✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
نقش زنان در انقلاب حضرت مهدى (عج)


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



وقتے مے شنوے میگن اُمـُّــــل

وقتے مے شنوے میگن کچـــل

وقتے مے شنوے میگن چــادر نشین

وقتے مے شنوے میگن کلاغ سیــاه

وقتے مے شنوےمیگن زشــــت هیـــس!

سکوت بهترین جوابـﮧ

سکوت نشونـﮧ آرامش توست

سکوت نشونـﮧ ارزش توست

سکوت نشونـﮧ وقار توست

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




رسول خدا (ص): إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِی الصَّلاحِ وَ أبْغَضَ الصِّدْقَ فِی الْفَسادِ؛

خداوند عزوجل، دروغی را که باعث صلح و آشتی شود دوست دارد و از راستی که باعث فتنه شود بیزار است.

من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 353،ح 5762

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: «کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»
ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»

کیمیای سعادت

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی…
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن… دنیا منت هیچکس را نمیکشد.
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا “محبت هایم را ذخیره نکنم “،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید…..ً

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
من که بیدار شدم,این همه فریاد نزن!

توی ذهن تو نماز است فقط! میدانم
پدرم! چشم! فقط داد نزن!میخوانم!

من از امروز,مسلمانِ مسلمان,باشد!
کار هر روز وشبم خواندن قران,باشد!

هر چه گفتی تو قبول است,فقط راضی باش
پدرم! جان علی از پسرت راضی باش

کاش بنشینی و یک لحظه فقط گوش کنی!
کاش یک لحظه به حرف پسرت گوش کنی!

حَجَر از حافظه ها پاک شده…می فهمی؟؟
پسرت صاحب ادراک شده ,می فهمی؟

به خدا حق,همه ی آنچه تو می گویی نیست!
پدرم!حضرت حق آنکه تو می جویی نیست!

پدرم! ما همه در ظاهر دین بند شدیم
همگی منحرف از دین خداوند شدیم

غربت عقل نمایان شده امروز پدر!
نام عباس علی نان شده امروز پدر!

دین نگفته ست ز خون شهدا وام بگیر!
کربلا رسم کن از گریه کنان شام بگیر!

شش دهه هر شب و هر روز سرش را کندند
در خفا آآه! به ریش همه مان می خندند!

بردن نام علی رمز مسلمانی نیست
دین به اینقدر عزاداری طولانی نیست

علی از قوت جهان لقمه ی نانی برداشت
قدم خیر که برداشت نهانی برداشت

جانفدا؟ شیعه؟ محب؟ دوست؟ کدامی ای دوست؟
تو خودت حکم کن! اینجا چه کسی پیرو اوست؟؟

مال مردم خوری و گردن کج پیش خدا؟؟
در سرا با پری و توی حرم با مولا؟؟

کرکسان که به شکم بارگی عادت کردند
گرگها نیز به خونخوارگی عادت کردند!

مومن واقعی آنست که الگو باشد
آن زبان در خور ذکر است که حقگو باشد

هرکه پیشانی او زخم شده مومن نیست
پیر وادی شدن ای دوست! به سال و سن نیست!

دین تسبیح و مناجات و محاسن دین نیست!
به خدای تو قسم پیرو دین خودبین نیست!

دین کجا گفته که همسایه ی خود را ول کن؟
دین کجا گفته که دل را ز خدا غافل کن؟؟

دین کجا گفته که چون کبک ببر سر در برف؟
دین کجا گفته فقط مغلطه باشد در حرف؟؟

دین کجا گفته جواب سخن حق تیر است؟؟
دین کجا گفته که بیچاره شدن تقدیر است!؟

دین نگفته ست ببر آبروی مومن را
دین نوشته است بخر آبروی مومن را

به خدا سخت در انجام خطا غرق شدیم
ناخدا جان!همه در غیر خدا غرق شدیم

دل خوشی مان همه این است:مسلمان هستیم
فخر داریم که:ما پیرو قرآن هستیم

ما مسلمان دروغیم!… مسلمان فریب!
همه ی دغدغه مان این شده: گندم؟ یاسیب؟…

هر که از راه رسید آبروی دین را برد!
هر که آمد فقط از گرده ی این مذهب خورد!

آب راکد بشود، قطع و یقین می گندد!
غرب یکدست به دینداری مان می خندد!

در نمازت “خم ابروی نگار” آوردی!
با عبادات چنین, گند به بار آوردی!

هرچه را گم بکنی وقت نمازت پیداست
اصلا انگار نه انگار خدا آن بالاست!

چه نمازی ست که یک ذره خدایی نشده؟؟
این نمازی ست زمینی و هوایی نشده!

پاره کن رشته ی تسبیح و مرنجان دین را!
اینهمه کش نده این مد ” و لا الضااااااالین” را!

کاش از عشق بمیریم ولی فکر کنیم
کاش یک لحظه به رفتار علی فکر کنیم

چشم را وا بکن ای دوست! جوانمرد علی ست!
چاه می داد گواهی: پدر درد علی ست…

سعی میکرد حقوق همه یکسان باشد
سعی میکرد که هر لحظه مسلمان باشد

ای عقیل! از چه نگاه تو به این اموال است؟
دست بردار! علی بر سر بیت المال است!

او نمی خواست که دین بی در و پیکر باشد
دست باید بکشد گرچه برادر باشد!

روزها سوخت درآن داغی نخلستانها
مرد کار است علی… گوش کنید انسانها!

او دلیری ست که بیش از همه انسان بوده
او امیری ست که بابای یتیمان بوده

آه! دل را به طریق غلط انداختمش!
سالها شیعه ی او بودم و نشناختمش

کاش در دین گوارای خود اندیشه کنیم
کاش
در مشرب آقای خود اندیشه کنیم…

فکر کن در سخن بی خلل پیغمبر:
“ساعتی فکر ز صد سال عبادت بهتر…”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

روزی جبرئیل امین نزد رسول خدا بود . در این هنگام امیرالمؤمنین (ع)وارد شد. جبرییل به احترام ایشان از جا حركت كرد. پیغمبرفرمود : آیا به احترام این جوان از جا بر می خیزی ؟

جبرییل عرض كرد : بله چون او حق استادی به گردن من دارد، وقتی خداوند مرا آفرید از من پرسید كه من كی ام و نامم چیست؟ و تو كیستی و نامت چیست ؟

من متحیّر شدم ماندم كه چه بگویم.
این جوان وارد شد و به من فرمود : بگو أنت ربّ الجلیل و اسمك الجمیل و أنا عبدك الذلیل و اسمی جبرییل

پیامبر اعظم (ص) فرمودند : تو چه وقت آفریده شدی ؟

عرضه داشت : از زمانی كه من خلق شده ام ستاره ای بود كه هر سی هزار سال یكبار طلوع می كرد و من آن را سی هزار بار دیدم.

حضرت فرمود آیا آن ستاره را می شناسی؟

عرض كرد بله یا رسول الله.

حضرت فرمود : علی جان قدری عمامه ات را بالا ببر،
كه نوری از پیشانی امیرالمومنین ساطع شد كه جبرئیل عرضه داشت : به خدا قسم این همان ستاره است.


كتاب شریف القطره - ج 1 - علامه مستنبط.

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




 

آب برنج چه فوایدی برای پوست و مو دارد ؟

برنج دم کردید، بهتر است درباره دور ریختن آب آبکشی آن دوباره فکر کنید.

آب برنج سرشار از مواد مغذیه که برای پوست و مو مفیداند، و البته بهترین راز زیبایی آسیاست. شما می توانید از آن به عنوان یک تونر، شستشو دهنده صورت، ماسک مو یا درمانی برای آکنه استفاده کنید.

باور نمی کنید؟ ما شش روش استفاده از آب برنج را توضیح می دهیم که هم صورتتان را بی عیب و نقص می کند و هم موها را براق می کند .

تونر پوست

یه تکه پنبه رو در آب برنج خیس کرده و از اون برای پاک کردن پوست استفاده کنید. آب برنج هرگونه ناخالصی سبوم اضافی را از روی پوست شما پاک میکند و باعث می شود پوست شاداب و نرم شود.

ماسک صورت

روش دیگر برای استفاده از آب برنج این است که ماسک صورت درست کنیم. یک تکه پارچه به اندازه صورتتان برداشته و قسمت چشم، دهان و سوراخ های بینی را روی پارچه ببرید. این پارچه ها رو داخل آب برنج برای ده دقیقه خیس کنید. بعد این ماسک را برداشته تا آب اضافی آن خارج بشود و بعد به دقت آن را روی صورت قرار بدهید. ۱۵ دقیقه صبر کرده و بعد ماسک را بردارید. این ماسک به شما احساس شادابی می بخشد.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




داستان شهیدی. که بی سر سخن می گوید

. شهید علی اکبر دهقان از رزمندگان دفاع مقدس بود بود که عشق به امام حسین علیه السلام کار او را بدانجا رساند که آرزویش شهادتی همچون مولایش سیدالشهدا بود. حجة الاسلام صادقی سرایانی، از راویان دفاع مقدس نقل می کند که وقتی شهید دهقان و عده ای از برادران رزمنده در جاده بصره-شلمچه در حال حرکت بودند، در پی انفجار های پیاپی دشمن، شهید علی اکبر دهقان از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در همان لحظه همرزمانش که می خواستند به سرعت از منطقه دور شوند متوجه می شوند، در حالیکه بدن این بزرگوار بدون سر می دود، سرش چند دقیقه ای یا حسین گویان روی زمین می غلتید. تمام ده یا پانزده نفری که آنجا بودند دیگر یارای جمع آوری پیکر را نداشتند…

همه داشتند گریه میکردند…

به پیشنهاد یکی از رزمنده ها کوله پشتی اش را باز کردند و وصیت نامه ی این بزرگوار را گشودند.

ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع ) با لب تشنه شهیدشده ، من هم دوست دارم این گونه شهید بشم…
خدایاشنیده ام که سر امام حسین (ع ) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم ازپشت بریده بشه…
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع ) بالای نیزه قرآن خونده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دونم که بتونم با اون انس بگیرم و بتونم بعد مرگم قرآن بخونم، ولی به امام حسین (ع ) خیلی عشق دارم… دوست دارم وقتی شهید میشم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشه

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم