «اگر من و تو از اين صحنه دفاع از انقلاب

عقب نشستيم، فردا در مقابل شهدا هيچ­گونه جوابي نداريم». راستي به اين

فكر كرده‌ايم فردا چه جوابي به شهدا خواهيم داد؟

شهيد مسعود ملاحسيني در وصيت­نامه‌اش مي‌گويد: «به شما و به همه دوستان توصيه

مي‌كنم در هر امري به سخنان حضرت امام مراجعه كنيد! با سكوتش سكوت

كنيد و با اعتراضش، اعتراض، با تأييدش، تأييد و با تكذيبش تكذيب…». مادر

شهيدي تعريف مي‌كرد: فرزند شهيدش هنگامي كه سخنان امام(ره) از تلويزيون

پخش مي‌شد، گوش مي‌كرد و در يك برگه مي‌نوشت و خودش را ملزم مي‌دانست كه

به آن عمل كند و اگر يك­بار نمي‌توانست به آن عمل كند، سخت ناراحت مي‌شد و به

سجده مي‌رفت و گريه مي‌كرد و از خدا طلب مغفرت مي‌كرد و مي‌گفت چرا نتوانستم

به گفته امام(ره) عمل كنم.

سيد مرتضي مي‌گويد: «حزب‌الله اهل ولايت است و اهل ولايت بودن دشوار است؛

پايمردي مي‌خواهد و وفاداري».

رهبر عزيزمان هم گفته است: «تا ظلم در جهان هست، مبارزه هم هست، تا مبارزه

هست، خط سرخ شهادت الهام‌بخش رهروان مكتب جهاد، مقاومت و شهادت است».

ياران، قدري فكر كنيم. ببينيم چه كرده‌ايم؟! به راستي چه شد؟! چرا ما از قافله

عشق جا مانده‌ايم؟! چرا فكر مي‌كنيم با يك قدم كوتاه برداشتن، توانسته‌ايم رسالت

خود را به اتمام برسانيم؟! بياييد فكر كنيم كه ايراد ما چيست؟ چرا جوابي كه ما

مي‌گيريم، مثل پايان كار شهدا نيست؟ به راستي چرا؟!

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




خانه خراب عشقم و سربارِ زینبم

دربه درمجالس سالارزینبم

این نعره ها وعربده ها بی دلیل نیست

یک گوشه از شلوغی بازار زینبم

هرکس به بیرق وعلمش چپ نگاه کرد!

با خشم من طرف شده؛ مختارزینبم

آتش بکش،به داربزن،جا نمی زنم

جانم فداش،میثم تمارزینبم

اززخمهای گوشه ی ابروی من نپرس

مجروح داغ دلبروبیمارزینبم

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




اسم زهرا آبروي عالم است..
اسم زهرا چون نگين خاتم است..


اسم زهرا يادگاري نبي ست..
اسم زهرا دلخوشي هاي علي ست..


اسم زهرا درد را درمان کند..
اسم زهرا عسر را آسان کند..


اسم زهرا بوي جنت ميدهد..
ياد او برما سعادت ميدهد..


اسم زهرا اشک دارد بي امان..
اسم زهرا فخر باشد برجهان..


اسم زهرا جان دهد برمرده ها..
ذکر او درمان کند افسرده ها..


اسم زهرا آبروي حيدر است..
اسم زهرا اسم جمله مادر است..


اسم زهرا را چو زهرا گذاشتند..
ببذز حب او به دلها کاشتند..


اسم زهرا شافع روز جزاست..
اسم زهرا جزء اسماء خداست..


اسم زهرا ذکر اسم اعظم است..
ذکر او ورد نبي اکرم است..


اسم زهرا همچو کوثر آبي است..
اسم زهرا چون شي مهتابي است..


اسم زهرا حمدوتسبيح خداست..
اسم زهرا از همه اسما جداست…….

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




گفتمش توفیق اشک روضه چیست؟

گفت ترک معصیت ،ترک گناه ؛


گفتمش توبه شکن را چاره چیست؟

گفت لطف حضرتش روحی فداه …


گفتمش دلتنگی ام از بهر چیست؟

گفت دوری از حرم، باسوز و آه….


….کربلا و کربلا و کربلا…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




 

در روزگـارِ قحطـــي پرواز
گاهي عطر شهــــــادت
در کوچه پس کوچه هاي شهر مي پيچـــد
فدائيــــان ِزينب (س)
يکي پس از ديگــري ،
جـــام ِ شهــــادت را از دست ِ مولايشـــــــان مينوشند
و نگـاهم بر قافله ي شهـدا ، خيره مانده ، کــه چه آرام آرام از مقابلــم ميگذرند !
و من چـــه حيرانـــم در ايــــن کوچه ي سرگــــرداني…
کـــاش ميشــد راهـي فرات شد
وضـــو گرفت
بهـرشهــــادت…
اللهم اسئلک من الشهاده اقسطها.
خداوندا من از تو می خواهم تا برترین شهادت ها را نصیب من کنی.
صحیفه السجادیه، ص ۴۳۹

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و میهمانان سرزده

در روزگار مرجعیت حضرت آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی رحمه الله حدود پانزده نفر از شیعیان برای زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد نجف اشرف می‌شوند و چون مکانی را برای استراحت نداشتند، تصمیم می‌گیرند برای شام و استراحت به منزل مرجع تقلیدشان یعنی آیت الله سید جمال گلپایگانی بروند.

حدود دو ساعت بعد از مغرب در منزل ایشان را می‌کوبند؛ ایشان در را باز می‌کنند و چون کسی در منزل نبوده و غذایی هم برای پذیرایی نداشتند، نگران می‌شوند. به هر حال میهمانان را به داخل دعوت می‌کنند و برای تهیه غذا از منزل خارج می‌شوند.
اما تمام مغازه‌ها و بازارچه منتهی به حرم بسته است و راهی برای تهیه شام نیست؛ لذا ایشان وارد صحن مبارک حضرت امیر علیه السلام می‌شوند و مقابل پنجره فولاد می‌ایستند و بعد از عرض ادب عرضه می‌دارند:

«یاجدا! میهمان آمده و من راهی برای پذیرایی ایشان ندارم؛ خودتان عنایتی بفرمایید».

سپس، از حرم خارج می‌شوند تا به منزل برگردند. ناگهان در بین راه، مغازه‌ای را می‌بینند. مغازه‌دار می‌پرسد: «آقا! چیزی می‌خواستید؟» ایشان نزدیک می‌روند و می‌گویند: «میهمان‌دار شده‌ایم و مقداری برنج و روغن و لپه می‌خواستم». مغازه‌دار نیز برنج و روغن و لپه را آماده می‌کند و می‌گوید: «چیز دیگری هم می‌خواستید؟»
آقای گلپایگانی می‌گویند: «گوشت هم نداریم». ‌مغازه‌دار می‌گوید: «ما گوشت هم داریم و بلافاصله گوشت را آماده می‌کند». بعد آقای گلپایگانی می‌فرمایند: « برای طبخ غذا هیزم هم نداریم». مغازه‌دار می‌گوید: «هیزم هم داریم و یک بسته هیزم هم می‌آورد».
آیت الله سید جمال گلپایگانی می‌گویند: «الآن پول همراهم نیست». مغازه‌دار می‌گوید: «ما شما را قبول داریم؛ الآن لازم نیست». بعد مغازه‌دار که می‌بیند ایشان توان حمل این همه چیز را ندارند، کسی را صدا می‌زند و به او می‌گوید: «همه این چیزها را برای آقا ببرید در منزلشان».
شاگرد مغازه‌دار هم همه آن برنج و گوشت و… را داخل پارچه می‌گذارد و تا منزل آقای گلپایگانی می‌آورد. آیت الله سید جمال گلپایگانی نیز از میهمان‌ها می‌خواهد که غذایی برای خود فراهم کنند و میل کنند.
صبح روز بعد، وقتی میهمان‌ها خداحافظی می‌کنند و می‌روند، آقای گلپایگانی مقداری پول تهیه می‌کنند و می‌روند تا بدهی خود را بپردازند. بازارچه را تا آخر می‌روند و آن مغازه را پیدا نمی‌کنند

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت





بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود،

باز هم صبر می‌کنم و خدای بزرگ خود را عاشقانه می‌پرستم. آرزو داشتم که شمع باشم،

سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنیا تسلط یابد.


شهید دکتر مصطفی چمران متولد سال 1311محل تولد تهران محل شهادت دهلاویه سال‌1360

 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بی‌خبری نمانیم.

خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم.

خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.


شهید معلم مهدی رجب بیگی؛ متولد سال 1336

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




خواص کاهو
کاهو يکي از قديمي ترين سبزيجات دنيا به شمار مي آيد که منشأ آن در هندوستان و آسياي مرکزي است. پيشينه ي مصرف کاهو در ايران شش قرن قبل از ميلاد است. اين سبزي يک قرن قبل از ميلاد به روم راه يافت و جزو غذاهاي مهم روميان شد.

کاهو گياهي است يک ساله و داراي برگ هاي پهن و دراز و سبز، با طعم کمي شيرين. کاهو موجب افزايش گلبول هاي قرمز خون شده و آهن موجود در آن براي درمان کم خوني مفيد است؛ از همين رو در گونه ها، سرخي مطلوب پديد مي آورد و اعصاب را منظم مي کند و بر قدرت بينايي مي افزايد.

اين ماده غذايي به ويژه حاوي ويتامين «ث» - ضد اسکوربوت - است. کاهو ارزش غذايي چنداني ندارد، اما از لحاظ درماني فوق العاده و سرشار از نمک هاي معدني با خاصيت قليايي است؛ به همين سبب خون را تصفيه مي کند و به حفظ هوشياري مغز و سلامت بدن کمک مي نمايد.

برگ هاي بيروني کاهو ارزش خوراکي بسيار دارد؛ زيرا اين برگ ها بيشتر در معرض نور آفتاب قرار دارد و نسبت به برگ هاي داخلي حاوي ويتامين بيشتر است. هر چه کاهو سبزتر باشد، ويتامين بيشتري دارد. کاهوي پخته براي ازدياد شير مادر مناسب است. اين سبزي محتوي چند ماده مهم و شفابخش است. آب کاهو، خنک و شادابي بخش است و ميزان فراواني منيزيم در آب آن سبب تقويت بافت عضلاني، اعصاب و مغز مي شود. آب کاهو جنبه درماني دارد.

سلولز موجود در کاهو حجم مواد داخل روده و حرکات روده را افزايش مي دهد که اين امر درمان يبوست را آسان مي سازد. کاهو براي رفع بي خوابي نيز مؤثر است؛ زيرا داراي ماده اي خواب آور به نام لکتوکاريوم است که حاوي کربوهيدرات است. اين ماده غذايي براي درمان ديابت ماده غذايي مناسب است و افراد ديابتي مي توانند به راحتي از آن استفاده کنند. استفاده از کاهو به علت داشتن املاح فراوان - به خصوص منگنز و روي - براي جلوگيري از ريزش و سفيد شدن مو مفيد است.

 

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





خواص زرشک
قابض است و تقویت کننده قلب و کبد است و برای برطرف کردن بیماریهای کبدی مفید است این گیاه درد مفصلی روماتیسم و تورم را تسکین می بخشد.

انواع عفونت هائی که زرشک می تواند در درمان آن ها موثر واقع شود عبارت است از عفونت گلو، مجاری ادراری مجاری معده ای روده ای، ریه ها، عفونتهای مخمری و اسهال است باید توجه کرد که پاره ای از عفونت ها در صورت مصرف نکردن آنتی بیوتیک ممکن است خطرناک باشد.

هرگز در ین فکر نباشید که در صورتی که بدن شما به آنتی بیوتیک قویتر نیاز دارد به جای آن از گیاهانی مانند زرشک استفاده کنید.

- بواسیر خونی را درمان می کند
- خونریزی را برطرف می کند
- صفرابر است

- دم کرده زرشک را برای بر طرف کردن ناراحتی ها دهان غرغره کنید.

خواص ریشه، پوست و ساقه

سبوس و ریشه زرشک حاوی انواع بسیاری از مواد شیمیایی به نام آلکالوئید ایزو کیتولین است. دانشمندان و محققان این ترکیبات را در طول سالیانه متمادی مورد تحقیق و بررسی قرار داده اند، ولی پی بردند که آنها در واقع خواص آنتی بیوتیکی دارد. برخی ازآنها باعث پائین آوردن تب، کاهش تورم و فشار خون شده و به تنظیم ضربان قلب و انقباض عضلات قلب کمک می کنند.

- برای برطرف کردن سوزش ادرار مفید است، واریس را درمان می کند.
- نقرس و رماتیسم را برطرف می کند.
- بی اشتهایی را برطرف می کند.
- اعمال دستگاه گوارش را منظم می کند و سوء هاضمه را از بین می برد.
- برای درمان زردی و یرقان موثر است.
- آنهایی که مبتلا به ورم طحال هستند می توانند برای معالجه از این گیاه کمک بگیرند.
- برای معالجه بواسیر نافع است.

خواص برگ زرشک
- اسهال های مزمن را درمان می کند - برگ زرشک دارای مقدار زیادی ویتامین ث می باشدبنابراین در درمان بیماری اسکوربوت اثر مفید دارد- در موقع آنژین و گلودرد، دم کرده برگ زرشک را غرغره کنید.

- مصرف مقدار زیاد زرشک و یا ساقه و برگ آن برای زنان حامله مناسب نیست.

- میزان مصرف بالای این گیاه به مدت طولانی می تواند سبب ناراحتی معده و روده ها شود و جذب ویتامین B کافی در بدن را مشکل می کند.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




ارزش غذایی بامیه
بامیه سرشار از اسید فولیك، ویتامین هایA وC است. همچنین منبع خوبی از ویتامین های گروهB ، منیزیوم، پتاسیم و فیبر غذایی می باشد.
ارزش غذایی نصف لیوان بامیه پخته:

25كالری دارد؛ پس كم كالری است.
2 گرم فیبر دارد؛ منبع خوبی از فیبر است.
460 واحد ویتامینA دارد؛ منبع خوبی از ویتامینA است.
130 میلی گرم ویتامینC دارد.
50 میلی گرم كلسیم دارد؛ منبع خوب كلسیم كه ضد پوكی استخوان است.
256میلی گرم پتاسیم دارد؛ كه ضد فشار خون است.

اثرات مواد مغذی موجود در بامیه بر سلامتی بدن:
1) فیبر موجود در بامیه به حفظ قند خون كمك می كند؛ بدین ترتیب كه سرعت جذب قند را كاهش می دهد، پس برای افراد مبتلا به دیابت مفید است.

2) موسیلاژ(یك نوع فیبر) موجود در بامیه به كلسترول غذا متصل شده و جذب آنرا كاهش می دهد. همچنین باعث دفع سموم از بدن می شود. اثر بامیه دركاهش كلسترول خون، یكی از خصوصیات بسیار مفید این سبزی است زیرا مثل داروهای كاهنده كلسترول اثرات جانبی ندارد.

3) بسیاری از متخصصان معتقدند كه بیشتر بیماری ها از روده شروع می شوند. فیبر موجود در بامیه با جذب آب كافی، از بروز یبوست جلوگیری كرده و ابتلا به بیماری هایی چون بواسیر و دیورتیكولیت* را بشدت كاهش می دهد.
معمولاً برای افزایش حجم مدفوع و رفع یبوست،مصرف سبوس گندم توصیه می شود كه امكان دارد دیواره روده را حساس كند. ولی موسیلاژ موجود در بامیه روده را نرم كرده و خروج مدفوع را آسان می سازد.

4) اسید فولیك باعث كاهش هموسیستئین خون می شود كه این ماده رگهای خونی را مسدود می كند. ویتامینC نیز یكی از آنتی اكسیدان های مهم می باشد. در مجموع به علت دارا بودن این مواد مغذی و نیز فیبرهای محلول و املاح باعث پیشگیری از بیماری های قلبی نیز می شود.

5) برای حفظ اثرات مفید بامیه و آنزیمهای هضمی آن، باید آن را خیلی كم بپزید یعنی با حرارت كم یا با بخار ملایم پخته شود. بعضی افراد بامیه را خام مصرف می كنند. ولی اگر خواستید آن را سرخ كنید، از مقدار كمی روغن زیتون یا روغن گیاهی برای سرخ كردن آن استفاده كنید.

* دیورتیكولیت : التهاب دیورتیكول ها( كیسه های گرد فتق مانند در دیواره مخاط روده بزرگ) است كه در اثر تجمع باكتری ها و سایر محرك های داخل دیورتیكول ها ایجاد می شود و باعث درد، نفخ، تهوع، یبوست، اسهال و تب می شود.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




خواص کنگر
آیا می دانید کنگر دارای چه فوایدی می باشد؟ آیا می دانید کنگر برای تمام افراد مفید نیست و برای برخی حتی مضر است؟

كنگر معمولی گیاهی است خودرو با برگ‌های خاردار و ساقه‌های ضخیم شبیه به كرفس كه از آن در پخت سوپ، خورش و حتی به‌صورت خام در سالاد استفاده می‌كنند.

البته باتوجه به اینكه برگ‌های آن تیغ‌های ریز و تیزی دارند، هنگام پاك‌كردن مراقب دستان خود باشید؛ پس بهتر است از دستكش استفاده كنید.

كنگر طبیعتی گرم و خشك دارد و به همین علت آن را با ماست نیز می‌خورند و در ضمن برای آن دسته از افرادی كه گرم‌مزاج هستند، خوردن آن توصیه می‌شود. علاوه بر این، كنگر منبع غنی پتاسیم است.

خواص درمانی

* كنگر ضدعفونی‌كننده، اشتهاآور، تب‌بر و هضم‌كننده غذاست و درضمن، مصرف آن باعث تقویت دستگاه گوارش می‌شود.

* این گیاه و به‌خصوص برگ آن ادرارآور و نیروبخش است و در ضمن قلب را نیز تقویت می‌كند.

* كنگر در درمان یرقان، نارسایی كبد و كم‌خونی مؤثر بوده و از كبد در برابر سموم شیمیایی محافظت می‌كند.

* محققان معتقدند وجود ماده‌ای به نام سینارین در عصاره برگ كنگر، باعث كاهش كلسترول و تری‌گلیسیرید خون می‌شود. در ضمن همین ماده به همراه ماده دیگری به نام اسید كافئیك موجود در كنگر، كبد را در برابر عفونت حفظ می‌كنند.
توجه: چه كسانی بهتر است كنگر نخورند؟

افرادی كه ناراحتی‌های كلیوی و كبدی شدید دارند از مصرف برگ كنگر پرهیز كنند.

زنان باردار و كودكان

باتوجه به اینكه كنگر باعث انقباض كیسه‌ صفرا می‌شود، افرادی كه سنگ كیسه‌ صفرا دارند، از خوردن آن صرف‌نظر كنند.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




 

امام صادق علیه السلام

يَعيشُ النّاسُ بإحسانِهِم أكثرَ مِمّا يَعيشُونَ بأعمارِهِم ،

و يَموتُونَ بذُنوبِهِم أكثرَ مِمّا يَموتُونَ بآجالِهِم

مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند ، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند

و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل خود بميرند ، بر اثر گناهان خويش مى ميرند

بحار الأنوار : ٥/١٤٠/٧

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




پیامبر اسلام(ص) چگونه نماز می‌خواند و چه ویژگی‌هایی داشت؟

 

پاسخ

در روایات به چگونگی بجا آوردن نماز توسط رسول خدا(ص) اشاره شده است؛ که برای نمونه به ذکر مواردی بسنده می‌شود:

1. امام علی(ع): «رسول خدا(ص) موقع گفتن تکبیرة الاحرام و همچنین هنگام گفتن تکبیر براى رکوع و نیز هنگامى که سر از رکوع برمی‌داشت، دست‌ها را تا برابر گوش‌ها بلند می‌کرد».[1]

2. امام على(ع): «هرگاه به رسول خدا(ص) در نماز حالت “خمیازه” دست می‌داد، دست راستش را جلو دهان می‌گرفت».[2]

3. امام علی(ع) به محمّد بن أبی‌بکر نوشت: مراقب رکوع و سجودت باش؛ زیرا رسول خدا(ص) - که نمازش را کامل‌تر از همه انجام می‌داد و بهتر از دیگران مراعات می‌کرد - وقتی به رکوع می‌رفت سه بار می‌گفت: «سبحان ربّى العظیم و بحمده» … و وقتی به سجده می‌رفت، می‌گفت: «سبحان ربّى الاعلى و بحمده».[3]

4. همچنین به او نوشت: وقتی رسول خدا(ص) از رکوع بلند می‌شد، می‌گفت: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ اللّهُمّ لَکَ الْحَمْدُ مِلْ‏ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مِلْ‏ءَ أَرْضِکَ وَ مِلْ‏ءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَیْ‏»؛[4] خداوند ستایش کسى را که او را ستود بشنود و اجابت کند، خدایا! تو را سپاس و ستایش به حجم آسمان‌ها و زمینت، و حجم هر چه که خواهى».

5. امام باقر(ع): «رسول خدا(ص) در نماز “بسم الله الرّحمن الرّحیم” را آشکار می‌کرد و صدایش را به آن بلند می‌نمود».[5]

6. امام باقر(ع): «دو نفر از اصحاب رسول خدا(ص) در کیفیت قرائت نماز آن‌حضرت اختلاف کردند، براى روشن شدن آن به ابىّ بن کعب نامه نوشتند که رسول خدا چند بار در نماز مکث می‌کرد؟ او پاسخ داد: رسول خدا(ص) در حال قرائت دو جا مکث می‌کرد: یکى پس از فراغت از فاتحة الکتاب، و دیگرى پس از پایان یافتن سوره».[6]

7. امام صادق(ع): «رسول خدا(ص) در نماز صبح سوره‌هایى مانند “عمّ یتسائلون” و “هل اتیک حدیث الغاشیة” و “لا اقسم بیوم القیامة” و مانند آن‌را می‌خواند. در نماز ظهر مانند سوره‌هاى “سبّح اسم ربّک” و “و الشمس و ضحیها” و “هل اتیک حدیث الغاشیة” و مانند آن‌را قرائت می‌کرد. در نماز مغرب سوره‌هاى کوتاه‌ترى مانند “قل هو الله احد” و “اذا جاء نصر الله و الفتح” و “اذا زلزلت” را می‌خواند. و در نماز عشاء آنچه در نماز ظهر و در نماز عصر آنچه در نماز مغرب می‌خواند، قرائت می‌فرمود».[7]

8. هشام بن حکم گوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم: به چه علت در رکوع «سبحان ربّى العظیم و بحمده» و در سجده «سبحان ربّى الاعلى و بحمده» گفته می‌شود؟ آن‌حضرت فرمود: «اى هشام! هنگامى که رسول خدا(ص) را به معراج بردند و در آن‌جا نماز گزارد و متذکر عظمت و بزرگى حق تعالى - که در آن شب دیده بود - شد، بدنش‏ به لرزه افتاد و بی‌اختیار به حالت رکوع در آمد و در آن حال گفت: “سبحان ربّى العظیم و بحمده” و وقتی از رکوع برخاست، به سوى حق تعالى در مقام و جایگاهى بالاتر از حالت قبلى متوجه شد [از ترس و عظمت حق‏] به سجده افتاد و گفت: “سبحان ربّى الاعلى و بحمده". وقتی این ذکر را هفت بار تکرار کرد حالت خوف و ترس از او زایل شد…».[8]

9. ابو سعید خدرى گوید: رسول خدا(ص) در نماز قبل از اشتغال به قرائت‏ «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» می‌گفت.[9]

10. براء بن عازب گوید: رسول خدا(ص) هیچ نماز واجبى را بدون «قنوت» انجام نمی‌داد.[10]

11. محمد بن مسلمه می‌گوید: رسول خدا(ص) در سجده این دعا را می‌خواند: « ِ اللَّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ، وَ بِکَ آمَنْتُ، وَ لَکَ أَسْلَمْت‏، سَجَدَ وَجْهِی‏ لِلَّذِی خَلَقَه‏ و صَوَّرَه، وَ شَقَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَه‏، فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِین‏»؛‏[11] خدایا! براى تو سجده کردم، و به تو ایمان آوردم، و تسلیم تو هستم. چهره [و حقیقت] من بر کسى سجده کرد که آن‌را آفرید و تصویرش نمود، و چشم و گوش برایش شکافت، پس مقدس و والاست خداى یکتا که بهترین آفرینندگان است.

 

[1]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج ‏1، ص 162، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[2]. محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏5، ص 416، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[3]. ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق: محدث، جلال الدین،‏ ج ‏1، ص 246 – 247، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق.
[4]. همان، ص 246.
[5]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج ‏1، ص 20، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[6]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج ‏2، ص 297، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. همان، ص 95 – 96.
[8]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 332 – 333، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[9]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏6، ص 135، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[10]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج ‏2، ص 42، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[11]. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ‏8، ص 146، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.

 

موضوعات: سوال و جواب های دینی  لینک ثابت




وقتي کسي تورا مي رنجاند…
ناراحت نشو!!!

چون اين قانون طبيعت است!!!

که درختي که شيرين ترين ميوه ها را دارد
بيشترين سنگ ها را مي خورد….
گوته نويسنده و نقاش بزرگ الماني، “آرامش” را اينگونه تعريف مي كند؛
“آرامش"، پيامد انديشيدن نیست !
بلكه “آرامش"، نیندیشیدن به گرفتاري ها و چالش هايي است که ارزش، “انديشيدن” ندارند…!!!!!!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام صادق عليه السلام:
خَمسُ خِصالٍ مَن لَم تَكُن فيهِ خَصلَةٌ مِنها فَلَيسَ فيهِ كَثيرُ مُستَمتَعٍ أَوَّلُهَا: اَلوَفاءُ و َالثّانيَةُ التَّدبيرُ و َالثّالِثَةُ الحَياءُ وَ الرّابِعَةُ حُسنُ الخُلقِ و َالخامِسَةُ و َهِىَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ، الحُرِّيَّةُ؛
پنج خصلت است كه در هر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست: اول: وفادارى دوم: تدبير سوم: حيا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد ـ آزادگى.
(خصال، ص284، ح33)

موضوعات: روایات  لینک ثابت




عوامل و راهبرهای و راهکارهای کاهش سن ازدواج
برای مبارزه با معضل اجتماعی افزایش سن ازدواج، راه حل های زیادی وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروی مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است. به نظر می رسد دیگر زمان دادن راه حل تمام شده و باید در مسیر عملی ساختن این راه حل ها قدم برداشت. تنها راه رهایی از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزی های کلان فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، برای رفع این مشکل بزرگ تلاش کنند. شاید نقطه آغازین و در عین حال بسیار مهم حل مشکل این باشد که ابتدا سعی کنیم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنیم و آنان را از مادی گرایی و سطحی نگری، به معنویت و توجه به خدا و دین باوری، سوق دهیم. حال با توجه به عوامل افزایش سن ازدواج که در ابتدای مقاله بررسی شد، راهبردها و عوامل کاهش سن ازدواج را در همان غالب مطرح می کنیم:


الف) راهکارهای فرهنگی
همان طور که گفتیم، تغییر نگرش ها و شناخت های افراد، کمک زیادی به تغییر رفتار آنان می کند، و هر تغییری بدون داشتن زیرساخت های فکری محکم، دوامی نخواهد داشت. وظیفه مهم که از کارهای عمده در این حوزه است، بر عهده متصدیان امور فرهنگی مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن است که باید در این راستا برنامه ریزی جدی داشته باشند. کارهایی که می توان در راستای این هدف انجام داد، از قرار زیر است:


1ـ ارزش دانستن تأهل
اگر تأهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضدارزش تلقی شود، همان طور که در روایات اهل بیت آمده،16 کمک زیادی به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج می شود.


2ـ درجه بندی ملاک های انتخاب همسر
در فرهنگ دینی مهم ترین ملاک برای انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است.17 و ملاک های دیگر از اهمیت کم تری برخوردار است. این در حالی است که در جامعه کنونی ما ملاک هایی چون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلی مظاهر مادی بیشترین اهمیت را دارد. به همین خاطر تمام تلاش جوانان این است که از هر راهی، امتیازات فوق را به دست آورند و از این طریق به مقبولیت اجتماعی کافی برسند. اما از آنجا که رسیدن به این ملاک ها زمان زیادی می طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتدای جوانی محروم می شوند و به این طریق سن ازدواج افزایش می یابد. اگر مسئولین فرهنگی کشور، ارزش های واقعی را که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا می کند، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.


3ـ گسترش فرهنگ حجاب
در جامعه ای که فرهنگ حجاب حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعی باشد و از اختلاط های مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر جلوگیری شود، زمینه ای برای ارضاء نامشروع نیازهای جنسی یافت نمی شود و در نتیجه تمتعات جنسی منحصر به خانواده و ازدواج می شود. همین امر باعث می شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنان زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادی در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان برای ازدواج کاهش می یابد و در نتیجه سن ازدواج بالا می رود، هم چنان که یکی از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است، زیرا ازدواج را مانع آزادی بی حد و حصر خود می بینند.


4ـ گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستی
اگر در جامعه، ساده زیستی و استفاده از حداقل امکانات مادی ارزش شود و یا حداقل این که ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا می کند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادی، ارزش شود و چشم و هم چشمی های زیان آور گسترش یابد، جوان امروزی ما ناچار است در پی تهیه آن وسایل باشد و تا آن را تهیه نکرده ازدواج نکند. در نتیجه از داشتن خانواده در سن جوانی، محروم می ماند.


5 ـ ازدواج در خلال تحصیل
همان طور که گفتیم یکی از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر طوری برنامه ریزی شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر که مهم ترین و حساس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا می کند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولاً اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهای بزرگی فرزندان دانشجوی آن ها را تهدید می کند و چه مشکلات روحی و روانی زیادی در اثر تاخیر ازدواج برای آنان به وجود می آید و ثانیاً با برنامه ریزی دقیق و با هماهنگی و کمک دانشگاه و دیگر نهادهای مربوطه، ترتیباتی بدهند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال تحصیل خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجوی ما اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتی به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدی قبل از عروسی، هم از برکات مادی و معنوی ازدواج محروم نشده و هم با انگیزه بیشتری تحصیل را دنبال می کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنی دارد و می تواند مسئولیت زندگی را که با ازدواج بر عهده او گذاشته می شود بر دوش بکشد، کم تر به دنبال فعالیت ها و برنامه های غیردرسی و حتی ضددرسی می رود و بلکه تمام سعی و همت خود را صرف بهتر کردن زندگی و بالاتر بردن سطح آن می کند.


ب) راهکارهای اقتصادی
همان طور که گفتیم عوامل اقتصادی از عمده ترین دلایلی است که جوانان برای تأخیر ازدواج خود مطرح می کنند. برای این که این عامل مهم را کاهش دهیم باید در دو جهت برنامه ریزی کنیم: 1ـ هزینه ها را حتی الامکان کاهش بدهیم. 2ـ منابع اقتصادی و تولید ثروت را برای جوانان فراهم کنیم. بنابراین راهبردهای زیر می تواند ما را در عملی ساختن دو هدف فوق یاری دهد:


1ـ کاستن از هزینه های اضافی
بسیاری از هزینه هایی که در زندگی می شود، اعم از هزینه های جشن عقد و عروسی، یا تهیه جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگی، ضرورت زیادی ندارد و امکان حذف یا کاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانواده هایشان تصمیم بگیرند تمام هزینه های غیرضروری را حذف کنند و به حداقل امکانات اکتفا کنند، امکان ازدواج برای اکثر جوانان ما عملی می شود. این که جوانان ما یا خانواده هایشان این تصور و ایده را داشته باشند که در ابتدای زندگی باید از همه یا اکثر امکانات مادی برخوردار باشند و در برگزاری مراسم عقد و عروسی، هزینه های سنگینی بر یکدیگر تحمیل کنند، نتیجه ای جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.


2ـ همیاری در هزینه های ازدواج
همان طور که خداوند همه مردم جامعه را به یاری جوانان برای ازدواج و تشکیل زندگی دعوت می کند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظیفه دارند در این امر خیر شرکت کنند. همچنین اگر ترتیبی داده شود که افراد نزدیک به خانواده پسر و دختر، به صورت یک رسم و عادت نیکو، قسمتی از هزینه های ازدواج را بر عهده گیرند، کمک بزرگی به تحقق این هدف می شود. این پیشنهاد گرچه ظاهر ساده ای دارد، ولی در عمل تأثیر شگفت انگیزی در هموار ساختن مسیر ازدواج جوانان دارد و چون این مشکل عمومیت دارد، و هر کسی خود را محتاج کمک می بیند، همه مردم در این امر خیر شرکت خواهند کرد.


3ـ پرداخت وام های قرض الحسنه برای ازدواج
قرض الحسنه که یکی از سنت های خوب و گره گشای اسلامی است و در آیات فراوانی از قرآن به آن تشویق و تأکید شده18، تاثیر فوق العاده ای در حل مشکلات اقتصادی جامعه دارد. اگر این سنت حسنه که امروز در گوشه و کنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش یابد و به این طریق وام های طولانی مدت و کم بهره به جوانان برای ازدواج و تهیه وسایل زندگی داده شود، چنانکه از برنامه های مهم دولت جدید شمرده شده است، کمک زیادی به ازدواج جوانان و در نتیجه کاهش سن ازدواج، خواهد شد.


4ـ ایجاد شغل های پاره وقت در دوران تحصیل و مانند آن
امروز دغدغه اصلی جوانان و به ویژه دانش جویان، اشتغال است. متاسفانه آموزش و پرورش و آموزش عالی ما طوری برنامه ریزی نکرده که همه فارغ التحصیلان خود را به ابزار و فنون شغلی مجهز کند. همان طور که نیروی نظامی نتوانسته برای سربازان وظیفه که خیل عظیمی از جوانان کشورند، در این زمینه کاری کند و حداقل هر یک از آنان را در مدت سربازی به فن یا صنعتی مجهز کند. البته کارهایی در تحقق این هدف انجام شده، ولی اصلاً کافی نیست. فی المثل اگر دانشجوی جوان ما، بتواند در خلال تحصیل، شغل مناسبی داشته باشد، می تواند بسیاری از هزینه های زندگی خود را تأمین کند. لازمه این کار این است که آموزش های کاردانی و کاربردی در طول تحصیل گسترش یابد و تعداد واحدهای نظری کاهش پیدا کند.


5ـ تشویق به زندگی در کنار خانواده یکی از زوجین
در زمان های گذشته اکثر جوانان، ابتدای زندگی خود را در کنار والدینشان آغاز می کردند و به مرور زمان سعی می کردند با پس انداز و امثال آن، از پدر و مادر خود مستقل شوند، اگر بتوان این فرهنگ را دوباره زنده کرد و جوانان و خانواده هایشان را به پذیرش این امر تشویق کرد، کمک زیادی به حل مشکل ازدواج می شود.


ج) راهکارهای اجتماعی
از آنجا که اجتماع و جامعه، مجموعه ای متشکل از واحدهای کوچک ترِ خانواده است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از این رو برای حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، چاره ای جز همکاری و همیاری همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهای اجتماعی که می توان در این زمینه ارائه دارد، از قرار زیر است:


1ـ فراهم کردن شرایط ازدواج آسان
دولتمردان و متصدیان اجتماع وظیفه دارند برنامه دقیقی برای حل این مشکل ارائه دهند. همچنین با تشویق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در این امر یاری دهند. مسلماً اگر دولت و مسئولان امر قدمی در این راه بگذارند، همه مردم به کمک آن ها می شتابند، زیرا این یک مشکل همگانی است و همه افراد به گونه ای با آن درگیر هستند.


2ـ گسترش مراکز مشاوره ازدواج
یکی از دلایلی که جوانان را از ازدواج دور کرده است، نداشتن اطلاعات صحیح از ازدواج و وجود بدبینی های بی مورد است. بسیاری از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بی اطلاعند و برخی هم از افکار ناصحیح و خرافی در این مورد رنج می برند. وجود مراکز مشاوره ازدواج، کمک شایانی به جوانان می کند و دغدغه های بی مورد آنان را برطرف می سازد.


3ـ کنترل مهاجرت روستاییان به شهرها
از بین تمام خسارت ها و ضررهایی که در مهاجرت روستاییان به شهر وجود دارد، مشکل افزایش سن ازدواج، جایگاه ویژه ای دارد. اگر بتوان با افزایش امکانات زندگی در روستاها و ایجاد اشتغال برای آنان، از مهاجرت آن ها جلوگیری کرد و آنان را به ماندن در روستا و تولید محصولات کشاورزی و دامی و امثال آن تشویق نمود، علاوه بر حل بسیاری از مشکلات اجتماعی، از افزایش سن ازدواج نیز جلوگیری خواهد شد.


4ـ جلوگیری از بی بند وباری و ابتذال و فساد اخلاقی
یکی از راه های پیشرفت در جامعه ما اجرای قانونی اساسی و جلوگیری از متخلفین و برهم زنندگان نظم و قانون است. اگر از فساد و ابتذال، خصوصاً در حوزه اخلاق و مسائل جنسی جلوگیری نشود و با افراد متخلف برخورد جدی صورت نگیرد و در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن، سیاست تسامح و تساهل اجرا شود، جامعه چنان دچار آشفتگی می شود که اولین ضرر آن متوجه نهاد مقدس خانواده می شود و جایگاه آن را تضعیف می کند. امروز کم نیستند جوانان پاک و مؤمنی که شریک زندگی مناسبی برای خود نمی یابند. تأثیر مخرب گسترش فساد و فحشا و ابتذال و مخصوصاً مواد مخدر بر تزلزل کانون خانواده و بدبینی جوانان به ازدواج، بر کسی پوشیده نیست. اگر متصدیان اجتماع برای مبارزه با مفاسد اخلاقی کمر همت ببندند و این دام های خطرناک را از جلوی جوانان بردارند، برکات زیادی نصیب جامعه خواهند کرد که یکی از آن ها هموار شدن راه ازدواج جوانان است.
به امید آن که با همت تمام نیروها و ملت و دولت، به زودی شاهد آن باشیم که جوانان عزیزمان، این سرمایه های بی نظیر کشور، در امر ازدواج مشکلی نداشته باشند و با نشاط و انگیزه و امید، آینده ای روشن و موفق برای خود و دیگران بنا کنند.

 

موضوعات: خانواده آسمانی  لینک ثابت




عوامل بالا رفتن سن ازدواج
کارشناسان امور اجتماعی عوامل زیادی برای افزایش سن ازدواج عنوان کرده اند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح می کنیم:


الف) عوامل اجتماعی
زندگی اجتماعی گرچه یکی از ضروریات حیات انسان است، به طوری که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست، اما با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیاد به وجود می آید. یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعی برمی گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره می شود.


1ـ افزایش جرایم و آسب های اجتماعی
بالا رفتن جرایم و آسیب های اجتماعی مانند: اعتیاد، بی بندوباری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگی خانواده ها شده است، بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی، نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیب ها گرفتار شده اند، تشبیه کند.


2ـ تحصیلات دانشگاهی
طولانی بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران (که طبق بعضی آمارها تنها 35/43 درصد کسانی که در کنکور شرکت می کنند، پسر هستند)14، سبب شد اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛ و ثانیاً، دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهی حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایی از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنانکه امروز شاهد این معضل هستیم.


3ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران
بنا بر برخی آمارها، جمعیت دختران در شرف ازدواج، یک میلیون و ششصد هزار نفر بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب می شود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجله ای نداشته باشند.


4ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها
طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران روستایی به شهرها برای جستجوی کار، جمعیت دختران روستایی آماده ازدواج دو برابرِ گذشته است.


ب) عوامل اقتصادی
یکی از عمده ترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادی است. در یک گفتگوی ساده و خودمانی با جوانان، خصوصاً پسران، می توان به آسانی فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آن ها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است. در این بین خانواده های دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان می دانند، خصوصاً خانواده هایی که چند دختر با فاصله های سنی کم، دارند.
بنابراین عدم توان اقتصادی کافی، انگیزه ازدواج جوانان را پایین می آورد و اجازه نمی دهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهی داشتن شغل مانع ازدواج می شود و آن در صورتی است که دختران شاغل شوند. بسیاری از دخترانی که شغلی برای خود دست و پا می کنند و مشغول به کار می شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست می دهند. دلایلی که باعث کاهش میل آن ها به ازدواج می شود عبارت است از:


1ـ دختران وقتی شاغل می شوند، توان اقتصادی شان بالا می رود و به استقلال اقتصادی می رسند. از آنجایی که یکی از انگیزه های دختران برای ازدواج، نیاز اقتصادی است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادی این انگیزه در آن ها از بین می رود و در نتیجه بسیاری از آنان رغبت چندانی به ازدواج ندارند. بنابراین دخترانی که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادی نگاه می کنند، اگر با به دست آوردن شغل به منبع اقتصادی خوبی برسند، دلیلی برای ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمی کنند. چنانکه وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگ ترین مانع را برای تن دادن آن ها به ازدواج مجدد ایجاد می کند.


2ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادی است و هم سرگرمی خوبی است که می تواند در انسان نشاط و شادی به وجود آورد، جایگاه خاصی در بین دختران دارد. گاهی علاقه به شغل در دختران چنان زیاد می شود که به خاطر ترس از از دست دادن آن، ازدواج نمی کنند و خواستگاران را به بهانه های مختلف رد می کنند. بنابراین شاغل شدن دختران یکی دیگر از انگیزه های ازدواج آنان که رها شدن از تنهایی و انس گرفتن به همسر است را ضعیف می کند و جانشین مناسبی برای ازدواج، نزد آن ها محسوب می شود.


3ـ دختری که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشتری نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمه ای ندارد، زیرا شانس خود را برای ازدواج، حتی اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد می بیند.
بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش می دهد. این عامل امروزه در کشورهای غربی تأثیر چشمگیری در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتی بسیاری از دختران و زنان غربی به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد می مانند که خود می تواند سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی شود. در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربی نیست، ولی کمابیش دیده می شود و خطر گسترده تر شدن آن، وجود دارد.


ج) عوامل فرهنگی
گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیده ای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی می دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود.
به هر حال عوامل فرهنگی را می توان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست:


1ـ منسوخ شدن ارزش های معنوی
منسوخ شدن ارزش های معنوی و جایگزین شدن ارزش های مادی، سبب شده بسیاری از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج ،رنگ و لعاب مادی بدهند و به جای این که کسب فضایل انسانی را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملی برای نزدیک تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه بگذارند. این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. اما جوانی که دغدغه اصلی اش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نیمی از ایمان می داند، تمام امکانات خود را برای به دست آوردن آن بسیج می کند.


2ـ آرمان گرا بودن جوانان
بعضی از جوانان امروزی، به علت خامی و نپختگی که هیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربه های والدین و قدیمی دانستن آن ها، از واقعیت های زندگی بی اطلاع مانده اند و در نتیجه نمی توانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانی فکر می کنند و در عالم خیال پرواز می کنند. این طرز تفکر، یکی از دو پیامد منفی زیر را دارد: یا ازدواج نمی کنند و منتظر همسری آرمانی هستند و یا ازدواجشان مبتنی بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.

موضوعات: خانواده آسمانی  لینک ثابت




پرسش: ما در زمان غیبت امام زمان (عج) چه وظیفه ای داریم چون بعضی از اطرافیان ما را مسخره می کنند ، چگونه با آنها برخورد کنیم ؟

پاسخ: ما بايد به وظايف يك انسان منتظر پايبند باشيم، و در برخورد با ديگران اولا سعي كنيم برخورد و رفتار اسلامي داشته باشيم، ثانيا اگر توانايي گفتگو داريم با بحث و گفتگو به صورت صحيح مباحث امام زمان(عج) را بررسي كنيم و الا از افراد مطلع مدد بگيريم. ما نبايد به خاطر تمسخر ديگران كه معمولا از روي جهل است خود دچار انحراف در فكر يا عمل شويم، بلكه بايد از خدا كمك بخواهيم و بر او توكل كنيم و آنچه در توان داريم براي زنده كردن نام و ياد و معرفت امام زمان(ع) به صورت صحيح تلاش كنيم.

پرسش: منظور از انتظار چیست و آیا تنها دعا کردن برای فرج جزء انتظار محسوب می شود

پاسخ: حقيقت انتظار آن است كه انسان منتظر و چشم به راه، خود و محيطش را براي آمدن منتظر و منجي موعود آماده كند. اين آمادگي بسته به فرد مورد انتظار، معنا و ارزش مي‌يابد. براي مثال كسي كه انتظار زائر بيت الله را مي‌كشد و مسافر او از سفر مكه مي‌آيد، طبعا معناي انتظار براي او اين است كه خانه را مرتب كند و وسايل پذيرايي را فراهم سازد و… ، منتظر امام زمان(ع) نيز به كسي گفته مي‌شود كه خود را براي آمدن چنين بزرگ مردي آماده كند. و طبيعي است كه بايد خود را در گروه بندگان صالح قرار دهد، دين را در زندگي خود جاري سازد و ديگران و محيط را براي آمدنش مهيا كند. از اين رو انتظار فرج بنا بر فرمايش پيامبر(ص) افضل اعمال است. و هر كس تلاش دروني او براي عبادت و عبوديت و كوشش بيروني او براي زمينه سازي و جهت دهي مردم و محيط بيشتر باشد، موفق تر است. بنابراين هر چند دعا كردن يكي از وظايف منتظران است ولي كافي نيست.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: ما جوانان چگونه مي توانيم منتظر امام زمان باشيم؟ آيا دين داري کافي است؟

پاسخ: منتظر واقعي، يك ديندار حقيقي است؛ يعني، علاوه بر انجام دادن واجبات و ترك گناهان به اين فكر است كه وظيفه ديني او در زمان غيبت علاوه بر انجام دادن واجبات چيست؟ امامان معصوم از ما خواسته اند معرفت و شناخت صحيح از امام(ع) را داشته باشيم و براي ظهور آن بزرگوار دعا كنيم و به ديگران بگوييم كه هم به دستورات دين عمل كنند و هم براي ظهور دعا كنند. با يكديگر برخورد خوب داشته باشيم و به يكديگر كمك كنيم و …
دوست گرانقدر دين داري نه تنها كافي است كه همه چيز است شما چه گزينه اي را سراغ داريد كه از حيطه دين و دينداري بيرون با شد ؟ هر گاه گفته ميشود دين دار حقيقي يعني اين كه فردي است كه به تمام موازين شرع مقدس معتقد بوده و به آن عامل است و به تمام معنا در تمام ابعاد منتظر است .

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: لطفا در مورد انتظار ظهور كمي توضيح دهيد .

پاسخ: انتظار چشم به راه بودن است و به معني دقيق‌تر اميد به آينده روشن است. وقتي انسان، آينده را روشن و زيبا ببيند سعي مي‌كند به سوي آن برود و آن را نزديك و نزديك‌تر كند به اين دليل است كه انتظار تنها يك حالت دروني نيست بلكه در انسان ايجاد حركت و نشاط مي‌كند. در روايات انتظار بهترين عمل خوانده شده است. پيامبر فرمود: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛برترين كار‌هاي امت من انتظار فرج است».(بحار الانوار، ج52، ص122).
انتظار به منتظر هويت مي‌بخشد و براي كار‌ها و تلاش‌هاي او سمت و سوي خاصي قرار مي‌دهد و آن زمينه سازي براي ايجاد يك جامعه خوب و با صلح و صفا و سرشار از ارزش‌هاي انساني است.
منتظر واقعي هم در راستاي معني صحيح انتظار، معني مي‌يابد. منتظر كسي است كه به سوي آن آينده روشن گام برمي‌دارد. ابتدا خود را مي‌سازد و آراسته به ارزش‌هاي انساني و الهي مي‌كند و سپس در جهت ساختن محيط پيرامون خود اقدام مي‌كند او نسبت به اطراف خود بي تعهد و بي مسئوليت نيست همانگونه كه در فساد محيط حل نمي‌شود. منتظر واقعي يك جريان سالم است كه به اندازه شعاع وجودي خود جامعه را به سمت صلاح و سلامت مي‌برد.
امام صادق(ع) فرمود: كسي كه دوست دارد از ياوران قائم(ع) باشد پس بايد منتظر باشد و در حال انتظار براي ورع و پرهيزگاري(و خودداري از زشتي‌ها) و بر محور اخلاق نيكو عمل كند.(غيبت نعماني، ص200).
انتظار مهدي(ع) ـ كه انتظار آخرين حجت خدا و آخرين جانشين پيامبر خدا است ـ به تقويت بنيان‌هاي فكري و اعتقادي منتظر مي‌انجامد و از نظر رفتاري به رفتار او شكل مي‌دهد.
جامعه منتظر بايد ويژگي‌هاي زير را دارا باشد:
1. وحدت و همدلي: جامعه منتظر به سوي هدف معلوم و مشخص خود كه هدفي الهي است متحد و هماهنگ پيش مي‌رود چون هدف يكي است، اختلاف و منيت و خودخواهي بسيار كم مي‌شود و همه تلاش مي‌كنند كه جامعه به سمت جلو پيش رود، حال به نام من تمام شود يا به نام ديگري.
2. تعاون و همكاري:
افراد جامعه منتظر ـ به دور از تنگ نظري ـ پيوسته حال فقراء و نيازمندان جامعه را پيگيري مي‌كند و از آنان بي خبر نمي‌مانند.
امام باقر(ع) به گروهي از شيعيان فرمود: «از ميان شما آنكه نيرومند است ضعيف را ياري كند و آنكه بي نياز است با نيازمندان مهرباني ورزد و هر يك از شما نسبت به ديگري خيرخواهي كند».(بحار الانوار، ج52، ص123).
3. جامعه منتظر، محيط خود را رنگ و بوي مهدوي بخشيده و نام و ياد امام را در همه عرصه‌ها منتشر كرده و گفتار و كردار امام را به عنوان سرآمد همه سخنان و شيوه‌ها در همه جا به نمايش مي‌گذارند.
تشكيل محافل مهدوي و شركت كردن فعال در آنها از جمله شاخصه‌هاي جامعه منتظر است.
4. جامعه منتظر در مقابل بدعت‌ها و انحراف‌ها در دين و رواج منكرات موضع مي‌گيرد و در حركت‌هاي جمعي در مقابل آنها ايستادگي مي‌كند و مانع رشد جريانات انحرافي و بدعت‌ها مي‌شود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چگونه می توانیم محبت خود را به امام زمان (عج) بیشتر کنیم ؟

پاسخ: توجه به سه نكته و مطلب در ازدياد علاقه انسان به امام عصر(ع) تأثير دارد:
الف. بالابردن سطح معرفت پيرامون حقيقت امامت و جايگاه امام در نظام هستي و نقش او در زندگي انسان.
ب. توجه به وظايف ديني كه همان انجام واجبات و ترك محرمات است. عمل به دستورات دين باعث طهارت نفس شده و توجه امام را به قلب آدمي بيشتر مي‌كند.
ج. ياد كردن امام در اوقات مختلف؛ عهد و پيمان بستن با او هر روز صبح با خواندن دعاي عهد، صلوات فرستادن براي سلامتي و فرج ايشان، زنده كردن نام حضرت در محافل و مجالس و تلاش براي زمينه سازي امر ظهور.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: تقرب به حضرت حجت (عج) با چه اعمالی و یا اذکاری سریعتر حاصل می شود ؟

پاسخ: تقرب به حضرت در سايه عمل به دستورات دين حاصل مي‌شود. در اين ميان توجه به چند عمل پيشنهاد مي‌شود:
ـ نماز در اول وقت مخصوصاً همراه با جماعت؛
ـ خدمت صادقانه به مردم و تلاش براي حل مشكل آنان؛
ـ تلاوت قرآن و نافله شب و احسان به والدين؛
ـ دقت فراوان در مال كه از راه حلال باشد؛
ـ صله رحم؛
ـ دوري از جمع مال دنيا و دنيا طلبي.
در كتاب دلايل الامامة در جريان ديدار امام عصر(ع) با علي بن مهزيار آمده است كه آن بزرگوار فرمود: علت دوري شما از ما اين است كه شما به جمع مال روي آورديد و به ضعفاء ظلم مي‌كنيد و قطع رحم كرده‌ايد، و اين علت دوري شما از ما است.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: بهترين الگو براي مسلمانان و افراد منتظر که به آنها اميد ظهور مي دهيد چيست ؟

 

پاسخ: بهترين دلگرمي، وجود امامي مهربان است كه نهايت آرزويش، ظهور مي‌باشد. ظهوري كه در پرتو آن زيبايي‌هاي عالم هستي آشكار مي‌شود و آدميان به سوي خوبي‌ها حركت مي‌كنند. امامي كه منتظر ما است، منتظر آمادگي ما مردم. او نه تنها براي ظهور دعا مي‌كند بلكه با همه وجود براي تحقق امر فرج تلاش مي‌كند. او نه تنها به حل مشكلات زندگي انسان‌ها مي‌پردازد بلكه انسان‌هاي قابل و شايسته را مورد توجه ويژه قرار مي‌دهد و آنان را كه واقعا خواستار حضور در جمع يارانش هستند پرورش روحي مي‌دهد. ما بايد بدانيم ظهور دور نيست اگر آن را بخواهيم، ما بايد بدانيم، ياوران مهدي(ع)از ميان همين مردمند و هر كس تقوي و ايمانش را حفظ كند مي‌تواند در گروه ياران باشد. ما بايد بدانيم او ناظر و شاهد بر اعمال ماست و تلاش منتظران را مي‌بيند و ضمن دعا براي آنان، آنها را ياري مي‌دهد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: با آنکه ظلم و ستم زیاد شده ، پس چرا هر چه انتظار می کشیم امام ظهور نمی کند ؟

پاسخ: در مورد سخن شما ابتدا لازم است حقيقت انتظار تا حدي روشن شود.
فرج، يعني نصرت و پيروزي و گشايش، مقصود از فرج، نصرت و پيروزي حكومت عدل علوي بر حكومت‌هاي كفر و شرك و بي‌داد است. بنابراين، انتظار فرج، يعني انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ جهاني است. منتظر حقيقي، كسي است كه حقيقتاً، خواهان تشكيل چنين حكومتي باشد. اين خواسته آنگاه جدي و راست است كه شخص منتظر عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهي باشد وگرنه، انتظار فرج، در حد يك ادعا و شعار بي محتوا باقي خواهد ماند. از اين رو، در روايات آمده است كه انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا، كسي كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر او است، زندگي خود را بر پايه عدل و داد استوار مي‌سازد و او، انساني است كه حضور و غيبت امام، در نحوه رفتار و سير و سلوك‌اش تفاوتي ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتي را در زندگي خود پايدار ساخته است.
بنابراين، انتظار فرج حقيقي ، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مي‌گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقي با لفظ و شعار به دست نمي‌آيد و با بي تفاوتي و بي اعتنايي نسبت به مقدمات ديني و رسالت‌هاي انساني، در تعارض و تناقض است. از اينجا، نادرستي يك تفسير از انتظار فرج روشن مي‌شود؛ زيرا، بعضي بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج، يعني بي تفاوتي نسبت به آنچه در جوامع بشر مي‌گذرد و دست روي دست گذاشتن به اميد اين كه اما زمان ظهور كند و آنان را اصلاح كند. انتظار فرج، تعهد آفرين و مسئوليت‌ساز است و با بي‌تفاوتي و بي اعتنايي به سرنوشت بشر و حقيقت و فضيلت، منافات دارد.
انتظار فرج، يعني:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پيشواي فضيلت؛
ب. ايمان به امامت و قيادت رهبري الهي و عدالت پيشه؛
ت. عشق به عدالت و ارزش‌هاي انساني؛
ج. اميد به آينده‌اي روشتن و نويد بخش؛
د. تلاش براي برقراري حكومتي عدل پيشه و عدل گستر؛
و. رعايت موازين و قوانين ديني و اخلاقي؛
ز. داشتن روحيه‌ي تعهد و مسئوليت پذيري.
اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظري، مقامي عالي دارد و هرگاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسي است كه پس از ظهور حضرت حجت(ع)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مي‌كند.(بحار الانوار، ج 52، ص125).
ممكن است مراد شما اين باشد كه با توجه به اينكه در هر عصري و در هر ملتي كه ظلم و ستم شود اعتقاد به ظهور منجي آخر الزمان بيشتر مي‌شود، وقتي در زماني كه ما، در آن زندگي مي‌كنيم و ظلم و ستم در همه جا بيداد مي‌كند، باز هم اين عقيده بيشتر شده است و در واقع، براي خيلي‌ها به مانند يك افسانه تبديل شده است تا واقعيت، و حتي موجب دل سردي خيلي‌ها شده است. اين چگونه قابل توجيه است؟
در پاسخ بايد گفت: در روايات متعدد، از معصومان(ع) رسيده است كه دوران غيبت، دوران امتحان و آزمايش مردم است. بايد تلاش كرد تا با تقويت باور‌ها و اعتقادات در مقابل سختي‌هاي زمان غيبت، مقاومت كرد و در عين حال، خود را براي ظهور و شركت در قيام امام مهدي(ع) آماده ساخت. اين كه بعضي از مردم، به خاطر طولاني شدن غيبت، گرفتار يأس و نوميدي مي‌شوند. به سبب ضعف ايمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نيز عدم شناخت و آگاهي نسبت به شرايط ظهور است. اينان گمان مي‌كنند وقتي در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي، ظلم و فساد فراوان گرديد، امام عصر(ع) بايد براي انتقام از ظالمان و برپايي عدالت، قيام كند، حال آن كه ظهور عدالت و برپايي دولت مهدوي، مثل هر انقلاب و حكومت ديگري، نياز به تحقق شرايط و زمينه‌هايي دارد و آنها كه طالب عدالت‌اند، بايد براي برپايي دولت عدل، تلاش كنند تا زمينه‌هاي آن، هر چه زودتر فراهم گردد، و روحيه ظلم پذيري و بي تفاوتي نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستيزي و جديت تبديل كنند.
و ممكن است مراد شما اين باشد: چرا امام زمان(ع) با انسان‌ها در ارتباط نيست؟
دوراني كه در آن قرار داريم، دوران غيبت امام زمان(ع) است، و ويژگي كلي و اصلي اين دوران، آن است كه امكان ارتباط با آن وجود مقدس، براي كسي ميسر و ممكن نيست. بنابراين، انتظار ارتباط و ديدار، امري برخلاف حكمت و مصلحت امر غيبت است. اما اين، به آن معنا نيست كه حضرت در ميان ما نباشد و ما از فيض حضور آن وجود مقدس بي بهره باشيم، بلكه حضرت، به صورت نا شناس، در ميان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهي دارند و آن چه به صلاح آنان و متناسب با فرايند ظهور است، انجام مي‌دهند. چه بسيار افرادي كه از محضر آن عزيز بهره بردند و راهنمايي‌ها و ارشادات او را شنيده‌اند هر چند كه او را نشناختند و يا حتي گفتار و هدايت‌هاي او را نيز نپذيرفتند. بنابراين، حضرت با ما ارتباط دارد و به عبارت دقيق‌تر او در ميان ما است، ولي ما از او غافل هستيم. البته در مواردي، برخي از افراد كه به فيض حضور او رسيده‌اند، او را شناخته‌اند ـ كه معمولاً اين شناخت، بعد از ديدار بوده است ـ و حظ اين ديدار را براي هميشه، براي خود حفظ كرده‌اند.
نكته‌اي كه نبايد از آن غفلت داشت، اين است كه عدم امكان ارتباط و يا حتي ديدار، علاوه بر آن كه مطابق فلسفه‌ي غيبت است، علل و عوامل ديگري نيز مي‌تواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگي ديداري را كه به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنين ديداري، به مصلحت او نيست. يا روح و روان او، چنان تاريك و آلوده است كه جايي براي وجود نوراني و مقدس حضرت، باقي نگذاشته است، يا خدا مي‌خواهد او را به وسيله فراق و دوري آزمايش و امتحان كند و … .
از طرف ديگر، بايد توجه داشت كه ارتباط مستقيم افراد با امام، زمينه‌ي استفاده‌هاي نا به جا و ادعاهاي دروغين را براي كساني كه ظرفيت يا اهليت ندارند، ايجاد مي‌كند كه منجر به فريب مردم و انحراف توده‌ها مي‌شود و خطرات آن، بر كسي پوشيده نيست.

 

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




 

امام امیرالمؤمنين علی‌علیه السلام فرموده است:

«أَنَا التِّجارَةُ المُرْبِحَةُ الْمُنْجِیةُ مِنَ الْعَذابِ الْأَلِیمِ الَّتِی دَلَّ عَلَیها فِی کِتابِهِ، فَقالَ:

[ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ»؛]
( سوره صف، آیه 10.)

«من همان تجارت پرسود و نجات دهنده از عذاب دردناک هستم که آیه شریفه در باره آن فرموده است:

[ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی می‌بخشد؟!».]

(بحارالانوار، ج 24، ص 330.)

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




خاطراتی ازمحمودرضا بیضایی ، مدافع حرم ایرانی تازه شهید شده

حسين هم پروژه ى مستند من بود و هم پروژه ى عكس ممد. حالا همه مون پروژه ى حسين يم. سوژه ى خنده ى حسين. جيگرم بد جورى مى سوزه، بد جورى
راوی: سهیل کریمی

…از روزى كه در بهار امسال، نيت كردم برم سوريه، يعنى در فرودگاه امام خمينى، توى پرواز، تو دمشق، در لاذقيه، تو هلى كوپتر، همه ى شب ها و روزهاى شمال سوريه و رفت و آمدهاى به شهرهاى مختلف در اون كشور، كسى كه تو همه ى لحظه هام حضور داشت، حسين بود. حسين نصرتى، حتا از عزيز دلم محمد تاجيك هم به من نزديك تر شده بود. تو همه ى تنهايى هاى سرزمين جنگ و خون ريزى. با همه ى درد و دل كردن ها. خلوت كردن ها. تو گوش هم پچ پچ خوندن ها. از اين عمليات به اون عمليات. از اين شهر به اون شهر. من همه جا با حسين بودم. حسين همه جا با من بود. بهش مى گفتم يه موقع حرفم رو جدى نگيرى! به نظر من تو حسن باقرى اين جمعى… بعد جفت مون پقى مى زديم زير خنده. جمع مون معروف بود به شانتورا. و حسين مخ اين جمع بود. تو همه ى زمينه ها

*بار اول تو پرواز تهران به دمشق از صندلى جلويى بلند شد و رو به من گفت: آقا سهيل! براى ساخت مستند مى ريد سوريه؟ گفتم: لو رفتم؟ گفت: تو سالن ترانزيت ديدم تون. بعد اين شروعى بود براى برادرى من و حسين. مى گفت تازه بچه دار شده. “كوثر". مثل بت مى پرستيدش. وقتى تو يكى از هم راهى ها پاش خورد ميكروفون دوربينم رو شكوند، تا روز آخر عذاب وجدان داشت. حتا پس از اين كه خودش شكسته گى رو ترميم كرد.

*حسين يكى از پروژه هاى اصلى عكس ممد بود. از همه چى ش عكس مى گرفت. حتا خوابيدن. بنا بود تو ايران هم ممد تاجيك بره سراغ ش و از خونه و زنده گى ش هم عكس بگيره. در كنار خانومش و كوثر. ممد مى خواست از كوثر پرتره هاى حسين پسند بگيره. نمى دونم گرفت يا نه
*هر كدوم از بچه ها كه شهيد مى شدند، اولين نفر حسين بود كه خبرم مى كرد. و همه ش حسرت مى خورد. هر از چندى پيامكى بهم مى داد. يا از اين ور، يا از كنار ضريح خانم زينب يا رقيه خاتون. تو تشييع پيكر حاج اسماعيل اكبرى با هم بوديم. قرارمون رو از شب قبل تنظيم كرده بوديم. اون روز كنار هم خيلى حال كرديم. خيلى. چه قدر واسه اتفاقى كه براى تجهيزات و راش هاى من افتاده بود دل مى سوزوند. همه شون رو لعنت مى كرد. تا لحظه ى آخرى كه با هم بوديم پى گير بود
*دو روز پيش تو مراسم ختم پدر خانم يكى از بچه ها، سراغش رو از مسؤولش گرفتم. گفت: دو، سه روزى هست كه رفته اون ور. يه چيز غريبى از دلم گذشت

روز ميلاد نبى خاتم گوشى رو خاموش كردم و نرفتم دفتر. داشتم چيز مى خوندم. تو كتاب خونه ى خونه مون. دوشنبه امتحان داشتم. نماز عشا رو كه خوندم و در حين مرور درس ها، ياد حسين از ذهنم گذشت. مثل برق. نمى دونم چرا. بعد تصور كردم اگه حسين شهيد شه چى؟ مثل برق از ذهنم گذشت. سعى كردم رو درس متمركز شم. باز فكر كردم يعنى حسين با چى شهيد مى شه؟ باز از ذهنم گذشته بود. نمى دونم چرا. در همين اثنا تله فون خونه از اتاق مجاور زنگ زد. گفتم شايد از اقوام ارباب باشند. رفت رو پيغام گير. صداى ممد تاجيك بود. تا برسم، يه پيغام نامفهوم گذاشته بود. زنگ زدم. ممد از اون ور خط گفت: حسين نصرتى شهيد شد. بدون مقدمه. دنيا رو سرم هوار شد. چشام سياهى رفت. جيگرم سوخت. حسين، سوريه، نزديك مثل برادر، كوثر، كوثر، كوثر. سيل اشك امون نداد. زنگ زدم به بچه هاى ديگه. فقط پشت خط هق هق مى كرديم. حسين تو دمشق شهيد شده بود. جيگرم سوخت
••••••••••
پايان هر روز كه مى شد، و هنوز گرد و غبار و دود و دم عمليات رو از سر و كول مون نشسته بوديم، حسين اصرار به ديدن راش ها مى كرد. ميومد تو اتاق و سر تخت من مى نشست و پافشارى مى كرد همه ى راش ها و عكس ها رو با دقت تمام ور انداز كنه. مى گفتم: دارم خاطراتم رو مى نويسم، الآن مزاحمى. مى خنديد و مى گفت: خاطرات تو منم! ويدئوها رو نشون بده. مى گفت: اين طورى عيب هاى كارهام رو هم مى تونم بفهمم. تو همه چى دقيق بود. مى گفت كاراى ما هم يه جور مستندسازيه. تو همين اتاق، رازهاى مگوى زيادى بين مون رد و بدل شد. مى گفت: باورم نمى شه من كنار سهيل كريمى دارم كار مى كنم… سهيل كريمى! حالا سهيل كريمى كيه و كجاست، حسين نصرتى كجا؟ حسين هم پروژه ى مستند من بود و هم پروژه ى عكس ممد. حالا همه مون پروژه ى حسين يم. سوژه ى خنده ى حسين. جيگرم بد جورى مى سوزه، بد جورى

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




مولای من
یوسف زیبای زهرا
شنیده‌ام از ما دلتنگ تری برای آمدنت!
شنیده ام دل نگرانِ مایی…
شنیده‌ام گریه می‌کنی برای ما…
کی تمام می‌شود؟!
غروب هایی که “دلِ” ما “گیرِ” دلتنگی‌ات است آقا؟!
تسبیحی بافته ام،
نه از سنگ
نه از چوب
نه از مرواریـد
من
بلور اشکـهایم
را به نخ کشیده‌ام
تا برای ظهورتان دعا کنم…

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




از حرم دورم ولی، عیبی ندارد آرزو
یک شب جمعه، من و شش گوشه ای در پیش رو…

تا گره می بندم این دل را به کنج آن ضریح
ناگهان وا می شود بغض گرفتار گلو…

روسیاهم روسیاهم روسیاهم روسیاه
باز اما تو نبردی از دل من آبرو…

دلخوشم با این زیارت های در ذهن خودم
با همین اشک و همین حرف و همین بغض مگو

خوش بحال زائرانی که حرم را دیده اند…
سهم ما هم یک شب جمعه و کلی آرزو…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد
می‌شنید از هر سرِ مو: قل هو الله احد
.
شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو
مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو
.
مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌اش
به چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش
.
شانه بر زلفش بزن بنت اسد! اما ببین
بین گیسویش، هزاران دل نریزد بر زمین
.
مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز
از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز
.
یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است
عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است
.
پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست
ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست
.
آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازک تر است
در معاد عاشقان، یک تار موی قنبر است
.
تیغِ کج، شد عاشقانت را صراطَ المستقیم
یک دعا داریم، آن هم: «یا علی و یا عظیم»
.
ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌.
از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی
.
من نه آن اللهی‌ام، مولا ! نه این اللهی‌ام
جای من، امن است در ایمان، امین اللهی‌ام
.
عاقلان در مکه گرمِ علم و آگاهی شدند
عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند
.
می‌کشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون
در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون»
.
می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا ! به صف
می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
.
(قاسم صرافان)

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین
سخت درماندند چون هر بار گفتند از حسین

از علی گفتند در بزم خصوصی ، عارفان
عاشقان با گریه در انظار گفتند از حسین

یک علی حُسن ختامش بوده بی تردید،اگر
اهلِ دل ، در اوّل هر کار گفتند از حسین

یافت تسکین دردهای روحی بیمارها
زیر لب تا با تن تبدار گفتند از حسین

بُرد اصلی را در این عالم کسانی کرده اند
که چُنان گفتار در رفتار گفتند از حسین

سربدارانش، به جای دارها بر نیزه ها
یک به یک چون میثم تمّار گفتند از حسین

بود در چشم علی و بود در جسم حسین
گریه کنها در عزای خار گفتند از حسین

یادم آمد کوچه های شام ، تا مدّاح ها
در میان کوچه و بازار گفتند از حسین

اهل بیتش در غل و زنجیر تا شام بلا
زیر بارِ آن همه آزار گفتند از حسین

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




دلت که تنگ بشود اختیار چشمانت هم از کف میدهی…

فارغ از هر زمان و مکانی…

فقط یک تلنگر کوچک کافیست که اسمان چشمانت بی وقفه ببارد…

این کلمات بهانه است برای وصف حال دل خسته …

چندیست دل تنگم و بی قرار…و در پی کمی قرار…

گشته ام گشته ام و یافتم مان که قرار بی قراری های من است…

توان ناتوانی های من است…

امید دل خسته ی من است…

و آن شما بودی مولا…همانی که مدتی از بودنتان غافل شده بودم…

اما باز با هرچه دارم و ندارم آمده ام سوی شما..و محتاجم،مجتاج نیم نگاهی از شما..

خواهی ردم کنی خواهی بپذیرم…

اما من محال است که دیگر فراموشتان کنم…

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




جزعشق چیزی ندیدیم…

عشق ارباب حسین(ع) بود که همه را در این راه کشاند…با تمام خستگی ها و…

عشق یعنی بی خیال پای تاول زده بشوی و راه بیفتی به سمت کربلا…

آن وقت یاد سه ساله که می افتادی پاهایت توان میگرفت…

عشق یعنی وقتی افتادی دستانت زخمی شد،پاهایت درد گرفت…ناله نزدی،گریه نکردی،خجالت میکشیدی در راه کربلا
شکایت کنی….

یاد سختی ها عمه سادات می افتادی…از خودت خجالت می کشیدی…

این سختی ها کجا سختی های حضرت زینب(س) کشید کجا….!!

عشق یعنی دلت می خواست کمی استراحت کنی اما وقتی به بودن در شب جمعه در کربلا فکر میکردی یکسره راه میفتی

فقط به عشق ارباب….

عشق یعنی با صدای زمزمه ی گروهی که از کنارت عبور میکنند و میگویند “خدا میدونه تا حرم دیگه راهی نمونده”
توان میگیری بی خیال استراحت شوی و راه بروی عمودها را طی کنی و برسی به آخرین عمود..

عشق یعنی وقتی رسیدی به آخرین عمود،چشمانت افتاد به حرم حضرت عباس(ع) باران اشکانت بارید و
با تمام دلتنگی ها و بی قراری هادلت آرام شدو….

عشق یعنی حسین (ع) …کربلا…

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




مرا در تن بود تا جان علی گویم علی جویم
بجنبد تا رگم در جان علی گویم علی جویم


ز پیدا و ز پنهانم همین یک حرف را دانم
که در پیدا و در پنهان علی گویم علی جویم


اگر اهل خراباتم وگر شیخ مناجاتم
به هر آئین ، به هر دستان علی گویم علی جویم


علی دین است و ایمانم ،علی درد است و درمانم
چه با درد و چه با درمان علی گویم علی

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




ابودرداء می گوید:

شبی امیرمؤمنان(ع) را دیدم که از مردمان کنار گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار و گریه و زاری است و می فرمود: بار خدایا! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرایمی که به کرم و بزرگواری ات آن را آشکار نساختی! بار خدایا!…
ناگاه دیدم صدا خاموش شد, گفتم: حتماً حضرت را خواب برده است. رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم. چون ایشان را حرکت دادم, دیدم همچون چوب خشک شده ای است. گفتم: إنّا لِلّهِ وَإنّا إلَیهِ راجِعُون. حضرت از دنیا رفت.
به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه(س) را از این امر آگاه ساختم. فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض می شود. پس از اندکی, آب بر چهره او پاشیدم تا به هوش آمد.

به نقل از: اسرار الصلوة, ص214ـ

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




دلـــم گــرفـــتــــه بــــرای دیــــار کـرب و بـلا
ربـــود صــبــــر و قــــرارم مــــزار کـرب و بـلا


حـرم حـرم هـمـه جــا گـفـتــم و نـدیـدم مـن
شـدم ز هـجــر حـرم بـی قــرار کـرب و بــلا


اسـیـــر قـبــه شــاه و امـیـــــر علـقــمــه ام
اسـیـــر بــیـــرق آن تــک ســوار کـرب و بـلا


اگـر کـه روزی چشـمـان مـن شـود حـرمــت
بـه الـتــمـــــاس بـگـــویـــم کنـار کـرب و بـلا


که ای حسین دعا کن که جان دهم ز غمت
کـه هـسـت نــوکـــر تــو داغــدار کـرب و بـلا


بـگـو چــقــدر تـحـمـــل کــنـــم فــراق تــو را
وصـال کـو ؟!! چه قـدر انتظار کرب و بـلا ؟!!


به قـاب عکس حرم اشک نوکر تو چکیــد
جنـون زده به سرش شـد دچــار کـرب و بـلا…

 

روی قبرم بنویسید به یک خط درشت…
حسرت دیدن دلدار مرا آخر کشت…

 


صلي الله علي سيدنا المظلوم…يا اباعبدالله…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




دل سوخته دلها بود محفل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب


همان داغ برادر، بود قاتل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب


دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل
نگاهي به حسينش، نگاهي سوي قاتل


کند گريه به زخمِ، سرش، چوبه ي محمل
که از خون جبين، سرخ شده محمل زينب


امان از دل زينب، امان از دل زينب
سر از سنگ شکسته، قد از غصّه خميده


به دل داغ برادر، ز رخ رنگ پريده
شرارش به دل زار، اشکش به دو ديده


بوَد از همه عالم، فزون مشکل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب


فلک محو کمالش، ملک مات جمالش
شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش
کند تا به سر ني، تماشاي هلالش
امان از دل زینب ..

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




جان عالم بر لب آمد‌ای خدا مهدی نیامد

دیده پر خون شد جدا و دل جدا مهدی نیامد

 

بزم انس ما ندارد بی‌حضور او صفایی

عید ما رنگ عزا دارد چرا مهدی نیامد

 

پرچم سرخ حسینی نامد دلیل آنکه گویم

طالب خون شهید کربلا مهدی نیامد

 

هر چه گفتم یابن طا‌ها یابن یاسین یابن احمد

العجل یابن نبی المصطفی مهدی نیامد

 

هر چه گفتم یا مغیث الشیعه نشنیدم جوابی

هرچه گفتم یا معزالاولیا مهدی نیامد

 

ذکر من امن یجیب است به مضطر حقیقی

من دعا کردم ولی روح دعا مهدی نیامد

 

مجلس ختم از برای مادرت زهرا گرفتیم

هر که بود آمد ولی مهدی نیامد

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است

 

طرف پنجره فولاد هیاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است

 

مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلجی باز شفا می گیرد

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




خوشا به حال دل بی شکیبِ بعضیها!
هزار غبطه به حال غریبِ بعضیها!

قنوت وتر، سحر در جوار شش گوشه
طبیبِ حاذقِ دردِ غریبِ بعضیها!

نصیب همچو منی مُهر تربت و حسرت
برات کربُبلا هی نصیب بعضیها!

دلم شکسته خدایا مرا اجابت کن
به حق حرمت امن یُجیب بعضیها!

 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




ما را برای نوکری ات انتخاب کن

دل را میان آتش عشقت مذاب کن

 

شاید اجل به ما ندهد عمر عاشقی

آقا بجان حضرت زهرا شتاب کن

 

اینجا فقط به نام شما آبرو دهند

ای صاحب کرم زدلم فتح باب کن

 

ما نذر مادران خود از روز اولیم

زان رو تو نذرشان زکرم مستجاب کن

 

ای مصحف ورق ورق آل فاطمه

شرح غمت به سینه ی ما هم کتاب کن

 

راضی نشو به خشکی چشم خرابمان

با نام خود تو چشمه ی ما را پر آب کن

 

دل می رود به کرب و بلا با مِی غمت

با جرعه اشک روضه تو ما را خراب کن

 

ای ناخدای کشتی الطاف سرمدی

ما را برای نوکری ات انتخاب کن

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




نشان شیعه!

امیربیان امیرالمؤمنین علیه السلام:

شیعه ومحب ماکسی است که بشه روی فرشش نشست!

فرش مثال وکنایه است!

یعنی بشه نزدیکش شدبی آنکه ترسید ازاینکه :

نکنه ازجانب اوضرری بمابرسه!

نکنه به مال، جان وآبروی ما لطمه بزنه!

نکنه و…..!

شیعه ومحب واقعی امیرالمؤمنین کسیه که

همواره خیرش بی منت وتوقعی به همگان برسه!

وگرنه جز این ادعا ولافی بیش نیست!

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا انشاءالله

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«يا علي! حسبك أن ليس لمحبك حسرة عند موته ولا وحشة في قبره ولا فزع يوم القيامة»؛


«ای علی! برای تو همين بس كه دوستانت نه حسرتی هنگام مرگ دارند و نه وحشتی در قبر و نه ترس و هراسی در روز قيامت».

بحارالانوار، جلد ‌۳۹ ، صفحه ۲۲۸؛ مناقب آل ابي‌طالب، جلد ۳، صفحه ۲۳۷؛ مودة القربي، مودة ۹، صفحه ۲۷.

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




پروردگارم…
هدايتم كن! زيرا ميدانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است.

خدايا! هدايتم كن! كه ظلم نكنم، زيرا ميدانم كه ظلم چه گناه نابخشيدني است.

خدايا! نگذار دروغ بگويم، زيرا دروغ ظلم كثيفي است.

خدايا! محتاجم مكن كه تهمت به كسي بزنم، زيرا تهمت، خيانت ظالمانه ئي است

خدايا! ارشادم كن كه بي انصافي نكنم، زيرا كسي كه انصاف ندارد شرف ندارد.

خدايا! مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده، تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده كنم.

خدايا! پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوه گرساز، تا فريب زرق و برق عالم خاكي، مرا از ياد تو دور نكند.

خدايا! من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم، به من ديدهاي عبرتبين ده، تا ناجيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را براستي بفهمم و به درستي تسبيح كنم.

خدايا! ميخواهم فقيري بي نياز باشم، كه جاذبه هاي مادي زندگي، مرا از زيبايي و عظمت تو غافل نگرداند.

خدايا! به سوي تو ميآيم، از عالم و عالميان ميگريزم، تو مرا در جوار رحمت خود سكني ده

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




امام صادق عليه السلام :

مَن يَثِقَ بِاللَّهِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ

هر كه به خدا اعتماد كند ، خداوند كارهاي دنيا و آخرتش را ، كه او را بي قرار كرده اند، كفايت مي كند

تحف العقول ، ص 304 .

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ما شیعه حیدریم و سرافرازیم

دل به عشق آل فاطمه میبازیم

 

فرمانده لشکری ما عباس است

در ارتش او تا به ابد سربازیم

 

تا کور شود هر آنکه نتواند دید

ما به بارگاه اهلبیت می نازیم

 

از صحن رقیه تا حریم زینب

بین الحرمین دیگری میسازیم

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




  از افلاطون پرسیدند:شگفت انگیزترین رفتار انسان چیست؟
پاسخ داد:
‘از کودکی خسته می شود،برای بزرگ شدن عجله می کند و سپس دلتنگ دوران کودکی خود می شود!
ابتدا برای کسب مال و ثروت از سلامتی خود مایه می گذارد،سپس برای بازپس گرفتن سلامتی از دست رفته پول خود را خرج می کند.
طوری زندگی می کند که گویی هرگز نخواهد مرد و بعد طوری میمیرد که گویی هرگز زندگی نکرده است!
آنقدر به آینده فکر می کند که متوجه ازدست رفتن امروز خود نیست ،در حالی که زندگی گذشته یا آینده نیست، بلکه زندگی همین حالاست…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 امام صادق (ع) :
بر شما باد به كاهو خوردن، كه خونت را تصفیه میكند.

 امام صادق (ع) :
ترك نكنید شام خوردن را اگر چه سه لقمه با نمك باشد .
هر كس یك شب شام نخورد رگی از رگ های جسمش میمیرد و ابدا زنده نمیگردد.

 امام رضا (ع) :
داخل شدن به حمام با شكم پر باعث قولنج میگردد.

 امام صادق (ع) :
اگر مردم خاصیت سیب را میدانستند ، فقط با سیب به درمان مریض میپرداختند

 امام صادق (ع) :
هر كس به بخورد تا چهل روز حكمت بر زبانش جاری شود.

 امام صادق (ع) :

هر كس غذا را با نمك شروع كند هفتاد درد و آنچه او نمی داند و خدا می داند از او دفع می گردد.

 امام صادق (ع) :
نان را گرامی بدارید كه برای ایجاد آن، همه ی موجودات بین عرش و زمین به كار افتاده اند.

 امام صادق (ع) :
هر چیزی زینتی دارد و زینت سفره سبزی است.

 پیامبر اكرم (ص) :
بهترین آشامیدنی در دنیا و آخرت آب است.

 امام صادق (ع) :
اگر آدم گرسنه انار بخورد، سیر میشود و اگر آدم سیر انار بخورد غذایش هضم میگردد.

 امام علی (ع) :
هركس عمر زیاد میخواهد، صبح زود ناشتایی بخورد.

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




عارضه نفخ معده از جمله مشکلات گوارشی آزاردهنده‌ای است که عوامل مختلفی در بروز آن موثرند.
افرادی که از عارضه نفخ معده رنج می‌برند اغلب از این وضعیت شکایت می‌کنند که هوای زیادی داخل دستگاه گوارششان حبس شده یا تصور می‌کنند توپ بسکتبال در شکم‌شان گیرافتاده یا این حس را دارند که قسمت میانی بدنشان مملو از آب شده است. به هر حال نفخ معده برای هیچ‌کس تجربه خوشایندی نیست.

متخصصان گوارش تاکید دارند که مشکل نفخ معده به ندرت حاکی از وجود مشکل جدی در بدن است و به طور معمول پس از گذشت چند ساعت برطرف می‌شود.

برخی از عادات غلط و نادرست که عامل تشدید این مشکل هستند به شرح زیر است:
- تند غذا خوردن: سرعت زندگی در عصر مدرن، افراد را مجبور می‌کند تمام کارهای خود را شتابزده انجام دهند. به هنگام غذا خوردن اغلب مقداری هوای تولیدکننده گاز معده نیز بلعیده می‌شود که همین امر موجب باد کردن معده می‌شود و هرچه سریعتر غذا می‌خورید هوای بیشتری می‌بلعید. با این حال هوای محبوس شده در معده تنها دلیل بروز نفخ معده نیست. زمانی که سریع غذا می‌خوریم، خوردنی‌ها به خوبی جویده نمی‌شوند و این وضعیت موجب می‌شود قطعات بزرگتری از غذا به معده وارد شوند و هضم آنها مدت زمان بیشتری طول می‌کشد و این وضعیت نیز به نوبه خود به نفخ معده کمک می‌کند.

- عادت به مصرف نوشابه و نوشیدنی‌های صنعتی: مصرف نوشابه موجب می‌شود معده ورم کند چراکه حاوی شیرین‌کننده‌های مصنوعی است که قابل هضم نیستند و اگر نوشابه، گازدار هم باشد این وضعیت تشدید می‌شود.

- مصرف زیاد نمک: به گفته کارشناسان حتی سالم‌ترین ساندویچ‌ها نیز حاوی سدیم هستند و مصرف نمک زیاد می‌تواند عامل نفخ‌زا در معده باشد. مرکز کنترل و پیشگیری امراض آمریکا توصیه می‌کند میزان نمک مصرفی باید کمتر 2300 میلی‌گرم باشد تا از نفخ ناشی از مصرف سدیم جلوگیری شود.

- مصرف کلم خام: با وجود آنکه کلم حاوی ویتامین‌های ضروری برای بدن است اما مقدار زیادی فیبر خوراکی در آن وجود دارد و به همین دلیل تجزیه شدن آن به سختی انجام می‌شود و مصرف آن به صورت خام موجب ایجاد گاز در معده می‌شود.

- مصرف بیش از حد خوراکی‌های بسته‌بندی: این مواد حاوی سدیم هستند تا بتوان مدت زمان نگهداری آنها را افزایش داد و مصرف سدیم زیاد نیز به نوبه خود ایجادکننده نفخ در معده است. به همین دلیل کارشناسان تغذیه توصیه می‌کنند بهتر است به جای مصرف خوراکی‌های فرآوری شده از خوراکی‌های طبیعی که حاوی میزان سدیم پایین هستند، استفاده شود.

- مصرف خوراکی‌های رژیمی و کم‌کالری: قندهای مصنوعی در تولید انواع مواد خوراکی رژیمی همچون نوشیدنی‌ها، آدامس و شکلات استفاده می‌شوند اما مصرف خوراکی‌های بدون کالری یا کم‌کالری خود عوارضی به همراه دارد. در حالی که سازمان غذا و داروی آمریکا قندهایی با کالری صفر را جایگزین مناسبی می‌داند اما این قندها به شدت نفخ‌زا هستند. شیرین‌کننده‌های مصنوعی مدت زمان زیادی داخل معده معلق می‌مانند زیرا سیستم گوارشی قادر به هضم آنها نیست و همین امر موجب تورم و نفخ معده می‌شود.

- مصرف بیش از حد حبوبات: انواع حبوبات شامل نخود، لوبیا و عدس منبع غنی از پروتئین گیاهی به حساب می‌آیند. متاسفانه کربوهیدرات‌های موجود در حبوبات غیرقابل هضم هستند و به همین دلیل ویژگی نفاخ بودن از مشخصه‌های اصلی این گروه از موادغذایی است.

- جویدن آدامس یا مکیدن آبنبات: جویدن آدامس یا مکیدن آبنبات سفت می‌تواند راه مناسبی برای کاهش وزن یا ترک سیگار باشد اما موجب می‌شود مقدار زیادی هوا وارد معده شود.

- نزدیک بودن زمان مصرف وعده غذایی شام با ساعت خواب: دراز کشیدن فرآیند هضم غذا را مختل می‌سازد و به همین دلیل در صورتی که با معده سنگین به خواب روید، موجب می‌شود دستگاه گوارش به سرعت مواد خوراکی را هضم نکند و هنگام صبح با مشکل نفخ معده از خواب بلند شوید. به همین دلیل کارشناسان به افراد توصیه می‌کنند سه تا چهار ساعت پیش از خوابیدن وعده غذایی شام مصرف شود.

- عدم توجه به آلرژی‌زا بودن برخی خوردنی‌ها: برخی از آلرژی‌ها و حساسیت‌های غذایی دلیل کمتر شناخته‌شده‌ای برای تورم معده هستند. افرادی که به گندم آلرژی دارند و نمی‌توانند گلوتن را هضم کنند، اغلب با مشکلات گوارشی و نفخ مواجه می‌شوند. همچنین در صورتی که به لاکتوز آلرژی داشته باشید با مشکلات گوارشی روبه‌رو خواهید شد.

اگر دچار عارضه نفخ معده هستید اما هیچ یک از این فاکتورها نمی‌تواند علت آن باشد لازم است با پزشک مشورت کنید تا آزمایش‌های مربوط به شناسایی آلرژی‌های غذایی انجام شود.

 

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




 
لب معمولا نخستين عضو صورت شماست كه شما را پير نشان مي‌دهد. اغلب وقتی می‌خندید، غذا می‌خورید یا حرف می‌زنید، چروك‌هاي عمودي اطراف لب‌ها ایجاد می شود که مي‌توانيد با كارهاي بسيار ساده‌اي اين چروك‌ها را كاهش دهيد. اول اين‌كه ضدافتاب را فراموش نکنید و دوم اين‌كه از يك كرم تقويت‌كننده كلاژن يا ضد‌چروك اطراف دهان‌تان به کار ببرید. استفاده از يك محصول حاوي اسيد هيالورونيك هم مي‌تواند بسيار مفيد باشد.
همچنين بايد بدانيد وقتي لب‌هاي شما پوسته پوسته و خشك باشند، نازك‌تر و پرچروك‌تر به‌نظر مي‌رسند، بنابراين بايد سعي كنيد به آن‌ها ميزان رطوبت لازم را برسانيد. راز داشتن لب‌هايي صاف، زيبا و برجسته مرطوب نگه داشتن آن‌هاست، بهتر است به‌طور مرتب از يك ترميم‌كننده لب كه كمي رنگ داشته باشد استفاده كنيد.

 

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت





کودکی در گوشه ای کز کرده بود ..
آتشی روشن ز کاغذ کرده بود ..

سوز سرما بود و کودک بی لباس ..
صورتش سرخ و نگاهش آس و پاس ..

صد تَرَک در دستهای کوچکش ..
خط پیری بر جبینِ کودکش ..

ضَجّه می زد ناله را در خویشتن ..
دردِ یک صد ساله را در خویشتن ..

ابر می بارید و سرما بس عجیب ..
باد هم شلاق می زد نانجیب ..

رهگذرها جملگی در کارِ خویش ..
یک به یک گمگشته در افکار خویش ..

زین میان یک تَن به کودک خیره بود ..
غصه ی کودک به جانش چیره بود ..

اشک در چشمان مستش حلقه بست ..
بر سر کودک کشید از مهر دست ..

مثل یک مجنون لباسش را درید ..
اشک ریزان بر تن کودک کشید ..

کودک بی چاره با یک آه سرد ..
با صدایی زخمی از چنگال درد ..

دیده بالا برد و با آن مرد گفت ..
از خدا کُت خواستم او هم شنفت ..

با خدا فامیل نزدیکید نیست ؟..
از کنار او مرا دیدید نیست ؟..

گفت آری بنده ی اویم رفیق ..
گر چه طاعت را از او کردم دریغ ..

خنده بر لبهای کودک نقش بست ..
داد بر آن مرد اشک آلود دست ..

گفت می دانستم از انجام کار ..
نسبتی داريد با پروردگار

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




میگویند روزی کسی می آید نجاتمان میدهد ،وضعمان بهتر میشود.!!

همه ی گرسنگان را طعام، همه ی فقیران رالباس نو میپوشاند.!!

اما هیچکس نمیداند برای ذهنهای فقیر هم درمانی دارد؟؟؟

ذهنهایی که بیشتر از غذا به بینش نیازمندند…؛ کاش زودتر بیاید …

دلمان یک دل شود !!!!!

این مردم گرسنه نیستند! . .

ظهور در جمجمه هاست …

نه جمعه ها….

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




کلاس اول دبستان، یزد بودم سال ١٣٤٠، وسطای سال اومدیم تهران یه مدرسه اسمم را نوشتند، شهرستانی بودم، لهجه غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا معظلی بود برای من، هیچی نمی فهمیدم البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود ولی با سختی و بدبختی درسکی میخواندم. تو تهران شدم شاگرد تنبل کلاس معلم پیر و بیحوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده من هر کس درس نمی خواند میگفت: می خوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم با هزار زحمت رفتم کلاس دوم آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی میخوردم که یادم نرود کی هستم!! دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد…….

کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود، او را برای کلاس ما گذاشتند، من خودم از اول رفتم ته کلاس نشستم.

میدانستم جام اونجاست درس داد، مشق گفت که براي فردا بیارین. انقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم ولی می دانستم نتیجه تنبل کلاس چیست فرداش که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشق ها..

همگی شاخ در آورده بودیم آخه مشقامون را یا خط میزدن یا پاره می کردن ، وقتي به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم، دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد. زیر هر مشقی یه چیزی مینوشت , خدایا برا من چی می نویسه؟ با خطی زیبا نوشت:

عالی

باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود لبخندی زد و رد شد سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم به خودم گفتم هرگز نمی گذارم بفهمد من تنبل کلاسم به خودم قول دادم بهترین باشم…

آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد همیشه شاگرد اول بودم وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد. چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم؟؟؟؟

 

خاطره اي از پروفسور عليرضا شاه محمدي استاد روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه كنت انگلستان

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




, چقدر این خطبه ی امیر المومنین حضرت علی(علیه السلام) مشابه روزگار ماست انگار تازه گفته شده است…….!!!!

خدا شما را رحمت كند، بدانيد كه همانا شما در روزگاري هستيد كه

گوينده حق اندك

و زبان از راستگويي عاجز

و حق طلبان بي ارزشند،

مردم گرفتار گناه،

و به سازشكاري هم داستانند،

جوانشان بداخلاق،

و پيرانشان گناهكار،

و عالمشان دورو،

و نزديكشان سودجويند،

نه خردسالانشان بزرگان را حرمت مي نهند

و نه توانگرانشان دست مستمندان را مي گيرند.

 

((خطبه ٢٣٣ نهج البلاغة))

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




علی لعنه الله علی القوم الظالمین….

روزى در مراسم حجّ و طواف کعبه الهى، زنى چون دیگر مسلمان‌ها مشغول طواف کردن بود، در حالتى که دستش از آستین لباسش بیرون و نمایان بود، که ناگاه مرد بوالهوسى – که او نیز مشغول طواف کعبه الهى بود – چشمش به آن زن افتاد و دید که دستش نمایان است، نزدیک او آمد و دست خود را بر روى مُچ دست زن کشید… در این لحظه به قدرت خداوند متعال دست مرد – هوس باز – به دست آن زن – بى مبالات – چسبیده شد؛ و هر چه تلاش کردند نتوانستند دست خود را از یکدیگر جدا سازند. افرادى که در حال طواف بودند، اطراف این زن و مرد جمع شدند و هرکس به نوعى فعالیّت کرد تا شاید دست هاى این دو نفر را از یکدیگر جدا کنند، ولى سودى نبخشید؛ و در اثر ازدحام جمعیت، طواف قطع گردید. و بعد از آنکه ناامید گشتند، فقهاء و قضات آمدند و هر یک به شکلى نظریّه اى صادر کرد:

بعضى گفتند: باید دست زن قطع شود؛ چون دستش را ظاهر گردانیده و سبب فساد و گناه شده است و برخى گفتند: بلکه مرد مقصّر است؛ و باید دست او قطع گردد. چون بین آن‌ها اختلاف نظر پیدا شد و نتوانستند این مشکل را حلّ نمایند، به ناچار در جستجوى اهل بیت و فرزندان رسول خدا صلوات اللّه علیهم اجمعین بر آمدند؛ و سؤال کردند که کدام یک از ایشان در مراسم حجّ مشارکت کرده است؟ گفته شد:

حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام شب گذشته وارد مکّه شده است؛ و تنها او مى تواند مشکل گشا باشد، پس شخصى را فرستادند تا امام حسین را در آن جمع بیاورد. وقتى حضرت ابا عبداللّه علیه السلام در آن جمع حضور یافت، امیر مکّه خطاب به حضرت کرد و گفت: یابن رسول اللّه! نظر شما درباره این مرد و زن چیست؟

حضرت رو به جانب کعبه الهى نمود و دست هاى خود را به سمت آسمان بلند کرد و دعائى را زمزمه نمود؛ و چون دعاى حضرت خاتمه یافت دست مرد از زن جدا شد. ـ امیر مکّه پرسید: اکنون آن‌ها را چگونه مجازات کنیم؟

امام حسین (علیه السلام ) فرمود: دیگر مجازاتى بر آن‌ها نیست، (زیرا خداوند توانا آن‌ها را مجازات نمود). آنچه که جانسوز است اینست که ان شخص سلیم بن کلب کوفی نام داشت و پس از این واقعه به پای حضرت افتاد و گفت از خدا می‌خواهم عمری به من دهد که بتوانم جبران کنم… سال‌ها بعد در غروب واقعه عاشورا زمانی که جسم عریان اباعبدلله درگودال قتلگاه‌‌ رها شده بود سلیم ساربانی بود که از آنجا عبورش افتاد و انگشتر حضرت چشمانش را گرفت و چون هرچه سعی کرد موفق به درآوردن ان نشد دست به خنجر برد و انگشت را با انگشتر ربود… �

منابع: تهذیب الا حکام: ج ۵، ص ۴۷۰، ح ۲۹۳، مناقب ابن شهرآشوب: ج ۴، ص ۵۱

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




إلهی، توانگران را به دیدن خانه خوانده ای، و درویشان را به دیدار خداوند خانه؛ آنان سنگ و گل دارند، و اینان جان و دل؛ آنان سرگرم در صورتند و اینان محو در معنا؛ خوشا آن توانگری كه درویش است!

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




حسین جان

عزیز فاطمه بر درگه عفوت سرآوردم

گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم

به جای دست گل با دست خالی آمدم

اما دلی صد پاره تر از لاله های پرپر آوردم

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




در عرش و سماء نام علي(ع) تك شده است

در حلقه ي عاشقان چكامك شده است

ديده شب معراج دو چشمان نبي

بر بال فرشتگان علي(ع) حك شده است

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




قال َحُسَیْنِ بن علی علیه السلام: احْذَرُوا کَثْرَةَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَة یَجِدُها فی نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَةِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَةً لِکَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَة عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَیْرِ تَثْبیت. فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید که همانا انسان به جهت یکى از چهار علّت سوگند یاد مى کند: در خود احساس سستى و کمبود دارد، به طورى که مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم که او را تصدیق و تأیید کنند، سوگند مى خورد. و یا آن که گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران کند. و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید. و یا آن که سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت کرده است.

تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 429، س 6.

موضوعات: روایات  لینک ثابت


...


امیرالمؤمنین علی(ع): ابتُلِیَ النّاسُ بِها فِتنَةً، فَما أخَذوهُ مِنها لَها اُخرِجوا مِنهُ وحوسِبوا عَلَیهِ، وما أخَذوهُ مِنها لِغَیرِها قَدِموا عَلَیهِ وأقاموا فیهِ؛

مردم از بهر آزمایش، گرفتار دنیا شده اند. پس آنچه را از دنیا براى دنیا برگیرند، از كَفِشان بیرون مى رود و براى آن حسابرسى خواهند شد، و آنچه را از دنیا براى غیر آن (آخرت) برگیرند، به آن خواهند رسید و با آن خواهند زیست.

نهج البلاغة، خطبة ۶۳ 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یه بچه بسیجی بود خیلی اهل معنویت و دعا بود. برای خودش یه قبری کنده بود. شب ها می رفت تا صبح با خدا راز و نیاز می کرد. ما هم اهل شوخی بودیم. یه شب مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه. گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم. خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم با بچه ها رفتیم سراغش. پشت خاکریز قبرش نشستیم. اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصی نافله ی شب می خوند دیگه عجیب رفته بود تو حال! ما به یکی از دوستامون که تن صدای بالایی داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این که صدا توش بپیچه و به اصطلاح اکو بشه، بگو: اقراء. یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن و شور و حالش بیشتر شد یعنی به شدت متحول شده بود و فکر می کرد برایش آیه نازل شده! دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چی بخونم. رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت: بابا کرم بخون.

نشریه قافله نور، صفحه:14، تاریخ:7/1/388

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




قال َحُسَیْنِ بن علی علیه السلام:

لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ، وَ ذلِکَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه وآلهیَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.

فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم که شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون که پدرم امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام از جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم روایت نمود: کسى که پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.

 

إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




خدایا

صدای افکار بعضی از آدمهایت را خاموش کن

تاصدای،تو را هم بشنوند

آن قدر غرق در قضاوت هستند

که فراموش کرده اند

 

قاضی تویی…

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




الهی…

به تو پناه می برم از اینکه در آراستن صورتم چنان مشغول شوم که از اصلاح سیرت خود باز بمانم.

الهی…

سیرت را تو می‌بینی صورت را دیگران شرم دارم از اینکه محبوب دیگران باشم و منفور تو…

پس خدایا خوش سیرت و خوش اخلاقم کن اول محبوب تو باشم بعد بندگانت…

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




شکر خدا که نام علی در اذان ماست

ما شیعه ایم و، عشق علی هم ازآن ماست

 

از یاعلی، زبان و دهان خسته کی شود

اصلا زبان برای همین در دهان ماست

 

ماشیعه زاده ایم و خدارا هزار شکر

این شیعه زادگی، شرف خاندان ماست

 

ما عاشق علی شده ایم و بدون شک

این هم ز پاکدامنی مادران ماست

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت


...


ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮﻭﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩﻣﻐــﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ !

ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ، ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ.

جايگاه شاه وگدا دارا وندار قبراست تقواست كه سرنوشت ساز است…

براے رسیدن به کبریا باید نه “کبر"داشت نه “ریا"….مواظب باشیم

که ” تقوا” ، بایک “تق” ، “وا” نرود.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیت الله بهجت:

ائمه (ع) فرموده اند شما خود را اصلاح کنید ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!

چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (ع) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




یه نفر اومده بود مسجد و از دوستان سراغ شهید ابراهیم هادی رو می گرفت . بهش گفتم :

” کار شما چیه ؟ بگین شاید بتونم کمکتون کنم ” گفت : ” هیچی ! می خواهم بدونم این شهید ابراهیم هادی کی بوده ؟ قبرش کجاست ؟ ” مونده بودم چی بهش بگم .. بعداز چند لحظه سکوت گفتم :

” شهید ابراهیم هادی مفقودالاثره ، قبر نداره .. چرا سراغشو می گیری ؟ ” با یه حزن خاص قضیه رو برام تعریف کرد : ” کنار خونه ی ما تصویر یه شهید نصب کردند که مال شهید ابراهیم هادی هستش .

من دختر کوچیکی دارم که هر روز صبح از جلوی این تصویر رد میشه و میره مدرسه . یه روز بهم گفت : ” بابا این آقا کیه؟ ” گفتم :

” اینا رفتند با دشمنا جنگیدن و نذاشتن دشمن به ما حمله کنه و شهید شدند . ” از زمانی که این مطلب رو به دخترم گفتم ، هر وقت از جلوی عکس رد میشه بهش سلام می کنه . چند شب پیش این شهید اومده به خواب دخترم بهش گفته من ابراهیم هادی ام ، صاحب همون عکس که بهش سلام می کنی ؛ بهش گفته :

” دختر خانوم ! تو هر وقت به من سلام می کنی من جوابت رو میدم ؛ چون با این سن کم ، اینقدر خوب حجابت رو رعایت می کنی دعات هم می کنم ” بعد از اون خواب دخترم مدام می پرسه : ” این شهید ابراهیم هادی کیه ؟ قبرش کجاست ؟

” بغض گلوم رو گرفته بود .. حرفی برا گفتن نداشتم ؛ فقط گفتم : ” به دخترت بگو اگه می خواهی شهید هادی همیشه هوات رو داشته باشه مواظب نماز و حجابت باش .. “

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




 روزی کسی به خیام خردمند، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت:

«شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من، چه زمانی درگذشت؟»

خیام پرسید: «این پرسش برای چیست؟»

آن جوان گفت: «من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و…»

خیام خندید و گفت: «آدم بدبختی هستی! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند تو به دنبال مردگانت هستی؟»

بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد. اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید: «کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند.» و هم او در جایی دیگر می گوید:

«آنکه ترانه زاری کشت می کند، تباهیدن زندگی اش را برداشت می کند.» به امید آنکه همه ما ارزش زندگی را بدانیم و برای شادی هم بکوشیم.

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




ظاهر و باطنت را یکی کن…

یک رنگ باش با همه مهمتر از همه با خودت…

هیچ رنگی بالاتر از یک رنگی نیست…

انسانهای صد رنگ همیشه هراسانند…

از این شاخه به آن شاخه, هیچوقت هم آرامش را حس نخواهند کرد…

اما باید بدانند

(دست بالای دست بسیار است)

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




 نوکر نرود به کربلا پس چه کند…؟

خود را نرساند به شما پس چه کند…؟

قلبش به کرمخانه ارباب خوش است…

گر رو نزند به آشنا پس چه کند… ؟

دارو ز شفاخانه تربت خواهد …

جامانده زکربلا شفا پس چه کند…؟

خاک قدمت بهشت ،با بودن تو…

ماندیم بهشت را خدا پس چه کند…؟

دامن مکش از دست گدایان درت…

بی لطف شما بگو گدا پس چه کند…؟

ارباب شدی که روبه هرکس نزنم …

بنده نکند توراصدا… پس چه کند…؟؟؟ 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




یک باره دلم گفت که بنویس کلامی

در وصف بلند مرتبه و شاه مقامی

دستی به روی سینه نهادم و نوشتم

“از من به حسین بن علی عرض سلامی

 

” السلام علیک یا ابا عبدالله(ع)

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




تواضع این نیست که آدم خود را در برابر دیگران و یا نسبت به آنها ضعیف بداند، این عجز است! تواضع، ارزشش به آن است که قدرتمند باشی و از امتیازات خود آگاه باشی و تکبر نکنی؛

آدم‌هایی که در اثر احساس ضعف تواضع می‌کنند مانند متکبرین از چشم خدا می‌افتند و موجب قدرت گرفتن متکبران می‌شوند

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت


...


اگر تربیت غلط به تو آموخت غیرت داشتن ، دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن!
✔شهید مطهری به ما آموخت : غیرت ، عشق مرد به ناموسش است و حیا احترام زن به خودش

اگر تربیت غلط به تو آموخت که مرد میتواند زنش را بزند !
✔اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند…

اگر تربیت غلط به تو گفت که زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد …
✔شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت : که زن احساسات و عواطفش دو برابر مرد است و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود …

اگر تربیت غلط به تو گفت که دیه زن نصف دیه ی مرد است چون ارزشش کمتر از مرد است …
✔شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که : اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند دیه ی من بیشتر است …

ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی …
پس به سراغ خودمان بیاییم و خودمان و افکارمان را اصلاح کنیم …

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




نفس خسته عیسی فقط عباس(ع) است,
ذکر جادویی موسی فقط عباس(ع) است!


سر در قلعه یوسف ز طلا بنوشتند,
همه دیوانه و لیــلا فقط عباس(ع) است!


از دو دست کرمش حاتمیان میگویند,
ما گداییم که آقا فقط عباس(ع) است!


عرشیان لحظه به لحظه به علی(ع) میگفتند,
مرهـم سیــنه زهرا(س) فقط عباس(ع) است!


وسط صحبت خود اهل جنان دم زده.اند,
همگی ساحل و دریا فقط عباس(ع) است,


رجز عمه سادات میان دشمن:
ما همه تشنه و ســقا فقط عباس(ع) است..

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




زیبا ترین نوشته های آیت الله سیدهادی مدرسی درباره زن


✴️ زن: مانند قهوه است که اگر به آن اهمیت ندهی سرد می شود حتی در احساسش.
✴️ هنگامی که ساکت شود در برابر محبوب خود کلمه ها بصورت اشک ها سرازیر می شود آنموقع انسانیت و لطافت او بیشتر می گردد.
✴️ زن: ابتدا از نزدیک شدن به تو میهراسد اما در پایان میگرید وقتی ازش دور شوی کیست که او را درک کند.
✴️ زن: تقاضای محال از تو ندارد وفقط او می خواهد تو همان مردی باشی که برای خواهر خودت آرزو میکنی.
✴️ نصف زیبایی زن در عکس العمل او نمایان میشود مانند سرخ شدن دو گونه اش ، برق زدن دو چشمش و پنهان شدن سخنانش در جنبش دو دست بهم پیوسته از شرمش.
✴️ زن: یا نیرنگی بی حد و مرز، یا عشقی بی پایان است.
اگر در حق او ناروایی کنی به تو نارو خواهد زد اما اگر دوستش بداری عاشق است.
واین تو هستی که راه او را معین می سازی.
✴️ زن عاشق یک گل سرخی است که بدون مقدمه داده می شود و او را در لحظه خشم آرام می سازد.
✴️ بهمان اندازه که عاشق می شود رشک میبرد بهمین دلیل هر زنی که بینهایت رشک میبرد بینهایت عاشق است.
✴️ زن: درمان می کند در حالیکه بیمار است، دردمندی میکند درحالیکه اندوهگین است وبی خوابی میکشد در حالی که خسته است، و همنوای شخص غمگینی که نمیشناسد میگردد، و شب عروسیش گریه می کند، پی با او نرم ‌و ملایم باشید.
✴️ زن: دوست دارد با او مانند یک دختر بچه رفتار شود هر چقدر که سنش بالا رود.
✴️ در صورتی که چمدان توجه به او همراه تو نباشد درب قلب زن را نزن.
✴️ هنگامی که رشک می برد بر دست او بوسه بزن و بگذار حس کند‌ او نعمتی است از سوی خدا در نزد تو است.
✴️ زن: آرام و لطیف(نازک) خروش بیشتری در دل مرد ایجاد میکند.
✴️ زن: حتی اگر بیرحم شود، از احساسات لطیف و مهربانی
خالی نیست.
✴️ و اما زن تپشی است شفاف و حساس، گله مندی او را می ترساند و سرزنش شرمسارش میسازد، پس تو ای دوستدار او به او خیلی توجه کن.
✴️ هیچ مردی نمیتواند خشم و رشک و حسادت زن را تحمل کند مگر‌آن مردی که واقعا او را از صمیم قلب دوست بدارد.
✴️عیبی ندارد اگر مرد از دل حساس زن چیزی یاد بگیرد که انسانیت و لطافت او را بیشتر سازد.
✴️ زن: از خیانت و از دست دادن و از نبودن مرد می ترسد و هرگز نمیتواند براحتی غایبی را که دوست میدارد، فراموش کند و او برای همیشه و دورادور زیر نظر میگیرد.
✴️ زن : میتواند بچه ای را بدون پدر پرورش دهد و بزرگ کند، اما مرد نمیتواند کودکی‌ را بدون مادر پروش دهد و بزرگ نماید
✴️ اینجاست که عظمت و شکوه زن نمایان می شود..

سخنی ست شکوهمند ، زنده و پایدار باد دست و قلم و دهن سید هادی مدرسی
✴️ زمانی که مرد باشی او برای تو زن(واقعی) میشود.
✴️هنگامی که یک مذکر(واقعی) باشی،(او) برای تو مونث میگردد.
✴️ وزمانی که تو پادشاه باشی(او) برای تو شاه زاده میشود.
✴️ هر وقت عاشق واقعی باشی، او برای تو عاشق دلداده میگردد.
✴️ پس نباید هیچ باشی و از او بخواهی (برای تو) همه چیز باشد.
✴️ هنگامی که روح(جان) در تو دمیده میشود تو در شکم یک زن هستی
✴️ هنگامی که گریه میکنی تو پشت سر یک زن در حرکتی
✴️ و هنگامی که عاشق میشوی در قلب زن قرار داری
✴️ پس با او ملایم باش چون زن امانت است و برای اهانت آفریده نشده،

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





” چشم بصیرت میخواهید؟ “

 

سر و گوشش زیاد میجنبید
دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم
عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود
عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لا قبائی که
کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود
و اندک درآمدی داشت
و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم

بدجوری عاشقش شده بود
آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد
و به عشقش واصل شود

رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز
چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد
اما عاشق سینه‌ چاکش نبود

دخترخاله‌ی عاشق دنبال فرصتی بود
تا به کامش برسد و رجبعلی را
به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود
و این فرصت مهیا شد!

آن هم در روزی که
مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود
و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود
و به رجبعلی داده بود
تا برای خاله اش ببرد

رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد
صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟»
رجبعلی گفت: «منم، رجبعلی»
و صدای دخترخاله را شنید که میگوید:
«بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست»

رجبعلی وارد شد
و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد
و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست
و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست!
تا به خودش آمد
دید که پشت سرش درب خانه قفل شده
و دخترخاله هم ….!!!

با خودش گفت:
«رجبعلی! خدا می تواند
تو را بارها و بارها امتحان کند،
بیا یک بار تو خدا را امتحان کن!
و از این حرام آماده و لذت بخش
به خاطر خدا صرف نظر کن»

پس تأملی کرد
و به محضر خداوند عرضه داشت:
«خدایا! من این گناه را
به خاطر رضای تو ترک می کنم،
تو هم مرا برای خودت تربیت کن»
و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد
و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند

صبح از خواب بلند شد
و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد
و با کمال تعجب دید خیابان پر از
حیوانات اهلی و وحشی شده است !!

آری!
چشم برزخی شیخ رجبعلی
در اثر چشم‌ پوشی از یک گناهِ حاضر
و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود
و این چشم‌پوشی، آغازی شد
برای سیر و سلوک و صعود معنوی
“شیخ رجبعلی خیاط” تا اینکه کسب کند
مقامات عالیه معنوی را …!

چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!
برای عارف شدن، نیاز نیست
به چهل - پنجاه سال چله گرفتن
و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا
و ننوشیدن آن آشامیدنی

نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه!
اما “اصل” چیز دیگری است
بیهوده نبود که مرحوم آیت الله بهجت
تاکید میفرمودند بر این نکته که:
راه واقعی عرفان “ترک گناه ” است!

منبع: کتاب کیمیای محبت
زندگی نامه ى شیخ رجبعلی خیاط

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت




خوش به حال شهدا نور صفا را دیدند

درشب واقعه مصباح خدا را دیدند

 

خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند

در عوض بارگه هفت سماء را دیدند

 

خوش بحال شهدا بنده شیطان نشدند

در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند

 

خوش بحال شهدا؛وای بحال من و تو

ما کجا و شهدا؛ بین که کجا را دیدند

 

ما پی تذکره کرب و بلا می گردیم

شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند

 

ما دعای فرج و ندبه زبر میخوانیم

شهدا مهدی خورشید لقا رادیدند

 

ماهرویان ره صد ساله به یک شب رفتند

قدمی پیش نهادند قدما را دیدند

 

خوش بحال شهدا عقده گشایی کردند

اهتزاز علم عقده گشارادیدند

 

دست برسینه نهادند و سلامی دادند

تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند

 

نام فرمانده کل شهدا عباس است

ای خوش آن قوم یل شیر خدا رادیدند

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





امام حسن عسکري عليه السّلام فرمودند:

عليْكَ بِالاِقْتصاد و ايّاك و الاِسْرافَ فانَّه مِنْ فِعلِ الشَّيطنة.

ميانه‌روي كن و از اسراف برحذر باش؛ زيرا اسراف و زياده‌روي از كارهاي شيطان است.

سفينة البحار، ج 1، ص 616

موضوعات: روایات  لینک ثابت




نمی خواهم شکوه دلبری را
نمی گریم غم ناباوری را


بیا ای عشق، ای همسایه با خود
ببر این سایه خاکستری را


“یا صاحب الزمان (عج الله)”

 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




چندتا از فرمول های آداب معاشرت:

-وقتی به کسی رسیدید محکم بهش بگید “سلام” حاله های انرژی این واژه ، مثل یک ستون بتونی شمارو به هم وصل میکنه

- -حواستون باشه که بد اخلاقی حق الناسه و یادمون نره که اساس دیندار بودن ، خوش اخلاقیه و دین یعنی اینکه هیچوقت آدم خشمگین نشه. . .و اینکه -کافر خوش اخلاق و با سخاوت عاقبت به خیر میشه ولی مسلمون بخیل و بداخلاق سر از جهنم درمیاره

- -خوش اخلاقی یعنی اینکه متواضع و نرمخو باشید، حرفی که میزنید پاک باشه، خوش سخن باشید با (مردم)با خوشروی برخورد کنید(امام صادق(ع))
-هیچ اهمیتی نداره که طرف مقابل کی باشه، چه مسلمون چه مسیحی چه یهودی و چه کافر به عنوان یک مسلمون باید با نهایت حسن خلق و اخلاق خوش با اون رفتار کنید(امام صادق)
هرچه آدم خوش اخلاق تر باشه ، به آخرین فرستاده خدا شبیه تره(حضرت رسول الله(ص))

-اگه تو محله یا اداره ، زیر دست دارید، از اونچه خودتون میخورید و میپوشید بهش بخورونید و بپوشونید و هرگز کار سخت تر از توانش بهش محول نکنید(حضرت رسول الله(ص))

-اگر حالت خشم بهتون دست داد سریع حالتتون رو عوض کنید و اگه سرپا هستید ،بنشینید و اگه نشسته اید بخوابید و یا آب سرد بخورید و یا وضو یی بگیرید(امام صادق(ع))

-اگر شما به من فحش بدید و من شمارو بغل کنم و ببوسم شما چکار میتونی بکنی؟! شما زمین خورده من هستی! پس شمشیر محبت فوق العاده قوی و برنده هستش

- -با پدر و مادرتو خوشرفتاری کنید و نذارید ازتون چیزی بخوان و قبل از اینکه درخواست کنن، نیازشون رو برطرف کنید(امام صادق)

- -قشنگرین بوسه گاه ، پای مادر و پیشونی پدر هست(رسول الله(ص)). . .
-یوسف پیامبر یک مقدار دیر از اسبش پیاده شد و برای بوسیدن دست پدرش تأخیر کرد و نور نبوت از نسلش برداشته شد

- دائمآ نسبت به اطرافیان و مخصوصآ بچه ها ، مهربونی رو بروز بدید و به سرشون دست بکشید(حضرت رسول الله(ص))
- بین بچهاتون چه دختر و چه پسر عدالت رو داشته باشید همونطور که دوست دارید بین خودتون به عدالت رفتار بشه(امام صادق(ع))

- -بعد از ایمان به خدای یکتا، اظهار دوستی و محبت به مردم نشونه تکمیل عقل و خرد هستش(امام علی(ع))

- -هرچیز که برای خودتون دوست دارید ، برای دیگران هم بخواید و هرچیز که برای خودتون پسند نمیکنید برای دیگرون هم نخواید(امام علی(ع))

هیچ وقت هیچکس رو مسخره نکنید چونکه منتظر باید باشید که خودتون هم به بلای اون مبتلآ بشید اگه شما یک آدم وسواسی رو مسخره کنید ، نمیمیرید تا خودتون هم به وسواس دچار بشیدپس از امروز تحقیر و اهانت و سرزنش بد ممنوع(حضرت رسول الله(ص))

-غیبت کننده همیشه میخواد عقده هاش رو خالی کنه و یه جوری کمبودهاش رو جبران، پس غیبت کردن نهایت درماندگی عاجز هستش(امام علی(ع))

-جوری با آدم ها رفتار کنید که وقتی پیششون نیستید به دیدن شما مشتاق باشن(امام علی(ع))

-آدم خوب خبر خوب میاره و انسان بد ، خبر بد(حضرت رسول الله(ص))

بهترین خونه، اونه که درش یتیمى باشه و بهش خوبی بشه(حضرت رسول الله(ص)

- اگر دنبال دوست واقعی و مؤمن میگردید ، رفیقتون رو به امانتداری و راستگو بودن امتحان کنید(امام صادق(ع))

-شما اگر پولدار هستید پس قطعآ خدا قوت و خوراک ضعفا رو در دارایی شما فرض و واجب کرده لذا هیچ مستمندی گرسنه نمیمونه مگر به خاطر بخل و منع شما ازبخشش نعمت های خدادادی. . . مراقب امتحان های الهی باشید

لطفآ کمی مسلمون بشیم. . .

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سلام که تکرار شود،
“آرامش"، قطره قطره ی
کدورت های جان راشستشو میدهد!
باز هم سلام،
که نام خداست،
مفهوم زندگی ست،
بهانه ی شروع ارتباط،
زیبایی حضور آدمی
و
نمایش احساس است…
سلامی رهاتر از رها،
برای جانهایی که
به انگیزه ی مهربانی زندگی میکنند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...



امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
مَن راقبَ أجلَهُ اغتَنمَ مَهَلَهُ
هر كه مراقب اجل خود باشد، فرصتهايش را غنيمت مى شمارد
غرر الحكم :٨٤٤٣

 

 امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
عملٌ تَذهبُ لذّتُهُ و تبقى تَبِعتُهُ ، و عملٌ تَذهبُ مَؤونتُهُ و يبقى أجرُهُ
چه بسيار است تفاوت ميان دو كردار: كردارى كه خوشى آن برود و پيامد (كيفر) آن بر جاى ماند و كردارى كه رنج آن برود و مزدش بماند
نهج البلاغة : الحكمة ١٢١

موضوعات: روایات  لینک ثابت