✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ای خاطرات کودکی...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: چرا به امام مهدي قائم و اباصالح مي گويند؟

پاسخ: به او قائم مي‌گويند، زيرا به امر خدا قيام به حق مي‌كند و جهان را از شرك و ظلم مي‌رهاند. اينكه چرا به او اباصالح مي‌گويند چند قول بيان شده است:
الف. در زمان ظهور و حاكميت او، همه جا را صلح و دوستي مي‌گيرد و او پدر صلح مي‌باشد.
ب. در قرآن آينده زمين براي صالحان(انبياء/105) رقم خورده است و او چون امام و به تعبير دين صالحان است، لذا “ابا صالح” مي‌گويند.
ج. زيرا او فرياد رس درماندگان و نيازمندان است. در برخي تعابير آمده است كه در موقع گرفتاري از لفظ يا ابا صالح مدد بگيريد، مشكل شما حل مي‌شود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: اسامي حضرت را نام ببريد ؟

پاسخ: كنيه داراي اسمى است كه با لفظ “اب” يا “ام” شروع مى‏شود مانند: اباعبداللّه و امّ البنين. امام زمان(ع) همان نام و كنيه پيامبر اسلام(ص) است و در برخى از روايات از بردن نام ايشان تا هنگام ظهور، نهى شده است.
لقب‏هاى مشهور آن حضرت عبارتند از: مهدى، قائم، منتظَر، بقيةالله، حجّت، خلف صالح، منصور، صاحب الامر، صاحب الزمان و ولىّ‏عصر كه معروف‏ترين آن‏ها “مهدى” است.
هر يك از اين لقب‏ها، بيانگر پيام ويژه‏اى درباره آن بزرگوار است.
آن امام خوبى‏ها را “مهدى” گفته‏اند زيرا كه هدايت شده‏اى است كه مردم را به سوى حق مى‏خواند و “قائم” خوانده‏اند چون براى حق، قيام خواهد كرد و “منتظَر” ناميده‏اند زيرا كه همگان در انتظار مقدم اويند و “بقيةاللّه” لقب داده‏اند چرا كه باقيمانده حجت‏هاى خدا و آخرين ذخيره الهى است.
“حجّت” به معنى گواه خدا بر خلق و “خلف صالح” به معنى جانشين شايسته براى اولياء خداست. او “منصور” است چون از سوى پروردگار يارى مى‏شود و “صاحب الأمر” است چون امر ايجاد حكومت عدل الهى به عهده اوست. “صاحب الزمان و ولىّ عصر” نيز به معنى آنست كه او حاكم و فرمانرواى يگانه زمان است.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: اثبات لقب صاحب الزمان

پاسخ: يکي از نامها و لقبهاي حضرت مهدي(ع) لقب “صاحب الزمان” است. اين نام اشاره به يکي از مقامهاي آن حضرت در دين و شريعت و جايگاه خاص آن وجود شريف دارد. در اين مقال به طور اختصار اين نام و مفهوم آن را از دو ديدگاه بررسي ميکنيم.
يک. از نظر کلام اسلامي در مذهب شيعه اثني عشري:
دانشمندان علم کلام عقيده دارند خداوند در هر زمان، ولايت، رهبري و هدايت جامعه به سوي شريعت و سعادت را بر عهده انسانهاي برتر و کامل در آن زمان گذاشته است. اين انسانها از هر گونه خطا و اشتباه محفوظ و مصون ميباشند. آنان در مقام ولايت و امامت، از ناحيه خداوند، انسانها و جوامع زمان خويش را مديريت ميکنند. اگر “صاحب الزمان” در معناي کلامي صاحب و داراي اختيار براي مديريت و تدبير امور جامعه اسلامي معنا شود، اين مقام مخصوص پيامبر و امامان معصوم(ع) پس از آن حضرت خواهد بود و پس از يازدهمين امام، اين مقام مخصوص حضرت مهدي(عج) خواهد بود و اين همان ولايت تشريعي و مقام امامت در هر زمان است که در مذهب شيعه اثبات شده است. اين معنا در نامهاي ولي عصر(ع)، امام عصر، امام زمان، صاحب الامر نيز اراده شده است.
دو. از نظر فلسفه و عرفان شيعه:
در عرفان شيعه ـ که برگرفته از معارف اهل بيت(ع) است ـ خداوند داراي ولايت کلي بر عالم وجود و آفرينش است، يعني، هر گونه هدايت به سوي تکامل وجودي با اراده الهي انجام ميشود و اين اراده از راه انتقال و افاضه تنزيلي(مقوله به تشکيک) و درجه به درجه اعمال ميگردد. و انسان کامل در هر زمان، واسطه فيض براي رساندن نعمتهاي مادي و معنوي به ديگر موجودات است. از نظر تکامل وجودي و دريافت فيض الهي، پيامبر اسلام در رتبه پس از خداوند قرار دارد و پس از او امامان معصوم(ع) نسبت به زمان خويش اعمال هدايت تشريعي و تکويني دارند. مقام هدايت باطني موجودات از نظر تشريعي و تکويني را ولايت تشريعي و تکويني مينامند و يکي از معاني “صاحب” داراي اختيار و ولايت و قدرت تصرف معنوي است.
بر اساس اينکه “صاحب الزمان” به معناي داراي اختيار و قدرت تعرف و هدايت در عصر و زمان خويش بر موجودات باشد، اين ولايت باطني شامل تشريع و تکوين ميشود، يعني، حرکت تکاملي موجودات از بعد معنوي و مادي توسط اراده امام است که به اذن خدا انجام ميشود و مراد از تکوين بعد مادي موجودات و امور مربوط به ماده است و از آنجا که زمان عبارت از حرکت ماده و مقدار حرکت ماده است، لذا اين بعد مادي موجودات نيز مانند ساير ابعاد انها، تحت تصرف و اراده امام و واسطه فيض الهي خواهد بود. پس به اين معنا امام داراي قدرت تصرف بر ابعاد موجودات(از جمله بعد زمان) ميباشد و معناي صاحب الزمان روشن ميگردد. البته اين هدايت و ولايت، بر اساس نظم بسيار دقيق در نظام آفرينش صورت ميگيرد.
گفتني است وقتي سخن از ولايت تکويني و قدرت تصرف امام بر موجودات ميشود منظور اين نيست که يک انسان به عنوان انسان و از بعد مادي ميتواند در زمان تغيير ايجاد کند تا اين اشکال يش آيد که “اين دور منطقي و باطل است” و انسان ماده و تحت قوانين ماده، نميتواند از تحت قوانين ماده خارج شود و بر زمان( که خود مادي است) تصرف و تغيير ايجاد کند!؟ بلکه مراد تصرف انسان از نظر معنوي و ماوراء الطبيعه بر ماده و طبيعت است؛ زيرا انسان داراي دو بعد مادي و معنوي (غير مادي) است و بعد غير مادي حاکم بر بعد مادي او است. پس ميتواند قدرت تصرف بر ماده را دارا باشد.
در فلسفه عقلي اثبات شده که ماوراي طبيعت، حاکم بر طبيعت است. پس معناي صاحب الزمان براي حضرت مهدي(ع) يعني او داراي قدرت هدايت باطني و ولايت تشريعي و تکويني است.
نتيجه آنکه نام صاحب الزمان،صاحب الامر، ولي عصر، امام زمان، امام عصر در ديدگاه کلام و عرفان شيعي، معناي خاص خود را دارد. در علم کلام شيعي به معناي صاحب اختيار در تدبير و رهبري جامعه اسلامي و بيان و حفظ شريعت است.
و در عرفان به معنا کسي که داراي اختيار و قدرت معنوي براي دريافت فيض و رساندن فيض به موجودات است؛ اعم از آنکه اين فيض و رحمت، نعمتي تشريعي براي هدايت و تکامل معنوي باشد يا نعمتي تکويني براي هدايت تکويني و حرکت به سوي کمال مادي.(ر.ک: عصاره خلقت، جوادي آملي؛ امامت ـ رباني گلپايگاني؛ هدايت در قرآن، جوادي آملي).

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا نام امام مهدي در قرآن آمده است؟

پاسخ: خير نام ايشان در قرآن نيامده است؛ علت اين را ما نمي‌دانيم. البته برخي از بزرگان گفته‌اند شايد يكي از علت‌ها اين باشد كه اگر نام حضرت در قرآن ذكر مي‌شد، دشمنان قرآن را تحريف كرده‌ و تغيير مي‌دادند و ما ديگر نمي‌توانستيم به درستي از قرآن استفاده كنيم. خداوند براي آنكه قرآن دچار دست‌كاري و تغيير نشود، نام ائمه(ع) را در قرآن ذكر نكرد. البته آيات متعددي از قرآن مربوط به امام زمان(ع) است؛ از جمله آيه 105 سوره انبياء، آيه 55 سوره نور و آيه 33 سوره توبه.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چرا مي گوييم مراجع تقليد نائبان امام زمان (ع) مي باشند ؟

پاسخ: مراد از نايب امام(ع) كسي است كه در زمان غيبت آن وجود مقدس، از طرف ايشان سرپرستي جامعه‌ شيعه را بر عهده دارد. نايبان به دو گروه تقسيم مي‌شوند:
1. نايب خاص: فردي است كه به طور مشخص و معين از طرف امام معرفي مي‌شود. نايبان خاص، چهار نفر بودند كه از سال شروع غيبت(سال 260 هـ .ق) به مدت هفتاد سال(تا سال 329 هـ . ق) نيابت حضرت را بر عهده داشتند. نام آنان، چنين است: عثمان بن سعيد عمري، محمد بن عثمان بن سعيد عمري، حسين بن روح نوبخي و علي بن محمد سمري.
2. نايب عام: فردي است كه به طور مشخص و معين؛ از طرف امام معرفي نشده است. بلكه داراي صفات و ويژگي‌هايي است كه يك نايب بايد داشته باشد(اين ويژگي‌ها، علاوه بر اينكه عقل بدان‌ها اشاره دارد، در روايات نيز به آنها اشاره شده است) و اين شخص، به نيابت از امام زمان(ع) سرپرستي جامعه شيعه را بر عهده دارد؛ ولي چون به صورت مشخص و به نام از طرف امام معرفي نشده نايب عام ناميده مي‌شود.
اكنون بايد روشن شود كه كدام گروه از افراد جامعه شيعه مصداق نايب عام هستند و وظيفه سرپرستي بر دوش آنان گذاشته شده است؟
از ديدگاه عقل تنها فقها و مجتهدان جامع شرايط، مي‌توانند رهبري و سرپرستي جامعه را عهده‌دار باشند؛ چرا كه جامعه اسلامي بايد بر اساس دستور‌هاي دين اداره شود و لذا زمامدار بايد مسلماني باشد كه نسبت به مباني و احكام دين، آگاه باشد تا بتواند طبق مقررات اسلامي، جامعه را راهبري كند و اين فرد، كسي جز فقيه و مجتهد توانمند در تدبير جامعه نيست. با رجوع به روايات نيز به روشني به دست مي‌آيد كه رهبري و اداره جامعه و نيابت حضرت مهدي(ع) فقط شايسته مجتهد جامع شرايط است و چنين فردي از طرف آن بزرگوار، سكان جامعه را بايد در دست بگيرد. در اينجا به برخي از روايات، اشاره شود:
اسحاق بن يعقوب مي‌گويد: از محمد بن عثمان عَمري(دومين نايب خاص) خواستم نامه‌اي را كه مشتمل بر مسائلي بود، خدمت حضرت برساند و پاسخ آنها را دريافت كند. توقيع و نامه‌اي از وجود مقدس صادر شد و حضرت پاسخ‌هايي را مرقوم فرمود كه از جمله آن‌ها اين سخن است «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم؛ در حوادث و رويداد‌هايي كه واقع مي‌شود به راويان احاديث ما (علما و كارشناسان دين) رجوع كنيد، پس به درستي كه آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم (تا ديگر عذري براي كسي باقي نماند». (كمال الدين، ج 2، ب45، ح4، وسايل الشيعه، ج17، ب 11، ص 140، ح9).
روشن است كه مراد از حوادث واقعه، پيشامدها و رخداد‌هايي است كه بر جامعه وارد مي‌شود و بايد به صورت صحيح و طبق نظر دين، از آنها گذر كرد و مصلحت جامعه را در سايه دين درباره آنها مد نظر قرار داد. در اين توقيع شريف، حضرت مهدي(ع) امر به مراجعه به راويان و دين شناسان كرده است و آنان را از طرف خود، حجت بر مردم و خليفه خويش معرفي مي‌كند.
در «مقبوله» عمربن حنظله نيز از وجود مقدس امام صادق(ع) در رابطه با وظيفه شيعه در برابر مشكلات و منازعات و مرجع صالح براي رسيدگي به امور چنين نقل شده است: «ينظران من كان منكم ممن قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا، و عرف احكامنا، فليرضوا به حكما، فاني قد جعلته عليكم حاكما، فاذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه، فانما استخف بحكم الله و علينا رد و الراد علينا الراد علي الله و هو علي حدالشرك بالله» ؛ «بايد نگاه كنند كساني كه از شمايند(شيعيان) به كسي كه حديث ما را روايت مي‌كند و در حلال و حرام ما تأمل و دقت مي‌كند و احكام ما را مي‌شناسد؛ پس به حكم او بايد راضي باشند. پس من او را بر شما حاكم قرار دادم، پس اگر او به حكم ما حكم دارد و از او پذيرفته نشد، همانا به حكم خدا استخفاف ورزيده است و ما را رد كرده است و كسي كه ما را رد كند، خدا را رد كرده و اين، در حد شرك به خدا است».(وسايل الشيعه، ج27، ب11، ص136، ح1).
مراد از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقيه است كه با تامل در روايات، با احكام اسلامي و دستور‌هاي دين آشنا مي‌شود. امام صادق(ع) چنين فردي را شايسته دانسته و مردم را به رجوع به او و پذيرش حكم او ملزم كرده و او را حاكم قرار داده است.
وجود مقدس امام علي(ع) از زبان پيامبر اسلام(ص) نقل مي‌كند: «اللهم ارحم خلفايي ـ ثلاثا ـ قيل يا رسول الله! و من خلفائك؟ قال: الذين يأتون بعدي يروون حديثي و سنتي»؛«خدايا! خلفاي مرا رحمت كن، [اين جمله را حضرت سه بار گفت] گفته شده اي رسول خدا خلفاي شما چه كساني‌اند؟ فرمود: كساني كه بعد از من مي‌آيند و حديث و سنت مرا نقل مي‌كنند».
معناي خليفه، معنايي كاملا روشن دارد كه همان جانشين پيامبر و فردي است كه بعد از ايشان در جايگاه آن بزرگوار قرار مي‌گيرد و عهده‌دار اموري مي‌شود كه ايشان بر عهده داشت كه همان رهبري و سرپرستي جامعه است.
نكته مهم و قابل دقت در روايت، اين است كه حضرت به مهم‌ترين ويژگي جانشين اشاره دارد كه راوي حديث و سنت آشنا به دستور‌هاي دين بودن است. بنابراين، طبق اين روايات، فقيه و اسلام شناس نايب امام خواهد بود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: پاک و قابل اعتماد بودن نايب امام و ولي فقيه (آيت الله خامنه اي ) چگونه قابل تببين است؟

پاسخ: ما بايد بدانيم كه امام زمان(عج) شيعيان را دوست دارد و جامعه شيعه را رها نكرده است؛ چنان‌كه خود او مي‌فرمايد:"ما از احوال شما آگاهيم و در مراعات احوال شما كوتاهي نمي‌كنيم". بنابر اين آيا ممكن است آن بزرگوار نايب عام خود را ـ كه سرپرستي شيعيان را بر عهده دارد ـ به حال خود رها كند و او را مورد عنايت ويژه قرار ندهد؟ آيا ممكن است سرپرستي مردم را در دست كسي قرار دهد كه صلاحيت نداشته باشد؟
به علاوه آنان كه تا حدي با زندگي رهبر انقلاب آشنا هستند، در خاطرات خود نكات زيبايي از زندگي معنوي ايشان مي‌گويند كه در برخي روزنامه‌ها و كتاب‌ها آمده است(از جمله كتاب چند جلدي كرامات علما).

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا نواب عام مورد تاييد حضرت مهدي هستند؟

پاسخ: حضرت ولي عصر(ع) در توقيعي(نامه‌اي) امر فرموده‌اند كه : ما به علما رجوع كنيم؛ زيرا آنان حجت حضرت در ميان مردم مي‌باشند. آيا مي‌شود حضرت مردم را به علما ارجاع دهد، ولي توجه خاصي به آنان نداشته باشد، آيا امر به رجوع به علما به معناي تاييد آنان توسط حضرت نيست؟ بنابراين نايبان عام كه همان علما هستند نيز مورد توجه حضرت بوده و هستند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ…
ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ!
ﭼﻮﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ…

ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ…
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ!
ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ،
ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ…
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ..

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم