✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
هی باران!


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



وچه زیبا گفت پروفسور اسماعیل ملک زاده:

پولدارى؛
منش است و ربطى به ميزان دارايى ندارد…

گدايى؛
صفت است ربطى به بى پولى ندارد…

دانايى؛
فهم و شعور است و ربطى به مدرك تحصيلى ندارد…

نادانى؛
ياوه گويى است و ربطى به زياده گويى ندارد…

دشمن؛
نمايشى از كمبودها و ضعف هاى خويش است و ربطى به بدسرشتى و بدخواهى طرف مقابل ندارد…

يار؛
همدلى است و ربطى به همراهى و پر كردن كمبود ندارد…

وقتى گرسنه اى،يه لقمه نون خوشبختيه ..وقتى تشنه اى،يه قطره آب خوشبختيه ..وقتى خوابت مياد،يه چرت كوچيك خوشبختيه …

خوشبختى يه مشتى از لحظاته … يه مشت از نقطه هاى ريز،كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن،يه خط رو ميسازن به اسم زندگى …

قدر خوشبختى هامون رو بدونيم… ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩﺭﺍ منوط به،
ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ!
و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ،
ﺑﺪﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ!

ﻣﺎ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ!

ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.
ﮔﻔﺖ:

ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!

ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ;
ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺸﯽ ﺑﯽ ﺍﻧﺘﻬﺎ…،

 

 

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




 

امام مهدی عليه السلام: وَ أمَّا الْأئمَّةُ عليهم السلام فَإنَّهُمْ يَسْألُونَ اللّه َ تَعالى فَيَخـْلُقُ وَ يَسْـألُونـَهُ فَيـَرْزُقُ إيجاباً لِمَسْألَتِهِمْ وَ إعْظاماً لِحَقِّهِمْ.

امام مهدى عليه السلام فرمود: پيشوايان كه درود خدا بر آنان باد از خدا درخواست مى كنند پس او پديد مى آورد و آنان از او مى خواهند و او روزى مى دهد، بخاطر اجابت درخواست آنان و احترام و بزرگداشت حق آنان.

كتاب الغيبة، 178

موضوعات: روایات  لینک ثابت


...



نمی دونم تقصیر حاج آقای مسجد بود که نمازو خیلی سریع شروع میکرد و بچه ها مجبور بودند
با سر و صورتی خیس درحالی که بغل دستی هاشونو را خیس میکردند، خودشونو به نماز برسونن
یا
اشکال از بچه ها بود که وضو را میذاشتند دم آخر و تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می کردند
و مکبّر مجبور بود پشت سر هم یا الله بگه و
اِنَّ الله معَ الصّابرین… بنده خدا حاج آقا…
هر ذکر و آیه ای بلد بود میخووند تا کسی از جماعت محروم نشه

مکبّر هم کوتاهی نمیکرد ، چشماشو دوخته بود به ته سالن تا اگر کسی وارد شد
به جای او یا الله بگه و رکوع رو کش بده

یبار
بعد از چند نفر برای لحظاتی کسی وارد نشد، ظاهراً مکبر بنا به عادت شغلی اش بلند گفت:
یاالله نبود … ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حاج آقا بریم…
..
نمی دونم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده
ولی بنده خدا حاج آقا رو دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکون خوردن.

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





هی می شنیدم که تو جبهه امداد غیبی بیداد میکند و حرف و حدیث های فراوان راجع به این قضیه شنیده بودم. خیلی دوست داشتم جبهه بروم و سر از امداد غیبی در بیاورم. تا این که پام به جبهه باز شد و مدتی بعد قرار شد راهی عملیات شویم . بچه ها از دستم ذله شده بودند ، بس که هی از معجزات و امداد های غیبی پرسیده بودم

یکی از بچه ها ، عقب ماشین که سوار بودیم، گفت: میخواهی بدانی امداد غیبی یعنی چه? با خوشحالی گفتم: خب معلومه! ناغافل نمیدانم از کجا قابلمه ای درآورد و محکم کرد تو سرم. تا چانه رفتم تو قابلمه. سرم تو قابلمه کیپ کیپ شد. آنها میخندیدند و من گریه میکردم.

ناگهان زمین و زمان به هم ریخت و صدای انفجار و شلیک گلوله بلند شد. دیگر باقی اش را یادم نیست. وقتی به خودم آمدم که دیدم افتادم گوشه ای و دو سه نفر دارند به زور قابلمه را از سرم بیرون ميکشند. لحظه ای بعد قابلمه از سرم درآمد و نفس راحتی کشیدم. یکی از آنها گفت: پسر عجب شانسی آوردی. تمام آنهایی که تو ماشین بودند شهید شدند جز تو. ببین ترکش به قابلمه هم خورده!
آنجا بود که فهمیدم امداد غیبی یعنی چه??!!

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




 

دیر که می شد خیلی ها عزا می گرفتند . لابد می پرسید چرا…؟
به همین سادگی که چند تا از بچه ها با هم قرار می گذاشتند
به یکی بگویند سید …البته کار که به همین جا ختم نمی شد .
ایستاده بودیم بیرون چادر یک دفعه دیدیدم چند نفر دارند
دنبال یکی از برادر ها می دوند .
می گفتند:(( وایــــســــــا ســـید علی کاریت نداریم!))
و او مرتب قسم می خورد که ((من سید نیستم ولم کنید))
تا بالاخره می گرفتندش و می پریدند به سر و کله اش
و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می کردند .
بعد هم هر چی داشت ،از انگشتر و تسبیح ،پول ،مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس ،
همه را می گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن می آوردند …
جالب اینجاست که به قدری جدی می گفتند سید
که خود طرف هم بعد که ولش می کردند
شک می کردو می گفت:
((راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم))
گاهی اوقات کسی هم پا پیش می گذاشت و ضمانتش را می کرد:
((قول می دهد وقتی آمد تو چادر ،عیدی بچه ها یادش نرود؛ حتی اگر سکه 20 ریالی باشد))
و او هم سکه را می داد و
غر می زد که: ((عجب گیری افتادیم ،بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم …؟))

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




 

مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن از دیگران آماده آماده است.

توی یکی از همین مهمونی ها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها.

وقتی از مجلس برگشتیم، محمد گفت: «می دونی غیبت کردی! حالا باید بریم در خونه شون تا بگی پشت سرش چی گفتی.»

گفتم: «اینطوری که پاک آبروم میره.»

با خنده گفت: «تو که از بنده خدا این قدر می ترسی، چرا از خود خدا نمی ترسی؟!»

همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه نه غیبت کننده باشم و نه شنونده غیبت.

شهید محمد گرامی

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت


...


دریغا که یک جان بیشتر ندارم و آن را بی ادعا در این راه تقدیم اسلام و امام و مردم می کنم، زیرا برای رضا خداوند و یاری دادن اسلام و قرآن به جبهه آمده ام و هدفی جز الله ندارم.
دانشجوی شهید، وحید رضا احتشامی

منبع: کتاب «سرخ سیمایان سبز» تألیف محمد رضا بینش برهمند، چاپ دوم، 1386، صفحه 20

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




طرف اومد جلو بهم گفت: مگه شما نمیگین سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم؟ گفتم: بله میگیم.

حالا منظورت چی هست از این سوال؟

گفت: پس چرا این همه محکم به سینه خودتون میکوبید؟ باید دشمنای امام حسین رو محکم بزنین بغض گلوم رو گرفت،

گفتم: آخه دم دست ترین دشمن امام حسین هوای نفس خودمونه ما به سینه مون میکوبیم تا اول از همه خودمون رو سرزنش کنیم که چرا نتونستیم سربازی باشیم برا صاحب الزمان(عج) ما قبل از هر دشمنی می خوایم با هوای نفسمون بجنگیم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم