✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
اينم برا عاشقای آقا اميرالمؤمنين...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



66 مورد از علائم آخر الزمان


1. مردان و زنان شبیه یکدیگر میشوند در پوشش و آرایش
2. مردان و زنان لباس تنگ و بدن نما میپوشند
3. خونریزی بین مردم عادی میشود
4.شعار دین کهنه می شود
5. به افراد بد دهان احترام می گذارند
6. امر به معروف را نهی و ترک می کنند و می گویند به تو چه ربطی دارد
7. در امور دین و خدا از مال کم هم دریغ می کنند و خرج نمی کنند
8. فاسق و منافق عزیز می شوند
9. آلات موسیقی در مساجد و روی قبرها نواخته می شود
10. صف های نماز جماعت مردم نشانه نفاق می شود
11. قرآن را سبک می شمارند و نمی شناسند مگر با صدای آواز و عنا
12. مردم از عالمان دین فرار میکنند
13. مردم بی دین می شوند و از دنیا می روند
14. افراد نادان زمام امور را به دست می گیرند
15 . صله رحم از بین می رود و جایش را به قطع رحم می دهد
16. افراد فاجر و فاسد زیاد میشوند
17. بازارها به هم نزدیک می شوند یعنی بازار تجارت و کسب
کاذب می شوند
18. تار و تنبور و نی را نیکو میشمارند و آلات موسیقی
همه جا ظاهر می شوند
19. فقرا آخرت خود را به دنیا می فروشند
20. مردم برای رئیس شدن حرص می زنند و طمع دارند
21. اطاعت بی چون و چرای مردان از همسران زیاد می شوند
22.پدرو مادر را لعن و نفرین می کنند
23. خیانت در مال شرکاءفراوان و عادی می شود (کلاهبرداری)
24. پرده حیا از زنان برداشته می شود
25. سکته و مرگ ناگهانی زیاد می شود
26. دین مردم درهم و دینار می شود و خدای مردم شکمشان
27. آشنایان در وقت نیاز همدیگر را نمیشناسند
28. مردم غذاهای خوب می خورند و جامه های زیبا و فاخر می پوشند
و با آن فخر می فروشند
29. مردان با طلای حرام و ابریشم حرام خود را زینت می کنند
30. کودکان نسبت به بزرگترها و والدین بی حیا و بی ادب می شوند
31. عالمان به حرفشان عمل نمی کنند
32. مساجدرا نقاشی می کنند ظاهر مساجد آبادولی از نظر
هدایت و ارشاد ویران است
33. عیب کالا را پنهان می کنند
34. سوار شدن زنان بر روی زین ها (اعم از حیوان و غیر آن مثل
ماشین . موتور و……)
35. سبک شمردن زنا و هر رابطه دختر و پسر و زن و مرد
نا محرم عادی می شود
36. اسلام غریب میشود و از اسلام فقط نامی باقی می ماند
37. امر به معروف را زشت می شمارند و همه در ترکش مساوی اند
38. خرج کردن زیاد برای دنیاشان و دریغ از خرج کردن برای آخرت
39. مومنین در این زمان غمگین و حقیر و ذلیل می شوند
40. نماز را سبک شمرده و به جماعت نمی خوانند
41. موذن برای اذن گفتن پول می گیرند
42. قرآن مهجور و متروک می شود فقها و عالمان به قرآن اندک
43. برکت از مال و جان مردم گرفته می شوند (جوانمرگ می شوند)
44. افراد مورد اعتماد و امین کم می شوند
45. مال حلال کم می شوند
46. کم فروشی عادی می شود
47. ازدواج مرد با مرد و زن با زن صورت میگیرد و عادی می شود
48. فساد عمومی می شود
49. بیت المال وسیله شخصی می شود
50. مسکرات و نوشیدنی های حرام حلال می شوند
51. زکات مال ترک می شوند همانند خمس آن
52. صاحبان مال و ثروت بزرگ شمرده می شوند
53. مردم قبور شعراءرا محل عبادت قرار می دهند
54. هیچ چیز بهتر از دروغ در آن زمان نمی باشد
55. زبان راستگو و صادق کم است
56. مردم فرقه فرقه شده و از اهل نفاق تقلید می کنند
57. موسیقی مطرب رواج می یابد و معمول می شود و
کسی آن را نهی نمی کند
58. مردم شرب خمرو می خوارگی می کنند
59. زنان فرزندان رقاصه و آوازه خوان تربیت می کنند
60. طلاق زیاد می شود
61. صورت مردم انسانی اما دلهایشان شیطانی است
62. حرف حق را تکذیب می کنند
63. در عروسی ها هر کاری بخواهند می کنند
از گناه . فساد . ساز. آواز و……
64. از مردم جدا شوی تو را غیبت می کنند
65. بالا رفتن قیمت ها در آن زمان عادی می شود
66. شنیدن آیات قرآن سنگین می شود

 

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




عجله از دیدگاه امام صادق علیه السلام

«مکن در مهمی که داری شتاب
ز راه تأنی عنان بر متاب
که اندر تأنی زیان کس ندید
ز تعجیل بسیار خجلت کشید»[۱]


عجله یکی از صفات ناپسند و مذمومی است، که باعث می‌گردد قبل از آماده شدن شرایط و مقدمات، انسان اقدام زود هنگام نسبت به انجام کاری داشته باشد، و البته نتیجه‌ای جز پشیمانی نیز به ارمغان نخواهد آورد. در مقابل عجله، «تأنى» و «تثبّت» قرار دارد که به معناى درنگ و سنجش، و انجام دادن کاری بعد از فراهم شدن مقدمات، می‌باشد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «مع التَّثَبُّتِ تَكُونُ السَّلَامَةُ وَ مَعَ‏ الْعَجَلَةِ تَكُونُ النَّدَامَةُ…»، [۲]؛ «با آرامش و درنگ، سلامت [از خطا و لغزش] همراه است و با شتاب‌زدگى، پشيمانى» مانند آن‌که انسان میوه را در غیر فصل و زمان مناسبش بچیند، که نتیجه‌‏اش ضایع شدن و غیر قابل استفاده بودن محصول خواهد بود.
امام صادق علیه السلام در بیانی هر یک از «عقل» و «جهل» را دارای هفتاد و پنج سرباز دانسته‌اند، که در آن میان، شتاب‌زدگى، بى‏‌ثباتى و بى‏‌قرارى از سربازان جهل و ضد آن كه تأنّى و تثبّت باشد را از صفات عقل بر می‌شمارند.[۳]
عجله دارای اقسامی است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


الف: عجله در اندیشه
گاهی اوقات انسان حرکتی از شخصی می‌بیند، بلافاصله و بدون هیچ تحقیقی در ذهن خود حکمی را بر علیه او جاری می‌کند، که نتیجه این سوء ظن، تهمت زدن به دیگران می‌باشد.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاء»،[۴]؛ «آن‌گاه که انسان به برادر مؤمن خود (سوء ظن برد و) تهمت بزند، ایمان وى اندک اندک از او سلب مى‏‌گردد. چنان‌که نمک در آب از بین مى‌رود.»


ب: عجله در گفتار
همیشه انسان باید اول فکر کند، بعد سخن خویش را بر زبان جاری سازد که امام صادق علیه السلام فرمودند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى اجْعَلْ لِسَانَكَ‏ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِكَ تَسْلَم…‏»،[۵]؛ «حق‌تعالی به حضرت موسی علیه السلام فرمودند: اى موسى! زبانت را پسِ دلت قرار ده تا سالم بمانى» که عجله کردن و بدون تامل و دقت، حرف زدن باعث می‌گردد انسان به گناهانی مانند سخن چینی، غیبت، دروغ، مسخره کردن، عیب جویی و…مبتلا گردد.
«اول اندیشه و انگهی گفتار
پای بست آمده است و پس دیوار»[۶]


ج: عجله در اجابت دعا
گاهی اوقات انسان به واسطه آن‌که صبر و استقامت ندارد، همین که چند صباحی دعا کرد و نتیجه‌ای ندید، عجله می‌کند و دست از دعا کردن می‌کشد، و خود را از ارتباط داشتن با حق‌تعالی محروم می‌سازد.
امام صادق علیه السلام در مورد این قسم از عجله می‌فرمایند: «لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ وَ رَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ‏ فَيَقْنَطَ وَ يَتْرُكَ الدُّعَاءَ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَسْتَعْجِلُ قَالَ يَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَة»،[۷]؛ «مؤمن پيوسته در خير و اميدوارى و رحمت خداست مادام كه عجله نشان ندهد و نوميدانه دست از دعا نكشد. [راوى مى‌گويد:]عرض كردم چگونه عجله نشان مى‌دهد؟ فرمود: مى‌گويد: مدّت‌هاست دعا مى‌كنم و اجابتى نمى‌بينم.» در حالی‌که انسان باید وظیفه خود را انجام دهد و نتیجه را به خود خدا واگذار نماید:
«حافظ وظیفه تو دعا گفتن و بس
در بند آن مباش نشنید یا شنید»


د: عجله در قرآن خواندن
یکی از آداب قرائت قرآن، آنست‌که با آرامش، طمأنينه و به صورت منظم، و بدون عجله و شتاب و همراه با تدبر و تفکر خوانده شود كه در چنين حالتى هم در خواننده اثر خود را مى‌گذارد و هم شنونده را تحت تأثير جاذبه خود قرار مى‌دهد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «…إِنَّ الْقُرْآنَ لَا يُقْرَأُ هَذْرَمَةً وَ لَكِنْ يُرَتَّلُ تَرْتِيلًا إِذَا مَرَرْتَ بِآيَةٍ فِيهَا ذِكْرُ النَّارِ وَقَفْتَ عِنْدَهَا وَ تَعَوَّذْتَ بِاللَّهِ مِنَ النَّار…»،[۸]؛ « به درستي که قرآن با سرعت و عجله خوانده نمی شود بلکه شمرده، شمرده و با ترتيل خوانده می‌شود. پس زمانی که رسيدی به آيه‌ای که در آن ذکر بهشت بود توقف کن، پس بخواه از خداوند بهشت را و زمانی که رسيدی به آيه‌ای که در آن ذکر آتش بود توقف کن و به خدا از آتش جهنم پناه ببر.»
بنابراین باید در اندیشه، گفتار، اجابت دعا، قرائت قرآن عجله ننمود و با تامل و تثبت این امور را پی‌گیری نمود.
………………………………………


پی‌نوشت:
[۱].فردوسی
[۲].ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، ج۱ ص۱۰۰،جامعه مدرسين‏،قم‏،۱۳۶۲ ش
[۳].برقى، ابوجعفر، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن (للبرقي)، دارالكتب الإسلامية، ج۱، ص ۱۹۶. قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ ق،‏
[۴]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏،ج۱۱ ص۱۳،دار الكتب الإسلامية،تهران‏،۱۴۰۴ ق‏
[۵].كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق،‏الكافي( ط- الإسلامية)،ج۲ ص۴۹۸، دار الكتب الإسلامية،تهران،۱۴۰۷ق
[۶].سعدی
[۷].مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار( ط- بيروت)،ج۹۰ ص۳۷۴،دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏،۱۴۰۳ ق‏
مشاهده سایت

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




در اخر زمان و نزدیکیهای قیامتـ که بد ترین زمان ها خواهد بود ـ زنان حجاب های خود را بر خواهند داشت ٬ و بدن هایشان را به نامحرمان نشان خواهند داد٬ و سر های خود را زینت نموده و در معرض دید نامحرمان قرار خواهند داد٬ .

و از دین اسلام خارج خواهند شد و در انواع فتنه ها و مفاسد داخل خواهند شد و به سمت شهوت ها ره خواهند تافت و به طرف لذت های پست و زود گذر دنیوی شتاب خواهند گرفت ٬ حرامهای الهی را حلال خواهند شمرد٬ و به صورت ابدی در جهنم خواهند افتاد.
امیر المومنین ( علیه السلام)

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





بشنو از چادر که در توصیف زن
تارو پودش با تو می گوید سخن


تاروپودم را شرافت تافته
تاشرافت را به عصمت بافته


درکلاس حفظ تقوا و شرف
دختران درند و چادر چون صدف


بهترین سرمایه زن چادر است
زانکه زن را زینت زن٬ چادر است


حفظ چادر در سرای اقتدار
دختران راهست تاج افتخار


حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
شیوه زهرا ودرس زینب است


حفظ چادر سد فحشا میکند
روسفیدی نزد زهرا میکند


حفظ چادر چاره سازه کار هاست
حافظ گل از هجوم خار هاست


حفظ چادر زخمهارا مرهم است
دست رد برسینه ی نامحرم است

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





اگه مانتوی تنگ و کوتاه بپوشی و چادرتو چارتاق باز بذاری!
اگه چادر سرت کنی و دستت تا آرنج معلوم باشه!
اگه چادر سرکنی و روسری قررمز سر کنی!
اگه چادر سر کنی و ولو یه نمه موهاتو بیرون بریزی!
اگه چادر سر کنی و رژ قررررمز بزنی و یه کیلو آرایش رو خودت خالی کنی!
اگه چادر سر کنی و کفش هایلایت بپوشی!
اگه چادر سر کنی و ساپورت بپوشی و چادرو کلا جمع کنی ببری بالا!
اگه چادر سر کنی و زل بزنی تو چشم نامحرم!
اگه چادر سرکنی و قهقهه بزنی جلو چشم نامحرم!
اگه چادر سر کنی و انگشتر به چه گندگی دستت کنی!
اگه چادر سر کنی و برق النگوهات تا دو فرسخ اونورترو بگیره!
اگه چادر سر کنی و لاک رنگوارنگ بزنی!
.
.
.
خلاصه اینکه اگه چــــادر سرکنی ولی عفــــیــــف نباشی ↶
حضرت زهـــرا شـــفاعتت که نمی کنه هیــــــچ
شــــکایت هم می کنه!
.
اونوقته که میشی مصداق خســـرالدنیـا و الاخــره!
.
ببیــن دختـــر خوب!
بانــــــو!
ارزش نداره به قیمت خلـق خدا پا بذاری رو دستـورات خـدا
نگـاه کـن ببین خـدا ازت چـی خواسته!
یـادت باشه!
اندام ظریف زنانه ات
اون موهایی که بیرون میریزی
خنده های از ته دلت
زینت های ظاهریت
همـه و همـه اول ←امانت→ خداست
بعد هم فقـط برای ←یک نفـره→!
کسی که قراره تمام زندگیتو باهاش به شـراکت بذاری!
از همیـن حالا عهـد ببند با خودت که امانتدار خـوبی باشی
و اینـو بدون که هـرچقـدر بیشتـر از الان متعهـد باشـی
خـدا هم کسیـو برات میفرسته که به همون اندازه متعهـد باشه!
چادری ها اگه پهلوشون درد دیـن نداشته باشه زهـرایی نیستن

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





دختر بی حجابی بودم…..
کلا اعتقادی به حجاب نداشتم……به محرم و نا محرم.به حجاب ….
برام بی اهمیت بود…….. سفت و سختم پای خواستم بودم.
اصلا علاقه ای به چادر نداشتم. حس میکردم بی کلاس و بی پرستیژ میشم.
کل تفریحاتمون تو مهمونی و دور همی و خرید و اینجور چیزا خلاصه میشد..
کاری نداشتم آرایشم مناسبه یانه….
مشهد زیاد قسمتم میشد ….میرفتم حرم..
یه چادر الکی سر میکردم و زیارت و بعد تو مرکز خریدا می چرخیدم
یادم میرفت اصل قضیه چیه .. .
نزدیک روز پدر بود روز ولادت حضرت علی (ع) قرار شد خانوادگی بریم ترکیه
کلی برنامه ریزی کردیم که همه شهراش رو بریم
یه هفته مونده بود به سفر
نمیدونم چرا..ولی یهو به دلم افتاد
پیش خودم گفتم
اگه بهت بگن جای ترکیه برو کربلا میری؟
کلی واسه سفرم برنامه ریزی کرده بودم خرید و تفریحو..
تو دلم گفتم اگه بگن برو کربلا میرم!
آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم که از کربلا زیاد میگفت بهم
یهو تلفن خونمون زنگ خورد داداشم گفت:
ساناز یه کاروان داره میره کربلا یه هفته دیگه
گفتن جای خالی داره؛میری؟
هنگ بودم پشت تلفن …..بخدا گریم گرفت
گفتم حتما…معلومه که میرم
به مامان و بابا و خواهرم گفتم:
من ترکیه نمیام …..میخوام برم کربلا!
مادربزرگم حدود 87 سالش بودو قسمتش نشده بود.گفتم میبرمش با ویلچر..
من باید برم کربلا!
باید! ……به دلم افتاده……
خواهرم گفت نمیام و ترکیه مو کنسل نمیکنم.
گفتم هرکی میخواد بره ترکیه بره.من میرم کربلا
پدر و مادرم وقتی اشتیاق مو دیدن همراهیم کردن
خواهرمم دید اینجوریه گفت بعدش میریم ترکیه
در عرض۶ روز راهی کربلا شدم…
نمیدونستم چجور جاییه،کلی لباس و کفش و وسایل خوب بردم.
میگفتم یه روز اینو میپوشم یه روز اونو
وقتی رفتم….
کدوم مد؟کدوم تیپ؟ .
روز ولادت امام علی (ع) نجف
ولادت امام جواد الائمه (ع) کاظمین
نیمه رجب کربلا
پنجشنبه شب کربلا
خدای من کجا بودم…با ویلچر مادربزرگم همه جا رفتیم.سفر سختی بود..روزی ۵،۶ بار میرفتم حرم امام حسین.
روزی۳،۴ساعت بیشتر نمیخوابیدم
همش بی دلیل گریه گریه…
اصن نمیدونم چه حالی بود…
من فقط گریه میکردم
یه حاج آقایی تو کاروانمون بود
بهش گفتم حاج آقا من دختر بی حجابی بودم..ساز می زدم…الان از همه چی افتادم…
گفت :من حاضرم قسم جلاله بخورم تو نظر کرده امام حسینی…
آقا اینو که گفت من گریه گریه…
گفتم از آقام امام حسین حجاب میخوام
زیر قبه امام حسین نماز خوندم…اول واسه اون دوستی که منو کنجکاو و کربلایی کرد..
دوم واسه اینکه بهم اراده بده با حجاب شم.
هی درگیر بودم
انتخاب سختی بود
واقعا حجاب برام سخت بود
اما روز آخر دیگه تصمیم گرفتم برگردم ایران چادرمو زمین نذارم
گفتم یا امام حسین به عشق تو چادری شدم…حس میکنم خودت با دستای خودت
چادر سرم کردی
از نجف چادر خریدم و ایران که اومدم اون چادرو سرکردم
الان دیگه توبه کردم.هر روز سر نمازم از امام حسینم میخوام منو تو این راه ثابت قدم نگه داره
کربلا بودم ازحرم حضرت عباس اومدم بیرون که برم حرم امام حسین
یه جوونی بهم برگه داد گفت پنجشنبه مهمون حضرت عباسین
کلی گریه کردم ازخوشحالی
رفتم حرم امام حسین
تا ۳ شب اونجا بودم
روبروی ضریح آقا نشسته بودم کیفم کنارم بود
بلند شدم برم…رسیدم جلوی دردیدم کیفم نیست
کیفمو دزدیدن ……پولش مهم نبود
میدونی چی عذابم داد؟
اینکه اون برگه توکیفم بود
ازحرم تاهتل گریه میکردم.ضجه میزدم …..همه بهم نگاه میکردن
مامانم گفت پولت رفت فدای سرت.گریه نداره؛
گفتم مامان اون برگه شام توکیف بود
تا ۵ صبح گریه کردم و گفتم یا امام حسین میدونم
بی لیاقت بودم که اون برگه رو ازم گرفتین
ساعت ۵ صبح پا شدم رفتم رستوران هتل صبحانه بخوریم که بریم ۲ روز نجف و برگردیم
یهو دیدم یه خانم اومد گفت کیفت رودر حرم امام حسین آویزون بوده
بیا این کیفت………..کیفو باز کردم
هیچی تو کیفم نبود……….،جز اون برگه..

هممون گاهی همینجور غافلگیر میشیم ولی میشه کربلا باشه؟؟

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




نصيحت امام صادق (علیه السلام)

امام صادق (ع) به غلامي داشت كه هر گاه امام به مسجد مي رفت ، همراه امام بود و استر امام را نگه مي داشت تا امام از مسجد بيرون آيد، به اين ترتيب سعادت ملازمت با امام صادق (ع) نصيب او شده بود. اتفاقا در آن ايام ، جمعي از شيعيان خراساني براي زيارت به مدينه آمده بودند، يكي از آنها نزد آن غلام آمد و گفت : من اموال بسيار دارم ، حاضرم بجاي تو غلامي امام كنم و تو صاحب همه آن اموال گردي ، نزد امام برو از او خواهش كن تا غلامي مرا بپذيرد، و سپس به خراسان برو و همه آن اموال مرا براي خود ضبط كن . غلام به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: فدايت شوم ، مي داني كه خدمتكار مخلص هستم و سالها است بر اين خدمت مي گذرد، حال اگر خداوند خير و بركتي به من برساند، آيا شما از آن جلوگيري مي كنيد؟ امام فرمود: اگر آن خير نزد من باشد به تو مي دهم ، و اگر ديگري به تو رسانيد هرگز از آن جلوگيري نخواهم كرد. غلام قصه خود را با ثروتمند خراساني بيان كرد.
امام فرمود: مانعي ندارد اگر تو بي ميل شده اي ، ولي او خدمت را پذيرفته است ، او را بجاي تو پذيرفتم و تو را آزاد نمودم . آن غلام براي خداحافظي نزد امام آمد و خداحافظي نمود، و حركت كرد كه برود، چند قدم كه برداشت ، امام (ع) او را طلبيد و به او فرمود: به خاطر طول خدمتي كه نزد ما داشتي ، مي خواهم كه يك نصيحت به تو بكنم ، آنگاه مختار هستي ، آن نصيحت اين است كه وقتي روز قيامت شود، رسول خدا(ص) به نور خدا چسبيده ، و علي (ع) به رسول خدا(ص) چسبيده و ما امامان به اميرمؤمنان علي (ع) چسبيده ايم ، و شيعيان ما به ما آويخته اند، آنگاه هر جا ما وارد گرديم آنها نيز وارد گردند. غلام تا اين نصيحت را شنيد، پشيمان شد و گفت : من در خدمت خود باقي مي مانم ، و آخرت را به دنيا نمي فروشم ، سپس نزد آن مرد خراساني آمد، مرد خراساني از قيافه غلام دريافت كه پشيمان شده ، به او گفت : اين گونه كه چهره ات نشان مي دهد، آمادگي جابجائي نداري . غلام ، نصيحت امام را نقل كرد و گفت : اين نصيحت مرا منقلب كرد و از تصميم خود برگشتم ، آنگاه غلام ، مرد خراساني را نزد امام صادق (ع) برد، امام از محبت مرد خراساني تقدير كرد، و مقام ولاء و دوستي او را پذيرفت ، سپس دستور داد هزار دينار به غلام دادند.

 


داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

موضوعات: حکایات مذهبی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





صلوات بر امام صادق (ع)
باز تکه ‏هاي ابر سياه در دل آسمان، مي‏خواهند حکايت تلخي را بسرايند
اينک امام علم و ديانت و سراينده سرود زيباي خدا پرستي، به سوي معبود مي‏شتابد.
اکنون فرزند ديگري از خاندان آل عبا و عالم دين خدا زهر تلخ دسيسه‏ هاي پليدان را مي‏نوشد،
او امام همه خوبي‏ها و خانه همه دانش‏ها، امام جعفر صادق عليه‏ السلام است.


زندگينامه امام جعفر صادق(ع) :
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى ( شيعه ) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود.
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند و از مبدأ فيض كسب نور مى نمودند گذرانيد بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مى باشد ، بهره مندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار ، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد.
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت “مكتب جعفرى ” را پايه ريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى ( ص ) گرديد.


حکايتي آموزنده و ارزشمند :
‏مرحوم قطب الدّين راوندى روايت کرده است روزى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى ؟
حضرت در جواب فرمودند: عمر خويش را بر چهار پايه و رکن اساسى سپرى مى نمايم :
* مى دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است ، به من خواهد رسيد و نصيب ديگرى نمى گردد.
* مى دانم داراى وظائف و مسئوليت هائى هستم ، که غير از خودم کسى توان انجام آن ها را ندارد.
* مى دانم مرا مرگ در مى يابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم .
* و مى دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حرکات خود باشم .
اي ششمين ستاره تابناک امامت و ولايت، صادق آل محمد (ص)، به راستي صداقت، تنها واژه اي است که برازنده نام توست. نامت را با افتخار به دل هاي غريبمان مي سپاريم تا يادت آرام بخش سينه هاي بي تابمان باشد.
السلام عليک يا امام جعفرصادق عليه السلام

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم