✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تصاویر متحرک ولادت حضرت معصومه و روز دختر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




1- چكاندن آب «پياز» در گوش نافع است.


2- به مقدار 50 الي 100 گرم آب «پياز» كوبيده شده بخوريد (بسته به ضعف و شدّت عارضه).


3- چون برگ بوته «افسنتين» را در آب يا الكل و يا روغن بجوشانيد و با آن گوش را بخور دهيد، درد آن را ساكت مي‌كند، ورم بناگوش را التيام مي‌دهد، چرك و عفونت گوش را از بين مي‌برد.


4- چكاندن «سركه» در گوش، عفونت و چرك آن را از بين مي‌برد.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




چربي خون (كلسترول)
1- «جو» به علّت داشتن انواع ويتامين‌هاي «B» زياد از بالا رفتن چربي خون جلوگيري مي‌كند.
2- «هويج» با چربي خون كه دشمن سرسخت جواني است مي‌جنگد.
3- جوشانده دم كرده برگ «نعناع» ضد كلسترول بوده و خون غليظ را طبيعي مي‌نمايد و روي اين اصل به اشخاصي كه خون غليظ دارند و چربي خونشان زياد است توصيه مي‌شود به‌جاي چاي، از دم كرده نعنا خشك استفاده نمايند.
4- «كدو» در زيادي چربي خون اثرات معجزه آسا دارد.
5- آب نوع مسمايي «كدو» را گرفته روي آن كمي «آب ليمو» ريخته و روزي يك ليوان بزرگ ميل نماييد.
6- ميوه «آرتيشو» سرشار از ويتامين‌هاي «A» و «B» مي‌باشد و املاح معدني مثل گوگرد، منگنز و فسفر زياد دارد. چربي و اوره‌ي خون را پائين مي‌آورد.
7- «مرزه» مفيد است.
8- يك قاشق سوپ‌خوري پوست خشك «سيب» را ريزريز كنيد و در يك فنجان بزرگ آبجوش بريزيد و روي آتش بگذاريد تا به مدّت 15 دقيقه بجوشد. بعد آن را صاف كنيد و بنوشيد و همه روزه دوبار بعد از غذا اين جوشانده ساده را بنوشيد. به طور قطع كلسترول اضافي خون شما كم خواهد شد.
9- براي كاهش كلسترول، مصرف غذاهاي گياهي سرشار از الياف (ميوه‌ها، سبزي‌ها، حبوبات و بقولات) را افزايش مي‌دهد.
10- «الياف جو» سطح كلسترول خون را به شدّت كاهش مي‌دهد.
11- ميوه‌هاي تازه‌اي چون «گلابي»، «سيب»، «گريپ فروت» و «پرتقال» سطح كلسترول را كاهش مي‌دهد.
12- مطالعات بسياري رابطه مستقيمي را بين فعاليت جسماني (ورزش) و سطح كلسترول نشان داده‌اند.
13- «سير» و «پياز» هر دو روي پائين آوردن كلسترول خون تاثير دارد.
14- «كنگر فرنگي» در كاهش كلسترول خون تا حدود زيادي مؤثر است .
15- «سيب»، «انار»، «موسير»، «گزنه»، «گلابي» و «بومادران» مفيد مي‌باشند.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت





شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾
« خدا روشن کرده که خدائی غير از او وجود ندارد. قوانين هستی و دانشمندان نيز همين را روشن خواهند کرد. او هستی را به قسط اداره می کند. خدائی غير از او وجود ندارد. او قدرتمند است ولی پديده ها را با حکمت اداره می کند».
(واژه «مَـلائِـکِـه» جمع مَـلـَکْ است (از مصادر مَـلـْکْ ـ اَلـَکْ و لَـئْک) به مـعـنی: پـيـام رساننده، واسط، کسی يا چيزيکه بنمايندگی از کسی کاری را انجام می دهد، گمارده، و مـفـاهـيـمـی از اين قـبـيل. در قـرآن از جـمله به قـوانين طبيعت (مانند نيروی جاذبه) و نـيـروهـا و مـوجوداتی که از طرف خداوند مأموريت می گيرند اطلاق می شـود. در آيه به معنی: قوانين حاکم بر پديده ها بکار گرفته شده است).
در گذشته و در دوران محمد برخی بر اين باور بوده اند که خدايان متعددی وجود دارد و هر خدائی چيزی را آفريده و اداره می کند. آيه می گويد که: قانونمنديهای هستی و دانشمندان روشن خواهند کرد که يک خدا بيشتر وجود ندارد.
امروزه قوانين فيزيکی حاکم بر پديده های هستی و دانشمندانی که در اين زمينه کار می کنند روشن کرده اند و گواهی می دهند که هستی از يک نقطه آغاز شده و در نهايت نيز به يک نقطه برخواهد گشت، و يک واحد يک پارچه است و قوانين مشترکی بر آن حاکم است، و پديده های هستی از عناصر مشترکی ساخته شده اند. و به اين شکل يگانگی در هستی را روشن کرده اند و گواهی داده اند.

 

موضوعات: معجزات پیش بینی ها در قرآن  لینک ثابت




وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۴﴾
«محمد چيزی بيش از يک فرستاده همچون فـرستاده های پيش از خود نيست. بنابر اين در صورت مردن يا کشته شدن او، آیا بلافاصله می خواهيد به گذشته خود برگرديد»؟
حرف «اَوْ» در آيه بـرای اباحت است (اباحت يعنی: درست و روا بودن. اين حرف ماقـبـل و مابعد خود را يکـی و يکسان می شمارد. يعنی: گفـتن يا انجام دادن هر يک از طرفـيـن آن هـر دو درست يا يکسان است. مانند: جالِسِ الکاتِب اَوِ الشاعر = با نويسنده يا شاعر بنشین! يعنی همنشینی با هر یک از آنها یکسان است و فـرقی نمی کند).
آمـدن حرف «اَو» در آيه بـه ايـن معـنی است که چه گـفــته شـود: محـمـد در آيـنده ” فـوت خواهد کرد” و چه گفـته شود وی “کشته خواهد شد” هر دو درست است.
محمد نيز در واقع هـم کشـته شـد و هم فـوت کرد. به اين ترتيب که در اثر جويدن و چشيدن غذای مسموم، نيمی از سلامتی خود را از دست داد و مـدت دو سـالی که پس از آن غذای مـسـموم در قـيـد حـيـات بـود از اثر آن سم رنج می برد. و وفـات وی در واقع پنجاه درصد از اثر سـم بـود و پـنـجـاه درصد طـبـيعی (يعنی مربوط به سن و سال وی بود). و به اين ترتيب مـحمـد هـم فـوت کـرد و هـم کـشـته شد. اين آيه سالـيـان سـال پـيـش از مسـموم شدن وی و در نبردهای اوليه وی نازل شده است.

 

موضوعات: معجزات پیش بینی ها در قرآن  لینک ثابت




أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿۱﴾
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴿۲﴾
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿۳ المسد ﴾

« قدرت ابو لهب و خود وی هر دو زيانمندانه و در ورشکستگی خواهند مرد ــ نه دارائيها و نه فعاليتهای وی هیچکدام بدرد او نخواهند خورد ــ به آتش شعله وری در خواهد افتاد ـــ و همسر وی نيز گردآورنده هيزم خواهد بود ـــ در گردن وی ريسمان ليفی انداخته خواهد شد». ابو لهب عموی پيامبر بـوده است. وی آدمی ثروتمند، با نـفـوذ، باهـوش، فـعـال اجـتـماعـی، و از دشـمـنـان محمد بوده است. اين آيات سرنوشت وی و همسر وی را تعـيين کرده اند. در ايـن آيات هـمـه اسـلام در گرو يک جـمـلـه يا يـک چرخش از طـرف يـک دشمن خونين قـرار داده شده است. اگر ابو لهب يا زن وی هر کدام در يک جمله گفـته بودند:«ايمان آوردم». يا جملاتی مشابه آن، چه به دروغ، چه به شوخی و يا چه به ريا، در آنصورت همه چيز می سوخت. چرا ابـو لـهب يا زن وی به جای ايـنکـه آن هـمـه زحـمـت مـبـارزه با محمد بخود بدهـنـد در يک جمله نگفـتند: ما ايمان آورديم! روشن است که کسی که جملات مزبور در مورد سرنوشت ابو لهـب و زن وی گفـتـه، می دانسته که هيچيک از اين افراد هرگز نخواهد گفت: «ايمان آوردم». و اين تـنـهـا خـداسـت که می تواند يک دينی را در گرو يک جمله از طرف يک چنين افـرادی بگذارد. و محمد هيچگاه نمی تواند بفهمد که آيا اين افراد عوض خواهند شد يا نه. چنانکه خيلی هـا بودند که در ابتدا با محمد می جنگيدند ولی بعدها از پيروان وی شدند.

 

 

موضوعات: معجزات پیش بینی ها در قرآن  لینک ثابت





يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿ الصف ۸﴾
«می خواهند با فوت کردنهای خود نور خدا را خاموش کنند، ولی خدا نور خود را کامل خواهد کرد هر چند افراد حق ستيز آنرا خوش نداشته باشند».
پيش از اينکه اسلام پيروز بشود و در جامعه مستقر بشود، آيه پيش بينی می کند که خدا نور خود (که منظور از آن قرآن و اسلام است) را کامل خواهد کرد. اگر محمد اسلام را از خود درآورده می بود، اينقدر می فهميد که احتمال می داشت فردا پس فردا فوت کند يا کشته بشود، يا اصلاً تا آخر عمر موفق نشود که اسلام را در جامعه مستقر کند، در آنصورت برای هواداران وی روشن می شد که اگر قرآن حرف خدا می بود، خدا می بايست می دانست که اسلام بالاخره کامل خواهد شد يا نه. روشن است که گفته های اينچنينی فقط می تواند گفته خدا باشد.

 

موضوعات: معجزات پیش بینی ها در قرآن  لینک ثابت




إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ مَن جَاء بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿۸۵ القصص ﴾
« آن که قرآن به تو داد ترا به مکه باز خواهد گردانيد».
(مُعاد در اصل مَـعْـوَد بر وزن مَـفـْعـَل اسم زمان و مکان است بمعنی: زمان و مکان برگشت. و در معنی دوم خود از جمله به “روز رستاخيز اطلاق شده (به اعتبار اينکه زمان و مکان برگشتن به زندگی است)"، و به زادگاه اطلاق می شود (به اعتبار اينکه انسان هر جا برود نهايتاً به آن برمی گردد). و در آيه به مکه اطلاق شده که زادگاه محمد بوده است).
محمد به دلايلی که می دانيم مجبور شده بود که مکه را ترک کند. آيه به وی وعده می دهد که وی به مکه باز خواهد گرديد. همه قرآن و اسلام در گرو اين آيه گذاشته شده بوده است. اگر محمد پيش از برگشتن به مکه فوت می کرد و يا هيچگاه پيروز نمی شد و نمی توانست وارد مکه بشود، در آنصورت همه دين وی می سوخت. چون برای پيروان وی روشن می شد که اگر اين قرآن حرف خدا می بود، خدا منطقاً می بايست می دانست که محمد به مکه برمی گردد يا نه.
و روشن است که کسيکه يک دينی درست می کند، اينقدر می فهمد که شايد فردا پس فردا فوت کند و هيچگاه به مکه برنگردد، و دروغ بودنِ وحی بودنِ قرآن برای مردم روشن می شود.
روشن است که اين آيه حرف کسی غير از خدا نمی تواند باشد.

موضوعات: معجزات پیش بینی ها در قرآن  لینک ثابت




 

 

من التواضع اءن ترضي بالمجلس دون المجلس و اءن تسلّم علي من تلقي و اءن تترك المراء و ان كنت محقّا و اءن لا تحب اءن تحمد علي التقوي ؛(1)
امام صادق عليه السلام فرمود: از جلمه كارهايي كه حاكي از تواضع است ، اين است كه راضي باشي در مجلس جايي بنشيني كه از جايگاه شايسته تو پست تر باشد.
ديگر آن كه با هر كس كه برخورد مي نمايي ، سلام كني و اين كه بحث خصومت انگير را - اگر چه حق با تو باشد - ترك گويي و اين كه نخواهي براي تقوي ، مورد تحسين و تمجيدت قرار دهند.
براي آنكه بدانيم اولياي گرامي اسلام به موازات توصيه هايي كه به پيروان خود در امر تواضع مي نمودند، خودشان عملا متواضع بودند و اين خلق پسنديده را نسبت به ديگران رعايت مي كردند. در اين جا به طور نمونه به چند مورد اشاره مي شود.
در اخلاق و رفتار رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آمده است :
و كان يكرم من يدخل عليه حتي ربما بسط ثوبه و يؤ ثر الداخل بالوسادة التي تحته …؛(2)
روش رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم اين بود كه هر كس بر وي وارد مي شد، او را اكرام مي نمود.
گاهي عباي خود را به جاي فرش زير قدمش مي گسترانيد و تشك كوچكي را كه روي آن نشسته بود، به شخص تازه وارد ايثار مي نمود.
دخل عليه صلي الله عليه و آله و سلم رجل المسجد و هو جالس وحده فتزحزح له صلي الله عليه و آله و سلم فقال الرجل في المكان سعة يا رسول الله ! فقال صلي الله عليه و آله و سلم ان حق المسلم علي المسلم اذا رآه يريد الجلوس اليه اءن يتزحزح له ؛(3)
مردي وارد مسجد شد و رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم تنها نشسته بود. به سوي پيامبر آمد. با نزديك شدن او حضرت جا به جا شد و تغيير محل داد.
مرد عرض كرد: مسجد وسيع است ، چرا حركت كرديد و مكان خود را ترك گفتيد؟
حضرت در پاسخ فرمود: ((حق مسلمان بر مسلمان اين است كه وقتي ببيند او قصد نشستن دارد، به احترام وي جا به جا شود و كنار برود.))
در واقع معناي كلام حضرت اين است كه براي تازه وارد حريم بگيرد و او را مورد تواضع و تكريم خود قرار دهد.(4)

1- الكافي ، ج 2، ص 123.
2- بحارالانوار، ج 16، ص 226.
3- بحارالانوار، ج 16، ص 240.
4- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 2، ص /120

 

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم