✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چرا زنان نیز جزء یاوران حضرت هستند ؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




سوگند به نامت که تو آرام منی
در نهانخانه جانم گل بی خار منی


سوگند به تو کز همه هستی تو جدا
در گوشه ای از جان و دل و یاد منی


سوگند به هر چیز که با نام تو آغاز شود
از پرده پندار همه پاک شود


سوگند به نامت که تو آرام منی
زیر رگبار زمانه تو فقط یار منی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مولای من:
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم،
در عصرهاي انتظار به حوالي بي كسي قدم بگذار،
خيابان غربت را پيدا كن،و وارد كوچه پس كوچه هاي
تنهايي شو، كلبه غريبي ام را پيدا كن،
كنار بيد مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهاي رنگي ام
در كلبه را باز كن،به سراغ بغض خيس پنجره برو
حرير غمش را كنار بزن مرا خواهي ديد….
با بغضي كويري كه غرق عصاره انتظار است.
دلتو برای او خالی کن

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ایت الله بهجت

آقای قدس می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.
آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و …، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





ابوسعید را گفتند: كسی را می‌‏شناسیم كه مقام او آن چنان است كه بر روی آب راه می‌‏رود.
شیخ گفت: كار دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند كه بر روی آب پا می‌‏نهند و راه می‌‏روند.
گفتند: فلان كس در هوا می‌‏پرد. گفت: مگسی نیز در هوا بپرد.
گفتند: فلان كس در یك لحظه، از شهری به شهری می‌رود.
گفت: شیطان نیز در یك دم، از شرق عالم به مغرب آن می‌‏رود. این چنین چیزها، چندان مهم و قیمتی نیست.
مرد آن باشد كه در میان خلق نشیند و برخیزد و بخسبد و با مردم داد و ستد كند و با آنان در آمیزد و یك لحظه از خدای غافل نباشد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





1- بهترين مال
خير المال ما وفي العرض؛(1) بهترين مال آن است كه با آن آبرو حفظ شود.
2- بردن آبرو، جنگ با خدا!
عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال: قال رسول‌الله صلي‌الله عليه‌ واله، قال الله تبارك و تعالي، مَن اَهان لي وليا فقد ارصد لمحاربتي؛ (2)
امام صادق عليه‌السلام فرمود كه رسول خدا فرمودند: خداوند تبارك و تعالي فرموده است: هر كس دوستي از دوستان مرا خوار كند، در كمين جنگ با من نشسته است.
3- اهميت حفظ آبرو
عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال من قال في مومن ما رَاَتْهُ عيناه و سمعته اُذناه فهو من الذين قال الله عز و جل “ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة في الذين آمنوا، لهم عذاب اليم"؛ (3)
امام صادق عليه‌السلام فرمودند: هر كس درباره مومن آنچه را ديدگانش ديده و گوش‌هايش شنيده بگويد از كساني است كه خداوند عزوجل درباره‌اشان فرموده است: همانا براي كساني كه دوست دارند زشتي در ميان مومنان آشكار شود، عذابي دردناك است.» (نور، 19)
4- رسوا نمودن مومن، خروج از ولايت خدا
عن مفضل بن عمر قال قال لي ابوعبدالله عليه‌السلام من روي علي مومن رواية يريد بها شينه و هدم مروءته ليسقط من اعين الناس اخرجه الله من ولايته الي ولاية الشيطان فلا يقبله الشيطان؛ (4)
مفضل عمر روايت كرده است كه حضرت صادق عليه‌السلام به من فرمودند: هر كس به زبان مومني سخن بگويد و از آن رسوايي او و از بين بردن مروّت و جوانمردي‌اش را بخواهد تا از چشم مردمان بيفتد، خداوند او را از ولايت خودش به ولايت شيطان مي‌اندازد ولي شيطان هم او را نمي‌پذيرد.
5- عاقبت تحقير مومن
عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال مَن حقر مومنا مسكينا او غير مسكين لم يزل الله عزوجل حاقراً له ماقتاً حتي يرجع عن محقرته اياه؛ (5)
امام صادق عليه‌السلام فرمودند: كسي كه مومني را تحقير نمايد، خواه مسكين باشد يا غير مسكين، اين عمل پيوسته مورد تحقير و دشمني باري تعالي خواهد بود تا از روش نادرست خود برگردد و او را با ديده يك مسلمان مورد احترام بنگرد.
6- راه حفظ آبرو
قال علي عليه‌السلام مَن ضن بعرضه فليدع المراء؛ (6)
هر كس مي‌خواهد آبروي خود را حفظ كند، بايد از جدال بپرهيزد.
7- حرمت آبروي مومن تا قيام قيامت
ايها الناس ان دِماءَكم و اعراضَكم عليكم حرامٌ الي آن تلقوا ربَكم؛ (7)
پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم فرمودند: اي مردم! خون و مال و آبروي شما حرمت دارد تا قيام قيامت.
8- دستور به حفظ آبرو
فمن استطاع منكم ان يلقي الله تعالي و هو تقي الراحة من دماء المسلمين واموالهم سليم اللسان من اعراضهم فليفعل؛ (8)
هر كس مي‌تواند خداوند را به گونه‌اي ملاقات نمايد كه دستش به خون مسلمين و اموال آنان آلوده نباشد و همچنين زبانش از تجاوز به آبروي مسلمانان سالم مانده باشد، اين كار را انجام دهد.
9- اثر حفظ آبرو در قيامت
عن النبي صلي‌الله عليه واله انه قال: من طلب لدنيا حلالا اِستعفافاً عن المسالة و سعياً علي عياله و تَعطُّفاً علي جاره لَقِيَ اللهَ و وجهُهُ كالقمر ليلةَ البدر؛ (9)
رسول اكرم صلي‌الله عليه واله فرموده است: كسيكه از پي مال مشروع برود براي آنكه آبروي خود را از ذلت سوال مصون نگه دارد، عائله خويش را اداره كند و به همسايه خود كمك كند، در پيشگاه خداوند سربلند و روسفيد است و صورتش مانند ماه تمام مي‌درخشد.
10-دعا براي محفوظ ماندن آبرو
اللهم صل علي محمد وآله و صُن وجهي باليسار، و لا تَبتَذِل جاهي بالاِقتار؛ (10)
بار الها! آبروي مرا در جامعه با معيشت سهل و آسان حفظ فرما! و قدر و منزلتم را نزد مردم با تنگدستي سبك و خوار مگردان!
1- وسائل الشيعة، ج 21، ص 557.
2- الكافي، ج 2، ص 351.
3- الكافي، ج 2، ص 357.
4- الكافي، ج 2، ص 358.
5- الكافي، ج 2، ص 351.
6- نهج‌البلاغة،ص 538.
7- تحف‌العقول، ص 30.
8- نهج‌البلاغة، ص 253.
9- مستدرك الوسائل، ج 13، ص 17.
10- الصحيفة السجادية، ص 98.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مهربان خدایم دوستت دارم"..ُ
تا خدا هست تو را چاره ي درماني هست
تا خدا هست تو را راه به پاياني هست
تا خدا هست دگر درد غم عشق نگو
تا خداهست فرار از در زنداني هست
تا خدا هست خدا در نفست ميپيچد
تا خدا هست در اين نيم تنه جاني هست
تا خدا هست پريشان نشود خاطر من
تا خدا هست در اين خانه نگهباني هست
تا خداهست نفس جلوه اي از ذات خداست
تا خدا هست خدا حضرت رباني هست
تا خدا هست در اين نيل مدد کاري هست
تا خدا هست تو را موسي عمراني هست
تا خدا هست نفسهاي شقايق جاريست
تا خدا هست محمد گل بستاني هست
تا خدا هست خدا هست خدا هست
نا خدا هست نفسهاي تو رحماني هست

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :
يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
به آسمان رود و كار آفتاب كند

پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .

مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .
چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) شعرى بگويم ، يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است .
راجه سجده شكر كرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف ، بوتراب كند *** به آسمان رود و كار آفتاب كند
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود…
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





روزی یکی از اولیاء به الیاس و خضر علیهم السّلام شکایت کرد
که مردم بسیار غیبت می کنند و حال آن که غیبت از گناهان کبیره است و هر چقدر آن ها را نصیحت می کنم و از غیبت کردن منع می نمایم سخن مرا نمی شنوند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند.
حضرت الیاس علیه السّلام فرمود:
چاره این کار آن است که هر کس وارد مجلس شد به او بگو که بگوید:
«بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
که در این صورت خداوند ملکی را بر اهل آن مجلس موکّل می گرداند که هرگاه کسی شروع به غیبت نماید آن ملک او را از آن باز دارد و از حق تعالی سؤال نماید تا آن قوم را از غیبت کردن نگاه دارد.
حضرت خضر علیه السّلام فرمود: چون کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید
 «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ صَلّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
  حق تعالی ملکی را می فرستد تا آن که نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را نمایند.


منبع:
۱. وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۴۲.
۲. عرفان و عبادت، ص۳۵۵.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
امام صادق عليه السلام فرمودند:


مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إذا رَغِبَ، وَ إذا رَهِبَ، وَ إ ذَااشْتَهى، وإذا غَضِبَ وَ إذا رَضِىَ، حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.
هر که در چهار موقع ، مالک نفس خود باشد: هنگام رفاه و توسعه زندگى ، هنگام سختى و تنگ دستى ، هنگام اشتها و آرزو و هنگام خشم و غضب ؛ خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام مى گرداند.


وسائل الشيعه : ج 15 ص 162 ح 8.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




قال أبوجعفرعليه السلام لجابر:
«يا جابر انّما شيعة علي‌عليه السلام من لا يعدو صوته سمعه ولاشحناوه بدنه، لا يمدح لنا قالياً ولايواصل لنا مبغضاً ولا يجالس لنا عائباً.
شيعة علي‌عليه السلام من لا يهر هرير الكلب ولايطمع طمع الغراب ولايسأل الناس و إن مات جوعاً، اولئك الخفيفة عيشتهم، المنتقلة ديارهم، ان شهدوإ لم يعرفوا وإن غابوا لم يفتقدوا وإن مرضوا لم يعادوا وإن ماتوا لم يشهدوا، في قبورهم يتزاورون».
قلت: و أين أطلب هولاء؟ قال: «في اطراف الأرض [و] بين الأسواق.
و هو قول اللَّه عزّوجلّ: «أذلّة علي المؤمنين أعزّة علي الكافرين»».

امام باقرعليه السلام فرمود:
«اي جابر! شيعه علي‌عليه السلام كسي است كه صدايش از گوشش بالاتر نمي‌رود و فرياد نمي‌زند و به ديگران دشمني و اذيت نمي‌رساند و از كساني كه پيرامون ما كوتاه آمده‌اند، تعريف و تمجيد نمي‌كند و با دشمنانمان رابطه‌اي ندارد و همنشين كسي نمي‌شود كه عيبي را به ما نسبت دهد. شيعه علي‌عليه السلام مانند سگ پارس نمي‌كند و پاچه كسي را نمي‌گيرد مانند كلاغ طمعكار نيست. از مردم چيزي نمي‌خواهد، حتي از گرسنگي بميرد، زندگي ساده‌اي دارد، اگر در جايي حاضر شود، مردم او را نمي‌شناسند و اگر غائب باشد، كسي سراغ او را نمي‌گيرد، اگر بيمار شود، كسي احوال او را نمي‌پرسد و اگر بميرد، كمتر كسي با خبر مي‌شود. در قبرها، يكديگر را ملاقات مي‌كنند».
عرض كردم: اين افراد را كجا ببينيم؟
فرمود: «گوشه و كنار زمين و بين بازارها و اين فرمايش خداوند بزرگ است، آنجا كه مي‌فرمايد:
«أَذِلَّة عَلَي الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّة عَلَي الْكفِرِينَ»؛ «براي مؤمنان، فروتن و براي كافران، گردن فرازند.»»

حدیت شماره بیست وپنجم از کتاب شریف صفات الشیعه

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




«ذکر خدا در هر حال» آنقدر ارزشمند است که بسیاری از امتحان‌های ما برای همین است که معلوم کند آیا از «ذکر خدا» غافل می‌شویم یا نه؟

نعمت می‌آید تا معلوم شود آیا ما با نعمت از او غافل می‌شویم یا نه؟

بلا می‌آید تا معلوم شود آیا ما بلا از او غافل می‌شویم یا نه؟

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





1-پيامبر صلى الله عليه و آله:
لا تَسُبُّوا الناسَ فَـتَـكتَسِبُوا العَداوَةَ بَينَهُم؛
به مردم ناسزا نگوييد، كه با اين كار در ميان آنها دشمن پيدا مى كنيد.
(كافى، ج2، ص360، ح 3)
———————-
2- امام باقر عليه السلام:
إِنَّ اللّه عَز َّوَ جَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا نگويد.
(كافى، ج2، ص 663، ح4)
———————-
3- امام صادق عليه السلام:
الفُحشُ و البَذاءُ و السَّلاطَةُ مِن النِّفاقِ؛
دشـنـامـگويى و بـد زبانى و دريـدگـى از (نشانه هاى) نفاق است.
(بحار الأنوار، ج 79، ص 113، ح 14 - منتخب ميزان الحكمة، ص 442)
———————-
4- امام علی علیه السلام:
ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الَمحَبّةُ، ثَمَرَةُ الكِبرِ المَسَبَّةُ.
ثمره فروتنى دوستى است، ثمره تكبّر ناسزا (شنيدن) است.
(غرر الحكم، ح 4613 و 4614 - منتخب ميزان الحكمة، ص 596)
———————-
5- امام علی علیه السلام:
مَن عابَ عِيبَ، و مَن شَتَمَ اُجيبَ، و مَن غَرَسَ أشجارَ التُّقى اجتَنى ثِمارَ المُنى.
هر كه عيبجويى كند، عيبجويى شود و هر كه ناسزا گويد، پاسخ (ناسزا) شنود و هر كه درختهاى تقوا بنشاند، ميوه هاى آرزوها را بچيند.
(كشف الغمّه، ج 3، ص 136 - منتخب ميزان الحكمة، ص 494)
———————-

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مجتهدی تهرانی

 

روزی در حرم امام رضا (ع) جوانی نزد من آمد و پرسید: - اگر بخواهم زنگار دلم را پاک کنم باید چه کنم؟
.
.
از این جوان و سوالی که پرسید خیلی خوشم آمد .به او گفتم برای پاک کردن دلت چند راه ساده وجود دارد : - اول اینکه از قرائت قرآن مخصوصاً سحرها غفلت نکن.
- دیگر اینکه زیاد استغفار کن و یک راه دیگر محبت به بچه یتیم است .تا میتوانی به یتیمان محبت کن و دست نوازش به سرشان بکش.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ایت الله بهجت (ره)


نیتتان این باشد که علمتان با عملتان هماهنگ باشد و علم و عمل از همدیگر جلو یا عقب نیفتند.
اکثر بدبختی ما همین است که علممان با عملان هماهنگ نیست.
بعضی علمشان از عملشان عقب تر است ، بعضی جلوتر ، و به هر حال علم و عمل آنها با هم نمیخواند.
بعضی هم مثل من هستند که علمشان گاهی از عملشان جلو می افتد و گاهی عقب.
پس شما نیت که به علم خود عمل کنید و علم و عملتان یکی باشد

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پروردگار مهربانم
ای که یادت آرام بخش دلهاست
ای که توکل بر تو حلال مشکل هاست
و ای که محبت تو نوازش گر جانهاست
الهی …
فرصتی دیگرم عطا فرموده ای
تا به نام و یاد تو دل را آرامش بخشم
و فارغ از غم های روزگار شادمانی
با تو بودن را جشن بگیرم
خداوندا….
مرا جز توکل بر تو راهی
و جز امید بر لطف و رحمت توتکیه گاهی
و جز پناه امن تو پناهی نیست
تویی که بندگانت را در کوره
راه های زندگی به دست کرم
هدایت می کنی و در ظلمات وحشت
و گمراهی راه شان می نمایی
و دل های پاک را مدد می کنی
و عنایت ربوبی ات بر زکی و شقی
می رسد.
ای محبوب بنده نواز
درهای رحمتت را بر ما بگشا و لطف
خویش از ما دریغ مدار هر چند غرق
عصیانیم و از تو روی گردان
ای غفار
ببخش خطاهای مان را به لطف و
بخششت
آمین یا رب العالمین

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

آری بنا بر نص صریح قرآن همه ما روزی وارد جهنم خواهیم شد! اگر باور ندارید همین الآن قرآن را باز کنید، آیه 71 سوره مبارکه مریم را با دقت بخوانید! چیزی دستگیرتان شد؟!
قرآن کریم ضمن آیات راجع به جهنّم می‌فرماید:
«وَ إن مِنکُم وارِدُها کانَ علی ربِّک حتماً مَقضیَّا ، ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوا و نَذرُ الظَّالِمینَ فیها جِثیَّا» ؛(مریم ، 71 و 72)
«همه‌ی شما [بدون استثنا] وارد جهنّم می‌شوید؛ این فرمانی است قطعی از جانب پروردگارتان. آنگاه آن‌ها را که تقوا پیشه کردن از آن نجات می‌دهیم و ظالمان را در حالی که به زانو درآمده‌اند در آن باقی می‌گذاریم».
البتّه فرموده‌اند، مراد از «ورود» در این آیه، نزدیک شدن است نه داخل شدن. چنان که درباره‌ی حضرت موسی علیه‌السلام فرموده است:
«… وَ لَمَّا وَرَدَ ما، مَدیَنَ»؛(قصص ، 23)
«… هنگامی که موسی کنار آب مدین رسید».
منظور اینکه در این آیه می‌بینیم که تنها گروه متّقیان، اهل نجات از آتشند. صراط، پلی است که از روی جهنّم کشیده است و همه باید از روی آن عبور کنند.
آری بنا بر نص صریح قرآن همه ما روزی وارد جهنم خواهیم شد!
اگر باور ندارید همین الآن قرآن را باز کنید، آیه 71 سوره مبارکه مریم را با دقت بخوانید!
چیزی دستگیرتان شد؟!
جهنم باطن دنیاست ، و مراد از ورود بر آتش در قول حق تعالی ؛ “وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا” (مریم، آیه 71) و مراد ورود بر دنیاست ، و لذا وقتی از آن حضرت در شمول آیه نسبت به ایشان صلی اله علیه و آله می‌پرسند، فرمود: ” جزناها و هی خامدة ” ما از آن در حال خاموشی عبور کردیم

مطمئناً بهت شما بیشتر خواهد شد وقتی بدانید حتی انبیاء و اولیای الهی نیز مشمول این آیه می‌شوند. حال چرا و چگونه؟

اصل ماجرا را از زبان علامه ذوالفنون حسن زاده آملی بشنوید:
“رسول خدا صلی الله علیه و آله با اصحاب خویش در مسجد نشسته بود، و صدای سقوط هولناکی شنیدند، پس از آن در هراس شدند. آن حضرت فرمود: آیا می‌دانید این صدا از چیست ؟
گفتند: خدا و رسولش بهتر می‌دانند. فرمود: سنگی هفتاد سال از بالای جهنم افکنده شده اکنون به قعر آن رسیده است و از سقوط آن این صدا پدید آمد، هنوز کلمات آن حضرت به پایان نرسیده بود که فغان و فریاد بر مردن منافقی از منافقان مدینه بر آمد و عمر وی هفتاد سال بود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: الله اکبر، صحابه فهمیدند که این سنگ همان منافق بود، و او از زمانی که خدایش خلق کرد به جهنم فرو می‌رفت ، پس ‌ هنگام مردن در قعر جهنم قرار گرفت خدای تعالی فرمود: منافقان در درجه پایین دوزخند .

جهنم باطنی از دنیا است!
از حدیث شریف معلوم می‌شود که جهنم باطن دنیاست ، و مراد از ورود بر آتش در قول حق تعالی ؛ “وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا” (مریم، آیه 71) و مراد ورود بر دنیاست ، و لذا وقتی از آن حضرت در شمول آیه نسبت به ایشان صلی اله علیه و آله می‌پرسند، فرمود: ” جزناها و هی خامدة ” ما از آن در حال خاموشی عبور کردیم .
انسان باید هنگام نگاه کردن متوجّه باشد که دارد از صراط دین، از روی شهوات عبور می‌کند. اگر این چشم به نگاه بدی آلوده شد، آن روز آتش خواهد گرفت. وقتی سخن می‌گوید، دارد از صراط عبور می‌کند. اگر این زبان به دروغ و غیبت و… آلوده شد، در آن روز، هنگام عبور، آتش خواهد گرفت

یعنی چنگال‌های دنیا در ما فرو نرفت و در دامش نیفتادیم ، و وابستگی‌های آن به دامن ما نچسبید، و افتادن آن منافق در جهنم به این معناست که حالات وی ملکات رذیله شده ، و رسیدن به قعر جهنم صورت تمکن آن‌هاست . و علم صحابه به آن واقعه هولناک شگفت آور به تصرف رسول خدا صلی الله علیه و آله در گوش‌های آن‌ها بوده به گونه‌ای که تمثل ملکات آن منافق را به صورت آن صدای هولناک شنیدند.

چه کسی از صراط به سلامت می‌گذرد؟تنها گروه متّقیان به سلامت عبور می‌کنند. شهوات دنیا همان جهنّم است و صراط دین، روی
این شهوات کشیده شده است. ما در حال حرکت در صراط دین هستیم این صراط بسیار باریک است؛ چه کسی می‌تواند به سلامت عبور کند؟ انسان باید مراقب باشد حتّی مردمک چشمش هم برخلاف رضای خدا حرکت نکند که او می‌داند:«یعلَمُ خائنَةَ الأعینِ و ما تُخفِی الصُّدور»؛(غافر ، 19)
انسان باید هنگام نگاه کردن متوجّه باشد که دارد از صراط دین، از روی شهوات عبور می‌کند. اگر این چشم به نگاه بدی آلوده شد، آن روز آتش خواهد گرفت. وقتی سخن می‌گوید، دارد از صراط عبور می‌کند. اگر این زبان به دروغ و غیبت و… آلوده شد، در آن روز، هنگام عبور، آتش خواهد گرفت.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




عذاب قبر مادر و پیر شدن دختر

حضرت‌ استاد علاّمة‌ طباطبائی(ره)‌ نقل‌ کردند از مرحوم‌ آیة‌ الحقّ عارف‌ عظیم‌ الشَّأن‌ آقای‌ حاج‌ میرزا علی‌ آقا قاضی‌ رضوانُ الله‌ عَلیه‌ که‌ میفرموده‌ است‌:
در نجف‌ أشرف‌ در نزدیکی‌ منزل‌ ما، مادر یکی‌ از دخترهای‌ أفندی‌ها فوت‌ کرد.
این‌ دختر در مرگ‌ مادر بسیار ضجّه‌ میکرد و جدّاً متألّم‌ و ناراحت‌ بود و با تشییع‌ کنندگان‌ تا قبر مادر آمد و آنقدر ناله‌ کرد که‌ تمام‌ جمعیت‌ تشییع کنندگان را منقلب‌ نمود. تا وقتی‌ که‌ قبر را آماده‌ کردند و خواستند مادر را در قبر گذارند فریاد میزد که‌ من‌ از مادرم‌ جدا نمی‌شوم‌ ؛ هر چه‌ خواستند او را آرام‌ کنند مفید واقع‌ نشد.
دیدند اگر بخواهند اجباراً دختر را جدا کنند، بدون‌ شک جان‌ خواهد سپرد.
بالاخره‌ بنا شد مادر را در قبر بخوابانند و دختر هم‌ پهلوی‌ بدن‌ مادر در قبر بماند، ولی‌ روی‌ قبر را از خاک‌ انباشته‌ نکنند و فقط‌ روی‌ آن را از تخته‌ای‌ بپوشانند و سوراخی‌ هم‌ بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت‌ خواست‌ از آن‌ دریچه‌ و سوراخ‌ بیرون‌ آید.
دختر در شب‌ اوّل‌ قبر، پهلوی‌ مادر خوابید ؛ فردا آمدند و سرپوش‌ را برداشتند که‌ ببینند بر سر دختر چه‌ آمده‌ است‌، دیدند تمام‌ موهای‌ سرش‌ سفید شده‌ است‌. گفتند: چرا اینطور شده‌ است‌؟
چون‌ تمام‌ طائفة‌ دختر، سنّی‌ مذهب‌ بودند و این‌ واقعه‌ طبق‌ عقائد شیعه‌ واقع‌ شد، آن‌ دختر شیعه‌ شد و تمام‌ طائفة‌ او که‌ از أفندی‌ها بودند همگی‌ به‌ برکت‌ این‌ دختر شیعه‌ شدند
گفت‌: هنگام‌ شب‌، من‌ که‌ پهلوی‌ مادرم‌ خوابیده‌ بودم‌، دیدم‌ دو نفر از ملائکه‌ آمدند و در دو طرف‌ ایستادند و یک‌ شخص‌ محترمی‌ هم‌ آمد و در وسط‌ ایستاد.
آن‌ دو فرشته‌ مشغول‌ سؤال‌ از عقائد او شدند و او جواب‌ میداد ؛ سؤال‌ از توحید نمودند جواب‌ داد: خدای‌ من‌ واحد است‌، و سؤال‌ از نبوّت‌ کردند جواب‌ داد: پیغمبر من‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ است‌. سؤال‌ کردند: امامت‌ کیست‌؟
آن‌ مرد محترم‌ که‌ در وسط‌ ایستاده‌ بود گفت‌: لَسْتُ لَهُ بِإمامٍ ؛ من‌ امام‌ او نیستم‌.
در این حال‌ آن‌ دو فرشته‌ چنان‌ گرز بر سر مادرم‌ زدند که‌ آتش‌ به‌آسمان‌ زبانه‌ می‌کشید. من‌ از وحشت‌ و دهشت‌ این‌ واقعه‌ به‌ این‌ حال‌ که‌ می‌بینید درآمده‌ام‌.
مرحوم‌ قاضی‌ رضوانُ الله‌ عَلیه‌ میفرمود: چون‌ تمام‌ طائفة‌ دختر، سنّی‌ مذهب‌ بودند و این‌ واقعه‌ طبق‌ عقائد شیعه‌ واقع‌ شد، آن‌ دختر شیعه‌ شد و تمام‌ طائفة‌ او که‌ از أفندی‌ها بودند همگی‌ به‌ برکت‌ این‌ دختر شیعه‌ شدند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





فرزند علامه طباطبایی رحمت الله علیه نقل می کند:
«پدرم از درآمد زمین زراعی که داشت به روستائیانی که نیازمند بودند وام می داد و رسید می گرفت و چنانچه کسی بعد از دوفصل برداشت محصول? قادر به پرداخت بدهی خود نبود،
آن را بخشیده و قبض را به خودش پس می داد و از طلب خود صرف نظر می کرد.
یکبار چند قبض دست پدرم بود که از این واسطه ها طلبکار بود، آن روز من دیدم قبضها را از جیب خود درآورد، مدتی به آنها نگریست و ناگهان همه را پاره کرد و دور ریخت، در حالی که بیش از حد تصور به پول برای گذراندن معاش عادی احتیاج داشت،
من با تعجب? پرسیدم: پدر چرا اینکار را کردید؟
نگاهی عمیق  به من کرد و گفت:
«پسرم اگر داشتند، می آوردند و می دادند، خدا را خوش نمی آید که، من بدانم آنها دستشان خالی است و آنها را تحت فشار قرار دهم و ابراز طلبکاری کنم؟!.»
خدایا! ما در کوچه‌های بن‌بست زندگی اسیریم، قبل از آنکه به انتهای بن‌بست‌ها برسیم ما را از مسیرهای بی‌فرجام بازگردان. خدایا! ما ثروت‌ها و دارائی‌هایمان را برای به دست آوردن فقر و فلاکت می‌فروشیم، قبل از اینکه غارتگران هستی ما را ببرند تو خودت دارایی ما را بخر که بهترین خریدار ما تویی.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





زمانیکه بخواهید وصیت نامه بنویسید متوجه خواهید شد تنها کسی که سهمی از داراییتان ندارد خودتان هستید
پس تازنده هستید…
نسبت به خود سخاوت داشته باشید.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




1- حضرت محمد صلی الله علیه و آله :
إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه يَومَ القيامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصيحَةِ لِخَلقِهِ؛
بلند مرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و ارشاد مردم قدم بردارد.
(كافى، ج2، ص 208، ح5)
———————-
2- لقمان حكيم رحمه الله:
يا بُنَىَّ … عَلَيكَ بِالمَوعِظَةِ فَاعمَل بِها فَإنَّها عِندَ العاقِلِ أَحلى مِنَ العَسَلِ الشَّهدِ؛
فرزندم نصيحت را بپذير و به آن عمل كن كه نصيحت نزد عاقل از عسل ناب شيرين تر است.
(ارشاد القلوب، ج1، ص72)
———————-
3- امام على عليه السلام:
مَن قَبِلَ النَّصيحَةَ سَلِمَ مِنَ الفَضيحَةِ؛
هر كس نصيحت را بپذيرد، از رسوايى به سلامت مى ماند.
(غررالحكم، ج5، ص277، ح8344)
———————-
4-امام جواد عليه السلام:
اَلمُؤمِنُ يَحتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفيقٍ مِنَ اللّه و َواعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ؛
مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خويش و پذيرش از نصيحت كنندگان.
(بحارالأنوار، ج78، ص358، ح1)
————-
امام باقر(ع):
به محمدبن مسلم فرمودند:
ای محمّد گناهان مومن که از آن توبه کرده، آمرزیده شده است و باید برای آینده اش پس از توبه کار نیک کند.
من گفتم اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟
در پاسخ فرمودند: ای محمدبن مسلم تو پنداری که بنده مومن از گناه خویش پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند. سپس خدا توبه اش را نپذیرد؟
گفتم: چند بار این کار را کرده و از خدا آمرزش خواسته.
فرمود: هر قدر مومن از آمرزش خواهی به خدا رو کند ، و توبه کند خدا هم همان مقدار به آمرزش او باز می گردد هر چند دفعاتش فراوان باشد به راستی که خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است و توبه را می پذیرد و از بد کرداریها می گذرد. مبادا تو مومنین را از رحمت خدا نا امید سازی.
اصول کافی جلد 2 صفحه 432

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
انتخاب همسر و تشکیل خانواده یکی از حساسترین مراحل زندگی ماست، مقطعی که اگر به اندازه کافی برای آن وقت نگذاریم با چالش های متعددی در آینده روبه رو خواهیم شد.
این امر بر کسی پوشیده نیست که همسر خوب یکی از بزرگترین نعمت های خداوند متعال است که باعث آرامش و سعادت ما می شود.
در همین زمینه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند: «مِن سَعادَةِ المرءِ الزُّوجَةُ الصالحة؛(1) از سعادت مرد، داشتن همسر صالح است.»
از آنجا که انسان هر چه بیش تر نسبت به همسر شایستة خویش شناخت و معرفت داشته باشد رضایتش از وی بیش تر می شود، نیاز داریم که ویژگی ها و صفات یک همسر خوب و شایسته، در فصلی مستقل مورد بحث و کاوش قرار گیرد.
1. ایمان و تدین
قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «مَن تَزَوَّجَ اِمرَأَةً لا یَتَزوَّجَها اِلّا لِجَمالِها لَم یَرَ فیها ما یُحِبُّ وَ مَن تَزَوَّجَها لِمالِها لا یَتَزِوَّجَها اِلّا لَهُ وَ کَلَهُ اللهُ اِلیهِ، فَعَلَیکُم بذاتِ الدّین(2)؛ هر که با زنی به خاطر زیباییش ازدواج کند دلخواه را در او نبیند و هر که با زنی به خاطر مال و ثروتش ازدواج کند خداوند او را به همان مال و ثروت واگذارد پس بر شما باد به ازدواج با زنان متدین».
وقتی به این حدیث نورانی دقت می کنیم گیر بسیاری از زندگی های از هم پاشیده این روزها را می بینیم ، بعضی از جوانان برای مال و ثروت طرف مقابل ازدواج میکنند و بعد از گذشت چند صباحی می بینند این زندگی خیلی جدی تر از این حرف هاست و تاب تحمل همدیگر را ندارند و و جدا می شوند ، اما کسی که دیانت و معنویت را اساس انتخاب خود قرار می دهد هر روز بیش از پیش احساس خوشبختی می کند البته به شرطی که ایمان ها واقعی باشد و فقط برای ظاهر سازی نباشد که آن هم خود ماجرایی دیگر است .
2. اصالت و فرهنگ خانوادگی
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «إیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ؛(3) از سبزه هایی که در زباله دانی می رویند، بپرهیزید.» سوال شد یا رسول الله! خضراء الدمن چه کسی است؟ فرمودند: «زن خوش سیمایی که در خاندان و خانواده ای پست، تولد یافته باشد.»
با توجه به این رهنمود رسول گرامی اسلام، همسر انسان باید در خانواده ای با اصالت و با فرهنگ رشد کرده باشد تا فطرت پاک و خدادادیش دچار تغییرات محیطی و رذائل حاکم بر چنین خانواده هایی نشود. البته پیداست که مراد از خانواده پست، خانواده ای است که از مزایای انسانی مانند عقل، فهم، ادب، اندیشه، جوانمردی و دین داری بی بهره باشند؛ نه از مال و ثروت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: هر که با زنی به خاطر زیباییش ازدواج کند دلخواه را در او نبیند و هر که با زنی به خاطر مال و ثروتش ازدواج کند خداوند او را به همان مال و ثروت واگذارد پس بر شما باد به ازدواج با زنان متدین»
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله در حدیثی می فرمایند: «تَزَوَّجُوا فِی الحجزِ الصّالِحِ، فَإِنَّ العِرقَ دَسّاسٌ(4؛ با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید زیرا خون اثر دارد (اخلاق پدران به فرزندان منتقل می شود.).» این روایت به قدری گویا و روشن است که نیازی به هیچ گونه توضیح ندارد.
3. کم خرج و کم مهریه
از جمله صفات پسندیده همسر صالحه و شایسته انسان، کم خرج بودن و رعایت اقتصاد در هر شرایطی از زندگی است. این تعادل در اقتصاد می تواند در جاهای مختلفی خود را نشان دهد. کسی که به مشقت افتادن همسر خود را نمی خواهد، همسری با خیر و برکت است. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «مِن بَرَکَةِ الْمَرْأَةِ خِفَّةُ مّئُونَتِها؛(5) از برکت زن کم خرج بودن او است.» البته این موضوع به صورت عملی نیز به اثبات رسیده است که به هر اندازه چشم و هم چشمیها و ولخرجی ها کم تر باشد، صمیمیت و خوشبختی یک خانواده هم بیش تر است.
این موضوع، می تواند مصداق های مختلفی را در بر گیرد که از آن جمله، در میزان مهریه قابل بررسی است. اگر مهریه همسر، مناسب با شأن و منزلت واقعی وی باشد می تواند نقش فزاینده ای در میزان مناسبات زوجین ایفا کند همچنان که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله فرموده اند: «اَفضَلُ نِساءِ اُمَّتی اَصَبَحُهنَّ وَجهاً وَ اَقَلَّهُنَّ مَهراً؛(6) بهترین زنان امت من، خوبروترین و کم مهریه ترین آنها است» یا در نقطه مقابل آن امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اَمّا شُوْمُ المَرْأةِ فَکَثْرَةُ مَهْرِها(9)؛ شومی و ناخجستگی زن، زیاد بودن مهریه اش است.»

پی نوشت ها:
1) اصول کافی، شیخ کلینی، چاپ 8 جلدی، دار الکتب الاسلامیة، ج 5، ص 337، ح 4
2) التهذیب، شیخ طوسی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ج 7،ص 399، ح 1
3) من لا یحضر الفقیه، شیخ صدوق، قم، 1403 هـ . ق، جامعه مدرسین، ج 3، ص 391، ح 4377
4) مکارم الاخلاق، حسین بن طبرسی، شریف، قم، رضی، ص 197.
5) کافی، ج 5 ، ص 564، ح 37

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





رمزتوفیق در بیداری برای نماز شب
این مطلب به یقین ثابت است وخیلی ها هم نقل کرده اند که اگر از حال انسان معلوم شود که می خواهد نماز شب بخواند، بیدارش می کنند و بدون احتیاج به آیات و دعای معهوده؛ و این بیدار کردن به طرق مختلف است. ما برای اوقات خواب خود افسوس می خوریم که چرا برای نماز شب بلند نمی شویم در حالیکه اوقات بیداریمان را به غفلت می گذرانیم! زیرا اگر در بیداری به توجه و بندگی مشغول بودیم توفیق بیدار شدن برای خواندن نماز شب و تهجد و تلاوت قرآن پیدا می کردیم.
(درمحضر بهجت، از فرمایشات آیت ا… بهجت ، ره)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خدايا
تجربه مهربوني تو و فراموش کاري من هميشه برام تازگي داره!
هر بار که ميترسم و تو در آغوشم ميگيري…
هر بار که دلتنگ ميشوم و تو محکم دستامو ميگيري…
هر بار که تو تاريکي شب گم ميشم و تو فانوس به دستم ميدي…
هر بار که آرزو ميکنم و تو شگفت زده ام ميکني…
هر بار که تا ميخوام فرياد بزنم “کجايي؟” تو آهسته در گوشم ميگي: کنار تو!
هر بار که دلم بي تاب مهربونيت ميشه و تو بيتاب تر از من آرومم ميکني…
خداي من …
هر بار که فراموشت ميکنم و تو فراموشم نميکني..
هر بار برام تجربه ي تازه اي هست احساست
بزرگتر از قبل…
مهربان تر از قبل…
محبوب تر از قبل…
چه حس خوبيه وقتي “دوستت دارم” از قلبم ميگذره و تو بي واسطه ميشنوي … به همين سادگي…
خداي من، چه خوبه تو رو داشتن خدايا دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
بيشتر از هميشه “دوستت دارم”

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که
برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند .
( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت






یکی از علمای مشهد می فرمود :
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید .
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت .
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود..
حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند .
( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


حاج اسماعیل دولابی

گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.

غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟

تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





کسی که هر روز حساب کار خودش را نکند که من امروز چه کار کرده ام، کار خوب انجام داده ام یا کار بد، اگر کار خوب انجام داده، الحمدلله بگوید و اگر کار بد انجام داده استغفار کند، اگر کسی این کار را نکند، حضرت امام کاظم(علیه السلام ) می فرماید: “این فرد از ما نیست”
باید همانطور که بازاری ها شب به شب حساب کار خودشان را می کنند که امروز چقدر واردات جنسی، صادرات جنسی، واردات نقدی و صادرات نقدی داشتند و چرتکه می اندازند، ما هم باید دفتری داشته باشیم و از صبح تا غروب هر کاری کردیم، شب به شب در آن بنویسیم. خدای نکرده به نامحرم نگاه کردیم بنویسیم، غیبت کردیم بنویسیم، آواز حرام گوش کردیم بنویسیم، بعد اگر دیدیم کار بد انجام داده ایم استغفار کنیم و اگر کارهای خوب انجام داده ایم خدا را شکر کنیم.
کارهای بدمان را استغفار کرده و از خدا بخواهیم و تصمیم بگیریم که فردا دیگر این گناهان را انجام ندهیم. شب به شب باید حساب کنیم، اگر نکنیم جمع می شود و زیاد می شود و در روز قیامت گرفتار می شویم.


قسمتی از فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی



موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




رجبعلی خیاط

يك نفر سرش ضربه مي خورد و مي شكند ، او را نزد شيخ مي برند تا ببينند چه كار كرده است كه به اين روز افتاده است .
شيخ پس از توجه مي فرمايد : در كارخانه بچه اي را اذيت كرده اي ، و اگر از او رضايت نگيري ،قضيه دنباله دارد آن مرد تاييد مي كند و مي گويد :
پسر صاحب كارخانه ايراد نا مربوطي گرفته بود كه به او گفتم :مگر فضولي ؟!
شب هم كه براي گرفتن دستمزد رفته بود دلخور شدم و پسرك را به گريه انداختم .
شيخ فرمود :بي خود براي شما گرفتاري پيش نمي آيد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


آیت الله مجتهدی تهرانی


استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: اگر می خواهی قدر مادرت را بفهمی یک شب، دو تا آجر به شکمت ببند و بخواب در همان شب،متوجه سختی ولادت و بارداری خواهی شد خلاصه اگر پدر و مادر از شما ناراضی باشند، کارت گیر می کند و سلب توفیق می شوی.کاری کن پدر و مادر برای تو دعا کنند که دعای آن ها مستجاب است

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله


کیفر سه گناه به قیامت نمی ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می شود.)


۱ – عاق پدر و مادر
۲ – ظلم و تجاوز به مردم
۳ – ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی.


(بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۷۴)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





داشتن اعتقادات خوب موجب نمی‌شود آدم در معرض امتحانات سخت الهی قرار نگیرد.

ایمان و اعتقادات دینی به سلامت روح انسان کمک می‌کنند، اما جای تهذیب نفس و تزکیه را نمی‌گیرند.

بعضی‌ها پس از مؤمن شدن، در مرحلۀ خودسازی کم می‌آورند و آخر سر، خودشان را بر خدایی که می‌پرستند ترجیح می‌دهند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پيامبر صلى الله عليه و آله:
أَنَا زَعِيمٌ بِبَيْتٍ فِي رَبَضِ الْجَنَّةِ وَ بَيْتٍ فِي وَسَطِ الْجَنَّةِ وَ بَيْتٍ فِي أَعْلَى الْجَنَّةِ لِمَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقّاً وَ لِمَنْ تَرَكَ الْكَذِبَ وَ إِنْ كَانَ هَازِلًا وَ لِمَنْ حَسُنَ خُلُقُه‏

من براى كسى كه بگو مگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.

خصال ص 144، ح 170

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎن ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ……
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ!!!
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ …….
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻴکﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ
ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ …
ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرمایند :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن……..
ماهيان ازآشوب دريا به خدا شكايت بردند،درياآرام شد وآنهاصيد تور صيادان شدند!!!!
آشوبهاي زندگي حكمت خداست.ازخدا،دل آرام بخواهيم،نه درياي آرام!!!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امیر مومنان (علیه السلام):


بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر در ازدواج میانجیگری کنی تا خدا آن دو را گرد هم آورد.


(الکافی،ج5،ص331)

 


رسول خدا(صل الله و علیه و آله و سلم):


هرکس در کار ازدواج دو نفر اقدام کند و خدا نیز آن دو را گرد هم آورد،خدا در برابر هر قدمی که وی در این راه برداشته و هر سخنی که گفته ثواب یک سال عبادت می دهد.


(جامع الاخبار،ص102)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




“الهــــي”

همه “نام هــاي” ِ قشـنگ ِ"تــو”
را مي گذارمـــشان روي ِ زخــم هاي ِ “دلَم". . . . .

گفــــته بــــودي “اَلجَبّــــار”
يعنــــي کســـي کـــه “جُــــبران مــي کنـــد” همـۀ
شکستگـــــي هـــايِ “دلَم” را

گفـــــته بـــودي “اَلمُصَـوِّر”
يعنــــي کســـي کــه از “نُــــو مـــي ســــازد”
همـــۀ آنـــچه را “ويـران” شـــده اســـت درون ِ “دلم”

گفــــته بــــودي “الشّــــافــــي”
يعنــــي کســــي کـــه “شِــــفا” مـــي دهــد تمـــام ِ
“زخــــم هــــايِ عمــــيق” و “نـــا عــــلاج” را. . . .

هــــواي ِ “دلـم” ســـبک مــي شـــود بــا زمـــزمـۀ نـامت…

موضوعات: مناجات  لینک ثابت





از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟
فرمودند : بر چهار اصل:
۱٫ دانستم رزق مرا دیگری نمی‌خورد، پس آرام شدم؛
۲٫ و دانستم که خدا مرا می‌بیند، پس حیا کردم؛
۳٫ و دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی‌دهد، پس تلاش کردم؛
۴٫ و دانستم که پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.


بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۸؛
مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۲٫

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بزغاله ای روی پشت بام بود
و به شیری که از پایین عبور
می کرد توهین میکرد و
ناسزا می گفت.
شیر گفت :
این تو نیستی که به من ناسزا
می گوید ،
بلکه این جایگاه توست
که به من ناسزا می گوید.
مبادا بوسیله جایگاهت به دیگران
توهین کنی، که تکیه گاهت با گذر زمان سست شده و فرو میپاشد، آنگاه تو میمانی و آنهایی که تحقیرشان کردی……

پس در اوج قدرت مرد باش
(شیخ بهایی)

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




آیت الله خوشوقت (ره)

(امتحانات درشت) برای هر انسان مناسب با همان انسان(است). خُب کسانی که اهل علم نیستند هیچ­وقت خیلی از امتحانات برایشان پیش نمی­آید، (او) اهل علم نیست، امّا برای اهل علم یک امتحاناتی پیش می­آید که باید حواسشان جمع باشد. برای پولدارها یک امتحانات مخصوصی پیش می­آید که برای فقرا پیش نمی­آید. برای فقیر هم یک امتحانی پیش می­آید که برای دیگران نمی­آید. هر کسی متناسب با خودش گاهی از آن امتحانات درشت (برایش) پیش می­آید. امّا انجام واجب و ترک حرام همیشه هست. این امتحانات دائمی است.

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
روزی حضرت سلیمان از خداوند اجازه خواست تا به شکرانه ی حشمت و سلطنتی که خداوند بر او بخشیده است ، مهمانی برگزار کند و به همه ی مخلوقات سوری بدهد
خداوند اجازه فرمود و سلیمان هم سفره ی عظیمی تدارک دید و از همه ی مخلوقات دعوت کرد تا یک وعده غذا مهمان او باشند
روز مهمانی ، یک ساعت مانده به وقت پذیرائی ، ماهی بزرگی که نامش هَــــــلوع بود ، سر از زیر آب بیرون آورد به حضرت سلیمان عرض کرد گویا امروز ناهار مهمان شما هستیم . سلیمان گفت آری . سلیمان از او خواست که صبر کند تا همه ی میهمان ها بیایند و با هم غذا بخورند ، اما هلوع نپذیرفت و لذا سلیمان قبول کرد که او سهم خودش را زودتر بخورد . هلوع دهانش را باز کرد و در یک نفس همه آنچه را که در سفره بود ، بالا کشید و به سلیمان گفت که من با این غذا سیر نشدم ، آنچه خوردم ، نیم قورت بود ، در حالی که من باید سه قورت غذا بخورم تا سیر شوم ، لذا دو قورت و نیم باقی مانده است
حضرت سلیمان با دیدن این صحنه به سجده افتاد و به عجز خویش در پیشگاه الهی اقرار کرد و از خدا خواست که آبروی او را حفظ کند و برای سیر شدن مهمان هایش که در راه بودند ، رزق بفرستد
آنگاه حضرت سلیمان از هلوع پرسید که خداوند هر روز تو را چطور سیر می کند؟
هلوع عرض کرد برگ سبزی را برای من می فرستد که با خوردن آن سیر می شوم
قـــــرآن فرمود : خلق الانسان هَـلوعاً ، انسان هلوع (حریص) آفریده شده است . لذاست که جز خدا هیچ چیز انسان را سیر نمی کند . همین که انسان با قلب یاد خدا کرد ، سیر می شود
به همین خاطر بود که پدر و مادرهای قدیمی در مورد بچه های پرخورشان می گفتند: مگر خدا سیرش کد و الا سیری ندارد ، چه حرف درستی بود
شرح حکمت : حضرت سلیمان در این داستان یک منم زد و خواست که حشمت خودش را بر همه نشان بدهد و همه خلق را سر سفره خودش مهمان کند اما خدا به حضرت سلیمان نشان داد که اگر تو روزی دهنده بودی حتی یکی از مخلوقات مرا هم نمی توانی سیر کنی ، لذا حضرت سلیمان به سجده افتاد که خدایا فقط تویی که می توانی مخلوقاتت را سیر کنی و من نمی توانم
انسانی که اهل حرص است مانند آن هَـــــلوع است و اگر همه عالم را هم بخورد دو قورت و نیمش هنوز باقی است . یعنی اگر قرار باشد کسی با دنیا سیر شود محال است که سیر بشود ، چون اگر تمام پول و ثروت و مقام دنیا را هم که به او بدهند باز هم سیر نمی شود
تمام ثروتمندان بزرگ عالم را نگاه کنید تا دقیقه آخر عمرشان حرص اضافه کردن به ثروتشان را دارند ، چون سیر نشده اند . بزرگترین و قدرتمندترین آنها مانند آمریکا را ببینید که مایل است حیطه قدرت و سلطه خود را در دنیا گسترده تر بکند بخاطر این است که سیر نمی شود و به همین دلیل آرام و قرار ندارد . انسان هَــــــلوع است . و اگر بخواهد خودش را با دنیا سیر کند ، دنیا نیم قورتش هم نیست و هنوز دو قورت و نیم دیگرش باقی است
لذا جز خدا هیچ چیز انسان را سیر نمی کند . همین که انسان با قلبش یاد خدا را بکند و به خدا راه پیدا کرد و با خدا صمیمی شد از همه چیز عالم سیر می شود و تشنه هیچ چیزی نیست
فقط خداوند است که می تواند روح انسان را اشباع و سیر کند . هیچ چیزی جز لقای خدا ، جز ربط با خدا ، جز قرب خدا ، جز رسیدن به مقام عندالهی ، نمی تواند انسان را سیر کند


مصباح الهدی، فرمایشات مرحوم حاج اسماعیل دولابی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 آیت الله جوادی آملی دام ظله:

مردم عادی عمر خود را از حرکت زمین به دور آفتاب به دست می آورند. مثلا کسی که می گوید من پنجاه سال عمر دارم، منظورش این است که من پنجاه سال روی زمینی زندگی کرده ام که پنجاه بار به دور آفتاب گشته است؛
ولی این عمر زمین است، نه عمر کسی که بر روی آن زندگی می کند؛
مگر این که فرد مزبور در این مدت، پنجاه مرحله علمی و عملی را بگذراند؛ وگرنه چنین شخصی کودک پنجاه ساله ای بیش نیست.
دلیل ندارد که زمین به دور آفتاب حرکت کند، ولی عمر این شخص زیاد شود؛ چون زندگی هر کس محصول حرکت خود اوست، نه محصول حرکت دیگری.
  بنابراین سیرت و سنت هر کس، شناسنامه اوست و اگر کسی بدون هیچ گونه حرکت علمی و عملی در مدت زندگی اش، حرکت زمین به دور آفتاب را عمر خود به حساب آورد، این وصف حال متعلق به موصوف است.
اگر انسان تحولی در علم و عمل پیدا کرد، این تحول حقیقتاً محصول عمر اوست و مبنای محاسبه عمر به شمار می آید.


  کتاب مهر.آیت الله جوادی آملی

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





هیچ دعایی را کوچک نشمارید ، شاید استجابت در همان دعا باشد . هر کس بعد از نماز، یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد ، آن وقت بلند می شود و می رود. تا نماز را خواندی بلند نشو و نرو ، تعقیبات بخوان ، دعا بخوان . همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود . بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان. بنشین در خانه خدا و گدایی کن و حاجت بخواه . شاید همین امشب دعایت گرفت .انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند . خود خدا می فرماید : شما بخوانید مرا، من مستجاب می کنم دعایتان را .


آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




 

ما چه مى كرديم؟! ما چه مى كرديم، اگر اينها نبودند؟!… دلباخته هاى حقيقى، سرباخته هايند. انسان هاى مقاومت را، از عاشقى نترسانيد!
بر شانه هاى شهر، مگر مرگ مى آورند؟ بچه هاى كربلا دارند مى آيند: بچه هاى اشك و آتش، بچه هاى غيرت و غربت و بى قرارى، بچه هاى تخريب و انفجار، بچه هاى تهاجم و تنهايى، بچه هاى يقين و يقين و يقين، بچه هاي يكشبه ى صدساله، بچه هاى بزرگوار!….
بچه هاى مرگ، دارند براي ما “زندگى” مى آورند. مرگ، كه نه!… اينها، بچه هاى “بى مرگى” اند:بچه هاى شهادت، بچه هاى مقاومت…
شهيدان را بر شانه ها نشانده اند. “فاتحان” را هميشه بر"شانه” مى نشانند! بوى مرگ فاصله نمى شناسد… بوى كربلا، بوى جبهه، بوى انقلاب، بوى امام، بوى بسيج، بوى اشك و تنهائى… همه در هم آميخته، و “يكدست"، بر كبريا در آويخته! كبوتران پرواز خبر از هواى تازه مى دهند.
…و دنيا مى ماند در اين همه حيرت، كه يك آبادى، اين همه طاقت و جسارت را از كجا مى آورد، كه مى تواند"قيامت” را ـ يكسره ـ بر دوش كشد!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




چرا وقتی ماشین ات جوش می آورد ، حرکت نمی کنی ؟
کنار زده و می ایستی ؟
چون ممکن است آتش بگیرد و به خودت و دیگران صدمه بزند!
خودت هم همینطوری…
وقتی جوش می آوری ، عصبی و عصبانی می شوی.
در این حال تخته گاز نرو !
بزن کنار ، ساکت باش ، و هیچ نگو…!
وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیان….
جوانمردی به جان است نه جامه!


مردی نزد جوانمرد آمد و گفت: «تبرکی می خواهم. جامه ات را به من بده تا من نیز همچون تو از جوانمردی بهره ای ببرم.» جوانمرد گفت: «جامه مرا بهایی نیست. اما سوالی دارم؟» مرد گفت: «بپرس.» جوانمرد گفت: «اگر مردی چادر بر سر کند زن می شود؟» مرد گفت: «نه.» جوانمرد گفت: «اگر زنی جامه مردانه بپوشد مرد می شود؟» مرد گفت: «نه.» جوانمرد گفت: «پس در پی آن نباش که جامه از جوانمردان دربرکنی که اگر پوست جوانمرد را هم دربرکشی جوانمرد نخواهی شد. زیرا جوانمردی به جان است نه به جامه!»
کشکول شیخ بهایی

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت





ایت الله قاضی (ره)

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت






آیت الله مظاهری فرمود: وقتی درک محبّت خدا در کسی نباشد و دل او خالی از خدا شود، خواه ناخواه دیگران دل او را پر می کنند و به عشق های مجازی مبتلا می شود.

وقتی قرآن در خانه ای فراموش شود، خدا فراموش شده و وقتی خدا فراموش شود، آن خانه و آن زندگی تاریک است و نور ندارد. تقاضای دیگری که دارم این است که با دعا انس داشته باشید و همیشه دعا بخوانید.
ما در این ماه ها چقدر سراغ قرآن می رویم؟ آخرین باری که نشستیم و درست و حسابی یک دعای از سر اخلاص نه از سر نیاز به درگاه خداوند بخشنده مهربان داشته ایم کی بوده است؟

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





منصور عمار گوید: سالی به زیارت خانه خدا می رفتم که به کوفه رسیدم . شبی از خانه بیرون آمدم و از کوچه ای گذشتم . صدای مناجات شخصی را شنیدم که می گفت:
«خدایا! به عزت و جلال تو سوگند که من با گناهم، در پی مخالفت با تو نبودم و به عذاب تو نیز جاهل نبودم، لیک خطایی سر زد و شقاوت درون، مرا به گناه آلوده ساخت و پرده پوشی تو بر خطای بندگان مغرورم ساخت و از روی جهل و نادانی، عصیان ورزیدم. خدایا! حال، چه کسی مرا از عذابت می رهاند و اگر دستم از ریسمان رحمتت کوتاه شود، به ریسمان چه کسی چنگ زنم؟!»
من خواستم وی را بیازمایم. از این رو، دهان بر شکاف در نهادم و این آیه را خواندم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ.» (سوره تحریم/ آیه 6 )
ای اهل ایمان! خود و خانواده تان را از آتشی که هیزمش انسانها و سنگ‌هایند، نگاه دارید؛ آتشی که فرشتگانی خشن و سختگیر بر آن گمارده شده اند.
او، فریادی کشید و ساعتی ناراحتی و ناله کرد و سپس خاموش شد. خانه را نشان کردم و روز دیگر آمدم تا از وی خبر بگیرم. جنازه ای دیدم بر در سرای نهاده اند و پیرزنی که پیاپی به خانه می رود و بیرون می آید.
پرسیدم ای مادر! این مرد کیست که از دنیا رفته است؟
گفت: «جوان خدا ترسی از فرزندان رسول خدا(ص)، دیشب در حال راز و نیاز با خدا بود، مردی از این جا می گذشت، آیه از قرآن بخواند، او بیفتاد و ساعتی ناراحتی کرد و جان داد.»
گفتم: «خوشا به حالش، چنین اند اولیای خدای!»

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
1 2