✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ﺑﺎ ﺍﺫﺍﻥ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺷﮏ ﭼﮑﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



عن علي عليه السلام قال : عود لسانك لين الكلام ؛(1)
امام علي عليه السلام فرموده :
((زبانت را عادت ده كه گفتارش هميشه نرم و ملايم باشد.))
مردي به نام ((اسحاق كندي)) كه در زمان خود فيلسوف عراق بود به نوشتن كتابي دست زد كه حاوي تناقض هاي قرآن باشد. در اين كار همت گمارد و براي انجام آن تنها در منزل نشست و مشغول به نوشتن گرديد.
روزي يكي از شاگردان او بر حضرت امام حسن عسگري عليه السلام وارد شد. حضرت به وي فرمود:
((آيا در بين شما يك مرد رشيد نيست كه استادتان را از كاري كه درباره قرآن شروع كرده ، باز دارد؟))
عرض كرد: ((ما از شاگردان او هستيم ، چطور ممكن است در اين مورد يا ديگر موارد به او اعتراض نماييم ؟))
امام عليه السلام فرمود: ((آيا حاضري آن را كه به تو مي آموزم ، در محضر استادت انجام دهي ؟))
عرض كرد: ((بلي !))
فرمود: ((نزد او برو، با وي به لطف و گرمي انس بگير و در كاري كه مي خواهد انجام دهد ياري اش نما و چون با او ماءنوس گشتي ، بگو براي من سوال پيش آمده است ، اجازه مي خواهم بگويم كه از مثل شما توقع اين اجازه هست . سپس بگو: اگر تكلم كننده به اين قرآن نزد شما بيايد و اين سوال مطرح گردد، كه آيا جايز است مراد گوينده قرآن از گفته هاي خودش غير آن باشد كه شما گمان برده ايد و آن را برداشت نموده ايد؟
او در پاسخ خواهد گفت : اين احتمال هست . آنوقت به او بگو شما از كجا مقصد متكلم قرآن را درك نموده ايد؟ شايد منظور او غير از آن چيزي باشد كه شما گمان برده ايد.
فصار الرجل الي الكندي و تلطّف الي اءن اءلقي عليه هذه المساءلة فقال له اءعد علي فاءعاد عليه فتفكر في نفسه و راءي ذلك محتملا في اللغة و سائغا في النظر؛(2)
آن مرد نزد فيلسوف كندي رفت و طبق دستور امام پس از تلطف و مهر، مطلب را با وي در ميان گذارد، آنقدر اين كلام موثر افتاد كه به او گفت : دوباره بگو! دوباره گفت . فيلسوف ، پس از انديشه و تفكر ابراز داشت اين كه گفتي به اعتبار لغت ، محتمل است و از جهت دقت نظر، جايز است .
اين احتمال صحيح و اساسي طبق دستور امام عسكري عليه السلام به نرمي و ملايمت و با حفظ شخصيت فيلسوف تحصيل كرده القا گرديد، از اين رو در وي اثر مفيد گذارده و او را در نوشتن كتاب ، دودل و مردد ساخت . حال اگر همين مطلب با تندي و خشونت ادا مي گرديد، وي را در عقيده خود مقاوم مي نمود و به گفته هايش پافشاري نشان مي داد.(3)

1- فهرست موضوعي غررالحكم ، ص 334.
2- بحارالانوار، ج 5، ص 311.
3- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 2، ص 110.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




يكي از مسلمانان مدينه به شخصي بدهكار بود و نمي توانست بدهي خود را بپردازد از طرفي، طلب كار نيز اصرار بر دريافت پولش داشت .
فرد بدهكار براي چاره جويي نزد امام حسين عليه السلام آمد هنوز حرفي نزده بود كه امام حسين عليه السلام دريافت، او براي حاجتي آمده است؛ به او فرمود «آبروي خود را، با خواهش رو در رو، مريز نياز خود را در نامه اي بنويس، كه به خواست خدا آنچه تو را شاد كند، به تو خواهم داد.
او در نامه اي نوشت «اي اباعبد الله! فلاني پانصد دينار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگيرد لطفاً او را راضي كنيد، تا وقتي پولدار شوم به من مهلت دهد.
امام حسين عليه السلام پس از خواندن نامه او، به منزل رفت و هزار دينار در كيسه اي برايش آورد و فرمود «با پانصد دينار، بدهي خود را بپرداز؛ و با پانصد دينار ديگر، به زندگي خود سر و سامان بده؛ و پيش هيچ كس جز سه نفر حاجت خود را مگو دين دار، كه دين جلو او را مي گيرد؛ جوانمرد، كه بخاطر جوانمردي حيا مي كند؛ صاحب اصالت خانوادگي، كه مي داند تو نمي خواهي آبرويت به خاطر نيازت ريخته شود؛ او شخصيت تو را حفظ و حاجتت را برآورده مي كند.
__________________
تحف العقول ص251

موضوعات: داستان  لینک ثابت





درعصر سليمان نبى ؛ پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد… اما چند كودك را بر سر بركه ديد…
آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از بركه متفرق شدند.
همينكه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود…
پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من متصور نيست..
پس نزديك شد ، ولی آن مرد سنگى بسويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد..
شكايت نزد سليمان برد…. پیامبر آن مرد را احضار کرد و پس از محاكمه وی را به قصاص محكوم نمود ودستور به كور كردن چشم او داد…
آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت :
چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند..
بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد!!!!
و گمان بردم كه ازسوى او ايمنم ….
پس به عدالت نزديكتراست اگر محاسنش را بتراشيد ؛ تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند”

موضوعات: داستان  لینک ثابت




آیت اللہ مجتهدی:

پس روزگارے مے آید کہ
مردم شکم هایشان خدایشان است،
موقع نماز و وقت نماز بہ دنبال شکم هستند.
الان نانوایے ها و رستوران ها چہ خبر است؟
در خانہ ها بعضے در حال ناهار خوردن
هستند و فکر نماز نیستند.کسانے کہ نماز را
در اول وقت نمے خوانند نماز آنها را نفرین مے کند
و مے گوید خدا تو را ضایع و خراب کندهمان طور کہ
تو مرا ضایع و خراب کردی.بہ همین خاطر هم هست
کہ این گونہ افراد همیشہ گرفتار هستند و
مے گویندآقا من هر کار مے کنیم نمے شود
این کار، آن کار. این براے این است کہ نماز
اول وقت نمے خوانے و پدر و مادر از دست تو
ناراضے هستند.از ملا مے پرسند: چرا هر کار
مے کنیم کارمان بہ سامان نمے شود؟]در جواب گفت
[ براے اینکہ نماز اول وقت نمے خوانے و نماز هم
نفرین تان مے کند.استاد ما مرحوم آقاے برهان 65
سال پیش بر روے منبر مے گفت و من هنوز یادم
هست کہ مے فرمود: آن کسے کہ نماز مغرب را
آن قدر دیر بخواند کہ آسمان پر از ستارہ
شود چنین کسے ملعون است.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




لطف تو یارب! ازل است و ابد
این منم و این گنه بی‌عدد
روی سیه، بار خطا، فعل بد
نمی‌زنی به سینه‌ام دست رد یا واحد یا احد یا صمد
تشنـه لبم آب حیاتم بده
غرق گنـاهم حسناتم بده
از کرم خویش نجاتم بده
اگرچه باشدگنهم بی‌عدد یا واحد یا احد یا صمد
بنده ولی بنـده شرمنده‌ام
رو سیه و زار و سرافکنده‌ام
باز به سوی تو پناهنده‌ام
ای همه عفو تو فراترزحد یا واحد یا احد یا صمد
آمده‌ام تا کـه قبولم کنی
وصل به اولاد رسولم کنی
سائل زهرای بتولم کنی
جزکرمت هیچ ندارم سند یا واحد یا احد یا صمد
مرا به قرآن پیمبر ببخش
به اشک صدیقه ‌اطهر ببخش
به آخرین نماز حیدر ببخش
که بوده ذکرم همه حیدرمدد یا واحد یا احد یا صمد
عبـد فراری‌ام که برگشته‌ام
غرق به خوناب جگر گشته‌ام
ببین به کار خویش سرگشته‌ام
آخر کارم به کجا می‌رسد؟ یا واحد یا احد یا صمد
من که گنه‌کارترم از همه
ز آخر کار خود کنم واهمه
به پهلوی شکسته فاطمه
ببخش ورنـه آبرویم رود یا واحد یا احد یا صمد

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




آزرده طعم دورى، از یار را چشیده

آزرده طعم دورى، از یار را چشیده
روى سحر قدم زد با کسوت سپیده
روى زمین قدم زد با آسمان سخن گفت
از ابرها بپرسید از گفته و شنیده
مى‏رفت سوى مسجد امّا نه مثل هر شب
چون عاشقى که وقت وصل دلش رسیده
تکبیر گفت و الحمد تا انتهاى سوره
بهر رکوع خم شد با قامتى خمیده
برخاست از رکوع و آرام رفت سجده
اشک خداست این که روى زمین چکیده
تیغى فرود آمد کعبه شکست و تسبیح
محراب ماند و تیغى کاین کعبه را دریده
او سجده کرد امّا سر بر نداشت دیگر
سجده به این طویلى مسجد به خود ندیده
کعبه شکست برداشت امّا نه بهر میلاد
نزدیک شد زمان دیدار یک شهیده

ادامه »

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




حضرت موسی (ع) فرمودند :
خداوندا! مى ‏خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود،
گفت: خداوندا! رحمتت را مى‏ خواهم، فرمود: رحمتم از آن کسى است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى‏ خواهم فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر صدقه ‏اى بدهد.
گفت‏: خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏ هایش مى خواهم، فرمود: آنها از آن کسى است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد.
گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مى ‏خواهم، فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر استغفار کند.
گفت‏: خداوندا خشنودى تو را مى‏ خواهم، فرمود: خشنودى من از آن کسى است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.
مستدرک الوسائل، ج 7 صفحه 456.

موضوعات: شب قدر  لینک ثابت





روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند .
پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :
چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.
امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.
مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.
پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.
خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یا رسول الله بعزت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم می گویم علی جانم نوش جانت ، گوارای وجودت».
یا علی
جلاءالعیون علامه مجلسی

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم