✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تصاویر متحرک ولادت حضرت معصومه و روز دختر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



نهج البلاغه 

 

 پس عمل نيكو انجام دهيد، حال كه زنده و برقراريد، پرونده ها گشوده، راه توبه آماده، و خدا گريزان را فرا مي خواند، و بدكاران اميد بازگشت دارند، عمل كنيد پيش از آنكه چراغ عمل خاموش، و فرصت پايان يافته، و اجل فرا رسيده، و در توبه بسته، و فرشتگان به آسمان پرواز كنند. پس هر كسي با تلاش خود براي خود، از روزگار زندگاني براي ايام پس از مرگ، از دنياي فناپذير براي جهان پايدار، و از گذرگاه دنيا براي زندگي جاودانه آخرت، توشه برگيرد، انسان بايد از خدا بترسد، زيرا تا لحظه مرگ فرصت داده شده، و مهلت عمل نيكو دارد، انسان بايد نفس را مهار زند، و آن را در اختيار گرفته از طغيان و گناهان باز دارد، و زمام آن را به سوي اطاعت پروردگار بكشاند.

  خطبه ۲۳۷

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 علامه محمدحسین حسینی طهرانی رحمه الله درکتاب معادشناسی جریان یکی ازاولیاء الهی راچنین عنوان می کنند: دوستی داشتم بنام سیدعباس که به محضرحضرت ولیعصر عجل الله فرجه تشرفاتی داشتندامابسیار کتوم بودند‌.سید عباس می گفتند یکی ازتجارشیراز باچندنفر ازدوستان قصدزیارت درقم ومشهد راکردند وازمن هم دعوت کردند. بایک ماشین به قم رسیدیم درحرم بمن بشارت سفری نورانی دادند وپس ازقم به سمت مشهد مقدس راهی شدیم. درمیانه راه نزدیک مشهد پیرمرد ساده ای را دیدم که پیاده راهی بود. درخواست کردیم سوار شود اما پس ازاصرار زیاد شرط کردند که اولا پیش من بنشیند ودوم اینکه من به حرف اوگوش کنم.

پس ازقبوله شروط ایشان کنارم نشست وکم کم ازگذشته وحالاتم چیزهایی گفت که فهمیدم او شخص عادی نیست. درجایی نگه داشتیم تا غذایی بخوریم اما پیرمرد ازمن خواست که بلاوغذابخورم نه با دوستانم. ! ازطرفی قول داده بودم وازطرفی که مبادا دوستان ازمن دلخورشوند. بهرحال بااونشستم کمی نان وکشمش وخیار تازه خوردیم.بحق که دراوج سادگی بسیارلذت بخش و خوشمزه بود پس ازتناول ازمن خواست که پیش دوستانم بروم. وقتی سره سفره آنها رفتم دیدم که نان رادرچرک وخون آلوده زده و می خورم پیش پیرمرد رفتم واوبمن گفت آن نتیجه غذای بین راهی است که گفته اند مکروه است. ازمن خواست که حرفهایش راگوش کنم. گفت بالای تپه سلام میروم ومن دیگرنمی توانم جلوتربیایم چون لحظات آخره عمرم است.

دوازده تومان درکیسه دارم واگرلطف کنی که مراکفن ودفن کنی. اوبالای تپه رفت ومنقلب شدوروبه حضرت عرض کردکه آقا حیف که جلوترنشد بیایم سلامی داد وروبه قبله درازکشید وجان رابه جان آفرین تسلیم کرد. فریاد زدم وجریان راه وکرامات و لقمه خون آلوده آنان را گفتم. روحانی مسجدمان که بامابود گفت اوازاولیاء الهی بوده وباید درمشهددفن شود. جنازه ایشان رابه شهرآوردیم وامام جماعت به مجتهدشهرمراجعه کرد وجریان را عرض کرد. ایشان نیز گفتند اورا درحرم دفن کنید. باتمام مخارج کفن و دفنی که انجام دادم تمام پول دقیقا دوازده تومانی شد که آن ولی خدا بمن سپرده بود.

 معاشناسی علامه تهرانی ج ۲

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مكاشفه آیت الله العظمى بروجردى در مورد كتاب مثنوي:

حضرت آیت الله العظمى فاضل لنکرانى (ره) در مصاحبه اى به مناسبت سى امین سال درگذشت سید الفقهاء المتأخرین آیت الله العظمى بروجردى (ره) از ایشان نقل مى کند:

«به علت علاقه به مطالعه انواع و اقسام کتاب ها تصمیم گرفتم کتاب مثنوى را مطالعه کنم یک روز که مى خواستم مثنوى را مطالعه کنم، صدایى را شنیدم که به من گفت: فلانى مطالعه مثنوى را رها کن تو را به جایى نمى رساند از آن به بعد مطالعه آن را رها کردم».

آیت الله فاضل مى فرماید: اگر من خودم از ایشان نشنیده بودم، باور کردنش برایم مشکل بود.

شاگردان ديگر ايت الله العظمي بروجردي نيز همين ماجرا را از ايشان نقل كرده اند ؛ من جمله حضرت آیت الله العظمي شيخ لطف الله صافى گلپایگانى مدظله العالى .

معارف دین ص 355.

 مجله حوزه شماره 43 و 44 سال 1370.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 انسان دو دهان دارد : یکی گوش که دهان روح اوست و دیگر دهان که دهان تن اوست . این دو دهان خیلی محترمند . انسان باید خیلی مواظب آنها باشدیعنی باید صادرات و واردات این دهن ها را خیلی مراقب باشد آنهایی که هرزه خوراک می شوند ، هرزه کار می گردند. کسانی که هرزه شنو می شوند، هرزه گو می گردند.

وقتی واردات انسان هرزه شد ، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می شود.یعنی قلم او هرزه و نوشته هایش زهر آگین خواهد شد. حضرت وصی، امیرالمومنین، علیه السلام فرمود : عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آب ها گوناگونند . هر آبی که پاک است ، آن نبات هم پاک و میوه اش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است ، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل ،حاکی است که از چه آبی روئیده شده است.

  منبع : توصیه های حضرت علامه حسن زاده

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
آیت الله حق شناس می فرماید:

  «شیطان آرام آرام انسان را از راه راست منحرف می‌کند. اول نمی‌گوید که نماز جماعت نخوان.  در ابتدا وسوسه می‌کند که لزومی ندارد نمازت را اول وقت بخوانی!  یا اینکه ضرورتی ندارد که نماز شب بخوانی! فردا باید برای تأمین زندگی زن و بچه‌ات سر کار بروی! اگر نماز شب بخوانی؛ خسته می‌شوی و به کار فردا نمی‌رسی! نماز شب مستحب است! اگر خسته شوی؛ دیگر نمی‌توانی به مردم خدمت کنی! بعد از اینکه شما را از نماز شب محروم کرد؛ آن‌وقت می‌آید سراغ نماز جماعت و همین‌طور قدم به قدم شما را از هدف دور می‌کند.

  شیطان حرف‌هایی می‌زند و استدلال‌هایی می‌کند که اگر به مرجع تقلید هم عرضه کنید؛ می‌گوید: عجب حرف‌های پخته‌ای!   وسوسه می‌کند که نماز جماعت چه ضرورتی دارد؟ همان جا، اول وقت نمازت را بخوان و حوائج مردم را هم برآورده کن! رکعت اول نرسیدی، رکعت دوم. دوم نشد، سوم و همین‌طور آرام آرام پیش می‌آید.

«فَإِنَّهُ یَفْتَحُ لَكَ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ بَاباً مِنَ الْخَیْرِ لِیَظْفَرَ بِكَ عِنْدَ تَمَامِ الْمِائَةِ فَقَابِلْهُ بِالْخِلَافِ وَ الصَّدِّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ الْمُضَادَّةِ بِاسْتِهْوَائِهِ»

  شیطان همه‌ی مسائل شرعی را می‌داند. نود و نه راه خیر در برابر تو قرار می‌دهد که هیچ اشکال شرعی ندارد؛ اما در راه صدم سقف را بر سرت خراب می‌کند!
امام‌صادق(علیه السلام) هم می‌فرماید: هرچه شیطان می‌گوید، حقیقت برخلاف آن است. نباید به وسوسه‌ی شیطان توجه کنید. باید برای نماز شب برخیزید.
من باید برای نماز شب ‌بلند شوم. من باید اول وقت ‌در نماز جماعت شرکت کنم، چرا که امام(علیه السلام) فرموده است: هر كس كه نمازهایش را در اول وقت بجا بیاورد؛ ملك‌الموت وعده داده كه خودش به او شهادتین را تلقین کند!»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 می‏ گویند میرزای شیرازی و یک طلبه ‏ای با همدیگر در ایام طلبگی نان و دوغ می ‏خوردند، آن طلبه - حالا گرسنه بود یا به علت دیگر - می‏ خواست دوغ زیاد شود، مرتب روی آن آب می‏ ریخت. بعد می‏ گفت که «کلّ ما کثُرَ ماؤُهُ قَلَّ داؤُهُ»، یعنی هرچه آبش بیشتر باشد سالمتر است، یعنی مرضش کمتر است.

 میرزا گفت آخر به شرطی که مرجع ضمیر برایش باقی بماند! اینقدر آب می ‏ریزی که دیگر مرجعی برای ضمیر باقی نمی ‏ماند!

  فلسفه تاریخ، ج‏2، ص151.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 تحول در قلب و بصيرت
«يا مقلب القلوب و الابصار»
قلب و بصيرت قلبي، از مؤلفه‌هاي مهم معنوي در مسير كمال انسان است كه در قرآن كريم و روايات ناب اسلامي تأكيد بسياري بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامي جوشش‌هاي و خيزش‌هاي وجود آدمي است.
به بيان نغز امام راحل(س): «با سرچشمه گل‌آلود توقع صفاي آب نداشته باش… تو اگر معناي «يا مقلب القلوب» را به ذائقه قلب بچشاني و به سامعه قلب برساني… از جلب قلوب بي‌نياز شوي». (آداب الصلوة، ص 172) از اين رو است كه امام در توصيه به پيروان خويش خاصه طلاب علوم ديني مي‌فرمايد: «لازم است خود را تهذيب كنيد كه وقتي رئيس جامعه يا طايفه‌اي شديد، آنان را نيز تهذيب نماييد. براي اصلاح و ساختن جامعه قدم برداريد. هدف شما خدمت به اسلام و مسلمين باشد». (جهاد اكبر، ص25) «اگر براي خدا قدم برداريد، خداوند متعال مقلب القلوب است. دل‌ها را به شما متوجه مي‌سازد». (همان، ص 66)
در اعتقاد امام كسي كه نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» را سرمي‌دهد، بايد قلبش تنها متوجه به خدا باشد و از توجه به غير او روي‌بگرداند تا دعاي او جامه صدق و راستي برتن بيارايد و در ضميرش اثر‌گذار باشد. (ر.ج: شرح حديث جنود عقل و جهل، ص90) علم به اركان توحيد، با ايمان به آن متفاوت است؛ زيرا تا علم توحيد در قلب وارد نشود، حظي از نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» نخواهيم برد. (همان، ص 95)
درخواست از درگاه ربوبي مبني بر انقلاب در قلب و بصيرت، نشانه آن است كه انسان به سبب نسيان از ياد حق و انس با كثرات دنيوي و هواهاي نفساني، نيازمند تحول قلبي و روشنايي چشمان دل است و اين تحول در قلب كه مكان حضور حق تعالي است (القلب حرم الله فلا تسكن فيه غير الله؛ دل، حرم الهي است. پس غير او را در آن جاي نده) و نيز تغيير و تحول در نگرش و بصيرت آدمي (المؤمن ينظر بنور الله؛ مؤمن به نور خدا مي‌بيند)، همگي به دست او است و تنها فضل و عنايت ربوبي خداي رحمان است كه مي‌تواند با دو دست جلال و جمال خويش مرآت دل را از غبار اغيار بزدايد و قفل‌هاي بزرگ هواي نفس را از ابواب آسماني دل بگشايد و پرده‌هاي غفلت را از چشمان بصيرت انسان كنار زند و ديدگان دل را به نور معرفت و مشاهدت حضرت دوست روشني بخشد

تدبير روز و شب
«يا مدبر الليل و النهار»
انسان، به تصريح قرآني «إني جاعل في الارض خليفة»،‌ جانشين خدا بر روي زمين است و اين شايستگي را دارد كه مرآت تمام‌نماي ربوبي و مجلاي ظهور و بروز اسما و صفات الهي شود. يكي از اسماي حق تعالي «مدبّر» است كه پروردگار عالميان به وسيله آن، به تدبير روز و شب يا تدبير نظام زمين و آسمان و به طور كلي، نظام خلقت مي‌پردازد. انسان نيز بايد خويشتن را متخلق به اخلاق الهي نمايد و تدبيرگر روز و شب خويش باشد.

نيل به نيكوترين حال‌ها
«يا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا إلي أحسن الحال»
«حَول» در دعاي عيد نوروز، به معناي «سال» است و «احوال» جمع حال، به معناي طبيعت و ضمير يا تغيير و دگرگوني وضعيت انسان است. از اين رو، خداوند تغيير دهنده سال و يا دگرگون كننده طبيعت مربوط به مخلوقات است و اين صيرورت و تحول در مسير رشد و كمال موجودات، لازمه امر زندگي و حيات است. در اين دعاي شريف از درگاه ربوبي مي‌خواهيم كه طبيعت وجود ما را به بهترين و نيكوترين طبيعت‌ها تبديل كند و اين تغيير باطني يا ظاهري وجودي ما را همسو با تغيير و دگرگوني طبيعت ظاهري، در مسير شكوفايي و بالندگي قرار دهد.

دعاي لحظه تحويل سال، سرشار از جلوه‌هاي وصال است كه مسير كمال و جمال را فراسوي رهرو طريق حق گسترده و بايسته است كه در مضامين بلند معنوي و عرفاني آن بينديشيم و بكوشيم تا در سال جديد، ظاهر و باطن خود را با معارف نغز الهي و انوار رحماني زينت بخشيم و زلال حالات خوش معنوي و زمزم صفاي روحاني را در محضر صاحبدلان اهل معرفت و واصلان اهل بصيرت بجوييم و قلب و روان خويش را در معرض نسيم حيات‌بخش و بهشتي مقربين كه عطر خوش عشق و معرفت از حريم قدسي وجودشان به مشام جان مي‌رسد و بهار زندگي و جاودانگي را براي آدمي به ارمغان مي‌آورد، قرار دهيم تا شجره وجودمان در قلعه امن ولايت به گل‌هاي معطر اسما و صفات الهي و ثمرات جان‌بخش رحماني مزين گردد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

اولين مجازات كساني كه با روگرداني از هدايت به خود ظلم مي‌كنند محروميت از هدايت است. خداوند متعال 10 مرتبه در كتابش فرموده كه «لا يهدي القوم الظالمين»: «ظالمان را هدايت نمي‌كند.»

محروميت از هدايت، همان و دچار ضلالت و گمراهي شدن همان.
از اين رو در جاي ديگري مي‌فرمايد:«و يضل الله الظالمين»: {إبراهيم/27.}«خدا ظالمان را گمراه مي‌كند.»

رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز درباره‌ي قرآن فرمودند:«من طلب الهدي في غيره أضله الله»: {تفسير الإمام العسكري عليه السلام ، ص 450.}«هر كس هدايت را در غير قرآن بجويد ، خداوند گمراهش مي‌سازد.»

معناي اينكه «خدا چنين كسي را گمراه مي‌كند» اين است كه چون خدا كتابش را سبب هدايت قرار داده ، اگر كسي اين هدايت را پذيرا شد كه از آن برخوردار خواهد شد و گر نه در دام ضلالت و گمراهي خواهد افتاد.

چنان كه حضرت باقر العلوم عليه السلام براي يكي از ياران خود نوشتند: «ان الله تبارك و تعالي ‌ إنما يضل من لم يقبل منه هداه»: {الكافي ، ج 8 ، ص 52.}«خداوند كسي را گمراه مي‌كند كه هدايت او را نپذيرد.»

 خصائص الثقلين (ويژگيهاي قرآن و عترت عليهم السلام) / حجت الاسلام حاج سيد مجيد نبوی

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم