✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



تعدادی از احادیث مربوط به بحث خانواده از زبان حضرت امام صادق(ع)


امام‏ صادق‏ عليه السلام: هر كس بى‏همسرى را همسر بدهد، از كسانى است كه خداوند عز و جل در روز قيامت، به او نظر [لطف‏] مى‏افكنَد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نهى فرمود زنان را از اين كه ازدواج نكنند و خود را از شوهر، محروم سازند.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: خداوند عز و جل، هر چيزى را كه مورد نياز [انسان‏] باشد، به پيامبرش صلى الله عليه و آله آموخته است. از جمله چيزهايى كه به پيامبرش آموخت، اين است كه روزى آن حضرت، بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «اى مردم! جبرئيل، از سوى خداى لطيف آگاه، نزد من آمد و فرمود: دوشيزگان، به‏سان ميوه‏اى بر درخت‏اند كه هرگاه ميوه‏اش برسد و چيده نشود، آفتاب، آن را تباه مى‏گردانَد و بادها پراكنده‏اش مى‏سازند. دوشيزگان نيز چنين‏اند؛ هرگاه به مرحله‏اى برسند كه زنان مى‏رسند (سن بلوغ)، برايشان دارويى جز شوهر كردن وجود ندارد، وگرنه از فساد در امان نيستند؛ چرا كه آنان هم بشرند».

امام‏ صادق‏ عليه السلام: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و از تنگ‏دستى، به او شكايت كرد. پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «ازدواج كن». آن مرد ازدواج كرد و به گشايش رسيد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: براى بنده، گناهى بدتر از اين نيست كه پسر برادر [مؤمن‏] او نزدش برود و بگويد: مرا [با دخترت‏] ازدواج بده و او بگويد: اين كار را نمى‏كنم [و به تو زن نمى‏دهم‏]؛ من از تو ثروتمندترم.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: به مرد كودن، زن بدهيد؛ امّا زن كودن نگيريد؛ زيرا از مرد كودن، فرزند باهوش به دنيا مى‏آيد، ولى از زن كودن، فرزند باهوش به دنيا نمى‏آيد.
امام‏ صادق‏ عليه السلام: سه چيز است كه بدن را ويران مى‏كنند و چه‏بسا مى‏كُشند: خوردن گوشت نمك سودِ گنديده، حمام رفتن با شكم پُر، و ازدواج با پيرزنان.
امام‏ صادق‏ عليه السلام: هر كس دخترش را به شرابخوار بدهد، پيوند خويشاوندى او را بريده است.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: على عليه السلام فاطمه عليها السلام را با مهريه يك چادر كهنه يَمانى، يك زره، و لحافى از پوست قوچ، به همسرى خود در آورد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: امير مؤمنان كه درود خداوند بر او باد، هيزم و آب مى‏آورد و جارو مى‏كرد، و فاطمه كه سلام خداوند بر او باد، آرد مى‏ساخت و خمير مى‏كرد و نان مى‏پخت.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر فاطمه عليها السلام در آمد. ديد كه جامه‏اى بافته از پشم شتر، بر تن دارد و مشغول دستاس كردن و شير دادن كودك خويش است. با ديدن او [در اين وضع،] اشك از ديدگان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جارى شد و فرمود: «دختر عزيزم! با [تحمّل‏] تلخى دنيا، به سوى شيرينى آخرت بشتاب؛ چرا كه‏
خداوند، اين آيه را بر من فرو فرستاد: «به زودى، پروردگارت به تو چندان عطا مى‏كند كه خشنود مى‏شوى»».

امام‏ صادق‏ عليه السلام: گمان نمى‏كنم كه هيچ مردى، بر خوبى ايمانش افزوده شود، مگر آن كه محبّتش به زنان (همسرانش) افزون گردد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: از اخلاق پيامبران كه درود خدا بر آنان باد همسردوستى است.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: همانا خداوند به بنده، به خاطر محبّت زياد او به فرزندش، رحم مى‏كند.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: مردى، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: من هرگز كودكى را نبوسيده‏ام. چون آن مرد رفت، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اين مرد نزد من، از دوزخيان است».
امام‏ صادق‏ عليه السلام: مرد در [اداره‏] خانه و خانواده‏اش، به سه خصلت نياز دارد كه بايد آنها را به كار بَرَد، اگر چه اين ويژگى‏ها در طبيعت (درون) او نباشد: خوش‏رفتارى، گشاده‏دستىِ سنجيده، و غيرت براى ناموس‏دارى.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: كسى كه به خانواده‏اش نيكى مى‏كند، روزى‏اش زياد مى‏شود.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: كسى كه با خانواده‏اش نيكوكار است، عمرش طولانى مى‏شود.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: پيامبر خدا فرمود: هر زنى كه در خانه شوهر خود، به قصد مرتّب كردن آن، چيزى را جا به جا كند، خداوند عز و جل به او نظر [لطف‏] مى‏كند و خدا به هر كس نظر [لطف‏] كند، عذابش نمى‏دهد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام‏ درباره اين گفته خداى تعالى: «و خدا بعضى از شما را در رزق و روزى، بر بعضى ديگر برترى داده است؛ ولى كسانى كه فزونى يافته‏اند، روزىِ خود را به بندگان نمى‏دهند تا در آن، با هم مساوى باشند»: روا نيست كه مرد، چيزى از خوراكى را به خود اختصاص دهد و آن را از خانواده‏اش دريغ ورزد.

امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل، غيرت را براى زنان قرار نداده است. فقط زنان بى‏ايمان‏اند كه غيرت مى‏ورزند؛ امّا زنان مؤمن، نه. خداوند، غيرت را فقط براى مردانْ قرار داده است؛ چون براى مرد، چهار [زن‏] و كنيزانش را

 

موضوعات: خانواده و زندگی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله :
فانّ احدكم اذا مات فقد قامت قيامته يرى ما له من خير و شر
هرگاه يكى از شما بميرد، قيامتش برپا مى شود و خوبى‏ ها و بدى‏ هاى خود را مى ‏بيند.
ارشادالقلوب(ترجمه ی سلگی) ج1 ، ص64

حدیث (2) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَوَّلُ ما يوضَعُ فى ميزانِ العَبدِ يَومَ القيامَةِ حُسنُ خُلقِهِ؛
نخستين چيزى كه روز قيامت در ترازوى اعمال بنده گذاشته مى ‏شود، اخلاق خوب اوست.
قرب الإسناد(ط-الحدیثه) ص 46، ح 149

حدیث (3) امام صادق علیه السلام:
اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛
پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.
وسائل الشیعه، ج15، ص 295 - کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ،ص300

حدیث (4) امام محمد باقر علیه السلام:
الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
وسایل الشعیه ج15 ، ص381 - ثواب الاعمال(ترجمه ی حسن زاده) ص688

حدیث (5) امام رضا عليه السلام فرمود:
انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا على فقر الاخره؛
مردم به انجام روزه امر شده ‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند.
وسایل الشیعه ج10 ، ص9 - هدایه الائمه علیهم السلام ج4 ، ص169

ظو

موضوعات: آخرت و مرگ  لینک ثابت






امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه يكي از شما حاجتي از خدا خواست كه حتما برآورده گردد، بايد دل به خدا ببندد و از مردم نااميد شود، و اميد جز خدا نداشته باشد، وقتي كه خداوند قلب مؤ من را چنين ديد، قطعا حاجت او را - اگر از خدا طلبيد - بر مي آورد، قبل از آنكه به حساب و باز خواست خداوند در قيامت كشيده شويد خود را به حساب بكشيد چرا كه در روز قيامت پنجاه ايستگاه (بازرسي) است كه توقف در هر ايستگاه ، مدت هزار سال است ، سپس آيه 5 سوره سجده را خواند :

ثم يعرج اليه من يوم كان مقداره خمسين الف سنه مما تعدون : - جبرئيل و فرشتگان به سوي خدا عروج مي كنند، در روز(قيامت) كه اندازه آن ، پنجاه هزار سال از آنچه مي شماريد (از سالهاي دنيا باشد).

 


داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند
مثل حیدر(ع)درمیان کوچه هایش می کشند


نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند
پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند


بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود
پیرمردی راپیاده،بی عصایش می کشند


با طناب ودست بسته ،سیلی و آتش به درب
لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند


نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور
درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند


روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند
از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند


(زینت دوش نبی)افتاده (بی سر بر زمین)
وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند


شاه غیرت روی خاک افتاده وبی غیرتان
نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند


چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند


کاروان عصمت وتوحید را،(نامحرمان)
کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند


اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده
با سر باباش جان را از صدایش می کشند


در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها
ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند
.

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




بگذارید از این خانه عبا بردارد

لااقل رحم نمایید عصا بردارد


بگذارید در این حلقه دود و آتش

طفل ترسیده از این معرکه را بردارد


پیر مرد است نبندید دودستش نکشید

وای اگر دست نحیفی به دعا بردارد


کوچه ای تنگ ودلی سنگ وزمین خوردنها

استخوانی که ترک خورد صدا بردارد


آی نامردِ سواره نفسش بند آمد

فرصتی ده قدمی پشت شما بردارد


رمقش نیست ولی می رود و می خواهد

که قدم یاد غم کرب وبلا بردارد

آخرین روضه ی او روضه ی گودالش بود

وقت آن است به لب بانگ عزا بردارد


تشنگی بود و لبی چاک و تنی خون آلود

لشگری حلقه زده رسم حیا بردارد


خوب پیداست چرا این همه نیزه اینجاست

هر کسی آمده یک سهم جدا بردارد


هر کسی آمده یک تکه بگیرد بکشد

بیشتر تا که تنت زخم جفا بردارد


کاش میشد که سنان تا که سنان را نزند

دست از گیسوی بر خاک رها بردارد


زجرکُش می کند این قاتل خنجر در مشت

کاش میشد که از این حنجره پا بردارد


مشعل حرمله روشن شده عمه ای کاش

چشم از دختر انگشت نما بردارد

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




انتظار در کلام امام صادق (علیه السلام) امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«من مات منتظرا لهذا الامر كان كمن كان مع القائم في فسطاطه لا بل كان كالضارب بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله بالسيف» [۱] «هركه منتظر اين امر (انتظار فرج) باشد و بميرد مانند كسي است كه با قائم در خيمه اش باشد ،نه بلكه مانند كسي است كه پيشاروي رسول خدا صلي الله عليه و آله شمشير زده باشد» در این حدیث، امام ما را به انتظار امام غایب از نظر فرا خوانده و اضافه می کند اگر با این عقیده و مرام از دنیا برویم؛ مانند این است که با امام زمان در خیمه اش بسر ببریم. البته این انتظار باید سازنده باشد چنانکه اگر کسی منتظر مهمانیست که قرار است بیاید؛ خانه اش را مرتب کرده و … ما هم اگر می خواهیم انتظار ما سازنده و مورد رضای حضرتش باشد باید خانه ی دل را از گرد گناه پاک کنیم. در احادیث این انتظارمطلوب و سازنده را از بهترین عبادات شمرده اند.  قال الامام علی (علیه السّلام): «أفضَلُ العبادةِ الصّبرُ والصّمت ُو انتظارُ الفَرَج» [۲] امام علی – علیه السّلام – فرمودند: «برترین عبادت ها، صبر، خاموشی و انتظار فرج می باشد». در این حدیث از صبر سخن آمده، بی تردید صبر و انتظار با هم خیلی مرتبطند. در دوره ی آخر زمان که بلاها و فتنه ها بیشترند؛ باید انسان بیشتر بر صبر تکیه کند.

انتظار و توجه به اعمال امام صادق (علیه السلام)

 در تفسیر آیه ۱۰۵ توبه می فرمایند: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ الْأَئِمَّةُ (علیهم السلام) تُعْرَضُ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ خَمِيس» [۳]‏ «در قول خداوند تبارک و تعالی: عمل شما را خدا و رسول او و مومنین می بینند؛ منظور رسول خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مومنین، اهل بیت اویند هر پنجشنبه اعمال بندگان بر ایشان عرضه می شود»    طبق این حدیث، اعمال ما هر پنجشنبه خدمت امام زمان (که امام دوازدهم باشد) عرضه می شود. پس باید منتظر امام زمان اعمالش طوری باشد که خوشنود شدن حجت خدا را در پی داشته باشد.  بنابر این امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: کسی که منتظر امامش باشد و با این محبت بمیرد، گویا با حضرت در خیمه اش است؛ منظورش منتظری است که اعمالش وقتی خدمت حضرت حجت عرضه می شود؛ باعث خوشنودی آن حجت خدا  شود. آیا اعمال و عبادات ما اینگونه است؟

نتیجه گیری

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرماید: کسی که بمیرد و  انتظار فرج را داشته باشد؛ مانند کسی است که با صاحب الزمان درخیمه اش باشد. این انتظار که اینچنین اثراتی را دارد و از افضل اعمال شمرده شده است؛ جز در سایه ی اطاعت از خدا و پیامبر، و جانشینان او بدست نمی آید. انتطاری که انسان را به صبر بر وظایف مسلمانی و پاک بودن، و دیگران را توصیه به  زندگی پاک داشتن در این زمانه ی بلاها و فتنه ها فرا می خواند. خداوندا ما را در این مسیر انتظار یاری بفرما. پی نوشتها [۱] كمال الدين ج۲، باب ۳۳، ح ۱۱، ص۳۳۸ [۲] بحار الانوار، ج ۷۴، ص۴۲۰ [۳] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۲۳ ؛ ص۳۴۵ ص۳45

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




انسان ۲۵۰ ساله | استمرار مبارزه امام صادق علیه‌السلام

رهبر انقلاب:

 

اولین درس امام صادق علیه‌السلام برای ما منتسبین به آن بزرگوار باید استمرار جهاد و مبارزه‌ی خستگی‌ناپذیر باشد و همان استمرار مبارزه بود که شعله‌ی مقدس فکر آن حضرت را تا امروز در دنیا نگه داشت.

 

۱۳۶۷/۳/۲۰

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام)

اشعاررادرادامه مطلب مشاهده کنید

اى مهر تو بهترین علایق             جانها به زیارت تو شایق

ما را نبود به جز خیالت یارى            خوش و همدمى موافق

بیمارى روح را دوا نیست               جز مهر تو اى طبیب حاذق

اى نور جمال کبریائى             اى نور تو زینت مشارق

روز یکه دمید نور خلقت           رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو تبارک الله                 فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهراست              اى زاده بهترین خلایق

بر تخت کمال و تاج عصمت             آخر که بود بجز تو لایق

تفسیر کمال ایزدى بود           گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى                بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهید آخر              از حیله ناکسى منافق

از داغ تو شد جهان عزادار                زیرا به تو عالمى است عاشق

ماتم زده ایم و غم چو دریاست              دلها همه چون شکسته قایق

اندم که حسان فکر یاریم              ما راست ز بهترین دقایق

****************************************

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق               عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم             زنم به سینه که آمد محرم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق                 سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع                سلام من به بقیع و کبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق                   که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع                سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع

**************************************************

ز غربتش چه بگویم که سینه‏ها خون است         براى صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت               که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است

همانکه غربتش از قبر خاکی اش پیداست                امام صادق شیعه سلاله زهراست

ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد                  هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا                   ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند                   امان که روح سبکبال شیعه را کشتند

براى فاطمه از بى کسى سخن مى‏گفت              براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏غلطید              پسر به مادر خود از کتک زدن مى‏گفت

از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع                 دوانده در پی اش اندر مدینه ابن‏ ربیع

فضاى شهر مدینه بیاد او تار است                 هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است

هنور مى‏کشد او را عدو به دنبالش                    هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است

************************************************

من کیستم حقیقت حق را خزانه ام                بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام

بنیانگذار مذهب و مسندنشین                    علم فیض مدام فلسفه عارفانه ام

سبط نبى و پور على، نجل فاطمه                       الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام

آئینه دار نهضت سرخ حسینى ام                     چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام

بحرالعلوم باب من است و سخا و جود                      یک قطره اى بود ز یم بیکرانه ام

استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول                       پرچم فراز علم به قاف زمانه ام

با این همه جلال در این جوّ قیرگون                    محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام

از یورش شبانه ابن الرّبیع پست آید                   به ناله سنگ ز سوز شبانه ام

لرزد به سان بید تن اهل بیت من                    تا مى کشد ز خانه برون وحشیانه ام

آن بى حیا سواره و من با تن ضعیف                      پاى پیاده در پى اسبش روانه ام

تندى کند که تند برو در بر امیر                    کندى اگر کنم بزند تازیانه ام

آنان که سوخته اند دَرِ خانه على                         آتش زدند از ره کین درب خانه ام

**************************************************

هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت

دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت

چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند

ز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

هنوز خانه زهرا نرفته بود زیاد

که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت

سپاه کفر به کاشانه ام حجوم آورد

مرا بزمزمه و ناله شبانه گرفت

زباغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را

دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت

سر برهنه و پای پیاده برد مرا

پی اذیت من بارها بهانه گرفت

هنوز خستگی راه بود در بدنم

که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

هزار شکرکه زهر جفا نجاتم داد

مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت

گرفت تاسمت نوکری زما«میثم»

مقام سروری و جاودانه گرفت

******************************************

چشم انتظار
در مدینه بینِ کوچه بهرِ مادر ناله کردم
چشم خود را با سرشکم منزلِ صد ژاله کردم
یاد مادر کرده پیرم
کوچه را در بر بگیرم
همچو زهرا مادر خود
از خدا خواهم بمیرم
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)
آتش غم در حریم خانه‌ام تا زد زبانه
من به یاد مادرِ خود اشکِ چشمم شد روانه
از برایت دل فکارم
مادرِ چشم انتظارم
همچو تو پهلو شکسته
من غریب این دیارم
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)
در سرای زندگانی رنج و غربت حاصلم شد
عاقبت در این زمانه زهرِ منصور قاتلم شد
ناله‌هایم بی اثر شد
سینه‌ام پر از شرر شد
بعد عمری شیعه سازی
مزد من زهرِ جگر شد
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)
بارالها شد نصیبم در غریبی‌ام بمیرم
در کنارِ قبرِ مادر منزلی دیگر بگیرم
اهل بیتم در نوا شد
خانه‌ام کرب و بلا شد
من چه گویم از عدویم
روز و شب بر من جفا شد
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)

********************************************

یار
عدو هر دم مرا آزار کرده به زهرش جسمِ من بیمار کرده
بیا مادر به کنجِ آشیانم که بی یاری هوای یار کرده

کام
دل شیعه ز من آرام گیرد تشیع از تلاشم نام گیرد
به راه دین شدم راضی به این امر که سَمّ دشمن از من کام گیرد

*******************************************

ارث
این آتشی که شعله زده بینِ خانه‌ام
ارثی بُوَد که ز مادر به من رسید

کفن
کفن‌ها بر بدن پیچید و فرمود:
خدایا بی کفن جدّم حسین است

آتش
یاد آن روز که در خانه‌ام آتش افتاد
سر به دیوار زده نام تو را سر دادم

********************************************

آبروی آدم

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود

میان صحن حسینیه ی دو چشمانش

همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود

دل شکسته ی او را شکسته تر کردند

شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود

اگر تمام ملائک زگریه می مردند

به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند

اگر چه آبروی خاندان آدم بود

شتاب مرکب و بند و تعلل پایش

زمینه های زمین خوردنش فراهم بود

مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده

چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود

امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

سروده علی اکبر لطیفیان

***********************************************

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم