✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تقدیم به مادران شهدای غواص


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



اهميت کعبه‌ي مشرّفه و مکه‌ي مکرمه سرزمين امن و آرامش نسبت به جهان هستي و انسانها
تحقيقات نشان داده است كه كعبه مشرفه دقيقا در مركز كره زمين قرار گرفته است. روزنامه الرياض چاپ عربستان به نقل از “مسلم شلتوت” استاد مركز ملي تحقيقات خورشيد و فضاي مصر نوشته است : تحقيقات فلكي همچنين نشان داده است كه ركن كعبه درست به سمت چهار جهت اصلي ( شرق ، غرب ،شمال و جنوب ) قرار گرفته است. وي افزود :
اين تحقيقات تاكيد دارد “حجرالاسود” به سمت شرق ، ركن يماني به سمت جنوب ، ركن شامي به سمت شمال و ركن مقابل حجر الاسود نيز به سمت غرب قرار گرفته است. اين استاد امور فلكي با بيان اين كه در واقع اركان كعبه مشرفه از بدو خلقت نشانگر ۴جهت اصلي بوده است ، اظهار داشت : كعبه نشان از يك معجزه بزرگ در زمينه معماري و جغرافيا دارد. در اين نوشتار مي‌کوشيم تا بعضي از حکمت‌هاي الهي كه بيانگر اهميت خانه خدا کعبه و مکه مکرمه مي‌باشد و همچنين حكمت‌هايي كه بيان مي‌كند چرا براي حج بايد به آنجا رفت نه جاي ديگر براي شما عزيزان مطرح مي‌کنيم. حکمت‌هايي که علم امروزي در قرن اخير به آن دست پيدا کرده‌ است.
اين موارد درچند عنوان خلاصه مي‌شود:
۱- مکه مکرمه مرکز کره زمين است. جهان در سال 1977 به شدت دچار شگفتي گشت، آنگاه که حقيقت علمي جديدي کشف شد. مبني بر اينكه مکه مکرمه مرکز خشکي‌ها در کره زمين است. اين کشف نتيجه تلاش و کاوشهاي مستمر چند ساله‌اي بود که با مطالعات زياد و با استفاده از ابزارآلات جغرافيايي و رسم جدول و نقشه‌هاي جغرافيايي بدست آمد. دانشمند مسلمان دکترحسين کمال الدين(ره) داستان اين کشف عجيب را چنين نقل مي‌کند: بحث و کاوشم را شروع کردم و هدفم غير از اين بود و دنبال چيز ديگري بودم، هدفم ساختن وسيله‌اي بود تا به هر انساني کمک کند تا جهت قبله را به اونشان دهد زيرا من در مسافرتهايي که داشتم به اين مشکل برخورد مي كردم و اين مشکل براي هر مسلماني پيش مي‌آيد، بخصوص در شهرهايي که در آن مسجدي نيست که جهت قبله را به ما نشان دهد. به فکر افتادم تا نقشه جديدي براي کره زمين رسم كنم و بر روي آن نقشه جهت‌هاي قبله را بدست آورم. اول مدارها و خطهاي شمالي و جنوبي، عمودي و افقي سپس پنج قاره را کشيدم ناگهان چيز عجيبي به ذهنم خطور کرد و حيرت‌زده شدم و آن اين بود که مکه مکرمه در وسط خشکي‌هاي جهان قرارگرفته است.
پرگاري برداشتم و نوک آن را برروي مکه مکرمه نهادم و نوک ديگر بر روي آخرين نقطه خشکي در شرق و اندازه گرفتم و يک بارديگر نوک آن را برروي مکه مکرمه نهادم و نوک ديگر را برروي آخرين نقطه خشکي در غرب و ديدم اندازه هر دو با هم برابر است. به اين نتيجه رسيدم خشکي‌هاي جهان بطور مساوي اطراف مکه مکرمه تقسيم شده‌اند و فهميدم که در اين‌صورت مکه مکرمه مرکز خشکي‌هاي جهان است. نقشه‌ي جهان قديم را بيرون آوردم، نقشه قبل از کشف قاره آمريکا و استراليا و مطالعاتم را ادامه دادم باز متوجه شدم که طبق نقشه قديم هم مکه مکرمه مرکزخشکي هاي جهان است. ذكر چهار نكته در اين مورد نياز است.
نکته اول: اينکه مکه مکرمه در مرکز جهان هستي قرار گرفته است به اين معني است كه مكه مكرمه به منزله‌ي پايتختي براي کره زمين است. و هيچ شکي نيست که بهترين و قويترين پايتخت‌ها پايتختي است که در وسط کشور و حکومت واقع شده باشد. زيرا در اين صورت باعث سهولت ارتباط و رفت و آمد مي‌گردد. در قرآن به اين حقيقت علمي اشاره شده است آنجا که مي فرمايد:
**وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً… (بقره/143)**
بي‌گمان شما را ملت ميانه‌رويي قرار داديم.
اسلام دين ميانه است در منهج و روش، ميانه است در منزلت و جايگاه و ميانه است در مكان و موقعيت جغرافيايي.
نکته دوم: رحمت و عدل خداوندي اقتضاء مي‌كرده است كه مکه‌ي مکرمه در وسط كره زمين قرار گيرد تا از يك طرف انتشار نور اسلام براي تمام جهان آسان باشد و از طرفي ديگر اين دين به طور مساوي و اندازه‌ي لازم در اختيار ديگران قرار گيرد.
نکته سوم: ازآنجايي که پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله) براي تمام مردم فرستاده شده است:
**وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ }(سبأ28)**
ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان و بيم‌دهنده باشي وليكن اكثر مردم بي‌خبرند.
حکمت اقتضا مي‌كرد که مکه مکرمه مهد رسالت جهانيان باشد و اين كه مبعث پيامبر در اين نقطه از جهان قرار گرفته اعجاز خداوندي محسوب مي‌گردد.
نکته چهارم: در قرآن کريم کلمه سراج فقط در وصف خورشيد و پيامبر صلي الله عليه و سلم به کار رفته است. خداوند در وصف خورشيد مي فرمايد:
**وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً} (نوح16 )**
و ماه را در ميان آسمانها تابان و خورشيد را چراغ كرده است.
و خداوند در وصف پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)مي فرمايند:
**وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً}( الأحزاب46)**
به عنوان دعوت‌ كننده‌اي به سوي خدا طبق فرمان الله و به عنوان چراغ تابان
با توجه به آنچه گذشت مي فهميم که چرا خداوند خورشيد و پيامبر (صلي الله عليه و آله) را به سراج تشبيه کرده است. زيرا خورشيد مرکز منظومه شمسي است، مکه مکرمه مرکز زمين. پس همان‌گونه كه خورشيد جهان را روشن مي‌كند پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز زمين را با رسالتش روشن مي‌سازد.
۲- مکه مکرمه مرکز جاذبه زمين است. علوم جديد کشف کرده است كه مکه مکرمه مرکز جاذبه زمين در جهان است. اين چيزي است که يك دانشمند و جغرافي‌دان آمريکايي به آن رسيده است درحالي که هيچ عقيده و ايماني نسبت به آن نداشته است. او شبانه ‌روز در کارگاهش جلو نقشه‌هاي زمين مي‌ايستاد و با استفاده از ابزارآلات جغرافياي به اين نتيجه رسيد که مرکز جاذبه زمين مکه مکرمه است. اين كشف پرده از يك راز برمي‌دارد و آن اينكه انسان فطرتاً به سوي مکه مکرمه متمايل است. زمين، کوهها، خيابانها و خانه‌ها و هر آنچه در آن است انسان را به سوي خود جذب مي‌کند و اين احساسي است که از آغاز خلقت زمين وجود داشته است. در اين جا لازم است به دو نكته اشاره كنيم:
نکته اول: آيا اينگونه نيست كه هر کسي به مکه مکرمه مي‌رود چه براي حج، عمره، تجارت يا سياحت دوست دارد يک بار ديگر يا صد بار ديگر به آنجا برگردد؟؟ آيا اين چيزي نيست که همه آن را احساس مي‌کنند؟ اين خود مصداق سخن خداوند است آنجا که مي‌فرمايد:
**وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً (بقره/125)**
بياد آوريد آنگاه كه خانه‌ي كعبه را پناهگاه و مأواي امن براي مردم قرار داديم.
(مثابةً) يعني فطرتاً قلبها به آن تعلق دارد. فيثوبون به معناي (فيرجعون)مي‌آيد و اين جا منظور اين است كه مردم اشتياق بازگشت به سوي اين خانه را (كعبه) دارند. (و أمناً) كه به معناي آرامش مي‌آيد بيانگر اين است كه انسان در مكه احساس آرامش و سكون خواهد داشت. پس کسي که به سوي مکه مي رود به خاطر اين جاذبه، سختي‌هاي اين راه برايش آسان شده و هماهنگ با حلقه‌هاي مغناطيسي به سوي مکه مکرمه کشيده مي شود و اين مثل شخصي است که در جهت مسير رودخانه شنا مي کند و احساس راحتي مي کند برخلاف کسي که درجهت عکس مسير رودخانه شنا مي کند و احساس سختي و زحمت مي‌کند.نکته دوم: از آنچه گقته شد شايد يکي از حکمتهاي سخن پيامبر درباره نماز فهميده شود آنجا که فرمود:
(اي بلال نماز اقامه کن تا به وسيله‌ي آن راحت شويم)
نماز فشار روحي، نگراني و اضطراب را کاهش مي دهد و آرامش و سکون را جايگزين آن مي‌کند. هرگاه انسان رو به قبله مي‌ايستد اولاً از لحاظ مادي جهتش بسوي مرکز جاذبه زمين قرار مي‌گيرد و ثانياً از لحاظ معنوي روحش با با جاذبه شرعي که همان کعبه است، هماهنگ مي‌گردد. شايد کسي بگويد من به مکه مکرمه رفتم ولي اين احساس راحتي و آرامش نکردم؟ در جواب بايد گفت اين احساس شخصي است که از دين خدا و اوامر و نواهي دورشده باشد. به عنوان مثال مردم در زمان حجاج‌ بن يوسف در مكه دچار ترس و نگراني بودند در حاليکه آنها در شهر امن و آرامش به سر مي‌بردند، و اين به سبب ظلم و ستم و دوري آنها از احکام الهي بود. پس اگر طبق شريعت اسلام حکم مي‌کردند ديگر هيچ کس از ديگري نمي ترسيد و نگراني نداشت.
۳- مکه مکرمه و ساعت جهاني. جهان امروز زمان و ساعتش را با زمان و ساعت شهر گرينويچ (شهري در جنوب لندن) تنظيم مي‌کند در همايش سال 1884 در شهر واشنگتن كلمبيا به خاطر نفوذ و قدرت انگليس چون ابرقدرت آن زمان بود مقررشد كه شهر گرينويچ محل شروع زمان در کره زمين باشد. از آن به بعد آن شهر را نقطه شروع زمان قراردادند و بعد خطوط طولي زمين را ترسيم کرده و زمين را به 24 قسمت تقسيم نموده و نصف‌النهار مبدأ را آنجا قرار دادند. اين عمل از دو جهت داراي اشكال است، اولاً خط طولي شهر گرينويچ به مقدار 5/8 درجه با خط مغناطيسي زمين زاويه دارد و ثانياً شهر گرينويچ يک شهر نمونه با ويژگيهاي خاص نيست که ديگر کشورهاي دنيا ساعتشان را طبق آن تنظيم کنند. شهر نمونه‌اي که مردم بايد زمانشان را طبق آنجا تنظيم کنند بايد خط مغناطيس شمالي آن بر خط شمال حقيقي (جغرافيايي) قرار گرفته باشد و اين جز در مورد شهر مكه صدق نمي‌كند. بسياري از دانشمندان و مردم در اين زمانه به اين مطلب توجه کرده اند به طوري که کانال الجزيره و ديگر کانالهاي اسلامي ساعتشان را طبق ساعت و زمان مکه مکرمه تنظيم مي‌کنند. البته ساعت گرينويچ را نيز به خاطر شهرت آن ذكر مي‌كنند، بايد دانست که ساعت مکه مکرمه دقيقترين زمان در جهان را نشان مي‌دهد.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




ﺩﺍﺧـﻞِ ﺳـﺠــــﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﯾـﮏ ﯾـﺎﺱ ﮐــﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑـﯿــﺎ
ﺭﻭ ﺑـﻪ ﺳـﻮﯼ ﻗﺒـﻠﻪ ﺍﻡ، ﺍﺣﺴـﺎﺱ ﮐـﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑـﯿـﺎ
ﺫﮐــﺮ ﺗـﺴـﺒﯿـﺤـﻢ ﺷﺪﻩ ﯾـﺎ ﺁﻝ ﻃـــﻪ ﺍﻟـﻌــــﺠــﻞ
ياﺃﻧـﯿﺲ ﻭ ﻣـﻮﻧـﺲ ﺍﯾـﻦ بی ﮐـﺴـﯿﻬـﺎ ﺍﻟـﻌــﺠـﻞ
اﺯ ﻓــﺮﺍﻕ ﻭ ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺕ ﺳــﻮﺯِ ﺗـﺮﻧــﻢ ﺗــﺎﺑـﻪ کی؟
دلخوشی ﻭ ﺑـﯿـﺨــﯿﺎلی ﻭ ﺗـﺒـﺴـﻢ ﺗـﺎ ﺑـﻪ کی؟
ﻻﯾـــﻖ ﻧــﺎﻡ ﺳـﺮﻭﺩ ﺍﻧــﺘــﻈـــﺎﺭﺕ ﻧـﯿـﺴــﺘـــﻢ
با ﻫﻤـﻪ ﺷـﺮﻣـﻨـﺪگی ﺷـﺎﯾﺪ که ﯾﺎﺭﺕ ﻧـﯿـﺴـﺘـﻢ
با ﻫـﻤـﻪ ﺷـﺮﻣـﻨـــــﺪگی ﺍﻣـﺎ ﺩﻋـﺎﯾـﺖ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻢ
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷـﺐ ﻫـﺎﯼ ﺁﺩﯾــﻨــﻪ ﺻـﺪﺍﯾﺖ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻢ
ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣـﯿـﺪ ﮐـﻪ ﺩﺭ ﺧـﯿـﻞ ﺩﻋــﺎﯾـﺖ ﺟـﺎ ﺷـﻮﻡ
ﮐـﺎﺵ ﻣـﻦ ﻫــــﻢ ﺟــــــــﺰﺀ ﺧـﯿــــــلی ﻫـﺎ ﺷــﻮﻡ

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




چرا خداوند آب دهان را شیرین. و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟؟؟؟؟

جواب

امام صادق ع میفرمایند: آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.

آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شد و فایده دیگر آن ضدعفونی کردن چشم است.

اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.

آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود…
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…
“مهربان خدایم دوستت دارم".

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




 


بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على كائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِكَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساكین.


خدایا پاكیزه ام كن در این روز از چرك وكثافت وشكیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى ها وتوفیقم ده در آن براى تقوى وهم نشینى با نیكان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.

 

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




آدم خلیفه ی تنهای خدا روی زمین است
امپراتوری که گاهی باید برگردد به آخرین سلاحش
و سلاح او گریه است …
و سِلاحُهُ البُکاء …

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم…»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد.

موضوعات: داستان  لینک ثابت




 

اگر مشکلات شما در زندگی به بزرگی یک کشتی است؛

فراموش نکنید که نعمت هایتان به وسعت یک اقیانوس است

خوشبختی از آن كسی است

كه در فضای “شکرگزاری” زندگی كند

چه دنیا به كامش باشد و چه نباشد

چه آن زمان كه می دود و نمیرسد

و چه آن زمان كه گامی برنداشته،خود را در مقصد می بیند.

چرا كه خوشبختی چیزی جز آرامش نیست

( وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ )

( و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید ، بر نعمت شما می افزایم ، و اگر کفران کنید ، بدانید که عذاب من سخت است. )
ابراهیم آیه 7

 

 

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم