✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
"چادرت" ؛ به اندازه کافی مظلوم هست پس مظلوم ترش نکن...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



خدا به فرشته ها شعور داد بدون شهوت،

 

به حیوان ها شهوت داد بدون شعور،

 

و به انسان هر دو را…

 

انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است،

 

و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان پـسـت تر

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ارزش يک دختر را خدايي ميداند که او را در سنين کودکي براي عبادت برميگزيند. پيامبري ميداند که فرمود:

دختر باقيات الصالحات است.

امام صادق ع ميداند که فرمود:پسران، نعمت‏ اند و دختران خوبى. خداوند، از نعمت ‏ها سؤال مى ‏کند و به خوبى‏ ها پاداش مى‏ دهد .

ارزش دختر را خدايي ميداند که هرکسي را لايق ديدن جسمش نکرد. ارزش دختر را خدايي ميداند که به بهترين مخلوقش حضرت محمد ص دختري عطا کرد که هدايت يک جهان به عهده ي فرزندان اوست.

” انا اعطيناک الکوثر ” و اين هديه ي الهي، يک دختر بود

موضوعات: بانوی کرامت  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




 

عن ابي عبدالله عليه السلام قال : اءبي اميرالمؤ منين عليه السلام برجل وجد في خربة و بيده سكين ملطّخ بالدّم و اذا رجل مذبوح يتشحّط في دمه فقال له اميرالمؤ منين عليه السلام : ما تقول قال : يا اميرالمؤ منين اءنا قتلته قال : اذهبوا به فاقتلوه به فلمّا ذهبوا به ليقتلوه به اءقبل رجل مسرعا فقال : لا تعجلوا و ردّوه الي اميرالمؤ منين عليه السلام فردّوه فقال : والله يا اميرالمؤ منين ما هذا صاحبه اءنا قتلته فقال اميرالمؤ منين عليه السلام : للاءول ما حملك علي اقرارك علي نفسك و لم تفعل فقال : يا اميرالمؤ منين و ما كنت استطيع اءن اءقول و قد شهد عليّ اءمثال هؤ لاء الرجل و اءخذوني و بيدي سكين ملطّخ بالدم و الرجل يتشحّط في دمه و اءنا قائم عليه و خفت الضرب فاءقررت و اءنا رجل كنت ذبحت بجنب هذه الخربة شاة و اءخذني البول قد خلت الخربة فراءيت الرجل يتشحّط في دمه فقمت متعجبا فدخل عليّ هؤ لاء فاءخذوني فقال اميرالمؤ منين عليه السلام خذوا هذين فاذهبوا بهما الي الحسن و قصّوا عليه قصتهما و قولوا له ما الحكمو فيهما فذهبوا الي الحسن عليه السلام و قصّوا عليه قصتهما فقال الحسن قولوا لاءميرالمومنين عليه السلام ان هذا ان كان ذبح ذاك فقد اءحيا هذا و قد قال الله عز و جل و من اءحياها فكاءنّما اءحيا الناس جميعا يخلّي عنهما و تخرج دية المذبوح من بيت المال . (1)
امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت علي عليه السلام مردي را ديد. او در خرابه اي بود و كارد خون آلودي در دست داشت و در كنارش كشته اي غرق به خون بود. حضرت از او پرسيد: ((تو او را كشتي ؟))
عرض كرد: ((بلي ! من او را كشتم .))
حضرت دستور داد او را ببرند و نگاه دارند تا قصاص شود. در حالي كه او را مي بردند، مردي با شتاب از راه رسيد و گفت : ((عجله نكنيد او را به علي عليه السلام برگردانيد!)) برگرداندند.
اين مرد دومي گفت : ((والله من او را كشتم و مرد دستگيرشده قاتل نيست !))
علي عليه السلام به اولي گفت : ((چه چيز تو را واداشت كه به قتل اقرار كني ؟))
عرض كرد: ((اين مردان مرا دستگير نمودند در حالي كه كارد خونين به دست داشتم و در كنار مقتول غرق به خون ايستاده بودم ، خائف بودم كه اگر انكار كنم ، مرا بزنند، لذا اقرار نمودم . من بيرون خرابه گوسفندي را كشته بودم ، دچار مضيقه ادرار شدم ، با كارد خونين براي رفع حصر، به خرابه آمدم . مرد غرق به خون را ديدم . با شگفتي او را نگاه مي كردم كه اينان وارد خرابه شدند و مرا دستگير كردند.))
علي عليه السلام دستور داد هر دو نفر را نزد امام حسن مجتبي عليه السلام ببرند و قصه آن دو را به عرض برسانند و بگويند: حكم خدا در اين باره چيست ؟
امام مجتبي عليه السلام فرمود: ((به اميرالمؤ منين عليه السلام بگوييد، اگر اين مرد دومي مقتول را كشته ، دستگير شده است و اولي را كه قاتل نبوده ، از مرگ خلاص كرده و در واقع او را احيا نموده است و كسي كه يك نفر را احيا كند، همانند آن است كه تمام مردم را احيا كرده است . پس هر دو نفر آزاد شوند و ديه مقتول از بيت المال پرداخت گردد.))(2)

1- الكافي ، ج 7، ص 290.
2- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 326.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




 

عن محمد بن عجلان قال اءصابتني فاقة شديدة و اضاقة و لا صديق لمضيق و لزمني دين ثقيل و عظيم يلح في المطالبة فتوجهت نحو دار الحسن بن زيد و هو يومئذ امير المدينة لمعرفة كانت بيني و بينه و شعر بذلك من حالي محمد بن عبدالله بن علي بن الحسين عليه السلام و كانت بيني و بينه قديم معرفة فلقيني في الطريق فاءخذ و قال قد بلغني ما اءنت بسبيله فمن تؤ مل لكشف ما نزل بك قلت الحسن بن زيد فقال اذن لا يقضي حاجتك و لا تسعف بطلبتك فعليك بمن يقدر علي ذلك و هو اءجودالاجودين فالتمس ما تؤ مله من قبله سمعت ابن عمي جعفر بن محمد يحدث عن اءبيه عن جده عن اءبيه الحسين بن علي عن اءبيه علي بن اءبي طالب عليه السلام عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال اءوحي الله الي بعض اءنبيائه في بعض وحيه و عزتي و جلالي لاءقطعن اءمل كل آمل اءمل غيري بالاياس و لاءكسونه ذل ثوب المذلة في الناس و لاءبعدنه من فرجي و فضلي اء ياءمل عبدي في الشدائد غيري و الشدائد بيدي و يرجو سواي و اءنا الغني الجواد؛ (1)
محمد بن عجلان مي گويد: به فقر و تنگدستي شديدي دچار شدم و دوستي نداشتم كه در اين وضع سخت كمكم نمايد، بعلاوه دين سنگيني به ذمه ام بود و طلبكار هم مي خواست كه هر چه زودتر آن را وصول كند. به اميد حل اين مشكلات ، راه منزل ((حسن بن زيد)) را كه آن روز فرماندار مدينه بود، در پيش گرفتم . زيرا يكديگر را مي شناختيم .
((محمد بن عبدالله بن علي بن الحسين عليه السلام)) از مضيقه و تنگدستي من آگاه شده بود. من و او از قديم با يكديگر دوست بوديم . او خبر داشت كه قرار است من براي رفع مضيقه به منزل فرماندار بروم . بين راه كه مي رفتم به من رسيد و دستم را گرفت و گفت : ((از فكري كه به نظرت رسيده و تصميم گرفته اي ، مطلع شده ام . براي رفع گرفتاري خود به كار ناروا دست نزن و در غير راه صحيح قدم مگذار! بر تو باد به استعانت و ياري خواستن از كسي كه قدرت دارد مشكلاتت را حل نمايد و از گرفتاري ها نجاتت دهد! و بخشنده ترين بخشندگان است . تمناي خود را از او درخواست نما كه من از پسرعمويم حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه او را از پدرش و آن حضرت از آباي گرامي اش از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم حديث نموده اند كه فرمود: ((خداوند به بعضي از پيامبران خود وحي نمود، ((به عزت و جلالم قسم ! قطع مي كنم آرزوي كسي را كه به غير من دل بندد. اميدش را به ياءس تبديل مي نمايم ، به وي جامه ذلت مي پوشانم و او را از گشايش زندگي و تفضل خود دور مي سازم .
آيا بنده من در سختي به غير من دل مي بندد، با آن كه شدايد و سختي ها در دست من است ؟
آيا بنده من به غير من ابراز اميد مي نمايد با آن كه من بي نياز و بخشنده ام ؟))
محمد بن عجلان گفت : اي فرزند پيامبر، اين حديث را دوباره براي من بخوان !
نوه امام سجاد عليه السلام سه بار حديث را تكرار نمود. سپس محمد بن عجلان قسم ياد كرد كه پس از شنيدن اين حديث از احدي درخواست حاجت نمي نمايم .
بعد خودش مي گويد: ((طولي نكشيد كه خداوند مرا از رزق و فضل خود برخوردار ساخت .))(2)


1- بحارالانوار، ج 90، ص 304.
2- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 2، ص 340.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت





 خدا
تنها روزنه امیداست که هیچگاه بسته نمی شود.
 تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد…
 با پای شکسته هم می توان سراغش رفت…
 تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر می خرد…
 تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند…
 وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید…
 وقتی همه تنهایت گذاشتند، محرمت می شود؛


و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




از این گوهر نگهداری کنیم!

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:

خَمْـسُ صَلَواتٍ مَنْ حافَظَ عَلَیْهِنَّ کانَتْ لَهُ نُورا وَبُرْهانا وَنَجاةً یَـوْمَ الْقِیـامَةِ.
کنز العمال، ج 7، حدیث 18862
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
کسى که بر نمـازهاى پنجگانه محـافـظت و مـراقبت نماید ایـن نـمازها براى او در قـیامت، نـور و وسیـله نجـات او خـواهد بود.

واژه شناسی:
نور*: آنچه که در ذات و کون و خود، ظاهر و روشن باشد، و از نظر اثر بیرونی هم، مُظهِر و روشن کننده غیر خود باشد.( ولو این که روشنگر یک مجهول، سؤال، راه معنوی و بازنمودن یک حقیقت باشد نور است و بر آن نور اطلاق می‏شود . مانند علم)
بُرْهَان : ج بَرَاهِین : دلیل ، برهان ، حُجّت ، گواه , نشانه , مدرک , اثبات
حافظ:: حِفَاظاً و مُحَافَظَةً [ حفظ ] على الأمرِ : آن امر را رعایت و مراقبت کرد ، براى کار مواظبت نمود.

تک نگاشت ها:
1- بنا بر نص آیات قرآن و روایات ، شفاعت یکی از ابزاردستگیری خطاکاران در قیامت و موجب نجات آنان از عذاب الهی است و امامان معصوم نیزاز شفاعت کنندگان ، بی نمازان و سهل انگاران در نماز مشمول شفاعت پیامبر و امامان علیهم السلام نمی شوند.1(ونجاه یوم القیامه)
2-مراقبت از نمازهای واجب یومیه نشانه و مدرک دینداری و مسلمانی است(وبرهانا)
3-نمازهای یومیه (نمازهای واجب) نور افکنی قوی است که موجب روشنی ضمیر،روشنی فطرت الهی و راهیابی نمازگزار می شود.زیرا نور مسیر حرکت و پیرامون شخص را روشن می کند و از افتادن وی در تاریکی و هلاکت جلوگیری می کند.(کانت له نور)
4-روح و جان نمازگزار با مراقبت و محافظت دائمی نمازهای واجب دائماٌ در حال شارژ و کسب انرژِی می گیرد.(کانت له نور) همانطور که همه موجودات زنده برای بقای خویش به انرژی خورشید نیازمندند. روح آدمی نیز برای رشد خود به ارتباط دائمی با پروردگار عالم نباز دارد.
5-نمونه های مراقبت و محافظت از نماز:2
-استمرار و مداومت بر انجام نمازها ی واجب
-رعایت آداب نمازدر پنهان و آشکار3
- فراهم آوردن مقدمات نماز مانند انجام دادن درست وضو ، اذان و اقامه
- تلاش در یادگییری معانی و تلفظ درست الفاظ (صحیح خواندن قرائت نماز)
-مراقبت از اوقات نماز وبه تاخیر نینداختن آن به گونه ای که قضاء نشود
-حتی المقدور نماز را در اول وقت آن به جای آوردن
- پرهیز از عجله و شتاب (نماز رباتی و ماشینی نخوانیم) ضرورت توجه به ارتباط با پروردگار4
-به جا آوردن نماز آنطور که نبی خاتم به مسلمانان آموزش داده است و در شریعت از سوی جانشینان ایشان تبیین شده است.
6-در روایاتی محافطت بر نماز به معنی اهتمام بر انجام نوافل و نمازهای مستحب است.5
7-مراقبت و مراعات امر نماز و محافظت از آن دو سویه است .نمازگزاری که امر نماز را رعایت کند و از حدود و آداب شرایط آن به درستی محافظت کند نماز،نیز سپری برای او در برابر وسوسه های شیاطین انسی و جنی و پلیدی ها خواهد بود.(حافظ از باب مفاعله و یکی از کارکردهای آن عمل دو سویه است)6
8-مطابق آیات کریمه وحی محافظت از نماز، نخستین نشانۀ عملی تقوا و معاد باوری است.
9-نماز گزار با اقامه نماز راه مستقیم را می بیند و می یابد نه این که بداند و بفهمد.خاصیت نور دیدن و یافتن شی است نه ادرس و نشانه دادن.(کانت له نورا)

بیشتر بیابیم:

1پیامبر اکرم(ص) می‏فرمایند: «مَن استَخَفَّ بالصّلاه لا یَرِدُ عَلیَّ الحوضَ لا و اللّه» (آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد).( بحارالانوار، 83/9.)

2حفظ هر چیزى باید مناسب با خودش باشد؛ حفظ مال از دست برد دزد است، حفظ بدن از میکرب است، حفظ روح از آفات اخلاقى نظیر حرص، حسد وتکبّر است، وحفظ فرزند از دوست بد مى‏باشد. امّا حفظ نماز به چیست؟ حفظ نماز، آشنایى با اسرار آن، انجام به موقع آن، صحیح بجا آوردن، فراگرفتن احکام و آداب آن و حفظ مراکز عبادت و تمرکز فکر به هنگام آن است.در حدیثى مى‏خوانیم: نماز به گروهى مى‏گوید: مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند و به گروهى مى‏گوید: مرا حفظ کردى خداوند تو را حفظ کند.(قرائتی،نور)

ادامه »

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟
از اون رفیق فابریکا؟؟
از اونا که همیشه باهمن؟؟
خیلی حال میده
امتحان کردی؟؟
هرچی ازش بخوای بهت میده!!
آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه
میخوای باهاش رفیق شی؟؟!!

گام اول:
انتخاب شهید
به یه گردان نگاه کن
به صورت شهدا نگاه کن
به عکسشون، به لبخندشون
ببین کدوم رو بیشتر دوس داری
با کدوم یکی بیشتر راحتی؟!

گام دوم:
عهد بستن با دوست شهیدت
یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره.
با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم.

گام سوم:
شناخت شهید
تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن.
عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه..

گام چهارم:
هدیه ثواب اعمال خود به شهید
از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی،
فقط یه جمله بگو:"خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم.”
طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه!
بچه ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه!
تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی!

گام پنجم:
درگیر کردن خود با شهید.
سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!!
در طول روز باهاش درد دل کن.باهاش حرف بزن.آرزوهاتو بهش بگو..

گام ششم:
عدم گناه در حضور رفیق
روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه
ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟
حجابمون، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و …..

گام هفتم:
اولین پاسخ شهید
کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه..
خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و …

گام هشتم:
حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ)
گام های سختی رو کشیدین!درسته؟!
مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده….
اسم دوست شهیدت چی بود؟
التماس دعا

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم