✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
آه پروردگارا...!!!


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




مرد جوانی از استادس رمز یافتن خدا را پرسید . استاد به شاگردش گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. استاد از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید استاد با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. مرد تلاش می‌کرد تا خود را رها کند اما استاد قوی‌تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. استاد سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود. استاد از او پرسید: «در آن وضعیت تنها چیزی که می‌خواستی چه بود؟»
پس جواب داد: «هوا»
استادگفت: «این راز موفقیت است! اگر همان طور که هوا را می‌خواستی در جستجوی خدا هم باشی به دستش خواهی آورد. رمز دیگری وجود ندارد.»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روزی صوفیی در یک باغ زیبا سر بر زانو نشسته بود و به مراقبه رفته بود تا اینکه:
صوفیى در باغ از بهر گشاد
صوفیانه روى بر زانو نهاد
پس فرو رفت او به خود اندر نغول
شد ملول از صورت خوابش فضول
که شخصی از آنجا گذشت و مراقبه صوفی را برهم زد و به او گفت :
که چه خسبى آخر اندر رز نگر
این درختان بین و آثار و خضر
امر حق بشنو که گفته ست انظروا
سوى این آثار رحمت آر رو
شخص به صوفی گفت که چرا خوابیدی؟ مگر خدا نفرموده است که به آثار نگاه کنید پس چرا خوابیدی و به این درخت و گل و بلبل و… نگاه نمی کنی؟ صوفی جواب داد:
گفت آثارش دل است اى بو الهوس
آن برون آثار آثار است و بس
باغها و سبزه ها در عین جان
بر برون عکسش چو در آب روان
 مثنوی؛ دفتر ششم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
همیشه امیدتان به خدا باشد
نه بندگانش؛

چون امید بستن به غیر خدا

همچون خانه عنکبوت است :

سست، شکننده و بی اعتبار

خدا به تنهایی برایتان کافیست
در همه حال به او اعتماد کنید …
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

آیت ﺍﻟﻠﻪ بهجت(ره) فرمودند:

ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ. ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ
و ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ،

ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ:

ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.

 دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.

 سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین (ع) و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ (س) ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ.

 ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ:
ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ وایثارگران ﭼﻪ؟

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:

ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ.
 ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ،
 ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ
 ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ
 ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟
 ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ
 ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﻴﻢ.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




#داستانک
 

اسب سواری ، مرد افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست .
مرد سوار دلش به حال او سوخت ، از اسب پیاده شد او را از جا بلند کرد وبر روی اسب گذاشت….. تا او را به مقصد برساند!
مرد افلیج که اکنون خودرا سوار بر اسب میدید دهنه ی اسب را کشید و گفت :
اسب را بردم ……
….و با اسب گریخت!
پیش از آنکه دور شود صاحب اسب داد زد :
“تو تنها اسب را نبردی ، جوانمردی را هم بردی!
اسب مال تو ؛ اما گوش کن ببین چه می گویم …..”
مرد افلیج اسب را نگه داشت ، مرد سوار گفت : “هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی!”
می ترسم که دیگر “هیچ سواری” به پیاده ای رحم نکند!

حکایت ، حکایت روزگار ماست!!
به قدرتمندان و ثروت اندوزان و کاخ نشینان بگویید: شما که با جلب اعتماد مستمندان و بیچارگان و ستمدیدگان ؛ اسب قدرت بدستتان افتاده ……..
……شماها؛
نه فقط اسب ,
که ایمان ،
اعتماد؛
اعتقاد
و……….
نان سفره مان را بردید…..
…..فقط به کسی نگوئید چگونه سوار اسب قدرت شدید!!!
……افسوس…..که دیگر؛ نه بر اعتمادها اعتقادیست و نه بر اعتقادها اعتمادی!

“کلیله و دمنه”
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺳﺎﻋﺘﻬﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ، ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﻴﺸﻴﻨﻢ ﻭ ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﻲﻛﻨﻢ…

ﺁﺩﻣﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺭﻥ،
ﺣﺘﻤﺎ ﻳﻪ ﺟﺎﻳﻲ، ﻛﺴﻲ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ ﻛﻪ
ﻣﻨﺘﻈﺮﺷﻮﻧﻪ…
ﺍﻭﻧﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻳﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ،
ﻗﻄﻌﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻦ ﻛﻪ ﻧﻔﺲﻧﻔﺲ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺎﺩ…
ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﭘﺎﻳﻴﻨﻪ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺪﻡ ﻣﻲﺯﻧﻦ،
ﺣﺘﻤﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻦ!!

ﺑﻨﻈﺮﻡ، ﻟﺬﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ “ﺍﻧﺘﻈﺎﺭِ ﻣﺤﺎﻝ” ﻫﺴﺖ، ﺩﺭ “ﻭﺻﺎﻝ” ﻧﻴﺴﺖ‌..‌.
ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻴﮕﻢ؛
ﺑﻌﻀﻲ ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ، ﻳﻜﺒﺎﺭ ﺩﻳﺪ ﻭ ﻳﻚ ﻋﻤﺮ … ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 #تلاش_برای_آزادی

ماهی گیر ، تور را کشید . چند خرچنگ و قورباغه و یک قوطی کنسرو و چندتا ماهی کوچک توی تور بودند .
شکم یک ماهی زیر آفتاب ، برق می زد . ماهی نصف تن اش را از سوراخ تور رد کرده بود و دهانش ، بازو بسته می شد .
ماهی گیر ، ماهی را گرفت و پرت کرد توی آب .
همراهش پرسید :
- یک ماهی هم که گرفتی ، ولش کردی توی آب !… چرا؟
ماهی گیر گفت :
- آخه اون به قدرکافی تلاشش را برای آزادی کرده بود !
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

مي گويند حضرت سليمان زبان همه جانداران را مي دانست ، روزي از خدا خواست تا يك روز تمام مخلوقات خدا را دعوت كند .
از خدا پيغام رسيد ، مهماني خوب است ولي هيچ كس نمي تواند از همه مخلوقات خدا يك وعده پذيرائي كند .
حضرت سليمان به همه آنها كه در فرمانش بودند دستور داد تا براي جمع آوري غذا بكوشند و قرارگذاشت كه فلان روز در ساحل دريا وعده مهماني است .

روزي كه مهماني بود به اندازه يك كوه خوراكي جمع شده بود . در شروع مهماني يك ماهي بزرگ سرش را از آب بيرون آورد و گفت : خوراك مرا بدهيد .
يك گوسفند در دهان ماهي انداختند . ماهي گفت : من سير نشدم . بعد يك شتر آوردند ولي ماهي سير نشده بود .
حضرت سليمان گفت : او يك وعده غذا مهمان است آنقدر به او غذا بدهيد تا سير شود .
كم كم هر چه خوراكي در ساحل بود به ماهي دادند ولي ماهي سير نشده بود . خدمتكاران از ماهي پرسيدند : مگر يك وعده غذاي تو چقدر است ؟‌
ماهي گفت : خوراك من در هر وعده سه قورت است و اين چيزهائي كه من خورده ام فقط به انداره نيم قورت بود و هنوز دو قورت ونيمش باقي مانده است .
ماجرا را براي سليمان تعريف كردند و پرسيدند چه كار كنيم هنوز مهمانها نيامده اند و غذاها تمام شده و اين ماهي هنوز سير نشده .
حضرت سليمان در فكر بود كه مورچه پيري به او گفت : ران يك ملخ را به دريا بياندازيد و اسمش را بگذاريد آبگوشت و به ماهي بگوئيد دو قورت و نيمش را آبگوشت بخورد .

از آن موقع اين ضرب المثل بوجود آمده و اگر فردي به قصد خير خواهي به كسي محبت كند و فرد محبت شونده طمع كند و مانند طلبكار رفتار كند مي گويند : عجب آدم طمعكاري است تازه هنوز دو قورت ونيمش هم باقي است .
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم