✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ماجرای انتخاب همسر برای شاهزاده چین


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.
خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.
پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,
از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

“خواجه عبدالله انصاری”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




چه بخواهم چه نخواهم، شهدا می بینند

گاه در حال گناهم، شهدا می بینند

بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست

بوی نان می دهد آهم، شهدا می بینند

غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم

تیر شیطان و نگاهم، شهدا می بینند

از خدا دور شدم، دور خودم می چرخم

مدتی گم شده راهم، شهدا می بینند

مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم

با همین روی سیاهم، شهدا می بینند

آنقدر سر به هوا بود دلم، یادم رفت

می رود هفته و ماهم، شهدا می بینند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ترک کردن نماز حرام است ولی فکر نمیکردم که سزایی به این اندازه داشته باشد.


رسول الله “صلی الله علیه وسلم” میفرماید:
((بلّغوا عنى ولو آیةٍ))

((ابلاغ کنید از من حتی اگر که یک آیه باشد))

⬅ یعنی رسالت من را تبلیغ کنید اگرچه که یک آیه باشد.

و با فرستادن این پیام برای دیگران،
این پیام، روز قیامت برای تو شفاعت خواهد شد.
انشاالله

رسول الله “صلی الله علیه وآله و سلم” میفرماید:

هرکس در نماز سهل انگاری کند خداوند پانزده سزا به او خواهد داد، شش تا در دنیا سه تا در هنگام مرگ، سه تا در قبر و سه تا هنگام خروج از قبر.

✅شش تای دنیا:

1⃣ خدا برکت از عمرش میگیرد.
2⃣خدا سیمای صالحان از صورتش می زداید.

3⃣در هیچ کاری از خدا اجر و پاداش نمی گیرد.

4⃣دعایش به آسمان بالا نمی رود.

5⃣ذلیل مردم در دنیا می شود.

6⃣هیچ چیزی از دعای مومنان نصیبش نمی شود.

✅و اما سه تای هنگام مرگ :

1⃣ذلیل و خوار میمیرد.
2⃣گرسنه میمیرد.
3⃣تشنه میمیرد،اگر به او تمام آب دریاها را بدهند.

✅اما سه تای قبر:

1⃣خدا قبرش را بر او تنگ می کند او را فشار می دهد تا که دنده هایش از هم بیرون برود.
2⃣خدا آتشی سرخ بر قبرش می افشاند.
3⃣خدا ماری بر او مسلط می کند که نامش الاقرع (در هم کوبنده) است.

✅ اما سه تای روز قیامت:

1⃣خدا کسی به او مسلط می کند که با صورت اورا به جهنم می کشاند.

2⃣خدا با نظر غضبناک به صورتش نگاه می کند تا اینکه گوشت صورتش بریزد.

3⃣خدا حسابش را شدید می کند و او را به جهنم روانه می کند و بدترین قرار گاه برای کسی که نماز را ترک کند و هیچ نوری در صورتش باقی نمیماند .
◀ هرکس نمازصبح راترک کند نورایمان درچهره اش وجود ندارد .

◀ هرکس نماز ظهر را ترک کند در روزیش برکت وجود ندارد.

◀ هر کس نماز عصر را ترک کند در جسمش قوت وجود ندارد.
◀ هرکس نماز مغرب را ترک کند در اولادش ثمری وجود ندارد.

◀هرکس نماز عشاء را ترک کند در خوابش راحتی وجود ندارد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بوسیدن پای مادر:

پیامبر(ص) فرمودند:
«کسیکه پای مادرش را ببوسد؛ مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر)

ونیز فرمودند:
«هرکس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهدماند».(نهج الفصاحة)

درحدیث دیگرفرمودند:
«کسیکه قبر والدین خود را در هرجمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده میشودو ازنیکوکاران نوشته شود.
(مستدرک الوسائل، ج 2)

حکایت جالب:
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟
حضرت فرمودند:آیا پدر و مادرت زنده اند؟
گفت:تنها پدرم زنده است.
فرمود:به پدرت احترام ونیکی کن؛تاخداوند تو راببخشد.
وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمودند:
«ایکاش مادرش زنده بود».
(بحارالانوار، ج 71)

رسول خدا(ص)فرمودند:
«دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لأمتّة؛
همانگونه که دعای پیامبران در مورد امتشان مستجاب است، دعای پدران نیزدرحق فرزندان مستجاب است».
(نهج الفصاحه)

جهت سلامتی وعاقبت به خیرشدن همه مادران و پدرانی که در قید حیات هستند و همچنین جهت آمرزش و مغفرت پدران و مادرانی که اسیرخاکند…
((صلوات محمدی))بفرست

اللهم صل علی محمد و آل محمد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم

به نام خدا

یکروز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره ) شدم ،سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خدا حافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال …..
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن ،نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته “نجف”
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم

خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم …
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت ….

فلانی شما بورو نجف ! پروازت تغییر کرده !

خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم …

بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری …

مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن ، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت :

دو نفر باید پیاده شن !!!

پرسیدیم چرا ؟

گفت : از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف ….
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست ،کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه !

وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد .

خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن

اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن !

از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن .

هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف ….

منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم …

نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه !

برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت …
اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخواست کردن ….

پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!!

رفتم پیش خلبان و گفتم …

کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم ،کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم

خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت :
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده ؟! باشه برید صداشون کنید بیان

خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم :
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟!

گفت بله !
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان …

اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن )

همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیر مرد با غرور و خوشحال دارن میان …

پیرزن جلوی ما که رسید گفت : فکر کردید کار ما دست شماست ؟! فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید ….

چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم

گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید !

گفت : آخه شما بودید میرفتید ؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه !
((حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد))

اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه…

پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم رفت

تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت :
مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید ؟!
عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون !
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !!!!

میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم

“تا یار که را خواهد و میلش به که باشد “.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آنان كه ز ما دور ولی در دل و جانند
بسيار گرامیــتر از آنند كه دانند
گفتيم شايد که ندانند ، بدانند

این زندگی گذراست
نه غمش پایدارست
و نه خوشی اش
به کوله بارت نگاه کن، که چگونه پرش کرده ای

آرزویی بکن …
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه
آرزویی بکن …
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تفاوت فکر و پول:

تفاوت سکه و ايده در اين است که اگر من يک سکه و شما نيز يک سکه داشته باشيد و سکه هايمان را با هم جابجا کنيم، باز هر کدام از ما يک سکه خواهيم داشت. اما اگر شما يک ايده و من يک ايده داشته باشم و آنها را با هم مبادله کنيم، هر کدام داراي دو ايده خواهيم بود.
جهان و محيط اطرافمان مدام در حال تغيير است. بيشتر از توجه به سكه هاي ديگران، به ايده ها و افكارشان توجه كن ‎

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ،
” نمی توانند “
پس
به ” تدبیرش ” اعتماد کن
به ” حکمتش ” دل بسپار
به او ” توکل ” کن
و به سمت او “قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوی؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد …
میرسد روزی ک هرگز در دسترس نخواهیم بود …!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
بودن را
ﺑﭽﺶ
ﺑﺒﯿﻦ
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ
ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن….

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم