✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
امروز نشستم دو سه خط نامه نوشتم


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




مردی به پیامبرصلی اللّه علیه و آله عرض كرد یا رسول اللّه! مرا تعلیم ده! حضرت فرمود: برو و غضب نكن.
آن مرد گفت: همین مرا بس است و به جانب قبیله خود رفت:

ناگهان در میان طایفه اش جنگی در گرفت و مسلحانه در برابر یكدیگر صف كشیدند. آن مرد هم كه وضعیت جنگی را مشاهده كرده مسلح شد و در صف جنگاوران ایستاد. آنگاه سخن پیامبر صلی اللّه علیه و آله را بیاد آورد كه به او فرمود:

غضب نكن: اسلحه را كنار گذارد و به نزد مخالفین قوم خود رفت و گفت: ای مردم هر جراحت و قتل و زدن بی نشانه ای كه در افراد شما به عهده من باشد و خونبهای آن را می پردازم:

مخالفین كه سخنان صلح طلبانه را از او شنیدند گفتند: ما این جریمه را نمی خواهیم: برای شما باشد زیرا ما از شما به این جریمه سزاوارتریم: آنگاه با یكدیگر صلح كردند و با آن كینه از میان رفت.


قصه های تربیتی چهارده معصوم ( علیهم السلام)/ محمد رضا اکبری

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




 

جنازه مردی را آوردند تا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بر آن نماز گذارد. پیامبر صلی اللّه علیه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید اما من نمی خوانم: اصحاب گفتند: رسول اللّه! چرا بر او نماز نمی گذاری؟ حضرت فرمود: زیرا بدهكار مردم است.


ابوقتاده گفت: من ضامن می شوم كه قرض او را ادا كنم: پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: بطور كامل ادا خواهی كرد؟ ابوقتاده: بله، بطور كامل ادا خواهم كرد. آنگاه پیامبر صلی اللّه علیه و آله بر او نماز گذارد. ابوقتاده گوید: بدهكاری آن مرد هفده یا هجده در هم بود.


قصه های تربیتی چهارده معصوم / محمد رضا اکبری

 

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




 

مرحوم شیخ مفید، به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه حكایت نماید: روزی به رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله، خبر دادند كه فلان جوان مسلمان، مدّتی است در سكرات مرگ و جان دادن به سر می برد ونمی میرد. چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت، فرمود: بگو لا إ لهَ إ لاّ اللّه ؛ ولی مثل این كه زبان جوان قفل شده باشد ونمی توانست حركت دهد، حضرت چند بار تكرار نمود و جوان بر گفتن كلمه طیّبه لا إ لهَ إ لاّ اللّه قادر نبود. زنی در كنار بستر جوان مشغول پرستاری از او بود، حضرت از آن زن سؤ ال نمود: آیا این جوان مادر دارد؟ پاسخ داد: بلی، من مادر او هستم.
حضرت فرمود: آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی می باشی؟ گفت: آری، مدّت پنج سال كه است با او سخن نگفته ام: حضرت پیشنهاد داد: از فرزندت راضی شو. عرض كرد: به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از او راضی باشد. سپس حضرت به جوان فرمود: بگو لا إ لهَ إ لاّ اللّه، در این موقع آن جوان سریع كلمه طیّبه را بر زبان خود جاری كرد. بعد از آن، حضرت به او فرمود: دقّت كن، اكنون چه می بینی؟


عرض كرد: مردی سیاه چهره با لباس های كثیف و بدبو همین الا ن در كنارم می باشد و سخت گلوی مرا می فشارد. حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله، اظهار نمود: بگو: یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ، وَ یَعْفُو عَنِ الْكَثیرِ، إ قبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْكَثیرَ، إ نّكَ اءنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم: یعنی ؛ ای كسی كه عمل ناچیز را پذیرا هستی، و از خطاهای بسیار در می گذری، كمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را به بخشای ؛ همانا كه تو آمرزنده و مهربان هستی، وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: اكنون چه می بینی؟ گفت: مردی خوش چهره و سفید روی و خوش بو با بهترین لباس، در كنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت: حضرت فرمود: بار دیگر آن جملات را بخوان، وقتی تكرار كرد. و در همان لحظه روح، از بدنش خارج شد و به دست پر بركت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، نجات یافت و سعادتمند گردید.


چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا ( ص)/ عبدالله صالحی

 

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




بلال بن حمامه، یكی از یاران پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله حكایت كند: روزی آن حضرت در حال تبسّم و خنده بر ما وارد شد و صورت مباركش همانند ماه تابان نورانی بود. عبدالرّحمن بن عوف از جای خود برخاست و اظهار داشت:

یا رسول اللّه! این چه نوری است كه در چهره و صورت شما نمایان گشته است؟ حضرت فرمود: بشارتی از طرف خداوند متعال درباره برادر وپسر عمویم علی؛ و دخترم فاطمه زهراء سلام اللّه علیهما به من رسید بر این كه خداوند، فاطمه و علی بن ابی طالب را به ازدواج و نكاح یكدیگر در آورده است و دستور داده تا خازن و ماءمور بهشت درخت شجره طوبی را حركت دهد. پس شجره طوبی برگ هائی همانند سند و حواله، به تعداد دوستداران و علاقمندان اهل بیتِ من بر خود رویانید. سپس ملائكه ای را در كنار آن درخت به وجود آورد و به هر یك از آن ها یكی از اسناد و حواله های آن درخت را تحویل داد.

و چون روز قیامت بر پا شود و خلایق، محشور گردند، صدائی در بین آن جمع شنیده شود و توسّط آن، ملایك به هر یك از دوستداران اهل بیتِ من، یك برگ از آن اسناد و حواله ها داده می شود، كه برگه ایشان آزادی از آتش جهنّم ؛ و جواز ورود به بهشت خواهد بود. پس از آن، حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله افزود: علی وهمسرش فاطمه، مردان و زنان مسلمانِ امّتِ مرا از آتش جهنم نجات داده ؛ و ایشان را وارد بهشت خواهند نمود.


چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا ( ص)/ عبدالله صالحی

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




یه روز مادرمو خواستن مدرسه بهش گفتن پسرت همکلاسیشو کتک زده. مدیر منو خواست دفتر مدرسه، جلوی مادرم گفت چرا دوستتو زدی؟ هیچی نگفتم، دیدم مادرم خیلی ناراحته پیش خودم گفتم اگه خجالت بکشم و نگم به چه دلیل قانع کننده ای اینکارو کردم متهم میشم! سرمو انداختم پایین و با خجالت گفتم آقای مدیر، فلانی به مادرم فحش زشت داد اگه نمیزدمش بچه ها بهم میگفتن بی غیرت!


مادرم گفت رضا، اگه در جواب فحش زشت دوستت، سکوت می کردی از نظر من بی غیرت نبودی اما الان که باعث شدی مادرت در قبال خشونت تو توضیح بده از نظر من پسر بی غیرتی هستی. بعد به مدیرمون گفت من به پسرم هیچ وقت اجازه ندادم دست رو کسی بلند کنه حتی اگه بهش فحش ناموس بدن!


از اون روز هفت هشت سال گذشت و مادرم از دنیا رفت… هنوز چهلمش نشده بود نشسته بودم تو پارک دوتا پسر از همسن و سالای خودم داشتن از جلوم رد میشدن، یه دفعه نمی دونم چی شد جلوی همه ی دوستام بهم فحش مادر دادن، باور کنین یه لحظه خون جلوی چشمامو گرفت! اما یاد ناراحتی اونروز مادرم افتادم سرمو انداختم پایین در جوابش گفتم خدا سایه مادر تورو از سرت کم نکنه!


شب رو تختم خوابیده بودم داشتم گریه میکردم که چرا بلند نشدم عصبانیتمو خالی کنم، دیدم خواهرم میگه دم در کارت دارن. رفتم دیدم پسره س! بهم گفت اگه چهارتا فحش ناموس میدادی و چند تا مشت میزدی تو صورتم منم چندتا فحش میدادم و چند مشت میزدم تموم میشد میرفت. اما همین نیم ساعت پیش بهم گفتن کسی بهم اون حرفو زده که عزادار مادرشه اومدم بهت بگم اگه بکشنم هم دیگه فحش مادر نمیدم!


اونجا بود که فهمیدم وقتی اونروز مادرم گفت معنی غیرت، خشونت نیست یعنی چی!
الان خیلی میبینم مادرا به بچه هاشون یاد میدن اگه فلانی زد بزنش. کاش بجای اینکه میگفتن تو هم بزن میگفتن نذار بزنتت!


من فکر میکنم خشونت ها بین اقوم و نژادها و مذاهب و انواع جنگها تو دنیای بزرگترها از همین تربیت های کوچیک تو کودکی سرچشمه میگیره. ما غیرت رو به این شکل یاد گرفتیم. یه جاهایی حتی بخاطر بعضی خشونتها تشویق شدیم، بابتش بهمون لقب باغیرت دادن!


خشونت و آموزشِ افکار غلط در کودکی پیامدهای وحشتناکی در بزرگسالی داره .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





چرا مذهب ما را جعفرى و امام صادق (ع) را رئيس مذهب جعفرى نام نهادند؟


علت اينكه به شيعه امامى شيعه جعفرى مى گويند، در حال كه ما علوى، حسنى، حسينى و به همه اينها منتسب هستيم اين است كه حضرت صادق (ع) در عصرى قرار گرفتند كه مكاتب اربعه فقهى اهل سنت كه در حال هستى بودند شاخص گرديدند و ديگران بطور مستقيم و غير مستقم در سر درس حضرت حاضر شده و استفاده مى كردند. از طرفی عمده مسائل فقه اماميه از امام جعفر صادق (ع) رسيده است و برنامه ها و تلاش آن امام همام (ع) بود كه با ارائه خطوط فكرى به شاگردان خويش اسلام راستين را شناساند.

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





امام سجاد (ع) میفرماید اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است،

و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ،

و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و ، به گناه او شک ،

پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد.

بیائيد همه با هم این کلام و فرمایش زیبای امام سجاد (ع) را سر مشق کلام و امور خود قرار بدهيم


چه دعای زیبایی

ﺧـــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ …

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





نماز جنگ با طاغوت است
نمار راه اولیای خداست
نماز راه مستقیم انسان هاست
نماز درس شکر گزاری است


نماز جنگ با شیطان است
نماز راس همه ی عبادات است
نماز میزان سنجش است
نماز اوج اخلاص مومن است


نماز آرا مش دهنده ی دلهاست
نمار طهارت روح است
نماز لوح نیازمندی به خالق است
نماز عزت دهنده ی مومن است


نمار کلید بهشت است
نماز زیباترین جلوه نیایش است
نماز موجب خشنودی خداست
نماز وسیله ی جهت یابی مومن است


نماز بهترین ذکر است
نماز کامل ترین وصف است
نماز سرچشمه ی خوبی هاست
نماز عطر جان بخش مومن است


نماز حماسه ای الهی است
نماز کلاس خداشنا سی است
نماز بهترین راه خودکاوی است
نماز بهترین راه تکامل است


نمازاتصال به محبوب است
نماز سلاح مومن است
نماز معراج مومن است
نماز احیاگر دین است


نماز احیاگر ارزش هاست
نماز تکرار نیست معراج است
نماز الفبای زندگی است
نماز نشا نه ی قدرت اسلام است


نماز حق ا… است
نماز بی نیازی از مخلوق خداست
نماز ستون دین است
نماز دزی در برابر حملات شیطان است


نماز انسان را از سرکشی باز می دارد
نماز عامل تحرک و پویایی است..
نماز روشنی چشم مومن است
نمار زینت عبادات است


نماز پیو ند دهنده ی مخلوق به خداست
نمازکمال ادب است
نماز از فحشا و منکر باز می دارد
نماز اوج نواضع است


نماز خلوتگاه عارفان است
نماز دل را صفا می دهد
نماز کدو رت ها را می زداید
نماز توکل انسان را زیاد می کند


نماز پرواز روح است
نماز گیرنده ی الطاف الهی است
نماز موجب ریزش فیض است
نماز بریدن از خود است


نماز مظهر وارستگی است
نماز نگهدارنده ی دین است
نماز پرچم اسلام است
نماز تعهد به خداست


نماز افق ساز زندگی است
نماز امر به معروف و نهی از منکر است
نماز اصلاح کننده فرد و اجتما ع است
نماز نشاط آور است


نماز تولد است
نماز زایل کننده پریشانی است
نماز جرات آفرین است
نماز اولین سوال در قیامت است


نماز سرود وحدانیت است
نماز جلوه حق پرستی است
نماز وصل عاشقانه است
نماز معامله با خداست


نماز مدال مسلمانی است
نمار عطیه الهی است
نماز مایه ی فخر بشر است
نمار حضور در محضر است


نماز فرهنگ ساز است
نماز آشنا ترین رفیق مومن است
نماز بیدار کننده هر غافلی است
نمازامید مومن است


نماز هستی مومن است
نماز ذکر در بهشت است
نماز همه ی خواسته حق است
نماز تسلا بخش انسان در بحران است


نماز خروش دریای درون است
نماز فریاد رهایی موجود است
نماز فریاد رهایی از زمین است
نماز فریاد تنهایی در زمان است


نماز ناله زندانی در خاک است
نماز شعر بلند رهایی است
نماز شکوفایی شوق پرواز است
نماز راز گفتن است


نماز پلی است از خاک تا افلاک
نماز پیوستن قطره به دریاست
نماز پنجره ای از برهوت یه ملکوت
نماز پنجره ای است به تماشاگه راز


نماز گسستن طوق علایق است
نماز شکفتن اندیشه است و سبز شدن ریشه
نماز سرمایه ی وصال محبوب است
نماز وصیت انبیای الهی است


نماز ملاک قبولی اعمال است
نماز بهشت خلوت انسان است
نمار نوسازی معنوی است
نماز عالی برین مظهر عبودیت است


نماز راه همه ی انبیاست
نماز مبارزه با هوی و هوس است
نماز مبارزه با خواسته های غیر عقلی است
نماز اوج خشوع است
و
نماز نماز است

موضوعات: نماز  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم