✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
بدون شرح


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




26 سال تمرین سکوت

آیت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر «انوار درخشان» می فرمود: « در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟
ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! »
آیت الله علامه قاضی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




- پيامبر صلى الله عليه و آله:
أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِخِيارِكُمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَحْسَنُكُمْ أَخْلَاقاً الْمُوَطَّئُونَ أَكْنَافاً الَّذِينَ يَأْلَفُونَ وَ يُؤْلَفُون‏

آيا شما را از بهترين افرادتان خبر ندهم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترين شما، آنان كه نرمخو و بى آزارند، با ديگران انس می گيرند و ديگران نيز با آنان انس و الفت مى گيرند.
زهد ص 30 ، ح 75

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





دکتر الهی قمشه ای:
دعوا کن ، ولی با کاغذت ، اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد هر چه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس خواستی هم داد بکشی ، تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را . آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن . حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی . دلی را هم نشکانده ای و وجدانت را هم نیازرده ای …
خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشیمانی .
گاهی میتوان از کوره خشم پخته بیرون امد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




قال َحُسَیْنِ بن علی علیه السلام:
مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ کَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.
فرمود: هرکس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.

کافى: ج 6، ص 445، ح 4.

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




زلیخا گفت : ای یوسف ، نیکو موئی داری ! گفت : اول چیزی که در خاک ریزد مو باشد .
زلیخا گفت : ای یوسف ، نیکو رویی داری ! گفت : نگاریدۀ حق در رحم مادر است .
گفت : صورت زیبای تو تنم را بگداخت . گفت : شیطانت مدد می دهد و می فریبد .
گفت : آتشی به جانم افروختی ، شرر آن بنشان . گفت : اگر بنشانم خود در آن سوزم .
گفت : تشنه را آب ده که از تشنگی خشک شده . گفت : کلید به دست باغبان و باغبان سزاوارتر بدان .
گفت : ای یوسف خانه آراسته و خلوت ساخته ام ، خیز و تماشا کن . گفت : از تماشای جاودانی و سرای پیروزی باز مانم .
گفت : ای یوسف ، دستی بر این دل غمناک نه و این خسته عشق را مرهمی بنه . گفت :بّه آقای خود خیانت نکنم و حرمت بر ندارم .

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




قـالَ النّبِيّ صلي الله عليه و آله: اِنَّ مِنْ اَشْراطِ القِيامَةِ اِضاعَةُ الصَّلاةِ وَ اتِّباعُ الشَّهَواتِ وَالْمَيْلُ مَعَ الاَهْواءِ وَ تَعْظيمُ الْمالِ وَ بَيْعُ الدُّنيا بِالدّينِ، فَعِنْدَها يُذابُ قَلْبُ المُؤمِنِ فِى‏جَوفِهِ كَما يُذابُ الْمِلْحُ فِى الماءِ مِمّا يَرى مِنَ الْمُنْكَرِ فَلا يَسْتَطيعُ اَنْ يُغَيِّرَهُ.


پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در سخنرانى خويش در حجّه‏ الوداع، فرمود:
از نشانه‏ هاى فرا رسيدن و نزديک شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوت ها، تمايل به هوس ها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمک در آب حل مى ‏شود، قلب مؤمن در درونش آب مى‏شود، به خاطر منكراتى كه مى‏ بيند و توانِ تغيير دادن ندارد.
وسائل الشيعه، ج 11 ص 276

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

خواب دیدم با خدا گفتگویی داشتم

خدا گفت: پس میخواهی با من گفتگو کنی؟

گفتم: اگر وقت داشته باشید

خدا لبخند زد و گفت:

وقت من ابدی است

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟

پرسیدم :چه چیز بیشتر از همه شما را در مورد انسان متعجب میکند؟

خدا پاسخ داد…

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند

و دیگراین که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول میکنند

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند.

ونیز

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنن

زمان حال فراموش شان می شود

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد.

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم

بعد پرسیدم….

به عنوان خالق انسان ها میخواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند؟

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد

اما می توان محبوب دیگران شد

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

با بخشیدن، بخشش یاد بگیرند

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقأ دوست دارند

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز یا نشان دهند

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

و یاد بگیرند که من اینجا هستم

همیشه

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ارزش توبه در جوانی

روزی پیر مردی نزد شیخ شاه ابادی رضوان الله تعالی علیه امد.به شیخ عرض کرد:شیخ!من اومدم محضر شما توبه کنم.
شیخ فرمود:از چی میخوای توبه کنی؟چکاره بودی؟
گفت:من مطرب بودم. شیخ فرمود:خب چی میزدی؟تمبک میزدی؟،نی میزدی؟ویالون میزدی؟چی میزدی ؟
گفت:آقا من تار میزدم. شیخ فرمود:تارتو داری؟
گفت:بله آقا
.فرمود:تارتو بیار.
وقتی تارش رو آورد گفت حالا بزن.
پیرمرد کمانچه را دستش گرفت که بزنه دستش میلرزید.پیر شده بود.
شیخ گفت:حالا که پیرشدی نمیتونی بزنی اومدی توبه کنی؟
نه که خدا توبه رو قبول نکنه ها
!حدیث داریم که تا نفس به حنجره میرسد راه توبه باز است.لذا قابض الارواح وقتی میاد از پایین پا شروع به قبض رو میکند.چند لحظه ای که فرصت داری بگی
“استغفرالله ربی و اتوب الیه”
خدا می آمرزتت.البته!اینم بگم که خدا توفیقشو به همه نمیده.همه هم مهلت پیدا…نمیکنند.
حدیث داریم که سوال میشه از معصوم(ع)که بعضیا میمیرند و چشم هاشون بازه.
آقا چرا چشم هاشون بازه؟
میفرماید:اجل مهلت نداد چشمشو ببنده.بخاطر همین چشم هایش باز است.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم