✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
قصه آب


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




خورشید در میانه آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند به پادشاه ایران زمین گفتند اجازه می دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم؟
نادرشاه گفت اینجا نیامده ایم پی تخت و تاخ ، بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید.
هشتصد مزدور اشرف، که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند را گرفتند. نادر رو به آنها کرد و گفت: چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید؟! آیا فکر نمی کردید روزی به این درد گرفتار آیید؟
مزدوری گفت می پنداشتیم همه مردان ایران ، شاه سلطان حسین هستند و ما همواره با مشتی ترسوی صفوی روبروییم.
از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم ! و مردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند.

” ما همه نادریم “

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت




در سال 794 تیمور لنگ به قصد تصرف شیراز و برانداختن سلسله آل مظفر راهی آن شهر گردید و شاه منصور مظفری ابتدا می خواست كه با جنگ و گریز سپاهیان او را نابود سازد. اما هنگام خروج از شهر نگاه پیر زنی به او افتاد، پس با صدای بلند به سرزنش او پرداخت و گفت: ببینید این نمك به حرام را، كه اموال ما را ربوده و به خون ما دست گشوده و اكنون ما را بینواتر از آنكه بودیم، در چنگال دشمن رها می كند. شاه منصور از این سخن یكه خورد و در درونش آتش گرفت. با بی اختیاری عنان اسب را باز گردانید و سوگند یاد كرد كه جز جنگ رویاروی با تیمور نكند. بدین ترتیب از نقشه جنگی ارزنده ای كه پیش از این طرح كرده بود منصرف شده و به جمع آوری سپاه برای جنگ با دشمن غدار پرداخت.
شاه منصور در اولین حمله شخص تیمور را هدف قرار داد و با شمشیر برهنه به سوی او حمله كرد. تیمور كه جان خود را در خطر دید، گریخت جامه ای بر سر افكنده و خود را به درون سراپرده زنان، انداخت، زنان به سوی شاه منصور شتافتند و گفتند: اینجا سراپرده زنان است. آنگاه انبوه لشكر را به او نشان دادند و گفتند: كسی را كه تو می خواهی در میان زنان است و شاه منصور به آنسوی منحرف شد.

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت





پادشاه ایران زمین پاکور (دوم) فرزند بلاش یکم و بیست و سومین پادشاه اشکانی
به تندی با ارتشدار خود برخورد کرد و گفت: چرا به یکی از مخالفین روم
(نرون قیام کننده در امپراتوری روم) اجازه ورود به ایران و تیسفون
( پایتخت ایران زمین ) را دادید؟
من و رومی ها با هم پیمان بسته ایم که به مخالفین هم پناه ندهیم.
ارتشدار گفت: اما آنها به مخالفین ما کمک می کنند.
پاکور در حالی که برافروخته بود گفت:
آنها پستی خویش را به نمایش می گذارند،
اما پیمان یک اشک (لقب پادشاهان اشکانی) نباید به ننگ کشیده شود.
شما باید به آن فرد مخالف کشور روم، در مرز می گفتید به جای دیگری برود.
اما امروز مجبورم به خاطر شرافتمان این مخالف دولت روم را به کشورش برگردانم.
ارتشدار گفت: اما امپراتوری روم به خون ما تشنه است…
پادشاه ایران زمین گفت:
ما ایرانی ها تشنه امنیت، راستی و درستی هستیم
و بر پیمانهای خویش استوار خواهیم بود.
ما ترسی از امپراتوری روم نداریم و می توانیم همانند همیشه شکستشان دهیم
اما این راهکار کشورداری نیست ما باید امنیت را تقویت کنیم
نه دست اندازی و دشمنی را. ..
شاید برای ارتشدار، سخنان پاکور امپراتور کشورمان چندان هوشیارانه نبود،
اما پاکور به ارزش پیمان خویش باور داشت.
ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید:
(برای آنکه روانت را بپروری، ابتدا با خود یکی شو).
و براستی پاکور نماد چنین فرهمندی بود.
در طی سی سال پادشاهی پاکور دوم بر امپراتوری ایران زمین
جنگی بین ایران و روم رخ نداد
و مردم در شادی و امنیت زیستند

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت




یکی از عارفان بزرگ گوید :خواهان استقامت باش نه خواهان کرامت ! چه که نفس تو خواهان کرامت است ولی خداوند از تو خواهان استقامت است .

معنی استقامت همواره بودن بی تلوّن است و هرکس از مقام تلوّن به هیئت تمکین رسد ، مقام استقامت او درست گردد و این استقامت هم در کار و هم در خوی باید باشد .

در کار آن است که ظاهر بر موافقت داری و باطن در مخالفت ، و در خوی آن است که جفا شنوی و عذر دهی ، و اگر آزار بینی شکر کنی .

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ…
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ…
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ…
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ…
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ…
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ…
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ…
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ…
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ…
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ…
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ…
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ…
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایین…
ﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎ…
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





لطفا با من بازی کنید

باور کنید می­دانم که دنیای بزرگترها پر از استرس و کار و گرفتاری است اما هر شب که شما به خانه می­آیید ته دلم آرزو دارم کمی با من بازی کنید. نیازی نیست که ساعت­ها برای من وقت بگذارید، من تنها به ده دقیقه زمان احتیاج دارم تا بتوانم به کمک بازی، نقاشی یا درد دل کردن حرف­ها، ترس ها، نگرانی ها و شادمانی­های کودکانه­ام را به شما بگویم. اگر باورنمی­کنید از همین امشب شروع کنید و فقط شبی ده دقیقه با من بازی کنید. بعد از چند روز خودتان از نتیجه کار شگفت زده می­شوید. البته یادتان نرود که هر شب به یادم باشید. من دلم می­خواهد در هر شبانه روز ده دقیقه از وقت پدر و مادرم فقط به من اختصاص داشته باشد.

خواهش می­کنم این قدر به من دستور ندهید

“لباس­هایت را آن جا بگذار"، “غذایت را نریز"، “خوب رفتار کن"، “آرام باش” و…. فکر می­کنید این جملات را من روزی چند بار می شنوم؟ من که خیلی خوب نمی­توانم بشمارم اما شما که ریا ضی­تان خوب است یک روز، فقط یک روز، تمام دستوراتی را که به من می دهید بشمارید. بعد با خودتان فکر کنید اگر رئیس­تان هر روز این قدر به شما دستور می­داد حاضر بودید برایش کار کنید؟ می توانستید دوستش داشته باشید؟ اعصاب­تان خرد نمی شد؟ باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمی­گیرم. اگر رفتارهای من را دوست ندارید به جای هزاران دستور، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام می­دهم تشویقم کنید. خودتان می­بینید که چقدر زود همان کارهایی را انجام می­دهم که شما دوست دارید و رابطه­ام با شما عالی می­شود.

من را با هیچ کس مقایسه نکنید

به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا من این قدر اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمی توانم روی پای خودم بایستم امروز به فکر من باشید. می­دانستید که پایه­های اعتماد به نفس من از دوران نوزادی بنا می شود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچه­های فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. هیچ آدمی نباید و نمی­تواند شبیه دیگران باشد. مگرخود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگی­های مثبت من را به خودم بگویید و به خاطر آن­ها تشویقم کنید. به علاوه کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم.

به من نگویید که دوستم ندارید

من فقط یک لیوان آب را روی میز ریختم و شما به من می گوید: “دیگر دوستت ندارم"! اگر کسی این حرف را به شما بزند چه احساسی خواهید داشت؟ اگر آن فرد مهم­ترین آدم زندگی­تان باشد چه حالی پیدا می­کنید؟ اگر ضعیف و ناتوان باشید و به خاطر کاری که انجام داده­اید خیلی هم خجالت بکشید با شنیدن این جمله چکار می­کنید؟ آرزوی من این است که یک روز بتوانم به خوبی شما همه کارها را انجام دهم و رفتارهای مناسبی داشته باشم. باور کنید تمام سعیم را می­کنم، اما تا آن زمان به کمک شما احتیاج دارم. اگر به جای این جمله به من بگویید که “این رفتارت خوب نیست” و به من آموزش بدهید که آن کار را چطور انجام دهم یا چگونه رفتار خوبی داشته باشم، قلب کوچک من را نمی­شکنید.

در تربیت من هماهنگ باشید

والدین عزیزم! اگر دستوراتی که به من می­دهید متفاوت باشند نه تنها چیزی یاد نمی­گیرم بلکه سردرگم و گیج هم می­شوم. دنیا برای من مکان بزرگ و ناشناخته­ای است که می خواهم با کمک­تان آن را بشناسم. اگر یکی از شما به من بگوید نمی­توانم تا دیروقت بیدار بمانم اما دیگری بگوید می­توانم هر کاری دلم می خواهد بکنم من فقط متعجب و مردد می شوم و نمی­دانم باید چه کنم. لطفا کمی وقت بگذارید و روش­های تربیتی­تان را با هم هماهنگ کنید، بعد آن را در مورد من اجرا نمایید. این طوری همه­مان راحت­تر خواهیم بود و زودتر به نتیجه می­رسیم. به علاوه من هم این قدر گیج و هراسان نمی­شوم.

فرزندپروری سخت ترین کار دنیاست

در نهایت متشکرم که نامه من را خواندید. امیدوارم مطالب آن به کارتان بیاید. فقط می خواستم یادآوری کنم که فرزندپروری دشوارترین کار دنیاست. اگر برای شغل خود روزی 8 ساعت وقت می­گذارید یادتان باشد که کار مهم­تری در منزل دارید و آن تربیت من است. آیا برای پرورش من هم به اندازه کارتان وقت و انرژی می­گذارید؟ در ضمن به خاطر داشته باشید که همه والدین در این راه خطاهایی را مرتکب می­شوند و گاهی با فرزندان­شان بدرفتاری می­کنند اما ما کودکان به والدین­مان امیدواریم. می­دانیم که شما تلاش می­کنید تا با روش­های بهتری عشق خود را به ما اثبات کنید و ما هم قول می دهیم این عشق را به فرزندان­مان منتقل کنیم.

به امید دنیایی شادتر

با تشکر

فرزند شما
مصاحبه روزنامه جام جم با دکتر اسما عاقبتی (روانشناس کودک و نوجوان)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آيت الله بهجت

تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،

می نشینی بگو یا صاحب الزمان،

برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،

صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،

شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.

شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی…

و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

یك روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود كه سفره گسترده شد،آیت الله خامنه ای به وی نگاهی كرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض كردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست كرده ام كه باهم باشیم.

آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم مهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست كه بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل كنند. من در آن لحظه فهمیدم كه خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.

(حضرت آیت الله جوادی آملی)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم