✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
روزی به قصد دانستن جای تو از همه پرسیدم: کجاست؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 * متن سخنراني شماره 2

  در نقطة غدير توقفي بايد ، كه با حقيقت انسان سروكار دارد . هزار و چهارصد سال است كه شيعه زلال پر بركت غدير را به پاي درختان ولايت مي افشاند ، و از آن بيابان خشك باغهاي پر ثمر اعتقادي و گلهاي زيباي محبت را پرورش مي دهد .

آغاز پانزدهمين قرني است كه شيعه با حجتي قوي و برهاني قاطع كه پيامبر-صلي الله عليه و آله و سلم- به دستش داده ، پرچم بلند « اشهد ان علياً ولي الله » را بر افراشته و از مرزهاي اعتقادي خويش پاسداري مي كند .

عيد غدير از بزرگترين اعياد مسلمين است . رسول گرامي اسلام در آخرين سال عمر شريفشون فراخوان عمومي دادند و بعد از اتمام حج ، علي بن ابي طالب-عليه السلام- را به عنوان ولي مردم به مردم معرفي كردند و از همگان بر اين ولايت بيعت گرفتند .خوبه كه در مورد ولايت بيشتر با هم صحبت كنيم و ببينيم ولايت يعني چه و ديدگاه ما نسبت به اون چگونه است؟

بهتره براي نزديكتر شدن به مطلب از واژة ولايت شروع كنيم . اگر از شما بپرسند كه ولايت يعني چه ؟شما معمولاً جواب مي دين يعني داشتن سرپرست، صاحب اختيار و داشتن ولي. و وقتي كلمه ولي را مي شنويد به ياد والدين خود مي افتيد چرا كه اول باري كه با كلمة ولي آشنا شديد فكر مي كنم تو مدرسه بوده باشد.يادم مي آيد وقتي تو مدرسه بار اولي كه بغل دستيمو اذيت كردم و ضمناً تكاليفم را بخوبي انجام نداده بودم واتفاقاً همون روز معلم ازم درس پرسيده بود بلد نبودم معلمم مرا به دفتر فرستاد و آقاي مدير برگه اي به من داد و گفت فردا با وليت بيا مدرسه . من اون روز نمي دونستم وليم كيه ؟ وقتي به خونه اومدم و از مادرم پرسيدم اون گفت ولي يعني پدر يا مادرت يعني صاحب اختيارت .

پس ولي، ما را ياد والدين مون مي اندازه كه هم چين بي ربط هم نيست. اگه ريشة كلمه را هم بررسي كنيم مي بينيم ولي ، والدين ، اولياء ، ولايت ، تولي و … همه هم خانواده و تقريباً هم معناي هم هستند . اما ولايت يعني چه ؟

ولايت يعني سرسپردگي به ولي، يعني اطاعت امر ولي . وقتي ولي يعني صاحب اختيار . ولايت يعني اين كه شما اختيارت را بدست اين ولي بدي و از اون اطاعت كني . حالا كه معني ولايت رو پيدا كرديم ببينيم آيا همه اين ولايت را پذيرفته اند يا نه ؟ و هر كس به ولي خودش چگونه نگاه مي كند .

بهتر اينه كه اول ولايت پذيري را از منظر فرزندان بررسي كنيم .مثلاً بچه اي كه ولايت پدر را پذيرفته خوب ، مجبوره هر امري ، هر قانوني ، هر دستوري كه پدر تو خانه مي ده گوش كنه … ساعت 9 بخواب ، مسواك بزن ، حمام برو ، وسايلت را جمع كن ، تختت را مرتب كن ، اين غذا را بخور ، آن غذا را نخور از اين ساعت تا اين بازي كن و … و خوب اين كه خيلي سخته همش بايد حرف گوش كني و اطاعت كني.

پس از ديدگاه بعضي از بچه ها ولايت پذيري مي شود تحكم پذيري ، دستور پذيري و چون تحكم پذيري نوعي تكلف محسوب مي شه و در ظاهر از آزادي آدم مي گيره لذا از پذيرش آن سرباز زده و از زير بار مسئوليتش شانه خالي مي كنه و براي راحتي خودش يك نه مي گه و خودشو راحت مي كنه پس ولايت پدر را قبول نكرده و آن جوري زندگي مي كنه كه خودش مي خواد . حالا به چه مشكلاتي روبه رو مي شود رو ديگه خودتون حدس بزنيد .

حالا مي شود اين سوالات را از افراد مختلف پرسيد:

1 – ولي شما چه كساني هستند ؟

2 – وقتي شما كلمه ولي يا ولايت را مي شنويد چه چيزي در ذهن شما نقش مي بندد ؟

3 - از كلمه والدين چه چيزي به ذهن شما مي رسد ؟ آيا پدر و مادر يعني اينكار را بكن اين كارو نكن؟

4 – آيا پدر ايده آل پدري است كه اصلاً امر و نهي نمي كند ؟

5- به نظر شما چقدر و در چه حوزه هايي ( درس خواندن ، دوست يابي ، غذا خوردن ، لباس پوشيدن ، و… ) پدر و مادر حق دارند امر و نهي كنند؟

6 – آيا فكر مي كنيد گوش كردن به حرف ها و قوانين آنها به نفع آنهاست يا فرزندانشان ؟

7 – به نظر شما پذيرفتن ولايت پدر و مادر و اين همه امر و نهي هايشان سخت است ؟بهتر نيست يك نه بگوئيم و خودمان را خلاص كنيم ؟ چرا ؟

8 – اگرما اين طوري به ولايت و سرسپردگي نگاه كنيم آيا ولايت تحكم پذيري است يا سعادت پذيري؟

در هر جامعه اي الهي باشد يا نباشد تو يك كشور كفر و بت پرستي آدم ايده آل و انسان مطلوب كسي است كه به قوانين و ضوابط جامعه احترام بذاره. انساني بدون ضابطه بدون قيد و شرط كه هر كاري دلش خواست بكند مجرم است و مطلوب هيچ جامعه بلكه هيچ كس نيست . مفهوم ولايت نه تنها در جامعة كوچكي چون خانواده بلكه در جوامع بزرگ تر مثل مدرسه و بزرگتر از آن يك اداره و بزرگ تر يك شهر و حتي در كشور نيز سرسپردگي به ولي صدق مي كنه. تو خونه سرسپردگي به پدر و از جانب خانم خانه اطاعت از همسر ،در مدرسه سرسپردگي به مدير مدرسه چه دانش آموزان چه معلمان، در اداره اطاعت و احترام به رئيس اداره از جانب همة مراجعه كنندگان چه كارمندان چه ارباب رجوع در محيط شهر رعايت قوانين و سرپيچي نكردن از آن و در كشور نيز همين . پس در زندگي كه متشكل از همة اين جوامع است مي بايست نسبت به همة قوانين سرسپرده و ولايت پذير بود. حال گزارشي تهيه كنيم و از پدرها و مادر ها سوال كنيم:

1 - شما چند فرزند داريد ؟

2- آيا شما در خانه به تربيت فرزندانتان اهميت مي دهيد ؟ چرا ؟

3 – چرا اجازه نمي دهيد فرزندانتان به دلخواه خود عمل كنند ( درس بخوانند يا نخوانند – تفريح كنند ، ورزش كند…)

4 –اگر بچه ها به توصيه شما عمل نكنند چه مي كنيد؟(رهايش مي كنيدياشيوه اي جديدبكارمي گيريد)

5 – اين تغيير شيوه و تفهيم صلاح و فساد فرزندتان را تا كجا ادامه مي دهيد ؟ چرا ؟

6 – آيا انجام وظايف و مواردي كه شما در خانه تعيين كرده ايد به نفع شماست يا به نفع فرزندان شماست ؟

7 – چرا اجازه نمي دهيد بچه ها آن طوري زندگي كنند كه خودشان دوست دارند ؟

8 – اگر اين طوري به ولايت نگاه كنيم به نظر شما معني ولايت تحكم پذيري ( دستور پذيري) است يا سعادت پذيري ؟

با توجه به اين مدل و گزارشي كه ملاحظه كرديد ، اگر فرزندي ولايت پدر را بپذيرد از ديدگاه فرزند اين كار سخت است و خوشايند او نيست .چرا كه به اندازة بصيرت خود مي بيند ، به اندازه عقل خود مي انديشد به اندازه تجربه اندك خود احتياط كند . او براي تشخيص مصلحت خود خيلي چيزها را در اختيار ندارد. لذا همه جوانب را نمي سنجد و صلاح كار را نمي داند . پس از ديدگاه فرزند ولايت پذيري مي شود تحكم پذيري ، دستور پذيري . اما اگر اين موضوع را از ديدگاه پدر بررسي كنيم خواهيم ديد كه اگر قوانيني وضع مي كند به عنوان مثال اگر مي گويد مسواك بزن ، شب زود به خانه بيا ، متوجه دوستانت باش و از اين قبيل … همه و همه بدليل لطف و محبت پدرانه ي اوست . نه تنها براي پدر نفعي ندارد كه همه ي آن به نفع خود فرزند است و باعث سعادت و خوشبختي او خواهد شد. لذا از اين ديدگاه ولايت پذيري ، سعادت پذيري است . آيا داشتن چنين پدري سعادت نيست ؟ آيا داشتن پدري كه همه ي جوانب زندگي فرزند را مي سنجد بد وخوب را مي شناسد و بهترين نصايح را به فرزندش مي كند ،در فراز و نشيب زندگي همراه اوست و دست در دست او دارد كه او با امنيت زندگي كند، نعمت نيست ؟و اين نعمت شكر ندارد؟

آيا به نظر شما پدر و مادر ايده ال پدر و مادري است كه يك يا دو يا سه جنبه از جنبه هاي زندگي فرزند را توجه كند ؟مثلاً فقط به درس فرزند توجه كند و به سلامت آن توجه نداشته باشد؟ فقط به تفريح و خوراك و تأمين امكانات مادي زندگي توجه كند و به محبت و نيازهاي معنوي فرزند توجه نداشته باشد؟ يا پدر و مادري كه هيچ يك از جنبه ها را فراموش نكرده باشد ؟ آيا داشتن چنين پدري سعادت نيست ؟

حال قضاوت و پيدا كردن معناي صحيح ولايت را به عهده شما مي گذاريم . خودتان در خودتان جستجو كنيد ،آيا ديدگاه اول را در خود مي بينيد يا ديدگاه دوم؟

خداوند علاوه بر پدر و مادر ولي و سرپرستي براي ما قرار داده كه در رأس همه و بالاتر از همه خود خداوند ، سپس رسول گرامي و سپس ائمه - عليهم السلام- كه امر و نهي هايي دارند .مثلاَ دستوراتي در ارتباط با حقوق افراد با يكديگر و يا حقوق و وظايف افراد با جامعه و …دارند، كه همه ي اين دستورات به نفع خود ماست و در واقع ولايت پذيري ما نسبت به ولايت و سرپرستي اولياء دين سعادت پذيري است نه مشقت پذيري .

گرچه شايد در بعضي از موارد احساس كنيم كه دچار سختي شده ايم ، اما اين از ديدگاه ماست كه ضعيفيم و همة جوانب را نمي توانيم در نظر بگيريم و بسنجيم . اگر عميق نگاه كنيم و بهتر اينكه از ديدگاه ولي يا شخص سومي به اين امر نگاه كنيم خواهيم ديد كه نه تنها مشقت نيست كه نعمت است و بالاترين نعمتهاست، چرا كه نعمتهاي مادي اعم از مال و سلامتي گذراست . اما نعمت ولايت است كه ماندني است و باعث احياء واقعي انسان مي شود . پس بيائيم در اين ايام الولايه ، در اين عيد ولايت بيعت دوباره اي با صاحب ولايت داشته باشيم و دست بيعت به اميرالمؤمنين بدهيم و فرياد كنيم كه نه فقط با زبان و دست كه با دلهايمان با اميرمؤمنان بيعت مي كنيم و ولايت ايشان را مي پذيريم و در مقابل فرامين ايشان سر تعظيم فرود مي آوريم .

اينك گوش جان بسپاريم به فرازهايي از خطبة گرانقدر غدير كه رسول خدا بعد از حمد و ثناي الهي و اقرار بندگي به ربوبيت الهي ولايت را ترسيم كرده اند و فرموده اند :

اي مردم ، جبرئيل سه مرتبه بر من فرود آمد ، ضمن ابلاغ سلام حق مرا فرمود كه خداوند مي فرمايد تا من در اين مكان توقف نمايم و در ميان شما بپاخيزم و به سياه و سفيد شما اعلام كنم، كه علي بن ابي طالب وصي و جانشين و پيشواي شما بعد از من است . مقام و منزلت او براي من بسان مقام و منزلت هارون نسبت به موسي است با اين تفاوت كه بعد از من پيامبري نيست و او ولي و صاحب امر شماست، بعد از خدا و رسولش .

پس بدانيد اي مردم به درستي كه خداوند علي را بر شما ولي و صاحب امر قرار داد و فرمانبري از او را بر مهاجرين و انصار و پيروان مهاجر و انصار كه راه نيكي را بپيمايند و بر اهل شهرها و روستاها حاضر و غايب ، عجم و عرب ، آزاد و بنده ، كوچك و بزرگ ، سفيد و سياه واجب ساخت و هم چنين بر هر موحد و خداپرستي حكم او جايز و قول او نافذ و امر او لازم الاتباع است . كسي كه او را مخالفت كند مورد لعن است و كسي كه به راه او رود و او را تصديق كند مورد رحمت حق است و كسي كه از او شنوايي داشته و فرمان از او برد زير چترِ غُفران و آمرزش حق قرار مي گيرد.

اي مردم اين آخر مقامي است كه در اين مكان ايستاده و با شما سخن مي گويم ،پس بشنويد و فرمان بريد و منقاد امر پروردگارتان باشيد. به درستي كه خداي عزوجل پروردگار شما و صاحب اختيار شما و معبود شماست ؛و بعد از او محمد – صلي الله عليه و آله و سلم – كه الآن در جمع شما ايستاده و با شما صحبت مي كند ولي و سرپرست شما است و در پس او به فرمان خدا علي ولي و امام شماست .

اي مردم با روي گرداندن از علي خود را در گمراهي گرفتار نكنيد . از علي فاصله نگيريد و از ولايت و امامت او سرباز نزنيد ، … او معلم و آموزگار شماست ،زيرا كسي كه من مولاي او هستم علي مولاي اوست .آگاه باشيد كسي را توان چيرگي و تسلط بر او را ندارد . آگاه باشيد او ولي خدا در زمين و حكم و فرمان او، حكم و فرمان خداوند است .

اي مردم هر كس كه از خدا و رسول و علي و ائمه معصومين فرمان برد ،به تحقيق كه به فوزي عظيم نائل آمده است .

اي مردم سبقت گيرندگان به بيعت و ولايت علي و شناختن او به عنوان اميرالمؤمنين رستگارانند و در بهشت از نعمتهاي الهي بهره مند خواهند گشت .

اينك ما با اميرمؤمنان بيعت مي كنيم و خدا را بر اين بيعت شاهد مي گيريم و به جهت ارزاني داشتن اين نعمت نعمتها و اتمِ نعمتها او را شكرگزاريم .

بياييد همه با هم با فرازهايي از زيارت اميرالمؤمنين در روز غدير به آن بزرگوار سلام دهيم.

اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَميرَالمؤمِنينَ، وَ سَيدِ الوَصِيينَ، وَ وارِثَ عِلمِ النَّبِيينَ، وَ وَلِي رَبِّ العالَمينَ، وَ مَولاي وَ مَولَي المؤمِنينَ، وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ ؛

أشهَدُ شَهادَهَ حَقٍّ، وَ اُقسِمُ بِاللهِ قَسَمَ صِدقٍ، أنَّ مُحَمّدَاً وَ الَهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِم ساداتُ الخَلقِ، وَ أَنَك مَولاي وَ مَولَي المؤمِنينَ، وَ أَنَك عَبدُ اللهِ وَ وَليهُ وَ اَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِيهُ وَ وارِثُهُ ،

وُ اَشهَدُ أَنَك ما اَقدَمتَ وَ لا اَحجَمتَ، وَ لانَطَقتَ، وَ لا اَمسَكتَ؛ اِلّا بِاَمرٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ،

اَللهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ، وَ خاتَم النَبِيينَ، وَ عَلي عَلي سَيدِ الوَصِيينَ، وَ آلِهِ الطّاهِرينَ، وَ اجعَلنا بِهِم مُتَمَسِّكينَ، وَ بِوِلايتِهِم مِنَ الفائِزينَ الأمِنينَ الَّذينَ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يحزَنُون

 ******

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




* متن سخنراني شماره 1

الحمدلله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لو لا ان هدانا الله

مي توان بحث را با سوال زير آغاز كرد:

(بعد از سلام وتبريك به مناسبت عيد سعيد غدير)

اگر به شما بگويند در مورد نحوه برگزاري امتحاناتِ آخر سال يك مصاحبه راديويي با وزير آموزش پرورش انجام شده است، آيا شما مشتاق شنيدن آن مصاحبه هستيد يا نه؟ چرا؟

اگر بگويند 5 دقيقه از اين سخنراني را بشنويد و نسبت به بقيه بي تفاوت باشيد! مطلب مهمي نبوده است! شما چگونه مواجه مي شويد؟

اگر شما يك فرد متوجه و خردمند باشيد و نسبت به نحوه برگزاري امتحانات آخر سال حساسيت و توجه داشته باشيد، مطمئنا خواهيد گفت كه مي خواهيد تمام نكات آن مصاحبه را دقيقا بخوانيد ويا بشنويد، زيرا ممكن است در سرنوشت تحصيلي شما موثر باشند و هرگز راضي نمي شويد تا اندكي از آن را بدانيد!

• پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در روز غدير در صحرايي به نام جحفه خطابه اي فرمودند كه در حدود سه ساعت به طول انجاميد و در آن مسير سعادت بشريت را معين نمودند! اين خطابه به “خطبه غدير” مشهور است و اكثر ما مسلمانان به جز چند عبارت از آن را نمي دانيم!!

ماجراي غدير چه بود؟

پيامبر چه مطالبي را بيان فرمودند؟

چرا “غدير” را از ما پنهان نگاه داشته اند؟! مگر آگاهي ما از آن چه ضرري براي ديگران دارد؟

ماجراي غدير

سال دهم هجرت بود. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به قصد انجام اعمال حج از مدينه به مكه سفر كردند. سفر ايشان، به اطلاع مسلمانان نواحي مختلف رسيده بود. از اين رو گروه‌هاي بسياري براي اينكه اعمال حج را در حضور پيامبر انجام دهند، به مكه آمده بودند و همراه ايشان حج گزاردند. پس از مراسم حج و سخنراني هاي گوناگوني كه رسول اكرم در مكه ايراد نمودند، كاروان ها تصميم گرفتند به مدينه بازگردند. همه آمدند تا به صحراي كوهستاني جحفه رسيدند. در كنار غدير خم. در اين محل جبرئيل بر پيامبر نازل شد و اين آيه را بر ايشان خواند:

يا اَيُّها الرَّسولِ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيك مِن رَبِّك وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعصِمُك مِنَ النّاس اِنَّ اللهَ لا يَهدي القَومَ الكافِرينَ

اي فرستاده خدا! دستوري را كه خدا براي تو فرستاده است، به مردم برسان. اگر نه، رسالت خود را انجام نداده‌اي! خدا تو را از شرّ مردم حفظ خواهد نمود.

اين بود كه پيامبر پس از نزول آيه فوق در محل غدير درنگ كردند و دستور دادند تا گروه هايي كه پيش رفته اند، برگردند و آنان كه عقب مانده اند، برسند تا مردمان را از امر الهي ويژه اي آگاه نمايند! پس از اقامه نماز ظهر دستور دادند منبري از جهاز شتران ساختند. آن‌گاه فرمودند تا همه آن جمعيت انبوه گرد آمدند. تاريخ نويسان اهل سنت نوشته اند، در آن روز 120000 نفر در پاي آن منبر حضور داشتند!

پيامبر در ميان آن جمعيت انبوه بر آن منبر بالا رفتند و درباره نزديك شدن مرگ خود ، دوباره سخن گفتند. آن گاه وحي و دستور الهي را درباره تعيينِ جانشين ذكر نمودند و به مردم يادآوري كردند كه ايشان پيامبر خدا هستند و احكام خدا را ابلاغ كرده‌اند و اكنون مي خواهند آخرين مسئله مهم ديني را بگويند.

آن گاه علي بن ابي طالب را پيش خود خواندند. نخست حضرت علي در كنارشان ايستاده بودند. پس از ذكر فضائل بيشماري درباره اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ به معرفي ايشان پرداختند و سپس دست ايشان را گرفتند و بلند نمودند. بعد، از روي آن منبر، با حضور آن جمعيت پس از خواندن آياتي از قرآن و گفتن سخناني درباره رسالت و جانشيني با صداي بلند فرمودند:

مَن كنتُ مَولاهُ فَهذا عَلي مَولاهُ

هر كس كه من تا كنون مولا و سرپرست او بودم، سپس اين علي مولا وسرپرست اوست.

آن‌گاه در حق كساني كه علي را ياري كنند، دعا كردند و آنان را كه او را ترك گويند نفرين نمودند.

پس از آنكه مراسم رسمي اعلان جانشيني علي بن ابي طالب به پايان رسيد، و چگونگي سرپرستي امت پس از پيامبر (براي آخرين بار به صورت رسمی)روشن گرديد (و معين شد سرپرستان و پيشوايان مردم بعد از رسول خدا، علي و فرزندان از نسل او مي باشند) اين آيه نازل شد:

… اَليَوم اَكمَلتُ لَكم دينَكم وَ اَتمَمتُ عَلَيكم نِعمَتي وَ رَضيتُ لَكم الاِسلامَ ديناً… .

امروز دينتان را برايتان كامل نمودم و نعمتم را برشما تمام ساختم و راضي شدم كه اسلام دين شما باشد.

پس از آن مردمان آمدند و به امر پيامبر با علي بيعت نمودند و ايشان را مولاي خود ناميدند. دست او را فشردند و پذيرفتند كه علي امام و پيشواي آنان باشد و با حضرتش بيعت كردند.

رسول اكرم درباره او فرمودند: او را اميرالمؤمنين بناميد و نيز فرمودند اين لقب جز بر حضرت علي ـ عليه السلام ـ بر كسي سزاوار و شايسته نيست.

برخي از تاريخ نويسان نوشته اند كه رسول اكرم سه شبانه روز در سرزمين غدير ماندند تا همه بتوانند با حضرت علي بيعت كنند. (زيرا جميعيت حاضرين در غدير بسيار زياد بود)

• بعد از اين بخش مي توان عباراتي از خطبه غدير را براي دانش آموزان خواند تا با آن آشنا شوند

 

نگاهي به خطبه غدير

غدير مشعلي است كه رسول خدا ديروز برافروخت تا امروزاز آن بهره گيريم و فردا زندگاني بهتر داشته باشيم و خطبه غدير كتابي است همواره گشوده تا پيوسته در آن نظر كنيم و درس زندگي از آن بياموزيم.

در خطبه غدير رسول خدا با خطاب “اي گروه مردمان” سخن مي‌گويند! نه تنها مردمان حاضر در غدير خم در روز 18 ذيحجه سال دهم هجري، نه تنها مردم مكه و مدينه، نه تنها مسلمانان آن روز، بلكه هر انساني در هر زماني و در هر زميني كه هست، پيامبر اكرم با او سخن مي‌گويند.

“پيام غدير” مانند “پيام نبوت” پيامي به همه نسلها در همه دورانها و در همه مكانها است.

 

بخشهايي از خطبه غدير:

1. فاعلموا معاشر الناس! ان الله نصبه لكم ولياً و اماماً مفترضاً طاعته

اي گروه مردمان! بدانيد خدا او (علي) را بر شما ولي و امام قرار داده است. اطاعت او را برشما واجب نموده است.

1ـ1: خداي متعال حضرت علي را براي امامت و پيشوايي انتخاب نموده است.

1ـ2: اطاعت از ايشان بر همگان واجب است.

2. معاشر الناس!ان علياً و الطيبين من ولدي هم الثقل الاصغر و القرآن الثقل الاكبر فكل واحد منبيء عن صاحبه و موافق له لن يفرقا حتي يردا علي الحوض.

اي گروه مردمان! علي و پاكان از فرزندانم (كه از نسل اويند) ثقل اصغرند و قرآن ثقل اكبر است. هر يك از ديگري خبر مي دهد و با آن توافق دارد. اين دو از هم جدا نمي‌شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.

2ـ1: قرآن و عترت پيامبر، جدايي ناپذير و مكمل يكديگرند و بشر براي رسيدن به سعادت بايد كه از هر دو بهره بگيرد.

3. معاشر الناس! انا صراط الله المستقيم الذي امركم باتباعه ثم علي من بعدي ثم ولدي من صلبه ائمه الهدي يهدون بالحق و به يعدلون.

اي گروه مردمان! منم راه مستقيم خدا كه شما را به پيروي از آن امر فرموده است. پس از من علي است، سپس فرزندانم از نسل او، اماماني كه به سوي حق هدايت مي كنند و به ياري حق به عدالت رفتار مي كنند.

3ـ1: پيروي از راهي كه خدا به آن دستور داده است فقط و فقط در پيروي از پيامبر اكرم و علي و فرزندان ايشان خلاصه مي شود و بس!

 

4. الا ان الخاتم الائمه منا القائم المهدي

بدانيد! آخرين امام ازما قيام كننده مهدي است.

4ـ1: امام زمان نيز در خطبه غدير پيامبر به مردم معرفي شدند و ويژگيهاي ايشان بر شمرده شد.

 

5. معاشر الناس! قولوا الذي قلت لكم و سلموا علي عليٍّ بامره المومنين… و قولوا “الحمد لله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لو لا ان هدانا الله”

اي گروه مردمان! آنچه به شما گفتم بگويد و بر علي به عنوان اميرالمومنين سلام كنيد… و بگوييد: “حمد و سپاس خداي را كه ما را بر اين امر هدايت فرمود و اگر خداوند هدايت نمي‌كرد ما به هدايت نمي‌رسيديم.

5ـ1: اميرالمومنين، لقب حضرت علي ـ عليه السلام ـ است.

5ـ2: پذيرش ولايت اميرالمومنين، هدايتي از جانب خداوند است و بايرد پروردگار كريم را بر اين نعمت والا شكر نمود.

 

عيد غدير:

در روز هيجدهم ذيحجه سال دهم هجري مهمترين واقعه اعتقادي تاريخ اسلام اتفاق افتاد.در آن روز پيامبر اكرم از جانب خداوند، حضرت علي ـ عليه السلام ـ را به پيشوايي امت اسلام به طور رسمي منصوب نمودند. اين رويداد مهم اعتقادي همان روز جشن گرفته شد. مسلمانان دسته دسته براي تهنيت به حضور اميرالمومنين رفتند و مقام سرپرستي و ولايت ايشان را به آن حضرت تبريك گفتند.

پيامبر اكرم از اين روز به عنوان “برترين عيد امت"ياد نموده‌اند. بنابراين مسلمانان هر ساله اين روز را جشن مي گيرند و اعمال و آداب مربوط به آن را انجام مي‌دهند.

مسلمانان هنگامي كه در روز غدير به يكديگر مي رسند، دست يكديگر را مي فشارند و مي گويند:

“الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه اميرالمومنين و الائمه المعصومين ـ عليهم السلام ـ “

 

برخي از آداب مربوط به عيد غدير، عبارت است از:

1. تهنيت و تبريك گفتن 7. هديه دادن

2. دست دادن 8. روزه گرفتن

3. تبسم و اظهار شادي 9. افطاري دادن

4. پوشيدن لباسهاي فاخر 10. نيكي كردن

5. غذا دادن 11. صلوات فرستادن

6. ديد و بازديد 12. نماز روز عيد غدير (كه در مفاتيح الجنان آمده)

 

درباره اين آداب مي توان به احاديث در برگه ضميمه نيز اشاره نمود.

براي توجه بيشتر مي توان از سوالات زير استفاده نمود:

• اگر در روزنامه آگهي كنند كه هر كس فردا در ميدان ونك از طلوع آفتاب تا غروب آن اگر با خوشرويي حاضر شود، تا يك سال هر روز 10 بسته هديه از لبنيات كاله و يك محصول غذايي جديد دريافت مي كند، شما چگونه برخورد مي كنيد؟

• اگر فرد قابل اطميناني به شما خبر دهد، فردا در خيابان آزادي به تمام افرادي كه “مليـت ايراني” دارنـد، در صورت حـضور در مـحل، 1000000 تومان هديــه داده مي شود، شما چه مي كنيد؟

• اگر به شـما بگويند يـك حراج استـثنايي در پيش روسـت و شما با انـدك تلاشـي مي توانيد، “يك شبِ ره صد ساله برويد"، آيا مشتاق به دانستن درباره آن “حراج” نيستيد؟

اگر در امور دنيايي استفاده از مزاياي مالي بيشتر و در جريان امور سرنوشت ساز قرار گرفتن، عاقلانه و خردمندانه است، آيا در امور اخروي اين كار پسنديده تر نمي باشد؟

• “روز غدير” براي “شيعيان اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ فرصت يك “حراج استثنايي” است:

 مي دانيد چگونه مي توان كاري كرد تا خداوند متعال در روز قيامت به نظر رحمت به آدمي نگاه كند؟ (فقط با يك تبسم در روز غدير!)ü

 مي دانيد چگونه مي توان “قصري در بهشت” را با پيش فروش كرد؟ (فقط با يك تبسم در روز غدير!)ü

 مي دانيد چگونه مي شود اشتباهات و گناهان گذشته را جبرانü كرد و از خداي متعال خواست تا آنان را يكباره ببخشايد؟ (با تزيين كردن در روز غدير!)

 مي دانيد چگونه مي توان مژده بهشت از خداي متعال دريافت كرد؟ (اگر به ديدن يك فرد مومني در روز غدير برويد!) 

 غدير با اين همه ويژگيهاي استثنايي در پيش روي ما است، كاش قدرش بدانيم!ü

و اي كاش خداي متعال ظهور “موعود غدير” را برساند…

 و من الله التوفيق

*********

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




قاضی عبد الجبار معتزلی یکی از علمای بزرگ و طراز اول اهل سنت و معاصر با مرحوم شیخ مفید (رحمة الله علیه) بود . وی در بغداد کرسی تدریس داشت و شاگردان زیادی پای درس او می نشستند ، روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود و شاگردانش نیز در مجلس درس وی حاضر بودند ، که ناگهان شیخ مفید‌ نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی که تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود، ابتدا شیخ را نشناخت و لذا درس خود را آغاز کرد .

شیخ مفید که از رفتن و حضور در آن درس هدف خاصی را دنبال می کرد ، پس از لحظه‌ای، به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟»

قاضی جواب داد : بپرس

شیخ مفید گفت : این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ ( صلّی‌ اللّه علیه و آله ) در صحرای غدیر، درباره علی‌ ( علیه السّلام ) فرمود:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست»
آیا این حدیث صحیح است و یا این‌ که شیعه آن را به دروغ ساخته است؟

قاضی پاسخ داد: این روایت،صحیح است.

شیخ مفید بلافاصله پرسید : منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟

و قاضی جواب داد: منظور، آقائی و اولویّت است.

شیخ مفید گفت : اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر‌ ( صلّی‌ اللّه علیه و آله )،‌ علی‌ (علیه السّلام ) آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعه و سنّی برای چیست؟

قاضی گفت: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!!

در این هنگام شیخ مفید سوال دیگری پرسید و فرمود : شما درباره این حدیث چه می‌گویید که پیامبر‌ اکرم (صلّی‌ اللّه علیه و آله )، در شأن علی‌ ( علیه السّلام ) فرموده اند:
«یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ با تو،‌جنگ با من است، و صلح با تو،‌ صلح با من است»

قاضی گفت : این حدیث هم،‌صحیح است.

و شیخ مفید پاسخ داد : بنابراین آنان‌ که جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و… و با علی ( علیه السّلام ) جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خدا‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله جنگیده ) و در نتیجه کافر باشند.

قاضی که سعی در توجیه و پاسخگویی به این سوال داشت، گفت : ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و …) توبه کردند.

اما شیخ مفید با استفاده از همان پاسخی که قاضی داده بود در جواب او گفت : جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در این‌که پدید آورندگان آن جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند.

قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟

شیخ مفید پاسخ داد: من خادم شما محمّد‌‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم.

قاضی که تازه فهمیده بود با چه کسی سخن می گفته ، همان‌ دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی»

علمای مجلس از رفتار قاضی رنجیده خاطر شده و همهمه کردند، قاضی به آن‌ها گفت: من در پاسخ این شیخ (مفید)، درمانده شدم، اگر هر یک از شما پاسخی دارد، برخیزد و بیان کند.
اما هیچ کس برنخواست و به این ترتیب، شیخ مفید،پیروز این مناظره کوتاه شد و لقب «مفید» در این مجلس، برای او بر سر زبان‌های مردم افتاد.[۱]

 

 

منبع :
[۱]. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۰ و ۲۰۱ (مجلس پنجم).

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




جریان سقیفه چیست؟

 

 

سقیفه محلی است در ناحیه ی شمال غربی مسجد النبی , که فاصله ای کمتر از یک کیلومتر با خانه ی پیامبر دارد, سایبان کوچکی بود که جمعا کمتر از یکصد نفر را در خود جای میداد .سرگذشت سقیفه یک  واقعه غم انگیز بود و هنوز پیکر مطهر پیامبر (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) بر زمین بود و بنى هاشم و گروهى دیگر در خانه پیامبر (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) مشغول غسل و کفن کردن آن حضرت بودند که دو قبیله اوس و خزرج دور هم گرد آمدند تا گوى خلافت بربایند، وقتى ابوبکر و عمر از جریان آگاه شدند، جسد پیامبر را ترک نموده و همراه سه نفر دیگر به سقیفه رفتند و درباره خلافت و رهبرى امت سخن گفتند..ابوبکر و عمر و ابو عبیده در آنجا سه قاعده ی یک مثلث بودند ,عمر با یک بازی سیاسی وارد صحنه شد و سررشته ی امور را به دست گرفت .او تقدم  مهاجران و همچنین عشیره ی پیامبر ونزدیکی با او را در اولویت خلافت بعد از پیامبر مطرح کرد و فورا دست ابوبکر را به عنوان بیعت می فشارد . قبیله اوس به خاطر این که قبیله خزرج برنده خلافت نباشد، با ابى بکر بیعت کردند آنها بدین ترتیب ابوبکر را به سرعت و با سلام و صلوات به عنوان خلیفه ی بعد از  پیامبر (ص) به مسجد آوردند و چون هنگام نماز بود او را جلو انداختند , اذان گفتند و همه نماز خواندند .سپس با چند جمله و یک خطبه ی کوتاه  او رابه عنوان خلیفه جا زدند , حال آنکه مردم مصیبت دیده و نگران ,در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند . مسعودى در مروج الذهب در حوادث پس از درگذشت پیامبر (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) مى نویسد: امام على (علیه السَّلام) و گروهى از شیعیان او در منزل وى نشستند و حاضر به بیعت با ابى بکر نشده و خواهان پیشوایى على (علیه السَّلام) بودند پس ابوبکر نه به عنوان خلیفه ی منتخب مسلمانان, بلکه خلیفه ی انتصابی چند نفر و گروه کوچک به قدرت رسید . این سوال پیش میاید که این چه انتخاباتی است که هیچ یک از بنی هشم و حتی نخبگان با سابقه و فداکار پیامبر و اسلام و به کلی از ماجرا بی خبر باشند ومورد مشورت قرار نگیرند و حتی بیعت نکنند. وعلی که جان پیامبر است (باتوجه به آیه مباهله که در قران آمده ) مورد مشورت قرار نگیرد تا آنجا که حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان خشم و غضب از انحراف خلافت تا آخر عمرش با ابوبکر و عمر حرف نزد و وصیت کرد که آنها بر جنازه اش نماز نخوانند و درمراسم  دفن او شرکت نکنند!

 

علت تشکیل سقیفه و پیشگامی انصار برای خلافت هرچه که بود , از طرف شیعه و تاریخ محکوم وتا ابد  مورد انتقاد است.

 

منبع :کتاب تاریخ اسلام نوشته ی دکتر علی اکبرحسنی

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




#احادیث_عید_سعید_غدیر_خم

 

 

 عید سعید غدیر خم یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانان می باشد. یکی از سنت های حسنه در این عیدالاکبر که روایات عجیبی درباره آن نقل نموده اند و متاسفانه مورد غفلت واقع شده است سنت غذا دادن به افراد یا همان اطعام مومن است.

 

 امام صادق(ع) فرمود: غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین) و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.

 (بحار ج۶ ص ۳۰۳)

 

 در جای دیگر ایشان فرمودند: غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است. (مفاتیح الجنان ص۵۰۰) به گونه ای که امام صادق(ع) اصلاً این روز را روز اطعام الطعام نامیدند.

 (بحار ج۹۵ ص۳۲۳)

 

 امام صادق(ع) در رابطه با آمرزش گناهان در این روز نیز می فرمایند: عید غدیر روزی است که خداوند دو برابر تعداد رهاشدگان از آتش جهنم در ماه مبارک رمضان و شب غدر و شب عید فطر از آتش جهنم رها می کند و گناه ۶۰ سال را می بخشد.

 (بحار ج ۹۴ ص۱۱۹)

 

 همچنین ایشان می فرمایند: «… و انه الیوم الذى اقام رسول الله (ص) علیا(ع) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عزوجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن، و مرغمة الشیطان.

  (وسائل الشیعه ۷: ۳۲۸، ضمن حدیث. ۱۲ )

 

 امام صادق(ع) فرمود: عید غدیر، روزى است که رسول خدا(ص)، على(ع) را به عنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفى کرد، بعد به عنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه دارى و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینى رفتن است. آن روز روز کسب خشنودى خداى مهربان و به خاک مالیدن بینى شیطان است: پس چه نیکوست در این عید بزرگ ضمن تهیه بهترین غذا برای خانواده، مومنین را نیز اطعام دهیم تا این سنت شریف فراموش شده احیا شود.

 

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




آنکه او را سخت ترین مرد می شناسم ، عشق و سرور را با کلامش به کلماتم می ریزد. کلامش به جانم سرازیر می شود و شعله ورم می کند و باز از خاکسترم، با سروری از عشق متولدم می کند. حرفهای او تنها کلام نیست، راهی برای بودنی نامتناهی است. نور هدایتی برای زندگی و عشقی ابدی است. او نامتناهی بی پایان و بی پایانِ نامتناهی است.

 

هر کسی به او پیوست، زخم می خورد و ترانه ی رستگاری سر می دهد. کتابِ تعصب را پاره می کند و بر تقدسهای ساختگی سر خم نمی کند. برای اعتلای عشق و مکتبش سکوت می کند و برای اشاعه ی خوش بختی اش به تیغ، ستیز می کِشد.

 

با مُهرِ کفر بر پیشانی اش، در مهراب به خدایش می پیوندد و باز به جای شِکوه، ترانه ی عشق بر لب دارد. در جنگ، یلی بی حریف و در خانه، همدمی بی حرف می شود.

آری! علی عشقِ ابدی و سرشاری همیشگی از خداست… .

 

امروز، روزی است که محمد (ص) دینش را تکمیل کرد و مردم با خدا دست دوستی دادند، با دست علی.

 

امروز رسولت، از پسِ سالهای کهنه ی تاریخ، تو را نیز برای بیعت با علی به سوی خودش می خواند.

مبادا پیمانی که امروز می بندی را، فرداهای دنیا با زخمهای سطحیِ زیستن، در هم شکنند.

بدان! کم نبودند، آنها که دنیا آنان را با سرابِ زر و زور و راحتی فریفت و آنها عهدِ بسته را شکستند و با دامِ آسایش، از نیک بختی ابدی جدا ماندند.

 

از همیندست کم نخواهند بود کسانی که امروز با خدا برای “چون علی شدن” میثاق می بندند و تا شب، در راهِ “چون علی زیستن” عهد می شکنند

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




#عید_الاکبر

 

تا قافیه ی شعر امیر است و غدیر است

برخیز که هنگام مراعات ِ نظیر است

 

«مَن ماتَ علیٰ حُّبِ عَلی ماتَ شَهیداً»

آنان که نمردند ، بمیرند که دیر است

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

كیفیت نماز عید غدیر و حاجت روایی از زبان امام صادق ع

یكی از نمازهای مستحبی كه خیلی ارزش دارد، نماز روز عید غدیر است. این نماز دو ركعت است كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیه الكرسی و ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود و بهتر است این نماز نزدیك ظهر به جا آورده شود و قبل از آن غسل انجام گیرد.

 

ثواب: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «كسی كه این نماز را بخواند ثواب صد هزار حج و صد هزار عمره را می برد و هر حاجتی از خدا در خواست كند، خداوند آن را برآورده می نماید».

این نماز را حتما روز عید غدیر بخوانید تا ان شاالله حاجت روا گردید

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت