✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
یک داستان جالب از شهیدی ایرانی که در جوار امام حسین(ع) دفن شد


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



امروز هم شهدا خودشان را نشان ندادند» اين جمله ي تأسف بار بر و بچه هاي تفحص لشگر 14 امام حسين (ع) بود كه در غروب آخرين روز از جست و جوي طاقت فرسا و بي نتيجه ي خود، با صد اندوه بر زبان مي آوردند.
آنان اميدوار بودند كه پس از يك هفته تلاش، آقا، امروز ديگر حتماً به آن ها عيدي مي دهد. چرا كه عيد شعبان بود و روز ولادت آقا، اما دريغ و حيف، باز هم دست خالي.
در ميان اين جمع غم زده، بيش از همه چهره ي خسته و خاك آلود علي رضا به چشم مي آمد. هم او كه با هزار اصرار توانسته بود اجازه ي تفحص محدود يك هفته اي را در منطقه ي عملياتي محرم بگيرد.
قرارگاه با او مخالفت مي كرد چون اعتقاد بر اين بود كه در منطقه ي مد نظر علي رضا (منطقه ي شرهاني) شهيدي بر جاي نمانده، اما او دست بردار نبود و آن قدر پافشاري كرد تا توانست جواز كار را بگيرد، جوازي كه به او فقط يك هفته اجازه ي تفحص مي داد و امروز آخرين روز آن بود. يك هفته تلاش و جست وجو، شكافتن و جابه جا كردن خروارها خاك هيچ نتيجه اي عايد نكرده بود.
علي رضا سر را ميان دو دست خود گرفت، آرنج ها را بر زانوان خود تكيه داد و با نگاهي حسرت بار به دشت مملو از لاله و شقايق منطقه شرهاني چشم دوخته بود.
آفتاب در حال غروب كردن است.
مطابق رسم معمول اهل تفحص، در پايان هر عمليات بچه ها يك يادگاري از منطقه ي تفحص شده براي خود برمي دارند.
يكي پوكه، يكي فشنگ، يكي خشاب، يكي.. اما علي رضا فقط به دشت خيره شده، چشمه ي چشمان او خاك هاي پهن دشت صورتش را شسته بود.
كم كم او نيز خود را آماده مي كرد تا مانند ديگران بپذيرد كه در اين دشت قامت هيچ سروي نياراميده است. با خود گفت اين بار به جاي يادگاري هاي مرسوم گلي را برمي دارم. در فاصله چند متري شقايقي را نشان كرد به نظر مي رسد كه با ديگر هم جنسان خود تفاوتي آشكار دارد. خوشرنگ تر و زيباتر، باشكوه تر است و سرفراز تر، بلند شد نزديك رفت هنگامي كه قصد چيدن آن را كرد، حالت خاصي به او دست داد منصرف شد و تصميم گرفت اين گل زيبا را با ريشه درآورد و در ظرفي بگذارد و با خود ببرد. آهسته آهسته خاك ها را كنار زد هرچه پايين تر رفت تپش قلبش شديد تر شد كم كم به ريشه رسيد خواست كه ريشه را با خاك بيشتري درآورد اما نتوانست. دستانش به جسم سختي خود گويا سنگ بود اما نه سر انگشتانش به او گفتند كه جنس اين جسم آشناست.
او اين جنس را بارها و بارها لمس كرده، مطمئن نبود، باقيمانده خاك ها را كنار زد به ناگه جمجمه اي در پيش چشمش آشكار گرديد، خدايا چه مي بينم…..
شقايق از وسط پيشاني شهيدي از خاك سر بيرون آورده، چشمان خود را لمس كرد تا مطمئن شود كه خواب نمي بيند.
هفت روز تلاش پيگير و طاقت فرساي او و بچه ها نتيجه داده بود، فرياد برآورد يا حسين (ع)، يا زهرا (س)، يا حسين (ع)، همه جمع شدند پلاك را برداشتند مشخصات پلاك نشان از رزمندگان ما داشت. علي رضا از خود بيخود شده بود آن ها عيدي شان را از آقا گرفتند.
پلاك شهيد به مركز برده شد و نام او استعلام گرديد صاحب پلاك شهيدي بود بزرگوار از لشگر 14 امام حسين (ع) شهيد مهدي منتظرالقائم!

راوي : سيد عباس دانش گر

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




مجتهدي تهراني:

وضو مي‌گيري، اما در همين حال اسراف مي‌کني
نماز مي‌خواني اما با برادرت قطع رابطه مي‌کني
aروزه مي‌گيري اما غيبت هم مي‌کني
صدقه مي‌دهي اما منت مي‌گذاري
بر پيامبر و آلش صلوات مي فرستي اما بدخلقي مي کني
دست نگه دار بابا جان!

ثواب‌هايت را در کيسهٔ سوراخ نريز…..

چه تعبیرزیبایی…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





خدایا …..
قسم به لحظه ای که دلم را می شکنند و جز تو مرهمی نیست…
قسم به لحظه ای که مرا می فروشند و جز تو خریداری نیست…
قسم به لحظه ای که تنهایم می گذارند و جز تو همراهی نیست…
قسم به لحظه ای که دوستم ندارند و عاشقی جز تو نیست…
من دوستت دارم ……
بارالها مرهمم باش، خریدارم باش، یارم باش، عاشقم باش…
که کسی جز تو دلسوزم نیست !!.
روزتان سرشار از عشق الهی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مرحوم حضرت آیت الله سیّد عبدالکریم کشمیری:

دائم در خدمت خدا باشید.

وقتی که اراده و عمل للّه شد ، فنای عبد تحقّق می پذیرد.

با خدا رفیق شوید ،
نه اینکه او رفیق است ، بلکه شفیق هم می باشد.

قلب حرم خداست
پس در حرم خدا ، غیر خدا را ساکن نکنید.

کسی که حقایق را واقعاً دیده باشد ، به مسائل صوری دل نمی بندد.

انسان در معرض بلا و امتحان است.
فقط باید به خدا پناه ببرد.

تا سالک به توحید نرسد و فقط حقّ را به شهود نبیند ، به زحمت می افتد.

با خدا دوست شوید
(یا خیر حبیب و محبوب).

وقتی عبد فانی فی الله می شود که کارهایش برای خدا شود و خودیّت خود را نبین

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شیخ رجبعلی خیاط :

در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف بشدت میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!

باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده!

جلو رفتم دیدم او یک جوان است!
او را تکانی دادم!

بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی!

گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستی!
برف، برف!
روی سرت برف نشسته!

ظاهرا مدت هاست که اینجایی!
مریض می شوی!
خدای ناکرده می میری!
اینجا چه میکنی ؟

جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره ای به روبرو کرد!

دیدم او زل زده به پنجره خانه ای!
فهمیدم عاشق شده!

نشستم و با تمام وجود گریستم!
جوان تعجب کرد!
کنارم نشست!
گفت تو را چه شده ای پیرمرد!
آیا تو هم عاشق شدی؟!

گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! [عاشق مهدی فاطمه] ولی اکنون که تو را دیدم [چگونه برای رسیدن به عشقت از خودبی خود شدی] فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده!

مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!!

یا صاحب الزمان شرمنده ایم آقا…اللهم عجل لولیک الفرج..

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
1 2