✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
سعودیه و دستهای پنهان دیگر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 

پيشواي بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در سخنراني حساس خود در مسجد خيف ، سه مطلب لازم را خاطرنشان ساخت كه يكي از آنها ملازمت و هماهنگي با جماعت مسلمين است .
ثلاث لا يغلّ عليهن قلب امري ء مسلم اخلاص العمل لله و النصيحة لاءئمة المسلمين واللزوم لجماعتهم ؛(1)
سه چيز است كه بايد قلب هر مسلماني نسبت به آن خالي از غل و غش باشد:
اول : اخلاص عمل براي خدا.
دوم : خلوص نبوت نسبت به پيشوايان مسلمين .
سوم : ملازمت و هماهنگي با جمعيت مسلمين .
مطلب مهم در حديث رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم شناخت جماعت مسلماني است كه بايد حتما ملازمتشان را گزيد و با آنها همگام و همصدا بود.
امام صادق عليه السلام فرمود:
((از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم سوال شد كه جماعت امتش كيانند؟))
حضرت فرمود: ((جماعت امت من اهل حق هستند. اگر چه عددشان كم باشد.))
قيل لرسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ما جماعة اءمتك ؟
قال : من كان علي الحق و ان كانوا عشرة ؛(2)
به پيامبر گرامي عرض شد: ((كدامين مردم جماعت امت شما هستند؟))
در پاسخ فرمود: ((آنانكه بر حق هستند اگر چه عددشان ده نفر باشد.))
((سفيان ثوري)) مردي تحصيل كرده و حافظ احاديث بود. او مكرر به حضور امام صادق عليه السلام شرفياب شده و مطالبي را فراگرفته بود، اما در باطن نسبت به آن حضرت دلبستگي و علاقه نداشت .
مردي از قريش كه اهل مكه بود و دوستدار ائمه معصومين عليهم السلام مي گويد:
روزي سفيان ثوري به من گفت به منزل امام صادق عليه السلام برويم . من با او رفتم . درب منزل امام عليه السلام كه رسيديم ، ديديم حضرت بر مركب خود سوار شده و قصد رفتن دارد. سفيان عرض كرد: ((حديث خطبه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را كه در مسجد خيف براي مردم فرموده است به من بفرما!))
حضرت گفت : ((بگذار بروم از پي كاري كه دارم ، در مراجعت خواهم گفت .))
سفيان حضرت را به قرائت و بستگي با رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم قسم داد كه همين الان بگويد.
حضرت پياده شد، سفيان عرض كرد: ((بفرماييد براي من دوات و كاغذ بياورند تا آن را بنويسم .))
حضرت هم دستور داد كه كاغذ و قلم بياورند. آنگاه حضرت فرمود: ((بنويس !)) از اول تا آخر خطبه را بيان نمود و سفيان هم نوشت . آنگاه نوشته را به حضرت ارائه داد. سپس امام عليه السلام سوار شد و از پي كار خود رفت . من و سفيان با هم برگشتيم . بين راه از من خواست تا توقف كنيم و در حديث دقت نماييم . به او گفتم : ((قسم به خدا كه امام صادق عليه السلام تو را به چيزي ملزم نمود كه هرگز از آن رهايي نداري .))
فقال و اءيّ شي ء ذلك فقلت له ثلاث يغلّ عليهن قلب امري ء مسلم اخلاص العمل لله قد عرفناه و النصيحة لاءئمة المسلمين من هؤ لاء الائمة الذين يجب علينا نصيحتهم معاوية بن اءبي سفيان و يزيد بن معاوية و مروان بن الحكم و كلّ من لا تجوز شهادته عندنا و لا تجوز الصلاة خلفهم و قوله و اللزوم لجماعتهم فاءيّ الجماعة مرجي يقول من لم يصلّ و لم يصم و لم يغتسل من جنابة و هدم الكعبة و نكح اءمّه فهو علي ايمان جبرئيل و ميكائيل اءو قدريّ يقول لا يكون ما شاء الله عز و جل و يكون ما شاء ابليس اءو حروريّ يتبرّاء من علي بن اءبي طالب و شهد عليه بالكفر اءو جهميّ يقول انما هي معرفة الله وحده ليس الايمان شي ء غيرها قال ويحك و اءيّ شي ء يقولون فقلت يقولون ان علي بن اءبي طالب عليه السلام و الله الامام الذي يجب علينا نصيحته و لزوم جماعتهم اءهل بيته قال فاءخذ الكتاب فخرقه ثم قال لا تخبر بها اءحدا؛(3)
پرسيد: به چه چيز ملزمم نموده است ؟
گفتم : سه چيز است كه بايد قلب هر مسلمان از غل و غش در آنها خالي باشد:
اول : اخلاص عمل براي خدا، كه مي دانيم .
دوم : نصيحت نسبت به پيشوايان مسلمين و ائمه مسلمين كه نصيحت آنان بر ما واجب شده است .
حال منظور از اين پيشوايان چه كساني هستند؟ جواب داده شده كه اينان معاوية بن ابي سفيان ، يزيد بن معاويه ، مروان بن حكم و خلاصه آنهايي هستند كه شهادتشان مقبول نيست و نمي توان پشت سر آنان نماز خواند. و اين كه فرمود بايد ملازم جمعيت مسلمين بود، كدام جماعت ؟ منظور گروهي است كه مي گويند: ((كسي كه نماز نخواند، روزه نگيرد، غسل جنابت ننمايد، كعبه را خراب كند و با مادر خود بياميزد، با اين همه ناروايي ها، ايمانش همانند ايمان جبرئيل و ميكائيل است .))
يا گروه قدريه كه مي گويند: ((خواست خداوند معيار نيست ، بلكه معيار خواست ابليس است يا گروهي كه از علي عليه السلام تبري مي جويند و به كفر او شهادت مي دهند يا گروه جهنمي كه مي گويند معرفت فقط مخصوص خداست و ايمان چيزي جز آن نيست .))
سفيان ثوري از سخنان مرد قريشي سخت ناراحت شد و گفت : ((واي بر تو! شماها چه مي گوييد؟))
گفتم : ((ما مي گوييم علي بن ابي طالب عليه السلام امامي است كه مودت خالص او بر ما واجب است و بايد ملازم ائمه معصومين عليهم السلام كه جماعت اهل بيتند، باشيم .))
سفيان از شدت ناراحتي نوشته را گرفت و پاره كرد و به من گفت : ((اين جريان را براي كسي نقل ننمايم .))(4)

1- الكافي ، ج 2، ص 403.
2- ميزان الحكمه ، ج 2، ص 67.
3- الكافي ، ج 1، ص 404؛ تنقيح المقال ، ج 2، ص 37.
4- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 2، ص 223.

 

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




داستان عشق واقعی و نیایش با خدا

 

پس از انجام نماز عصر

او خودش را آرایش کرد

 

لباس زیبا و سفید مناسبش را پوشید و آماده جشن عروسی شد

 

سپس او صدای اذان مغرب را شنید و متوجه شد که باید وضو بگیرد …

و به مادرش گفت:

 

“مادر، من باید بروم وضو بگیرم و نماز مغرب را بخوانم “

 

مادرش شوکه شده بود

 

“آیا مغزت تکان خورده ؟

 

میهمانان برای دیدن تو در انتظارند ،! آرایشت را چه کار می کنی ؟

 

تمام آرایشت بوسیله آب شسته می شود ! “سپس او ادامه داد :

 

“من مادرتم و به تو دستور می دهم که در حال حاضر نماز نخوانی “

 

“اگر اکنون تو وضو بگیری ، من از تو عصبانی خواهم شد “

 

دخترش جواب داد:

 

بخدا سوگند ، من از اینجا بیرون نمی روم تا زمانی که نمازم را بخوانم !

مادر شما باید بدانید که هیچ نافرمانی آفریده ای، برای خالقش وجود ندارد !

 

مادرش گفت: ” میهمانان ما در مورد تو چه خواهند گفت

وقتی که بدون آرایش وارد مراسم عروسی شوی!؟

 

نمی خواهی در چشمانشان زیبا دیده شوی !

 

و آنها تو را مسخره می کنند! “

 

دختر با لبخند بر لبانش سوال کرد:

 

“آیا شما نگران هستید که من در چشم انسانهای مخلوق ، زیبا نخواهم بود ؟

 

در مورد آفریدگار من چطور!

 

من نگران هستم، زیرا اگر نماز اول وقت را از دست بدهم

در چشم خدا زیبا نخواهم بود ! “

 

او شروع کرد به وضو گرفتن ، و همه آرایش صورتش با آب پاک شد

 

اما وی اهمیتی نداد…

 

سپس او شروع به نماز کرد ، در آن لحظه او متمایل به پایین شد و به سجده رفت،

 

او متوجه نبود که آن آخرین (سجده) اوست !

 

بله! او در حال سجده درگذشت!

 

چه پایان عالی برای یک دختر مسلمان که در اطاعت از دستور پروردگار خود اصرار داشت!

 

سبحان الله!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرسش: نقش و واکنش ديگر اديان و ملل در ظهور حضرت چيست؟

پاسخ: در روايات نكته خاصي در اين زمينه مطرح نشده است. بلكه آنچه قابل برداشت است اينكه اكثر انسان‌ها با درك حقيقت ظهور، حضرت را پذيرا شده و اعلام پذيرش و حمايت مي‌كنند. ظهور حضرت عيسي(ع) در پذيرش حضرت مهدي(ع) توسط مسيحيان و حتي يهوديان بسيار مؤثر است.

هر چند انسان‌هاي دنيا طلب كه ظهور را مخالف منافع مادي و حيواني و دنيوي خود مي‌بينند در مقابل امام عصر(ع) قرار گرفته و به جنگ اقدام مي‌كنند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: ديدگاه ديگر اديان در مورد منجي چيست؟

پاسخ: با مطالعه در كتاب‌هاي اديان ديگر به خوبي روشن مي‌شود كه در همه آن، سخن مصلح و منجي در آخر الزمان مطرح شده است، و همه‌ اديان پيروان خود را به آمدن او بشارت داده و گفته‌اند: با آمدن او ظلم و تباهي از بين مي‌رود، مردم به سمت حقيقت و راستي هدايت شده و پذيرايي مي‌شوند. او حاكم خواهد شد و مردم را به دين واحد حقيقي ارشاد مي‌كند. عدالت و امنيت در جهان سايه مي‌آفكند. البته هر كدام از اينها منجي را فردي از دين خود مي‌دانند، ولي نقطه مشترك اين است كه او دعوت به حق و عمل به آن مي‌كند و مردم به دست او با حقيقت آشنا مي‌شوند. (ر.ك. ظهور حضرت مهدي(عج) از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، سيد اسدالله هاشمي شهيدي ـ اديان و مهدويت، محمد بهشتي، دادگستر جهان، ابراهيم اميني).

پرسش: فلسفه ظهور منجي در اديان مختلف چيست؟

پاسخ: حقيقت اصلي ظهور منجي در مذاهب يكي است. در همه اديان منجي و مصلح كسي است كه با ظهورش، مردم خسته از ظلم و بي عدالتي را از چنگال ظالمان نجات مي‌دهد و آرامش و امنيت را همراه با دين واحد و قانون زيبا، براي مردم به ارمغان مي‌آورد. در زمان او ديگر جايي براي زشتي و ظلم نيست.

پرسش: منجي اديان ديگر چه نام دارند ؟ اين منجي ها دنيوي است يا اخروي ؟ و بر نامه آنها چيست ؟ لطفا روايت هم بفرماييد

پاسخ: الف. حقيقت اصلي ظهور منجي در مذاهب يكي است. در همه اديان منجي و مصلح كسي است كه با ظهورش، مردم خسته از ظلم و بي عدالتي را از چنگال ظالمان نجات مي‌دهد و آرامش و امنيت را همراه با دين واحد و قانون زيبا، براي مردم به ارمغان مي‌آورد. در زمان او ديگر جايي براي زشتي و ظلم نيست.
بنابر اين ظهور منجي حادثه‌اي بزرگ مربوط به عالم دنيا مي‌باشد.
ب. در كتاب‌هاي مربوط به مذاهب به نام‌ها و القاب مختلفي بر مي‌خوريم مثلاً:
ـ در مذهب يهود: سرور ميكائيلي، عزير، منحاس، ماشيع؛
ـ در مذهب مسيحيت: مهميد آخر، مسيح، پسر انسان؛
ـ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛
ـ در مكتب هندوها: ويشنو، منصور، فرخنده؛
ـ در مكتب بودا: مايتريا، بوداي پنجم؛
ـ در مذهب اسلام: مهدي، قائم؛
ج. امام مهدي(ع) منجي عالم بشريت است. بايد توجه داشت منجي در همه مذاهب منجي بشريت است. او مي‌آيد تا عدالت را در همه‌ي جهان پياده كند و مردمان را تحت دين واحد گرد آورد. و چون هر مذهب و مكتب خود را بر حق مي‌داند لذا منجي جهان را از خود برمي‌شمارد.
ما مسلمانان كه دين اسلام را آخرين دين الهي مي‌دانيم معتقديم امام مهدي(ع) از فرزندان پيامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مي‌باشد كه با آمدنش عدالت فراگير شده و دين مقدس اسلام در سرتاسر جهان گسترش مي‌يابد. خداوند مي‌فرمايد: « هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(توبه، 33).
و پيامبر(ص) فرمود: مهدي از فرزندان من است خداوند به واسطه او جهان را پر از عدل و داد مي‌كند همانگونه كه پر از ظلم و جوب شده است.
گفتني است با توجه به روايات متعدد و معتبري كه از وجود مقدس پيامبر(ص) درباره ظهور امام مهدي(ع) صادر شده است، عموم مسلمانان ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ معتقد به ظهور آن بزرگوار هستند. حتي عموم اهل سنت همانند شيعه، ايشان را از فرزندان پيامبر و حضرت زهرا(س) مي‌دانند. البته تفاوت مهمي كه ميان شيعه و اهل تسنن است اينكه شيعه معتقد است: امام مهدي(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه در سامرا به دنيا آمده است. اما اهل تسنن معتقد به ولادت ايشان نيستند، بلكه مي‌گويند در آخر الزمان به دنيا مي‌آيد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چرا تمام اديان براي قيامت (آخر الزمان ) منتظر يک شخصي هستند ؟

پاسخ: بين ظهور منجي و قيامت ارتباطي نيست و شرط تحقق قيامت، ظهور منجي نمي‌باشد. اگر مراد شما اين است كه چرا در هر دين سخن از منجي شده است و اديان ظهور منجي را امري حتمي و قطعي مي‌دانند؟ بايد گفت: نياز به حضور يك مرد آسماني كه با كمك او بتوان حق را اجرا كرد، عدالت را برقرار نمود و در راه كمال گام برداشت يكي از نياز‌هاي فطري و حقيقي انسان است. خداوند نيز به اين نياز پاسخ مثبت داده است و انبياء و اوصيا را براي هدايت و راهبري مردم برگزيد و وعده داد كه سرانجام حجت من بر زمين مسلط خواهد شد و با اجراي دين و برقراري عدالت، نياز شما بر آورده مي‌شود. در اديان آسماني بر اساس نياز مردم و عنايت خدا سخن از منجي مطرح شده است.
اگر بين منجي و قيامت رابطه‌اي گفته شده است فقط به اين دليل است كه بگويند حتماً او خواهد آمد و بعد از ظهور او، هر زمان كه خداوند اراده كرد قيامت برپا خواهد شد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در مورد مادر امام مهدي توضيح دهيد چرا از ميان مسيحيان انتخاب شد؟

پاسخ: خداوند عالم به امور است ولي در اين رابطه توجه به چند نكته مناسب است:
الف. اينكه مادر امام زمان(عج) اهل كجا بوده است؛ به صورت دقيق براي ما روشن نيست. طبق يك نقل معروف، ايشان اهل روم بوده و نسب او به وصي حضرت عيسي(ع) مي‌رسد. طبق نقل ديگر اهل نوبه از شمال سودان بوده است. طبق برخي نقل‌ها ايشان كنيزي بودند كه در خانه حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكري(ع) تربيت شده بودند. بنابراين معلوم نيست واقعاً از ميان مسحيان بوده است.
ب. سنت خداوند بر اين است كه هركس شايستگي دارد، به مقامي مناسب و شايسته برسد، و در اين زمينه نسب و مكان دخالتي ندارد. اين كه يك دختر مسيحي به اين مقام برسد كه بتواند مادر امام باشد، نشانه آن است كه از نظر وجودي، داراي شايستگي بوده است و اينكه مسيحي زاده بوده است، عيبي ندارد.
ج. با توجه به اينكه عده بسياري از مردم جهان مسيحي هستند، اگر بدانند امام زمان(ع) با آنان ارتباط خوني و خويشاوندي دارد، شايد باعث شود راحت‌تر آن بزرگوار را بپذيرند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




امام موسی کاظم علیه السلام:
کسی که در امور زندگی خود با اهل معرفت مشورت کند،
چنانچه درست و صحیح عمل کرده باشد مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد
و اگر خطا و اشتباه کند، عذرش پذیرفته است.
***
از شوخی و مزاح بی‌جا برحذر باش
چرا که نور ایمان را از بین می‌برد
و جوانمردی و آبرو را سبک و بی‌اهمیت می‌گرداند.
***
نسبت به همنوع خود خیر و نیکی داشته باش
و سخن خوب و مفید بگو
و تابع بی‌تفاوت و بی‌مسئولیت مباش.
***
عالم و دانشمند را به خاطر علمش گرامی بدار و با او منازعه مکن
و به نادان اعتناء مکن، اما طردش مگردان، بلکه او را جذب کن و آنچه را نمی‌داند به او بیاموز.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بـزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در وجود تو نیستند که من آنها را بزدایم، بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

*
من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد
خدا گفت : نه
روح تو کامل است. بدن تو موقتی است

*


من از خدا خواستم به من صبر شکیبائی دهد
خدا گفت : نه
صبر و شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. صبر دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است

*
من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد
خدا گفت : نه
من به تو برکت می دهم ؛ خوشبختی به خودت بستگی دارد

*
من از خدا خواستم تا از دردها آزادم سازد
خدا گفت : نه
درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد

*
من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد
خدا گفت : نه
تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیــرایم تا میوه دهی

*
من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید
خدا گفت : نه
من به تو زندگی می بخشم تا تو از همه آن چیزها لذت ببری

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم