✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تشنه امام زمان(عج)


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پادشاهی در مرو سگان تربيت شده ای در زنجير داشت که هر يک به هيبت گرازی بود..
پادشاه اين سگ ها را برای از بين بردن مخالفان دربند کرده بود..
اگر کسی با اوامر شاه مخالفت می کرد مأموران شاه آن شخص را جلوی سگان می انداختند و سگ ها نيز او را در چشم برهم زدنی پاره پاره می کردند..
يکی از نديمان شاه که خيلی زيرک بود با خود انديشيد که اگر روزی شاه بر او خشم گرفت و او را جلوی سگان انداخت چه کند..؟
با اين فکر وحشت سراپای وجودش را گرفت اما پس از مدتي به اين فکر افتاد که اين سگان را دست آموز کند لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آن را با دست خود به سگان می داد و آنقدر اين کار را تکرار کرد که اگر يک روز غيبت می کرد روز بعد سگان با ديدن او به شدت دم تکان می دادند و منتظر نوازش او می شدند..
روزی پادشاه بر آن مرد خشم گرفت و دستور داد که او را جلوي سگان بيندازند.
مأموران شاه آن مرد را کت بسته جلوی سگان انداختند اما سگ ها که منعم خود را می شناختند دور او حلقه زدند و سرها را به روی دست ها گذاشتند و خوابيدند و تا يک شبانه روز به همين منوال گذشت.. فردای آن روز رئيس مأموران که از پشيمانی شاه آگاه شد به نزد وی رفت و ماجرای نخوردن سگان را بازگو کرد و به شاه گفت:اين شخص نه آدمی، فرشته است کايزد ز کرامتش سرشته است..
او در دهن سگان نشسته،دندان سگان به مهر بسته..
پادشاه با شتاب آمد تا آن صحنه را ببيند و سپس گريان به دست و پاي آن مرد افتاد و عذر خواست و گفت: تو چه کردی که سگان تو را نخوردند..
مرد گفت: ده سال نوکری تو را کردم اين شد عاقبتم اما چند بار به اين سگان خدمت کردم و به آن ها غذا دادم و آن ها مرا ندريدند..

سگ صلح کند به استخوانی..
ناکس نکند وفا به جانی…!

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت





 کتری یا سماور پر از جرم شده

راه حل

دوتا قاشق جوش شیرین رو توی کتری پر اب بریز و ۲۰دقیقه بجوشون

حموم و دستشویی بوی بد میده و هرچی میشویم فایده نداره

راه حل
دوتا شمع روشن کن فوری برطرف میشه

اینه ی دستشویی و حمام همیشه بخار میگیره

راه حل
با کمی کف ریش اینه یا شیشه رو پاک کن تا وقتی تمیزه عمرا بخار بگیره

روغن ماشین کف پارکینگ و حیاطمون ریخته و باهیچ شوینده ای از بین نمیره

راه حل
شب نوشابه بریز رو لکه ها و صبح با اب خالی بشور.هیچ اثری به جا نمیمونه

 

روی کامپیوتر فرزندم همیشه گرد میشینههر روز باید پاک کنم

-راه حل

دستمالی را با سرکه سفید نم دار کنید و با ان کامپیوتر و کیس و اسپیکرها را تمیز کنید
تا مدتی خبر از گرد و غبار نیس

بوی بد کفش های اسپرت ازار دهنده است

راه حل

شب توی کفش ها جوش شیرین بپاش صبح اثری ازبو نیست

دوس ندارم شمع سفره هفت سین انقدر چکه کنه

راه حل

چند ساعت قبل از استفاده شمع رو بزار تو فریزر بعد روشنش کن نتیجه اش خارق العاده است

اگه خوشت اومد بفرس برا بقیه

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت





غذای شور

اگر یک قاشق سرکه و یک قاشق شکر به غذایی که شور شده اضافه کنید فورا شوری آن گرفته می شود .همچنین اضافه کردن سیب زمینی خام نیز در این مورد بی اثر نمی باشد.

غذای تند

به غذایی که تند شده اگر یک قاشق آبلیمو اضافه کنید .تندی ان خیلی ملایم می گردد.

بیکینگ پودر سالم

بکینگ پودر.یک قاشق کوچک بکینگ پودر را در یک استکان آبجوش بریزید اگر بجوش افتاد بکینگ پودر شما سالم و تازه است.

اگر هنگام جوشیدن مربا یک تکه کوچک کره داخل آن بیندارید از تشکیل کف در آن جلوگیری می کند.

برای نگهداری کردن

مربا به مدت طولانی آن را در شیشه های کوچک با دربهای محکم بریزید وآنها را درون قابلمه ای در حال جوش که تا روی سر شیشه ها را آب بگیرد قرار دهید و بمدت ده دقیقه بجوشانید .پس
از ده دقیقه کاملا بگذارید خنک شوند تا هوای داخل مرباها هم خارج شوند.پس از این مدت تا هر زمان که بخواهید می توانید آنها را نگهداری کنید حتی می توانید داخل کابینت این کار را انجام دهید.

برای خوشمزه تر شدن قرمه سبزی یک ساعت مونده به سرو توش رب انار بریزید

برای خوشمزه تر شدن کتلت تو موادش زیره و پودر آویشن بریزید

برای اینکه پنیر پیتزاتون خوب کش بیاد قبل از اینکه پیتزا رو داخل فر بزارید روش آب اسپری کنید

برای اینکه آش رشته لعاب داشته باشه و خوشمزه تر بشه کمی بلغور گندم همراه حبوبات خیس کنید و با هم بپزیدشون

برای برداشتن ترشی از ظرف ترشی از ملاقه استیل استفاده نکنید چون باعث میشود ترشی زود خراب شود

اگر میخوهید پیتزا یا بعضی از غذاهایی که داخل فر طبخ میشود لطیف تر شود هنگام پخت داخل فر یک ظرف آب جوش قرار دهید .

برای تازه ماندن برنج پخته در یخچال،یک تکه نان آن قرار دهید.

برای ترد شدن گوشت
روی همه قسمت های آن مخلوطی از سركه و روغن زیتون بمالید و بگذارید بماند ، سپس بپزید

برای بهتر رنگ دادن زعفران :
هر مقدار زعفران ساییده شده یا حتی نسابیده را در ظرف مورد نظر ریخته و روی آن یک تکه یخ بگذارید تا در دمای اتاق یا آشپزخانه یخ آب شود..نتیجه را خواهید دید.با این روش ماندگاری رنگ و بو و طعم آن بمراتب بیش از دم کردن آن با
آب داغ است.


استفاده های دیگر از شکر…

این همه از شکر بد گفتیم
کمی هم خوبیش را بگوئیم

1- طولاني تر شدن عمر گل ها:
يک قاشق غذاخوري شکر را به يک ليتر آب گلدان اضافه کنيد. شکر حل شده موجب تغذيه و قوت دادن به ريشه گل مي شود و در اين صورت گل ها براي مدت طولاني تري تازه مي مانند.اگر يک قاشق غذاخوري سرکه هم به آب اضافه کنيدديگر کپک ها و باکتري ها که موجب به وجود آمون بوي بد در گلدان مي شوند نيز رشد نمي کنند.

2- تميزکننده دست:
شکر يک ساينده است و اگر دست هاي خيلي کثيف و روغني داشته باشيد مي توانيد با استفاده از ماليدن شکر به دست هايتان آنها را تميز کنيد.

3- تسکين زبان سوخته:
اگر تا به حال زبانتان را با نوشيدني يا غذاي داغ سوزانده باشيد مي دانيد که چقدر آزاردهنده است.در اين مواقع مقداري شکر روي ناحيه سوخته شده بپاشيد و مشاهده که به سرعت درد و سوزش فروکش مي کند.

4- کشتن سوسک ها:
مقدار مساوي شکر و جوش شیرین را با هم مخلوط کنيد شکر اين موجودات زشت را جذب مي کند و جوش شیرین آنها را مي کشد.

5- آتش روشن کردن:
اگر با آتش کردن زغال سنگ يا چوب مشکل داريد مشتي پر از شکر را روي آن بريزيد. شکر موجب مشتعل شدن چوب میشود

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




نیاز اضطراری کودکان دیده شدن است. برای همین کودکان دست به کارهای عجیب غریب میزنند حتی حاضرند کتک بخورند اما دیده شوند.

کودکان نامرئی تبدیل به کودکانی خجالتی با حرمت نفس بسیار پایین میشوند.

اگر کودک بین حرف شما با دیگران پرید, کار یا صحبتتان را قطع کنید به چشمان فرزندتان نگاه کنید، اکر عجله دارید از او بخواهید صبر کند تا کارتان یا صحبتتان را تمام کنید بعد با او صحبت میکنید و سر قولتان بمانید.

هرگز به او نپرید که

بی ادب وسط حرف من نپر

یا ساکت شو

یا به اتاقت برو

یا مگر نمیبینی من سرم شلوغه!

احساسات کودک را نفی نکنیم:

“این ترس نداره”

“بزرگ شدی گریه نکن”

“انقدر غر نزن".

احساسات او را تایید کرده بر زبان بیاورید؛ وقتی فرزندتان می گوید

“امروز کسی با من بازی نکرد”

مادر می گوید

“حتما ناراحت شدی” و کودک احساس درک شدن و مرئی بودن می کند، اما اگر بگوید

“قرار نیست همه با تو بازی کنند” کودک احساس بدی خواهد داشت.

به فرزندتان حق انتخاب دهید. هنگام لباس پوشیدن دو لباس به او داده تا انتخاب کند.

تعریف و تحسین نابجا هم به حرمت نفس کودک اسیب میزند. به اندازه از موفقیت و کار فرزندتان تعریف کنید.

هنگام انتقاد از کودک شخصیت او را زیر سوال نبرید، از احساسات خودتان بگویید. به جای انکه بگویید

“پسر بدی هستی” بگویید

“این کار تو مرا ناراحت کرد".

هنگام عصبانیت به حرمت نفس کودک احترام بگذارید.

از فرزندتان انتظارات مناسب با سن او داشته باشید.

با اشتباهات فرزندتان برخورد درست داشته باشید. اشتباه کردن لازمه یادگیری و پیشرفت در کودکان است. تمسخر، سرزنش، تهدید و تنبیه به یادگیری و حرمت کودک خدشه وارد میکند.

کودکی که به جای ترس و واهمه از والدین خود، با ارزشها و معیارهای منطقی اشنا میشود حرمت نفسش افزایش خواهد داشت.

 

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




از خـــــــدا پرسیدند :عزیـــــزترین بندگــــــان نزد تــــــو چه کسانی هستـــــــند ؟

خــــــــــدا لبخند زد و گفــــــت :

آنها که که می توانند تــــــــلافـــــــــی کنند امــــــا به خاطر مـــــــــــــــــن

مـــــی بخشــــــــــــند!!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سوت قطار، غسل زیارت، دم اذان
چشمی که باز خیره شده سوی آسمان

یا ایها الغریب منم آن مسافر
دلتنگ و بی قرار…پر از دردِ بی نشان

باب الجواد، بارش باران، اذان صبح
نقاره خانه، صحن گهرشاد، سایـبان

آری منم، شکسته پر و بال.. آمدم
سلطان کبریای کرم…غوث…الامان

محتاج یک نگاه، گرفتار، بی کسم
مگذار تا که رو بزنم پیش این و آن

پر پر زده دلم به هوای زیارتت
آقا قسم به آن دل تنگ جوادتان

از این جهان سرد پر از دود بی بها
مشهد برای من، همه اش مال دیگران

دیشب دوباره بوی حرم را شنیده ام
«آقا دلم عجیب گرفته برایتان»

*"اَلسَّـــــلٰامُ عَلَیـــــْکََ یـــــٰاعلـــــيِ بْنِ موســـــَي الرِضـــــَا الـــــمرتضـــــي(ع)*ٰ

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




پیامبر ( ص) قبل از اینكه به پیامبری برسد، از نظر صداقت و امانت و راستی، مورد اعتماد همگان بود و همه افراد مكه و اطراف او را دوست می داشتند، ولی وقتی كه در سن چهل سالگی به مقام پیامبری رسید و با بت پرستی و خرافات مبارزه كرد و مردم را به آیین یكتاپرستی دعوت نمود، با او دشمن شدند، و با انواع آزارها او را ناراحت می كردند، تا آنجا كه تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. ولی بنی هاشم با اینكه همه آنها - جز چند نفر- كافر بودند، راضی نبودند تا او كشته شود، از جمله ابولهب عموی پیامبر ( ص) از دشمنان سرسخت آن حضرت بود، ولی حاضر نبود كه برادرزاده اش را بكشند. سران قریش تصمیم گرفتند تا آن حضرت را در غیاب ابولهب بكشند، در این مورد به گفتگو پرداختند ام جمیل همسر ابولهب به آنها گفت:

من با اجرای برنامه ای، شوهر ابولهب را، فلان روز ( مثلا روز شنبه) در خانه سرگرم عیش و نوش می كنم و از همه جا بی خبر می سازم، شما همان روز، در غیاب ابولهب محمد ( ص) را بكشید. روز شنبه فرا رسید، ام جمیل دروازه خانه را محكم بست، و با شوهرش: ابولهب در اطاقی، نشست و از خوراكی ها و آشامیدنی ها نزد او گذاشت، و از هر دری با او سخن گفت و كاملا او را از بیرون خانه، بیخبر نگه داشت ابوطالب پدر بزرگوار علی ( ع) از توطئه باخبر شد، بی درنگ پسرش علی ( ع) را ( كه در آن روز حدود 11 یا 12 سال داشت) خواست و گفت: پسرم! به خانه عمویت ابولهب برو، و در را بزن، اگر باز كردند كه وارد خانه شو، و اگر باز نكردند، در را بشكن و خود را نزد عمویت برسان و به او بگو، پدرم گفت: ان امرء عینه فی القوم فلیس بذلیل همانا مردی كه عمویش ( مثل ابولهب) رئیس قوم باشد، آن مرد، ذلیل نخواهد شد علی ( ع) با شتاب به خانه ابولهب آمد، دید در بسته است، در زد، ولی در را باز نكردند، در را فشار داد و آن را شكست و وارد خانه شد و خود را نزد ابولهب رسانید. ابولهب گفت: برادرزاده، چه شده؟
علی ( ع) فرمود: پدرم گفت: كسی كه عمویش رئیس قوم باشد، ذلیل نمی شود ابولهب گفت: پدرت راست می گوید، مگر چه شده؟
علی ( ع) فرمود: برادرزاده ات در بیرون خانه كشته می شود و تو مشغول عیش و نوش هستی احساسات ابولهب به جوش آمد، برجهید و شمشیر خود را بدست گرفت تا از خانه بیرون بیاید، هماندم ام جمیل، سر راه او را گرفت، ابولهب كه عصبانی شده بود سیلی محكمی به صورت ام جمیل زد كه چشم او لوچ شد، و كنار رفت، و در همان حال ابولهب از خانه بیرون دوید، وقتی كه قریشیان او را شمشیر به دست با چهره خشمگین دیدند، پرسیدند: ای ابولهب!چه شده؟ ابولهب گفت: من با شما پیمان بستم كه برادرزاده ام محمد را هر گونه می خواهید آزار برسانید، ولی شما پا را فراتر نهاده می خواهید او را بكشید، سوگند به دو بت لات و عزی، تصمیم گرفته ام مسلمان گردم، آنگاه خواهید فهمید كه با شما چه خواهم كرد قریشیان دیدند توطئه بر باد رفت ( و اگر ابولهب مسلمان گردد، خیلی گران تمام می شود) به دست و پای ابولهب افتادند و از او عذر خواهی كردند، او نیز از تصمیم خود برگشت. به این ترتیب توطئه آنها خنثی گردید، آری عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد.


داستان های شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




 

پس از آن كه قضیّه جنگ خیبر پایان یافت و اموال خیبر به عنوان غنیمت، طبق دستور پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بین مسلمین تقسیم گردید، یك زن یهودی به نام زینب دختر حارث كه دختر برادر مَرْحَب باشد برّه ای كباب شده را به عنوان هدیه تقدیم آن حضرت و همراهانش كرد. زن یهودی پیش از آن كه برّه را تحویل دهد از اصحاب سؤ ال كرد كه پیغمبر خدا كجای گوسفند را بهتر دوست دارد؟ اصحاب در جواب آن زن، اظهار داشتند:

پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله، دست آن را بهتر از دیگر اعضایش دوست دارد. پس آن زن یهودی تمامی برّه را آغشته به زهر نمود، مخصوصا دست آن را بیشتر به زهر آلوده كرد و جلوی حضرت و یارانش نهاد. حضرت مقداری از دست برّه را تناول نمود و سپس به اصحاب خود فرمود: از خوردن آن دست بكشید، زیرا كه گوشت این برّه مسموم است: پس از آن حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله آن زن یهودی را احضار كرد و به او فرمود:

چرا چنین كردی؟ او در جواب گفت: برای آن كه من با خود گفتم: اگر این شخص پیغمبر باشد به او آسیبی نمی رسد وگرنه از شرّ او راحت می شویم: و چون حضرت سخنان او را شنید، او را بخشید،. ولی پس از آن جریان، حضرت به طور مكرّر می فرمود: غذای خیبر مرا هلاك ؛ و درونم را متلاشی كرده است:

روایات در چگونگی شهادت و مسموم شدن آن حضرت متفاوت است، لیكن آنچه در تاریخ و احادیث آمده است و به طور قطعی از آن استفاده می شود این است كه حضرت به وسیله زهر مسموم و به شهادت رسید. در برخی از كتب وارد شده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: آن دو نفر زن حفصه و عایشه حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله را مسموم و شهید كردند.

 


چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا ( ص)/ عبدالله صالحی

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم