✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
حجاب زهرایی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



یاحسین ای مهربان ارباب من

کن نگاهی بر دل بیتاب من

اسم تو تسکین دهد آلام من

می بریزازخمره ات درجام من

تا بگویم مست صهبای توام

عاشق پابست سقای توام

هرچه باشددرجهان ازآن توست

هرسلیمان ریزه خوارخوان توست

ای که هستی کعبه ی آمال من

کن نظر برحالت و احوال من

هستیم ازهست توباشد یقین

گرنبودی من کجابودم چنین

گویم این را باصدائی دلنواز

سرورم هستی و هستم سرفراز

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گفتگوی بسیار زیبای قرانی باخدا بخونید تاخدارو بشناسیم باتمام وجود…

 

 

 

گفتم: خسته‌ام

گفت: “لاتقنطوا من رحمة الله” از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53)

 

 

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!

گفت: “فاذکرونی اذکرکم” منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)

 

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفت: “و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا” تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)

 

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟

گفت: “واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله” کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)

 

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است… یک اشاره‌ کنی تمامه!

گفت: “عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم” شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)

 

گفتم: “انا عبدک الضعیف الذلیل…” اصلا چطور دلت میاد؟

گفت: “ان الله بالناس لرئوف رحیم” خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)

 

گفتم: دلم گرفته

گفت: “بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا” باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)

 

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفت: “ان الله یحب المتوکلین” خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159)

 

گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!

گفت: “و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره” بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱)

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛

گفت: “فانی قریب” من که نزدیکم (بقره/186)

 

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم

گفت: “و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال” هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)

 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفت: “ألا تحبون ان یغفرالله لکم” دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)

 

گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی

گفت: “و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه” پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)

 

گفتم: با این همه گناه… آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟

گفت: “الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده” مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/104)

 

گفتم: دیگر روی توبه ندارم

گفت: “الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب” ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/3)

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟

گفت: “ان الله یغفر الذنوب جمیعا” خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/53)

 

گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟

گفت: “و من یغفر الذنوب الا الله” [چرا که نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱35)

 

گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! … توبه می‌کنم

گفت: “ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین” [این را بدان که] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)

 

ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟

گفت: “الیس الله بکاف عبده” خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36)

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


ای مهربان تر از همه ای صاحب کرم

 از عالمی بریده ام و سخت مضطرم

غرق گناه آمده ام از درت مران

 یکبار هم که شده مرا نوکرت بدان

 

دست مرا بگیر و دلم را جلا بده

 در ملک طوس به من عطش کربلا بده

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

مردی، هنگام سحر از خانهاش بیرون آمد تا به حمام برود. هوا هنوز روشن نشده بود و چشم مرد، به خوبی نمیدید مرد در بین راه، به دوستش برخورد. بعد از سلام و احوالپرسی، به او گفت: «ای برادر، اگر کاری نداری، بیا تا با هم به حمام برویم.»

دوست مرد، با تأسف سری تکان داد و گفت: «افسوس که من کار دارم و نمیتوانم با تو به حمام بیایم، اما تا نزدیک حمام تو را همراهی خواهم کرد.»

مرد خوشحال شد و هر دو راه افتادند. آنها بعد از مدتی به یک دو راهی رسیدند. دوست مرد، بدون اینکه چیزی بگوید یا از دوستش خداحافظی کند، از او جدا شد و از راه دیگری رفت.

نزدیک حمام، دزدی، خودش را نزدیک مرد رساند. مرد در میان تاریکی، او را نشناخت و خیال کرد که دزد، همان دوستش است که او را همراهی کرده است و حالا هم از حمام نیامدنش پشیمان شده و قصد دارد که وارد حمام شود. وقتی به حمام رسیدند، مرد جبهاش* را در آورد و آن را به دزد داد و گفت: «دوست من، این امانت را بگیر و نگهدار تا من از حمام بیرون بیایم.»

دزد از این کار مرد تعجب کرد اما به روی خودش نیاورد و جبه را از مرد گرفت. مرد پول زیادی را به آستین و جیب لباسش دوخته بود تا دزد آنها را نبرد. غافل از اینکه به دست خود، لباسش را تحویل یک دزد داده است!

مرد داخل حمام رفت و بعد از مدتی بیرون آمد حالا خورشید کاملاً بالا آمده بود و همه جا را روشن کرده بود. مرد به اطرافش نگاه کرد تا دوست خودش را پیدا کند و جبهاش را از او بگیرد، اما اثری از دوستش ندید. او غمگین و افسرده و ناراحت به سمت خانهاش راه افتاد. او خیال میکرد که دوستش پولهای او را دیده و لباس را با خودش برده است.

همانطور که مرد، نگران و ناراحت به سمت خانه میرفت، ناگهان دزدی که مرد اشتباهی لباسش را به او سپرده بود او را صدا زد و گفت: «آهای مرد! کجا میروی؟ بیا لباست را بگیر!»

مرد برگشت و با تعجب، جبهاش را در دست مرد غریبهای دید پرسید: « تو کیستی ای مرد؟ جبه من در دست تو چه کار میکند؟!»

دزد گفت: «من همان کسی هستم که تو جبهات را پیش او به امانت گذاشتی و وارد حمام شدی! حالا بیا و آن را بگیر که یک ساعت بیشتر است که از کار و زندگی افتادهام.»

مرد گفت: «مگر کار تو چیست!»

دزد گفت: «کار من دزدی است!»

مرد با تعچب بیشتری گفت: «هیچ سر در نمیآورم! جبه من در دست تو چه کار میکند؟!»

دزد گفت: «تو هنگامی که به داخل حمام میرفتی آن را به خیال اینکه من دوستت هستم، نزد من به امانت گذاشتی. من هم اینجا ایستادم تا تو بیرون بیایی و آن را به تو پس بدهم.»

مرد پرسید: «اگر دزد هستی، چرا آن را نبردی؟ مگر ندیدی که پولهایم را بر آستین و جیبهای آن دوختهام؟»

دزد گفت: «اگر هزار دینار زر هم در این لباس بود، من به آن دست نمیزدم، چون تو آن را به عنوان امانت به من سپردی. من گاهی دزدی میکنم، اما در امانت کسی خیانت نمیکنم. خیانت در امانت، راه و رسم جوانمردی نیست…»

مرد جبهاش را گرفت و با تعجب فراوان به سمت خانهاش رفت.

* جبه جامه بلند و گشاد که از روی لباسهای دیگر میپوشند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




وقتی در زندگی به داشته هایمان فکر میکنیم، خود را خوشبخت،

و زمانی که به نداشته هایمان فکر میکنیم، خد را بدبخت حس میکنیم!

پس خوشبختی ما در تصور ماست

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

 سوره مبارکه حشر

 از نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر كس سوره حشر را قرائت كند بهشت و جهنم و عرش و كرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و كوه ها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و آمرزش می كنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود.

در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است:
  هر كس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداون فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می كند تا صبح از او مراقبت نماید

 در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر كس سوره حشر را قرائت نماید عضو حزب الله است كه رستگارانند.

 انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت كرده است كه به مردی فرمود: هر گاه می خواهی به رختخواب بروی سوره حشر را قرائت كن و اگر مردی شهید محسوب می شوی.

 اسم اعظم خداوند اسمی است که با دستیابی به آن بسیاری از مشکلات مادی و معنوی را حل کرده و به بسیاری از مقامات می توان دست یافت. نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است

 و نیز فرمودند هر كس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر اوواجب می شود.

 آثار و بركات سوره

1- شفای بیمار
هرگاه این سوره را با خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش است. در روایتی از نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید كه این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ.

2- حفظ و امان
امنیت یابی و آسایش از خواص قرائت و كتابت این سوره عظیم الشأن است . پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرمودند: هر كس سوره حشر را در شب جمعه قرائت نماید تا صبح از انواع بلاها در امان خواهد بود.

3- تقویت حافظه و هوش
امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند: هر كس سوره حشر را بنویسد و با آب پاک بشوید و بیاشامد حافظه ای قوی و هوشی سرشار نصیب او خواهد شد.

4-بخشش گناهان
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر كس سه آیه پایانی سوره حشر را قرائت كند گناهان گذشته و آینده اش بخشیده خواهد شد.

5- جهت ورم پا
امام محمد باقر علیه السلام خطاب به جابر فرمودند: وقتی جایی از پایت ورم كرد برای آن آیه آخر سوره حشر را سه مرتبه بخوان كه به اذن الله آن درد و ورم خوب خواهد شد.

 منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




#ولادت_موسی_بن_جعفر

انفجار نور در عرش خدا رخ داده است
هفتمین خورشید در هفت آسمان افتاده است

عشق در انوار حق او چو حیدر منجلیست
عالمی مبهوت مانده احمدست او یا علیست

این مسیحا انقلابی تازه از پیغمبرست
حیدری سیرت ، علی رو ، کاظم بن جعفرست

لافتی ای تازه از نام آوری های علیست
ذوالفقارش برلبست و دُری از قلب نبیست

آیه هایش در دل قرآن تلاوت میشود
آیه های نور بر صادق عنایت میشود

امشب از گهواره ی ناهید می آید خبر
از میان حاله ی خورشید می آید خبر

در کنار بسترش موسی بن عمران آمده
آسیه زانو زده ، مریم خرامان آمده

با مسیح آمد محمد ، با محمد فاطمه
با حسن آمد حسین و پادشاه علقمه

شد اذان گویش علی و تا به أشهد میرسید
از پر قنداقه اش انگار باران میچکید

خنده هایش فاطمی و گریه هایش زینبیست
در کرامت چون حسن در عشق مانند علیست

هفتمین خورشید از آرایه ی طه پرست
گونه هایش از شمیم مادرش زهرا پرست

رحمت از دست حسن وارش چوباریدن گرفت
سوره ی والشمس بر عالم تراویدن گرفت

دوخته پیراهنش را فاطمه خیرالنساء
اینچنین شد کاظمین او شبیه کربلا

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





سوره نور
آیه 58:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِّن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده‌اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می‌آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛ امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیّت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان می‌کند، و خداوند دانا و حکیم است!

به قران عمل کنیم برای زندگی خوب

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت