✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
بای ذنب قتلت....؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: آيا هنگام ظهور ياجوج و ماجوج مي آيند؟

پاسخ: در بعضي از روايات در ميان علايم ظهور از خروج يأجوج و مأجوج آمده است؛ لذا مي‌توان گفت يكي از نشانه‌ها نيز خروج يأجوج و مأجوج است. مانند روايت حذيفه كه از پيامبر نقل مي‌كند: “عشر آيات بين يدي الساعه: خمس بالمشرق و خمس بالمغرب فذكر الدابه و الدجال و طلوع الشمس من مغربها و عيسي بن مريم(ع) و يأجوج و مأجوج و انه يغلبهم و يغرقهم في البحر و لم يذكر تمام الآيات".(خصال شيخ صدوق، ص447، ح46 و ص449، ح52).
و قرآن نيز فرموده است: “حتي اذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كل حدب ينسلو"؛"تا آن زمان كه يأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنها از هر محل مرتفعي به سرعت عبور مي‌كنند.(انبياء ، آيه 96).اين آيه بر دوران ظهور تطبيق شده است.(معجم احاديث الامام المهدي، ج2، ص149، ح490).
البته بايد دانست، در بعضي موارد، نشانه‌هاي ظهور با نشانه‌هاي قيامت مخلوط گرديده است و از بعضي روايات(معجم احاديث الامام المهدي، ج5، ص2166) استفاده مي‌شود كه پديد آمدن يأجوج و مأجوج از نشانه‌هاي قيامت است. بنابراين براي اظهار نظر در مورد اين كه اين اتفاق در زمان ظهور خواهد بود يا نزديك قيامت، احتياج به تحقيق بيشتر دارد. همان گونه كه اصل قضيه يأجوج و مأجوج و ماهيت آن بررسي دقيق‌تري را مي‌طلبد.

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چه ارتباطي بين پر شدن عالم از ظلم و فساد با ظهور مهدي منشا خير و خوبي وجود دارد؟

پاسخ: آنچه از روايات استفاده مي‌شود، اين است كه در زمان ظهور امام عصر(ع)، ظلم و ستم، فراگير شده است. در روايات متعدد وارد شده است كه مهدي(ع) زمين را پر از عدل و داد مي‌كند همانگونه كه پر از جور و ظلم شده است.
البته اين، به معناي آن نيست كه شرط ظهور يا يكي از نشانه‌هاي آن، فراگير شدن ستم و ظلم باشد، بلكه براي ظهور، شرايط و علايمي ذكر شده كه در جاي خود بيان شده است. محتواي رواياتي كه درباره ظهور است، اين را مي‌رساند كه وقتي زمينه‌هاي ظهور فراهم شد و مردم آمادگي كامل براي پذيرش حجت خدا و دولت عدل او را داشتند، حضرت ظهور مي‌كند. البته ظرف زماني اين قيام الهي، وقتي است كه ظلم هم فراگير شده و استعمار و استثمار، مردم را به ستوه آورده است.
ظهور وقتي خواهد بود كه مردم خود را براي ظهور آماده كرده و خواهان آن باشند. به اصطلاح آمادگي پذيرش حضرت را داشته باشند نه آنكه مانند مردم كوفه امام را دعوت كنند، ولي نداي او را پاسخ ندهند!! ظهور وقتي رخ مي‌دهد كه دوستان خود را براي ياري حضرت مهدي(عج) آماده كنند تا در هنگام ظهور و قيام آن حضرت، در لشگر او و همراه با او با دشمنان بجنگند. طبيعي است شيطان صفتان و زور مداران ـ كه ظهور را پايان دوران حاكميت غير مشروع خود مي‌دانند ـ دست به هر ظلم و جنايتي بزنند بنابراين دنياي پيش از ظهور را مي‌توان چنين ترسيم كرد كه طرفداران شيطان، به اوج ظلم و فساد مي‌رسند و با زورگويي به دنبال بهره‌كشي از ديگران مي‌باشند و در مقابل انسان‌هاي خسته از ظلم و تباهي، واقعاً خواستار ظهور بوده و براي اجراي عدالت آماده مي‌شوند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 روایاتی که از طریق شیعه و سنی در ستایش ایرانیان و نقش آنان در به دوش کشیدن درفش هدایت اسلام وارد شده، بسیاراست، از آن جمله اند:

1. روایت «مبارزه بااعراب، برای بازگشت به اسلام »

«ابن ابی الحدید» معتزلی درشرح نهج البلاغه نقل کرده است که:

روزی اشعث بن قیس نزدامیرمؤمنان، علیه السلام، آمد و از میان صفوف جماعت گذشت تا خود را به نزدیکی حضرت رساند، بعد رو به آن بزرگوار کرده و گفت: ای امیرمؤمنان این سرخ رویان (ایرانیان) که اطراف شما را گرفته و نزدیک شما نشسته اندبر ما چیره شده اند. در این لحظه که حضرت کاملا سکوت فرموده و سر رابه زیر افکنده و با پای خود آرام به منبر می کوبید (یعنی اشعث چه گفتی) ناگهان «صعصعة بن صوحان »، یکی از یاران باوفای حضرت، گفت: ما را با اشعث چه کار؟امروز امیرمؤمنان، علیه السلام،درباره اعراب مطلبی را می فرماید که همیشه بر سر زبانها خواهد ماند وفراموش نمی گردد، سپس حضرت پس از درنگی اندک، سر را بالا گرفته وفرمود: کدام یک از این شکم پرستان بی شخصیت مرا معذور می دارد و حکم به انصاف می کند، که برخی از آنهامانند الاغ در رختخواب خود می غلتد ودیگران را از پند آموختن محروم می سازد! آیا مرا امر می کنی آنان(ایرانیان) را طرد کنم؟ هرگز طردنخواهم کرد. چون در این صورت اززمره جاهلان خواهم بود. اما سوگندبه خدایی که دانه را شکافت وبندگانش را آفرید حتما شما را برای برگشت مجدد به آیین تان سرکوب می کنند همانگونه که شما آنان(ایرانیان) را در آغاز، برای پذیرش این آیین سرکوب نمودید. (1)

اشعث بن قیس رئیس قبیله بزرگ «کنده »، از سران منافقین و از جمله کسانی بوده که در قتل امیرمؤمنان، علیه السلام، شرکت داشت و دختر او«جعده » نیز همسر امام مجتبی،علیه السلام، بود که آن حضرت رابوسیله زهر مسموم نمود و پسرش «محمدبن اشعث » از جمله افرادی بوده که در به شهادت رساندن سیدالشهدا حضرت حسین بن علی،علیه السلام، سهیم بوده است.

به گفته روایت، اشعث در صف آخر نمازگزاران آنگونه که آداب مسلمانهاست ننشست، بلکه صفهارا شکافت و گردنهای نمازگزاران رااین طرف و آن طرف زد تا در صف اول نماز بگزارد، همینکه به قسمت جلو رسید گروه انبوهی از ایرانیان را دید که اطراف منبر امیرمؤمنان،علیه السلام، گرد آمده اند. اشعث باقطع کردن خطبه و سخنرانی حضرت، با صدای بلند، آن بزرگواررا مخاطب ساخت: ای امیر مؤمنان!این سرخ رویان بر ما چیره شده اند.البته سر اینکه تعبیر به سرخ رویان کرده این است که عربها رنگ سبز رااگر زیاد باشد سیاه می گویند به همین جهت در اثر سرسبزی وبسیاری نخل خرمادر عراق، آن کشور را «ارض سواد» یعنی سرزمین سیاه می نامند. از این رو ازسفید نیز تعبیر به سرخ می کنند.بدین جهت عجم (ایرانیان) را چون سفیدپوست هستند، سرخ رویان و یافرزندان سرخ رویان می گویند.

اما اینکه امیرمؤمنان،علیه السلام، مکرر با پای مبارکش به منبر زد، شاید به این خاطر بود که می خواستند با این کار خود به اشعث بگویند: تو چه می گویی؟ درواقع می خواستند با سکوت خودپاسخ او را بدهند.

اما «صعصعة بن صوحان عبدی » که از یاران برگزیده آن حضرت بود. اهمیت قضیه را درک کرد که منظور اشعث طرح خلافت مسلمانهاست که از ارزشهای دنیوی است و باید ویژه اعراب وامثال آنان باشد. و سزاوار نیست مسلمانهای جدید و سفیدپوست(ایرانیان) اطراف حضرت جمع شده باشند و از اشعث به آن بزرگوارنزدیکتر باشند. وانگهی صعصعة عارف به آن موازین اسلامی بود که امیرمؤمنان، علیه السلام، به آنهاملتزم است. با توجه به این شناخت صعصعة می دانست که جواب امام،علیه السلام، به اشعث کوبنده خواهدبود. از این رو صعصه با جمله «ما رابا اشعث چه کار؟» او را سرزنش کرد که چنین نعره عشیره ای ونژادپرستانه را بر ضد ایرانیان سرداد. که امام، علیه السلام، پس ازسکوتی طولانی سرش را بالا گرفت اما نه اینکه به اشعث نگاه کند وجوابش را بدهد بلکه از او روی گردانیده مسلمانان را مورد خطاب قرار داد که: چه کسی مرا معذورمی دارد؟ چه کسی به انصاف حکم می کند درباره من، از این افرادبی شخصیت که یکی از آنان که نه دارای اندیشه است و نه هدف بلکه انسانی کودن و پرخواب وشهوتران است که با لولیدن دررختخواب از ناز و نعمت و پرخوری و شکمبارگی مانند حیوان، به بی شخصیتی و کسل بودن و تنبلی خود اکتفا ننموده، بلکه دیگران را نیزاز آموختن معارف دین محروم می کند و آنان را مورد طعنه قرارمی دهد زیرا آنان (ایرانیان)قلبهایشان متوجه علم و اهل دانش بوده و اطراف امام و پیشوای خود ومنبر وی گرد می آیند.

ای اشعث! آیا مرا امر می کنی که آنان را طرد کنم آنگونه که گروهی مرفه از طرفداران حضرت نوح،علیه السلام، چنین درخواستی را ازاو نمودند و بدو چنین گفتند: «افرادی که اطراف تو را گرفته و از تو پیروی می کننند جز اراذل و اوباش وبی اندیشه ها نیستند»، بلکه ای اشعث!پاسخ من به تو همان پاسخ پیامبرخدا حضرت نوح، علیه السلام، به افراد پست و بی شخصیت قوم خودش می باشد که فرمود: «من آنان را طرد نخواهم کرد چون دراین صورت از جمله جاهلان خواهم بود.»

سپس مولای متقیان، علیه السلام- با سوگندهایی که پیامبر اسلام،صلی الله علیه وآله، از آینده کسانی که اطراف منبر او حلقه زده بودند وطرفدارانش [خبر داده بود] - گفتارخود را به پایان برد مانند فقره ای ازخطبه گذشته که فرمود:

سوگند به خدایی که دانه راشکافت و موجودات زنده را آفرید،البته آنان شما (اعراب) را برای اینکه به آیین اسلام برگردید سرکوب می کنند آنگونه که شما در اوایل، آنان(ایرانیان) را می زدید تا داخل در دین اسلام شوند.

این مطلب دلالت دارد که وعده الهی بزودی در بین اعراب محقق می شود و آنان از دین روبرمی گردانند و خداوند فرس(ایرانیان) را جایگزین آنها می نمایدکه مانند آنان عرب زبان نیستند… ودلالت دارد که پیروزی اسلام در این مرحله از ایران آغاز شده و به طرف قدس ادامه می یابد و مقدمه برای ظهور حضرت مهدی، علیه السلام،است.

2. روایت «شیران بی فرار»

این روایت را «احمد بن حنبل » ازپیامبر، صلی الله علیه وآله، نقل کرده که آن حضرت فرمود:

نزدیک است که خداوند متعال،اطراف شما را از عجم پر نماید، آنان چون شیرانی هستند که اهل فرارنیستند طرفهای درگیر و دشمنان شمارا می کشند و از غنیمتهای شمااستفاده نمی کنند. (2)

این روایت را «ابونعیم » در کتاب خودش به چند طریق از «حذیفه » و«سمرة بن جندب » و «عبدالله بن عمر» نقل کرده است، الا اینکه او به جای عبارت «از غنائم شما استفاده نمی کنند» «استفاده می کنند» آورده است. (3)

3. روایت «گوسفندان سیاه و سفید»

این روایت را نیز «حافظ ابونعیم » در کتاب خود به چند طریق از«ابوهریره » و از مردی از صحابه واز «نعمان بن بشیر» و «مطعم بن جبیر» و «ابوبکر» و «ابو یعلی » و«حذیفه یمانی » از پیامبر،صلی الله علیه وآله، نقل کرده است که عبارت حدیث، از حذیفه می باشد:

پیامبر، که درود و سلام خدا بر اوباد، فرمود: امشب خواب دیدم گوسفندانی سیاه پشت سرم درحرکت اند، سپس گوسفندان سفیدی به آنها پیوستند، به طوری که دیگرگوسفندان سیاه را ندیدم، ابوبکر گفت:این گوسفندان سیاه اعراب هستند که از شما پیروی می کنند و گوسفندان سفید عجم هستند که از شما پیروی می کننند و آنقدر تعداد آنان زیادمی شود که عربها در بین آنها دیده نشده و به شمار نمی آیند، پیامبر، که درود و سلام خدا بر او باد، فرمود:درست است فرشته وحی هم چنین تعبیر کرده است. (4) در روایات ابو نعیم عبارات گوناگونی است که تعبیر ابوبکر درآنها نیست و در برخی از آن روایات آمده است که پیامبر،صلی الله علیه وآله، در خواب دید که گوسفندان سیاهی را آب می دهد که گوسفندان سفید بسیاری نیز به طرف ایشان روی آوردند… تا آخر.

4. روایت «ایرانیان، طرفداران اهل بیت »

حافظ ابونعیم این روایت را درکتاب یاد شده از «ابن عباس » نقل کرده و گفته است:

نزد پیامبر، صلی الله علیه وسلم،صحبت از فارس ها به میان آمد،حضرت فرمود: فارس ها (ایرانیان)طرفداران و دوستداران ما اهل بیت هستند. (5)

5. روایت «عجم، مورد اعتمادپیامبر»

این روایت را نیز ابونعیم درکتاب خویش از «ابوهریره » روایت کرده که گفت:

نزد پیامبر، صلی الله علیه وسلم،سخن از موالی و عجمها به میان آمد،حضرت فرمود: سوگند به خدا من بیش از شما (و یا بیشتر از بعضی از شما)به آنها اعتماد دارم. (6)

قریب به همین مضمون را«ترمذی » در کتاب خود آورده است (7) ، البته لفظ عجمها در اینجا اعم از عجم (ایرانی) است و شامل غیرعرب از عجم، مانند ترکان وغیرآنها نیز می شود.

6. روایت «آیا مردم، کسانی جزفارسیان و رومیان اند؟»

ابونعیم در کتاب خود، این روایت را از ابوهریره نقل کرده که پیامبر،صلی الله علیه وسلم، فرمود:

امت من آنچه را که امتهای گذشته ونسلهای قبل از آنان گرفته اند وجب به وجب و متر به متر خواهند گرفت. گفته شد: یا رسول الله همانگونه که فارس و روم انجام دادند؟ حضرت فرمود:مردم کدامند غیر از فارسها ورومیان؟ (8).

این روایت، به حقیقتی از تاریخ تمدن اشاره دارد و آن اینکه فرس(عجم) و رومیان یعنی غربی هامرکز ثقل تمدن بشریت را در تاریخ تشکیل می دهند و ما در زمان خود،شاهدیم که هیچ ملتی مانند فرس(ایرانیان) بر سر تمدن، طرف درگیر،با غربیها نیست.


پی نوشتها:

1.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 284.

2. ابن حنبل، احمد، مسند، ج 5، ص 11.

3. ابو نعیم الاصفهانی، احمد بن عبدالله، ذکراخبار اصبهان، ص 13.

4. همان، ص 8-10.

5. همان، ص 11.

6. همان، ص 12.

7. الترمذی، ابو عیسی محمد بن عیسی، سنن، ج 5،ص 382.

8. ابونعیم الاصفهانی، احمدبن عبدالله، همان، ص 11.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




پرسش: جهان در آستانه ظهور امام زمان چگونه خواهد بود ؟ حکومت ايران در آن زمان چگونه خواهد بود؟

پاسخ: براي جهان در هنگام ظهور دو فضاي متفاوت در روايات ترسيم شده است:
1. فضاي عمومي حاكم بر جهان؛
2. فضاي خاص.
فضاي عمومي جهان در نزديكي ظهور، پر از ظلم و فساد است: رباخواري، كبر و غرور دزدي وفحشا، ناامني و جنگ، بيماري و بي غذايي و محروميت از نعمت‌هاي معنوي و جهاني پر از خشونت.
اما در درون اين فضاي عمومي و تاريك، فضايي خاص وجود دارد. گروهي در آن دوران سخت به وظيفه ديني خود پايبند هستند و با انجام دادن عمل صالح و كمك به ديگران، مردم را ارشاد و هدايت مي‌كنند و براي ظهور زمينه سازي مي‌نمايند و با تمام توان معارف و احكام دين را ترويج مي‌كنند. درباره اين گروه خاص، به مردم ايران و اهل قم اشاره‌هاي زيادي شده است.
اما اينكه حكومت قبل از ظهور در دست چه كسي خواهد بود، خبر دقيقي در دست نيست؛ اما بنا به روايات، ايران در زمينه‌سازي ظهور و ياري امام نقشي چشمگير دارد. سيد حسني، سيد خراساني، جوانان طالقان و … همه از ايران هستند. با توجه به اين قراين مي‌توان احتمال داد قبل از ظهور، حكومتي صالح و دوستدار امام زمان در ايران مستقر خواهد بود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت





زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی؟

گر چه آهونیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی؟

ازکبوترها که میپرسم نشانم میدهند
گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی؟

ماهی افتاده بر خاکم لبالب تشنگی
پهنه آبی ترین دریا به دادم میرسی؟

ماه نورانی شبهای سیاه عمر من
ماه من ای ماه من آیا بدادم میرسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم میرسی؟

باز هم مشهد مسافرها هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد آقا بدادم میرسی؟

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




نقل شده است که در زمان حضرت موسی(ع) جوانی
بسیار مغرور و از خود راضی بود که همواره مادرش را رنج می داد.
بی مهری او به مادر به جایی رسید که ؛ روزی مادرش را که بر اثر پیری و ضعف که توان راه رفتن نداشت
به کول گرفت و بالای کوه برد و در آنجا گذاشت تا طعمه ی درندگان شود.
هنگامی که مادر را آنجا گذاشت و از بالای کوه پایین آمد تا به خانه باز گردد، مادرش به این فکر افتاد که مبادا پسرم از پرتگاه بیفتد و زخمی شود؛ یا طعمه ی درندگان گردد.
برای پسرش چنین دعا کرد!:
خدایا! پسرم را از طعمه ی درندگان و گزند حوادث حفظ کن،
تا به سلامت به خانه اش باز گردد!!
از سوی خداوند به موسی(ع) خطاب شد:
ای موسی به آن کوه برو و مهر مادری را ببین،موسی(ع) به آنجا رفت،
و وقتی که مهر مادری را دریافت،
احساساتش به جوش وخروش آمد که به راستی مادر چقدر مهربان است
خداوند به او وحی کرد:ای موسی، من به بندگانم مهربان تر از مادرم!!!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





اگر دیدید دارم میدهم جان
سفارش میکنم روضه بخوانید

وصیتنامه ی نوکر دو حرف است
وصیت میکنم روضه بخوانید

از آنجائیکه که من بودم حسینی
حسینی ها فقط روضه بخوانید

مرا غسلم دهید با اشک دیده
ولی اول کمی روضه بخوانید

نماز میت نوکر قضا شد
مسلمانان کمی روضه بخوانید

و خواهش میکنم هنگام تشییع
برای عزتم روضه بخوانید

رفیقان زیر تابوتم برایم
به رسم معرفت روضه بخوانید

قسم دادم که قبل از دفن جسمم
کنار پیکرم روضه بخوانید

لباس مشکی ام زیباست اما
ز کهنه پیرهن روضه بخوانید

کفن کردید ؟ باشد چند خطی
ز شاه بی کفن روضه بخوانید

کفن دارم خجالت میکشم از
حصیر و بوریا روضه بخوانید

بجای ذکر تلقین زیر گوشم
به آرامی کمی روضه بخوانید

بریزید اندکی تربت به کامم
ز هجر کربلا روضه بخوانید

ز لیلا مادر نالان اکبر
برای مادرم روضه بخوانید

برای کشته ی غم های زینب
ز شام و کوفه و … روضه بخوانید

سرم را میزنم صد بار بر سنگ
اگر از محمل و … روضه بخوانیید
خودم را میکشم یکبار دیگر !
اگر از میخ در … روضه بخوانید

فشار قبر چیزی نیست نزدم
شب اول اگر روضه بخوانید


صلى الله عليك يا ابا عبدالله

 

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




مردی قوی هیکل در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند۰
روز اول’ ۱۸ درخت برید۰کارفرمایش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد۰
روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد، ولی ۱۵ درخت برید۰
روز سوم بیشتر کار کرد، اما فقط ۱۰ درخت برید۰ به نظرش آمد که ضعیف شده است۰
پیش کارفرمایش رفت،عذر خواست و گفت:
” نمیدانم چرا هر چه بیشتر تلاش من کنم ، درخت کمتری می برم! “
کارفرمایش پرسید:
” آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟؟ “
او گفت :
” برای این کار وقت نداشتم ۰ تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم! “
راز موفقيت در زندگي همين نكته هاي ظريف است
فكر ، جسم ، روح
بايد به روز شوند
پس برای بروز رسانی خودتان وقت صرف کنید.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم