✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
آقا جان


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند


اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند


از هر دری در ماند هرکس آمد اینجا
درمانده ها باب الرضا را می شناسند


در این حرم حتی خدا نشناس ها هم …
گاهی می آیند و خدا را می شناسند


ما چند سالی هست که مشهد می آییم
دیگر تمام شهر ما را می شناسند


بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر
دیگر من بی دست و پا را می شناسند


ساده بگویم گنبدت را دوست دارم
بی چیزها تنها طلا را می شناسند


چه احتیاج است احتیاجم را بگویم ؟
اهل کرم فقر گدا را می شناسند


پشت در این آشپزخانه نشستم
مردم همه بوی غذا را می شناسند


هرکس که رفته کربلا از این حرم رفت
با نام مشهد کربلا را می شناسند

موضوعات: بانوی کرامت  لینک ثابت




اینم واسه دلتنگ های مشهد با زبان عامیانه

برا دلتنگای مشهد
تقدیم به امام رضا (ع)
مشتاق توام با همه ی آسی و پاسی
با کوه گناهان و خطاها و معاصی
این بار چرا هول شدم، قافیه بد شد
دربست حرم… زیرگذر… بست طبرسی
آقا! حرم تو هتلی “هشت” ستاره ست
خوش حال و هوا، با برکت، شیک و اساسی
یک عمر امیدم به شما بوده و این در
آقا نکند روز قیامت نشناسی~~~


السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا(ع)….

موضوعات: بانوی کرامت  لینک ثابت




ﺣﺐًٌ ﻋﻠﻲٍٍٍّ ﺣﺴﻨﻪ ﻻ‌ ﺗﻀﺮﻣﻌﻬﺎ ﺳﻴﺌﻪًٌ (ﺑﺤﺎﺭ ﺝ 9 ﺹ 401)
ﻣﺤﺒﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺣﺴﻨﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻥ ﻫﻴﭻ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪ.
ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﻭ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ ﻭ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺻﺪﻕ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭﺍﻛﺴﻨﻲ ﻛﻪ ﻣﺼﻮﻧﻴﺖ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﻲ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺷﺨﺺ ″ﻭﺍﻛﺴﻴﻨﻪ ﺷﺪﻩ″ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﺪ.

ﻣﺤﺒﺖ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﺁﺩﻣﻲ ﺭﺍﺷﻴﻔﺘﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﻓﻜﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺑﺪﺭ ﻣﻲ ﺑﺮﺩ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﻲ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﺘﺶ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ .

ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ، ﺗﻘﻮﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ، ﺳﻮﺯﻭﮔﺪﺍﺯ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺒﻬﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻳﺴﺘﻲ ﻭ ﻛﺎﺭ ﻭ ﺗﻼ‌ﺵ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ، ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻼ‌ﻑ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﻱ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ.ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺮ ﻣﺤﺒﻲ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﺤﺒﻮﺑﺶ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ. ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻻ‌ﺯﻣﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ.

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




دستي بر ساق عرش

آورده اند كه مردي از اهل خراسان مال و نعمت بسيار داشت و دوستدار اهل بيت عليهم السلام بود. هر سال به حج شدي و بر خود وظيفه كرده بود كه هر سال هزار دينار به امام صادق عليه السلام رسانيدي . يك سال عيالش گفت : مرا نيز به حج بر تا من نيز حج گزارم و اولاد رسول را ببينم و از مال خود ايشان را تحفه و هديه اي برم . مرد اجابت كرد و وي را با خود ببرد و آن هزار دينار كه از براي امام مي برد، در درجي كه تعلق به عيال او داشت ، نهاد و قفل بزد. چون به مدينه رسيد، درج برگرفت و بگشاد، هيچ زر نبود. مرد متحير فرو ماند. از زن پرسيد،

گفت : نمي دانم با ما كسي نبود كه به خيانت متهم باشد، زرينه زن در رهن كرد و هزار دينار بستاند و پيش امام برد. امام عليه السلام گفت : اين زر باز پس ده كه زر كه در درج بود، ما را احتياجي آمد، بفرموديم تا آن را پيش ما آوردند. مرد را بصيرت زياد شد و آن زر باز داد و ديگر روز به خانه شد، زن را در حالت نزع ديد. گفتند: درد دلي به دلش در آمد و بيفتاد. مرد بر بالين وي بنشست تا در گذشت ، چشمش فرو گرفت و دهنش بر هم نهاد و وي را در جامه پوشيد و پيش امام عليه السلام برد و خواست تا چون كارش ‍ ساخته شود، حضرت امام عليه السلام بر وي نماز كند. امام برخاست و دوگانه اي بگزارد و گفت : اي مرد! برو به خانه خودت كه عيالت زنده است . مرد به خانه شد، زن را زنده ديد. القصه به حج شدند و در طوافگاه صادق عليه السلام را ديد كه مردمان گرد وي آمده بودند. زن گفت : اين مرد كيست ؟ گفت : آن مولاي ما ابو عبدالله الصادق عليه السلام (است). زن گفت : به خداي كه اين مرد است كه دست بر ساق عرش زده بود و شفاعت مي كرد تا روح مرا به من دادند.


داستان عارفان / کاظم مقدم

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد

در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است…
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر مي شد…
اللهم عجل لولیک الفرج


جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
دلم تنگ است یامهدی کجاماندی؟
بگوامشب نمازت راکجاخواندی؟
کناربارگاه مرتضی بودی؟
ویاکه زائرموسی الرضا بودی؟
بگودرمکه درحال دعاهستی ؟
ویامهمان شاه کربلا هستی؟
ویاهرنیمه شب دلتنگ وتنهایی..
عزاداربقیع وقبرزهرایی؟
دلم تنگ است یامهدی برای دیدنت هردم
حلالم کن اگریکدم توراآزرده ات کردم
دراین دنیاکه گردیده پراز نیرنگ ونامردی
دعایت میکنم هرشب که فردایش توبرگردی…


*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





دلم «شهادت» میخواهد …
دلم ازاین تابوت ها با پرچم سه رنگ میخواهد…
همین ها که بوی عشق میدهند.. .
وقت جان دادن، دلم سرگذاشتن روی دامان مهدی عج را میخواهد ..
دلم لبخند میخواهد..
خدایا!
شرمنده که گنده تر از دهانم حرف میزنم …
اما…
من…
دلم شهادت میخواهد..
مردن را که همه بلدند…
اما دلم زنده شدن میخواهد..

خدایا من دلم گنده تر از اعمالم از تو میخواهد…
میگویند شهادت هدف زندگی نیست،پاداش زندگی است;
نمره زندگیم کمتر از اینهاست..
اما…
دلم شهادت میخواهد..
کاش طوری زندگی کنم که لایق باشم..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





بارالها…
نمي دانم روحم اكنون در كدامين قطعه از الحمد تو گير كرده
و نمي دانم كه آيا نفسم به مالك يوم الدينــي تو ايمان دارد يا نه ، نمي دانم
خداي من ،
من نمي دانم كه آيا اياك نعبدهايم به اياك نستعينــهاي نمازم مي رسند يا نه
و نمي دانم تاكيدهاي اياك اياك هايم ، آخر به نعبد و نستعين ختم خواهند شد يا نه
و نمي دانم كه مرا در بحبوحه ي راه هاي پر پيچ و خم دنيا ، به صراط مستقيمـت هدايتم خواهي كرد يا نه
زيباي من ،
من نمي دانم اين روزها پايم در ركاب الذين انعمت عليهمِ تو ، سوار بر اسب توحيدم ، مي تازد يا نه
و نمي دانم كه مرا از مغضوبان و ضالين درگاهت سوا كرده اي يا نه …
و زندگي ام ،
و زندگي ام پر است ، از نمي دانم هايي كه در گوشه اتاقمان ،
گاهي هم در باغچه ي مادرم،
كنار گل هاي محمدي ،
منتظرند تا شايد معشوقشان ،
بويِ عطرِ نشاطِ جنت المأوي را برايشان به ارمغان آورند.
خداي زيباي رحمان و رحيمم ،
نمي دانم هايم را هدايت كن به مستقيم ترين صراط خودت…
آمین مهربانم

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




ما به مردان جبهه مدیونیم
وارث یک قبیله مجنونیم


باید از خواب ناز برخیزیم
با سیاهی دوباره بستیزیم


این بهار شکفته ایمان
یادگاری ست مانده از یاران


بر من و توست پاس شان داریم
دست از اختلاف برداریم


یادشان اعتبارمان بادا !
تا همیشه بهارمان بادا !


از شهیدان ، مگو غمی مانده است
محنت و اشک و ماتمی مانده است


که شهیدان همیشه با مایند
چشم بر راه صبح فردایند :


که چه کردیم با امانتشان ؟
دستمان مانده گرم بیعتشان ؟


سر پیمان هنوز هم هستیم ؟
یا ز سودای دیگری مستیم ؟


ای دل امشب دوباره دریا شو
قدری از داغ شان شکیبا شو

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم