✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
برندگان جنگ یمن و عربستان


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



خداوند نتيجه تقوا پيشه كردن ملتی را نزول بركات الهی از زمين و آسمان ميداند و بر اساس برهان خلف خشكسالی و فرورفتن سطح آبهای زير زمينی نتيجه عدم رعايت تقوا و بی‌ايمانی و رواج گناه و معصيت است

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
اعراف ٩٦

و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ
ملك ٣٠
بگو:
«به من خبر دهید اگر آبهای (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»

پروردگارا ميدانيم آنچه كرده‌ايم و ميكنيم مورد رضايت تو نيست. جهل و دروغ و تهمت و پيمان شكنی و سرگشتگی را از امت ما دور كن و بركاتت را از ما دريغ مدار و آب گوارا و شيرينت را به اين سرزمين تشنه ارزانی بدار
كه تو خيرالراحمينی
كه تو خيرالمنزلينی
كه تو خيرالغافرينی
كه تو خيرالرازقينی

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




راست گفته اند ...

راست گفته اند …

عالَم از چهار عنصر تشکیل شده :

آب ،

 

آتش ،

 

خاک ،

 

هوا …

 

آبی که از تو دریغ کردند ،

 

آتشی که در خیمه گاهت افتاد ،

 

خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها ،

 

و هوایی که عمری است افتاده در دل ها …

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




قانون گناه و معصیت

قانون خطرناکی است، مخصوصاً برای هرکسی که خیلی سر و گوشش می‌جنبد، چشمانش زیاد می‌چرخد و یا این ‌که چشمان زیادی را به چرخش در می‌آورد.
یک جورهایی این قانون متوجه عمیق‌ترین صفحه‌ی دل است، اگر کمی غیرت و حساسیت داشته باشی این قانون برایت دردناک خواهد بود.
با تو نیستم‌ها، با خودم هستم، برای این‌که مطمئن بشوی این‌گونه می گویم:
اگر کمی غیرت و حساسیت داشته باشم این قانون برایم دردناک خواهد بود.
هرچه گناه کنی محبت اهل بیت علیهم السلام در دلت کم خواهد شد!!
این فاجعه ای است اسفناک، در دل من صفحه‌ی سفیدی است که نامش محبت اهل بیت علیهم السلام است، اولین گناه لکه‌ای است بر این صفحه که هرچه بیشتر شود رو سیاهی است که می‌ماند.
خلاصه خودم بهتر می٬دانم چه کاره هستم و از خروس خوان تا خاموشی شب چه می‌کنم، واقعاً حیف!…

چقدر می‌توانست این دریای محبت خروشان باشد.
چقدر می‌توانست این محبت زیاد باشد.
چقدر می‌توانستم امام زمانم را دوست‌تر بدارم.
اما…
حالا من مانده ام و کویر بی آب و علف دل که البته هنوز شاید به لطف مولا قسمتی از آن مانده باشد…

یا بقیه الله ادرکنا
امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِينَ

 

خدايا مرا در اين ماه به پوشش و پاكدامنى بياراى،و به لباس قناعت و اكتفا به اندازه حاجت بپوشان‏ و بر عدالت و انصاف وادارم نما،و مرا در اين ماه از هرچه مى‏ترسم ايمنى ده،به نگهدارى‏ات اى نگهدارنده‏ هراسندگان.

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




آنچه می خوانید؛ خاطرات رزمنده رضا دادپور از عملیات کربلای 4 و رشادت های سردار شهید علی اکبر شجاعین است که تقدیم خوانندگان می شود:

خیمه ی عاشورایی « کربلای 4» برپا شده بود . بچه ها را وارد منطقه عملیاتی کرده بودند. چیزی به شروع حماسه ای سرخ نمانده بود.

چون نزدیک اروند بودیم و فاصله چندانی با خط دشمن نداشتیم ، برای پیش گیری از لو رفتن عملیات دستور العمل های حفاظتی شدیدی اجرا می شد.

چفیه گذاشتن ممنوع شد. اذان نباید بلند گفته می شد. سنگر ها بسیار کوچک بود. کسی نباید صدای گریه اش را بلند می کرد. ارتباط با خارج قطع بود. نامه ها می رسید، اما هیچ کس حق نامه دادن نداشت. تردد فقط در شب میسر بود، آن هم بسیار اندک . سلمانی نداشتیم، حمام در کار نبود. شش ، هفت متر زمین را حفر کردیم ، ولی به آب نرسیدیم. آب باران را که داخل چاله ها جمع می شد با لیوان دسته دار داخل دیگ ریخته و پس از ته نشین شدن،داخل دیگ دیگری می ریختیم و با آن حمام می کردیم.ساعت هم همراهمان نبود.
به همین دلیل، بعضی شب ها اشتباهاً چند بار نماز صبح می خواندیم. چهار نفر در سنگری تنگ و تاریک به سر می بردیم. اسم افراد را نوشته و داخل لیوان قرار می دادیم و موقع نماز اسم هر کس را که خارج می کردیم، موظف بود امام جماعت شود. این هم راه حلی برای مقابله با ناز کردن ها و تواضع های احتمالی بود!

پس از چند روز که قیافه ها حسابی وحشتناک شده بود، من به همراه تعداد دیگری از بچه ها به گردان بهداری لشکر منتقل شدیم. در زیر پل،اتاق عمل با تجهیزات صحرایی تاسیس شده بود! اورژانس نیز برای امداد مجروحان خصوصاً مصدومین شیمیایی در نظر گرفته شده بود.

همه چیز برای عملیات سنگین و دشمن شکن مهیا بود. پیش بینی های لازم صورت گرفته و نیروها با تمام قوا آماده ی نبردی سخت، اما پیروز آفرین شده بودند.

آری جنگ ؛ فراز و نشیب هایی دارد که باید تمام آن ها را با صبر و توکل بر خدا پشت سر نهاد. نیروهای ستون پنجم بی کار نبودند. این را می شد از بمباران ستاد لشکر به خوبی فهمید.

عملیات اگر صورت نمی گرفت، دشمن قصد حمله به فاو را داشت. از این رو با تشخیص فرماندهان نظامی ، عملیات دو،سه شب زودتر و به صورت کاملاً ناگهانی آغاز شد.

هیچ کس انتظارش را نداشت، اما کسی هم اعتراض نکرد. خبر که رسید هر کس سعی می کرد زودتر از دیگران خود را آماده کند. شبی بود به یاد ماندنی . مثل دیگر شب های عملیات، خداحافظی و طلب حلالّیت هم سنگرانی که ماه ها با هم انس گرفته بودند، در راس امور قرار داشت.

در این میان برادران شهید محمود ، احمد و محمد نجاریان وداعشان از همه تماشایی تر بود.

به دستور فرمانده وارد کانال شدیم. کانال ها از قبل برای عملیات حفر شده بود. اما به خاطر بارندگی های مداوم، آب داخل آن ها جمع شده بود و سردی هوا هم کار را دشوار می ساخت. هر طور بود، بچه ها خود را به جلو رساندند.

حدود ساعت 5/10 بود که با رمز مقدس محمد رسول الله « عملیات کربلای 4» را آغاز کریدم. غواص ها به آب زده بودند تا موانع را از بین ببرند و قایق های موتوری بتوانند وارد جزیره شوند. دشمن حسابی خود را آماده پذیرایی کرده بود.

درگیری قبل از موعد شروع شد. شاید تنها عملیاتی بود که هواپیماهای دشمن در شب بمباران می کردند و این نشان از اطلاع دقیق آن ها از مواضع ما داشت. قایق ها هدف آرپی جی و ضد هوایی قرار داشتند. تفنگ های چهار لول که برای هواپیما و هلی کوپتر به کار می رفت، نفرات ما را هدف قرار می داد. عملیات، خونین بود. خیلی از بچه ها کنار جاده شهید و مجروح شدند و دیگر بر نگشتند. هرکس که می توانست، کنار نیزار به آرامی حرکت می کرد.اما دشمن تحرکات را زیر نظر داشت.

هر تکانی ، سفیر گلوله های دشمن را به دنبال می آورد.

لشکر هایی که در سمت چپ و راست ما بودند، عمل نکردند.

ده ، دوازده نفر از بچه ها خود را به جزیره ی بعدی رسانده بودند، اما مهمّا تشان تمام شده بود. دستور عقب نشینی صادر شد.

دشمن آن قدر به ما نزدیک بود که صدای قهقه شان به گوش می رسید و این نمکی بود که زخم هزار و چهارصد ساله مان را به سوزش می انداخت و دلمان را آتش می زد.

بعضی ها که مانده بودند از غروب آن روز تا صبح فردا مردانه مقاومت کردند. خیلی از دوستانمان را در ام الرصاص جا گذاشتیم. ما این سوی آب بودیم و آن ها آن طرف دست تکان می دادند. سوختیم و اشک ریختیم اما دیگر از دست کسی کاری بر نمی آمد و… آن ها هم ما را جا گذاشتند و رفتند.

سردار شهید سید علی اکبر شجاعیان؛ جانشین گردان های یارسول(صلی الله علیه واله) و فاطمة الزهرا(سلام الله علیها) از لشکر ویژه25 کربلا ، در عملیات کربلای 4 تیر به بدنش خورد و و خون تمام بدنش را گرفت. با کمک یکی از دوستان او را به عقب کشیده تا به آمبولانس برسانیم.

روی برانکارد در حالی که درد تمام وجودش را آکنده بود، اصرار می کرد تا همان جا رهایش کنیم. می گفت که دیگر ماندنی نیست و نباید وقت مان را به خاطر او هدر دهیم. توجهی به حرفهایش نکردیم، به هر زحمتی بود برانکارد را از داخل آب و گل عبور داده و به اورژانس تحویل دادیم.

هیچ وقت از یادم نمی رود که چگونه با افسوس دست مرا گرفت و با نفس های بریده اش گفت: «دیدی…. بازهم تجدید شدم..» و من در پاسخش خندیدم و گفتم: «ما که روفوزه شده ایم.»

سیدعلی اکبر به هر ترتیب بود لباس خشکی تهیه کرده و با همان بدن مجروح خود را به جزیره می رساند.این بار از ناحیه پا تیر می خورد و جسم مجروحش را به عقب برمیگردانند. روی برانکارد فریاد می زد: «باز هم برمیگردم» می گفت از خانواده بچه ها خجالت می کشیم، جواب کسانی که عزیزانشان در کربلای 4 جامانده اند را چه بدهم؟!

در کربلای 5 نیز با نارنجک مجروح می شود. در بستر که بود پی به عملیاتی دیگر می برد، گوسفندی را نذر می کند تا به عملیات برسد.

بالاخره حاجتش را می گیرد و خود را به منطقه می رساند. همانجا گوسفند را قربانی می کند. به خط می رود و سرانجام در مسلخ عشق قربانی می شود. سرانجام سید علی اکبر شجاعیان پس از 6 سال حضور در جنگ و شرکت در عملیات های مختلف، در جریان عملیات کربلای10در تاریخ 30 فروردین ماه سال 1366 در منطقه ی ماووت (کردستان) بر اثر ترکش خمپاره به آرزوی شش ساله اش دست یافت.

اینگونه بود که بعد از سید محمد، سید علی اکبر، دومین فرزند سید حسین شجاعیان نیز به شهادت رسید. پیکر مطهر علی اکبر در هفتم اردیبهشت در گلزار شهدای دیوکلای امیرکلا و در کنار برادرش محمد به خاک سپرده شد.
منبع: رزمندگان شمال
مقام معظم رهبری(مدظله العالی):«خیابانها را به نام شهدا، کردیم تا هر وقت نشانی منزل را می دهیم؛بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید، با آرامش و امنیت به منزل می رسیم.»

خدایا ما را شرمنده شهدا ، جانبازان ،آزادگان ،رزمندگان و خانواده های عزیزشون نکن
شادی روح مطهرشون
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین
خدایا ما را قدر دان خون شهدا و ادامه دهنده راه امام و شهدا قرار بده
الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
یا زهرا سلام الله علیها

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




همیشه نماز جماعت در ماه مبارک رمضان صفای دیگری داشته و داره.
بعد از پایان نماز و خوندن دعا . دستام رو کمی بالا بردم و گفتم:
خدایا راحتی و آسایش رو در این دنیا نصیب ما کن …
وقتی از مسجد بیرون اومدیم و به سمت خونه به راه افتادیم، گیله مرد رو کرد بهم و گفت :
اجازه هست اگر ناراحت نمیشی چیزی بهت بگم ؟
گفتم : خواهش میکنم و بفرمایید.
گفت : در مورد آخرین دعایی که کردی باید به این نکته توجه کنیم
که ما برای راحتی و آسایش به این دنیا نیومدیم . دنیای ما یک گذرگاهه نه یک آسایشگاه …. .
دونده ها در طول مسابقه استراحت ندارند ، استراحت اونها بعد از پاره کردن بند پایان مسابقه ست
و گرفتن جایزه و برای ما بعد از رهیدن از بند تن و مرگ .
چشمانت رو ببند و کودکیت رو به یاد بیار …
راحتی رو در تمام شدن امتحانات ثلث آخر و در نهایت گرفتن دیپلم می دیدیم .
تمام ثلث آخرها تمام شد و بالاخره دیپلم گرفتیم ولی … راحت نشدیم .
راحتی رو در پایان خدمت سربازی میدیم . سربازی تموم شد ولی … راحت نشدیم .
راحتی رو در پیدا کردن شغل میدیدیم ، شغل پیدا کردیم ولی باز هم راحت نشدیم.
با خودمون گفتیم : ازدواج کنیم راحت میشیم ، بچه مون دنیا بیاد راحت میشیم ،
خونه دار بشیم راحت میشیم ، تحصیل بچه ها تموم بشه راحت میشیم ،
سربازی بچه ها تموم بشه راحت میشیم ، بچه ها رو زن بدیم و شوهر بدیم راحت میشیم …
بازنشسته بشیم راحت میشیم …
راحتی حلقه ی مفقوده ی همه ی عمرمون بود …
ما راحتی رو پیدا نکردیم ، چون گمشده در این دنیا هم بود و هم نبود …
راحتی مربوط به وقتیه که حساب پس دادی و کارنامه ات رو دادن دست راستت.
به گیله مرد میگم : پس دروغ نیست وقتی کسی فوت میکنه میگن: راحت شد.
گیله مرد لبخندی زد و گفت : اگر حساب کتاب اون دنیاییش پاک باشه
بله باید گفت که راحت شد وگرنه اول ناراحتی ها شه …

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




 

هنگامی که روز قیامت فرامی‌رسد، روزه‌داران از قبرهای‌شان بیرون می‌آیند در حالی که به خاطر بوی روزه شناخته می‌شوند.

مهمترین عمل در ماه مبارک رمضان که در روایات ما به عنوان ماه مهمانی خداوند متعال معرفی شده «روزه» است. روزه علاوه بر آثار فردی، اجتماعی و دنیایی،‌ آثاری را در آخرت می‌تواند به دنبال داشته باشد. آنچه در ادامه می‌خوانید آثار آخرتی روزه است:

در جلد نهم تفسیر منهج‌الصادقین صفحه 400 آمده است که حضرت محمد(ص) می‌فرماید: یقول‌الله تعالی یا اولیائی طال ما نظرت الیکم فی الدنیا و قد قلصت شفاهکم عن الاشربه و غارت اعینکم و خمصت بطونکم فکونوا فی نعیمکم و کلوا واشربوا هنیئا بما اسلفتم فی الایام الخالیه؛

خداوند بزرگ در بهشت خطاب به روزه‌داران واقعی می‌فرماید: ای دوستان من در دنیا بسیار شما را دیدم که از شدت تشنگی و گرسنگی لبهایشان به هم چسبیده بود و چشم‌هایتان فرورفته و شکم‌هایتان باریک و لاغر شده بود.

پس امروز در نعمت‌های بهشت راحت باشید و از غذاها و نوشیدنی‌های آن بخورید و بیاشامید، عوض آن گرسنگی و تشنگی که در دنیا به خاطر روزه کشیدید.

«امان من الجوع والعطش یوم القیامة»؛

روزه باعث می‌شود روزه‌دار واقعی از گرسنگی و تشنگی روز قیامت در امان بماند.

«یعطیه الله براءة من النار»؛

خداوند بزرگ روزه‌دار واقعی را از آتش جهنم نجات می‌دهد

«انّ فی الجنة بابا یقال له الریان فاذا کان یوم القیامة قیل أین الصائمون فاذا دخلوا اُغلق فیشربون منه فمن شرب منه لم یظمأ ابدا»؛

در بهشت دری است که نام آن ریّان است. روز قیامت که فرا می‌رسد گفته می‌شود که کجایند روزه‌داران هنگامی که از این در داخل شدند بسته می‌شود، در آنجا به وسیله نوشیدنی‌های بهشتی از آنها پذیرایی خواهد شد و هر کس از آن بنوشد دیگر تشنه نخواهد شد.

در جلد 93 بحارلانوار آمده است:

«الصِّیَامُ جُنَّةٌ، وَحِصْنٌ حَصِیْنٌ مِنَ النَّارِ.»؛ روزه سپر و دژ مستحکمی در برابر آتش جهنم است.

«… وَالصِّیامُ جُنَّةُ العَبدِ المُؤمِنِ یَومَ القِیامَةِ کَما یَقی أحَدَکُم سِلاحُهُ فِی الدُّنیا…»؛

همانطوری که اسلحه در دنیا سپر و وسیله دفاع در برابر دشمن است، روزه نیز سپر و وسیله و حافظ انسان مؤمن در روز قیامت از آتش جهنم است.

رسول خدا(ص) فرمود:

«اذا کان یوم القیامه یخرج صوام من قبورهم یعرفون بریح صیامهم، افواهم اطیب من ریح المسلک، یلقون بالمواعد و الاباریق مختمة بالمسک فیقال لهم: کلوا فقد جعتم و اشربوا فقد عطشتم ذروا الناس یستریحوا فقد عییتم اذا استراح الناس، فیأکلون و یشربون و الناس معلقون فی الحساب فی عناء و ظماء»؛

هنگامی که روز قیامت فرا می‌رسد روزه‌داران از قبرهایشان بیرون می‌آیند در حالی که به خاطر بوی روزه شناخته می‌شوند. بوی دهانشان بهتر از مشک است و با غذاهای خوشمزه بهشتی و ظرف‌های مخصوص که پر از نوشیدنی‌های گوارا است در حالی که دست نخورده، در بسته و در آن ظروف بوی مشک می‌دهد پذیرایی می‌شوند.

به روزه‌داران واقعی گفته می‌شود از این غذاهای لذیذ و نوشیدنی‌های بهشتی بخورید و بیاشامید. زیرا شما در اثر روزه دنیا گرسنگی و تشنگی را (به خاطر رضای خدای سبحان) تحمل نموده‌اید.

کسانی که اهل روزه و نماز نبودند رهایشان سازید زیرا آن زمانی که شما سختی‌ها و مشکلات را (به خاطر خشنودی خداوند) تحمل می‌کردید آنها در دنیا دنبال استراحت زودگذر بودند پس شما هم به خاطر عمل صالح در دنیا از نعمت‌های دائمی بهشت بخورید و بیاشامید.

در آن هنگامی که روزه‌داران در ناز و نعمت و از لذات بهشتی استفاده می‌کنند، روزه‌خواران و بی‌نمازها سرگردان و متحیرند و از سختی و تشنگی آن روز زجر می‌کشند و منتظر حسابرسی هستند.

امام صادق(ع) فرمود:

للصائم فرحتان فرحه عند افطاره و فرحة عند لقاءریه عزوجل

در دو موقع برای روزه‌دار شادابی و سرور است؛ یکی سرور در وقت افطار و سرور دیگر در روز قیامت در محضر پروردگار بزرگش است.

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت





نمازهایم اگر “نماز” بود
موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش!
نمازهايم اگر نماز بود
که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت!
اگر نمازهایم نماز بود
که اول وقت نمی خواندمش، برای این که، خود را “خلاص” کرده باشم
اگر نمازهایم نماز بود
که تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی
اگر نمازم نماز بود
که تبدیل نمی شد به یک فرصت طلایی برای خلق ایده های بکر!
تبدیل نمی شد به مناسب ترین زمان تحلیل رفتار فلان همکار!
تبدیل نمی شد به ماشین حساب!
نمازهایم"نماز” نیست
اگر نماز بود
یک “کارواش قوی” می شد و با فشار می شست از دلم همه ی سیاهی ها را
لکه ها را
پلشتی ها را
اگر نماز بود
می شد “کیمیا” و مس وجودم را تبدیل می کرد به طلا
اگر نمازم نماز بود
می شد پل
می شد پناهگاه
می شد دارو
می شد مرهم
می شد درمان
می شد شاه کلید
می شد میعادگاه
می شد دانشگاه
خدایا!
این روزها
من از تو فقط یک چیز می خواهم.
بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایم نماز بشوند

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم