✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
سعودیه و دستهای پنهان دیگر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پس از اين كه به بچه ها خبر رسيد دكتر «رحيمي» شهيد شده است، همه ي بچه ها دعاي توسل را به ياد او خواندند. دعا را «محمدعلي» مي خواند.

وقتي به نام مقدس امام حسين (ع) رسيد، دعا را قطع كرد و خطاب به بچه ها گفت:

«برادرها اگر مرا نديديد حلالم كنيد، من از همه ي شما حلاليت مي طلبم». پس از اتمام دعا نزد او رفتم، گفتم: «چرا وقت دعا از همه حلاليت طلبيدي؟»

گفت: «وقتي به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب ديدم، ايشان به من فرمودند: «به زودي عملياتي شروع مي شود و تو نيز در اين عمليات شركت مي كني و شهيد خواهي شد»». همين گونه شد، او در همان عمليات (مسلم بن عقيل (ع)) به شهادت رسيد. با اين كه قبل از عمليات به علت درد آپانديسيت به شدت بيمار بود و حتي فرماندهان مي خواستند از حضور او در عمليات جلوگيري كنند، ولي او مي گفت:

«چرا شما مي خواهيد از شهادت من جلوگيري كنيد؟» .

 

راوي : يكي از همرزمان نوجوان بسيجي شهيد «محمدعلي نكونام آزاد»

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




هنوز انقلاب پيروز نشده بود و حضرت امام (ره) در تبعيد به سر مي بردند. يك روز صبح كه مي خواستم او را براي نماز از خواب بيدار كنم، ديدم بيدار است و ناراحت. پرسيدم: چي شده مادر؟

گفت: امام را در خواب ديدم. من و عده ي زيادي در يك طرف ايستاده بوديم و شاه و سربازان و درجه دارانش در طرف ديگر. شاه رو به امام كرد و گفت: «پس كو آن ياران باوفايي كه از آن ها صحبت مي كردي؟»

امام دست مباركش را روي گردن من گذاشت و گفت آن هايي كه مي گفتم همين ها هستند كه به ثمر رسيده اند! چند سالي از اين قضيه گذشت. انقلاب پيروز شد و در دوران جنگ مثل بقيه ي جوانان براي دفاع از مرزهاي ميهن اسلامي راهي جبهه شد.

آخرين بار كه مي خواست به جبهه برود، گفت: عملياتي مهمي در پيش داريم. من هم مي خواهم در آن عمليات داوطلب باشم و اگر خدا بخواهد شهيد مي شوم. حرف هايش را زد و ساكش را برداشت و با همه خداحافظي كرد. چ

ند روز بعد كه مارش عمليات به صدا درآمد براي ما يقيني شده بود كه او به شهادت رسيده است. همين طور هم بود. پيكر پاكش را كه آوردند ديديم درست از همان قسمت كه امام دست مباركشان را نهاده بودند تركش خورده و شهيد شده است.

 

راوي : مادر شهيد سيد رضا سيدين

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




بر روی شمشیر فرهاد دوم ( پادشاه ایران از دودمان اشکانیان ) این جمله از بانو ورتا بود: تنها برای نگهبانی از ایران و مردم سرزمین بجنگ.

یکی از مغ های پیر زرتشتی به پادشاه ایران گفت چرا این سخن بر روی شمشیر است؟ پند بزرگان باید در اندیشه و دل ما باشد نه بر دست ساخته های ما .

فرهاد دوم نگاهی به شمشیر نمود و گفت این جمله را هر بار می بینم به من می گوید راه درست چه و کجاست و بدین گونه در بیداد زمانه گم نمی شوم.

آن مغ خود از یاد برده بود که چرا آتش در آتشکده همیشه روشن است. آیا جز برای یادآوری اندیشه های آنان است ؟!

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت




بانو کاساندان نزد فرزند خویش کمبوجیه آمد و گفت: پدرت مدتهاست تا دیر وقت درگیر رایزنی با رایزنان دربار است و من از این همه کار او نگرانم. تن درستی پادشاه فراتر از هر چیز دیگریست.

کمبوجیه نزد پدر خویش، فرمانروای ایران کوروش آمد و دید سخت در اندیشه است و رایزنان از آنچه رخ می دهد می گفتند. پس از پایان کار فرزند رو به پدر کرد و گفت مادر از این همه کار شما نگران است پدر گفت:

روزهای سخت امروز، فر بسیاری برای بهروزی میهنمان در پی دارد و این ارزشی بیش از تن درستی دارد. تلاش ها و از خودگذشتگی کورش بزرگ باعث شد امروز اینگونه شیفته او باشیم. همانگونه که ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید: روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت.

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت




سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان ( نام زنگان پس از نام شهین به شهر زنجان گفته می شد ) باقی ماندند جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای دور روان شوند در طی یک هفته 67 مرد میهن پرست زنگان کشته شدند رعب و وحشت بر شهر حاکم بود سربازان مغول 200 پسر زنگانی را بزور به خدمت خویش درآورده و به آنها آموزشهای پاسبانی و غیره می دادند.

اما هر روز از تعداد مغول ها کاسته می شد در طی کمتر از 30 روز فقط 120 مرد مغول در درون شهر باقی مانده بود و کسی از بقیه آنها خبر نداشت.

دیگر مردان مهاجم پی برده بودند که هر روز عده ایی از آنها ناپدید می گردد. بدین منظور تصمیم گرفتند از شهر خارج شوند . و در بیرون شهر اردو بزنند. با خارج شدن آنها از شهر هیاهویی در شهر برپا شد و همه از ناپدید شدن مهاجمین صحبت می کردند میدان شهر مملو از جمعیت بود پیر مردی که همه به او احترام می گذاشتند از پله ها بالا رفت و گفت: مردان زنگان باید از دختران این شهر درس بگیرند آنگاه رو به مردان کرد و گفت کدام یک از شما مغول خونریزی را کشته است ؟

چهار مرد پیش آمدند، هر یک مدعی شدند مغولی را از پا درآورده است. پیر مرد خنده ایی کرد و به گوشه میدان اشاره کرد سه دختر زیبا و قد بلند ایستاده بودند. گفت وجب به وجب کف خانه این دختران از کشته های دشمنان ایران پر است آنگاه مردان ما در سوراخ ها پنهان شده اند. با شنیدن این حرف مردان دست بکار شدند و در همان شب بقیه متجاوزین را نابود ساختند. به یاد کلام جاودانه ارد بزرگ می افتم که:

شیر زنان میهن پرست ایران، بزرگترین نگهبانان کشورند. کاش نام آن سه زن را می دانستم بگذار به هر سه آنها بگویم ایران ! که نام همه زن های ایران است.

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت





دائم الوضو بودن یکی از عوامل آرامش روانی است.


رسول خدا(ص) می فرماید:
خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد.نهج الفصاحه/ح660
پاکی بدن، بخشش گناهان، رزق و روزی فراوان، و… همه از برکات وضو است و این عوامل نقش مهمی در آرامش انسان دارد.

امام علی(ع): هرکه نفس خودرا تهذیب نکند، از خرد بهره مند نمیشود.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشي بود در اين خانه که کاشانه بسوخت


تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت


سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت


آشنايي نه غريب است که دلسوز من است
چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت


خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت


چون پياله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بي مي و خمخانه بسوخت


ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

 

(الهم عجل لولیک الفرج)

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




آقا جان یوسف زهرا !!!

بے تو تا دنیاست دنیایے نداریم ….

چون سنگ خاموشیم و غوغایے نداریم ..

در این سایه سار ظهر گرم بے ترحم …

جز سایه دستان تو جایے نداریم ….

بے تو شادیهایمان حالتے ازغم در سینه دارد…

السلام علیک یا بقیة الله فے ارضه


موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم