✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



جو، یک از اصلی ترین غلاتی است که معمولا در نان، نوشیدنی ها و انواع خوراکی ها یافت می شود.

به گزارش سلام خبر، جو، اولین غله کشت شده در تاریخ به شمار می آید و تا به امروز به عنوان یکی از پرمصرف ترین غلات سراسر دنیا باقی مانده است.

دارا بودن خواصی مانند فیبر بالا، انواع ویتامین ها و مواد معدنی که در غلات فرآوری شده یافت نمی شود، جو را به یکی از اصلی ترین منابع غذایی تبدیل کرده است. مصرف جو می تواند خطر بروز بیماری هایی مانند چاقی بیش از حد، دیابت، بیماری های قلبی و سرطان را کاهش دهد.

جو به طور معمول به دو شکل یافت می شود: جو سفید یا پوست کنده که سبوس آنجدا شده و جو سبوس دار که فقط پوسته جدا شده است.

نصف فنجان جو سبوس دار حاوی 326 کالری، 11.5 گرم پروتئین، 2 گرم چربی، 0 گرم کلسترول، 68 گرم کربوهیدرات و 16 گرم فیبر(64 درصد نیاز روزانه بدن) است. همچنین، این میزان حاوی 3 درصد از نیاز کلسیم روزانه، 18 درصد آهن، 40 درصد تیامین، 15 درصد ریبوفلاوین،21 درصد نیاسین، 15 درصد ویتامین B6، و بسیاری مواد معدنی دیگر است.

بتاگلوکان ها نیز، که نقش شان در کاهش مقاومت انسولین و سطح کلسترول خون ثابت شده است، در جو به وفور یافت می شوند.

از خواص مصرف جو می توان به کاهش خطر چاقی، دیابت، بیماری های قلبی و در کل بهبود وضعیت سلامت، موها، افزایش انرژی و کاهش وزن اشاره کرد.

فشار خون

پایین نگه داشتن سدیم مصرفی و بالا بردن پتاسیم مصرفی از راه های اصلی کاهش فشار خون در بدن است. پتاسیم، کلسیم و منیزیمی که در جو وجود دارد، همگی به طور طبیعی فشار خون را کاهش می دهند.

سلامت استخوان ها

آهن، فسفر، کلسیم، منیزیم، منگنز و روی موجود در جو می توانند به ساخته شدن استخوان های محکم تر و قوی تر کمک شایانی کنند. تعادل بین فسفات و کلسیم برای درست ساخته شدن استخوان ها ضروری است.

سلامت قلب

فیبر، پتاسیم، فولات و ویتامین B6 که در جو وجود دارند، همگی می توانند به سلامت قلب کمک کنند. این واقعیت که جو هیچ گونه کلسترولی ندارد نیز از مزیت های این ماده غذایی برای سلامت قلب محسوب می شود.

پیشگیری از سرطان

سلنیوم، از مواد معدنی است که در بیشتر غذاها وجود ندارد اما در جو یافت می شود. سلنیوم، نقش مهمی در عملکرد آنزیم های کبدی ایفا می کند و به آن ها در خنثی کردن ترکیبات سرطانی در بدن کمک می کنند. همچنین، سلنیوم از التهاب و رشد تومورها جلوگیری کرده و سیستم ایمنی را تقویت می سازد.

حفظ وزن ایده ال

جو با دارا بودن فیبرهای گیاهی از یبوست جلوگیری و گوارش را تنظیم می کند. همچنین، محققان به این نتیجه رسیده اند که مصرف فیبر به اندازه کافی، یکی از مهم ترین فاکتورها در کاهش وزن بدن است. فیبر در رژیم غذایی می تواند به سیری و کاهش اشتها کمک کند.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





تو کجایی؟
شده ام باز هوایی
چه شود جمعه این هفته بیایی
به جمالت …. به جلالت….دل ما را بربایی
جواب امام زمان
تو که یک عمر سرودی « تو کجایی ؟ » تو کجایی ؟!!!
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده ؟
چه کسی در پی هر غصه تو اشک چکانده ؟
چه خطر ها به دعایم ، زکنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی کجایی ؟
و ای کاش بیایی
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود ، تو بودی
هر زمان بود تفاوت ، که تو رفتی و نماندی
خواهش نفس شده ، یار و خدایت
و همین است که تاثیر نبخشد به دعایت
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم
تو کجایی؟!
به خودت کاش بیایی !

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت





کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود. مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند وآن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم. مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد.اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویای اش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد. بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.
نکته: تو همانی که می اندیشی، هر گاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویاهایت برو و به سخنان اطرافیان خود فکر نکن.

موضوعات: داستان  لینک ثابت





« ایاز» به علت توجه و علاقه ی وافر سلطان محمود به او، به شدت مورد حسادت مقامات دربار بود. یک بار نزد سلطان بدگویی کردند که ایاز هر روز قبل از اینکه به دربار و به حضور سلطان بیاید، به منزلی می رود و گویا از کسی دستور می گیرد و شب هم که از حضور سلطان مرخص می شود، سر راه به همان منزل می رود و گویا اخبار دربار را به آن شخص گزارش می دهد. سلطان دستور داد آن منزل را تفتیش کنند. ماموران وقتی وارد آن منزل شدند، دیدند تنها یک اتاق دارد که در آن اتاق، یک پوستین شبانی به میخ آویزان است… خبر را برای سلطان آوردند… ایاز که به خدمت سلطان آمد، سلطان قضیه را از او پرسید. ایاز گفت: آنچه در آن اتاق آویخته است، پوستین شبانی من است که قبل از آشنایی با سلطان بر تن داشتم و چوپانی می کردم. هر روز قبل از آنکه به دربار بیایم، به آن اتاق می روم و آن پوستین را بر تن می کنم و به خود می گویم« ایاز، خودت را گم نکنی و فراموشت نشود که تو همان چوپان فقیر و بی کسی؛ هر چه داری از برکت سلطان است.» شب هم یک بار دیگر همین را به خود یادآوری می کنم تا خودم را گم نکنم و حق سلطان را فراموش نکنم.
نتیجه: چه زیباست به یاد داشته باشیم که هر چه داریم از لطف و کرم خداست که سلطان ماست.

موضوعات: داستان  لینک ثابت




یک داستان جالب از شهیدی ایرانی که در جوار امام حسین(ع) دفن شد
یک داستان جالب از شهیدی ایرانی که در جوار امام حسین(ع) دفن شد

ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگه:


توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم
… سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است . اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
وقتی داستان مربوط به کارت و پلاکش رو برایم تعریف کرد ، مو به تنم سیخ شد


پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی و خوش سیما اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخای. اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم، قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید…


منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:


شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.


خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.
پس درویش تاملی کرد و گفت: ای خواجه، کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.


معراج السعادت (ملا احمد نراقی)


از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,
از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.


خواجه عبدالله انصاری

موضوعات: سخن بزرگان, بزرگان و علما  لینک ثابت




ام سلمه از پیامبر (ص) پرسید:


ارزش خدمت زنان به شوهرانشان چیست؟


آن حضرت (ص) فرمودند: هیچ زنی از خانه همسرش چیزی را به قصد اصلاح جا به جا نمی كند، مگر این كه خدا نظر رحمت به سوی او افكند و هر كسی خدا به وی نظر رحمت كند عذابش نخواهد كرد.


مفاتیح الحیات – 262

موضوعات: روایات, خانواده و زندگی  لینک ثابت




 

حکمت 113 :

ارزش هاى والاى اخلاقى (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى وَ لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ وَ لَا تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ لَا رِبْحَ كَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ وَ لَا زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِى الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ وَ لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَلَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ وَ لَا شَرَفَ كَالْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ كَالْحِلْمِ وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ .
امام علیه السلام فرمود:
سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ، و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ، و عقلى چون دورانديشى ، و هيچ بزرگوارى چون تقوى ، و همنشينى چون اخلاقى خوش ، و ميراثى چون ادب ، و رهبرى چون توفيق الهى ، و تجارتى چون عمل صالح ، و سودى چون پاداش الهى ، و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ، و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ، و دانشى چون انديشيدن ، و عبادتى چون انجام واجبات ، و ايمانى چون حياء و صبر . و خويشاوندى چون فروتنى ، و شرافتى چون دانش ، و عزّتى چون بردبارى ، و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم