✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




1- هرگاه پخته «توت ترش» را با «عسل» و «انجير» مخلوط كنيد، درمان كننده خواهد بود. پخته برگ آن نيز همين خواص را دارد.
2- چون گرد ريشه «ريواس» را با لعاب «به دانه» ساييده و حب نماييد و زير زبان نگاه داشته و آب آن را فرو بريد، براي جنون نافع است.
3- ميوه «فلفل بياباني» براي معالجه جنون تجويز شده است.
4- بخور ميوه «فندق» جهت جنون تجويز شده است.
5- خوردن مغز ميوه «نارگيل» مواد سودايي و بلغمي را از بين مي‌برد و به همين جهت براي جنون نافع است.
6- مداومت در خوردن «اسطوخودوس» جنون را از بين مي‌برد.
7- جوشانده «گل گاوزبان» اصلي همراه با داروهاي ديگر جهت جنون مفيد است.
8- «دارچين» براي درمان جنون تجويز شده است.
9- پخته «كدو» با تمبر هندي و شكر جهت جنون از غذاهاي خوب مي‌باشد.
10- خوردن انه‌هاي «اسفند» جهت جنون مفيد مي‌باشد.
11- «سنا» را جهت جنون تجويز مي‌نمايند.
12- چكاندن آب ساقه «شبدر» در بيني جهت جنون مفيد است.
13- روغن «ارژن» جهت جنون نافع است.
14- به موارد «مانيا» نيز توجّه كنيد.
15- اگر «اسفناج» را با آب پخته با كره گاو يا روغن بادام شيرين سرخ كرده و ميل شود، غذاي مناسبي براي اشخاص مبتلا به جنون و قُطَرب (نوعي ماليخوليا كه مبتلايان به آن، از مردم گريزانند و در گوشه‌اي منزوي مي نشينند) و مانياي حادث از سوداي صفراوي كه با حرارت شديد مي‌باشد، مفيد است .
16- «كاهو» براي جنون مفيد است .

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




به خودتون. بیایید…..
خواهرم !
شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!
خسته نشدی از حقارت و ضلالت . . ؟!

خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه ؟!

خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند . . .

مرگت که رسید ؛
جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند . . .

آنوقت تو هستی و کوهی از گناه !
تو هستی نگاه های تحقیر آمیز . .
تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهداء

به خودت بیا …
آقا پسر تو هم به خودت بیا
توهم میتونی با اون چشم ها هرزگی کنی
و هزار کار دیگه ای که جرات گفتنش رو ندارم!


به خودتون بیایید…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





انگور درماني طبيعي براي كليه‌ها
توصيه مي‌شود انگور را وارد برنامه غذايي روزانه بكنيد. به خاطر اينكه اين ميوه خواص درماني ويژه‌اي دارد كه براي حفظ عملكرد كليه‌ها مفيد هستند.

به گزارش سلام خبر، براي حفاظت از سلامتي كليه‌هاي‌تان چه اقداماتي انجام مي‌دهيد؟ آيا آب كافي مي‌نوشيد؟ آيا مطمئن هستيد كه نمك دريافتي از مواد غذايي را به‌طور كامل دفع مي‌كنيد؟ آيا هر روز ورزش مي‌كنيد؟ بايد بدانيد كه تمام اين اقدامات براي داشتن كليه‌هايي سالم لازم‌اند. با اين حال خيلي از ما از انجام چنين كارهاي ساده‌اي نيز غفلت مي‌كنيم و تا قبل از مشاهده نخستين علائم بيماري در كليه‌ها به فكر سلامت آنها نمي‌افتيم. خوشبختانه انگور جزو ميوه‌هايي است كه براي ارتقاي سلامت اين اندام‌هاي لوبيايي شكل مفيد است.
فوايد انگور براي كليه‌ها
درد در قسمت پايين كمر كه به شكم سرايت مي‌كند، درد در حين دفع ادرار، تغيير رنگ ادرار و غيره جزو علائمي هستند كه نشان مي‌دهند كليه‌ها دچار مشكل شده‌اند. بر اساس بررسي‌هاي انجام شده توسط محققان آمريكايي در آينده از هر 9 نفر يك نفر با مشكلات كليوي مواجه خواهند شد. اين مشكلات از عفونت‌هاي ساده مجاري ادراري گرفته تا سنگ كليه يا بيماري‌هاي مزمن كليه را شامل مي‌شوند كه در طولاني‌مدت كار بيمار را به مراقبت‌هايي مانند دياليز يا پيوند كليه مي‌كشاند. سلامت كليه‌ها نياز به مراقبت‌هاي روزانه دارد؛ چون مشكلات كليوي صرفاً به بيماري ژنتيكي محدود نمي‌شوند. عادت‌ها و سبك زندگي و همچنين تغذيه ما نقش مهمي در وضعيت سلامت كليه‌هاي‌مان دارد. در نتيجه لازم است كه يك رژيم غذايي مناسب داشته باشیم تا با مصرف مواد غذايي مفيد كليه‌هايتان سالم‌تر بمانند. به همين دليل
توصيه مي‌شود كه انگور را وارد برنامه غذايي روزانه کنید. به خاطر اينكه اين ميوه خواص درماني ويژه‌اي دارد كه براي حفظ عملكرد كليه‌ها مفيد هستند.

قدرت هسته‌ انگور
اگر شما انگور ميل مي‌كنيد اما جزو افرادي هستيد كه هسته آن را جدا مي‌كنيد سخت در اشتباهيد. به خاطر اينكه هسته انگور سرشار از «فنوليك‌ها» و «پروآنتوسيانيدين» است كه هر دو جزو آنتي‌اكسيدان‌هاي قوي محسوب مي‌شوند. اين آنتي‌اكسيدان‌ها باعث تقويت كليه‌ها شده و آسيب‌هاي وارد شده را ترميم مي‌كنند. اثرات انگور به دليل داشتن همين آنتي‌اكسيدان‌ها و ويتامين‌هايي از جمله ويتامين C، E و بتاكاروتن به مدت 3 روز در كليه‌ها فعال مي‌ماند و به همين دليل از اين ميوه به عنوان درماني طبيعي براي اين اعضا ياد مي‌شود. تمام تركيبات انگور به دفع سموم از كليه‌ها كمك كرده و باعث بهبود عملكرد آنها مي‌شوند. هسته انگور به تنظيم فشارخون، بهبود جريان خون و تقويت رگ‌هاي خوني نيز كمك مي‌كند. نتايج پژوهشي كه در مجله
Applied Physiology به چاپ رسيده است نشان مي‌دهد هسته انگور به احياي بافت‌هاي آسيب‌ديده كليه‌ها كمك مي‌كند و همچنين درماني موثر براي افرادي محسوب مي‌شود كه از مشكل اضافه‌وزن رنج مي‌برند. حواس‌تان باشد كه چربي زياد خطر بروز مشكلات كليوي را بالا مي‌برند و خوشبختانه هسته انگور به رفع اين چربي‌ها كمك مي‌كند.

خواص آب انگور
آب انگور طبيعي و بدون قند افزوده منبع آنتي‌اكسيدان‌هاست كه شما را در برابر استرس اكسيداتيو كه به كليه‌ها آسيب مي‌زند محافظت مي‌كنند. يادتان باشد كه اين آب‌ميوه باعث انبساط عروق شده و سياهرگ‌ها و سرخرگ‌ها را تميز و تصفيه مي‌كند. اگر خود را مستعد مشكل تصلب شرائين مي‌بينيد حتماً آب انگور ميل كنيد. به عقيده محققان انگورهايي كه به شيوه ارگانيك عمل آمده باشند يعني اينكه با آفت‌كش‌ها سم‌پاشي نشده باشند براي دفع اسيداوريك فوق‌العاده‌اند و باعث تميزي كبد و همچنين كليه‌ها از سموم مي‌شوند.

انگور و سلامت كليه‌ها
در گام اول فراموش نكنيد كه انگور حاوي قند است. اگر مي‌خواهيد بيشترين استفاده را از خواص آن ببريد بهتر است در مصرف آن زياده‌روي نكنيد. براي تقويت كليه‌ها كافي است كه روزانه 15 حبه انگور ميل كنيد. بهترين زمان براي مصرف انگور در وعده صبحانه است. شما مي‌توانيد اين حبه‌هاي خوشمزه را به غلات صبحانه (تهيه شده از جودوسر) يا داخل ماست طبيعي ريخته و ميل كنيد. مي‌توانيد از اين ميوه در تهيه سالاد ميوه استفاده كرده و از خواص بي‌نظير آن بهره‌مند شويد. انگور قرمز بيشترين خاصيت را در سلامت كليه‌ها دارد. اين انگورهاي خوش‌رنگ حاوي آنتي‌اكسيدان‌هاي بيشتري نسبت به انگورهاي سفيد دارند. در صورت دسترسي به ميوه‌هاي ارگانيك از انواع ارگانيك انگورها تهيه و استفاده كنيد. در حين مصرف انگور هسته‌هاي آن را خارج نكنيد. اگر در منزل آب انگور تهيه مي‌كنيد هيچگاه آن را صاف نكنيد و از خواص موجود در پوست و هسته‌هاي آن نيز بهره ببريد. انگورها بهترين انتخاب براي دسر هستند. البته صبحانه نيز زمان خوبي براي مصرف اين ميوه محسوب مي‌شود.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




 

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد
که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند
وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد
پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد
و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد
و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت:
اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم
دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد
اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود
و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود
اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود
در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت
دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد
او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت ولی چیزی نگفت!
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد
دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت
و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود
وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده
پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود
در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم!
اما مهم نیست اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم
معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد
آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت
و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است
در آخرین لحظات هم راهی وجود دارد که ما باید آنرا ببینی

موضوعات: داستان  لینک ثابت




تفاوت های دیدن رنگ ها در آقایان و خانم ها

شاید برای بسیاری از خانم هایی که از انتخاب رنگ لباس توسط همسر خود ناامید شده اند این مسئله عادی باشد، اما نتایج تحقیقات نشان میدهد که زنان و مردان رنگها را به صورت متفاوت می بینند. به گزارش پارس ناز تحقیقات نشان میدهد که پردازش رنگ در مغزهای زنان و مردان به شیوه های مختلفی صورت می گیرد.
به این معنا که اگر یک زن و یک مرد به یک پرتقال نگاه کنند مرد، پرتقال را قرمز تر از زن می بیند. به همین نحو چمن به چشم مردان زردتر و به چشم زنان سبزتر می رسد، این تفاوتها در اینجا به پایان نمی رسند. آزمایشهای صورت گرفته توسط دانشگاه نیویورک نشان می دهد که مردان تلاش می کنند تمایزات ظریف را در سایه های زرد، سبز و آبی تشخیص دهند.

این تأثیر بسیار کوچک است اما ممکن است به این معنا باشد که انتخاب یک سایه از رنگ از میان چند رنگ در یک جدول رنگی موردی است که زنان بهتر انجام می دهند. این نتایج جالب از آزمایشهایی ارائه شده که طی آنها به زنان و مردان نورهای رنگی نشان داده و از آنها خواسته شد که نام رنگی را که می بینند بگویند.
همه افرادی که در این آزمایش شرکت کردند میزان دید عادی داشتند و هیچ کدام کور رنگ نبودند.آبراموف محقق این تحقیقات از کالج بروکلین نیویورک اظهار داشت که تمایز میان دید رنگ در دو جنس را نمی توان به واسطه تمایزها در ساختار چشم توضیح داد. از این رو پاسخ به شیوه پردازش رنگها در مغز باز می گردد، چرا که هورمونهای مردانه تستوسترون احتمالا بر نحوه پردازش رنگها تأثیر می گذارد.این محقق تفاوتهای جنسی را در مشاهده رنگها کوچک اما واقعی توصیف کرده و اظهار داشت که فرض ما این است که تستوسترون نقش مهمی در این تفاوتها ایفا می کند.

این مقاله در مجله زیست شناسی تفاوتهای دو جنس منتشر شده است.تحقیقات دیگر همچنین میزان حس شنوایی و بویایی و چشایی زنان را نسبت به مردان بهتر ارزیابی کرده است. برخی از آزمایشها نشان می دهد که مردان در یافتن جزئیات دقیقی در تصاویر درحال حرکت نیز بهتر از مردان هستند، ویژگی که توضیح می دهد چرا نیاکان مذکر انسان شکارچیان خوبی بوده اند. در دنیای مردان این ویژگی هنگام تماشای فوتبال موثر است.

http://www.niksalehi.com/hamechiz/archives/219978.php

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




شهید زنده ای که زبان،چشم ودست او 2 سال توان معرفی او را نداشت

چیزهایی می شنویم و می بینیم که بیشتر شبیه داستان ها و افسانه هاست اما بهرحال غر قابل انکار است و شواهد نشان می دهند که واقعیت دارند.
مثلا اگر در افسانه ای بخوانیم که یک نفر که 20 درصد از مغزش را از دست داده و 48 ساعت بیهوش است به یکباره زنده می شود کمی اغراق امیز به نظر برسد اما خب اقتضای افسانه این است.
اما در همین حوالی، همین چند سال پیش، بوده اند کسانی که واقعیاتی خلق کرده اند و بنامشان مهر شده که تاریخ تا ابد انگشت به دهان رشادت هایشان خواهد ماند.
جانباز 70 درصد ،ناصر خوش گفتار اما از همان مردان مرد خالق حماسه و از تبار میرزا کوچک خان هاست. در ایام مناسک حج او را گوشه ای گیر می آوریم و گپ و گفتی خودمانی می زنیم. از چیزهایی می گوید که تصورش هم سخت است. با همسرش رابطه خوبی دارد و مدام چشمش به دهان اوست که کار و حرفش را تایید یا تکذیب کند. به شوخی به او می گویم زن ذلیل هم که هستی و می گوید “تند نرو، واستا بهت بگم چه زنیه تا ببینی باید ذلیل که هیچ، هلاکش باشم.”


از او می خواهم داستان افسانه گونه اش را بیان کند. ابتدا کمی طفره می رود ولی وقتی می فهمد من بیخیال نمی شوم سعی میکند وقتی را در اختیارم بگذارد و با فراق بال تعریف کند:
“پیرانشهر بودیم. شب عملیات باید معبر باز می کردیم ، خورده بودیم به میدان مین. برای عبور از میدان مین به ذکر و نذر و نیاز متوسل شدیم و الحمدلله خداوند هم همه را قبول کرد و توانستیم بر موقعیت دشمن مسلط شویم. در این بین تیربارچی به عنوان مهمترین نفر گردان، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. من تخصصم تیربارچی بود، خودم را به لطایف الحیلی به تیربار رساندم. جسد مطهر شهید را کنار گذاشتم و شروع به رگبار بستن دشمن کردم. کمی که تیر زدم مرا نشانه رفتند و پایم تیر خورد. دشمن را خوب میدیدم و خوب به هدف میزدم اما در همین حین، تیر به دستم خورد و خونریزی زیادی هم داشتم.
در این بین از پا ننشستم و می دانستم اگر بیخایل شوم و به خون و درد مسلط نشوم، شهید زیادی خواهیم داد. کمی ایستادگی کردم که دیگر چیزی متوجه نشدم. خمپاره ای به کنار من اصابت کرده و منفجر شده بود.حدود 20 درصد از مغزم را از بین برده بود.
بیهوش کناری افتادم و بچه ها که از حجم جراحات بدنم حدس می زدند شهید شده ام پلاکم را از گردنم درآوردند و به همراه پلاک سایر شهدا با خود بردند.
معبر باز شده بود و بچه ها عملیات را با موفقیت پشت سر گذاشتند. 48 ساعت بعد عملیات تمام شد و حین رد شدن از کنار جنازه ام یکی از دوستانم که خیلی با او شوخی داشتم، با پا به من زد و گفت:” خیلی بی معرفتی رفیق ، زدی زیر قرارمان ، ما باهم عهد بسته بودیم ،ما میرویم پیش امام رضا(ع) وتو هم رفتی پیش خدا".
جمله و ضربه اش را هنوز خوب یادم هست. با ضربه اش چنان آهی کشیدم که متوجه زنده بودنم شدند. ما در دل عراق بودیم و باید یک مسیری مرا با خود می بردند تا سوار ماشین کنند و به عقب بروم. مرا روی قاطر انداختند و بعد از طی مسافتی طولانی بالاخره به جایی رسیدیم که میشد با آمبولانس به پیرانشهر بفرستنم.یعدها شنیدم دوستم همان روز شهید شد واو رفت پیش خدا و من ماندم چه بگویم وپلاک او به عنوان شهید وپلاک من بعنوان شهید مفقودالاثر تایید شد.
از پیرانشهر به تبریز اعزام شدم و چون پلاک نداشتم به عنوان مجهول الهویه بستری شدم. توانایی تکلم نداشتم، چشمم نمی دید و دستم هم توان نوشتن نداشت چون سیستم اعصاب مغزم در این زمینه از کار افتاده بود. به خانواده ام هم آمار غلط داده بودند و 2 سالی که بیمارستان بستری بودم گمان می کردند مفقودالاثر هستم. حتی برایم مجلس ختم و فاتحه و سالگرد هم برگزار کرده بودند.
بعد از مدتی یکی از بچه های سپاه کنار من بستری شد و مثل یک متخصص با من شروع به ارتباط کرد. چشمم کمی می دید و می شد کاری کرد. شروع کرد تمام شهرها را گفت تا به شهر من رسید. با چشم علامت دادم که اهل آنجا هستم. شهری از خطه سبز گیلان. رفت یکی از بچه های سپاه گیلان را با خود آورد شاید مرا بشناسد. اتفاقا ایشان هم مرا به جا آورد و بعد از 2 سال و 4 ماه، هویتم احراز شد.
به آغوش خانواده ام برگشتم و همسرم مانند یک پرستار مهربان و صبور علیرغم اصرار من، به پای من ماند و مرا تیمار کرد. امروز با هم به حج آمده ایم. چیزی که شاید لیاقتش را نداشتم و از صدقه سر این بانوی مکرمه به من توفیق و عنایت شده است.
من باید طبق دستور پزشک در آسایشگاه می ماندم اما همسرم مخالفت کردند و نگذاشتند حتی یک ساعت در آسایشگاه بمانم. با صبر و عشق ورزی از من پذیرایی می کنند. ناقابلم اما دعا می کنم عاقبت به خیر باشند.

من خیلی از غافله عقبم. در همان منطقه پیرانشهر، جوان 17 ساله ای را می شناختم که شهید شد. طوری نماز می خواند و عبادت خالصانه ای داشت که شیخ گردان می ایستاد و به او اقامه می کرد. فضا و جو جبهه و معنویت بچه ها کمتر از حج نبود، شهدای ما در همان مناطق عملیاتی به عرفات واقعی دست یافته بودند.
یک سری از جانبازانی که پارسال به حج اعزام شدند، امسال در لیست شهدا هستند و این یعنی به معرفت ناب محفوظ در عرفات دست یافته اند. جانبازان ما انقدر روی مباحث معرفتی و ارتباط با خالق خوب کار کرده اند و روحشان متعالی شده است که دیگر تاب ماندن در زندان تن را ندارند.
اینها را که می نگرم حسرت می خورم و تازه می فهمم حماسه آفرینان ما که بودند. اینها کار روح است و خلق حماسه ای از جنس دوران دفاع مقدس، کار روح است.

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




زندگی را طلاق ندهید….
ماکسول مالتز , پدر تصویر ذهنی :
“زندگی را طلاق ندهید.”
این یعنی اینکه خودتون رو از خوشی های دنیا و زندگی , محروم نکنید
در مقابل مشکلات , تسلیم نشید و زانوی غم بغل نگیرید. خودتون رو دوست داشته باشید و به خودتون و خواسته هاتون احترام بذارید .
یادتان باشد بهترین دوست شما
“تصویر ذهنی های خوب شما از خودتان ” است .
پس زندگی را زندگی کنید ….

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




حدیثی برای دلچسبی مرگ

انتقال از سرای فانی و در آمدن به دیار باقی با اضطرابی فراوان همراه است چرا که مرگ واقعیتی تجربه نشده و نا آشناست. از این رو لزوم همراهی همراهانی عالِم برای از میان بردن این اضطراب امری ضروری است.

حدیثی که مرگ را برایمان دلچسب می کند

دلهره و اضطراب از واقع شدن در شرایطی تازه و نا آشنا امری شناخته شده در میان افراد است. در واقع نبودِ علم و آگاهی کافی در خصوص امور تازه و تجربه نشده نگرانی هایی را با خود به همراه می آورد. در چنین شرایطی همراهیِ همراهانی آگاه نسبت به شرایط تازه؛ سبب کمرنگ شدن این اضطراب می گردد.

هر چه همراه شناخت بیشتری داشته باشد این اضطراب و نگرانی کمرنگ تر خواهد شد تا آنجا که در صورت آشنایی تام و کامل همراه با امر جدید آرامش جایگزین دلهره می شود. از سوی دیگر هر چه محیط پیش رو متفاوتتر از محیط های تجربه شده پیشین باشد این واهمه دو چندان می گردد.

با آنکه در آیات الهی و روایات معصومین(علیهم السلام) توصیفات زیبایی در خصوص مرگ و سرای آخرت به چشم می خورد اما ترس از مرگ واقعیتی انکار ناپذیر است.

در روایات منقول از ائمه اطهار علل متعددی برای این ترس ذکر شده است. در بسیاری از روایات ترس از مرگ به سبب کثرت گناهان شخص و گاهی به سبب عدم شناخت فرد از مرگ بیان شده است.

الإمامُ العسكریُّ علیه السلام : دَخَلَ علیُّ بن محمّدٍ علیهما السلام على مَریضٍ من أصحابهِ و هو یَبكی و یَجزَعُ من المَوتِ ، فقالَ لَهُ : یا عبدَ اللّه ِ، تَخافُ من المَوتِ لأنّكَ لا تَعرِفُهُ ، أ رأیتُكَ إذا اتَّسَختَ و تَقَذّرتَ و تَأذَّیتَ مِن كَثرَةِ القَذَرِ و الوَسَخِ علَیكَ و أصابَكَ قُروحٌ و جَرَبٌ و عَلِمتَ أنّ الغَسلَ فی حَمّامٍ یُزیلُ ذلكَ كلَّهُ أ ما تُریدُ أن تَدخُلَهُ فَتَغسِلَ ذلكَ عنكَ؟ أ وَ ما تَكرَهُ أن لا تَدخُلَهُ فیَبقى ذلكَ علَیكَ؟ قالَ : بلى یَا بنَ رسولِ اللّه. قالَ: فذاكَ المَوتُ هو ذلكَ الحَمّامُ ، و هو آخِرُ ما بقِیَ علَیكَ مِن تَمحیصِ ذُنوبِكَ و تَنقِیَتِكَ مِن سَیّئاتِكَ، فإذا أنتَ وَرَدتَ علَیهِ و جاوَزتَهُ فقد نَجَوتَ مِن كُلِّ غَمٍّ و هَمٍّ و أذىً ، و وصَلتَ إلى كُلِّ سُرورٍ و فَرَح ٍ، فسَكنَ الرّجُلُ و استَسلَمَ و نَشِطَ و غَمَّضَ عینَ نَفسهِ و مضى لِسَبیلهِ.(معانی الاخبار، ابن بابویه محمدبن علی،ص290،ح9)

امام عسكرى علیه السلام: على بن محمّد (امام هادى) علیهماالسلام نزد یكى از اصحاب خود كه بیمار بود رفت. او مى گریست و از مردن بیتابى مى كرد. حضرت به او فرمود: اى بنده خدا! تو از مرگ مى ترسى چون آن را نمى شناسى. اگر بدن تو چندان كثیف و چركین شود كه از شدّت چرک و كثافت، آزرده شوى و بدنت پر از زخم شود و گال بگیرى و بدانى كه اگر در حمّامى خودت را بشویى همه آنها از بین مى رود، آیا دوست ندارى به آن حمّام بروى و چرک و كثافت ها را از خودت بشویى؟ یا دوست دارى حمّام نروى و به همان حال باقى بمانى؟ عرض كرد: چرا، یا بن رسول اللّه[دوست دارم حمّام بروم]. فرمود: این مرگ همان حمّام است و آخرین گناهان و بدى هاى وجود تو را پاک و تمیز مى كند. پس، هرگاه وارد آن [برزخ] شدى و از آن گذشتى از هر گونه غم و اندوه و رنجى رهایى مى یابى و به همه گونه خوشى و شادمانى مى رسى. در این هنگام، آن مرد آرام گرفت و تن به مرگ سپرد و حالش جا آمد و چشم خود را بست و جان داد.

انتقال از سرای فانی و در آمدن به دیار باقی با اضطرابی فراوان همراه است چرا که مرگ واقعیتی تجربه نشده و نا آشناست. از این رو لزوم همراهی همراهانی عالِم برای از میان بردن این اضطراب امری ضروری است.

همراهانی که حضورشان موجبات آرامش فرد را فراهم سازد و همراهیشان اضطراب و دلهره را از بین برد. این همراهان نیستند مگر ذوات مقدس معصومین(علیهم السلام) و این دلگرمی و آرامش حاصل نمی شود مگر به واسطه ی حضور ایشان.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ یُكْرَهُ الْمُوْمِنُ عَلَى قَبْضِ رُوحِهِ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ إِذَا أَتَاهُ مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِ‏ رُوحِهِ‏ جَزِعَ‏ عِنْدَ ذَلِكَ فَیَقُولُ لَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ یَا وَلِیَّ اللَّهِ لَا تَجْزَعْ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً ص لَأَنَا أَبَرُّ بِكَ وَ أَشْفَقُ عَلَیْكَ مِنْ وَالِدٍ رَحِیمٍ لَوْ حَضَرَكَ افْتَحْ عَیْنَكَ فَانْظُرْ قَالَ وَ یُمَثَّلُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ وَ أَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ ع فَیُقَالُ لَهُ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ ع رُفَقَاوُكَ — فَمَا شَیْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنِ اسْتِلَالِ رُوحِهِ وَ اللُّحُوقِ بِالْمُنَادِی‏. (کافی، کلینی محمد بن یعقوب، ج3، ص128)

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ای پسر رسول خدا آیا مومن از جان كندن خود ناراحت مى شود؟ ـ فرمود: نه، به خدا، زمانى كه ملک الموت براى ستاندن جانش مى آید، او بى تابى مى كند. امّا ملک الموت به او مى گوید: اى دوست خدا! بى تابى مكن؛ زیرا سوگند به آنكه محمّد صلى الله علیه و آله را برانگیخت، من از پدر مهربانى كه به بالینت بیاید، با تو خوش رفتارتر و مهربانترم. چشمت را باز كن و بنگر.

رسول خدا صلى الله علیه و آله و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان از نسل آنها، علیهم السلام ، در برابرش نمایان مى شوند و به او گفته مى شود: این رسول خدا و … رفیقان و همرهان تو هستند … در این هنگام، چیزى براى او خوشتر از این نیست كه جانش ستانده شود و به منادى بپیوندد.

در واقع عدم شناخت از مرگ و عدم آگاهی از چگونگی شرایط پیش رو ناخودآگاه اضطراب و واهمه ای را با خود بدنبال می آورد. هرچند فرد بهره مند از ایمان باشد و از توصیفات مرگ به واسطه ی معصومین(علیهم السلام) مطلع گردیده باشد اما سختی سکرات مرگ و تجربه نداشتن نسبت به مقتضیات مرگ اضطرابی را با خود به همراه می آورد و از آنجا که مومن نزد خداوند عزیز است و خداوند مهربانترین مهربانان است به واسطه حضور بهترین و برترین مخلوقاتش در هنگامه ی ستاندن جان وی آرامش و راحتی را جایگزین اضطراب و دلهره می نماید تا آنجایی که به فرموده ی معصوم(علیه السلام) در آن هنگام لذتی بالاتر از ستاندن جانش نمی شناسد.

موضوعات: آخرت و مرگ  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم