✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تصاویر متحرک ولادت حضرت معصومه و روز دختر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



آیا حضرت مهدی (علیه السلام) دین جدید و کتابی غیر از قرآن می آورد؟

پاسخ اجمالی

چنانچه می دانیم دین اسلام از جانب خدای متعال به عنوان جامع ترین و کامل ترین دین آسمانی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نازل گردید که تا روز قیامت ثابت و تغییرناپذیر می باشد و همه ی اوصیای الهی و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) موظف به حفظ و گسترش آن در بین مردم می باشند.

چنانکه حضرت علی(علیه السلام) و همه ی فرزندان و نسل پاک آن امام همام نسبت به این امر اهتمام جدی داشته اند. اما از آنجا که در زمان غیبت حضرت امام عصر(عجل الله فرجه) این وظیفه به علما و فقها و راویان احادیث و به تعبیری مراجع تقلید محول شده است و از سویی فقها عصمت علمی ندارند و موظف اند براساس ادله ای که در اختیار دارند حکم خدا را بیان کنند و در این روند در بسیاری از موارد به احکام ظاهری نه واقعی فتوا می دهند ؛

زیرا دسترسی به تمام احکام واقعی فقط برای امام معصوم (علیه السلام) ممکن و میسر است. در هر صورت با توجه به تغییراتی که در زندگی انسان ها بوجود آمده است و نیاز به احکام جدید، در حال حاضر دین اسلام مملو از احکام ظاهری است و هنگامی که امام عصر (عجل الله فرجه) ظهور می کنند تمام احکام ظاهری تبدیل به احکام واقعی می گردد و تصور می شود آن حضرت دین جدیدی آورده اند، در حالی که حضرت مهدی(عجل الله فرجه) دین جدیدی غیر از اسلام و کتابی غیر از قرآن نمی آورند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام

به دوستت مهر بِوَرز تا به تو مهر ورزد ، و او را گرامى بدار تا تو را گرامى بدارد ،

و او را بر خويشتن  مقدّم بدار تا او نيز تو را بر خويش و خانواده اش مقدّم بدارد

 

غرر الحكم : ٤٢٩٣ 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




گردش فصل‌ها برای حیات مادّی یک امرِ طبیعی است، ولی انسان می‌تواند انتخاب کند که همیشه در بهار باقی بماند

و هیچ‌گاه فصل زمستان را در روح خود تجربه نکند دوران پیری، زمستان جسم انسان است ولی می‌توان بهار باطراوات جوانی را در دل حفظ کرد؛

تنها چیزی که دل آدم را پیر می‌کند، دوست داشتن دنیا است‌

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




 

موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




 

 

موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




 

در هر کشوری شناخت اسطوره‌های مقاومت، مرور خاطراتشان و شیوه زندگی آن‌ها برای نسل‌های آینده یک ضرورت است.

آشنایی با اسطوره‌های شهادت و مقاومت ایران اسلامی که ویژگی منحصر به فرد ایمان و معنویت را با آمادگی رزمی و دفاعی خود تلفیق کردند برای نوجوانان و جوانان کشورمان، جذاب و مفید است.

از همین رو برای درک بهتر شیوه زندگی این عزیزان و رشادت‌های این بزرگان بر آن در سلسله گزارشاتی به شناخت شهدای نوجوان این خطه بپردازیم.

باشد که در تفهیم روحیه مقاومت برای نسل‌های آینده تلاش بیشتری صورت گیرد…

شهید محمود مهاجر

وقتی که وارد سالن معراج شهدا شدیم، سربازهای راست قامت برای احترام به پدر و مادر شهید جلوی در ایستاده بودند، پدر شهید با صلابتی خاص وارد سالن شهدا شد؛ وقتی دید که تابوت شهدای گمنام در سالن معراج قرار گرفته است، ابتدا به طواف پیکرهای معطر شهدای بی‌نشان رفت و بعد بر بالین فرزندش نشست.

صدای شوق دیدار در فضا پیچیده بود، مادر محمود، دخترش را در آغوش کشیده بود و به زبان آذری می‌گفت: «گُردین بالام گلدی، بالام خوش گَلمیشَن»؛ غوغایی به پا بود، آنها پیکر محمود را به یکدیگر نشان می‌دادند و به این پرستو خوشامد می‌گفتند.

زهرا مهاجر که دو سال از محمود کوچکتر است، می‌گوید: شب اعزام فرا رسید؛ با محمود در اتاق مشغول نوشتن مشق‌هایمان بودیم، محمود به من گفت:‌ «قرار است فردا به جبهه بروم، نمی‌خواهم مادر الآن متوجه شود، اگر دیدی من دیر به خانه آمدم، به مادر بگو که به جبهه رفته‌ام». به محمود گفت: «اگر می‌خواهی به جبهه بروی، پس چرا مشق‌ات را می‌نویسی؟!» او گفت: «ممکن است به دلیل سن کم، نگذارند بروم، لااقل تکلیفم را بنویسم تا اگر به مدرسه رفتم، دعوایم نکنند».

محمود صبح زود کیف مدرسه را همراهش برد و در زیرزمین خانه گذاشت و به پایگاه اعزام نیرو رفت؛ محمود 14 ساله بود، پس از آنکه به پایگاه اعزام به جبهه رسید، به او گفتند: «سنش کم است و نمی‌تواند به جبهه برود»، او همان موقع به خانه برگشت، کپی از شناسنامه احمد برداشت و با ایجاد تغییراتی به مسجد رفت و به مسئول اعزام گفت: «ببخشید شناسنامه را اشتباهی آورده بودم» تا اینکه برادر 14 ساله‌ام به جبهه اعزام شد. (محمود متولد اسفند 50 است، او در زمان اعزام به جبهه 14 ساله بود، در زمان شهادت که فروردین 66 بود، یک ماه از تولد 15 سالگی‌اش می‌گذشت).

محمود در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته بود:

«خدایا تو شاهد باش که نه به بهشت تو طمع دارم و نه طاقت جهنم تو را دارم، بلکه به خاطر عشق و علاقه‌ای که به تو دارم به سوی تو می‌آیم، همان گونه که خواستی من به سوی تو بیایم و در مدرسه انسان‌سازی تو مشغول خدمت و نوکری شوم، همان گونه ما را به پیروزی و در نهایت شهادت در راه خودت برسان.»

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




از دجله ها آورده اند عباس ها را
از بطن مَوّاجِ بلا الماس ها را
در جامه ی تقوا، تبِ اخلاص ها را
با دست های بسته این غَوّاص ها را

اَلسّابِقونَند و جوانانِ بهشتند
با دست های بسته یازینب نوشتند

یک دسته ی سینه زنِ بی تاب آمد
یک هیئت از پابوسیِ ارباب آمد
یک موج، از آرامش گرداب آمد
دریا خروشید از دلش مهتاب آمد

این ها زمانی سَروْ بودند و قیامت
این دست های بسته هم دارد حکایت

دلواپسِ امرِ ولی بودند و رفتند
عَمّار و مقدادِ علی بودند و رفتند
شمشیرهای سیقَلی بودند و رفتند
اُمِ وَهَب ها را یَلی بودند و رفتند

سیدعلی را در بلا، بی یار دیدند
از قلبِ خاک اینگونه شد با سر دویدند

اصحابِ کهفْ امروز بیدارند، آری
با دستِ بسته بر سرِ دارند، آری
پایِ ولایت مثل تَمّارند، آری
سلمان و مقدادند و عَمّارند، آری

ما مُرده ایم، اما شهیدان زنده هستند
در مکتبِ پیرِجماران زنده هستند

سخت است مادرها پسرها را ببینند
یک استخوان، جسمِ جگرها را ببینند
در پاره پیراهن، قمرها را ببینند
اینگونه روی خاک سرها را ببینند

دیدند مادرها زمین افتاده ها را
با چهره ای پُرچین، این آزاده ها را

 

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




در جوشن كبير يك عبارتی هست كه مي گوييم :

” يا كٓريمٓ الصَّفْح “

معناش خيلي جالبه :
یك وقتی یك کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یك جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته یك جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.

ولی یك وقتی، یك کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
اصلا هم به روت نمیاره.
به این نوع بخشش میگن صَفح.

و خدای ما اینگونست…
از صمیم قلب می گویم

يا كٓريمٓ الصَّفْح ، در بدترین ما آنقدر خوبی هست
و در بهترین ما آنقدر بدی هست
که هیچ یک از ما را شایسته نیست
که از دیگران عیب جویی کنیم

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ…
ﺍﮔﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﮑﻨﻢ…
دنيا ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ…
ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ…
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ…

موضوعات: نماز  لینک ثابت