✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
راست گفته اند ...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: آيا نام امام مهدي در قرآن آمده است؟

پاسخ: خير نام ايشان در قرآن نيامده است؛ علت اين را ما نمي‌دانيم. البته برخي از بزرگان گفته‌اند شايد يكي از علت‌ها اين باشد كه اگر نام حضرت در قرآن ذكر مي‌شد، دشمنان قرآن را تحريف كرده‌ و تغيير مي‌دادند

و ما ديگر نمي‌توانستيم به درستي از قرآن استفاده كنيم. خداوند براي آنكه قرآن دچار دست‌كاري و تغيير نشود، نام ائمه(ع) را در قرآن ذكر نكرد. البته آيات متعددي از قرآن مربوط به امام زمان(ع) است؛ از جمله آيه 105 سوره انبياء، آيه 55 سوره نور و آيه 33 سوره توبه.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چرا يک انسان غير مسلمان که بدون معرفت است حضرت را مي بيند ولي ما که انقدر دوست داريم خير؟ من در يک مجله خواندم يک زن امريکايي و يک نفر ديگر حضرت ديدند و به آنها فرمودند جمکران بياييد ؟ چرا ما نه ؟

پاسخ: ديدن امام زمان(ع) به اراده ما نيست تا هر وقت بخواهيم آن حضرت را ببينيم، بلكه مي‌توان ديدار كنندگان را به دو دسته تقسم نمود: عده‌اي لايق ديدار مي‌شوند و برخي مورد لطف آن حضرت قرار مي‌گيرند تا هدايت شوند. دسته اول بسيار زحمت مي‌كشند و خود را به امام نزديك مي‌سازند تا بتوانند از خاصان و مقربان آن امام شوند؛ يعني از نظر ديني و اخلاقي به درجات بالاي معرفت و معنويت مي‌رسند (مانند سيد بحر العلوم كه دفعات زيادي به ديدار امام زمان(ع) نائل گشت و با آن حضرت ملآقات نمود).
البته در همين گروه افرادي هستند كه با وجود رسيدن به درجات معنوي، باز هم موفق به ديدار نمي‌شوند(مانند شيخ مفيد كه حتي مورد عنايت و تمجيد امام زمان(ع) قرار گرفت اما ديدن آن حضرت از طرف او ثابت نشده است).
اين خود دليل روشني است كه ديدن امام زمان(ع) ملاك برتري و امتياز نيست. بلكه موضوع اصلي رضايت امام است. بايد كاري كرد كه آن حضرت از ما راضي شوند. و به عنوان شيعه واقعي به ما افتخار كنند.
شيخ مفيد با انجام وظايف ديني خود و تلاش در راه گسترش علوم اهل بيت(ع) رضايت امام زمان را كسب نمود تا آنجا كه آن حضرت در نامه او را عبد صالح، راستگو و دوست مخلص در دين خطاب نمود و مورد عنايت قرار داد.
ديدن امام عصر(ع) براي اين دسته توفيقي بسيار ارزشمند است. اين گروه به «احساس حضور امام» مي‌رسند. اگر به حج مي‌روند به اميد استشمام بوي گل نرگس در گلستان عرفات نفس مي‌كشند و اعتقاد يقيني دارند كه زير نگاه روح بخش امامشان قرار دارند، اگر چه خود از ديدن او محروم باشند. به ياد دارند كه آن وجود شريف به ابو محمد نصيبي (ابو محمد حسين بن وجناي نصيبي) فرمود: «در اين 54 مرتبه كه حج گزاردي، من با تو و در كنار تو بودم». او 54 مرتبه به قصد ديدار حضرت مهدي(ع) حج آمد و در آخرين سفر پس از اصرار فراوان و اظهار عشق و انابه موفق به ديدار گشت.
نائب دوم امام زمان(ع) ـ محمد بن عثمان عمري ـ فرمود: آخرين بار كه آن نور محمدي را ديدم، در كنار بيت خدا، دست به دعا برداشت و از خدا وعده ظهور را مي‌طلبيد.
پس عاشق ديدار نيز به امام خويش اقتدا كرده و دعا و تلاش براي نزديكي ظهور آن حضرت را در رأس اعمال و عبادت‌هاي خويش قرار دهد تا مصداق شيعه حقيقي و ياور واقعي امام زمان(ع) قرار گيرد.
علي بن مهزيار اهوازي بيست بار به قصد ديدن امام زمان(ع) به حج رفت و پس از آن موفق به ديدار يار گرديد.
علامه سيد محسن امين عاملي ـ كه جايگاه بسيار بلند در بين دانشمندان شيعه دارد ـ از لبنان براي حج آمد و هفت سال به قصد ديدار امام زمان(ع) در مكه سرانجام با ديده اشك آلود پرده كعبه را گرفت و از فراق يار ناليد تا اين توفيق نصيب او هم گرديد. در تمام اين موارد پس از اراده و خواست امام زمان(ع) ديدار حاصل شده است. پس آنچه مهم و اساسي است، احساس حضور و ياد امام در تمامي لحظات زندگي و تلاش براي جلب رضايت آن حضرت است. همينكه آرزوي ديدار آن ماه هاشمي را داشته باشيم، براي اثبات عشق به ولايت كافي است.
اگر روزي نيم نگاهي كند و نقاب غيبت براي لحظه‌اي كنار زند و خورشيد جمال خويش را به ديده و دل تاريك ما بتاباند؛ زهي سعادت براي ما است كه از اين درياي لطف او دور نيست و اگر تا واپسين لحظه عمر هم در هجر خود بسوزاند، زهي سعادت در اين كه سوختن به هجر شمع ولايت و طواف به گرد كعبه عشق مهدوي، حجي مقبول و كامل است و به هر كدام كه اراده فرمايد نه امتيازي به خواست ما كه عنايتي از جانب او است.
اما دسته دوم كه شامل گرفتاران در مشكلات، گناهكاران پشيمان، انسان‌هاي غير مسلمان كه احيانا مورد عنايت قرار گرفته و به ديدار امام زمان(ع) نائل مي‌شوند و هدايت مي‌گردندو … .
همه داراي پيام‌هاي خاصي مي‌باشند، مانند: عنايت حضرت به همه انسان‌ها، حتي غير مسلمانان كه بيانگر لطف و رحمت بي پايان و فراگير ائمه(ع) است. محبت و لطف حضرت به دوستان نيز به اين معنا است كه ما شما را به ياد داريم و كار‌هاي شما را مي‌نگريم و حضور شما را مي‌خواهيم.
بنابراين، اين گونه ديدار‌ها، براي آن است كه پيام‌هاي حضرت به صورت غير مستقيم به گوش مردم برسد و آنان امام مهربان خود را بشناسند و دريابند كه او ناظر در مشكلات فريادرس است.
گفتني است وقوع ديدار همراه با شناخت حضرت، بنابر مصلحت است، يعني، ممكن است انسان بارها خدمت حضرت رسيده ؛ ولي او را نشناخته باشد. زيرا شناختن حضرت به مصلحت نبوده است. بنابراين بايد دانست حضرت همه را مورد توجه قرار مي‌دهد؛ ولي آنچه را دوست دارند آن است كه ما واقعا در مسير عبوديت الهي گام برداريم، وظايف ديني خود را انجام دهيم، و براي تحققق امر ظهور تلاش و زمينه سازي كنيم.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت


...


و چون موسی به وعده گاه آمد عرض کرد:

پروردگارا ! ” خود را به من بنمای ” تا تو را تماشا کنم .

معشوق فرمود : ” هرگز مرا نخواهی دید “؛

لیکن به کوه نگاه کن پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. پس پروردگارش آن را متلاشی ساخت و موسی مدهوش بر زمین افتاد…

* ” أرنی ” : خودت را به من نشان بده

*” لن ترانی ” : هرگز مرا نخواهی دید

سعدی : چو رسی به کوه سینا ” أرِنی”

مگو و بگذر که نیرزد این تمنا به جواب ” لن ترانی “

حافظ: چو رسی به طور سینا ” أرِنی ” بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو، نه جواب ” لن ترانی “

مولانا:

” أرنی ” کسی بگوید که تو را ندیده باشد تو که با منی همیشه چه ” تری ” چه ” لن ترانی ” �

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





اما حق چشمت برتو آنست كه برگرداني آنرا از چيزي كه خداوند ترا از ديدن آن منع نموده است و بيجهت بهر طرف و هر چيز نظر نكني ؛ مگر در جائي كه موجـب پند و عبرتي باشد يا سبب بصيرت و بيداري گردد و يا علمي از آن استفاده شود زيرا چشم دروازهء پند و عبرت گرفتن است .

متن عربی:
و أما حق بصرك فغضه عما لا يحل لك و ترك ابتذاله إلا لموضع عبرة تستقبل بهــا بصرا أو تستفيد بها علما فإن البصر باب الإعتبار

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





اما حق گوش بر تو آنست كه منزه وپاك كني از اينكه راهي بهسوي قلب تو باشد مگر براي شنيدن مطالب خوب و مفيدي كه در قلب تو خيري ايجاد نمايد ؛ يا آنكه سبب كسب خلق نيكي گردد ؛ زيرا گوش دروازهء سخن به سوي قلب است و موجـــب انتقال انواع و اقسام معاني به قلب ميباشد با تمــام خوبيها يا بديهاي كه در آن وجود دارد و قوت و قدرتي نيست مگر قوت و قدرت پروردگار .

متن عربی:
و أما حق السمع فتنزيهه عن أن تجعله طريقا إلى قلبك إلا لفوهة كريمة تحدث فــى قلبك خيراأو تكسب خلقا كريما فإنه باب الكلام إلى القلب يؤدى إليه ضروب المعانى على ما فيها من خير او شر و لاقوة الا بالله .

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





اما حق زبانت بر تو آنست كه از فحشا و منكرات دورش نگهداري و به گفتـن كلمات خوب و نافع عادتش دهي و وادارش كني كه با ادب وخوب سخن گويد و از زياد گفتن و بيخود چرخيدن در دهان منعش نمائي تا سكوت را رعايت كند مگر در جائي كه نياز به تكلم باشد و نفعي براي دنيا و آخرت داشته باشد و نگزاري سخني كه فائده و نفعي ندارد و جز ضرر و زيان حاصلي در آن متصور نيست؛ از دهان تو خارج شــود بعد از آنكه عقل و نقل بر مضر بودن و بد بودن آن دلالت دارد ؛ زيرا كه زينت عاقل به عقلش در خوبي گفتار و درست سخن گفتن است و حول و قوه اي نيست مگر به حول و قوه خداوند بزرگ .

متن عربی:
و اما حـق اللسان فاكـرامه عـن الخنى و تعويـده على الخيـر و حمله على الادب و اجمامه إلا لموضع الحاجة و المنفعة للدين و الدنيا و اعفائـه عـن الفضـول الشنعة القليلة الفائدة التى لا يؤمن ضررها مع قلة عائدتها و بعد شاهد العقل و الدليل عليه و تزين العاقل بعقله حسن سيرته فى لسانه و لا قوة الا بالله العلى العظيم .

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




 

گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد. صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد و مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند.
یکی گفت براستی چنین است من هم مانند اسب تو شده ام. مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم.
می گویند آن مرد نحیف هر روز کاسه ایی آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد. ودر کنار اسب می نشست و راز دل می گفت. چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد.
صاحب اسب و مردم متعجب شدند. او را گفتند چطور برخواست. پیرمرد خنده ایی کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم. اندیشمند یگانه کشورمان حکیم ارد بزرگ می گوید: دوستی و مهر، امید می آفریند و امید زندگی ست.
می گویند: از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند.

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ :
ﻓِﻰ ﺍﻻﻧﺴﺎﻥِ ﻣُﻀﻐَﺔٌ ﺍِﺫﺍ ﻫﻰَ ﺳَﻠِﻤَﺖ ﻭَ ﺻَﺤَّﺖ ﺳَﻠِﻢَ ﺑِﻬﺎ ﺳﺎﺋﺮُ ﺍﻟﺠَﺴَﺪِ، ﻓَﺎﺫﺍ ﺳَﻘِﻤَﺖ ﺳَﻘِﻢَ ﺑِﻬﺎ ﺳﺎﺋﺮُ ﺍﻟﺠَﺴَﺪِ ﻭَ ﻓَﺴَﺪَ، ﻭَ ﻫِﻰَ ﺍﻟﻘَﻠﺐُ؛


ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﻮﺷﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻋﻀﺎﻯ ﺑﺪﻧﺶ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﻮﺩ، ﺩﻳﮕﺮ
ﺍﻋﻀﺎﻯ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻭ ﻓﺎﺳﺪ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﻮﺷﺖ، ﻗﻠﺐ ﺍﺳﺖ .


ﺧﺼﺎﻝ ﺝ1، ﺹ 31

موضوعات: روایات  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم