✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چـــــــادر مـــــــادر من ، فـــــــاطمه ، حرمت دارد


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: چرا در آخر الزمان قم امن ترين مکان است ؟

پاسخ: مرحوم حاج شيخ عباس قمي(صاحب مفاتيح الجنان) در کتاب سفينة البحار(ج7، ذيل حرف ق) به نکاتي پيرامون قم و ويژگيهاي آن پرداخته و به رواياتي اشاره کرده است که به امن بودن اين منطقه توجه شده است. از امام صادق(ع) روايت شده است: اگر مصيبت بر شما وارد شد بر شما باد به قم که آنجا مأمن فاطميون است.
شايد ويژگيهاي ذيل باعث شده است که شهر مقدس قم داراي چنين جايگاهي باشد:
الف. مدفن کريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(س)؛
ب. مدفن بسياري از علما و فقها و اولياي بزرگ الهي؛
ج. لقب قم از پيامبر گرامي(ص) اخذ شده است که در شب معراج با ديدن شيطان در اين سرزمين با لفظ قم او را از اينجا راند.
د. شهر اهل بيت ميباشد با توجه به ولايت مداري مردم اين سرزمين از امام صادق(ع) نقل شده است: براي ما اهل بيت حرمي است که آن شهر قم است. (سفينة البحار).
هـ . قم مرکز علم اهل بيت و صدور آن به عالم است. از امام صادق(ع) نقل شده است: به زودي کوفه از مؤمنين خالي ميشود و جمع ميشود(مخفي ميشود) علم از آن همانگونه که مار در سوراخ خود مخفي ميشود، سپس ظاهر ميشود علم به شهري که به آن قم ميگويند و ميگردد معدن علم و فضل.(سفينة البحار).
و. اهالي قم هنگام ظهور، همراهان و ياوران امام مهدي(ع) هستند. از امام صادق(ع) نقل شده است: قم را قم ناميدند زيرا اهل آن با قائم آل محمد(ع) جمع ميشوند و با او قيام ميکنند و بر او استفامت و پايداري ميورزند و او را ياري و نصرت ميکنند. (سفينة البحار).
ز. يکي از درهاي بهشت براي اهل قم است. از امام رضا(ع) نقل شده است: براي بهشت هشت در است و يکي از آنها براي اهل قم است، پس خوشا به حال انها، پس خوشا به حال انها، پس خوشا به حال انها.
هر چند همه ويژگيها در جاي خود بسيار مهم و ارزشمند است اما نکته پنجم جايگاه خاصي دارد، زيرا منادي کامل و واقعي دين اسلام در دوران سخت و سنگين غيبت و صدور آن به جهان و آشنا کردن مردم با حقيقت دين، حوزه علميه قم است و خداوند و امام عصر(ع) اين ندا و دعوتگر را رها نميکند. با صدور دين و معارف مهدويت است که مردم آمادگي بيشتر براي ظهور پيدا ميکنند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: جهاني شدن يعني چه؟ جهاني شدن با جهاني سازي چه فرقي دارد ؟

پاسخ: جهاني شدن يعني حركت تمامي جوامع به سوي جهاني وحدت يافته كه در آن، همه چيز در سطح جهاني مطرح و نگريسته مي‌شود. در حقيقت جهاني شدن به معناي آزادي مطلق كسب و كار، برداشته شدن تمامي موانع از سر راه جريان يافتن سهل و آسان سرمايه و نفوذ آن در تمامي عرصه‌ها، حركت روان اطلاعات و امور مالي وخدماتي تداخل فرهنگ‌ها، آن هم به سوي يكسان شدگي و يكدستي و تمام اين امور در مقياس جهاني رخ مي‌دهد و هدف آن، دستيابي به بازار واحد جهاني فارق از موانع توليد و سرمايه گذاري و خدمات و اشتغال خواهد بود.
در اين پروسه جهاني شدن اقتصاد با اهميت ترين بعد است و سياست و فرهنگ تا حد زيادي تحت تأثير نظام سرمايه داري مي‌باشد.
همچنين جهاني شدن يك روند و حركت تدريجي، طبيعي و تكاملي براي ايجاد جهاني با ارزش‌هاي مشترك و احترام به مباني فرهنگي ديگران است. امروزه اين روند طبيعي به سوي اهداف خاص اقتصادي سياسي به نظامي فرهنگي قدرت‌هاي سلطه سوق داده شده است.
قدرت‌هاي پيشرفته غربي و صاحبان شركت‌هاي بزرگ اقتصادي تجاري و … اين روند را در خدمت منافع خود گرفته‌اند و به نوعي خود را به اين فرايند طبيعي(جهاني شدن) تحميل كرده و نوعي جهاني كردن به ميل خود و در جهت اهداف خود پديد آورده‌اند و سير طبيعي آن را دچار انحراف نموده‌اند؛ به اين پروژه جديد «جهاني سازي» گفته مي‌شود.
به عبارت ديگر جهاني شدن يك سير و روند طبيعي براي حركت جوامع به سوي تكنولوژي پيشرفته و استفاده بهينه از قابليت‌هاي علمي و طبيعي در پرتو استعداد‌هاي انساني است اما وقتي اين حركت و روند طبيعي در اختيار تفكر عده‌اي خاص قرار گيرد و به نوعي با اعمال اراده اين مسير طبيعي را به سوي اهداف خاص و از پيش تعيين شده سوق مي‌دهند، در حقيقت اين حركت را از جهاني شدن به جهاني سازي تبديل كرده‌اند. به عنوان مثال مي‌توان از «انرژي اتمي» كه در اختيار قدرت‌هاي خاصي قرار دارد، نام برد. امروزه جهاني سازي دقيقا همان غربي‌سازي و آمريكايي سازي است؛ يعني تحت سلطه قرار دادن كل جهان از سوي آمريكا با در اختيار گرفتن اهرم‌هاي تعيين كننده در اقتصاد جهاني و سياست جهاني و نهايتاً حاكميت فرهنگ آمريكايي به عنوان يك پروژه نهايي در دستور كار قرار مي‌گيرد.
نتيجه:
جهاني سازي فرايندي در راستاي تامين منافع و تسلط ارزش‌هاي مورد نظر قدرت‌هاي سلطه در عرصه جهاني بر دولت‌ها و ملت‌ها است. و اين پروسه و برنامه كاملا متمايز با پروژه طبيعي و قابل قبول «جهاني شدن» مي‌باشد.
آنچه قابل توجه است اينكه مي‌توان پروژه حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) را در راستاي پروژه جهاني شدن تلقي نمود و در صورت عدم انحراف اساسي در مسير آن مي‌توان آن را منتهي به حكومت عدل جهاني حضرت مهدي(ع) دانست كه حاكميت عدالت در تمامي ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي و … است. اما جهاني سازي و جهاني كردن كه برنامه‌اي بر اساس منافع و اهداف و قدرت‌هاي سلطه در جهان است به هيچ عنوان نمي‌تواند با حكومت مهدوي و اهداف و برنامه‌هاي آن هماهنگ باشد، بلكه يكي از اهداف اساسي حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) قطع هر گونه سلطه فرهنگي، سياسي، نظامي و اقتصادي از سوي قدرت‌هاي استعمارگر و ظالم در جهان خواهد بود.
براي آگاهي بيشتر مي‌توانيد به فصلنامه انتظار شماره 6 و 7 مقاله جهاني شدن و حكومت حضرت مهدي و مقاله جهاني شدن و مقايسه آن با حكومت واحد جهاني حضرت مهدي(ع) مراجعه فرماييد.
منابعي كه براي تحقيق موضوع «مهدويت و جهاني شدن» مي‌توانيد استفاده كنيد:
كتاب‌ها:
1. جهاني شدن و دين؛
2. جهاني شدن قدرت و دموكراسي؛
3. جهاني شدن، فرهنگي آزموني براي تمدن‌ها ؛ ژرارلوكلر ترجمه سعيد كامران؛
4. آينده جهان، رحيم كارگر؛ ناشر: بنياد فرهنگي مهدي موعود(ع)؛
5. جهاني شدن قتل عام اقتصادي؛ فريبرز رئيس دانا؛
6. جهاني شدن قدرت و دموكراسي؛ مارك پلاتنر ترجمه سيروس فيضي؛
7. برندگان و بازندگان جهاني شدن؛ لستر تارو ترجمه مسعود كرباسيان؛
8. جهاني شدن و جنگ؛ ترجمه لطفعلي سمينو؛
9. مجله انتظار، شماره 6، مقاله جهاني شدن و حكومت حضرت مهدي(ع)؛
10. مجله انتظار، شماره 7، مقاله جهاني شدن و مقايسه آن با حكومت واحد جهاني حضرت مهدي(ع)؛
11. مجله انتظار، شماره 14، مقاله جهاني سازي، عدالت اقتصادي و مهدويت؛
پايان نامه‌ها:
1. حكومت جهاني حضرت مهدي و جهاني شدن، شهريار نجف پور؛
2. بررسي ويژگي‌هاي عمده جامعه جهاني در حكومت فراگير حضرت مهدي(ع)، مهدي همتي؛
3. ويژگي‌هاي حكومت جهاني حضرت مهدي(ع)، سيد عبد اللطيف سجادي؛
تذكر: منابع فوق در كتابخانه مركز تخصصي مهدويت قم موجود مي‌باشد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: جنگ ارماگدون در کجا و چه کشورهايي شرکت دارند ؟

پاسخ: دو تحقيق در اين زمينه قابل بررسي و تبيين است:
برخي از دانشمندان، يکي از علايم ظهور امام مهدي(ع) را وقوع معرکه جنگي در منطقهاي به نام “هرّ مجدون” و به تعبير روايات “قرقيسا” ميدانند. اين قضيه حتي در کتب اهل کتاب نيز به آن اشاره شده است. (رؤياي يوحنا، 16/16013؛ سفر زکريا، 14/1-5؛ کتاب مقدس ص 843).
اهل کتاب از يهود و نصارا اين معرکه جنگي را بس عظيم و خطرناک ميدانند که در پايان تاريخ بشر اتفاق خواهد افتاد.
“هرمجدون” کلمهاي است مشتق از “هر” به معناي کوه، “مجدوّ” که اسم وادي يا کوه کوچکي در شمال فلسطين است. اهل کتاب گمان ميکنند مساحت معرکه اين جنگ از منطقه مجدو، در شمال فلسطين تا ايدوم در جنوب امتداد دارد (حدود دويست مايل)(شبکه معلومات،ص4).
آنان معتقدند: در اين جنگ لشکري با حدود 400 ميليون نفر شرکت خواهند داشت. (شبکه معلومات ص2). لشکري که از عراق، ايران، ليبي، سودان و قفقاز در جنوب روسيه تشکيل شده است.(مجله الفکر الجديد، شماره 15 و16).
دکتر عبد الکريم زبيدي ميگويد: “… اين حادثه همان حادثه بزرگي است که قبل از ظهور امام مهدي(ع) تحقق خواهد يافت و در روايات از آن به معرکه “قرقيسيا” ياد شده است. در آن واقعه ميليونها لشکر از آمريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر و دولتهاي مغرب عربي و لشکرياني از شهرهاي شام؛ يعني، سوريه، اردن، لبنان، فلسين و اسرائيل شرکت خواهند داشت. همگي در منطقهاي به نام قرقيسيا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت و سفياني در اين هنگام خروج خواهد کرد…".(مجله الفکر الجديد، 15 و 16).
کليني به سند خود از امام باقر(ع) نقل کرده که به ميسر فرمود: اي ميسر! چه مقدار بين شما و قرقيسيا فاصله است؟ عرض کرد: نزديک “شاطئ فرات” است. حضرت فرمود: “اما انه سيکون بها وقعة لم يکن مثلها منذ خلق الله تبارک و تعالي السموات و الارض و لا يکون مثلها ما دامت السموات و الارض مادبة للطير تشبع منها سباع الارض و طيور السماء…".(کافي، ج8، ص245، ح451). آگاه باش که در آن مکان، واقعهاي اتفاق خواهد افتاد که نظير آن از زمان خلقت آسمانها و زمين از جانب خداوند ـ تبارک و تعالي ـ اتفاق نيفتاده است و نخواهد افتاد. آنجا محل پذيرايي پرندگان خواهد بود. درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير خواهند شد".
از مجموع روايات استفاده ميشود که فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصي به نام سفياني است. او کسي است که به کمک مراکز جاسوسي يهود و آمريکا، در ميان مردم تفرقه انداخته و مردم را بر ضد شيعيان اهل بيت تحريک خواهد کرد و نيز بعد از پناه بردن امام زمان(ع) به کعبه با عدهاي از ياران خود، در صدد مقابله با حضرت بر خواهد آمد که خود او با لشکريانش در منطقهاي به نام “بيدا” به زمين فرو خواهند رفت.
در همين جنگ است که بنيه يهود از هم پاشيده شده و بسياري از آنها نابود خواهند شد. بخاري به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: ” قيامت برپا نميشود تا آنکه شما با يهود بجنگيد؛ در آن هنگام به حدي از آنان کشته خواهد شد که حتي سنگي که يک يهودي در آن پناه گرفته، ميگويد: اي مسلمان! اين يهودي است که در کنار من پناه گرفته، او را به قتل برسان".(صحيح بخاري، ج3، ص232).
بيان دوم:
نبرد قرقيسيا:
سفياني پس از سرکوب مخالفان، هدفي جز حمله به عراق ندارد. از اين رو، با سپاهي بزرگ به سمت عراق رهسپار ميشود. در ميانه راه در منطقهاي به نام قرقيسيا(شهري در سوريه در محل اتصال رود خابور و فرات)، جنگي هولناک درميگيرد و بسياري کشته ميشوند.
در تعدادي از احاديث پيشوايان ديني از جنگ “قرقيسيا” خبر دادهاند. امام صادق(ع) در حديثي فرمودند: “ان لله مائدة [مأدبة] بقرقيسياء يطلع مطلع من السماء فينادي: يا طير السماء و يا سباع الارض، هلموا الي الشبع من لحوم الجبارين"؛"براي خداوند ودر قرقيسا سفرهاي(غذايي) است. از آسمان ندا دهندهاي آشکار ميشود و آواز ميدهد: اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين، بشتابيد براي سير شدن از گوشت ستمگران!"(نعماني، الغيبه، ص389، ح63).
روايتي دو گروه درگير اين جنگ را فرزندان عباس و مرواني خوانده است، اما چهار حديث ديگر سفياني را يکي از طرفهاي درگيري ميدانند، از جمله حضرت علي(ع) فرموده است:
“يظهر السفياني علي الشام ثم يکون بينهم وقعة بقرقيسيا حتي تشبع طير السماء و سباع الارض من جيفهم…"؛"سفياني بر شام غلبه ميکند. سپس ميان آنها در منطقه قرقيسيا جنگي در خواهد گرفت در آن جنگ، آنقدر کشته ميشوند که پرندگان آسمان و درندگان زمين از مردارشان سير ميشوند".(عقد الدرر، ص87، باب 4، فصل2).
از ميان روايات ياد شده، تنها اين حديث امام باقر(ع) از سند معتبري برخوردار است:
“… و يمر جيشه بقرقيسيا فيقتلون بها فيقتل من الجبارين مأة الف … ؛ … سپاه سفياني به قرقيسيا ميرسند و در آنجانبردي در ميگيرد و از ستم گران صد هزار نفر کشته ميشوند…"(نعماني، الغيبه،ص392، باب 14، ح67).
از ميان اين روايات، به حديثي که طرفهاي درگير جنگ قرقيسيا فرزندان عباس و مرواني برميشمرد، به لحاظ خبر واحد بودن و ضعف سند و مخالفت با ديگر روايات، نميتوان اعتماد کرد. اما بر اساس روايت معتبر پيش گفته و ساير رواياتي که مؤيد اين حديثاند، چند مطلب را ميتوان بيان کرد:
1. نبرد قرقيسيا واقع خواهد؛
2. يکي از متخاصمين، سفياني است؛
3. دو طرف درگيري اهل باطلاند؛
4. اين نبرد، تلفات انساني فراواني بر جاي خواهد گذاشت؛
5. سپاه سفياني، علي رغم تلفات سنگين، پيروز اين نبرد است.
روايات به انگيزه اين نبرد اشاره نکردهاند؛ اما اين احتمال وجود دارد که نبرد ياد شده به دليل مقاومت حاکمان آن سرزمين، در برابر زياده خواهيهاي سفياني باشد؛ چرا که سفياني براي رسيدن به کوفه، تمام مسير شام تا کوفه را تصرف خواهد کرد.
در روايات درباره طرف ديگري که در نبرد قرقيسيا ميرزمد، چيزي نيامده است. همچنان که گذشت از روايات ياد شده تنها بر حق نبودن دو گروه متخاصم را ميتوان فهميد. در روايت معتبر ديگري امام باقر(ع) فرموده است:
“… کفي بالسفياني نقمة لکم من عدوکم و هو من العلامات لکم، مع ان الفاسق لو قد خرج لمکثتم شهرين بعد خروجه لم يکن عليکم بأس حتي يقتل خلقا کثيرا دونکم …"؛"… سفياني براي عذاب دشمنان شما بس است و او براي شما يکي از علامات است. وقتي اين مرد فاسق قيام کرد، باکي بر شما نيست که يک يا دو ماه درنگ کنيد تا اين که او تعداد زيادي از غير شما را بکشد …” (همان، ص417، باب 18، ح3).
اين روايت هر چند به نبرد قرقيسيا تصريح نکرده، اما به قرينه ساير روايات، به احتمال فراوان درباره جنگ ياد شده خواهد بود، و بر اين اساس، از اين روايت فهميده ميشود که: طرف ديگر اين نبرد نيز از دشمنان شيعه است.
به نظر ميآيد آنچه قابل پذيرش است، اصل وقوع درگيري ها است. اما در رابطه با جزئيات نميتوان سخن دقيقي گفت. بايد توجه داشت که انسان بر اساس قدرت اختيار خود، ميتواند امور را تغيير دهد، و قرآن و روايات به اين نکته تصريح دارند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: اينکه مي گو يند جنگ و خو نريزي و بيماري شايع مي شود و بسياري از مردم هلاک مي شوند موجب عدم اميد به زندگي در زمان ظهور است آيا دو سوم مي ميرند ؟ و اين مطالب صحيح است ؟ توضيح دهيد.

پاسخ: سخن جنگ و خون‌ريزي‌ها در دو مرحله مطرح مي‌شود:
الف. قبل از ظهور: در مورد جنگ‌هاي قبل از ظهور مطلب خاصي كه از درجه اعتبار برخودار باشد بيان نشده است. بلكه به صورت كلي از مرگ و مير‌هاي زياد و جنگ و كشتار خبر داده شده است. از اين رو به زمان و مكان و گروه خاصي نمي‌توان اشاره كرد. به علاوه كه اين حوادث مربوط به اختيار انسان‌ها است و لذا انسان مي‌تواند با برخي اختيار‌ها و انتخاب‌ها از بروز برخي حوادث جلوگيري كند. لذا در آيه قرآن به لوح محو و اثبات اشاره شده است.
البته اگر رويدادهاي ناخوشايند واقعاً بخواهد رخ بدهد، اهل بيت به ما آموزش داده‌اند كه با دعا و حركت سنجيده بلا را از خود دور كنيد تا در گروه نجات يافتگان باشيد.
ب. هنگام ظهور: آنچه از مجموع روايات به دست مي‌آيد اين است كه چون حضرت حركت خود را با تبليغ و تبيين كامل شروع مي‌كند اكثر قريب به اتفاق مردم با توجه به فطرت الهي خود، پيام و دعوت حضرت را مي‌پذيرند، و جنگ و كشتار در مقياس كوچكي رخ مي‌دهد.
در مورد رواياتي كه پيرامون جنگها و كشتار‌هاي مربوط به آخر الزمان و ظهور وارد شده، توجه به چند نكته راهگشا است:
الف. سند برخي از اين روايات اشكال دارد و راويان آنها در مواردي اشخاصي دروغگو بوده‌اند لذا چنين روايت‌هايي قابل پذيرش نيست.
ب. تشديد ظلم و ستم در برهه اي از زمان طبيعي بوده و سابقه تاريخي هم دارد. وقتي به فرعون گفتند: از بني اسرائيل فرزندي به دنيا مي‌آيد كه پادشاهي و حكومت تو را از بين مي‌برد؛ او ظلم و ستم بر بني اسرائيل را شدت بخشيد و حتي به دستور او زنان حامله را شكم دريدند و بچه‌ها را (جنين‌ها) از شكم مادران خارج كرده و كشتند.
در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است كه بيش از بيست هزار زن حامله را شكم دريدند. خداوند در قرآن به فشار فراوان فرعون در آن روزگار اشاره كرده و بي حرمت شدن زنان و سر بريدن فرزندان را يادآور مي‌شود. چنين رفتاري از كساني كه خداوند را به طور كلي فراموش كرده و فقط به فكر دنيا و منافع آن هستند، دور از ذهن و واقعيت نيست!! بنابراين شدت يافتن ظلم در روزگار نزديك ظهور قابل پيش بيني است.
ج. با نگاه به طول تاريخ شيعه به دوره‌هايي بر مي‌خوريم كه فشار بر شيعيان بسيار فراوان بود. آنان به جرم شيعه بودن تحت شكنجه و آزار بودند و حتي برخي از بزرگان شيعه، فقط به جهت عقيده و مرام تشيع به شهادت مي‌رسيدند. برخورد معاويه و حجاج در صدر اسلام و آل سعود(در اوايل قدرت يافتن) و صدام، از جمله مواردي است كه نيازي به اثبات ندارد. كتاب‌هاي تاريخي مملو از ثبت چنين وقايع دلخراش است. شهيد اول صاحب كتاب لمعه و شهيد ثاني شارح كتاب لمعه، فقط به علت شيعه بودن به شهادت رسيدند. از اين رو، امامان ما راه تقيه را پيش گرفتند و براي حفظ مكتب تشيع و جان شيعيان در بسياري از موارد، سكوت كردند و به شيعيان دستور تقيه دادند.
وضعيت فعلي عراق ـ حتي پس از صدام ـ خود شاهد ديگري بر اين ادعا است. بسياري از كشتار‌ها مربوط به شيعيان مظلوم عراق است كه تنها جرمشان آن است كه پيرو مكتب شيعه‌اند. بنابراين كشتن اشخاص (به جرم شيعه بودن) در همين دنياي كنوني امر بعيدي نيست.
د. هر چند امامان معصوم(ع) برخي از وقايع ظهور را پيشگويي كرده و خبر داده‌اند؛ اما، ما را با امر «بداء» نيز آگاه كرده و اختيار انسان را در تغيير سرنوشت و امور خود يادآور شده‌اند. قرآن كريم در آيه يازدهم سوره رعد مي‌فرمايد:«خدا تغيير نمي‌دهد آنچه مربوط به قومي است مگر آنكه خود انسان‌ها تغيير دهند». بنابراين نوع رفتار و اختيار انسان در چگونگي حوادث مربوط به آنها مؤثر است.
بر اين اساس مي‌توان منتظر امر ظهور بود و براي فرج امام عصر(عج) دست به دعا برداشت و براي زمينه سازي ظهورش تلاش كرد. حركت اختياري انسان‌ها در امر ظهور دخالت تمام دارد و مي‌توان با حركت‌هاي صحيح و ثبات قدم، در صراط مستقيم شاهد تعجيل در فرج آن بزرگوار بود. حضرت مهدي(عج) خود در نامه‌اي براي شيخ مفيد به اين شرط مهم اشاره كرده، مي‌فرمايد:«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را در طاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني كه از ايشان گرفته شده اجتماع كنند و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار به تاخير نمي‌افتد و سعادت ملآقات ما براي آنان با معرفت كامل و راستين نسبت به ما تعجيل مي‌گردد.(بحار الانوار، ج53، ص176) پس مي‌شود ظهور را درك كرد و برخي از اين گونه حوادث نيز رخ ندهد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: ايران در هنگام ظهور چگونه خواهد بود ؟

پاسخ: با توجه به روايات مي‌توان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر مي‌شود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(ع) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي مي‌گردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان مي‌شود، از آن شهر رخت برمي‌بندد؛ سپس علم ظاهر مي‌شود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل مي‌گردد(و از آنجا به ساير شهر‌ها پخش مي‌شود) به گونه‌اي كه باقي نمي‌ماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانه‌ها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(ع) واقع مي‌شود … علم، از قم به ساير شهر‌ها در شرق و غرب پخش مي‌شود و حجت بر جهانيان تمام مي‌شود به گونه‌اي كه در تمام زمين، فردي پيدا نمي‌شود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام مي‌كند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) مي‌شود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمي‌دارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي مي‌دهد. از امام كاظم(ع) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت مي‌كند. گروهي، دور او اجتماع مي‌كنند كه مانند پاره‌هاي آهن‌اند و باد‌هاي تند(حوادث) نمي‌تواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نمي‌شوند و كناره‌گيري نمي‌كنند و بر خدا توكل مي‌كنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(ع) نقل شده است: «گويا مي‌بينم گروهي از مشرق زمين خروج مي‌كنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمي‌شود. مجدداً برخواسته‌ي خود تاكيد مي‌كنند ولي جواب نمي‌شنوند. پس چون چنين ديدند، شمشير‌ها را به دوش مي‌كشند، در مقابل دشمن مي‌ايستند تا حق به آنها داده مي‌شود، اما اين بار قبول نمي‌كنند بلكه قيام مي‌كنند و نمي‌دهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را مي‌توان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل مي‌گيرند. در حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع مي‌كنند با قائم آل محمد(ص) و با او قيام مي‌كنند و او را ياري مي‌كنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهر‌ها اشاره دارد، شهر‌هاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينه‌سازي براي ظهور مي‌كند.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملت‌هاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان مي‌دهد كه اين گروه، زمينه‌سازان حكومت حضرت مهدي(ع) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالم‌تاب دارند، و در حقيقت حضرت مهدي(ع) به همراه ياران از جمله ايرانيان با دشمنان به مبارزه برمي‌خيزد.

پرسش: اينکه مي گو يند جنگ و خو

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: دیدگاه اهل سنت در مورد امام مهدی (عج) چیست ؟

پاسخ: با توجه به روايات متعدد و معتبري كه از وجود مقدس پيامبر(ص) درباره ظهور امام مهدي(ع) صادر شده است، عموم مسلمانان ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ معتقد به ظهور آن بزرگوار هستند. حتي عموم اهل سنت همانند شيعه، ايشان را از فرزندان پيامبر و حضرت زهرا(س) مي‌دانند. البته تفاوت مهمي كه ميان شيعه و اهل تسنن است اينكه شيعه معتقد است: امام مهدي(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه در سامرا به دنيا آمده است. اما اهل تسنن معتقد به ولادت ايشان نيستند، بلكه مي‌گويند در آخر الزمان به دنيا مي‌آيد.
ويژگي‌هاي حضرت مهدي(ع) نزد شيعه و اهل تسنن تقريباً يكي است. به عبارت ديگر زيبايي‌هاي دوران ظهور و سيماي جهان در زمان حكومت امام عصر(ع) نزد اهل تسنن مانند شيعه مي‌باشد و تفاوت اصلي در مسئله ولادت و لوازم غيبت مانند طول عمر، ديدار و حقيقت انتظار است.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: امام مهدع (عج) به چه صورت غیبت کرده است ؟ چه فرقی با عقائد اهل سنت دارد ؟

پاسخ: «غيبت» يعني پنهان بودن، مراد از غيبت امام زمان(عج) اين است كه ايشان زندگي پنهاني دارد. با توجه به روايات مي‌توان دريافت مراد از پنهان زيستي حضرت مهدي(عج) اين است كه مردم ايشان را نمي‌شناسند. يعني آن بزرگوار در ميان مردم مي‌باشد و آنان او را مي‌بينند؛ ولي نمي‌دانند او همان امام زمان(عج) مي‌باشد. لذا غيبت حضرت(عج) به حضرت يوسف(ع) تشبيه شده است كه با اينكه برادرانش براي خريد گندم به مصر رفتند و او را ديدند، ولي وي را نشناختند. البته در مواردي بدن حضرت نيز ديده نمي‌شود.
اكثر اهل سنت چون معتقدند امام مهدي(عج) به دنيا نيامده است، لذا براي ايشان غيبتي قائل نيستند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: اگر امام زمان (عج) ظهور کند ، چه حوادثی رخ می دهد ؟

پاسخ: با توجه به روايات به صورت خلاصه مي‌توان چنين گفت:
وقتي مردم جهان آماده پذيرش حضرت شدند، با ديدن علايم ظهور نگاه‌ها متوجه مكه مي‌شود. حضرت مهدي(عج) با اذن و امر خدا همراه با 313نفر از ياران در مسجد الحرام ظاهر مي‌شوند و با معرفي خود ظهور را اعلام كرده و مردم را به سوي خدا و پيروي از خود دعوت مي‌كند. با اعلام ظهور، ياران ديگر حضرت نيز به طرف مكه حركت مي‌كنند تا اينكه جمعيت ياران به ده هزار نفر مي‌رسد و حضرت خروج مي‌كند. مكه را به تصرف در مي‌آورد و پس از اصلاح امور به طرف مدينه حركت مي‌كند. با تصرف اين شهر و اصلاح امور آن به سمت عراق به راه مي‌افتد. البته در طول حركت ياران ديگري نيز به سپاه حضرت افزوده مي‌شود. در عراق پس از ارشاد و راهنمايي، به جنگ با معاندان و لشكر ظالم سفياني مي‌پردازد كه در نهايت به پيروزي حضرت و كشته شدن سفياني و سپاه او مي‌انجامد. سپس حضرت براي فتح بيت المقدس اقدام مي‌كند. نزول حضرت عيسي(ع) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(ع) باعث مي‌شود افراد زيادي از اهل كتاب به اسلام گرايش پيدا كنند و سر انجام با فرستادن ياران به نقاط مختلف عالم و فتح آن ، پيروزي نهايي براي اسلام رقم مي‌خورد.
آنچه از روايات استفاده مي‌شود اين است كه با ظهور حضرت مهدي(عج) مديريت جامعه انساني در دستان آن امام معصوم قرار مي‌گيرد و با از بين رفتن مظاهر شرك و فساد، جهان به صورت يكپارچه تحت حاكميت آن بزرگوار اداره مي‌شود.
در آن روز؛ دين اسلام استقرار كامل يافته و بر همه دين‌ها غلبه مي‌كند.(توبه، آيه 32و33)
امنيت كامل بر جهان سايه مي‌افكند و عبادت صحيح و خالصانه واقع مي‌شود.(نور، آيه 55)
زمين از آن بندگان صالح خواهد شد(انبياء، آيه 105).
عدالت فراگير شده، علم به بالاترين درجه شكوفايي خواهد رسيد. زمين بركات خود را آشكار مي‌كند، عقول كامل شده و رشد در همه زمينه‌ها اتفاق مي‌افتد.(ر.ك نگين آفرينش نوشته جمي از محققين).
ما اين اميد را داريم كه زمان ظهور را درك كرده و در ركاب حضرت باشيم، ولي اگر عمر ما به زمان ظهور متصل نشد؛ بنابرآنچه از قرآن و روايات استفاده مي‌شود، اين است كه گروهي از مؤمنان ـ كه قبل از ظهور از دنيا رفته‌اند ـ به اذن خدا به دنيا برمي‌گردند و در ركاب حضرت و جزء ياران او خواهند بود. ياران آن بزرگوار هم از افرادي هستند كه در زمان ظهور زنده‌اند و هم از كساني‌اند كه قبل از ظهور از دنيا رفته و دوباره زنده مي‌شوند. لذا از ما خواسته شده كه هر روز صبح دعاي عهد بخوانيم(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) امام صادق(ع) در روايتي فرمود: هر كس قبل از صبح اين دعا را بخواند؛ از ياران قائم(عج) خواهد بود و اگر پيش از ظهور بميرد، دوباره زنده شده و از قبر خارج مي‌شود. در متن اين دعا نيز ما از خدا مي‌خواهيم اگر قبل از ظهور از دنيا رفتيم دوباره زنده شويم: «اللهم ان حال بيني و بينه الموت…».

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم