✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
به یاد رمضان شهدا


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 

فراموش کنید دیگران چه می‌کنند. نگاه نکنید که چه دارند و چه هستند.
هیچ کس وضعیت بهتری نسبت به شما ندارد. چون کسی نمی‌تواند کاری را
به خوبی شما انجام دهد. شما در مسیر خودتان قدم می‌زنید.

یکی از دلایل اینکه با ناامنی دست و پنجه نرم می‌کنیم این است که
شرایط پشت صحنه خودمان را با شرایط ظاهری دیگران مقایسه می‌کنیم.
به جای اینکه به صدای خودمان گوش دهیم، به صدای دنیا گوش می‌دهیم.
پس دست از مقایسه کردن بردارید! به صدای درونی خودتان گوش دهید
و فکرتان به کار خودتان باشد.بهترین آرزوها و بزرگترین اهدافتان را نزدیک به قلبتان نگه دارید و هر روز برای آنها وقت بگذارید.
از تنها راه رفتن نترسید و از لذت بردن از آن نهراسید.
کاری را انجام دهید که می‌دانید برای شما بهتر است
چون وقتی با آرامش درونی روی یک کار خوب تمرکز می‌کنید، هیچ چیز نمی‌تواند شما را متزلزل کند.

↩️عبارت تاکیدی↪️

 من توانایی های خود را کاملا باور دارم.
 خدایا شکرت
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اگر کسی هست که نمی‌توانی ببخشی‌اش، اگر چیزی هست که نمی‌توانی ببخشی‌اش، اگر نمی‌توانی خود را ببخشی، پس بدان که هرگز طعم خوشبختی را نمی‌چشی.
و جریان عظیم و جاری زندگی را نیز نمی‌توانی بشناسی. زیرا منبع عظیم زندگی، عشق است؛ عشقی که با بخشش بی‌قید و شرط تقویت می‌شود.
موضوع این نیست که کسی هست که اصلا نمی‌شود او را بخشید، موضوع این نیست چیزی هست که بخشیدنی نیست، موضوع این نیست که در تو چیزی هست که به خاطر آن هرگز نمی‌توانی خود را ببخشی. موضوع این است که نوع نگاه تو به زندگی به گونه‌ای‌ست که اجازه‌ی بخشیدن نمی‌دهد. به همین دلیل نمی‌توانی عشق را احساس کنی.
وقتی عصبانی می‌شوی، وقتی دلت می‌خواهد کسی را سرزنش کنی، وقتی احساس نا امیدی می‌کنی، همه‌ی این اوقات و این حال‌ها و حالت‌ها، بهترین فرصت و مجال را برای تو فراهم می‌کنند تا بخشش بی‌قید و شرط را تجربه کنی.
به روی همه‌چیز زندگی گشوده باش. زندگی فرصتی در اختیار تو می‌گذارد تا با مزه مزه کردن طعم سعادت حقیقی، مثل گل بشکفی. خویشتن حقیقی تو طالب همین شکوفایی‌ست. بخشش از صمیم قلب، همه‌ی زخم‌های عاطفی تو و دیگران را شفا می‌دهد. بخشش جادوست، معجزه است. بخشش است که ناامیدی و افسردگی را به امید و شادابی تبدیل می‌کند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩﻥ , ﻧﺼﻒ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺼﻒ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺼﻒ ﺍﺩﺏ ﺍﺳﺖ .

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻢ ﮐﻪ :

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ؛ ﮐﻤﺘﺮ ﺯﻭﺭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺁﺭﺍﻡ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ، ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﻧﻔﻮﺫ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ .
و ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ،ﺑﻘﯿﻪ ﺭﺍ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺗﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ !

بیایید خودمان را دوست بداریم.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تو هر لحظه بر سر دوراهي قرار داري: راه غمگيني و راه شادماني.
انتخاب راه به تو بستگي دارد.

روزي عارفي در حال احتضاربود و مريدانش از او درخواست كردند: ” استاد! اينك زمان آن است كه راز را با ما در ميان بگذاري. در مدت پنجاه سالي كه در كنار تو بوديم هيچگاه تو را حتي لحظه اي كوتاه افسرده و غمگين نديديم. پدران و پدر بزرگهاي ما مي گفتند شما در جواني بسيار عبوس و جدي بوديد. بعدها چه پيش امد كه اينچنين شاد و خندان شديد؟

مرشد درپاسخ گفت: ” پدران و پدربزرگهاي شما راست مي گفتند. من تا قبل از سي سالگي شخصي عبوس و جدي بودم.

سپس صبحي از صبح ها وقتي از خواب بيدار شدم با خود انديشيدم: من چكار دارم مي كنم؟ چرا اين همه غمگين هستم؟ چرا انرژي هايم را اينگونه هدر مي دهم؟
از امروز براي تنوع هم كه شده بايد راه ديگري را امتحان كنم. از آنروز راه شادماني را بر گزيدم. از آن روز هر صبح پس از اينكه از خواب بيدار مي شدم از خود مي پرسيدم: امروز مي خواهي چه كني؟ آيا مي خواهي، غمگين، عبوس و ناراحت باشي يا اينكه مي خواهي خوش و خندان باشي؟

و من هميشه راه شادماني برمي گزيدم. از آنروز بود كه شاد و خندان شدم. “

من كاملا با اين مرد، موافقم. او درست مي گويد. فقط مساله انتخاب كردن در ميان است. پس از همين فردا راه شادماني را در پيش گير- تو به اندازه كافي جدي و عبوس بوده اي. يا اصلا مي تواني از همين حالا شروع كني. لازم نيست تا فردا منتظر باشي. كسي چه مي داند؟ شايد فردايي وجود نداشته باشد. راه شادماني در پيش بگير و از من بشنو، آن را دوست خواهي داشت.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




از خیاط پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دوختن پارگی های روح با نخ توبه؛
از باغبان پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها
زیر نور ایمان؛
از باستان شناس پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاویدن جانها
برای استخراج گوهر درون؛
از آیینه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: زدودن غبار آیینه ی دل
با شیشه پاک کن توکل؛
از میوه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دست چین کردن خوبی ها
در صندوقچه ی دل؛

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گر پرده ز رخ باز نماید مهدی
از خلق جهان دل برباید مهدی


ای شیعه چنان منتظر مولا باش
گویی که همین جمعه بیاید مهدی


چهره دلربای مهدی صلوات

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام سجاد (ع) میفرمایند :

اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و به گناه او شک ، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مادری تعریف میکرد:

نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمك‌سنگ مى‌خوابانديم تا كم‌كم شورى بگيره

غذا را چند ساعتى روى شعله‌ى ملايم چراغ خوراك‌پزى مى‌نشانديم تا جا بيفته

يخ‌كرده و تكيده كنار علاءالدين و والور مى‌نشستيم تا جون‌مون آروم گرم بشه

عكسِ يادگارىِ توى دوربين را هفته‌اى، ماهى به انتظار مى‌نشستيم تا فيلم به آخر برسه و ظاهر بشه

آهنگِ تازه‌ى آوازه‌خوان را صبر مى‌كرديم تا از آب بگذره و كاست بشه و در پخشِ صوت بخونه

قلك داشتيم؛ با سكه‌ها حرف مى‌زديم تا حسابِ اندوخته دست‌مون بياد

حليم را بايد «حليم» مى‌بوديم تا جمعه‌ى زمستانى فرا برسه و در كام مون بشينه

هر روز سر مى‌زديم به پست‌خانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر كه برسه

گوش مى‌خوابونديم به انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نيمه‌شبى، بامدادى، گاهى، بى‌گاهى؛

انتظار معنا داشت
دقايق «سرشار» بود

هر چيز يك صبورى مى‌خواست ،تا پيش بياد،

تازمانش برسه.تا جا بيفته. تاقوام بياد: غذا، خريد، تفريح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق

“انتظار” مارا قدردان ساخته بود…

حالا فهمیدی چرا این روزها کسی
قدردان نیست؟

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت