✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
حرف زدن راجع به دیگران


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



سه شهید برای جسد یک ناموس

فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر رو گرفت، جسد بی جان و عریان دختر خرمشهری رو به تیرک بلندی بستند و اونطرف کارون مقابل چشم های رزمنده های ایرانی گذاشتند.

رگ غیرت رزمنده های دلیر ایرانی به جوش میاد و تک آورهای نیروی زمینی ارتش سه تا شهید می دهند تا بلاخره جسد اون دختر رو پایین میارند و بخاک می سپارند.

بله درست خوندین، سه شهید برای جسد یک دختر مسلمان ایرانی. و حالا بعد از گذر ایام آن عده ای که از صدقه سری همین شهدا بر صندلی های نرم همین جمهوری اسلامی تکیه زده اند بر طبل بی غیرتی می کوبند.

امروز وزیر ارشاد همین جمهوری اسلامی ایران خیلی راحت می گه: حالا خانم ها ساپورت بپوشند و اصلا مشکلات جامعه ما این ها نیست….

این حرف یعنی اینکه اگر خدایی نکرده دشمن یکبار دیگه جسد بی جان و عریان یک دختر ایرانی را به تیرک ببنده ما باید با خودمون بگیم: اصلا مشکلات جامعه ما این ها نیست.

درسته که امروز به لطف امنیتی که شهدا برای ما به ارمغان آورده اند بیگانگان اجازه دست درازی به ناموس ما را ندارند اما از صدقه سری بعضی از مسئولین هر روز دشمنان بیگانه با پوشاندن لباس هایی زننده ناموس مارا برای چشم های کل دنیا عریان می کنند…
منبع:معبر سایبری فندرسک

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




پس کله جبار.. متفاوت بخندیم(طنزهای جبهه سری اول)

داشتتیم برای حمله اماده میشدیم. هر کس به کاری مشغول بود
یکی وصیتنامه مینوشت .دیگریوسایلش رااماده میکردو یکی دیگر وضو گرفته بودو به لباسو صورتش عطر میزدو….
فرمانده نگاهی به جبار کردو گفت
اقا جبار شب حمله هستا…
جبار خمیازه ای کشیدو گفت میدونم .
فرمانده گفت:نمیخوای دستی به سرو روت بکشی؟
-مگه سر رو صورتم چشه؟
علی خنده کنان گفت:منظور فرمانده موهای نازنین کله مبارکته
جبار با اخم به علی نگاه کردو گفت:سرت تو کار خودت باشه صلاح کار خویش خسروان دانند
دیگه نه فرمانده حرف زد نه هیچکس دیگه…
این جبار ازین بچه های عجیب روزگار بود
با اون قد بلندو لاغر و سرو وضع ژولیده اگه میدیدنش چه فکرها که در موردش نمیکردن
اما انصافا تو جنگ رو دست نداشت
شجاعو دلیر بود
مشکل فقط کلش بود که موهاش همیییییییییشه ژولیده بود
و موهای پس کلش شاخ شده بود
بی انصاف وقت نمیکرد یه شونه به موهاش بکشه که یدستش به شرق بودو دسته دیگه به غرب
به حرف هیچکس هم تره خورد نمیکرد
عملیات شروع شد و ما به قلب دشمن زدیم
و از ارتفاعات حاج عمران بالا کشیدیم
صعب العبور رو فتح کردیم
همون بالا از خستگی نفس نفس میزدیم که بیسیمچی دوید طرف فرمانده و. گفت:از قرار گاه تماس گرفتندو میگویند در کدام ارتفاع هستین؟
فرمانده کمی سرش را خاراندو گفت والا روی نقشه هیچ اسمی از این ارتفاع ندیدم
علی خنده کنان گفت:میگما اسمشو بزارین تپه(پس کله جبار)
میبینین که دامنه اش شاخه شاخه است مثل کله جبار
جبار انطرف بود و چیزی نمیشنید
چند ساعت بعد گوینده رادیو با هیجان گفت:شنوندگان عزیز توجه فرمایید توجه فرمایید
رزمندگان دلیر مادیشب پس از یورش به دشمندر غرب کشور توانستند ارتفاعات مهم و سوق الجیشی (پس کله جبار )را ازاد کنند
جبار یهو از جا پرید
بچه ها از شدت خنده رو زمین ریسه میرفتن
جبار با عصبانیت فریاد زد: کدوم نامردی اسم اینجارو گذاشته پس کله جبار؟
هیچکس جوابشو نداد
جبار حرص میخوردو بچه ها میخندیدن
اون ارتفاعم به همون اسم معروف شد
اگه به اون ارتفاع تو نقشه نگاه کنین میبینین که اسمش پس کله جباره

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت

توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت در زندگی و آرامش دنیوی و اخروی به همراه برخی از وصایای آیت الله سید علیقاضی (ره) همچون گنجینه هایی هستند که در این مطلب گردآوری شده اند.
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است.]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقاوسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعای قنوت نماز
آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید: «اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.

قرآن
آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: «هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.»
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: «چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن، می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید.
توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این‌ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!»

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: «دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»
و نیز: «بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد.»

نماز شب
«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»
علامه طباطبایی می فرمودند: «چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: «مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»

کلید موفقیت در توسل به ائمه أطهار (علیهم السلام)
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: «…. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(علیهم السلام) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.»

ادامه »

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




عمار ياسر در صفين

حضرت زين العابدين عليه السلام در پيشگاه خداوند عرض مي كند: و لا مفرقة من اجتمع اليك ؛(1)
بار الها! مرا مبتلا مكن كه جدا شوم از افرادي كه پاكدل و با ايمان بودند و در تمام زمان ها قولا و عملا در اعلاي حق كوشيدند، با دشمنان خدا مبارزه كردند و از حريم دين حق دفاع نمودند.
بعضي از آنان در جنگ هاي عصر رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه السلام و حادثه خونين كربلا حاضر بودند، مرگ را استقبال نمودند و براي رضاي خدا جان دادند و مايه عزت اسلام و مسلمين گرديدند.
عمار ياسر صحابي معظم پيشواي اسلام ، يكي از آنان بود. در موقعي كه عده زيادي از دوستان علي عليه السلام آن حضرت را ترك گفتند و به معاويه پيوستند، عمار ياسر چون كوهي استوار به جاي ماند و همه آن مراتب علاقه مندي و ثبات خود را نسبت به مقام شامخ علي عليه السلام ابراز نمود.
موقعي كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم حيات داشت ، فرموده بود: فئة باغية يعني گروه ستمكار، عمار را مي كشند و اين مطلب در بسياري از كتب عامه و خاصه آمده است .
فاذا وقع صفين خرج عمار بن ياسر الي امير المومنين عليه السلام فقال له : يا اءخا رسول الله اء تاءذن لي في القتال ؟
قال : مهلا رحمك الله .
فلما كان بعد ساعة اءعاد عليه الكلام فاءجابه بمثله فاءعاده ثالثا فبكي اميرالمومنين عليه السلام فنظر اليه عمار فقال : يا اميرالمومنين ! انه اليوم الذي وصف لي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فنزل اميرالمومنين صلوات الله عليه عن بغلته و عانق عمار و ودعه ثم قال : يا اءبااليقظان جزاك الله عن الله و عن نبيك خيرا فنعم الاءخ كنت و نعم الصاحب كنت ثم بكي عليه السلام و بكي عمار ثم قال : والله يا اميرالمومنين ما تبعتك الا ببصيرة فاني سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول يوم حنين يا عمار ستكون بعدي فتنة فاذا كان ذلك فاتبع عليا و حزبه فانه مع الحق و الحق معه .(2)
چون روز صفين فرارسيد، عمار حضور علي عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: ((اي برادر رسول خدا! آيا به من اجازه قتال مي دهي ؟))
حضرت در جواب فرمودند: ((خدايت رحمت كند!)) بعد از ساعتي دوباره عمار آمد و استجازه نمود. امام عليه السلام همانند اول پاسخ داد. دفعه سوم آمد، در اين موقع علي عليه السلام گريست . عمار نظري به حضرت افكند و گفت : ((اي اميرالمومنين ! امروز آن روزي است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم براي من توصيف فرموده است .))
علي عليه السلام از مركب خود پياده شد و عمار را در آغوش گرفت و با او وداع نمود و فرمود: ((خداوند از خود و از پيامبرت به تو جزاي خير بدهد. تو براي من برادر و مصاحب خوبي بودي .))
سپس علي عليه السلام و عمار گريستند. عمار گفت : ((اي اميرالمومنين ! قسم به خدا من از تو پيروي ننمودم ، مگر با آگاهي و بصيرت . زيرا من از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم چنين شنيدم كه فرمود: ((اي عمار! بزودي بعد از من ، فتنه اي رخ مي دهد، وقتي چنين شد تو از علي عليه السلام و حزب او تبعيت نما كه او با حق است و حق با اوست .))(3)

تاثير محيط اجتماعي

قال علي عليه السلام : الناس بزمانهم اءشبه منهم بآبائهم (4)
شباهت اخلاقي مردم به محيط اجتماعي و مقتضيات زمان خودشان بيشتر از شباهت به صفات خانوادگي و خلقيات پدران آنهاست .
انسان داراي يك غريزه اجتماعي است و اين غريزه وي را بر آن مي دارد كه در داخل گروه زندگي كند و از آن هرگز خارج نشود. به همين جهت است كه انسان همواره نسبت به گروه خود حساسيت فراوان دارد و تابع افكار و عقايد اوست . به عقيده بعضي از روانشناسان ، تاثير و نفوذ گروه انساني بر فرد مقاومت ناپذير است و فرد آن چه را كه جمع درست بداند، قبول مي كند و آنچه را كه جمع ، تقبيح يا ممنوع كند، مكروه مي شمرد و امكان قليلي براي آزادي فكر و عقيده وجود دارد. مخالفت با اصول و رفتار اجتماع ، وجدان را ناراحت مي كند و در آدمي احساس ارتكاب بزه ايجاد مي نمايد.(5)
هرگاه بدعت تازه اي از رسوم پيشين بهتر باشد يا به عللي مورد پسند افراد جامعه قرار گيرد، عموم بدان مي گرايند و تبديل به عادت مي گردد و به كليه افراد جامعه ، براي تطبيق يافتن با آن فشار وارد مي آورد و آدمي ناگزير بدان خوي مي گيرد.
قدرت اجتماع نه تنها در امور سطحي زندگي و روي رفتار و گفتار عادي فرد اثر مي گذارد و مي تواند نيك و بديها را در نظرش دگرگون جلوه دهد، بلكه محيط اجتماعي قادر است تا اعماق جان افراد نفوذ كند و بر روي عقايد مذهبي و افكار ايماني آنان نيز موثر واقع شود و سرانجام از راه حق و حقيقت منحرفشان سازد.
بني اسرائيل در طول ساليان دراز اسير دست فراعنه بودند و با بدترين وضعي زندگي مي كردند.
حضرت موسي بن عمران ، به امر الهي قيام كرد. با حكومت جبار فرعون به مخالفت برخاست و مردم را به خداي يگانه دعوت كرد. بني اسرائيل تيره روز و بدبخت به رهبري آن پيامبر بزرگ از ذلت و اسارت رهيدند و با عنايت خداوند توانا از درياي نيل ، به سلامت عبور كردند و از آن محيط خفت آور و كشنده نجات يافتند.
بديهي است كه چنين قومي بايد همواره شكرگزار خداي يگانه باشند، لحظه اي به شرك و انحراف نگرايند و هرگز از تعاليم آسماني رهبر بزرگ خويش ، سرپيچي نكنند.
متاسفانه چنين نشد و تنها ورود در يك جامعه مشرك و مشاهده پرستش بت ، توانست افكار آنان را از مسير صحيح بگرداند و به بت پرستي متمايلشان سازد.
قرآن شريف مي گويد: و جاوزنا ببني اسرائيل البحر فاءتوا علي قوم يعكفون علي اصنام لهم قالوا يا موسي اجعل لنا الها كما لهم آلهة قال انكم قوم تجهلون ؛ (6)
((ما بني اسرائيل را از دريا عبور داديم . بر سر راه خود با مردمي مشرك و بت پرست برخورد كردند.)) محيط اجتماعي مشركين چنان در آنها اثر گذارد كه به موسي عليه السلام گفتند: ((همان طور كه اين مردم خداياني دارند و آنها را پرستش مي كنند، تو نيز براي ما بت هايي مهيا كن تا ما هم آنها را بپرستيم .))
موسي عليه السلام از اين حق ناشناسي و توقع بيجا سخت رنجيده خاطر شد و به بني اسرائيل گفت : ((راستي كه شما مردم نادان و بي خردي هستيد.))
آري ! جامعه مشرك قادر است فرد موحد را از يكتاپرستي باز دارد و به شرك و بت پرستي متمايل سازد. جامعه بي دين و گناهكار مي تواند فرد متدين و صحيح العمل را از صراط مستقيم پاكي و فضيلت بگرداند. پرده حياي ايماني و اخلاقي او را بدرد و به راه فساد و تباهي سوق دهد.(7)

 

1- الصحيفة السجادية ، ص 96.
2- بحارالانوار، ج 8، ص 525.
3- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 2، ص 279.
4- ناسخ التواريخ ، حالات علي عليه السلام ، ص 869، خصائص الائمة عليهم السلام ، ص 115.
5- جامعه شناسي ، ص 403.
6- سوره مباركه اعراف ، آيه 138.
7- جوان از نظر عقل و احساسات ، ج 2، ص 81.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




پرسش: چه حوادثي نزديک بودن ظهور امام مهدي را نشان مي دهد؟

پاسخ: آنچه در ظهور امام زمان(عج) دخالت تمام دارد، فراهم شدن زمينه‌ها و شرايط ظهور است كه از جمله آنها وجود ياران و پذيرش عمومي مردمي است. بايد ياراني فداكار باشند تا قبل از ظهور دست به زمينه سازي بزنند و در راستاي ظهور از هيچ تلاشي كوتاهي نكنند. و بايد وضعيت عمومي مردم به گونه‌اي باشد كه واقعاً از ظلم و فساد بخواهند فاصله بگيرند و ظهور حضرت را خواستار باشند.
در اين زمان است كه علايم ظهور، همچون خروج سفياني و نداي آسماني آشكار شده و ظهور رقم مي‌خورد. ناگفته نماند كه انسان‌هاي پليد و شيطان صفت نيز به پيروي از شيطان و هواي نفس دست به ظلم و فساد فراواني مي‌زنند و علني كردن انواع فساد و شيوع آن، سعي در بي هويت كردن و انحراف مردم دارند.
اگر مراد شما علايم ظهور است بايد گفت: علايم ظهور دو دسته است: حتمي و غير حتمي. علايم غير حتمي ممكن است رخ بدهد و ممكن است رخ ندهد. بنابراين مي‌تواند امام زمان(ع) ظهور كند؛ در حالي كه علامت غير حتمي رخ ندهد. در مورد نشانه‌هاي حتمي گفت و گويي بين محققان مطرح شده است. برخي از آنان معتقدند: نشانه‌هاي حتمي هرچند امكان وقوع آن بسيار زياد است ولي مانند نشانه‌هاي غير حتمي ممكن است واقع نشوند، ولي ظهور تحقق پيدا كند. بنابراين بر اساس اين نظر بايد هميشه منتظر بود و امر ظهور مي‌تواند بدون نشانه‌ها رخ دهد. برخي ديگر معتقدند: نشانه‌هاي حتمي به يقين واقع مي‌شوند. البته اينها مي‌گويند: نشانه‌هاي حتمي معتبر و معروف پنج مورد است كه نزديك ظهور رخ مي‌دهد و انتظار ظهور شامل انتظار وقوع نشانه‌ها نيز هست. به علاوه اصل علامت حتمي است؛ ولي در زمان و جزئايت آن احتمال تغيير است؛ يعني به جاي آنكه صحيه در ماه رمضان رخ دهد، در زمان ديگر باشد. بنابراين حالت انتظار هميشه بايد در انسان باشد. روز ظهور در برخي روايات شنبه نيز ذكر شده است. از اين رو برخي ظهور را داراي مراحل مي‌دانند.
بايد توجه داشت كه چون امر ظهور، داراي ويژگي خاص بوده و احيانا مقدماتي نيز داشته باشد، بايد حالت انتظار و پيدايش مقدمات آن هميشه در وجود انسان شعله ور باشد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چگونگي شنيده شدن صيحه اسماني ؟

پاسخ: درک و علم ما پيرامون کيفيت صداي آسماني کامل نيست و لذا نميتوانيم در رابطه با آن اظهار نظر کنيم.

البته ميتوان گفت اين صيحه و ندا بگونهاي است که همه متوجه آن شده و منتظر تحقق حادثهاي بزرگ ميشوند.

در اين صيحه معرفي حضرت نيز گويا مشهود است.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چرا ظهور حضرت ناگهاني نيست ؟ چرا بايد ظهور حضرت با علائم قبلي همراه باشد . لذا بنظرم از امدن حضرت در اين جمعه نا مفهوم است چون علامتي رخ نداده است لطفا راهنمايي بفرماييد ؟

پاسخ: قيام و انقلاب جهاني امام مهدي(ع) نشانه‌هايي دارد. دانستن اين علائم آثار مهمي در پي خواهد داشت. از آنجا كه اين نشانه‌ها نويد بخش فرج مهدي آل محمد(ص) است، وقوع هر يك از آنها نور اميد را در دل‌هاي منتظران، پر فروغ‌تر خواهد كرد و براي معاندان و منحرفان مايه تذكر و هشدار خواهد بود تا از بدي و تباهي دست بردارند، همچنان كه منتظران را براي درك ظهور و كسب قابليت همراهي و حضور در كنار معصوم(ع) مهياتر خواهد كرد. علاوه بر اينكه آگاهي از اتفآقاتي كه در آينده رخ خواهد داد مي‌تواند ما را در برنامه ريزي مناسب براي مواجهه بهتر با آنها ياري دهد، همانگونه كه اين علائم معيار خوبي براي تشخيص مدعيان دروغين مهدويت است. بنابراين اگر كسي ادعاي مهدويت كرد ولي قيام او همراه با اين علائم نبود به سادگي مي‌توان به دروغگو بودن او پي برد. بايد توجه داشت علائم و نشانه‌هايي كه در روايات متعدد و معتبر ما نقل شده است خيلي نيست.
در منابع روايي، بسياري از رخداد‌هاي طبيعي و غير طبيعي و دگر‌گوني‌هاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نمي‌توان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانه‌ها، برخي به عنوان «علايم حتمي ظهور» ذكر شده است علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(ع) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج مي‌كند و با تصرف بخش‌هايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين مي‌كند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(ع) خروج مي‌كند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر مي‌گردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه مي‌فرستد و چون به سرزمين بيداء مي‌رسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو مي‌برد و هلاك مي‌شوند. (كنز العمال، ج14، ص272؛ ينابيع المودة، قندوزي، ص427).
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام مي‌كند و مردم را به حق و عدل دعوت مي‌كند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانه‌هاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل مي‌رسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش مي‌رسد و همه مردم آن را مي‌شنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(ع) مي‌فرمايد:«ندا كننده‌‌اي از آسمان، نام قائم ما را ندا مي‌كند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را مي‌شنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت آن است كه وقوع اصل يك علامت، حتمي است ولي در رابطه با جزئيات آن نمي‌توان سخني به ميان آورد. بنابراين شايد علايم با ظهور از نظر زماني بسيار نزديك به هم باشد. در اين صورت سخن از 6 ماه حرف قابل پذيرش نيست.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرسش: تعارض ناگهاني بودن ظهور با مشخص کردن بعضي روزها ؟ و آيا ميشود هميشه منتظر بود ؟

پاسخ: امر ظهور پديده‌اي است كه در بستر حركت جامعه انساني رخ داده و روند تحقق آن، ارتباط تام با تحولات جامعه و سير اراده و خواست انسان‌ها دارد. به عبارت ديگر، امر ظهور اين گونه نيست كه منعزل و جدا از چرخش زندگي انسان‌ها داشته باشد به صورتي كه جامعه و انسان‌ها ناگهان با پديده‌اي روبرو شوند كه هيچ سازگاري و تناسبي با سير حركتي آنها نداشته باشد. بلكه بستر جامعه آماده پذيرش اين رويداد عظيم تاريخ بشري خواهد بود، زيرا زمينه‌ها و شرايط تحقق آن در جامعه فراهم شده است. از آنچه بيان شد اين نكته قابل برداشت است كه امر ظهور چنان با حوادث و رويداد‌هاي جامعه عجين است كه گويا وضعيت جامعه آماده تحقق و دگرگوني و پيدايش يك امر جديد است. بنابراين ظهور را بايد فرايندي دانست كه آخرين مرحله آن حاضر شدن حضرت مهدي(ع) در مسجد الحرام و به صورت آشكار مي‌باشد در حالي كه پرچم قيام و پيروزي را به اهتزاز در آورده است. پس بايد هميشه منتظر ظهور بود شايد جامعه در متن خود آبستن رويداد‌هايي باشد كه ظهور نهايي را رقم مي‌زند. از اين رو در روايات داريم هر صبح و هر شب منتظر ظهور باشيد، زيرا ظهور ناگهاني است. گمان نبريد كه حركت جامعه به قدري شفاف و روشن است كه شما مي‌توانيد زمان ظهور را تخمين بزنيد و آن را نزديك يا دور بدانيد، به راستي علم ما نسبت به وضعيت جامعه و آمادگي آن براي ظهور چه مقدار است؟ قطعا كسي نمي‌تواند بگويد: الان جامعه آماده ظهور است يا خير. پس هر لحظه منتظر اجازه الهي باشيد زيرا او علم تمام دارد و شايد وضعيت الان جامعه بستر مناسبي براي ظهور باشد، و اين منافاتي با تعيين روز جمعه براي ظهور ندارد زيرا روز جمعه مرحله‌اي خاص از فرايند ظهور است.
اما در مورد صيحه در شب 23 ماه رمضان بايد گفت: آنچه از علايم حتمي ظهور شمرده شده است، اصل ندا و صيحه است نه جزئيات آن. بنابراين ممكن است صيحه در زمان ديگر باشد.
به علاوه، در مكتب تشيع قانوني به نام “بداء” وجود دارد. طبق اين قانون، چون مقدرات انسان‌ها با توجه به اختيار انسان‌ها تعيين مي‌شود، لذا با نوع اختيار‌ها مقدرات قابل تغيير است. پس بايد هميشه منتظر بود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم