✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
مهدیم


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



زگيل‌
1- ضماد «سياه دانه» مفيد است.
2- «سير» را نرم بكوبيد، به صورت مشمع و ضماد روي زگيل و ميخچه بگذاريد و هرچند ساعت يك بار آن را عوض كنيد تا به‌كلي معدوم شوند.
3- يك حبه «سير» را نرم بپزيد. سپس آن را گرماگرم روي زگيل بگذاريد و با نوار يا پارچه نازكي آن را ببنديد. هر روزه چندين‌بار اين عمل را تجديد كنيد.
4- ضماد تركيبي از «تره» و «سماق» مفيد است.
5- ماليدن شيرابه «انجير»، زگيل را از بين مي‌برد.
6- ضماد برگ «گزنه» جهت قطع زگيل، مخصوصاً با «عسل» تجويز شده است.
7- جوشانده برگ و لفافه سبز ميوه «گردو» زگيل را از بين مي‌برد.
8- عصاره «ماميران» را جهت از بين بردن زگيل به كار مي‌برند.
9- نوع ترش «پرتقال» را با پوست و هسته در «سركه» خيس كنيد و بعد آن را له كرده روي زگيل بگذاريد.
10- خاكستر چوب «درخت بيد» با سرمه جهت زگيل تجويز شده است.
11- مالين خاكستر برگ، يا چوب درخت «نارون» با «سركه»، جهت افتادن انواع زگيل نافع مي‌باشد.
12- چون «راتيانج» را با «روغن كتان» مخلوط كرده، روي زگيل گوشتي و پينه بگذاريد، آن را از بين مي‌برد.
13- آب ريشه خام «شنگ» زگيل را از بين مي‌برد.
14- ضماد ريشه «ماردارو» با «سركه» جهت قطع زگيل نافع است.
15- ضماد دانه‌هاي «تخم كتان» با پوره و خاكستر جهت زگيل مفيد است.
16- چون ميوه «خرنوب» را دو پارچه كرده و يك پارچه را روي زگيل بچسبانيد، آن را از بين مي‌برد.
17- اگر «بادنجان» را بسوزانيد و خاكستر آن را با «سركه» خمير نماييد و به زگيل بماليد، زگيل كنده مي‌شود.
18- «شيره انجير»، «گل هميشه بهار» و «چوبك» مفيد مي‌باشند.

زگيل ميخي‌
اگر «تخم پنبه» را كوبيده، با كمي «زنجبيل» مخلوط كرده و پنبه را با آن آغشته كرده، فتيله سازيد و بعد يك سر آن را بر زگيل ميخي بسته و سر ديگر آن را آتش بزنيد به طوري كه گرمي و حرارتش به زگيل برسد، ولي نسوزاند و اين عمل را سه روز متوالي، روزي يك بار تكرار كنيد، زگيل افتاده و از بين مي‌رود.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت





1- خوردن «برگ پنج انگشت» ادرار را كم مي‌كند.
2- هسته‌ي دانه‌هاي «انگور» داراي تانن بوده، و قابض هستند. ادرار را كم مي‌نمايند.
3- داروهاي زير را پس از پاك و تميز كردن با آب، دم كنيد. پس از صاف كردن، آب آن را ميل نماييد. وزن و مقدار مصرف هر كدام بسته به سن و سال بيمار دارد در اين مورد با عطار فروشنده كه خبره است مشورت نماييد: «سپستان»، «پرسياوشان»، «برگ انواع توت»، «برگ سيب درختي»، «ريشه كاسني»، «برگ و ريشه گياه بابا آدم»، «گل خشك اسطوخودوس»، «گل گاوزبان»، «دارچين»، «زنجبيل»، «برگ زبان گنجشك»، «قهوه»، «زعفران»، «صبر زرد»، «ميوه درخت كاج»، «جوانه تاجريزي»، «دُم گيلاس» و «آلبالو».
4- «كاهو» با «آب ليمو» يا كمي «سركه»، «آب انگور»، «انار»، «گوجه فرنگي»، «ترب سياه»، «آلبالو»، «توت»، «گيلاس»، «خيار»، «كمپوت سيب»، «تره»، «پياز خام»، «هندوانه»، «خربزه»، «كنگر»، «كدو»، «هويج»، «انواع آلو»، «سير»، «ريحان»، «تخم خربزه»، «تخم گشنيز»، «تخم گرمك»، «تخم خيار»، «تخم خشخاش»، «خُرفه»، «انجير»، «شكر سرخ»، «طالبي»، «خاكشير»، «ناردان»، «عنّاب»، «قدومه»، «ترنجبين»، «زردچوبه» و «سياه دانه» مفيد مي‌باشند.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت





1- خوردن «برگ پنج انگشت» (فلفل بياباني) شهوت را كم مي‌كند.
2- خاصيت اصلي «سداب» كم كردن فشار شهوت است.
3- «برگ ضغيوس» (نوعي مارچوبه) شهوت را از بين مي‌برد.
4- دانه ميوه «تمر هندي»، جوهر مازو زياد دارد و خوردن مغز آن براي جوانان مجرد مفيد بوده و غليان شهوت آنان را كم مي‌كند.
5- يكي از خواص عجيب «شكوفه درخت بادام» اين است كه شهوت مردان را زياد و شهوت زنان را كم مي‌كند و اين به علّت داشتن هورمون مردانه است.
6- در برگ، ساقه و ريشه «رازيانه»، هورمون‌هاي گياهي، مخصوصاً هورمون زنانه زياد است. به‌اين جهت شهوت زنان را زياد و از التهاب شهوت مردان مي‌كاهد.
7- براي كاهش فشار شهوت، خوردن «انگور ياقوتي» با نان خوب است.
8- «زيره» مخلوط با «سركه»، «نشاسته»، «برگ پنج انگشت»، «سداب»، «برگ ضغيوس»، «مغز دانه تمبر هندي»، «انگور ياقوتي» و «ريواس» شهوت را كم مي‌كنند.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت





بسم الله الرحمن الرحیم
« زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می طلبید و می گویید:

« أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟ »
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما بوجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالا تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام می آیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسی مادرش را به کول می گرفت و به حرم می برد. چیزهای عجیبی را می دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ما شاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده ای داشت و می بایستی مورد عمل جراحی قرار می گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیها السلام را در خواب دید که به وی فرمود: « عده خوب می شود. احتیاج به عمل ندارد »! ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند : « از بعضی گریه ها ناراحت هستم »!
یکی از بزرگان میگوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می خوانند که گویی شاهنامه می خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سید الشهداء گریه کرده ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
« در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم واز عینک هم استفاده نکردم!
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد. « در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: « کربلا بودم »
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول اینکه حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می باشد.
درهمین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟
حرف آخر اینکه: عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.»
ماخذ : کتاب به سوی محبوب و کتاب برگی از دفتر آفتاب

مصاحبه صدا و سیما با آیت الله مصباح یزدى
موضوع: زندگى نامه حضرت آیت الله العظمى بهجت «زید عزه»

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت





لشگر های دوستان و دشمنان امام زمان عج الله فرجه الشریف

مهمترين لشكر هاي امام زمان در هنگامه ظهور عبارتند از:


1 -اولين لشكر امام زمان( لشكر خود امام زمان)


در كوفه با لشگر سفياني درگير مي شوند و اولين لشگر را براي جنگ با تركها ( عثماني احتمالا منظورشان است ) مي فرستند و خود حضرت بسوي شام براي جنگ با سفياني حركت مي كنند پس از آن به سوي قدس براي جنگ با يهوديان و روميان مي روند و از آنجا لشگريان خود را براي آزادي كشورهاي مختلف مي فرستند.
رنگ پرچم :سبز

2 - دومين لشكر امام زمان (لشگر خراساني )


خراساني يا سيد حسني است از شهر سمرقند خروج نموده و بسوي ري حركت مي كند و شعيب بن صالح تميمي به او ملحق شده و در شهر همدان و دينور با لشگر حكومتي مي جنگد و براي جنگ با سفياني عازم استخر مي شود و پس از آن به لشگر حضرت مهدي (عج) در كوفه مي پيوندد.
رنگ پرچم: سياه


3 – سومين لشكر امام زمان ( لشگر يماني )
او كه نامش حسن يا حسين است از يمن خروج مي كند و بر شهر صنعاء تسلط مي يابد و سپس بسوي مكه حركت نموده و خود را به لشگر آن حضرت مي رساند.
رنگ پرچم:سفيد


4- چهارمين لشكر امام زمان (لشگر هاشمي عراقي )
او از گيلان غرب بسمت عراق حركت مي نمايد و بسوي بصره رهسپار مي شود سپس براي ياري خراساني در جنگ با سفياني به استخر مي رود و حكومت خود را بر تمام سرزمينهاي خليج فارس گسترش مي دهد.
رنگ پرچم:آبي سير


5– پنجمين لشكر امام زمان ( لشگر اعرج كندي)
اعرج كندي از قسمت مراكش ( شمال آفريقا ) براي تصرف مصر خروج مي كند پس از آن براي تسلط بر قدس به آن سمت حركت ميكند ولي سفياني او را از بين مي برد.
رنگ پرچم: زرد


6- ششمين لشكر امام زمان ( لشكر حارث بن حرث)
حارث بن حرث از ياران امام زمان (عج) هم زمان با سيد خراساني قيام ميكند و از سمت خراسان با لشكر خود و به فرماندهي منصور عازم اصفهان شده پس از تسخير اصفهان رو به استخر ( شيراز كنوني) نهاده و آنجا را تصرف مي كند سپس با لشكر سيد هاشمي عراقي جمع شده و به طرف كوفه حركت مي كنند سپس با لشكريان سيد خراساني و شعيب بن صالح جهت نبرد با لشكريان سفياني روبه عراق حركت مي كنند.
رنگ پرچم :آبي روشن

مهمترين لشكر هاي دشمنان امام زمان در هنگام ظهور عبارتند از:


1-لشكر تركان ( عثماني)
روايات يادآور اين معناست كه نخستين جنگي را كه حضرت پس ازفتح عراق به آن اقدام مي كند جنگ با تركان است، كه آنها را شكست مي دهد.
و ظاهراً مقصود از تركان، روسها است كه بعد از جنگ جهاني با روميان يعني غربيها ضعيف و ناتوان مي شوند.
از ديگر احاديث مربوط به تركان ، حديثى است كه مى گويد دوبار شورش مى كنند.
اصل حديث از ابن حماد به نقل از مكحول است كه پيغمبر فرمود :
(تركان دو بار شورش مى كنند . يك بار كه آذربايجان را ويران مى كنند . بار دوم آن قدر پيش مى آيند كه اسبان شان را كنار ساحل فرات مى بندند .)
اما پس از آن تركى باقى نمى ماند
ارطاة نقل مى كند :
( سفيانى با تركان مى جنگد و شكست شان به دست مهدى (عج) است . نخستين پرچمى كه مهدى (عج) براى نبرد برمى افرازد ، براى نبرد با ترك هاست)
عبد الله بن عمرو نقل مى كند :
( يكى از ملاحم باقى مانده ، كه نبرد با تركان در جزيره است . )
ابن حماد چندين روايت مى آورد كه همگى با جنگ مغولان در سرزمين هاى اسلامى همخوان است ، و ظهور امام مهدى را پس از آن مى داند ، همچنين روايت ديگرى درباره نبرد امام در قرقيسيا با سفيانى و نبرد با تركان مى آورد ، اما بعيد است از نشانه هاى ظهور باشد .
به نقل از ابن مسعود گفته شده است :
(وقتى تركان و خزر به جزيره و آذربايجان بيايند و روميان به « عمق » و اطراف آنجا بروند ، مردى از قبيله قيس از اهالى قنسرين با روميان مى جنگد و سفيانى هم در عراق با اهالى شرق مى جنگد . هر ناحيه اى سرگرم نبرد با دشمن است . وقتى مهدى چهل روز بجنگد و كمكى به او نرسد ، با روميان ، به شرطى كه هيچ كدام به ديگرى خراجى نپردازد ، صلح مى كند )
حذيفه مى گويد :
(وقتى پيشقراولان ترك را ديديد كه به جزيره آمده اند ، با آنها بجنگيد تا شكست شان بدهيد ; اينها با اين كار ، حرمت آنجا را زير پا گذاشته اند . اين نبرد نشانه خروج غربيان و شكست پادشاهى آنان است . )
از اين گونه روايات زياد وارد شده است .
اما شايد مهم ترين روايت ، روايت عمار ياسر است كه مى گويد :
(دولت اهل بيتِ پيامبر نشانه هايى دارد . پس سرِ جاى خود بمانيد تا آن نشانه ها ظاهر شود ، از جمله : آمدن تركان كه هم پيمان مردى ضعيف اند ، كه دو سال پس از بيعت با وى ، بر كنار مى شود و تركان بر ضد روم با هم پيمان مى شوند .)
رنگ پرچم: قهوه اي


2- لشكرسلمي تكريتي ( شيصباني)
ظاهر اينست كه خرابي بصره به دست او خواهد شد، از طرف جنوب وارد بصرمي شود، گروهي از عربها و گروهي از زنجي ها را همراه مي برد و بصره را خراب مي كند.
محل خروج وى عراق است كه به آن زمين كوفان نيز گفته مى شود و يا اينكه در خود شهر كوفه است به هر حال خروج و يا انقلاب و يا حكومت او ناگهانى و غير منتظره است (مانند آب كه از زمين مى جوشد) او انسانى است طغيانگر و خونريز كه مؤ منان را به قتل مى رساند و ظاهرا معناى جمله (و نمايندگان شما را مى كشد)
عوف سلمي كه احتمالاً از نسل جعفر طيار است، بصره را با خاك يكسان مي كند و از عراق عبور كرده وارد دمشق مي شود و در مسجد شام به قتل ميرسد.
رنگ پرچم : بنفش


3-لشگر سفياني
لشگر سفياني ابتدا از وادي پابس در سرزمين شام خروج نموده و پنج شهر را اشغال مي نمايد . سپس به سمت رقه و قرقيب حركت نموده و از راه موصل وارد عراق مي شوند پس از آن شهرهاي تكريت - بغداد - كوفه - حي - بصره را پشت سرگذاشته و در شهر استخر با خراساني و هاشمي درگير مي شود در همين زمان پادشاهان حجاز از او براي جنگ با حضرت مهدي (عج) ياري مي طلبند و سفياني لشگري را به سوي مكه مي فرستد كه لشگر او پس از خروج از مدينه در زمين فرو مي رود.
سفياني از افرادي است كه چند ماه مانده به ظهور حضرت در ماه مبارك رجب همزمان با سيد يماني و سيد خراساني( در يك روز) از ناحيه شامات(كه شامل 5 منطقه است) خروج كرده و با تصرف سوريه و عراق لشگري را براي يافتن و قتل امام زمان(عج) به طرف مكه مي فرستد كه اين لشگر در بين راه مدينه ومكه در منطقه اي بنام ( بيداء) به زمين فرو رفته و نابود خواهند شد ، جنايتهاي سفياني در سوريه و مخصوصا در عراق وحشتناك است ، صدها هزار نفر از مردم بيگناه به دست او كشته خواهند شد تا اينكه توسط لشگر سيد خراساني كه از ايران قيام كرده و رهسپار عراق گرديده است ، شكست خورده و نابود مي گردد.
در روايات آمده است سفياني با حمايت صهيونيستها و غربي ها در سوريه(ويا اردن) كودتا مي كند و سپس يك گروه به نام بني كلب از او حمايت مي كنند ، بني كلب جماعتي هستند كه بخشي از آنها در ارتش اسرائيل ، بخشي در سوريه و بخشي در لبنان زندگي مي كنند.
رنگ پرچم :قرمز


4-لشكر ياجوج و ماجوج
ياجوج و ماجوج دو شخصيت يا امتي بوده‌اند كه ذوالقرنين در قرآن كريم از آنان با عنوان مفسد في الارض ياد كرده است. ماجراي اين دو در دوره بعد از ظهور و پس از جريان دجال، تكرار مي‌شود كه از حيث گستره و طرف‌هاي درگير و ديگر ويژگي‌ها كاملاً متفاوت با آن خواهد بود. بررسي ماجراي يأجوج و ماجوج مجال مفصلي مي‌طلبد و علاقه مندان مي‌توانند كتاب يأجوج و مأجوج نوشته شيخ توفيق حسن علويه را مطالعه نمايند. در اينجا به همين مقدار اكتفا مي‌شود كه فتنه اين دو نيز به دست امام عصر(ع) برچيده مي‌شود.
رنگ پرچم: نامشخص


5- لشكر غربيان و يهوديان
بنابر روايات متعددي كه ذيل آيات آغازين سوره بني‌اسراييل بيان شده دومين شكست جدي يهوديان در طول تاريخ به دست ياوران امام عصر(عج) خواهد بود. اين مطلب را در منابع اهل تسنن نيز مي‌توان يافت. براي نمونه:
(قيامت برپا نشود تا اينكه بين مسلمانان و يهوديان جنگي رخ دهد كه مسلمانان همه آنان را به هلاكت رسانند؛ به گونه‌اي كه اگر شخصي يهودي در پشت درخت يا صخره‌اي پنهان شود آن درخت و صخره به صدا در آمده و مي‌گويد:‌اي مسلمان، يك يهودي در پناه من مخفي شده، او را هلاك كن)
همان طور كه مشاهده مي‌شود اين جنگ متفاوت با جنگ‌هاي معمولي خواهد بود به نحوي كه نباتات و جمادات نيز به ياري ياران امام زمان(عج) خواهند آمد تا به ظلم‌ها و جنايات پايان ناپذير يهود خاتمه بخشند. با تسلط بر فلسطين و مناطق اطراف آن در اين مقطع، امام زمان(عج) بر منطقه خاورميانه مسلط مي‌شوند
درباره زمان آغاز و مدت اين نبرد در روايات مطلبي يافت نشد امّا با توجه به شواهد و قرائن مي‌توان آن را در ماه‌هاي آغازين پس از ظهور تصور كرد. زيرا ايشان در مدتي كمتر از سه ماه بر خاورميانه مسلط مي‌شوند و پيش از آن با صيحه جبرييل همگان با شخصيت حضرت مهدي(عج) و اهداف و برنامه‌هاي ايشان آشنا شده‌اند. از سويي امام(عج) از تمامي فرصت‌ها بهره مي‌برند و براي ابلاغ پيام جهاني خويش اقدام مي‌نمايند و از سوي ديگر در طول قرون متمادي و پيش از تولد امام زمان(عج) براي ممانعت از اقدامات عدالت گسترانه ايشان مترصد ظهور بوده‌اند. ظالمان كه حضرت مهدي(عج) را در هم شكننده تمام هيمنه خويش مي دانسته‌اند هرگز براي مخالفت و مبارزه با ايشان زمانه را از دست نخواهند داد. به خصوص كه مي‌دانند هر لحظه‌اي كه از ظهور بگذرد بر تعداد ياران و شيفتگان امام زمان(عج) افزوده خواهد شد. در برخي از روايات سرآغاز اين نبرد را پناه بردن بازمانده سپاه سفياني به غرب بيان شده است. ظاهرا در اين ماجرا غربيان حضرت مسيح(ع) را ميانجي خويش قرار مي‌دهند و قرارداد صلحي ميان دو طرف براي مدت هفت سال برقرار مي‌گردد.
غربيان تنها با گذشت نه ماه، دو يا سه سال (به اختلاف روايات) از عقد اين قرارداد صلح، آن را نقض مي‌كنند و با سپاهي متشكل از هشتاد پرچم(شايد كنايه از كشور باشد) و نزديك به يك ميليون سرباز به مسلمانان حمله ور مي‌شوند. به رغم حضور اين خيل سپاه جهاني در منطقه فلسطين، كه با همراهي برخي از اعراب با غربيان ادامه مي‌يابد به نفع مسلمانان و سپاه ظهور خاتمه مي‌يابد. متاسفانه به غلط برخي نبرد قرقيسيا را معادل اسلامي آرماگدون درنظر مي‌گيرند. با نگاه دقيقتر مي‌توان ادعا كرد غربيان با در نظر گرفتن نبرد نهايي امام عصر(عج) با روم و غرب داستان آرماگدون را ساخته‌اند يا در منابع آسماني تحريف ناشده‌اي كه به طور محرمانه و مخفيانه در اختيار دارند از اين نبرد اطلاع يافته‌اند و حقايق مربوط به آن را براي خويش تحريف كرده‌اند. مقايسه شباهت‌ها و تفاوت‌هاي اين دو نبرد مجال ديگري مي‌طلبد امّا به اجمال بايد اين دو را بسيار شبيه بدانيم.
رنگ پرچم : زرد رنگ


6- لشكر دجال
ماجراي دجال با اوصاف خاص او مطلبي است كه غالبا در منابع اهل سنت آمده است و در منابع شيعي معمولا به بيان كليات و مطالب اجمالي درباره اين موضوع اكتفا شده است. منابع مسيحيان نيز به وفور درباره دجال و اقدامات او سخن گفته‌اند تا جايي كه در حال حاضر، آنان به دنبال يافتن مصداق يا مصداق‌هاي آن هستند.در منابع مسيحيان، مسيح نبي(ع) را قاتل دجال معرفي كرده‌اند و در منابع اسلامي نيز گاه ايشان و گاه حضرت مهدي(عج) را كُشنده دجال بيان نموده‌اند. دجال شخصيت، جريان يا ابزاري است كه عده‌اي در در دوره آخرالزمان به خويشتن فريفته مي‌سازد و زمينه كفر و ناسپاسي جمعيت بسياري را فراهم مي‌آورد. به استناد رواياتي كه به دست ما رسيده اين ماجرا در دوره امام عصر(عج) خاتمه مي‌يابد و در دمشق، باب لد كشته مي‌شود.
رنگ پرچم : نفاق و دو رويي


7- لشكر شيطان
ابليس پس از آنكه در ماجراي خلقت حضرت آدم(ع) بر او سجده نكرد و از درگاه الهي رانده شد درصدد انتقام از اين مخلوق تازه خداوند بر آمد. او با توجه به معرفتي كه به خداوند داشت به عزت او قسم خورد كه به جز مخلَصان، ديگر اسنان‌ها را گمراه كند و براي همين امر از خداوند تا روز قيامت مهلت خواست. خداوند تا موعد مشخصي (يوم الوقت المعلوم) به او مهلت داد. در روايات متعددي كه ذيل اين آيه آمده، آن موعد مشخص را ظهور امام عصر(عج) بيان نموده‌اند. پس از ظهور امام عصر(عج) طي نبردي ابليس به همراه اعوان و انصار جني و انسي‌اش در برابر امام و يارانشان صف آرايي مي‌كنند. نتيجه اين نبرد نيز شكست شيطان و ياران اوست و در پايان اين جنگ، ابليس در مسجد كوفه به دست امام زمان(عج) كشته مي‌شود. از همين روست كه نوع مشكلات و آزارهايي كه دوستداران و پيروان و مبلغان امام عصر(عج) در دوره غيبت از شياطين جن و انس مي‌بينند به مراتب بيش از ديگران است. از اين مقطع به بعد ميزان سنجش افراد بر اساس نحوه برخورد با نفس اماره شان است؛ زيرا ديگر وسوسه كننده‌اي از بيرون وجود ندارد و افراد تنها از درون وسوسه را تجربه مي‌كنند.
رنگ پرچم: نامشخص

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت





اسامی فرماندهان لشکر امام زمان (عج)
در روایات نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاص و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان امام عصر (عج) به آنها نسبت داده شده است. در این نوشتار به برخی …
به گزارش ارگ نیوز به نقل ازجام نیوز، در روایات نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاص و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان امام عصر (عج) به آنها نسبت داده شده است.

نیروهای حضرت مهدی (عج) از ملیت های گوناگونی تشکیل شده اند و به هنگام قیام با شیوه خاصی فراخوان می شوند. در روایات نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاص و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان امام عصر (عج) به آنها نسبت داده شده است. در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می شود.

حضرت عیسی (ع)
امیرمومنان علی (ع) در خطبه ای می فرمایند: «آنگاه مهدی (عع) حضرت عیسی را به جانشینی خود، در عملیات تهاجمی علیه دجال بر می گزیند. عیسی (ع) برای یافتن و سرکوبی دجاّل حرکت می کند. دجال که همه جهان را در سلطه خود دارد و کشاورزی و نسل بشری را نابود کرده است، مردم را به خویش می خواند و هر کس او را بپذیرد مورد لطف قرار می گیرد و اگر خودداری ورزد، او را می کشد. سراسر جهان جز مکه، مدینه و بیت المقدس را در هم نوردیده است و همه فرزندان ناشمروع از شرق و غرب جهان پیرامونش گرد امده اند.

دجال به سوی حجاز حرکت می کند و عیسی (ع) در گردنه «هرشاه» به او می رسد و فریادی هولناک بر او می کشد و ضربه ای سخت بر او فرود می آورد و او را در شعله های آتش ذوب می کند، آن سان که سرب در آتش ذوب می شود.»

در ویژگی حضرت عیسی (ع) آمده است: او چنان ابهتی دارد که چون دشمن او را می بیند به یاد مرگ می افتد؛ چنان که گویی عیسی (ع) قصد جانش را کرده است.»

شعیب بن صالح (ع)
امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «سفیانی و صاحبان پرچم های سیاه با یک دیگر رودر رو می شوند در حالی که میان آنان جوانی از بنی هاشم است که در کف دست چپ او خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او شخصی از قبیله بنی تمیم به نام شعیب بن صالح است.»

اسماعیل فرزند امام صادق (ع) و عبدالله بن شریک
ابوخدیجه می گوید: امام صادق (ع) می فرمودند: «من از خدا خواستم که (فرزندم) اسماعیل را پس از من بر جای گذارد، ولی خداوند نخواست و درباره او مقام دیگری به من بخشید؛ وی نخستین کسی است که با ۱۰ نفر از یارانش ظهور می کند و عبدالله بن شریک یکی از آن ۱۰ نفر است که پرچمدار او است.»

عقیل و حارث
امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «… حضرت مهدی (عج) لشکر را حرکت می دهد تا انکه وارد عراق می شود؛ در حالی که سپاهیان، پیشاپیش و پشت سر او حرکت می کنند و فرمانده نیروهای پیشرو، مردی به نام عقیل است و فرماندهی سپاهیان پشت سر را مردی به نام حارث عهده دار است.»

جبیربن خابور
امام صادق (ع) از امیرمومنان علی (ع) نقل فرموده است: «این شخص –جبیر- در جبل الاهواز به همراه چهار هزار نفر –در حالی که سلاح ها را از نیام کشده اند- منتظرند تا قائم اهل بیت (ع) ما ظهور کند. انگاه این شخص همراه حضرت (ع) و در رکابش با دشمنان خواهد جنگید.»

مفضل بن عمر
امام صادق (ع) به مفضل فرمودند: «تو با چهل و چهار نفر دیگر با حضرت قائم (عج) خواهید بود. تو در سمت راست حضرت (ع) امر و نهی می کنی و مردم در آن زمان بهتر از امروز از تو اطاعت می کنند.

اصحاب کهف
امیرمومنان (ع) می فرمایند: «اصحاب کهف برای یاری مهدی (عج) خواهند بود.»

منابع:
الشیعه و الرجعه، ج ۱
بحارالانوار ج ۴۱ و ۵۳
ارشاد القلوب
نشانه هایی از دولت موعود

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 


ای چادر من …

ای دوست و همراه همیشگی من…

میدانی که چقدر در نظر من و خدا ارزشمندی و در نظر تعدادی ، چقدر کم ارزش و بی مقدار ؟

ای چادر من…

میدانی که با وجود تو چقدر احساس امنیت و آرامش میکنم ؟

میدانی که خداوند تو را به من هدیه داده ؟

میدانی که برای من نعمتی هستی بسیار ارزشمند ؟

میدانی که بعد از خدا ، تو حافظ من در مقابل بسیاری از آسیب ها هستی ؟

اما چادر من…

چشمانت را ببند. گوش هایت را بگیر. نبین ونشنو. اگر شنیدی ، باور نکن. بگذار بگویند. من میشنوم. من تحمل میکنم.
نمیخواهم در قیامت پیش خدایم گله و شکایت کنی .

نمیخواهم به خدایم بگویی که بد نگاهت کردند.

نمیخواهم بگویی که بد جلوه ات داده اند. تو با من هستی و من با تو و خدا با هردویمان.

ای چادر من …

نبین و نشنو که بعضی ها درباره ات چه میگویند.

نبین و نشنو که میگویند هرکه تو را دارد ، عقب مانده است و هرکه تو را دارد فرهنگش پایین است .


ای چادر من…


نگاه ها را من تحمل میکنم .

حر ف ها را من میشنوم .

ومن صبر میکنم و منتظر وعده ی خدایم می مانم.

ای چادر من…

تو برای من همانند بال هایی هستی برای پرواز ،

برای پرواز به سوی خدایم ” الله ” .

اما تو هیچگاه مانعم نبودی و مانعی هم برایم ایجاد نکردی ،
تنها در مواقعی مانعم بودی که میدانستی حرمت تو و صاحبت شکسته میشود.

و خوشحالم که چنین مانعی دارم.

ای چادر من…

ای دوست همیشگی من…

با وجود گرمای طاقت فرسای تابستان هم ،

تو همراهم باش .

با وجود تو و یاد خدا و یاد وعده اش ، نسیم بهشت ، طاقتم میدهد.

ای چادر من…

تو رابط میان من و خدایم هستی و تو اولین گام برای آشنا کردن من و خدایم بودی.

من به داشتن دوستی چون تو افتخار میکنم.

ای دوست من…

همیشه و همه جا…همراهم باش.

فقط نبین و نشنو

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




 

آقا اصلا دینو میذاریم کنار.. بیا اصلا این قرآنو میذاریم کنار..


حجاب یه مساله عقلیه… یعنی هر عقل سالمی میتونه قبول کنه


به یه خانم بگو: حاضری شوهرت 99% عشقش مال تو باشه 1% واسه یه زن دیگه ؟


کسی هست بگه من حاضرم ؟؟
پس همون طور که دوس داری شوهرت همه ی عشقش مال تو باشه جوری از خونه بیرون نرو
که عشق شوهر مردمو بدزدی … یه جور لباس نپوش آرایش نکن که 1% عشق یه مردو مال
خودت کنی …


موضوعات: حجاب  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم