✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
سبک زندگی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



از امام صادق عليه السلام روايت شده است : صورت انسانيت همان راه مستقيم براي نيل به هر خير و خوبي است و همان صورت انساني پلي است كشيده شده بين بهشت و دوزخ .(1)
بنابر حديث امام صادق عليه السلام كسي كه مي گويد: اهدنا الصراط المستقيم مقصودش اين است كه : ((بار الها! مرا از حمايت و رحمت وسيع خود برخوردار فرما و موفقم بدار كه همواره اعمالم و اخلاقم انساني باشد و از طريق انسانيت منحرف نشوم و به خلق و خوي حيوانات و درندگان نگرايم كه بر اثر آن گرايش ، صورت انساني از كفم برود و رخسار حيوانات و درندگان به خود بگيرم .))
با توجه به اين حديث معلوم مي شود كه حيوانات و درندگان انسان نما در اين جهان بسيارند و اولياي الهي با چشم واقع بين خود آنان را مشاهده مي كنند و گاهي اجازه مي دهند كه ديگران نيز آنها را با چهره غيرانساني ببينند.
امام سجاد عليه السلام به مكه ، مشرف شده بود. در عرفات ، مردم بسياري گرد هم آمده بودند. حضرت از ((زهري)) پرسيد: به نظرت عدد اين ها چقدر است ؟
او عدد زيادي را حدس زد و گفت : اين همه براي اداي فريضه حج آمده اند.
امام عليه السلام فرمود:
يا زهريّ ما اءكثر الضجيج و اءقلّ الحجيج ؛(2)
((چقدر هياهو و فرياد زياد است و حج كننده كم !))
زهري از سخن امام عليه السلام به شگفت آمد. حضرت فرمود:
يا زهريّ اءدن لي وجهك فاءدناه اليه فمسح بيده وجهه ثم قال : النظر فنظر الي الناس قال الزهريّ: فراءيت اءولئك الخلق كلهم قردة لا اءري فيهم انسانا الا في كل عشرة آلاف واحدا من الناس ؛
امام عليه السلام به زهري فرمود:
((صورتت را نزديك من بياور.)) نزديك آورد. امام عليه السلام دستي به صورتش كشيد. سپس فرمود:
((نگاه كن !)) زهري به مردم نظر افكند. مي گويد: مردم را به صورت ميمون ديدم . مگر عده قليلي از آنان را!
اين عده كه در عرفات بودند، به ظاهر در صف مسلمين قرار داشتند و صراط مستقيم اسلام را مي پيمودند، اما فاقد اخلاق سالم و سجاياي انساني بودند، از اين رو صورت انساني نداشتند. موقعي كه امام ، پرده طبيعت را عقب زد و چشم زهري را واقع بين ساخت ، حقيقت امر آشكار گرديد و شكل واقعي آنان مشهود شد.(3)

1- تفسير صافي ، ص 20.
2- مستدرك الوسايل ، ج 10، ص 40.
3- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 251.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




 

عبدالله جعفر از افراد كريم النفس و بزرگوار عصر خود بود. او در ايام زندگي خويش خدمات بزرگي نسبت به افراد تهيدست و آبرومند انجام داد. او به اندازه اي در بذل و بخشش كوشا و بلندنظر بود كه بعضي از افراد، وي را در اين كار ملامت مي كردند و به او مي گفتند كه تو در احسان به ديگران راه افراط در پيش گرفته اي .
روزي براي سركشي به باغي كه داشت با بعضي از كسان خود راه سفر در پيش گرفت . نيمه راه در هواي گرم به نخلستان سرسبز و خرم رسيد. تصميم گرفت چند ساعتي در آن باغ استراحت نمايد. غلام سياهي باغبان آن باغ بود. با اجازه غلام وارد باغ شد. كسان او وسايل استراحت او را در نقطه مناسبي فراهم آوردند.
ظهر شد غلام بسته اي را در نزديكي جعفر آورد و روي زمين نشست و آن را گشود. جعفر ديد سه قرص نان در آن است . هنوز غلام لقمه اي نخورده بود كه سگي وارد باغ شد، مقابل غلام آمد. گرسنه بود و از غلام درخواست غذا داشت . او يكي از قرص هاي نان را به سويش انداخت و سگ گرسنه با حرص آن را در هوا گرفت و بلعيد و دوباره متوجه غلام و سفره نانش شد. او قرص دوم و سپس قرص سوم را نزد سگ انداخت و سفره خالي را بدون اين كه خودش غذا خورده باشد، برچيد.
عبدالله كه ناظر جريان بود، از غلام پرسيد: ((جيره غذايي تو در روز چقدر است ؟))
او جواب داد: ((همين سه قرص نان كه ديدي .))
گفت : ((پس چرا اين سگ را بر خود مقدم داشتي و تمام غذاي شبانه روزت را به او خوراندي ؟))
غلام در پاسخ گفت : ((آبادي ما سگ ندارد، مي دانستم اين حيوان از راه دور به اين جا آمده و سخت گرسنه است و براي من رد كردن و محروم ساختن چنين حيواني گران و سنگين بود.))
عبدالله از اين عمل بسيار تعجب كرد و گفت : ((پس به خودت چه خواهي كرد؟))
جواب داد: ((امروز را به گرسنگي مي گذرانم تا فردا سه قرص نان را برايم بياورند.))
جوانمردي و بزرگواري آن غلام سياه مايه شگفتي عبدالله جعفر شد و با خود مي گفت : ((مردم مرا ملامت مي كنند كه در احسان به ديگران تندروي مي كني ، در حاليكه اين غلام از من به مراتب در احسان و بزرگواري پيش تر و مقدم تر است .))
عبدالله سخت تحت تاءثير بزرگواري غلام سياه قرار گرفت . مصمم شد او را در اين راه تشويق نمايد. از غلام پرسيد: ((صاحب باغ كيست ؟))
او پاسخ داد: ((فلاني كه در روستا منزل دارد.))
گفت : ((تو مملوكي يا آزادي ؟))
گفت : ((من مملوك صاحب باغم .))
او را فرستاد كه صاحب باغ را بياورد. وقتي صاحب باغ آمد، عبدالله از او درخواست نمود كه با با تمام لوازمش و همچنين غلام سياه را به او بفروشد.
مرد خواسته عبدالله جعفر را اجابت نمود و باغ و غلام را به عبدالله فروخت و بعد عبدالله ، غلام را در راه خدا آزاد كرد و باغ را هم به او بخشيد. جالب آن كه وقتي باغ را به غلام بخشيد، غلام بلندهمت گفت :
ان كان هذا لي فهو في سبيل الله ؛(1)
((اگر اين باغ متعلق به من شده است ، آن را در راه خدا و براي رفاه و استفاده مردم قرار دادم .))
بزرگواري و كرامت نفس ، نشانه تعالي معنوي و تكامل روحاني انسان است . در پرتوي مكارم اخلاق ، آدمي از قيود پست و حيواني رهايي مي يابد و بر غرايز و تمايلات نفساني خويش مسلط مي شود، دگردوستي و حس فداكاري در نهادش بيدار مي گردد، انسان بالفعل مي شود و از كمالاتي كه لايق مقام انسان است ، برخوردار خواهد شد.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم براي آن كه پيروان خود را به راه مكارم اخلاق سوق دهد و آنان را با صفات انساني تربيت نمايد، بر منبر و محضر در سفر و حضر و خلاصه در هر موضع مناسب از فرصت استفاده مي نمود و وظايف آنان را خاطرنشان مي ساخت و بر اثر مساعي پي گير آن حضرت تحول عظيمي در جامعه پديد آمد و عده زيادي از مسلمانان ، مدارج تعالي و تكامل را پيمودند، به فضايل انساني نايل آمدند كه بعضي از آنان مانند عبدالله جعفر در تاريخ اسلام شناخته شده و معروفند و برخي مانند آن غلام سياه ناشناخته و گمنام اند.(2)

1- المستطرف ، ج 1، ص 159.
2- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 309.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




 

راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی


هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی

 


بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی


از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی


هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی


چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

 

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت





راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی


هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی


بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی


از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی


هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی


چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت





راهی به خدا دارد خلوتـگه تنـهایی
آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی


هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیدم
تو پرده نشینی و من هـرزه ی هر جایی


بیدار تو تا بـــــودم رویای تو می دیدم
بیدار کن از خوابم ای شاهد رویایی


از چشم تو می خیزد هنگامه ی سر مستی
وز زلف تو می زایـد انگیزه ی شیدایی


هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشید
مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی


چشمی که تماشاگر در حسن تو باشد نیست
در عشق نمی گنجد این حسن تماشـایی

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




پرسش: کدام علامت واقع شده است ؟

پاسخ: الف. اين سؤال زماني قابل پاسخ دادن است كه ما تطبيق را بپذيريم. مراد از تطبيق آن است كه علامتي را با حادثه خارجي تطبيق داده و بگوييم اين حادثه همان نشانه گفته شده در روايات است. اما بايد توجه داشت كه اولا ما از لحاظ علم محدود مي‌باشيم، و نمي‌دانيم كه آيا واقعاً اين حادثه، همان نشانه است يا خير، و ثانيا بعضي از علامت‌ها داراي سند معتبر و قابل قبولي نيست تا خود نشانه را بپذيريم و بخواهيم از وقوع آن سخن بگوييم.
بله، اگر قراين و شواهد قطعي وجود داشته باشد، مي‌توان گفت نشانه‌اي از نشانه‌ها واقع شده است. و اين بسيار مشكل است. البته، بايد توجه داشت كه شباهت حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد مي‌كند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در فرد منتظر ايجاد مي‌كند.
ب. اگر مراد شما چگونگي قيام است بايد گفت هنگامه قيام:
همه مى‏خواهند بدانند كه در جريان قيام جهانى امام مهدى‏عليه‏السلام چه حوادثى روى مى‏دهد، حركت امام از كجا و چگونه آغاز مى‏شود، شيوه برخورد امام با گروه‏هاى مخالف چگونه است و بالآخره چگونه آن حضرت بر تمامى جهان غلبه خواهد كرد و رشته امور جهان را به دست خواهد گرفت اينها و سؤالات ديگرى مانند اينها فكر و انديشه هر انسانِ مشتاق ظهور را به خود مشغول مى‏كند. ولى واقعيت اين است كه سخن گفتن درباره حوادث مربوط به قيام آخرين اميد بشريت كارى بسيار مشكل است؛ چون گزارش دادن از آينده و اتفآقاتى است كه هنوز واقع نشده است و به طور طبيعى نمى‏توان اطلاع دقيقى از آن رويدادها داشت.
بنابراين آنچه در اين بخش مى‏آوريم حوادث و رخدادهاى روزگار ظهور امام مهدى‏عليه‏السلام است كه برابر روايات در كتاب‏هاى متعدد نقل گرديده است و تنها مى‏تواند دور نمايى كلّى از رويدادهاى ايام ظهور را پيش روى خوانندگان ترسيم كند.
چگونگى قيام:
وقتى ظلم و تباهى چهره عالم را سياه و ظلمانى كرده است و آنگاه كه ستمگران گستره زمين را جولانگه بدى‏ها و نامردى‏ها ساخته‏اند و مظلومان جهان، دستهاى يارى خواهى را به آسمان گشوده‏اند؛ ناگهان ندايى آسمانى، سياهى شب را مى‏درد و در ماه خدا، رمضان، ظهور موعود بزرگ را بشارت مى‏دهد(غيبت نعمانى، باب 14، ح 17.)، قلب‏ها به تپش مى‏افتد و چشم‏ها خيره مى‏گردد! شب پرستان، مضطرب و هراسان از طلوع صبح ايمان، در پى راه چاره‏اى هستند و منتظران مهدى‏عليه‏السلام از هر كسى سراغ كوى يار مى‏گيرند و براى ديدار او و حضور در زمره ياوران او سر از پا نمى‏شناسند.
در آن زمان، سفيانى كه بر منطقه وسيعى مانند سوريه، اردن و عراق سلطه دارد سپاهى را تجهيز مى‏كند تا با امام مقابله كند. لشگر سفيانى كه در مسير مكّه به تعقيب امام پرداخته است در محلى به نام بيداء به كام زمين مى‏رود و نابود مى‏گردد.( بحارالانوار، ج 53، ص 10.)
پس از شهادت نفس زكيّه به فاصله كوتاهى، امام مهدى‏عليه‏السلام در سيماى مردى جوان در مسجدالحرام ظهور مى‏كند در حالى كه پيراهن مبارك پيامبرصلى الله وعليه وآله را بر تن دارد و پرچم پيامبر را به دست گرفته است. او به ديوار كعبه تكيه مى‏زند و در بين ركن و مقام سرود ظهور را زمزمه مى‏كند و پس از حمد و ثناى الهى و درود و سلام بر پيامبر و خاندان او مى‏فرمايد:اى مردم ما از خداى توانا يارى مى‏طلبيم و نيز هر كس از جهانيان را كه به نداى ما پاسخ دهد به ياورى مى‏خوانيم.
آنگاه خود و خاندانش را معرفى مى‏كند و ندا مى‏دهد: “فَاللّه اللّه فينا لاتَخْذُلُونا وَانْصُرُونا يَنْصُرْكُمُ اللّهُ تَعالى".
درباره رعايت حقوق ما، خدا را در نظر بگيريد. ما را [در ميدان عدالت گسترى و ستم ستيزى] تنها نگذاريد و ياريمان كنيد كه خدا شما را يارى خواهد كرد.
پس از پايان گرفتن سخنان امام، آسمانيان بر زمينيان سبقت مى‏گيرند و گروه گروه فرود مى‏آيند و با امام بيعت مى‏كنند در حالى كه پيشاپيش آنها فرشته وحى، جبرئيل با امام دست همراهى مى‏دهد. آنگاه 313 ستاره زمينى كه از نقاط مختلف عالم به سرزمين وحى آمده‏اند بر گرد خورشيد تابناك امامت حلقه زده و پيمان وفا دارى مى‏بندند و اين جريان سبز جارى است تا آنكه ده هزار سرباز جان بر كف در اردوگاه امام‏عليه‏السلام حضور مى‏يابند و با آن فرزند پيامبرصلى الله وعليه وآله بيعت مى‏كنند.( غيبت نعمانى، باب 14، ح 67.)
امام‏عليه‏السلام با خيل ياوران، پرچم قيام را برافراشته و به سرعت بر مكه و اطراف آن مسلط مى‏شوند و سرزمين پيامبر را از وجود نااهلان، پاك مى‏كنند. آنگاه راهى مدينه مى‏شود تا سايه عدالت و مهر را بر آن بگستراند و سركشان شهر را بر جاى خود بنشاند. سپس عازم عراق گشته و شهر كوفه را به عنوان مركز حكومت جهانى برمى‏گزيند و از آنجا به مديريّت قيام مى‏پردازد و براى دعوت جهانيان به اسلام و زندگى در پرتو قوانين قرآن و در هم كوبيدن بساط ظلم و ستم، ياران و سپاهيان نور را به نقاط مختلف عالم گسيل مى‏دارد.
امام‏عليه‏السلام يك به يك سنگرهاى كليدى جهان را فتح مى‏كند زيرا كه علاوه بر يارانِ وفادار و مؤمن، از امداد فرشتگان الهى نيز برخوردار است و مانند پيامبر اسلام‏صلى الله وعليه وآله از لشگر رعب و وحشت مدد مى‏گيرد و خداوند توانا چنان ترسى از او و يارانش در دل‏هاى دشمنان مى‏افكند كه هيچ قدرتى را توان رويارويى با آن حضرت نيست.
امام باقرعليه‏السلام فرمود:
قائم از ما به وسيله رُعب (وحشت در دل دشمنان) يارى مى‏شود.( كمال‏الدين، ج 1، باب 32، ح 16، ص 603.)
گفتنى است يكى از نقاط جهان كه به وسيله سپاه امام فتح مى‏شود بيت‏المقدس است( روزگار رهايى، ج 1، ص 554)و پس از آن واقعه بسيار مباركى اتفاق مى‏افتد كه در جريان قيام و انقلاب امام مهدى سرنوشت ساز است و جبهه آن حضرت را تقويت مى‏كند و آن فرود آمدن حضرت عيسى‏عليه‏السلام از آسمان است. حضرت مسيح‏عليه‏السلام كه به فرموده قرآن زنده است و در آسمان‏ها به سر مى‏برد به زمين مى‏آيد و پشت سر امام مهدى‏عليه‏السلام به نماز مى‏ايستد و بدين وسيله فضيلت و برترى پيشواى دوازدهم شيعيان را بر خود و پيروى خود را از امام مهدى‏عليه‏السلام به همگان اعلام مى‏كند.
پيامبر اسلام‏صلى الله وعليه وآله فرمود: سوگند به آن كس كه مرا به حق برانگيخت در حالى كه بشارت دهنده مردمان باشم، اگر از عمر دنيا نمانده باشد مگر يك روز، خداوند آن روز را چنان طولانى مى‏كند تا فرزندم مهدى‏عليه‏السلام در آن قيام كند، پس از آن عيسى بن مريم‏عليه‏السلام فرود مى‏آيد و پشت سر مهدى‏عليه‏السلام نماز مى‏خواند.( بحارالانوار، ج 51، ص 71.)
به دنبال اين اقدام حضرت عيسى‏عليه‏السلام بسيارى از مسيحيان كه جمعيت فراوانى از جهان را تشكيل مى‏دهند به آخرين ذخيره الهى و پيشواى شيعيان، ايمان مى‏آورند. گويى خداوند، عيسى‏عليه‏السلام را براى چنان روزى حفظ كرده است تا چراغ هدايتى براى حق طلبان باشد.
البتّه ظهور معجزات به دستِ هدايتگر حضرت مهدى‏عليه‏السلام و طرح مباحث فكرى براى راهنمايى بشريّت از برنامه‏هاى انقلاب بزرگ مهدوى است كه راه را براى هدايت مردم باز مى‏كند.
در همين راستا، امام، الواح تورات تحريف نشده - كتاب مقدس يهود - را كه در نقاط خاصى از دنيا دفن شده است خارج مى‏كند( روزگار رهايى، ج 1، ص 522) و يهوديان كه نشانه‏هاى امامت او را در الواح مى‏بينند، به آن حضرت ايمان مى‏آورند. و پيروان اديان ديگر نيز با مشاهده اين تحول بزرگ و نيز شنيدن پيام حق امام و ديدن معجزات از آن حضرت، گروه گروه به آن حضرت مى‏پيوندند و اينگونه است كه وعده حتمى پروردگار محقّق مى‏گردد و اسلام عزيز همه عالم را زير پرچم خود مى‏گيرد.
هُوَالَّذِى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ‏الْحَقِّ لِيَظْهِرَهُ عَلَى‏الدّينِ كُلِّه وَلَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.(سوره توبه، آيه 33.)
و او خدايى است كه پيامبرش را با (دلائل) هدايت و دين حق فرستاد تا (سرانجام) آن را بر همه دين‏ها غالب گرداند اگرچه كافران را خوش نيايد.
با توجه به تصويرى كه ترسيم شد تنها قلدران و ظالمان مى‏مانند كه حاضر به تسليم شدن در برابر حق و حقيقت نيستند و اين عده در مقابل جريان غالب و اكثريت مؤمنان تاب مقاومت ندارند و با شمشير عدالت مهدى‏عليه‏السلام به كيفر اعمال ننگين خود خواهند رسيد و زمين و اهل آن براى هميشه از شرّ و فساد آنها ايمن خواهد شد.
و اگر مراد شما سيماي دوران ظهور است بايد گفت:
مقدمه: هدف از آفرينش مجموعه بزرگ هستي، كمال و نزديكي هر چه بيشتر انسان‌ به منبع همه كمالات يعني خداوند مي‌باشد و نيل به اين آرمان بزرگ نيازمند ابزار و وسايلي است كه حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) در پي فراهم آوردن اسباب تقرب به سوي خداوند متعال و برداشتن موانع از اين مسير است.
و با توجه به اينكه انسان موجودي است تركيب يافته از جسم و جان، بنابراين رسيدن به كمال لازمه، همان عدالت است كه ضامن سلامت رشد انسان در سير مادي و معنوي است و اهداف حكومت حضرت مهدي(ع) نيز در دو محور رشد معنوي و اجراي عدالت و گسترش آن قابل طرح است.
امام حسين(ع) مي‌فرمايند: اگر از دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را طولاني كند تا مردي از فرزندان من قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند پس از آنكه از ستم آكنده شده باشد. اين چنين از پيامبر اكرم(ص) شنيدم.
امام كاظم(ع) در تفسير آيه شريفه: ” اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ"(حديد/17) فرموده‌اند: مقصود اين نيست كه زمين را از باران زنده مي‌كند بلكه خداوند مرداني را بر مي‌انگيزد كه عدالت را زنده مي‌كنند پس به سبب جان گرفتن عدل در جامعه، زمين زنده مي‌شود.
اما با توجه به روايات فراواني كه درباره دوران حكومت حضرت مهدي(ع) موجود است، برنامه‌هاي حكومتي حضرت را در سه محور مي‌توان خلاصه كرد:
1. برنامه فرهنگي 2. برنامه اقتصادي؛ 3. برنامه‌هاي اجتماعي.
1. برنامه فرهنگي:
در انجام برنامه فرهنگي، مهمترين محوري اين برنامه عبارتند از:
الف. احياي كتاب و سنت:
امام علي(ع) مي‌فرمايند: در روزگاري كه هواي نفس حكومت مي‌كند(امام مهدي(ع) ظهور مي‌كند) و هدايت و رستگاري را جايگزين هواي نفس مي‌سازد و در عصري كه نظر اشخاص بر قرآن مقدم شده، افكار را متوجه قرآن مي‌گرداند و آن را حاكم بر جامعه مي‌سازد.
ب. گسترش معرفت و اخلاق:
امام باقر(ع) مي‌فرمايد: زماني كه قائم ما قيام مي‌كند دست خود را بر سر بندگان خواهد نهاد و عقل‌هاي ايشان را جمع كرده و اخلاق آنها را به كمال خواهد رساند.
ج. رشد دانش بشر به طور چشمگير و بي سابقه:
امام باقر(ع) فرموده‌اند: در زمان امام مهدي(ع) به شما حكمت و دانش داده مي‌شود تا آن جا كه زن در درون خانه‌اش مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر قضاوت(رفتار) مي‌كند.
مي‌دانيم كه رفتار صحيح ريشه در علم و دانش گسترده دارد كه اين روايت شريف حكايت از آگاهي و شناخت عميق از آيات قرآن و روايات اهلبيت(ع) دارد.
د. مبارزه با بدعت‌ها:
بدعت به معناي داخل كردن انديشه و آراي شخصي در دين و دينداري است. آنچه از تمايلات شخصي و هواهاي نفساني وارد دين شده، حضرت مهدي(ع) با آن مبارزه مي‌كنند.
امام باقر(ع) مي‌فرمايند: هيچ بدعتي را وا نگذارد مگر اينكه آن را از ريشه بركند و از هيچ سنتي (پيامبر) نمي‌گذرد مگر اينكه آن را برپا خواهد داشت.
2. برنامه‌هاي اقتصادي:
برنامه‌هاي اقتصادي در حكومت حضرت مهدي(ع) به صورت مطلوبي تدوين شده تا اولا امر توليد سامان يابد و از منابع طبيعي بهره برداي شود و ثانيا ثروت بدست آمده به شكل عادلانه بين همه طبقات توزيع گردد.
موارد اقتصادي دوران حاكميت حضرت:
الف. بهره‌وري از منابع طبيعي:
در زمان حضرت مهدي(ع) و به بركت حكومت ايشان آسمان سخاوتمندانه مي‌بارد و زمين بي دريغ ثمر مي‌دهد.
امام علي(ع) فرمودند: و چون قائم ما قيام كند آسمان باران مي‌ريزد و زمين گياه بيرون مي‌آورد.
امام باقر(ع) فرمودند: تمام گنج‌هاي زمين براي او آشكار مي‌گردد.
ب. توزيع عادلانه ثروت:
از عوامل اقتصاد بيمار، انباشته شدن ثروت در نزد گروه خاصي است. در دوران حكومت عدل مهدوي اموال و ثروت بيت المال به طور مساوي بين مردم تقسيم مي‌شود. امام باقر(ع) مي‌فرمايند: وقتي قائم خاندان پيامبر قيام كند،(اموال را) به طور مساوي تقسيم مي‌كند و در ميان خلق به عدالت رفتار مي‌كند.
و همچنين فرمودند: امام مهدي(ع) ميان مردم به مساوات رفتار مي‌كند به گونه‌اي كه كسي پيدا نشود كه نيازمند زكات باشد.
ج. عمران و آبادي:
در حكومت حضرت مهدي(ع) توليد و توزيع به گونه‌اي ساماندهي مي‌شود كه همه جا به نعمت و آباداني مي‌رسد.
امام باقر(ع) مي‌فرمايند: در تمام زمين هيچ ويرانه‌اي نمي‌ماند جز اينكه آباد مي‌گردد.
3. برنامه‌هاي اجتماعي:
در حكومت عدالت گستر حضرت مهدي(ع) برنامه‌هايي بر اساس تعاليم قرآن و عترت(ع) اجرا مي‌شود كه به سبب اجراي آنها محيط زندگي زمينه‌اي براي رشد و تعالي افراد خواهد بود. در اين زمينه روايات فراواني رسيده است. كه به پاره‌اي از آنها اشاره مي‌كنيم.
الف. احياء و گسترش امر به معروف و نهي از منكر:
در حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) فريضه بزرگ امر به معروف و نهي از منكر به صورت گسترده به اجرا گذاشته خواهد شد.
امام باقر(ع) مي‌فرمايند: مهدي(ع) و ياران او، امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند.
ب. مبارزه با فساد و رذائل اخلاقي:
حضرت مهدي(ع) در عمل به مبارزه با فساد و تباهي و زشتي مي‌پردازد، چنانچه در دعاي شريف ندبه مي‌خوانيم: “اين قاطع حبائل الكذب و الافتراء اين طامس آثار الزيغ و الاهواء …؛ كجاست آن كه ريسمان‌هاي دروغ و افتراء را ريشه كن خواهد كرد. كجاست آن كه آثار گمراهي و هواي و هوس را نابود خواهد ساخت".
ج. عدالت قضايي:
اوست كه قسط و عدل را در سطح جامعه حاكم مي‌كند و همه عالم را پر از عدالت و دادگري مي‌كند.
امام رضا(ع) فرمودند: وقتي او قيام كند زمين به نور پروردگارش روشن گردد و آن حضرت ترازوي عدالت را در ميان خلق نهد. پس (چنان عدالت را جاري كند كه) هيچ كس بر ديگري ظلم و ستم روا ندارد.
مناسب است در پايان به يكي از تحولات چشمگير زمان حضرت مهدي(ع) كه همانا بهداشت طبيعت و بهداشت روان است اشاره‌اي گذرا داشته باشيم. زيرا يكي از مشكلات جامعه بيش از ظهور امام زمان(ع) وضع تأسف بار بهداشت طبيعت و روان است كه در نتيجه بيماري‌هاي واگير و مشكلات رواني زيادي جامعه بشريت را فرا مي‌گيرد. بيماري‌‌هايي مانند جذام، طاعون، وبا، فلج، سكته، سرطان و صدها بيماري خطرناك ديگر. اين اوضاع دلخراش و دردناك در اثر آلودگي محيط زيست و در نتيجه به كارگيري سلاح‌هاي شيميايي. اتمي و ميكربي پديد مي‌آيد.
امام سجاد(ع) در اين باره مي‌فرمايند: هنگامي كه قائم(ع) ما قيام كند خداوند عزوجل بيماري و بلا را از شيعيان ما دور مي‌سازد…
امام صادق(ع) مي‌فرمايند: هنگامي كه حضرت قائم(ع) قيام كند خداوند بيماري‌ها را از مؤمنان دور مي‌سازد و تندرستي را به آنان باز مي‌گرداند.
به اميد روزي كه بتوانيم آن دوران نوراني و سراسر معنوي را درك كنيم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرسش: علائم و نشانه هاي ظهور حضرت مهدي چه مي باشد؟

پاسخ: علامت در لغت عرب به معناي نشانه است. بنابراين منظور از علائم ظهور، نشانه‌هايي است كه نزديك شدن ظهور را نشان مي‌دهند. با تحليل ماهيت علائم ظهور، در مي‌يابيم كه علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببي ندارند يعني اين گونه نيست كه به محض تحقق نشانه‌ها و علائم ظهور بگوييم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد يافت، بلكه تنها جنبه اعلام و كاشفيت دارند يعني تحقق آنها كاشف از اين واقعيت است كه ظهور نزديك شده است.
علائم را از جهات مختلفي مي‌توان تقسيم بندي نمود.
از جمله مي‌توان آنها را به:
1. علائم عادي و علائم غير عادي و معجزه آسا تقسيم كرد.
2. با توجه به روايات رسيده مي‌توان به علائم حتمي و علائم غير حتمي تقسيم نمود.
3. بالآخره مي‌توان به لحاظ فاصله زماني بين وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قريب و علائم بعيد تقسيم كرد.
آنچه بيشتر از ظاهر روايات به دست مي‌آيد تقسيم علائم به غير حتمي يا موقوف و علائم حتمي است. علائم غير حتمي يا موقوف نشانه‌هايي است كه رخ دادن آنها قطعي نيست و ممكن است به دليل عدم تحقق شرايط و يا ايجاد مانع به وقوع نپيوندند.
و اما علائم حتمي انهاست كه رخ دادن آنها حتمي و قطعي است.
در منابع روايي، بسياري از رخداد‌هاي طبيعي و غير طبيعي و دگر‌گوني‌هاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نمي‌توان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانه‌ها، برخي به عنوان «علايم حتمي ظهور» ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(ع) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج مي‌كند و با تصرف بخش‌هايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين مي‌كند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(ع) خروج مي‌كند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر مي‌گردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه مي‌فرستد و چون به سرزمين بيداء مي‌رسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو مي‌برد و هلاك مي‌شوند.
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام مي‌كند و مردم را به حق و عدل دعوت مي‌كند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانه‌هاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل مي‌رسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش مي‌رسد و همه مردم آن را مي‌شنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(ع) مي‌فرمايد:«ندا كننده‌‌اي از آسمان، نام قائم ما را ندا مي‌كند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را مي‌شنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرسش: علائم ظهور حضرت چيست و مکان ظهور ايشان کجاست؟

پاسخ: علايم معروف ظهور عبارت است از:
الف. قيام و خروج سفياني: او انسان پليدي است كه در منطقه خاورميانه اقدام به لشگر كشي مي كند و ظلم فراواني بر مردم روا مي‌دارد.
ب. قيام يماني: او كه مردي دين دار واز اهل يمن است در مقابل سفياني قيام مي‌كند و مردم را به سوي راستي و حضرت مهدي(عج) دعوت مي‌كند.
ج. خسف به بيداء: خسف؛ يعني، فرورفتن در زمين و بيدا نام سرزميني بين مكه و مدينه است. لشكري از سفياني كه براي جنگ با امام زمان(عج) به طرف مكه حركت مي‌كند، وقتي به اين سرزمين مي‌رسد به امر خدا زمين شكاف بر مي‌دارد و اين لشكر به درون زمين فرو مي‌روند.
د. نداي آسماني: قبل از ظهور صدايي در آسمان شنيده مي‌شود كه مردم را به حق و حضرت مهدي(عج) دعوت مي‌كند.
هـ. كشته شدن نفس زكيه: جواني بي‌گناه چند شب(15 شب) قبل از ظهور در مسجد الحرام كشته مي‌شود.
ظهور امام زمان(عج) از شهر مكه و مسجد الحرام خواهد بود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم