✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ما تنهایم یا او...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: علائم حتمي و علائم غير حتمي ظهور ضروري است واقع شود تا مهدي ظهور كند ؟

پاسخ: در روايات علايم ظهور به دو دسته تقسيم شده است: حتمي و غير حتمي. مراد از غير حتمي، علايمي است كه ممكن است رخ بدهد يا اتفاق نيفتد. بنابر اين امر ظهور ممكن است بدون اين نوع علايم، واقع شود. مراد از علايم حتمي، علايمي است كه حتماً واقع مي‌شود. از ظاهر اين نوع علايم، چنين برداشت مي‌شود كه امر ظهور بدون بروز اين علايم نخواهد بود. البته برخي از محققان بر اين اعتقادند كه علايم حتمي ظهور نيز ممكن است رخ ندهد؛ ولي حضرت ظاهر شود. در مقابل برخي ديگر مي‌گويند: در اين صورت تقسيم علايم به حتمي و غير حتمي، لغو و بيهوده است. به علاوه كه روش خدا بر اين است كه براي امور، نشانه‌هايي قرار دهد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




انگشتهای دستمان


یکی کوچک ، یکی بزرگ


یکی بلند و یکی کوتاه


یکی قوی و یکی ضعیف


… اما هیچکدام دیگری را مسخره نمیکند


هیچکدام دیگری را له نمیکند


و هیچکدام برای دیگری تعظیم نمیکند


آنها کنار هم یک دست میشوند و کار میکنند


گاه ما انسانها اگر از کسی بالاتر بودیم , لهش میکنیم و اگر از کسی پایینتر بودیم او را میپرستیم


شاید بخاطر همینکه یادمان باشد ،


نه کسی بنده ماست ,


نه کسی خدای ما ، خداوند انگشت ها را اینگونه آفرید


باهم باشیم و کنار هم ،


آنگاه لذت یک دست بودن را میفهمیم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

فرستاده پادشاه روم از ابوبکر پرسید؛ چه کسی امیدي به بهشت ندارد و از آتش و خدا نمی ترسد، و رکوع و سجود بجا نمیکند آورد، و مردار و خون می خورد و فتنه را دوست می دارد، و با حق دشمن است و بر نادیده گواهی می دهد؟ ابوبکر به او پاسخ نداد و عمر به او گفت: بر کفرت افزوده شد.
امیرالمومنین علیه السلام باخبر گردید، پس فرمود: چنین کسی از اولیاء الله است؛ زیرا تنها امیدش به خداست نه بهشت او، و از خدا می ترسد نه از آتش او و از ظلم خدا نمی ترسد بلکه از عدالتش، و در نماز میت رکوع و سجود بجا نمی آورد و ماهی و ملخ می خورد با اینکه آنها مرده اند، کبد می خورد و آن خون است. و بر بهشت و دوزخ گواهی می دهد با این که آنها را ندیده است.


مؤلّف: در سوالات طاووس یمانی از امام محمد باقر علیه السلام آمده: چه وقت بود که یک سوم مردم هلاك شدند؟
امام علیه السلام به او فرمود: اشتباه کردي خواستی بگویی یک چهارم مردم، و آن روزي بود که قابیل هابیل را کشت.
پرسید، کدام یک از هابیل و قابیل پدر آدمیان است؟
فرمود: هیچ کدام، بلکه پدر آنان شیث بن آدم است.پرسید؛ کدام گواهی حق بود که گویندگانش در آن دروغگو بودند؟
فرمود: گواهی منافقین که به پیامبر صلی الله علیه و آله می گفتند: نشهد انک لرسول الله؛ گواهی می دهیم که تو فرستاده خدا هستی.پرسید:
کدام فرستاده خدا بود که نه از جن بود و نه از انس؟
فرمود: کلاغ که خداوند فرموده:
فبعث الله غرابا یبحث فی الارض؛ خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال خود گود نماید.پرسید؛ بر چه کسی دروغ بستند که نه از پري بود و نه آدمی؟

فرمود: بر گرگ که برادران یوسف بر او دروغ بستند.
پرسید؛ چه چیز است که اندك آن حلال و زیاد آن حرام می باشد؟
فرمود: نهر طالوت: ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی و من لم یطمعه فانه منی الا من اغترف غرفه بیده. (طالوت به سپاه خود
گفت : همانا خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند هر آن که از آن بسیار بیاشامد از من نیست و هر که هیچ نیاشامد یا کفی بیش نگیرد از
( ( من و هم آیین من خواهد بود (سوره بقره، آیه 248
پرسید: کدام روزه است که از خوردن و آشامیدن منع نمی کند؟
فرمود: روزه مریم.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




 

یک استاد دانشگاه می‌گفت: یک بار داشتم برگه‌های امتحان را تصحیح می‌کردم. به برگه‌ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می‌کنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگه‌ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم.
آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت‌گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحيح كنيم مي‌بينيم به آن خوبي كه فكر مي‌كنيم، نیستیم

موضوعات: داستان  لینک ثابت





بسم الله الرحمن الرحیم
آقایان مداح و ذاکر اهل بیت علیهم السلام که مبتلا هستند به این شغل و این کار، مشغول باشند به مداحی اهل بیت علیهم السلام، به ذکر فضائل آنها و مطاعن اعداء اهل بیت علیهم السلام و مصائبی که بر ایشان وارد شده است.
همه اینها [مداحان] باید بدانند در چه موقفی هستند؟ چه کاری را دارند انجام می دهند؟ برای چه این کارها را می کنند؟
باید بدانند که همان مودت ذی القربی را که در قرآن هست، دارند پیاده می کنند، چه ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام باشد و چه ذکر مصائب آنها؛ همه اینها ادا کردن اجر رسالت است؛ تثبیت کردن مردم را به «قرآن» است.
چرا؟ [زیرا] که در قرآن هست: « إلا الموده فی القربی. شوری/23 » اگر کسی بگوید: « ما قرآن را می خواهیم و می گیریم، اما به اهل بیت کاری نداریم، چه کار داریم به اهل بیت؟ » « حسبنا کتاب الله »، می گوئیم:[ آیا می شود] کتاب الهی که در آن « إلا الموده فی القربی » هست قبول داشته باشید ولی بگویید به اهل بیت کاری نداریم؟ کتاب الله که در آن آیه « اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی. مائده/3 » هست و شما هم آن را می خوانی، آیا اکمال محقق می شود بدون ولایت اهل بیت علیهم السلام؟ در قرآنی که می گوئید آن را قبول داریم، آیه « انما ولیکم الله و رسوله و الذین یؤتون الزکاة و هم راکعون. مائده/5 » هست؛ یا اینکه در قرآن شما این آیه نیست؟! بله اگر در قرآن شما این آیه ها نباشد، ممکن است بگوئید ما قرآن را می گیریم، ولی در قرآن که این آیه ها نیست.
پس، باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین به وسیله تعلیم و بر مادحین به عمل به اینها بفهمانند که از محبت اهل بیت علیهم السلام نباید دست بر داشت، همه چیز توی محبّت است، اگر چیزی داریم از محبّت است.
اگر ما خدا را دوست داشته باشیم، آیا ممکن است دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن است اعمالی را که او دوست دارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی ممکن است که کسی دوست خدا باشد، اما دوست دوستان خدا نباشد، دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ قهراً کسی که گفته: « حسبنا کتاب الله » [می گوید] خیر نه وصیتی و نه هیچ چیز دیگری لازم نیست. [ این حرف] دروغ واضح و اشکار است؛ مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است، یا در شب بگوید حالا روز است.
کتاب الله که پر است از « کونوا مع الصادقین. توبه/119 » (و امثال آن)؛ کتاب الله که متقین و فاسقین را در دو صف قرار داده است، ببینید متقین کیانند؟ فاسقین کیانند؟ راستگویان کیانند دروغگویان کیانند؟
آیا می شود تفکیک کرد. این مثل این است که بگویند: ما نصف قرآن را قبول داریم، نصف دیگرش را قبول نداریم. کما اینکه نصاری و یهود از دوستانشان در سیصد سال قبل معاهده گرفته اند که لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود و غیر از خداپرستی چیز دیگری در قرآن نباشد!!

آیا چیزی را که تنصیفش کنیم قرآن است؛ پس [شاید بگویند] خداپرستی هم لازم نیست در قرآن باشد؛ همین که انسان کسی را نکشد، کسی را نزند [کافی است]!! خداپرستی هم لازم نیست!! بت پرستها هم بگویند: « ما هم نکاحی داریم، سفاحی داریم، مال مردم خوری داریم و … - [ بالاخره] یک چیزهائی را آنها قائلند- اما اینکه خدا یکی باشد، نه، این [ بتها] « شفعائنا عند الله » اگر بنا باشد بر تبعیض، اکثر مردم اصلاً خداپرست نیستند، اکثر مردم بت پرستند.
[ دین خدا] تبعیضی نیست، یا باید همه اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری.
[در زمانی] یک مرد ناجوری بود. وصیت کرد وقت مردنش به بچه ها اینهایی که شما را دعوت می کنند به خداپرستی و دینداری، تا می توانید انکار کنید. اگر مغلوب شوید در برابر مدعی که خدایی هست، دیگر از شر اینها راحت نیستید، باید تابع اینها شوید که اگر بگویند: زن باید از باطن دست وضو بگیرد و مرد از ظاهر دست، دیگر نمی توانید مخالفت کنید و تا آخر این مطلب ادامه پیدا می کند.
پس قهراً این کسانی که می گویند: این مدّاحی چیست؟ مصیبت خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست، این قدر احمق هستند که نمی فهمند این اشک طریقه تمام انبیاء(ع) بود برای شوق لقاء الله، برای تحصیل رضوان الله، و مسأله دوستان خدا هم از همین باب است. محبت اینها هم اگر در فرح اینها و مصیبت و حزنشان اشک آورد، این هم همان طور است [مثل گریه برای شوق و خوف خداست.]
دلیل خیلی است؛ اول اینکه همه انبیاء(ع) از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟ انبیاء(ع) کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیاء(ع) را قبول دارد باید بکاء اینها را هم قبول داشته باشد.
و همچنین [از ادلّه بر مطلب] این مسأله است که [در روایات] وارد شده و منصوص و ثابت است، در اذن دخول حرم سیدالشهداء(ع) که [شخص بگوید:]
« ءادخل یا الله، ءادخل یا رسول الله، ءادخل … » و از تمام ائمه(ع) استیذان می شود. (بعد در ادامه روایت هست که):
« فان دمعت عینک فتلک علامة الاذن ». اگر اشکی از چشم آید، علامت این است که به تو اذن داده اند. این اشک چشم، به اعلی علیین مربوط است. اما کیست که این مطلب را بفهمد، کیست که عاقل باشد؟! اما نادانها می گویند: اشک چیست- نعوذبالله- خرافات است، اینها چیست؟! این اشک چشم، به آن بالا مربوط است.
عمل «امَ داوود» آن قدر مفصل است که از ظهر تا غروب، بعضی ها آن را تمام نمی توانند بکنند [در آن نقل شده] که در سجده آخر آن، سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد، علامت این است که دعایت مستجاب شده است. عجب شما می گویید این اشک هیچ کاره است؟! نخیر این اشتباه محض است، این اشک به اعلی علیین مربوط است، از آنجا استیذان می کند، از آنجا استجابت دعا می کند.
فلذا باید کسانی که حاجت مهمه ای دارند، یکی از همین نمازها و از این عبادتهایی که برای حاجت ذکر شده است [بجا آورند] و اگر بخواهند تثبیت بکنند، تأیید بکنند و برسند به حاجت خودشان بلاشک، ملتفت باشند بعد از آن طلب حاجت و نمازها و دعاها بروند به سجود و در سجود سعی کنند [به اندازه] بال مگسی چشم تر بشوند، این علامت این است که مطلب تمام شد.
بله چیزی که هست این است که عینک ما درست صاف نیست، ما نمی فهمیم، فرضاً ما از خدا خانه می خواهیم، اما خدا به مصلحت ما نمی داند، چه می کند؟ آیا باطل می کند دعای ما را؟ خیر بالاتر از خانه به ما می دهد؛ به ملک می فرماید: چند سال بر عمر این شخص بیفزا. این بیچاره خیال می کند این همه زحمت کشید، آخر اثری از خانه و دعای خودش ندید، دعایش مستجاب نشد، اما نمی داند بالاتر از استجابت این دعا را به او داده اند، ولی او نمی فهمد.
حسن ظن به خدا باید داشته باشیم، عینکت باید واسع و صاف باشد، کدورت نداشته باشد.
به خدا می سپاریم همه را در تثبیت این اصل اصیل که « مودّت ذی القربی » است با همه لوازمش تا آخر، که ثابت قدم باشیم. ان شاء الله.
« والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »
ماخذ : کتاب به سوی محبوب و کتاب برگی از دفتر آفتاب

 

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




توصیه های آیت الله بهجت درباره غذا خوردن

یکی از توصیه های مرحوم آیت الله العظمی بهجت برای تندرستی این است که در غذا، اعتدال داشته باشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. ایشان در این باره می گویند:

«اعتدال در غذا برای سلامتی مزاج خیلی مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد؛ و اگر همیشه برنج می خورد، بهتر است گاهی نان و یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد.
شخصی دندانش درد می کرد، نزد طبیب رفت که آن را بکشد؛ طبیب گفت: «اگر سر درد گرفتی، سرت را هم می کشی؟! اعتدال معده، دندان درد را هم برطرف می کند.» و بالاخره آن آقا دندانش را نکشید.»(1)

عمل به طبّ مأثور از اهل بیت علیهم السلام

با توجّه به این که علم الهی معصومین علیهم السلام، محدود به امور معنوی نیست؛ قطعا اگر درباره مسائل طبّی و امور مربوط به تندرستی، توصیه ای داشته باشند، بهترین توصیه است. اگر روایتی از معصوم (علیه السلام) صادر شده باشد، شکی در صحّت آن نیست. هرچند بسیاری از معارف اهل بیت به دست ما نرسیده است، اما در میان همین مقداری که در دسترس ماست گنجینه های گران بهایی یافت می شود که عمل به آن نجات بخش است.

از توصیه های برخی از بزرگان، عمل به دستورات طبّی است که از ایشان (علیهم السلام) به دست ما رسیده است.

آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرمایند:

«مرحوم مجلسی در یکی از مؤلَّفاتش نوشته است: «اگر انسان به طبّ مأثور از ائمّه اطهار علیهم السلام عمل کند، به بیماری مبتلا نمی شود؛ زیرا آن ها عالِم به خواصّ مأکولات و سبزی ها و چیزهای دیگر هستند.» بنده هم فی الجمله دیده ام شخصی به طبّ مأثور عمل کرد، حدود هشتاد سال داشت و مریض نشده بود. زمانی که ما در نجف بودیم و وبا زیاد شیوع داشت، ایشان به عیادت بیماران می رفت، با این حال به بیماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش این بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای دیگر بیرون می آمد و نمی دانم که آیا در وقت وفات مریض شد و یا خیر.» (2)

و درجایی دیگر می فرمایند:

«انسان می تواند با رعایت آداب شرعی و دستورهای دینی، از اطبّاء مستغنی شود. آقایی به فرزندانش تذکّر می داد: سفارش در فلان دفتر نوشته ام و آن این است که هر روز صبح، یک عدد سیب میل کنید، و کاری به دکترها نداشته باشید. آقایی که نود الی صد سال سن داشت، می گفت: هر صبح یک سیب رنده می کنند و من می خورم و می توانم از جا بلند شوم و در طول سال، در خانه سیب نگه می داریم.»(3)

در تأیید کلام بالای آیت الله العظمی بهجت(ره)، مطلبی را از شیخ محمدتقی بهلول (ره) نقل می کنیم:

«نسبت به بقیه مردم خیلی کمترمریض می شوم… به دود محتاج نیستم، خوراکم را از روی طب الرضا می خورم…
بگذارید تاریخش را برایتان خلاصه کنم؛ خلاصه اش این است که خلفای عباسیه از بس که به حیات خود پابند بودند که صحیح و سالم باشند، هر کدام در پایتخت خود یک دکتر اروپایی دائمی داشتند که هر وقت محتاج شدند به او مراجعه کنند. مأمون هم یک دکتر داشت. وقتی که امام رضا(علیه السلام) را ولیعهد خود کرد، یک روز در مجلس مأمون، امام رضا (علیه السلام) با آن دکتر روبه رو شدند. آن دکتر از ایشان پرسید: «جدّ شما با این‏که تصدیق طبابت کرده و گفته: «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان» (4) پس چرا در طب کتابی ندارد؟ و خدایتان در قرآن چرا در باره طب چیزی نگفته؟» (5)
امام رضا (علیه السلام) جواب دادند: «خدای ما همه طب را در قرآن در یک کلمه گفته: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (6) اگر کسی به این کلمه عمل کند، بیمار نمی شود و به طبیب هم احتیاج پیدا نمی کند. و جدم فرموده: المعدة بیت کل داع و الحِمیَة رأسُ کل دواء؛ (7) شکم مایه درد است و پرهیز مایه دوا.»
مأمون گفت: «خیلی خوب است که شما این را یک کمی بسط بیشتری بدهید.» امام رضا (علیه السلام) قبول کردند و رساله ای در طبابت نوشتند و به مأمون دادند و او منتشر کرد. این رساله به «رساله ی ذهبیّه» مشهور شد و شاید الآن هم در بعضی از کتاب فروشی های مشهد پیدا شود. من «رساله یذهبیه» امام رضا (علیه السلام) را از بر دارم و یک عمر است که به دستورات آن عمل می کنم، مخصوصاً دستوری را که حضرت درباره وعده های غذایی به مأمون دادند و از این بابت خیلی کم گرفتار مرض می شوم و حالم خوب است.»

هم غذا و هم دوا

آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند:

«خرما، شیر، ماست، زیت (8)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ (9) است.» (10)

خرما، علاج سرطان

آیت الله العظمی بهجت گفته اند:

«تعجب است که با این همه پیشرفت های علمی و طبّی هنوز نتوانسته اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیری کنند و یا این که بفهمند از چه حاصل می شود. می گویند: عراق و مناطقی که نخلستان دارد و خرماخیز است، مبتلایان به سرطان خیلی کم و نادر هستند. یکی از اطبّاء مدّعی بود که دارویی کشف کرده است که می تواند سرطان را درمان کند و گفته است که آن را از «قانون» شیخ ابن سینا برگرفته و عمده ی اجزای آن شیره خرماست.» (11)

ضرر غذای سرخ کرده

در بسیاری از اوقات، ممکن است برای غذاهایی که دوست داریم، خواصّی بتراشیم و از ضررهای آن غفلت کنیم؛ مانند غذاهای سرخ کردنی. گاهی هم برخی غذاها را با وجود این که خواص مفیدی دارند، به دلیل این که لذیذ نیستند، رها می کنیم. مرحوم آیت الله العظمی بهجت می گویند:

«ما غذاهای لذیذ را خوب و مفید و غذاهای غیر لذیذ را بد می دانیم در حالی که چه بسا غذاهایی که با روغن سرخ شده مضرّ باشند ولی غذای آب پز نظیر آب گوشت مفید باشد.» (12)

رعایت نظم در غذا خوردن و خوابیدن

از توصیه هایی که از معصومین و بزرگان به ما رسیده است، حفظ نظم در همه کارها و از جمله در خواب و خوراک است. شاید مشغله های روزانه، خیلی از وقت ها باعث بی نظمی در این امور شود.

آیت الله العظمی بهجت می فرمایند:

«اخلال در نظم خوردن غذاو هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر کارها، موجب تأخیر تأثیر در آن ها است؛ لذا درباره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، آمده است: «کانَ إدامُهُ الْجوعَ» (13)؛ جوع و گرسنگی، خوراک و غذای ایشان بود. …آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (14)

تا گرسنه نشدید نخورید، پیش از سیر شدن، از غذا دست بردارید

آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:

«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ (15)
… در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست بردارید.
شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید: الطّبُّ مجموعٌ فی هذه الکلمة: اجْعَلْ طعامَکَ کلَّ یومٍ مرّةً وَ احْذَرْ طعاما قبلَ هضمِ طعامٍ
[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]
یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.
…گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او نیست].
نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر می رود و بینا می شود.
انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط (16)» (17)

درمان «دیابت»

درباره درمان بیماری قند (دیابت) پرسش هایی از مرحوم آیت الله العظمی بهجت شده است، که ایشان این پاسخ ها را (در سه جای مختلف) گفته اند:
«شاید باید زیاد به مسافرت بروی و ورزش کنی.»

در پاسخ جوانی که همین بیماری را داشت: «بین الطلوعین در هوای آزاد قدم بزنید.»

«هندوانه ابوجهل (حنظل) بخورید، البته بسیار کم، زیرا زهر است.» (18)

لذت طعام را روزه داران می دانند

اگر انسان طعم گرسنگی را بچشد، در این صورت است که غذا برای او بسیار لذیذ خواهد بود و قدر این نعمت های الهی را بهتر خواهد دانست. از جمله شخص روزه دار که افطار برایش بسیار لذّت بخش است، هم از نظر لذّت جسمی و هم معنوی؛ البته هنگام افطار و سحری خوردن، آن قدر شکمش را پر نکند که اصلا گرسنگی را احساس نکند.

آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرماید:

«همچنین در روایت است که: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ (20)؛ [روزه دار دو خوشحالی دارد: یکی هنگام افطار و دیگری هنگام دیدار پروردگار.] البته این در صورتی است که در فطور و سحری، نخوردنِ در روز را تدارک نکند. دوازده روز از رمضان گذشته بود، روزه داری در مسجد کوفه می گفت: تا به حال گرسنه نشده ام، صوم هم برای او جوع آور نیست! با این که بعضی طالب چلو مرغ و غذاهای لذیذند، [اما] درباره مقدار خوردن در روایات آمده است «وقتی که گرسنه شدی بخور». اگر انسان گرسنه باشد نان خالی هم برای او لذیذ است، لذت طعام را صائمین می دانند.» (19)

ایشان در جایی دیگر می گویند:

«امتحان شده و مجرّب است در وقت افطار، نان و چای برای صائم از طیّباتی که دیگران می خورند، بیشتر لذّت دارد. آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (21)

روایت بالا که آیت الله العظمی بهجت بیان کردند، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. مشابه روایت مذکور، حدیث قدسی هم داریم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم و در حدیث دیگری امام سجاد علیه السلام از خداوند متعال نقل فرموده اند که: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ… (22)

مایعات، خواب آورند.

آیت الله العظمی بهجت درباره علاج بی خوابی گفته اند:

«خوردن مایعات و ماست و خیار، برای زود خوابیدن خوب است؛ البته شاید هضم خیار سنگین باشد ولی آب دوغ –هرچند یک لیوان در شب خورده شود- برای خواب مفید است.» (23)

البته ایشان توصیه های دیگری هم درباره علاج بی خوابی دارند، که ما فقط بخشی را که مربوط به خوردنی ها بود، آوردیم. (24)

پی نوشت ها:

1. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص338
2. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176
3. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238
4. بحار الانوار، ج1، ص220؛ بحار الانوار، ج30، ص414؛ بحار الانوار، ج62، ص122؛ کنز الفوائد، ج2، ص107
5. شیعه آنلاین
6. سوره اعراف/ آیه31
7. بحار الانوار، ج59، ص290؛ طب النبی، ص19
8. روغن زیتون
9. بهبودی از بیماری را به تأخیر بیاندازد.
10. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
11. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص158
12. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص248
13. نهج البلاغة/227؛ بحار الانوار، ج14، ص238
14. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
15. بیمار، همان گونه که از خوردن زهر اجتناب می کند، باید از خوردن دارو بپرهیزد.
16. حداقل باید احتیاط کند.
17. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238
18. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176 / گوهرهای حکیمانه، ص17
19. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص226
20. الکافی، ج4، ص65؛ من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج2، ص76؛ وسائل‏ الشیعة، ج10، ص397 و ص403
21. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146
22. من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج2، ص75؛ وسائل‏ الشیعة، ج10، ص400؛ مستدرک‏ الوسائل، ج7، ص498
23. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص14
24. همان

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




زخم‌هاي جلدي (زخم‌هاي پوستي)
1- براي معالجه جوش غرور و زخم‌هاي جلدي، «برگ بارهنگ» را له كرده و به صورت بماليد.
2- روغن قرمزي كه از گل «علف هزار چشم» مي‌گيرند، بهترين دارو براي درمان زخم‌هاي جلدي است.
3- «آب كدو»، «برگ گردو»، «آويشن»، «برگ بو»، «بنفشه»، «بيدمشك»، «جو»، «زيتون»، «گردو»، «ليمو»، «شلغم» و «گل هميشه بهار» مفيد مي‌باشند.
4- سوخته «آفتابگردان» جهت زخم‌هاي پوستي تجويز مي‌شود.
5- ضماد «برگ سدر» و شستشو با آن جهت بثورات جلدي و زخم‌هاي پوستي سودمند مي‌باشد.
6- يك مشت از برگ هاي «بارهنگ» را بشوييد. بكوبيد يا خرد كنيد. در داخل پارچه تميز و نازكي بر روي زخم ببنديد.
7- برگ هاي «كلم» را در آبي كه مقدار زيادي آب ليموي ترش تازه مخلوط كرده‌اند چند ساعت بخوابانيد. سپس آن را روي زخم‌ها بگذاريد و با نوار محكم در محل خود ثابت كنيد. اين عمل را روزي دوبار تكرار كنيد.

 

زخم سوختگي‌
1- با انواع «لوبياي پخته» مي‌توان ضماد خوبي براي معالجه تاول و زخم‌هاي سوختگي درست كرد.
2- ماليدن «روغن كنجد» براي زخم سوختگي نافع است.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت





1- اگر «سدر» را خشك كرده و بعد آسياب نماييد، آرد آن جهت اسهال و زخم معده مفيد است.
2- مبتلايان به زخم معده كه نمي‌توانند ميوه‌ي خام بخورند، به آساني مي‌توانند «سيب» را رنده كرده، بدون پختن نوش‌جان نمايند. زيرا بر روي درخت با حرارت آفتاب به حد كافي پخته مي‌شود.
3- چنانچه آب ميوه‌ي «به» را در «روغن زيتون» ريخته و آن را غليظ نماييد، تنقيه‌ي آن جهت معلجه‌ي اسهال و زخم معده اثر معجزه‌آسا دارد.
4- عرق و اسانس «نعنا» ترشحات زياد معده را كم مي‌كند و مسكن درد و زخم معده و سوزش آن است.
5- تنقيه جوشانده چوب «سدر» جهت زخم معده و روده مفيد است.
6- مي‌توانيد كمي «ناردان» را با هم وزنش «برنج»، و «جو پوست كنده»، مخلوط كرده، در آب بجوشانيد. براي معالجه زخم معده مفيد مي‌باشد.
7- «مشك زميني» براي معالجه زخم معده مفيد مي‌باشد.
8- «اختر زغال» (زغال اخته) براي مبتلايان سودمند بوده و معده و روده‌ها را تقويت مي‌نمايد.
9- «علف هفت بند» داراي تانن زياد بوده و سرشار از سيليس مي‌باشد. به همين جهت در زخم معده و روده تجويز مي‌شود.
10- مهمترين خاصيت درماني «سيب زميني» كه شايان توجّه و تحسين است، معالجه زخم معده مي‌باشد. يب‌زميني به علّت داشتن دياستاز و آنزيمي مخصوص، زخم‌هاي معدي را التيام و فضولات خارجي معدي را كه غالباً سبب زخم هستند، همراه خود دفع مي‌نمايد.
11- «روغن كفري» (پوست شكوفه خرماي نر) كه پس از رسيدن با مواد وسط آن نيم‌كوب كرده، با مساوي آن «روغن زيتون» مخلوط نموده، سه چهار روز، روزي چندبار به هم زده و يكنواخت سازيد، داروي خوبي براي زخم معده و سردرد است.
12- «باقلا» براي مبتلايان غذاي خوبي است.
13- «تخمه كدو» براي مبتلايان نافع است.
14- زرده‌ي عسلي «تخم‌مرغ» مفيد است.
15- نوشيدن «عرق برگ بارهنگ» براي زخم معده و زخم‌هاي داخلي بسيار مفيد است.
16- «روغن كنجد» روي خمول (پرزها) معده را پوشانده، آن‌ها را چرب و نرم نگاه مي‌دارد. از اين رو جهت مبتلايان به زخم معده ارزش زيادي دارد.
17- ميوه «بلوط» براي دل پيچه و زخم معده و روده نافع است.
18- عصاره «شيرين بيان» همراه با «عسل» جهت مبتلايان به زخم معده بهترين اكسير است، زيرا از انبساط و انقباض معده جلوگيري كرده و اين آرامش جدار معده، سبب بهبود زخم مي‌شود.
19- از ميوه و برجستگي‌هاي روي ساقه «مورد» جهت معالجه زخم معده استفاده كنيد.
20- بو داده «برنج» جهت رفع زخم معده نتايج نيكو دارد. براي اين كار اگر برنج را به طوري بو دهيد كه رنگ آن سرخ و تيره و سياه نشود و نسوزد و بعد ده تا پانزده مثقال آن را صاف كرده ناشتا بياشاميد، سودمند مي‌باشد.
21- براي درمان زخم معده و روده، نوشيدن جوشانده گياه «دم اسب» معجزه است.
22- قسمت‌هاي مختلف گياه «شاهدانه» آرام كننده دردهاي معدي است.
23- اگر «انجير» و «عسل» را به نسبت مساوي با هم مخلوط نماييد، بسيار مفيد است.
24- ريشه «شيرين بيان» را شسته و بجوشانيد تا به صورت شيره در آيد. 50 گرم از اين شيره غليظ را با آب مخلوط كرده، قبل از هر وعده غذا يك يا دو جرعه بنوشيد.
25- دكتر چارمت استاد دانشگاه سانه فورت كاليفرنيا اظهار كرده كه بيش از يكصد نفر كه مبتلا به زخم معده بوده‌اند با تجويز مصرف يك ربع ليتر عصاره «كلم» جوشانده شده قبل از صبحانه، درمان نموده و گفته است بيماراني را كه كاملاً مأيوس بوده‌اند در مدّت 15 روز، بهبود بخشيده است، چون كلم داراي مقدار زيادي سولفور و يد است.
26- براي درمان زخم معده، مصرف «حبوبات»، «بقولات» و «سبزي‌ها» را افزايش دهيد.
27- «خارخاسك»، «رازيانه»، «سوسنبر»، «نعنا»، «كتان»، «كنگر»، «بابونه» و «گل هميشه بهار» مفيد مي‌باشند.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم