✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
انا المهدی...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



میگن بازم شهید میاد
یه عالمه ، خیلی زیاد…

دسته گلای بی زبون
گمشده‌های بی نشون
یه ریزه خاکسترشون
دوحلقه انگشترشون
یه تیکه استخون سر
یه شاخه گل ، یه بال و پر
یه دکمهء پیرهنشون
یه ذره خاک تنشون
تابوتای یه اندازه
تو هرکدوم یه سربازه
باده که شیون میزنه
ابره که برتن میزنه
تابوتا خیس آب میشن
دسته گلا خراب میشن
میپیچه تو شهر و دهات
عطر سلام و صلوات
آی مادرای مهربون
بچه‌هاتون ، بچه‌هاتون
دسته گلایی که دادین
به جبهه‌ها فرستادین
حالا با تابوت اومدن
با بوی باروت اومدن
سر ندارن ، پا ندارن
چشم تماشا ندارن
مادرا از خدا میخوان
باگریه و دعا میخوان
تابوتاشونو باز کنن
بچه‌هاشونو ناز کنن…

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





علی وظیفه وحدت در اجتماع دارد ولی ابوذر میتواند فریاد کند و موید از جانب مولایش باشد.
هر کس باید به تکلیف خویش عمل کند.
 اما امان از آن مذهبی هایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را گوش دهند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد!
 قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کنداما عده ای هنوز منتظر میمانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند. نه تنها نگفته های ایشان را نمی فهمند و نمی دانند، بلکه گفته های ایشان را هم نمیدانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند!
یا اگر رهبری فلانی را قبول نداشت عزلش میکرد!
در زمان بنی صدر، امام او را قبول نداشت، هر جنایتی میکرد امام هیچ نمیگفت و از او حمایت میکرد بارها نزد امام رفتند و درخواست کردند امام بر علیه بنی صدر چیزی بگوید اما امام منتظر بود مردم و طرفدارانش بصیرت پیدا کنند… و اقدامی نمیکرد، نه او را عزل میکرد و نه بر علیه او چیزی میگفت بلکه حمایت هم میکرد؛ آری او منتظر بود تا مردم جلوتر از او بروند تا ببیند آیا به بلوغ سیاسی و بصیرت در دین رسیده اند یا خیر؟! آیا به این درک رسیده اند؟! و آیا با روشنگری جامعه آماده است یا نه؟! تا اینکه یکی از بزرگان میگوید امام از اخبار سیما مشاهده کرد که مردم بر علیه بنی صدر که حکم تنفیذ از امام دارد، شعار میدهند… امام لبخندی بر گوشه لبانش نقش بست و فرمود حالا وقتش است و بعد از اینکه دید غالب مردم آگاه شده اند حکم عزل بنی صدر را صادر کرد.
 مردم نمیدانستند امام قرآن پروردگارش را خوب خوانده و طبق قرآن عمل میکند؛ نمیدانستند امام از قضیه حضرت موسی و هارون درس گرفته که تفرقه و اختلاف خطرش بیشتر از شرک است!
 وقتی حضرت موسی کلیم الله به کوه طور رفت امت را به حضرت هارون که او هم از پیامبران خدا بود سپرد؛ وقتی که برگشت دید امت او گوساله پرست شده اند! با عصبانیت به حضرت هارون گفت:چرا اینها را از این کار باز نداشتی؟ چرا گذاشتی مردم گوساله پرست شوند؟ حضرت هارون فرمود: از این ترسیدم که مبادا در بین امت اختلاف افتد و تفرقه ایجاد شود! (خوب است این آیه ترجمه کاملش را در قران ببینید)
 آری امام از نور قران بهره و از ماجرای حضرت موسی و هارون درس گرفته بود که اختلاف و تفرقه بد تر از گوساله پرستی و شرک به خداوند است، لذا به خاطر اینکه افراد جامعه بصیرت و آگاهی نداشتند در بسیاری موارد سخن نگفت و از یاران نزدیکش خواست روشنگری کنند و مردم را آگاه کنند.
 اما امام خامنه ای با شرایط سخت تر و پیچیده تری  روبروست و او نیز میداند محاکمه یا اعمال قانون حق یا برکنار کردن و حتی حمایت نکردن از بعضی، در شرایط فتنه و رخنه منافقان و تهدید دشمنان و عدم بصیرت بسیاری از مردم مانند همان گوساله سامری است …
آنچه لازم بوده بگوید گفته مگر نه آنکه سالها فریاد براورده که دستهای دشمن را ببینید! مگر نه آنکه سالها از بصیرت گفته؟؟!
 دیگر از جان امامت چه می خواهی؟ نکند توقع داری او بیاید در صحنه و علیه سیاستمداران قاجاری مملکت شعار بدهد تا تو تصمیم بگیری که باید حرکتی کنی؟
امام خامنه ای مدظله العالی: بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.(92/8/12)
موضع داشته باشید.نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد… ؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوی (93/5/1)

موضوعات: رهبرم  لینک ثابت




…دخترک از میان جمعیتی که ساکت،شاهد اجرای تعزیه بودند، عبورکرد.
عروسک وقمقمه اش را محکم زیر بغل گرفته بود….


شمر با هیبتی خشن، نعره میزدودور امام حسین (ع) می چرخید.اودرهمان حال ،از گوشه چشم خود دخترک را می پایید…
دخترک با قدم های کوچکش از پله های تعزیه بالا رفت ،از کنار شمر گذشت ومقابل امام حسین(ع) ایستاد.اوبه لب های سفید شده امام زل زد،قمقمه اش را بالاآوردودر مقابل امام گرفت…


شمشیر از دست شمرافتاد و رجز خوانی اش قطع شد.
دخترک گفت: ” بخور،برای تو آوردم”
وبرگشت وروبروی شمر که حالا دیگر بر زمین زانو زده بود، ایستاد.


مردمک های چشمهای دختر،زیر لایه ی براق اشک می لرزید.توی چشم های شمر نگاه کرد و با بغض گفت: «بابا ، دیگه دوستت ندارم !»
صدای هق هق مردم فضا را پرکرد…

موضوعات: گلچین  لینک ثابت





صفِ تاریخ عاشقی «آب» است
قصه‌هایی عمیق و پراحساس
قصه‌هایی پر از فداکاری
قصه‌هایی عجیب، اما خاص

قصۀ آبِ چشمۀ زمزم
زیرِ پاکوبه‌های اسماعیل
قصۀ نیل و حضرت موسی
قصۀ آن گذشتنِ حسّاس

قصۀ حفظِ حضرت یونس
توی بطن نهنگ، در دریا
یا که نفرینِ نوحِ پیغمبر
بر سرِ مردمِ نمک نشناس

قصۀ ظهر روز عاشورا
بستنِ آب روی وارثِ آن
کربلا بود و یک حرم، تشنه
کربلا بود و حضرتِ عباس

بین افسانه‌های آب و جنون
قصۀ تازه‌ای اضافه شده :
قصۀ بیست و هفت ساله‌ای از
صد و هفتاد و پنج تا غواص…

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




خدای گرگ ها ….
نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد،

نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی؟

گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم، می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!

نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟

گفت:سپرده‌ام، اما او خدای«گرگها»هم هست!

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




مناجات عاشقانه
الهي ! از من آهي و از تو نگاهي . الهي ! عمري آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم . الهي ! غبطه ملايكه اي را مي خورم كه جز سجود نمي دانند ، كاش حسن از ازل تا ابد در يك سجده بود . الهي ! تا كي عبدالهوي باشم ، به عزت تو عبدالهو شدم . الهي ! سست از آن كه مست تو نيست كيست ؟

الهي ! همه اين و آن را تماشا كنند و حسن خود را ، كه عجيب تر از خود نيافت . الهي ! دل بي حضور چشم بي نور است ، اين دنيا را نمي بيند و آن ، عقبي را . الهي ! همه حيوانات را در كوه و جنگل مي بينند و حسن در شهر و ده . الهي ! هر كه شادي خواهد بخواهد ، حسن را اندوه پيوسته و دل شكسته ده . ا

لهي ! آن كه خوب را حباله اصطياد مبشرات نكرده است ، كفران نعمت گرانبهائي كرده است . الهي ! مراجعات از مهاجرت به سويت تعرب بعد از هجرت است و تويي كه نگهدار دل هايي . الهي !

آن كه در نماز جواب سلام نمي شنود ، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزاران بدار . الهي ! خوشا آن كه بر عهدش استوار است و همواره محو ديدار است . الهي ! آن كس تاج عزت بر سر دارد كه حلقه ارادتت را در گوش دارد و طوق عبوديت را در گردن

حسن زاده آملی

 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم