✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تصاویر متحرک ولادت حضرت معصومه و روز دختر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



نرفتم کربلا ام
شنیدم عالمی داره


منو مهمون کنه هرکی
از اون تربت کمی داره


سلام ارباب خوب من
دلم تنگه برای تو


برای گریه و مستی
میون روضه های تو


فقط از اشک تو روضت
اگه من آبرو دارم


بیا و کربلایی کن
که منم آرزو دارم


گرفتار غمت هستم
به گیسویت اسیرم کن


تو رو جون حبیب آقا
میون روضه پیرم کن


حسین ای جان شیرینم
حسین ای یار دیرینم


دوعالم را زکف دادم
فقط روی تورا بینم


چرا هرکی حرم رفته
نمیخواسته که بر گرده


چرا مجنون شده هرکی
اذون صبحو گوش کرده


میگن فرقی نداره که
غریب یا آشنا باشی


میگن مهمون آقایی
اگر پایین پا باشی…

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




حضرت معصومه در يک نگاه
حضرت فاطمه معصومه(س) در اول ذيقعده 173 در مدينه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسي بن جعفر (ع) و مادر گرامي‌اش نجمه خاتون است. او از کودکي تا جواني تحت تربيت پدر بزرگوارش و برادر مکرّمش حضرت رضا(ع) قرار داشت و در علم و تقوا و پاسخ به پرسش‌هاي مراجعان به مقامي رسيد که مدال افتخار فداها ابوه از پدر خود دريافت داشت. بعد از ورود حضرت رضا (ع) به مرو آن حضرت نامه‌اي را به وسيله يکي از غلامان خويش براي خواهرش فرستاد که با رسيدن نامه، بلافاصله فاطمه معصومه(س) آماده سفر گشت.[1] آن حضرت در سال 201 هجري به همراه پنج تن از برادران (فضل، جعفر، هادي، قاسم، زيد) و تعدادي از برادرزادگان و کنيزان روانه خراسان شدند.[2]
هنگامي که موکب حضرت معصومه(س) به ساوه رسيد، عده‌اي از دشمنان اهل بيت، به اشاره مأمون عباسي راه را بر آنان بستند و در يک درگيري نابرابر، تمام برادران و بيشتر همراهان او به شهادت رسيدند و حضرت معصومه(س) بر اثر شدّت تألمات و بنا بر قولي بر اثر مسموميت[3] بيمار گشت.
در روز 23 ربيع الاوّل 201 هجري فاطمه معصومه(س) وارد قم شد و ناقه حضرت در محلي که امروز به نام ميدان مير ناميده مي‌شود، زانو به زمين زد و اين افتخار نصيب موسي بن خزرج ، بزرگ اشعريان، شد تا هفده روز ميزبان دختر، خواهر و عمه امام باشد.
آن بانو سرانجام در روز دهم ربيع الثاني 201 هجري از دنيا رحلت کرد و با تجليل فراوان مردم قم، و به وسيله دو فرد ناشناس، به خاک سپرده شد.[4]
اهميت ازدواج در اسلام
پيش از ورود به مبحث اصلي اين مقاله، بايد ياد آورشويم که در اسلام بر امر ازدواج تأکيد و سفارش فراوان شده است؛ تا آنجا که در قرآن، اين معجزه ماندگار الهي، آيات متعددي در اين باره وجود دارد؛ از جمله مي‌فرمايد: )وَأَنْكِحُوا اْلأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليم([5]؛ بايد مردان بي زن و زنان بي‌شوهر و کنيزان و بندگان خود را به نکاح درآوريد. اگر آنان فقير باشند، خداوند آنان را از فضل خويش بي‌نياز خواهد ساخت؛ زيرا خداوند وسعت دهنده و داناست.
خداوند در آيه ديگري مي‌فرمايد: و از نشانه‌هاي او (خداوند) اينکه همسراني از جنس خود شما براي شما آفريد، تا در کنار آنها آرامش يابيد و در ميان شما مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانه‌هايي است براي گروهي که تفکر کنند.
در روايات نيز تعبيرات تأمل برانگيزي دربارة ازدواج آمده است که به راحتي نمي‌توان از کنار آن گذاشت. پيامبر اکرم(ص) فرمود:اَلنِّکاحُ سُنَّتي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتي فَليس مِنّي[6]؛ ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نيست.
زني به امام باقر(ع) عرض کرد: من زن تارک دنيا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنيا چيست؟ عرض کرد: نمي‌خواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسيد: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضيلت هستم. حضرت فرمود: از اين کار دوري کن. اگر در اين کار فضيلتي بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هيچ کس نيست که در فضيلت بر او سبقت گيرد.[7]
آن حضرت در جاي ديگر فرمود: ما بُنيَ فِي الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِي اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزويجِ[8]؛ هيچ بناي در اسلام محبوب‌تر و عزيز‌تر از ازدواج در نزد خداوند نيست.
از طرف ديگر، عزب بودن و مجرد زندگي کردن به شدّت نکوهش شده است. پيامبر اکرم(ص) فرمود: شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَيْرٌ مِنْ سَبعينَ رکْعَةً مِنْ غيْرِ مُتَأهِّلٍ؛[9] بدترين شما، عزب‌ها (و بي همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نمز غير متأهل.

ادامه »

موضوعات: بانوی کرامت  لینک ثابت




،مثل خدا باش …
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
مثل خدا باش ،
با مظلومان و درمانده گان دوستی کن …
مثل خدا باش ،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن …
مثل خدا باش ،
در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن …
مثل خدا باش ،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن …
مثل خدا باش ،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن …
مثل خدا باش ،
با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن …
مثل خدا باش ،
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش …
مثل خدا باش ،
برای اطرافیانت دلسوزی کن …
مثل خدا باش ،
مهربان تر از همه …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





- نوشیدن پخته سنا، در چهار برابر خود، روغن زیتون که به نصف رسد جهت درد کمر مفید است.
- برگ ژاله را بپزید و پس از سائیدن آنرا بر کمر بمالند نافع است.
- خوردن جوشانده میوه لوبیا برای درمان درد کمر کاملا مفید است. میوه یا پیله خشک لوبیا (غلاف خارجی و درازی که چند دانه لوبیا در آن قرار گرفته ) را به مقدار 30 گرم در یک لیتر آب جوشانده در مدت یک تا دو روز، به مقدار یک فنجان بین هر دو غذا میل نمایند.
- زرده 4 تخم مرغ و زیره کرمانی و گل بابونه نرم کوبیده مخلوط نموده خمیر نمائید و روی پارچه کرباس آب ندیده مالیده و گرم گرم بر کمر بچسبانند مسکن درد کمر و برای تقویت کمر مفید است.
- خوردن نارگیل و ماساژ و ضماد با روغن نارگیل بهبود بخش و تقویت کننده کمر می باشد.
- 250 گرم ساقه های خشک و گلدار پونه کوهی را در 2 لیتر آب جوش بریزند و 12 دقیقه کنار بگذارید تا دم بکشد سپس آنرا صاف کنید این دم کرده را در یک وان گرم بریزید و در داخل آن راحت دراز بکشید یک ربع حداقل.
- هر روز صبح دو عدد زرده تخم مرغ را خوب در یک قاشق غذاخوری عسل مخلوط کنید و میل کنید.
- شاه توت پخته را با عسل و انجیر مخلوط کنند و ضماد نمایند پخته برگ آن هم، همین خواص را دارد.
- مقداری لوبیای قرمز را بپزند آب آنرا با مقداری قند بجوشانند. کمی از آن بخورند. بقیه را به داخل لگن یا وان آب گرم بریزند و در داخل آن بنشینند.
- علل مختلف باعث ایجاد درد کمر در ناحیه کمر می باشد. قبل از هر کار رعایت دستورات زیر را توصیه می کنیم:
1- استراحت کامل- تکرار این مطلب ضروری است که استراحت بطور مسلم 50 درصد ناراحتی و درد را به هر علت که باشد درمان می کند.
2- بستن ناحیه کمر بطور محکم
3- مصرف اغذیه قوی و گرم
4- خوردن تخم مرغ، شیر، کره و مربا
5- دوش آب گرم و گذاردن کیسه آب یا بالش برقی در رختخواب
6- مصرف روزی 3 قرص مسکن نیز در بهبود درد بسیار کمک می کند
7- مراجعه پزشک کاردان برای پی جوئی علت درد که با عکسبرداری، بیماری مشخص می گردد
8- چنانچه عیب یا عارضه بیماری نباشد باید علت آنرا در بد نشستن دانست
9- چاره این پشت دردها یا بیماری پشت میز نشینی و تمدن ورزش مخصوصی است که با نظر متخصصین تهیه گردیده است
- گاه این نوع بیماری ها به علت ازدیاد سموم بدن بروز می کند. در اینگونه موارد 200 گرم پیاز را بصورت پوره در آورید و یا 100 گرم عسل خوب مخلوط کنید در جای خنکی برای مدتی بگذارید به همین حال بماند سپس آنرا صاف کنید صبح هر روز ناشتا یک فنجان از آن بنوشید بسیار مفید خواهد بود.
- گاه در موارد شدت درد، کوبیده سیر را برای تسکین درد کمر مصرف می کنند.
- خردل سیاه مصرف داروئی داد از دانه های آن ضماد تهیه می کنند که 1900 میلادی تهیه شده و مصرف می گردد. ضماد خردل از مخلوط خردل و آرد تهیه می شود و بهترین دارو برای کاستن دردهای عصبی و روماتیسمی می باشد.

 

موضوعات: درمان های مختلف  لینک ثابت





- ضماد ترب با عسل جهت از بین بردن آثار کبودی زیر چشم و آثار ضربه و جای زخم سودمند است.
- مالیدن یا بستن پخته برگ انجیر تقویت استخوان ضرب دیده می کند.
- برگ تازه و خام کرفس را له کرده در محل ضرب خوردگی و کوفتگی اعضا قرار دهند اثر شفابخش دارد.
- ضماد برگ و صمغ درخت سماق برای از بین بردن آثار ضربه و کوفت رفتگی بکار می رود. مالیدن جوشانده قسمت های مختلف درخت سماق نیز برای از بین بردن آثار ضربه مفید است.
- هنگامی که در اثر تصادف و ضرب خوردگی خون در زیر پوست جمع می شود، ضماد برگ های من (وزغ کش) اثر قاطع دارند.
- برای رفع ورم حاصل از ضربه، نمک را با سرکه و گرد صابون مخلوط نموده و در محل بمالند.
- بهترین تدبیر برای رفع درد و رفع خون مرده زیر پوست آن است که پوست گوسفند را که همان لحظه از آن کنده باشند، بر عضو مضروب بپیچند و بگذارند تا خشک شود. یا خمیر نیم پز با (ترب) کوبیده، ضماد نمایند.
- در استعمال خارج جوشانده 50 در هزار تاجریزی سیاه در ضرب دیدگی و کوبیدگی اعضا به کار می رود.
- گل بابونه را بجوشانند و هر عضو که درد می کند در آب گرم آن مالش دهند، کوفتگی مرتفع می گردد.
- جهت کوفتگی اعضا، نمک با روغن زیتون و عسل مخلوط نموده بصورت ضماد در محل بگذارند.
- نمک با روغن زیتون جهت کوفتگی اعضا نافع است.
- ضماد برگ مورد جهت کوفتگی نافع است.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها  لینک ثابت





- روغن خیار تلخ را روزی 3 مرتبه هردفعه دو قطره در گوش بریزند، سنگینی گوش را برطرف می کند.
- برای معالجه ضعف شنوایی در یک فنجان آب جوش مقدار دو قاشق کوچک غذاخوری از گیاه لامیون سفید می ریزند و روزانه (1-2) فنجان از آن بیاشامند.
- سیب را در دیک کوچک ریخته و قدری آب بالای آن کرده و سر دیک را با خمیر بگیرید و گوش آدرس : به بخار آب بدارید تا چند مرتبه آنوقت شنوا خواهید شد.
- اگر کسی گوشش بر اثر عوارض رماتیسم کر شود یک تکه پنبه را با آب سیر مرطوب کند و در گوش بگذارد بزودی احساس خواهد کرد ثقل سامعه او برطرف شده و گوشش خوب می شود.
- پیاز برای سنگینی گوش، مفید است. برای این منظور ممکن است بیمار چند قطره شیره پیاز خام را در گوش بچکاند و یا فیتلیه ای از پنبه را به آن آغشته نموده در گوش قرار دهند و همچنین پیاز پخته نیم گرم را نیز بر روی گوش قرار دهند.
- مرزه برای درمان سنگینی گوش مفید است. برای این منظور آب مرزه خام و تمیز را گرفته، روزی دو مرتبه هر دفعه 3 تا 4 قطره در گوش بچکانند یا مرزه را در کمی آب جوشانیده پس از صاف کردن، روزی دو مرتبه چند قطره از محلول صاف کرده فوق، در گوش بچکاند.

 

موضوعات: درمان های مختلف  لینک ثابت




 

لقمان حكيم براي اينكه فرزند خود را از توقع مدح و تمجيد مردم رهايي بخشد و ضمير او را از اين انديشه ناشدني خالي كند، در وصيت خود به وي فرمود:
لا تعلق قلبك برضا الناس و مدحهم و ذمهم فان ذلك لا يحصل و لو بالغ بالانسان في تحصيله بغاية قدرته ؛(1) ((دلبسته به رضاي مردم و مدح و ذم آنان مباش كه اين نتيجه حاصل نمي شود، هر قدر هم آدمي در تحصيل آن بكوشد و نهايت درجه قدرت خويش را در تحقق بخشيدن به آن اعمال نمايد.))
فرزند به لقمان گفت : معناي كلام شما چيست ؟ دوست دارم براي آن مثال يا عملي را به من ارائه نمايي .
پدر و پسر از منزل خارج شدند و درازگوشي را با خود آوردند. لقمان سوار شد و پسر پياده پشت سرش حركت مي كرد. چند نفر در رهگذر به لقمان و فرزندش برخورد نمودند. گفتند: اين مرد قسي القلب و كم عاطفه را ببين كه خود سوار شده و بچه خويش را پياده از پي خود مي برد. لقمان به فرزند گفت : سخن اينان را شنيدي كه سوار بودن من و پياده بودن تو را بد، تلقي نمودند؟
به فرزند خود گفت : ((تو سوار شو و من پياده مي آيم .))
پسر سوار شد و لقمان پياده به راه افتاد. طولي نكشيد كه عده اي در رهگذر رسيدند. گفتند: اين چه پدر بدي است و اين چه پسر بدي ! اما بدي پدر از اين جهت است كه فرزند را خوب تربيت نكرده ، او سوار است و پدر پياده از پي اش مي رود با آنكه پدر به احترام و سوار شدن شايسته تر است . پدر اين پسر را عاق نموده و هر دو در كار خود بد كرده اند.
لقمان گفت : سخن اينان را شنيدي ؟
گفت : بلي !
فرمود: اينك هر دو نفر سوار مي شويم .
سوار شدند. گروه ديگري رسيدند، گفتند: در دل اين دو، رحمت و مودت نيست . اين هر دو سوار شده اند، پشت حيوان را قطع مي كنند و فوق طاقتش بر حيوان تحميل نموده اند.
لقمان به فرزند خود فرمود: شنيدي ؟
عرض كرد: بلي !
فرمود: اينك مركب را خالي مي بريم و خودمان پياده راه را طي مي كنيم .
عده اي گذر كردند و گفتند: اين عجيب است كه خودشان پياده مي روند و مركب را خالي رها كرده اند و هر دو را در اين كار مذمت نمودند.
فقال لولده تري في تحصيل رضاهم حيلة لمحتال ؛(2)
در اين موقع لقمان به فرزندش فرمود: آيا براي انسان با تدبير به منظور جلب رضاي مردم ، محلي براي اعمال حيله و تدبير باقي است ؟
پس توجه خود را از آنان قطع نما و در انديشه رضاي خداوند باش !
لقمان حكيم با يك عمل ساده به فرزند خود فهماند كه نمي توان با رفتار خويش ، رضايت خاطر مردم را جلب نمود، هر طور كه قدم برداري ، سخني مي گويند. بنابراين براي مدح و ذمّ اين و آن مينديش و تنها متوجه رضاي حضرت باري تعالي باش كه معيار رستگاري و سعادت ، خشنودي خداوند است .(3)

1- بحارالانوار، ج 13، ص 433. كتاب فتح الابواب ، للسيد ابن طاووس قال روي اءن لقمان الحكيم لولده في وصيته لا تعلق قلبك برضا الناس و مدحهم و ذمهم فان ذلك لا يحصل و لو بالغ بالانسان في تحصيله بغاية قدرته فقال ولده ما معناه اءحب اءن اءري لذلك مثالا اءو فعالا اءو مقالا فقال له اءخرج اءنا و اءنت فخراجا و معهما بهمية فركبه لقمان و ترك ولده يمشي وراءه فاجتازوا علي قوم فقالوا هذا شيخ قاسي القلب قليل الرحمة يركب هو الدابة و هو اءقوي من هذا الصبي و يترك هذا الصبي يمشي وراءه و ان هذا بئس التدبير فقال لولده سمعت قولهم و انكارهم لركوبي و مشيك فقال نعم فقال اركب اءنت يا ولدي حتي اءمشي اءنا فركب ولده و مشي لقمان فاجتازوا علي جماعة اءخري فقالوا هذا بئس الوالد و هذا بئس الولد اءما اءبوه فانه ما اءدب هذا الصبي حتي يركب الدابة و يترك والده يمشي وراءه و الوالد اءحق بالاحترام و الركوب و اءما الوالد فانه عق والده فهذه الحال فكلاهما اءساءا في الفعال فقال لقمان لولده سمعت فقال نعم فقال نركب معا الدابة فركبا معا فاجتازا علي جماعة فقالوا ما في قلب هذين الراكبين رحمة و لا عندهم من الله خير يركبان معا الدابة يقطعان ظهرها و يحملانها ما لا تطيق لو كان قد ركب واحد و مشي واحد كان اءصلح و اءجود فقال سمعت فقال نعم فقال هات حتي نترك الدابة تمشي خالية من ركوبنا فساقا الدابة بين اءيديهما و هما يمشيان فاجتازا علي جماعة فقالوا هذا عجيب من هذين الشخصين يتركان دابة فارغة تمشي بغير راكب و يمشيان و ذموهما علي ذلك كما ذموهما علي كل ما كان فقال لولده تري في تحصيل رضاهم حيلة لمحتال فلا تلتفت اليهم و اشتغل برضا الله جل جلاله ففيه شغل شاغل و سعادة و اقبال في الدنيا و يوم الحساب و السؤ ال .
2- همان .
3- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 3، ص 111.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




 

عن محمد بن علي عن موسي بن سعدان عن حسين بن ابي العلاء قال خرجنا الي مكّة نيّفا و عشرين رجلا فكنت اءذبح لهم في كل منزل شاة فلمّا اءردت اءن اءدخل علي ابي عبدالله عليه السلام قال يا حسين و تذلّ المومنين قلت اءعوذ بالله من ذلك فقال بلغني اءنّك كنت تذبح لهم في كل منزل شاة فقلت ما اءردت الا الله قال اء ما علمت اءنّ منهم من يحبّ اءن يفعل مثل فعالك فلا تبلغ مقدرته فتقاصر اليه نفسه اءنّ اءستغفر الله و لا اءعود؛(1)
حسين بن ابي العلاء مي گويد بيست و چند نفر بوديم كه به عزم مكه حركت نموديم . من در هر منزل براي غذاي جمعيتمان گوسفندي ذبح مي نمودم . روزي به قصد زيارت امام صادق عليه السلام رفتم . تا مرا ديد، با تاءثر فرمود: ((اي حسين ! آيا مسلمانان را ذليل مي كني ؟))
گفتم : ((از اين امر به خدا پناه مي برم !))
امام فرمود: ((به من خبر رسيد كه تو در هر منزل براي همسفرها، گوسفندي ذبح مي كني .))
عرض كردم ((مولاي من ! قسم به خدا من از اين كار جز رضاي الهي قصدي ندارم .))
امام فرمود: ((آيا نمي بيني در كاروان كساني هستند كه مي خواهند همانند تو عمل كنند، اما تمكن مالي ندارند و دچار حقارت روحي مي شوند؟))
عرض كردم : ((يابن رسول الله ! بر اساس راهنمايي شما از خداوند آمرزش مي خواهم و از اين پس چنين عملي را تكرار نخواهم نمود.))(2)

1- وسائل الشيعه ، ج 11، ص 416؛ لئالي الاخبار، ص 119.
2- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 3، ص 106.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم